مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر
طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با موضوع «پاورقی :: پاسخ به افاضات جدید مهاجرانی» ثبت شده است

پاورقی / پاسخ به افاضات جدید مهاجرانی

| شنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۱۲ ب.ظ

ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻋﻄﺎﺍﻟﻠﻪ ﻣﻬﺎﺟﺮﺍﻧﯽ در موضوع: ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺩﯾﭙﻠﻤﺎﺳﯽ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺩﯾﭙﻠﻤﺎﺗﯿﮏ ما ایرانیان

ﻭﻗﺘﯽ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ ، ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺯﺩﻩ ﺑﺎ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺑﻪ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﮔﻮﯾﻨﺪﻩ ﭘﯿﺎﻡ، ﻭﯼ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﺍﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﻭﯼ ﺭﺍ ﭘﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ . ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺪﺳﺖ ﻋﻤﺮ ﻓﺘﺢ ﺷﻮﺩ . ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺩﯾﭙﻠﻤﺎﺳﯽ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺩﯾﭙﻠﻤﺎﺗﯿﮏ ﺗﻮﺳﻂ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺩﺭﻣﻘﺎﺑﻞ ﺍﻋﺮﺍﺏ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻧﺸﯿﻦ ،ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﻢ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺯﯾﺮ ﺳﻢ ﺍﺳﺒﺎﻥ ﻋﺮﺑﯽ ﺗﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪ .

ﻭﻗﺘﯽ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﺗﺠﺎﺭ ﻣﻐﻮﻻﻥ ﺭﺍ ﮐﺸﺘﻨﺪ ، ﺻﺪﻫﺎ ﻫﺰﺍﺭ ﮐﺸﺘﻪ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺯﯾﺮ ﺳﻢ ﺍﺳﺒﺎﻥ ﻣﻐﻮﻟﯽ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻣﯿﺮﻓﺖ . ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻫﻢ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺩﯾﭙﻠﻤﺎﺳﯽ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺩﯾﭙﻠﻤﺎﺗﯿﮏ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﻐﻮﻻﻥ ﺍﺳﺐ ﭼﺮﺍﻥ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ .

ﻭﻗﺘﯽ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﻔﺎﺭﺕ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺗﺰﺍﺭﯼ ﺣﻤﻠﻪ ﺑﺮﺩﻧﺪ ، ﺍﻧﺘﻘﺎﻣﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻋﻬﺪ ﻧﺎﻣﻪ ﺗﺮﮐﻤﻨﭽﺎﯼ ﻭ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻧﺪ . ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻫﻢ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺩﯾﭙﻠﻤﺎﺳﯽ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺩﯾﭙﻠﻤﺎﺗﯿﮏ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﻢ .

ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺳﻔﺎﺭﺕ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺣﻤﻠﻪ ﺷﺪ ، ﺗﺎﻭﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﻃﯽ ۳۷ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﺗﺤﺮﯾﻢ ﻭ ﺟﻨﮓ ﻭ .... ﺩﺍﺩﯾﻢ . ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻫﻢ ....

ﻭﻗﺘﯽ ﭼﻬﺎﺭ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺑﻪ ﺳﻔﺎﺭﺕ ﺍﻧﮕﻠﺴﺘﺎﻥ ﺣﻤﻠﻪ ﺷﺪ ، ﺗﻤﺎﻡ ﺧﺴﺎﺭﺗﺶ ﺭﺍ ﺣﺘﯽ ﺷﯿﺸﻪ ﻫﺎﯼ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻣﺸﺮﻭﺑﺎﺕ ﺍﻟﮑﻠﯽ ﺭﺍ ،ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﮐﺮﺩﯾﻢ.

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻫﻢ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺩﯾﭙﻠﻤﺎﺳﯽ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺩﯾﭙﻠﻤﺎﺗﯿﮏ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﻢ .

ﻭ ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﭘﯿﺶ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﻔﺎﺭﺕ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ ﺣﻤﻠﻪ ﺷﺪ ، ﺗﻤﺎﻡ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﯾﺎﺩﻡ ﺁﻣﺪ !!!... ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺴﺎﺭﺕ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﯾﻢ . ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺳﺮ ﻧﻘﻄﻪ ﺷﺮﻭﻉ :ﻧﺒﻮﺩ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺩﯾﭙﻠﻤﺎﺳﯽ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺩﯾﭙﻠﻤﺎﺗﯿﮏ .

ﻣﺎ ﺍﺻﻮﻻ ﻭ ﺑﻨﯿﺎﺩﯾﻦ ﺑﻠﺪ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﯿﻢ ، ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﺑﺎ ﺟﻬﺎﻧﯿﺎﻥ . ﯾﻌﻨﯽ ﺯﺑﺎﻥ ﺩﯾﭙﻠﻤﺎﺳﯽ ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﺎ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ .

ﺣﺘﯽ ﺑﯿﻦ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﺻﻔﺤﺎﺕ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﻭ ﺗﻮﯼ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺎﺷﯿﻨﻬﺎﻣﻮﻥ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ؛ ﺑﯿﻦ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﻫﺎ ﻭ ... ﺍﻭﻝ ﻣﯿﺰﻧﯿﻢ ﺗﻮ ﺳﺮ ﻭ ﮐﻠﻪ ﻫﻢ ﻭ ﺑﻌﺪ ﻣﯿﺮﯾﻢ ﺳﺮﺍﻍ ﻗﺎﻧﻮﻥ !!!

ﺟﻬﺎﻥ ﺳﺮ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺣﮑﻤﺖ ﻭ ﻋﺒﺮﺕ ﺍﺳﺖ …

ﺭﻣﺰ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻭ ﺍﺭﻭﭘﺎ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯿﺪ ﭼﯿﺴﺖ ﻭ ﺍﺯ ﮐﺠﺎﺳﺖ ﻭ ﺭﺍﺯ ﻋﻘﺐ ﻣﺎﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻧﺎﺷﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ؟ ﯾﮏ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﮐﻨﯿﺎﯾﯽ ﺳﯿﺎﻫﭙﻮﺳﺖ، ﺣﺴﯿﻦ ﺍﻭﺑﺎﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﻣﻬﺎﺟﺮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﭘﺴﺮﺵ ﺑﻌﺪﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﺎﺭﺍﮎ ﺣﺴﯿﻦ ﺍﻭﺑﺎﻣﺎ ﺭﻳﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ! ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﭘﺎﮐﺴﺘﺎﻧﯽ ﺩﺳﺖ ﺗﻨﮓ ﺩﺭ ﺍﻭﺍﺧﺮ ﺩﻫﻪ ﺷﺼﺖ ﻣﯿﻼﺩﯼ ﺑﻪ ﺍﻧﮕﻠﺴﺘﺎﻥ ﻣﻬﺎﺟﺮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ . ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ۹ ﻧﻔﺮﻩ، ﺷﺶ ﭘﺴﺮ ﻭ ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﺷﻬﺮﺩﺍﺭﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ؛ ﭘﺪﺭ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺧﯿﺎﻃﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ . ﭘﺴﺮﺷﺎﻥ ﮐﻪ ﺣﺎﻻ ۴۶ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺷﻬﺮﺩﺍﺭ ﻟﻨﺪﻥ ! ﺷﻐﻠﯽ ﮐﻪ ﻋﻠﯽ ﺍﻟﻘﺎﻋﺪﻩ ﺑﺎ ﻧﺨﺴﺖ ﻭﺯﯾﺮﯼ ﭘﻬﻠﻮ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ .

ﺭﻗﯿﺒﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ﺷﻬﺮﺩﺍﺭﯼ ﻟﻨﺪﻥ ﺷﮑﺴﺖ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻫﻢ ﺗﻤﺎﺷﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ . ﺯﺍﮎ ﮔﻠﺪ ﺍﺳﻤﯿﺖ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺻﺎﻟﺘﺎ ﯾﻬﻮﺩﯼ - ﺁﻟﻤﺎﻧﯽ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩﺭ، ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻣﺮﺍﮐﺰ ﺁﻣﻮﺯﺷﯽ ﺍﻧﮕﻠﺴﺘﺎﻥ ﺍﺯ ﻗﺒﯿﻞ ﮐﺎﻟﺞ ﺍﯾﺘﻮﻥ ﻭ ﺩﺍﻧﺸﮑﺎﻩ ﮐﻤﺒﺮﯾﺞ ﺩﺭﺱ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﻣﺮﮐﺰﯾﺖ ﺩﻭﻟﺖ ﻭ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺳﻠﻄﻨﺘﯽ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ.

ﺭﯾﺎﺳﺖ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺍﻭﺑﺎﻣﺎ ﻭ ﺷﻬﺮﺩﺍﺭ ﺷﺪﻥ ﺻﺪﯾﻖ ﺧﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﻓﻖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺩﯾﺪ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻣﻬﺎﺟﺮﺍﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻭ ﻏﯿﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ، ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ

ﻫﺎﯼ ﻓﻘﯿﺮ ﻭ ﻣﺘﻮﺳﻂ ﻣﯽ ﮔﺸﺎﯾﺪ، ﺍﮔﺮ ﺗﻼﺵ ﮐﻨﻨﺪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﻋﺎﻟﯿﺘﺮﯾﻦ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﺮﺳﻨﺪ . ﺩﯾﻦ ﻭ ﻗﻮﻣﯿﺖ ﻭ ﺟﻨﺴﯿﺖ ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺳﺪّ ﺭﺍﻩ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ.

ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﮊﺍﻧﻮﯾﻪ ۱۹۷۹ ‏( ۱۳۵۷ ‏) ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﺩﻻﺭ ﺍﻭﭘﮏ ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻦ ﺩﻻﺭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺩﺭ ﻧﻈﺎﻡ ﭘﻮﻟﯽ ﺩﻧﯿﺎ ﺷﻮﺩ . ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺷﻮﺭﺵ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﻭﭘﮏ ﻋﻘﺎﺏ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻫﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺍﺭﺯﯼ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻧﯿﻔﺘﺪ، ﻣﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺳﺎﺩﻩ ﻟﻮﺡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺧﯿﺎﻝ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﮐﻪ "ﺍﻧﻘﻼﺏ " ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ !! .

ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ۲۱ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﺩﻻﺭ ﭘﺲ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﺩﺭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻭ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ۴۰ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ، ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ۵۲ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﺋﯽ ﺭﺍ ﮔﺮﻭﮔﺎﻧﻤﺎﻥ "ﮐﺮﺩﻧﺪ " ﺗﺎ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺑﺪﻭﻥ ﺣﻤﻠﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﯾﮏ ﺷﺒﻪ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ۶۰ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﺩﻻﺭ ﭘﻮﻝ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻠﻮﮐﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﺎﻻ ﺑﮑﺸﺪ!!

ﺑﺎ ﮔﺮﻭﮔﺎﻧﮕﯿﺮﯼ، ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﻧﻔﺘﯽ ﻋﺮﺑﯽ ﻓﻮﺭﺍ ﺩﻻﺭﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺎﻧﮏ ﻫﺎﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﻃﻼ ﮐﺮﺩﻧﺪ . ﻗﯿﻤﺖ ﻫﺮ ﺍﻭﻧﺲ ﻃﻼ ۱۵۱ ﺩﻻﺭ ﺑﻮﺩ . ﺑﺎ ﻫﺠﻮﻡ ﺍﻋﺮﺍﺏ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺩﻻﺭ ﺑﻪ ﻃﻼ ﻗﯿﻤﺖ ﻫﺮ ﺍﻭﻧﺲ ﻃﻼ ﺍﺯ ۱۵۱ ﺩﻻﺭ ﺑﻪ ۸۵۰ ﺩﻻﺭ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﯾﺎﻓﺖ . ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﮔﺮﻭﮔﺎﻥ ﻫﺎ، ﻗﯿﻤﺖ ﻃﻼ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﺳﻘﻮﻁ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﻋﺮﺍﺏ ﻃﻼﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻻﺭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﺮﺩﻧﺪ . ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺟﺎﺑﺠﺎﺋﯽ ﻃﻼ ﺑﺎ ﺩﻻﺭ، ۱۸۶ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﺩﻻﺭ ﺳﻮﺩ ﺑﺮﺩ، ﺧﯿﺎﻝ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﭼﻪ ﺷﺠﺎﻋﺎﻧﻪ "ﻻﻧﻪ ﺟﺎﺳﻮﺳﯽ" ﺭﺍ ﻓﺘﺢ ﮐﺮﺩﯾﻢ !!!

ﻭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ۳۷ ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﻮﮐﺮﯾﺸﺎﻥ ﻭ ﺧﺪﻣﺘﺸﺎﻥ ﻫﺴﺘﯿﻢ، ﺍﻣﺎ ﺑﺎ ﺩﻫﺎﻥ ﮐﻒ ﮐﺮﺩﻩ " ﻣﺮﮒ ﺑﺮ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ" ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯿﻢ ﻭ ﺗﮑﻪ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﺍﯼ ﺑﯽ ﺍﺭﺯﺵ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﭘﺮﭼﻤﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺁﺗﺶ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﻢ، ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺭﯾﺸﻤﺎﻥ ﻭ ﺣﻤﺎﻗﺘﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﻧﺪ!!!

پاسخ ما

بسم الله

همه این مثلا مقاله مغالطه است که با این حجم از مغالطات بعید است خود نویسنده هم فریب سخنانش را خورده باشد و چیزی را از نظر خودش کتمان نکرده باشد.

بک

مقاله نویس می گوید: « ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺩﯾﭙﻠﻤﺎﺳﯽ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺩﯾﭙﻠﻤﺎﺗﯿﮏ ﺗﻮﺳﻂ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺩﺭﻣﻘﺎﺑﻞ ﺍﻋﺮﺍﺏ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻧﺸﯿﻦ ،ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﻢ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺯﯾﺮﺳﻢ ﺍﺳﺒﺎﻥ ﻋﺮﺑﯽ ﺗﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪ.»

خب معلوم است این آقا هنوز ناراحت است از مسلمان شدن ایران و همین حکایت از نحوه کار استکبار بر تغییر ذهنها دارد که این چنین وزیر ارشاد اسلامی یک کشور اسلامی را آنچنان منحرف می کند که از مسلمان شدن کشورش تعبیر می کند به « ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺯﯾﺮﺳﻢ ﺍﺳﺒﺎﻥ ﻋﺮﺑﯽ ﺗﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪ.»

دو

مقاله نویس می گوید: « ﻭﻗﺘﯽ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﺗﺠﺎﺭ ﻣﻐﻮﻻﻥ ﺭﺍ ﮐﺸﺘﻨﺪ، ﺻﺪﻫﺎ ﻫﺰﺍﺭ ﮐﺸﺘﻪ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺯﯾﺮ ﺳﻢ ﺍﺳﺒﺎﻥ ﻣﻐﻮﻟﯽ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻣﯿﺮﻓﺖ. ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻫﻢ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺩﯾﭙﻠﻤﺎﺳﯽ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺩﯾﭙﻠﻤﺎﺗﯿﮏ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﻐﻮﻻﻥ ﺍﺳﺐ ﭼﺮﺍﻥ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ.»

برای حمله مغول به ایران علل مختلفی ذکر شده است که البته یکی از علل همین مطلبی است که مقاله نویس گفته است ولی شادی علت عمده تر آن خطابی است که چنگیز به سلطان محمد می کند. چنگیز وقتی از تصرفاتش می گوید در گفتگو با سلطان او را «پسرم» خطاب می کند و این به معنای تفهمیم این نکته است توسط چنگیز که «باید من را ابرقدرت بی منازع بدانی». خوبی استکباری که از طرف چنگیر بروز داده شد موجب سوء ظن سلطان محمد به او شد و همین سبب شد تا گزارشی که درباره 450 نماینده چنگیز مبنی بر جاسوس بودن آنها باشد را قبول کند و دستور کشتن آنها را بدهد. و مؤید این تحلیل این است که سلطان محمد سفیر به پکن فرستاد و نمایندگان و تجاری از طرف او به چین گسیل شدند که چنگیز آنها را به شدت مورد اذیت و آزار قرار داد ولی بعدا از آنها دلجویی نمود تا قدرت برتر خود را به آنها تفهیم کرده باشد. درست کاری که مصداق بارز استکبار، آمریکا، در این زمان انجام می دهد.

و نیز گفته شده است تلاش خلیفه ناصر عباسی که در بغداد حکمرانی می کرد و از ایرانیها دلخوشی نداشت در تحریک چنگیز برای حمله به ایران بی تأثیر نموده است. ظاهرا ناصر عباسی در این زمان جایش را به شیوخ خلیج داده است.

سه

مقاله نویس می نویسد: «ﻭﻗﺘﯽ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﻔﺎﺭﺕ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺗﺰﺍﺭﯼ ﺣﻤﻠﻪ ﺑﺮﺩﻧﺪ، ﺍﻧﺘﻘﺎﻣﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻋﻬﺪ ﻧﺎﻣﻪ ﺗﺮﮐﻤﻨﭽﺎﯼ ﻭ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻧﺪ. »

آیا قرارداد گلستان تنها بخاطر حمله به سفارت روسیه در ایران بود؟ یعنی جنگهای پی در پی روسیه به ایران برای راهیابی به آبهای آزاد و آنهمه ظلم و ستم آنها و نیز علاقه مردمان مسلمان تحت الحمایه روسها برای پیوستن به ایران و کشتاری که روسها از این مردمان کردند و خیانت ارامنه ساکن ایران و صدها مسئله خرد و ریز که معمول همه جنگها است هیچ تأثیری در پذیرش این قرارداد ندارد؟!

این مقاله نویس در نیم خط همه تاریخ جنگهای ایران و روسیه خلاصه کرده است. آفرین به این خلاصه نویس.

چهار

مقاله نویس می نویسد: « ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺳﻔﺎﺭﺕ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺣﻤﻠﻪ ﺷﺪ، ﺗﺎﻭﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﻃﯽ ۳۷ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﺗﺤﺮﯾﻢ ﻭ ﺟﻨﮓ ﻭ .... ﺩﺍﺩﯾﻢ . ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻫﻢ ...»

رابطه ایران با آمریکا بعد از انقلاب سازنده بود حتی در 25 بهمن 57 که سفارت آمریکا توسط چریکهای فایی خلق و بصورت خودسر تسخیر شد، امام خمینی این اقدام را تأیید نکرد و لذا نیروهای کمیته انقلاب وارد کارزار شدند و سفارت را آزاد نمودند و ایران از این بابت از سفیر آرمیکا عذر خواهی کرد.

اما تسخیر سفارت بخاطر این بود که آمریکا شاه را در خاک خود پذیرفته بود هر چند آمریکا می دانست با این پذیرش سفارتش تسخیر خواهد شد ولی بر اساس تئوری «کیسینجر – راکفلر / چیس مانهاتان»، بانک «چیس مانهاتان» تصمیم داشت تا با متقاعد کردن دولت در پذیرفتن شاه و در نتیجه شتاب بخشیدن به خشونت‌ها در ایران، طرح مسدود کردن دارایی‌های ایران را به اجرا بگذارد. در واقع یکی از نخستین اقدامات دولت کارتر، مسدود سازی میلیاردها دلار از سرمایه‌های ایران در ایالات متحده بود؛ سرمایه‌هایی که مقادیری از آنها در بانک چیس مانهاتان سپرده گذاری شده بود. وقتی پرشت تصمیم دولت ایالات متحده را با ابراهیم یزدی (وزیر امور خارجه) در میان گذاشت، یزدی اعتراض کرد و این تصمیم را برای دولت بازرگان بسیار مخاطره‌آمیز خواند. یزدی که از تلاش دوستان شاه برای گرفتن اجازه ورود او به آمریکا اطلاع داشت بارها به صورت غیر علنی سعی کرده بود تا از طریق مذاکره با دیپلماتها، دولت آمریکا را به عدم پذیرفتن شاه ترغیب نماید، اما توصیه پرشت و لینگن تأثیر چندانی بر قضاوت کاخ سفید نداشت.

بعد هم که سفارت تسخیر شد معلوم شد آنجا اصلا سفارت نبوده است و لانه جاسوسی بوده و نتیجه اش افشای بسیاری از طرحهای براندازنده بود که سود بسیاری را عائد انقلاب کرد.

خسارتهایی که مقاله نویس منسوب به تسخیر لانه جاسوسی کرده است بالاخره به بهانه ای دیگر ببار می آمد زیرا ایران دیگر حیاط خلوت آمریکا نبود. به نظر نمی آید فهم این مسئله خیلی سخت باشد.

پنج

مقاله نویس می گوید: «ﻭﻗﺘﯽ ﭼﻬﺎﺭ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺑﻪ ﺳﻔﺎﺭﺕ ﺍﻧﮕﻠﺴﺘﺎﻥ ﺣﻤﻠﻪ ﺷﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﺴﺎﺭﺗﺶ ﺭﺍ ﺣﺘﯽ ﺷﯿﺸﻪ ﻫﺎﯼ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻣﺸﺮﻭﺑﺎﺕ ﺍﻟﮑﻠﯽ ﺭﺍ ،ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﮐﺮﺩﯾﻢ.»

مجلس شورای اسلامی دو روز قبل از حمله به سفارت انگلیس با طرح دو فرویتی نمایندگان، روابط دیپلماتیک ایران انگلیس را از سطج سفیر به کاردان تقلیل داد و به سفیر انگلیس دامنییک جان چیلکات گفته شده تا ایران را ترک کند.

حالا شما بگویید در این قضیه انگلیس بیشتر تحقیر شد یا ایران که پول چند تا شیشه را پرداخت نموده است؟!

شش

مقاله نویس می گوید: «ﻭ ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﭘﯿﺶ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﻔﺎﺭﺕ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ ﺣﻤﻠﻪ ﺷﺪ ، ﺗﻤﺎﻡ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﯾﺎﺩﻡ ﺁﻣﺪ  ...»

این مقاله نویس واقعا فکر می کند رابطه دو کشور را براحتی می توان به حمله چند نفر به سفارت خانه برهم زد و یا نه این روابط به هزار و یک دلیل به نازکترین حد خود رسیده است و حالا با ضربه ای کوچک همان مقدار رابطه نیز برهم می ریزد.  

هفت

مقاله نویس می گوید: « ﺭﻣﺰ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻭ ﺍﺭﻭﭘﺎ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯿﺪ ﭼﯿﺴﺖ ﻭ ﺍﺯ ﮐﺠﺎﺳﺖ ﻭ ﺭﺍﺯ ﻋﻘﺐ ﻣﺎﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻧﺎﺷﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ؟ ﯾﮏ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﮐﻨﯿﺎﯾﯽ ﺳﯿﺎﻫﭙﻮﺳﺖ، ﺣﺴﯿﻦ ﺍﻭﺑﺎﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﻣﻬﺎﺟﺮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﭘﺴﺮﺵ ﺑﻌﺪﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﺎﺭﺍﮎ ﺣﺴﯿﻦ ﺍﻭﺑﺎﻣﺎ ﺭﻳﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ!»

وقتی عراق به کویت حمله کرد، دنیا پشت آمریکا قرار گرفت و آمریکا دچار این تصور شد که جهان تک قطبی ایجاد کرده است. تصور غلطی بود و این تصور غلط باعث یک سلسله اقدامات غلط نظامی و سیاسی ایالات متحده از سال 1991 تا 2003 یعنی از جنگ اول عراق تا سقوط صدام شد که آنچنان وجهه ایالات متحده را تخریب کرد که برای اصلاح آن وجهه نه تنها باید شرایط ویژه ایجاد می کردند بلکه باید چهره ظاهری آمریکا را هم عوض می کردند. شاید انتخاب یک رئیس جمهور سیاه پوست با ظاهری متفاوت می توانست با کمترین هزینه، تصور تغییر چهره آمریکا را در جهان القا نماید. از این واضح تر و کم هزینه تر امکان نداشت.

این آقای مقاله نویس واقعا فکر می کند این رأی مردم است که در کشور آمریکا کسی را سرقدرت می آورد؟ فکر نمی کنم اینقدر ساده لوح باشد.

هشت

مقاله نویس می گوید: «ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﭘﺎﮐﺴﺘﺎﻧﯽ ﺩﺳﺖ ﺗﻨﮓ ﺩﺭ ﺍﻭﺍﺧﺮ ﺩﻫﻪ ﺷﺼﺖ ﻣﯿﻼﺩﯼ ﺑﻪ ﺍﻧﮕﻠﺴﺘﺎﻥ ﻣﻬﺎﺟﺮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ . ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ۹ ﻧﻔﺮﻩ، ﺷﺶ ﭘﺴﺮ ﻭ ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﺷﻬﺮﺩﺍﺭﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ؛ ﭘﺪﺭ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺧﯿﺎﻃﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ . ﭘﺴﺮﺷﺎﻥ ﮐﻪ ﺣﺎﻻ ۴۶ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺷﻬﺮﺩﺍﺭ ﻟﻨﺪﻥ ! ﺷﻐﻠﯽ ﮐﻪ ﻋﻠﯽ ﺍﻟﻘﺎﻋﺪﻩ ﺑﺎ ﻧﺨﺴﺖ ﻭﺯﯾﺮﯼ ﭘﻬﻠﻮ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ . ﺭﻗﯿﺒﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ﺷﻬﺮﺩﺍﺭﯼ ﻟﻨﺪﻥ ﺷﮑﺴﺖ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻫﻢ ﺗﻤﺎﺷﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ . ﺯﺍﮎ ﮔﻠﺪ ﺍﺳﻤﯿﺖ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺻﺎﻟﺘﺎ ﯾﻬﻮﺩﯼ - ﺁﻟﻤﺎﻧﯽ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩﺭ، ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻣﺮﺍﮐﺰ ﺁﻣﻮﺯﺷﯽ ﺍﻧﮕﻠﺴﺘﺎﻥ ﺍﺯ ﻗﺒﯿﻞ ﮐﺎﻟﺞ ﺍﯾﺘﻮﻥ ﻭ ﺩﺍﻧﺸﮑﺎﻩ ﮐﻤﺒﺮﯾﺞ ﺩﺭﺱ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﻣﺮﮐﺰﯾﺖ ﺩﻭﻟﺖ ﻭ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺳﻠﻄﻨﺘﯽ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ.»

این آقای مقاله نویس می داند که در سال ۲۰۱۳، صادق خان به دلیل رای مثبت به ازدواج همجنسگرایان، تهدید به مرگ و با فتوای امام جماعت مسجد برادفورد مرتد اعلام شد؟!

نه

مقاله نویس می گوید: «ﺭﯾﺎﺳﺖ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺍﻭﺑﺎﻣﺎ ﻭ ﺷﻬﺮﺩﺍﺭ ﺷﺪﻥ ﺻﺪﯾﻖ ﺧﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﻓﻖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺩﯾﺪ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻣﻬﺎﺟﺮﺍﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻭ ﻏﯿﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ، ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﻓﻘﯿﺮ ﻭ ﻣﺘﻮﺳﻂ ﻣﯽ ﮔﺸﺎﯾﺪ، ﺍﮔﺮ ﺗﻼﺵ ﮐﻨﻨﺪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﻋﺎﻟﯿﺘﺮﯾﻦ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﺮﺳﻨﺪ . ﺩﯾﻦ ﻭ ﻗﻮﻣﯿﺖ ﻭ ﺟﻨﺴﯿﺖ ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺳﺪّ ﺭﺍﻩ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ.»

البته دین سد راه پیشرفت در کشورهای غربی نیست به شرط آن که قبل از فعالیت سیاسی در این کشور فرد فعال، از خیر دین بگذرد و همجنسگرایی را که حرمت آن جزء اصول مسلم  اسلام است به رسمیت بشناسد. و اوبامای سیاه نیز، برای پز برابری سیاه و سفید رییس جمهور شود. آیا این آقای مقاله نویس نمی داند که در زمان ریاست جمهوری اوباما بیشترین تعرض به سیاهان در آمریکا شده است؟!

ده

مقاله نویس می گوید: «ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﮊﺍﻧﻮﯾﻪ ۱۹۷۹ ‏( ۱۳۵۷ ‏) ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﺩﻻﺭ ﺍﻭﭘﮏ ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻦ ﺩﻻﺭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺩﺭ ﻧﻈﺎﻡ ﭘﻮﻟﯽ ﺩﻧﯿﺎ ﺷﻮﺩ . ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺷﻮﺭﺵ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﻭﭘﮏ ﻋﻘﺎﺏ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻫﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺍﺭﺯﯼ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻧﯿﻔﺘﺪ، ﻣﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺳﺎﺩﻩ ﻟﻮﺡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺧﯿﺎﻝ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﮐﻪ "ﺍﻧﻘﻼﺏ " ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ !!»

البته ما هرچه زور زدیم نتوانستیم این «دولار اوپک» را بفهمیم یعنی چه؟ هر کشوری واحد پولی خود را دارد ولی این که سازمانی بتواند ارز مخصوص خود را داشته باشد از آن حرفهاست!!

بله عراق قبل از اشغال توسط آمریکا تصمیم گرفت نفت خود را با یورو بفرشد و اوپک نیز به همین بفکر افتاد. گفته شده است یکی از علل حمله آمریکا به عراق همین تصمیم عراق بوده است زیرا آمریکا از این تصمیم عراق و بعد هم دیگر اعضای اوپک بشدت آسیب می دید.

یازده

مقاله نویس می گوید: « ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ۲۱ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﺩﻻﺭ ﭘﺲ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﺩﺭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻭ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ۴۰ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ، ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ۵۲ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﺋﯽ ﺭﺍ ﮔﺮﻭﮔﺎﻧﻤﺎﻥ "ﮐﺮﺩﻧﺪ " ﺗﺎ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺑﺪﻭﻥ ﺣﻤﻠﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﯾﮏ ﺷﺒﻪ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ۶۰ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﺩﻻﺭ ﭘﻮﻝ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻠﻮﮐﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﺎﻻ ﺑﮑﺸﺪ !! ﺑﺎ ﮔﺮﻭﮔﺎﻧﮕﯿﺮﯼ، ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﻧﻔﺘﯽ ﻋﺮﺑﯽ ﻓﻮﺭﺍ ﺩﻻﺭﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺎﻧﮏ ﻫﺎﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﻃﻼ ﮐﺮﺩﻧﺪ . ﻗﯿﻤﺖ ﻫﺮ ﺍﻭﻧﺲ ﻃﻼ ۱۵۱ ﺩﻻﺭ ﺑﻮﺩ . ﺑﺎ ﻫﺠﻮﻡ ﺍﻋﺮﺍﺏ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺩﻻﺭ ﺑﻪ ﻃﻼ ﻗﯿﻤﺖ ﻫﺮ ﺍﻭﻧﺲ ﻃﻼ ﺍﺯ ۱۵۱ ﺩﻻﺭ ﺑﻪ ۸۵۰ ﺩﻻﺭ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﯾﺎﻓﺖ . ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﮔﺮﻭﮔﺎﻥ ﻫﺎ، ﻗﯿﻤﺖ ﻃﻼ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﺳﻘﻮﻁ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﻋﺮﺍﺏ ﻃﻼﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻻﺭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﺮﺩﻧﺪ . ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺟﺎﺑﺠﺎﺋﯽ ﻃﻼ ﺑﺎ ﺩﻻﺭ، ۱۸۶ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﺩﻻﺭ ﺳﻮﺩ ﺑﺮﺩ، ﺧﯿﺎﻝ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﭼﻪ ﺷﺠﺎﻋﺎﻧﻪ "ﻻﻧﻪ ﺟﺎﺳﻮﺳﯽ" ﺭﺍ ﻓﺘﺢ ﮐﺮﺩﯾﻢ !!!»

همیشه مبارزه زیان مادی به همراه داشته است بالاخره پول که مهمتر از جان نیست. در مبارزه، انسانها ترجیح می دهند جانشان را بدهند ولی خواری را تحمل نکنند.

اگر آن لانه جاسوسی تسخیر نمیشد چه بسا الان دیگر نظام اسلامی نبود و این آقای نویسنده هم از قِبل نظام به نمایندگی مجلس و معاونت پارلمانی رئیس جمهور و در نهایت به وزارت نمی رسید و بعد هم سوگلی استکبار جهانی نمی گشت.

دوازده

مقاله نویس می گوید: «ﻭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ۳۷ ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﻮﮐﺮﯾﺸﺎﻥ ﻭ ﺧﺪﻣﺘﺸﺎﻥ ﻫﺴﺘﯿﻢ، ﺍﻣﺎ ﺑﺎ ﺩﻫﺎﻥ ﮐﻒ ﮐﺮﺩﻩ " ﻣﺮﮒ ﺑﺮ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ" ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯿﻢ ﻭ ﺗﮑﻪ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﺍﯼ ﺑﯽ ﺍﺭﺯﺵ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﭘﺮﭼﻤﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺁﺗﺶ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﻢ، ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺭﯾﺸﻤﺎﻥ ﻭ ﺣﻤﺎﻗﺘﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﻧﺪ!!!»

آن تکه پارچه را شکر خدا خیلی از جاها به عنوان نماد استکبار جهانی و شیطان بزرگ آتش می زنند و تنفر جهانیان از آمریکا رو به افزونی است و این «مرگ گفتن ها» در نهایت محقق خواهد شد. که البته نشانه های احتضارش قابل رؤیت است.

اگر آمریکا به ریش ما می خندند نمی دانیم چرا اینقدر ما او را خشمگین می کنیم؟ ما مگر چقدر ارزش داریم که اینقدر هزینه امان می کند که ما را بکوبند. مورچه چی هست که کله و پاچه اش باشد؟!

دو نکته درباره آقای نویسنده:

1) در سال ۱۳۸۳ خانمی که کارمند سابق مرکز گفتگوی تمدن‌ها بود، عنوان کرد که همسر صیغه ای مهاجرانی است و از او شکایت کرد و خواهان ثبت ازدواج شد. مهاجرانی هرگونه ارتباط با او را تکذیب و در بیانیه‌ای «این پرونده را جریان‌سازی جناح سیاسی رقیب» خواند ولی در پی شکایت همین زن بازداشت شد مهاجرانی در ششم مرداد سال ۱۳۸۳ به اتهام ترک نفقه، عدم ثبت واقعه ازدواج و فریب در امر ازدواج روانه زندان شد و ۴ روز بعد با ارائه وثیقه آزاد شد. مهاجرانی در همان جلسه مرداد ۸۳ تعهد می‌کند که ظرف یک ماه نسبت به اخذ رضایت شاکی خود اقدام نماید لیکن چند ماه بعد از کشور خارج شده و تاکنون مراجعت نکرده است. به نوشتهٔ مسعود بهنود در ژوئیه سال ۲۰۰۴، برخی زندگی سیاسی مهاجرانی را به خاطر این رخداد پایان یافته تلقی می‌کردند.

2) سازمان افشاگر ویکی‌لیکس در ژوئن ۲۰۱۵ اقدام به انتشار ۶۰ هزار سند دیگر از مجموع نیم میلیون سند خارج شده از سیستم الکترونیکی وزارت خارجه عربستان سعودی کرد که در یکی از این اسناد، عطاء الله مهاجرانی وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی در نامه‌ای به سفارت سعودی در لندن درخواست کرده بود که آن کشور هزینه تحصیل فرزندش (علی مهاجرانی) در مقطع دکتری دانشگاه واریک را متقبل شود و عربستان نیز با این درخواست موافقت کرده و چکی به مبلغ ۱۶ هزار پوند برای یک سال تحصیلی در وجه نامبرده صادر کرده و پذیرفته است که حداقل به مدت چهار سال هر سال حدود ۱۶ هزار پوند بپردازد.