سلام علیکم - بسم الله
برای (آسان تر شدن) مقابله با وساوس و امیال نابجا ، خواندن سوره ناس کفایت میکند؟
پاسخ:
علاوه بر آن ذکر «لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم اللهم صل علی محمد و آل محمد» نیز سفارش شده است.
سلام علیکم
نقل میشود برخی بزرگان، در ابتدای روز برای سلامت نگه داشتن ایمانشان تا شب اذکاری میخواندند اگر این صحیح است آن اذکار چیست؟ و آیا برای ما نیز توصیه میشود؟
پاسخ:
سلام علیکم
آنچه الان در خاطر دارم که برای مصونیت ایمان در آخرالزمان سفارش شده است تکرار زیاد این دعاست:
یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلِّب القلوب ثبِّت قلبی علی دینِک
نقل شده است حضرت آیت الله بهجت مداومت بر این دعا را به حضرت آیت الله خامنه ای سفارش نموده اند.
چه کسایی منتظرین واقعی میگن؟ باید چکار کنیم که جز منتظرین محسوب بشیم برای امام زمان چه قدمی باید برداریم بجز دعا برای فرج اصلا از کجا بفهمیم که پیش مولامون جایگاهی داریم یا نه؟ صرف اشک ریختن و دعا کردن که کافی نیست، پس چکار کنیم؟؟؟
پاسخ:
سلام علیکم
آنچه در احادیث از صفات منتظران آمده است این است که:
1) عجله نکردن در امر فرج و دست نبردن به اسلحه برای جلو انداختن فرج حضرت.
2) تقیه نمودن از دشمن و اظهار نکردن موارد اختلافی شیعه و سنی مگر در محافل خصوصی.
3) تمسک به دین امام، که همان اسلام ناب و فقه جعفری است.
4) اشک ریختن بر مصائب و اندوه بی پایان حضرت و احساس بی کسی و فراق برای حضرت.
5) دعای زیاد برای فرج در همه نمازها خصوصا خواندن این دعا:
اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی.
6) پیشه نمودن پارسایی و داشتن اخلاق نیک.
یا محل زندگی (بین شهرهای ایران) را باید جایی انتخاب کرد که در بین عموم مردم آنجا انسان های با طبع بالا وجود دارند یا شهرهای مقدسی که انسان های خاص و خالص بیشتری در خود دارد. در اولی کمیت بر کیفیت غلبه دارد و در دومی کیفیت بر کمیت.
پاسخ:
سلام علیکم
زندگی در محل های مقدس سفارش نشده است! زیرا نمی توان حق مجاورت امام معصوم علیه السلام را نگه داشت. خصوصا سکنا در کربلا که لازمه اقامت در آنجا حزن دائم است.
ولی اگر شرائطی ایجاب نماید که انسان در مکان مقدس ساکن شود، مثل تحصیل علم، باید تلاش کند هر روز تشرف به حرم برای زیارت داشته باشد یا لااقل روز اختصاصی به آن امام را به زیارت برود.
بنابرین در شرائط عادی همان بهتر که انسان شهری که مردمش از اخلاق و دین بهتری دارند را برای سکنا انتخاب کند!
سلام علیکم،
آیا در نماز می توان برای حضور قلب توجه به امام معصوم داشت؟ طبیعتا در جاهایی از نماز این توجه وجود دارد، مثل ذکر صلوات بعد از اذکار رکوع و سجده یا دعا برای سلامتی امام زمان در قنوت. اما به طور کلی تر آیا می شود در نماز قلب را متوجه امام عصر یا امام حسین علیهما السلام یا دیگر معصومین کرد؟
پاسخ:
سلام علیکم
ائمه معصومین علیهم السلام یادشان تنیده با یاد خداوند است. خداوند مشیتش را از طریق مشیت امام زمان علیه السلام اعمال می کند پس وقتی شما حرکتی انجام می دهی چه در ذهن و چه در زبان و چه در دیگر اعضای بدن، این مشیت امام زمان علیه السلام است که در حال تحقق است.
توجه به این نکته سبب خواهد شد شما در همه حال بیاد امامتان باشید.
توجه داشته باشید که همانطور که نماز، ذکر را در انسان در دیگر حالات تقویت می کند، ذکر در دیگر حالات نیز، به ذکر در نماز مدد می رساند.
بنابر این بیاد ولی نعمت بودن امام زمان علیه السلام و این ایشان سامانه تحقق همه امور در جهان هستی اعم از خلقت و رزق و معنویت و علم و محبت و ... هستند، در نماز این یاد و این توجه اوج می گیرد.
هر چیزی را که می خواهید در نماز رشد کند و اوج بگیرد، بذرش را قبلا کاشته و حرکتش را قبلا آغاز کنید!
سلام علیکم حاج آقا.
لطفا درباره ی استفاده از ابزار ها و و وسایل دیجیتال در زندگی ؛ و مشغله های ذهنی ای که بر روی فکر میگذارند و موجب تغیییر تفکر انسان نسبت به عالم و در کل موجب مشکلات بسیار زیادی در زندگی می شوند، یک بحث مفصل و کاملی بذارید.
مثلا تاثیراتی که بر روی تمرکز میگذارند، تاثیراتی که بر روی ذهن و تنبلی ذهن میشود و...
در کل تو مقوله ی تحول و استفاده از ابزارهای نوین، خط قرمز استفاده از چنین ابزاری چیست؟؟؟؟ (البته یه جا گفته بودید که در استفاده از ابزارها، انسان باید اون هارو در تصرف خودش در بیاورد؛ نه اینکه ابزارها انسان رو تصرف کنند.)
مثلا من بعضی ها رو میبینم که در استفاده از تکنولوژی (تکنولوژی به معنای عام از قبیل تلویزیون و رایانه و گوشی هوشمند و تبلت و...) زیاده روی میکنند و گاهی هم اصلا دست خودشون نیست و باید استفاده کنند(حالت اعتیاد) .
ما تو این شرایط باید چیکار کنیم؟؟؟؟ چگونه انسان خودش رو از این زندگی ماشینی و یکنواخت خارج کنه؟؟؟ طریقه استفاده ی صحیح از ابزار ها چیه ؟ ما باید چطور با ابزار ها برخورد کنیم که هیچ گونه تاثیری بر روح و روان ما نگذارد؟؟؟
حاج آقا خودم رو میگم: بنده هر روز باید بیام به اینترنت و به یک سری سایت های مشخص سر بزنم(مثلا تدبرات و خامنه ای دات آی آر و پست الکترونیکم و...) و مثلا یک روز که با خودم میگم امروز نباید از کامپیوتر استفاده کنم، نمیتونم اجرایی اش کنم و استفاده ای نکنم.......
حاج آقا کمـــــک. ما جوون ها رو دریابید که واقعا شرایط ما خیلی سخت شده. ما تو شرایط زندگی ماشینی واقع شدیم و واقعا به یه طبیعت بکر نیاز داریم، به یک محیط برای تفکر نیاز داریم، به یک پشت کوه هایی نیاز داریم که اثری از امواج مغناطیسی اعم از رادیو و تلویزیون و ماهواره و تلفن همراه وجود نداشته باشد. به یک جایی نیاز داریم که تنها باشیم.(آقا ما اصلا این شعار "هیچ کس تنها نیست" رو نمیخواهیم.
پاسخ:
سلام علیکم
یکی از اشکالات رائج در برخورد با مسائل امروز جامعه انسانی، قید «امروز» زدن به این مسائل است!
1) انسان از بدو خلقت مشکل عمل نمودن به دانشهایش را داشته است. وقتی شیطان آدم و همسرش را فریفت، خداوند به آندو فرمود: مگر من شما را از این درخت نهی نکردم و به شما نگفتم که شیطان برای شما دشمنی آشکار است؟! (اعراف: 22)
2) همیشه اسباب لهو و لعب که انسانها را از اهدافشان در زندگی باز می داشته است و اصلا آنها را می فراموشانده است که برای چه به دنیا آمده اند وجود داشته است. قرآن پر از آیاتی است که به این مسئله پرداخته است.
3) حرفهای مفت و بی اساس زدن و این حرفها را گوش دادن و به دیگران منتقل کردند، درد همیشگی بشر بوده است. قرآن از این سخنان با لهو الحدیث یاد نموده است. یعین سخنان لهوی!
4) موسیقی و ارتباط هوس آلود زن و مرد و فرین در معامله، تن به کار ندادن و نفاق در عصه سیاسی و مراوده با کفار و عدم اطاعت از حجت خداوند و .... همه و همه هیچ وقت نه از زندگی بشر جدا بوده است و نه در طول زمان رنگی باخته است و یا زمانی پررنگ بوده است.
5) این که جوان می تواند و نمی داند و پیر می داند و نمی تواند و این جوان می گوید: «هنوز وقت دارم» و پیر می گوید: «دیگر وقت ندارم» و این که جوان پر از خشم و شهوت و شتاب است و حالات روحی اش مدام در حال تعویض است و پیر پر از سستی و خستگی و لجاجت است و کمتر چیزی حال او را عوض می کند. و فرقهای زیاد و زیادتر بین جوان و پیر قصه تأسف بار همیشه بشر است.
6) این که انسانها تحت تأثیر یکدیگر رفتارهای بی معرفتی را انجام می دهند و تقلید کورکورانه می کنند در کدام مقطع تاریخ و در کدام جامعه انسانی نبوده است و یا کم بوده است؟ این که من داشته باشم چون دیگری دارد و در مرحله بعد من داشته باشم چون خیلی ها دارند و در مرحله بعد من داشته باشم چون همه دارند و در آخر من داشته باشم چون اگر نداشته باشم می گویند چرا ندارد! چه وقت بهانه برای تکاثر و تفاخر نبوده است؟
امام پیشرفت ارتباطات جمعی در عصر کنونی مقدمه ظهور امام زمان علیه السلام است زیرا در روایت است که قبل از ظهور زنان در خانه نیز فقیه در دین می گردند و نیز بر همه انسانها حجت تمام می گردد و دیگر با ظهور حضرت کسی که ایمان ندارد، ایمان آوردنش نفعی به حال او نخواهد داشت!
منتظرین ظهور حضرت اگر در ادعای خود صادق هستند باید از این وسائل کمال استفاده را ببرند و اسلام ناب را به زبانهای مختلف ترویج دهند.
برای این کار باید از شبهات روز با خبر بود، از پاسخهای اسکاتی و اقناعی مطلع گشت، از هنر و قالب جذاب برای ارائه محتوای درست بهره برد.
همینها اگر هدف از استفاده از وسائل جمعی باشد بسیار خوب است بلکه ضروری است.
به نظر نمی آید اگر کسی وارد فضای تبلیغ دین و آماده سازی ظهور حضرتش شود، دیگر جذب مسائل انحرافی این وسائل شود.
موفق باشید!
سلام عیلکم
سلام علیکم
1- اگر ممکن است به شوهر خود پیشنهاد دهید تا نزد کارشناسی برای مشاوره با هم بروید.
2- اگر ناراحتی ایشان زیاد نیست، مقدار کم آن آسیب جدی نمی زند.
3- در مقابل ناراحتی ایشان، سکوت کنید و بحث نکنید و خصوصا این که به دیگر موضوعات آن را سرایت ندهید تا بتوانید جلوی هتک حرمت یکدیگر را بگیرید.
4- اگر ناراحتی زیاد است طوری که آسیب زننده است نخریدن لباس بهتر از تنش در خانواده است. این تنش روح فرزندان را بیشتر در تنگنا قرار می دهد تا تنگی لباس!
5- هر وقت خواستید اخلاق فردی را عوض کنید، بدون این که مستقیم وارد تعویض اخلاق او شوید، به نیکویی اخلاق و معاشرت خود بیافزایید تا با نفوذ بیشتر در قلب و احساس او، بتوانید به مغز و اندیشه او راه یابید!
6- از همه مهتر این است که برای حل مشکل خود بعد از نمازها بصورت جدی دعا کنید!
سلام علیکم!
پاسخ:
سلام علیکم
این مسئله را نمی توان مستقل از دیگر ملزومات یک خانواده موفق ارزیابی نمود و درباره آن حکم صادر کرد.
خانواده مورد رضایت خداوند، نیازمند زیر ساختهایی است که تماما برمی گردد به حسن خلق و حسن سلوک والدین.
وقتی در خانواده مال حرام راه نیابد، والدین انسانهای نسبتا خودساخته ای باشند، حجاب رعایت شود. هم حجاب مناسب در خانه و هم حجاب مناسب بیرون خانه و هم حجاب مناسب در میهمانی ها، والدین اهل عبادت باشند، فرزند خود را در هر مقطع سنی اش هوشمند بدانند که نباید به او بی احترامی کرد و با او با مکر برخورد نمود، همه اینها که اتفاق بیافتد دیگر نیازی نیست هراس از فضای فرهنگی بیرون از خانه داشت.
در این فضا وقتی فرزند سؤال جنسی مطرح می کند به این سؤال هم می شود مثل دیگر سؤالات او پاسخ داد. منتها قانون کلی اینجا وجود دارد که نه مختص مسائل جنسی است و نه مختص به کودک و آن این است که هر پاسخی باید به اندازه نیاز سؤال کننده باشد. هیچ سؤالی نباید بهانه برای طرح یک سخنرانی برای مخاطب باشد. گاهی پاسخها یک بله یا خیر است.
اگر والدین مهارت چاسخ دهی به سؤالات کودک را قبلا در پاسخ به دیگر سؤالات او آموخته باشند، اینجا نیز می توانند بخوبی از پس پاسخ به سؤالات او برآیند.
البته می توانید درباره پاسخ به سؤالات فرزند خود کمک هم بگیرید. وقتی سؤالی کرد به او بگویید: «ان شاء الله پاسخت را خواهم داد» و بعد سؤال او را با کارشناسان در میان بگذارید. میتوانید در همین فضا نیز آنها را مطرح کنید تا ان شاء الله پاسخ مناسب را دریافت نموده و به فرزند خود منتقل کنید!
حتی اگر دسترسی به مربی مناسبی داشتید می توانید فرزند خود را تشویق کنید که سؤالات خود را از او بپرسد. چقدر خوب است برای فرزند خود دنبال مربی مناسبی باشید و او را با عالمی آشنایش کنید و ارتباطش دهید!
و از همه مهتر این است که وقتی از نحوه برخورد با فرزند خود درمانده شدید حتما بعد از نمازهای خود از خداوند بخواهید که شما را از درماندگی خلاص کند و راه چاره مناسبی را جلوی شما بگذارد.
موفق باشید.
سلام
پاسخ:
سلام علیکم
قسمتی از خشم، علتی جسمانی دارد. و قسمتی از آن علت روانی!
برای علاج جسمانی خشم توصیه می کنم این مقاله را مطالعه کنید.
امام آن قسمت که مربوط به مسائل روانی انسان پرخاشگر می شود باید به عجب و خودپسندی اشاره کرد.
وقتی کسی نظر خودش را خیلی بهتر از نظر دیگران بداند طبیعتا وقتی با نظر مخالف خود مواجه می شود خشمگین می شود.
بر همین اساس انسانها وقتی بزرگتر می شوند، خشم در آن کمتر می شود زیرا عجب بیشتر معلول جهل است و انسان با زیاد شدن سنش بیشتر به ضعفهایش آگاه می شود و این آگاهی میزان عُجب او را کاهش می دهد.
برای رهایی از خشم باید ابتداء مشکلات بعد از فروکش نمودن خشم را درمان نمود. وقتی انسان خشمگین می شود به اطرافیان خود ستم می کند! با ناسزایی که می دهد! با دادی که می زند، با برخورد فیزیکی که می کند! با تهمتهایی که می زند و غیره! باید از همه اینها عذر خواهی کند!
در گام دوم تلاش کند هنگام خشم بفرموده امام علی علیه السلام عمل کند: نه سخنی بگوید و نه تصمیمی بگیرد و نه کاری انجام دهد. اگر ایستاده است بنشیند و اگر نشسته است بایستد. صورتش را آب بزند مخصوصا آب خنک. و نیز سعی کند چیزی بنوشد!
ذکر صلوات برای فرو نشستن خشم بسیار مؤثر است!
سلام علیکم
در دعای ماه رجب هنگام درخواست خیر از خداوند، میخوانیم "جمیع خیر الدنیا و جمیع خیر الآخره " اما همگام درخواست دفع شر میخوانیم " جمیع شر الدنیا و شر الآخره" ، یعنی در این جمله برای مضاف الیه شر از واژه جمیع استفاده نمیکنیم، علت چیست؟
پاسخ:
سلام علیکم
ظاهرا پاسخ این باشد که مصون مانده از مقداری از شر آخرت کافی است که فرد از همه انواع آن شر محفوظ بماند ولی برخورداری از قسمتی از خیر آخرت دلیل نمی شود که از همه آنها برخوردار شود.
فرق اسراف با تبذیر در چیست؟
پاسخ:
سلام علیکم
فرق بین تبذیر و اسراف این است که تبذیر همانطور
نثر (پخش) همراه با تفریق (و ریخت و پاش) است و اسراف تجازو از حد و عدالت
است:
وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطِینِ (إسراء: 26 و 27)
خداوند متعال در آیه فوق از کلمه تبذیر استفاده نموده است بخاطر اشاره به این که مصرف نمودن مال در میان آنان (مساکین و غیره) اکثرا اسراف نیست و خارج از حد عدالت نمی باشد! بله تفریق مال در میان آنها بدون نظم و بدون برنامه خارج از تدبیر و عدالت است.
و مخفی نماند که غالبا منشأ تفریق مال انگیزه نفسانی و استکبار و غرور دارد و استکبار بزرگترین صفت شیطان است و کسی که تبذیر می کند شبیه شیطان است و برادر اوست!التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، ج1، ص: 238
سلام علیکم!
از نظر اسلام دوستی بالاتر است یا برادری؟
پاسخ:
سلام علیکم
این بالاتر بودن اگر از نظر حقوق باشد قطعا حق برادر بالاتر است چون خویش است و خداوند روز قیامت از دو حق می پرسد یکی از حق خودش و یکی از حق خویش (نساء: 1)
اما اگر منظور از بالاتر بودن، میزان تأثیر گذاری آن در زندگی و مواظبت در انتخاب است، قطعا دوست از این لحاظ مهتر از برادر است زیرا از دوزخیان وقتی درباره علت دوزخی شدنشان پرسیده می شود در پاسخ می گویند: ما دوست گرمی نداشتیم! (شعراء: 101)
سلام
پاسخ:
سلام علیکم
طبق روایات ما کودک در هفت سال اول باید «سیّد؛ سرور» باشد یعنی والدین مجبور به هماهنگی با او باشند ولی در هفت سال دو باید «عبد؛ مطیع» باشد و در این مرحله این فرزند است که باید خود را هماهنگ با والدین نماید.
اگر فرزندی بتواند بخوبی در هفت سال نخست از حق «سید» بودن خود استفاده کند کم کم آرام شده و آماده ورود به مرحله اطاعت می شود. که البته ممکن است یک دو سال نسبت به هفت سالگی، کم و زیاد داشته باشد.
متأسفانه بسیار دیده شده است که والدین جلوی حق فرزندان را در استفاده از حق سیادت می گیرند و فرزند در مراحل دیگر زندگی مثل آدمی که کمبود ریاست و سیادت او را مدام آزار می دهد در پی تقابل با هنجارهای جامعه است.
چند نکته عملیاتی در مورد فرزند مورد سؤال:
1) با او وارد معامله شوید! اطاعت خود را از خواسته های او مشروط به اطاعت او از خواسته های خودتان کنید!
2) چند مورد به خواسته های غیر منطقی فرزند خود عمل کنید تا خود متوجه غیر منطقی بودن آنها شود. اصلا این که هفت سال نخست باید کودک از آزادی بیشتری برخوردار باشد بخاطر این که به مرور باورش شود که باید گوش به حرف والیدن خود بدهد و الا مشکلات زیادی برایش فراهم می شود.
3) ببینید از نظر «حلم و بردباری» در چه وضعیت روحی هستید! وقتی کسی در بردباری ضعیف باشد، در باره ناهنجاری دیگران نمی تواند منصفانه قضاوت کند. بار مشکلات را بیش از حد سنگین می بیند. ان شاء کتابی را در موضوع بردباری بزودی در وبلاگ برای استفاده خواهم گذاشت!
4) دعا نمودن برای حل مشکل و از جمله مشکل مورد سؤال، دوای مطلق است زیرا یا خداوند مشکل را بر طرف می کند و یا قدرت تحمل مشکل را به ما می دهد. به عبارت دیگر یا مشکل را کوچک می کند و یا ما را بزرگ می سازد!
نماز والدین براى فرزند: چهار رکعت است: در رکعت اول یک حمد و ده بار:
«رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ وَ أَرِنا مَناسِکَنا وَ تُبْ عَلَیْنا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ ». و در رکعت دوم یک حمد و ده بار:
«رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسابُ.» و در رکعت سوم حمد یک بار بخوان و سپس ده بار بگو:
«رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ إِماماً.» و در رکعت چهارم یک حمد و ده بار بگو:
«رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ
الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلى والِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ
وَ أَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَ إِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ.
» بعد از سلام ده بار آیه "ربنا هب لنا" تلاوت شود!
(مکارم الأخلاق، ص: 334)
سلام علیکم حاج آقا.
درباره حفظ قرآن میخوام یه مقدار برام توضیح بدید.
اون جزوه ای هم که برا حفظ قرآن تهیه کردید بودید، مطالعه اش کردم(البته روش حفظ قرآن بود) ؛ یه نیروی درونی گاهی اوقات منو به حفظ قرآن تشویق میکنه ، ولی شیطان همیشه سختی هاشو جلوی چشمم میاره و منو نا امید میکنه.
مثلا از اونجایی که «العلم نور » و اینکه طبق حدیث عنوان بصری که : علم نوری است که خدا در قلب کسی که بخواهد، قرار می دهد. من از این نا امید میشم که خدا این نور رو در وجودم قرار نده و از این بهانه های شاید به ظاهر مسخره ولی عمیق و ریشه کن!!! (اینکه میگن آگاهی داشتن و علم ، گاهی اوقات باعث حجاب انسان میشه واقعا درسته.)
میخوام منو راهنمایی کنید که چیکار باید بکنم و از کجا شروع کنم؟ (از صفرٍ صفر در نظر بگیرید؛ به قول شیمی و فیزیک، صفر مطلق!!!!!!!)
پاسخ:
سلام علیکم
برای حفظ قرآن از نیمه دوم جزء سی آغاز کنید و بعد بروید از ابتدای جزء سی و بعد جزء بیست و نه و بعد بیست و هشت! و بعد از آن که سوره های نسبتا کوچک و متوسط را حفظ نمودید بروید از ابتدای قرآن.
این روش کمک می کند که اگر به هر دلیلی از ادامه حفظ باز ماندید بتوانید همان مقداری را که حفظ نمودید را در حافظه خود نگه دارید!
این روش آزمونی خواهد برای استعداد یابی شما که آیا امکان حفظ همه قرآن را دارید یا خیر!
قبل از حفظ هر سوره ای ابتداء تفسیر آن را بر اساس تفسیر نمونه مطالعه کنید! و بعد که حفظ نمودید، تفسیر آن را از روی گزیده تفسیر نمونه مرور کنید!
اگر فرصت مطالعاتی بیشتری دارید، روی سوره هایی که حفظ نمودید. مطالعه کنید! بر اساس آنچه حفظ نمودید و تفسیرش را مطالعه نمودید برداشتهای خود را بنویسید! خلاصه این که حفظ قرآن به معنای تنظیم برنامه ای جدید برای مطالعه و تفکر و نوشتن است!
اگر وبلاگی ندارید، آن را بسازید و در آن از برداشتهای قرآنی و یا اطلاغعاتی قرآنی اتان بنویسید!
یقینا این حفظ همراه با تدبیر باعث خواهد شد، حفظ شما ذهن و زندگی شما را تحت تأثیر قرار دهد و ماندگار شود!
تشکر
التماس دعا
پاسخ:
سلام علیکم
اگر حال فرد در ابتدای وقت، خیلی خراب است طوری که اصلا تمرکزی در نمازش ندارد و به سختی باید آن را بخواند، بهتر است آن را با تأخیر بخواند و اما اگر تأخیر نماز تأثیر کمی در کیفی بودن نمازش دارد، افضل همان سر وقت خواندن است!
سلام
پاسخ:
سلام علیکم
مستحب است که در نماز هم لحن عربی آن رعایت شود و هم با صوت حزین خوانده شود و بخصوص امام جماعت مستحب است قرائتش از وزانت و عربیت بیشتری برخوردار باشد تا اطمینان مأمومینی که وسواس در قرائت دارد را نیز جذب کند.
حال ممکن است کسی برای این گمان بوجود بیایید که رعایت آداب قرائت برای من شبهه ریا دارد. او خودش می داند که به تکلیفش چگونه عمل کند. عمل او ملاکی برای عمل دیگران نیست! ملاک فقط حکم خداوند است!
اما جو معنوی که اگر با عمل به حکم خداوند بوجود بیاید، دیگر کاذب نیست.
سلام علیکم
پدر و مادر چه حقوقی به گردن فرزنداشون دارن؟
پاسخ:
سلام علیکم
حداقل حق والدین بر فرزندان اطاعت از آنها در غیر محرمات الهی است و حداکثر حق نیز، جلب رضایت آنهاست. جلب رضایت والدین تنها از طریق احسان به آنها بدست می آید. و احسان به والدین به معنی این است که برای هرکاری که برای والدین انجام می دهید، بهترین قالب را انتخاب کرده و آن را به نحو احسن انجام دهید!
سلام علیکم.
بهترین دعایی که میشود در حق پدر و مادر کرد؟
پاسخ:
سلام علیکم
بهترین دعا برای والدین همان دعایی است که خداوند دستور به آن داده است (1) و حضرت ابراهیم (2) و حضرت نوح (3) نیز همان را برای والدینشان نمودند و آن طلب رحمت و مغفرت برای آنهاست:
1- رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانی صَغیراً
(اسراء: 24)
2- رَبَّنَا اغْفِرْ لی وَ لِوالِدَیَ وَ لِلْمُؤْمِنینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسابُ (ابراهیم: 41)
3- رَبِّ اغْفِرْ لی وَ لِوالِدَیَ (نوح: 28)
با سلام
گناهانی که باعث زوال نعمت است: با علم و عرفان به گناه مرتکب گناه شدن، تعدی و تجاوز به حقوق مردم، ریشخند کردن انسان ها، خوار نمودن افراد.
پاسخ:
سلام علیکم
آنچه خداوند به انسان داده است، بسته به نوع نگاه انسان به آن عنوان نعمت و یا نقمت می گیرد. هرچند چون خداوند آنچه را که به انسان داده است، بخاطر حسن استفاده از آن بوده است و قطعا موجب کمال است، عنوان اولیه آن، «نعمت» است. ولی بدون در نظر گرفتن نگاه خداوند، از منظر انسانی، عنوان تعمت و نقمت کاملا انتزاعی و ذهنی است.
وقتی نعمتی، نقمت می شود، یعنی فرصتی تبدیل به تهدید می شود. نعمتها اگر درست بکار گرفته نشوند موجب غفلت می شوند. حال اگر شخص توبه کند، آنچه تا حال موجب غفلت بود و تهدید بود، موجب تذکر شده و نعمت می گردد.
بیماری و سلامت هر دو هم می تواند نعمت باشد و هم نقمت. وقتی انسان ناسپاسی سلامت را می کند و یا در بیماری جزع نموده و بی تابی می کند، آن وقت است که سلامت و بیماری می شود نقمت. حال اگر از کفران و جزع توبه نمود، سلامتی و بیماری بدون این که لازم باشد، از بین بروند، می شوند موجب تذکر.
ممکن است انسان بیماری بعد از توبه از جزعی که کرده است، باز هم بیماری اش ادامه پیدا کند و حتی بدتر شود، ولی این مانع نمی شود از این که گفته شود، بیماری برای او نعمت شده است. فرصتی شده است برای این که به مقام صابرین برسد.
پس تغییر نعمتها، لزوما به معنی از بین رفتن چیزی نیست و تبدیل سیئات به حسنات هم لزوما به معنی پدید آمدن چیزی نیست.
مثلا آبی که انسان را خفه می کند و تا تشنگی اش را رفع می کند با هم فرق می کند؟ خیر! فقط مجرای آن از حلق به نای و از نای به حلق تغییر می کند همین!
عواملی که باعث تغییر واقعی پدیده ها می شود بسیار زیاد است. ولی آنچه عنوان این پدیده ها را از نعمت به نقمت و بالعکس تغییر می دهد فقط نوع نگاه انسان است.
درباره مباحثه قبلی که با هم داشتیم، باید عرض کنم، مسؤولیت انسان ربطی به بینا بودن و نابینا بودن او ندارد. درست است هر کس نعمتی بیشتر داشته باشد توقع بیشتری از اوست، ولی انسانیت انسان به داشتن اراده است و لازم نیست ابزار تحقق اراده را هم داشته باشد. لذاست که گفته شده است، راضب بودن به عمل قومی، سبب می شود انسان در زمه آن قوم قرار بگیرد.
کسی که کور است از او خواسته می شود، این شوق را داشته باشد که اگر بینا بود در جهاد شرکت می کرد.
اصلا تحقق اراده و شوق در اختیار انسان نیست. به خیلی از امور ربط دارد. که یکی از آن داشتن ابزار جسمانی است. انسان را بخاطر نیتش محاکمه می کنند. که انما الاعمال بالنیات!