مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر
طبقه بندی موضوعی

۱۸ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

سلام علیکم - بسم الله


دعای استغفار بند 43

اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ یُوجِبُ عَلَیَّ صَغِیرُهُ أَلِیمَ عَذَابِکَ وَ یُحِلُّ بِی کَبِیرُهُ شَدِیدَ عِقَابِکَ وَ فِی إِتْیَانِهِ تَعْجِیلُ نَقِمَتِکَ وَ فِی الْإِصْرَارِ عَلَیْهِ زَوَالُ نِعْمَتِکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که کوچک آن باعث عذاب دردناک و بزرگ آن عقوبت شدیدت را در پی دارد، و انجام دادن آن باعث تعجیل نقمتت میگردد، و اصرار بر آن زوال نعمتت را در پی دارد؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!

لغت:

الیم (ألم) به معنای درد شدید است و الیم یعنی پردرد. نباید این کلمه را متعدی یعنی «دردآور» معنی نمود!

شرح:

در فراز فوق دو نکته در باره گناه بیان شده است:

نکته اول این است که گناهان صغیره دارای عذابی دردناک و گناهان کبیره دارای عذابی سخت است!

صفت «شدید» برای عذاب می تواند صفت «الیم» را هم با خود داشته باشد. لذا صفت شدید، حکایت از عذابی هولناکتر از صفت الیم می دهد به همین خاطر برای گناهان کبیره صفت شدید آوره است در مقابل گناهان صغیره که صفت الیم برایشان آمده است!

بزرگی و کوچکی گناه بخاطر میران حس طغیان در مقابل خداوند است. هر گناهی که با اراده مستقل تری صورت گرفته باشد و عوامل خارج از اراده انسان کمتر در آن مؤثر باشد قطعا بیشتر، حکایت از طاغیگری انسان در مقابل خداوند دارد!

نکته دوم این است که گناه برای یک بار انجامش عقوبت الهی را بدنبال دارد ولی با تکرار آن موجب زوال نعمت می شود!

زوال نعمت مهمتر از عقوبت است! ممکن است عقوبت ضرری مالی باشد ولی زوال نعمت یعنی کلا نعمت رفاه زائل شود.

مثلا یک بار سیگار کشیدن هم ضرر دارد ولی موجب از بین رفتن نعمت سلامتی نمی شود ولی اگر این عمل تکرار شود آن وقت انسان مبتلا به بیماریهایی می شود که کلیت سلامتی او را در مخاطره قرار می دهد!

سلام علیکم - بسم الله


دعای استغفار بند 42

اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ خَطَوْتُ إِلَیْهِ بِرِجْلِی أَوْ مَدَدْتُ إِلَیْهِ یَدِی أَوْ تَأَمَّلَهُ بَصَرِی أَوْ أَصْغَیْتُ إِلَیْهِ بِسَمْعِی أَوْ نَطَقَ بِهِ لِسَانِی أَوْ أَنْفَقْتُ فِیهِ مَا رَزَقْتَنِی ثُمَّ اسْتَرْزَقْتُکَ عَلَى عِصْیَانِی فَرَزَقْتَنِی ثُمَّ اسْتَعَنْتُ بِرِزْقِکَ عَلَى مَعْصِیَتِکَ َ فَسَتَرْتَ عَلَیَّ ثُمَّ سَأَلْتُکَ الزِّیَادَةَ فَلَمْ تُخَیِّبْنِی وَ جَاهَرْتُکَ فِیهِ فَلَمْ تَفْضَحْنِی فَلَا أَزَالُ مُصِرّاً عَلَى مَعْصِیَتِکَ وَ لَا تَزَالُ عَائِداً عَلَیَّ بِحِلْمِکَ وَ مَغْفِرَتِکَ یَا أَکْرَمَ الْأَکْرَمِینَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که با پای خود به سوی آن گام برداشتم، یا دستم را به سوی آن دراز کردم، یا چشمم با دقت آن را نظاره کرد، یا گوشم را به سوی آن باز نمودم، یا زبانم به آن گویا شد، یا آنچه را به من عطا کردی در آن خرج کردم، سپس با وجود عصیان از تو روزی خواستم و تو به من دادی. آنگاه از رزق تو در راه معصیت کمک گرفتم و تو آن را پوشاندی، سپس از تو بیشتر خواستم باز ناامیدم نکردی و آشکارا آن را مرتکب شدم، رسوایم ننمودی و پیوسته بر معصیتت اصرار می ورزم، ولی همواره توبه ام را میپذیری و با حلم مغفرتت گذشت میکنی ای کریمترین کریمان! ؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!

لغت:

خطوت (خطو) به معنای گام بگام رفتن است!

برجلی (رِجل) به معنای پا است! به مرد نیز رجل گفته می شود بخاطر این که در طلب معاش روی پای خود می ایستد بر خلاف زن که در رابطه قائم به مرد است.

اصغیت (صغی) به معنای میل همراه با عطوفت است! وقتی با واده «سمع» بیاید به معنای گوش کردن همراه با میل قلبی و تصمیم بر پذیرش هرآنچیزی است که می شنود.

فلم تخیّبنی (خیب) به معنای یأس و محرومیت بعد از رجاء و آرزوست!

جاهرتُک (جهر) به معنای علنی شدن و آشکار شدن کامل سخن است!

شرح:

استفاده از همه توانائیهای جسمی اعم از چشم و گوش و زبان و دست و پا و نیز رزقی که موجب تقویت جسم می شود در مسیر معصیت خداوند و این که خداوند مدام این معاصی را می پوشاند و انسان مدام از خداوند رزق بیشتر می خواهد تا آن را در مسیر معصیت او بکار گیرد و باز خداوند معاصی او را می پوشاند، قصه تلخ ما انسانها است که مدام تکرار می شود!

وقتی وضو می گیریم همه این اعضاء را که در انواع معاصی بکار می رود همراه با سر که قوه فکر و خیال در آن است و این اعضاء را برای معصیت مدیریت می کند شسته و یا مسح می کشیم تا خداوند این عمل ما را اقدامی از طرف ما تلقی کند در جهت توبه و تطهیر درونمان!

لذا بایسته است هنگام وضو توجه به این نکته بشود تا این عمل، در حد یک شستشوی ساده قسمتی از بدن تنزل پیدا نکند!

نکته دیگر این است که حجم انبوهی از معاصی اصلا به چشم انسان نمی آید بلکه تنها بعضی از معاصی که زشتیش برای انسانها جا افتاده است بچشم می آید.

بر این اساس شاید این چنین تصور شود که با تکرار اندکی از گناه انسان رسوا می شود و پوشش خداوند کناری می رود و حال آن که تعبیر به «تکرار اندک» صحیح نیست. تکرار زیاد صورت گرفته است و خیلی هم زیاد و در آن زمان که رسوایی صورت می گیرد دامنه اش محدود است می توانست این رسوایی دامنه زیادی داشته باشد و انسان نزد افراد بیشتری رسوا شود ولی این اتفاق نیافتد زیرا رسوایی های محدود مصداق رحمت الهی است برای توجه انسان و این که از غفلت بیرون بیاید و دست از زشتکاریهایش بردارد!

پاسخ / رمان عاشقانه

| دوشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۲۵ ب.ظ

سؤال 155:

حکم خواندن رمان عاشقانه چیست؟

پاسخ:

سلام علیکم

رمان عاشقانه مثل هر آنچه که انسان را در خیال فرو می برد از نظر اسلام جائز نیست زیرا عالم خیال انسان را نسبت به عالم واقعیت ناشکیب و غیر منطقی می کند.

خصوصا اگر زمینه هایی در خواننده این آثار باشد ه او را نسبت به خیال پردازی بیشتر تحریک کند.

توقع زیادی از بعد دراماتیک زندگی مشترک یکی از آثار شوم خواندن رمانهای عاشقانه است.

سلام علیکم - بسم الله


دعای استغفار بند41

اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ خَفِیَ عَنْ خَلْقِکَ وَ لَمْ یَعْزُبْ عَنْکَ فَاسْتَقَلْتُکَ مِنْهُ فَأَقَلْتَنِی ثُمَّ عُدْتُ فِیهِ فَسَتَرْتَهُ عَلَیَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که از مردم مخفی است، اما از تو پنهان نیست، پس از تو خواستم که بگذری و تو گذشتی. آنگاه بار دیگر آنرا انجام دادم و آنرا هم بر من پوشاندی؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!

شرح:

ستاریت خداوند هم می تواند فرصت باشد و هم تهدید. اصولا همه اسماء خداوند می تواند این دو وجه را داشته باشد!

همچنین رغبت به توبه و طلب آمرزش از خداوند نیز می تواند تهدید هم باشد زیرا فرد با این طلب بخشش ممکن است وجدان خودش را تسکین دهد و صرف طلب بخشش را بدون این که توبه واقعی کرده باشد نشان آمرزش و عنایت دوباره خداوند در حق خودش بداند و حال آن که این چنین نیست!

ناخرسندی از گناه و ناخشنودی از خود پس از گناه و بعد گریستن برای گناهی که انجام شده است و نیز استغفار کردن و احیانا دعاهایی در این باره خواندن همه اینها نمی تواند جای توبه واقعی را بگیرد! توبه واقعی به معنای ارزیابی کردن مقدمات گناه و برنامه ریزی برای زدودن این مقدمات است.

توبه یعنی پیش گیری از گناه دوباره و این پیش گیری تنها به میل داشتن به ترک گناه نیست بلکه باید این میل شدید باشد طوری که به برنامه ریزی ختم شود.

هر آنچه انسان را برای تصمیم آماده می سازد همه فرصتهایی است که خداوند در اختیار انسان قرار می دهد ولی وقتی انسان این امور را کافی از تصمیم تلقی می کند و مثلا در بحث توبه، مقدمات توبه را جایگزین توبه می کند یعنی این فرصتها تبدیل به تهدید شده اند.

سلام علیکم - بسم الله


دعای استغفار بند 40

اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ دَعَتْنِی الرُّخْصَةُ فَحَلَلْتُهُ لِنَفْسِی وَ هُوَ فِیمَا عِنْدَکَ مُحَرَّمٌ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که رخصت در آن انگیزه ی من شد تا برای خود حلال دانستم، در حالی که نزد تو حرام بود؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!

لغت:

الرخصة (رخص)، به معنای آسانگیری در کار و عدم سختگیری در آن

شرح:

هر انسانی به راحتی می تواند گناه کند! هر چند بعضی از گناهان نیازمند به ابزار و مقدماتی دارد که از عهده بعضی تهیه این ابزار و مقدمات مشکل و حتی ناممکن است ولی بسیاری از گناهان این چنین نیستند. مثلا دروغ و غیبت و خودارضایی براحتی قابل انجام است.

همان قسمت نخست از گناهان نیز که به سختی برای همه قابل تحقق است ولی هر کسی می تواند راضی با انجام آنها باشد و انجام آنها را آرزو کند.

مثلا کشتن انبیاء الهی در زمانهای قبل انجام گرفته است دیگر قابل تحقق نیست ولی بسیاری از انسانها انجام آنها را آرزو می کنند.

پس هر انسانی رخصت انجام هر گناهی را دارد حال یا با انجام آن و یا را راضی بودن به انجام آن و آرزوی آن!

در فراز فوق این تصور غلط از ذهن زوده شده است که صرف آسانی انجام یک گناه و طبعا فراوانی آن در جامعه سبب حلال شدن آن نمی گردد. بلکه همچنان نزد خداوند آن گناه، حرام است!

سلام علیکم - بسم الله


دعای استغفار بند 39

اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ ارْتَکَبْتُهُ بِشُمُولِ عَافِیَتِکَ أَوْ تَمَکَّنْتُ مِنْهُ بِفَضْلِ نِعْمَتِکَ أَوْ قَوِیتُ عَلَیْهِ بِسَابِغِ رِزْقِکَ أَوْ خَیْرٍ أَرَدْتُ بِهِ وَجْهَکَ فَخَالَطَنِی فِیهِ وَ شَارَکَ فِعْلِی مَا لَا یَخْلُصُ لَکَ أَوْ وَجَبَ عَلَیَّ مَا أَرَدْتُ بِهِ سِوَاکَ فَکَثِیرٌ مَا یَکُونُ کَذَلِکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که به کمک عافیتت آن را مرتکب شدم، یا به نعمت فراوانت متمکّن به انجام آن شدم، یا به واسطه ی رزق واسعت بر آن قدرت پیدا کردم، یا خواستم کار خیری را برای رضای تو انجام دهم، ولی نیّت غیر تو در من وارد شد و کار مرا آلوده ساخت، یا گناهی که وبال آن به واسطه ی این که غیر تو را با آن خواستم دامنگیر من شد که بسیار از موارد همین گونه است؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!

شرح:

گناه فرصت سوزی است! فرصتهای مادی و فرصت های معنوی!

بِشُمُولِ عَافِیَتِکَ: عافت و سلامتی و نداشتن بیماری یکی از عمده ترین فرصتهای مادی است که متأسفانه بیشتر تبدیل به تهدید می شود و زمینه گناه می گردد!

بر همین اساس بیماری می تواند یادآور و تذکر باشد به این که از نعمت عافیت باید درست استفاده کرد!

تَمَکَّنْتُ مِنْهُ بِفَضْلِ نِعْمَتِکَ: و همچنین نعمتهای ویژه ای که موجب برجسته شدن انسان نسبت به اطرافیان می شود نیز فرصتی طلایی برای خدمت به اهداف الهی است که باز طعمه شیطان می گردد و این مرکب راهوار انسان را به جای نور، به عمق ظلمت می برد!

وضعیت مالی بهتر و یا وضعیت هوشی بهتر و یا زیبایی خیره کننده تر و یا داشتن خانواده ای اصیلتر و یا شهرت و پذیرش مردمی فزونتر و دیگر موارد همه و همه می تواند مورد دستبرد شیطان قرار گیرد و ابزاری برای اهداف او شود!

قَوِیتُ عَلَیْهِ بِسَابِغِ رِزْقِکَ: مورد دیگر خوش روزی بودن است! بعضی خوش روزی هستند. وارد هر کاری بشوند در آن کار بهتر از دیگران ظاهر می شوند و رزقی بیشتر عائدشان می شود.

ولی خوش روزی بودن نشان قرب به خداوند و رضایت خداوند از بنده اش نیست تنها فرصتی است که اگر نسوز و تبدیل به تهدید نشود می توئاند باعث مقامات محمودی برای شخص شود!

ولی متأسفانه می بینیم کسانی که خوش روزی هستند کمتر دیگر بندگان خداوند از خوان نعمت آنها بهره مند هستند. از خوان نعمت آنها خود می خورند و اطرافیانشان و اگر هم اندکی به بینوایان بدهند برای شهرت و شاید هم تسکین وجدان باشد و بس!

خَیْرٍ أَرَدْتُ بِهِ وَجْهَکَ فَخَالَطَنِی فِیهِ وَ شَارَکَ فِعْلِی مَا لَا یَخْلُصُ لَکَ أَوْ وَجَبَ عَلَیَّ مَا أَرَدْتُ بِهِ سِوَاکَ: از این سه نعمت عافیت، برجستگی و روزی زیاد بگذریم نوبت به توفیق انجام عمل خیر می رسد! باز هم شیطان را در وقت این توفیق می بینیم!

 شیطان در ایجاد شرکی که در نیت انسان می کند، فاتحه این توفیق را می خواند!

گاهی هم شیطان از ابتداء نیت را غیر الهی می کند و نوبت به شرک نمی رسد بلکه در آغاز، نطفه توفیق، در ظلمت کفر خفه می شود!


سلام علیکم - بسم الله


دعای استغفار بند 38

اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ حَلَلْتُ بِهِ عَقْداً شَدَدْتُهُ أَوْ حَرَمْتُ بِهِ نَفْسِی خَیْراً وَعَدْتَنِی بِهِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که به واسطه ی آن پیمانی را که محکم کرده بودی شکستم، یا خود را از خیری که وعده داده بودی محروم کردم؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!

شرح:

جهانی که در آن زندگی می کنیم و نیز زندگی اخروی که در پیش داریم همه بر اساس تعهداتی بنا شده است! تعهداتی که خداوند طبق نظام فطری و یا طبیعی و یا تشریعی با ما بسته است!

ما باید کارهایی را انجام دهیم و از کارهایی اجتناب کنیم تا در عوض به منافعی برسیم و از آسیبهایی در امان بمانیم!

این کارها را با فطرتمان که توسط عقل و شرع و تجربه تقویت شده است و زبانی بلیغ یافته است درک می کنیم و در کنار این درک اموری را با نذر و امثال آن بر خود لازم می کنیم.

این درک فطری و این التزام نذری تعهد ماست و وعده های خداوند نیز تعهد خداوند است!

همچنین در قانون طبیعت نیز این تعهد دو جانبه وجود دارد! ما متعهدیم که بوقت تشنگی آب بنوشیم و طبیعت نیز متعهد است در قبال آن ما را سیراب کند! و چون طبیعت تنها به فرمان خداوند قدرت خود را اعمال می کند پس وقتی ما به تعهد خود عمل می کنمی و عملی مادی انجام می دهیم خداوند نیز به تعهدش عمل می کند و ثمره ای بر آن کار مادی مترتب می نماید!

معصیت، در مفهومی فراگیر، تخلف در هر نوع تعهد است! و محرومیت از آثار مترتب بر عمل به تعهد نیز پی آمد لاجرم آن است!


سلام علیکم - بسم الله


دعای استغفار بند 37

اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ أَدْنَانِی مِنْ عَذَابِکَ أَوْ نَآنِی عَنْ ثَوَابِکَ أَوْ حَجَبَ عَنِّی رَحْمَتَکَ أَوْ کَدَرَ عَلَیَّ نِعْمَتَکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که مرا به عذابت نزدیک کرده، یا از پاداش نیکویت دور نموده، یا مانع رحمتت گشته، یا نعمتت را بر من مکدّر نموده است؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!

لغت:

نآنی (نأی)، به معنای تمایل از جریان طبیعی به جانبی بعید و دور است!

کدر، به معنای مفهومی مقابل خلوص و صفاست! به معنای خروج از جریان طبیعی و حالت خالصی که برای هر چیزی است!

شرح:

ثواب الهی که مترتب بر اعمال نیک است به شرط عدم گناه شامل فرد می شود. زیرا آنچه کارهای نیک را ارزش می دهد، قصد اطاعتی است که مؤمن هنگام عمل در ذهن دارد. این قصد با نافرمانی خداوند سازگاری ندارد. لذا گفته شده است که معصیت بعد از طاعت دلیل بر رد طاعت است!

قرآن می فرماید: إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ‏ (مائده: 27)
پس گناه همانطور که عذاب الهی را در آخرت متوجه گنهکار می کند او را از ثواب الهی نیز دور می سازد!

 اما اثر گناه در دنیا این است که فرد را محجوب از رحمتهای خداوند می کند! رحمتهای خداوند انعطافهایی است که خداوند به حال بندگانش دارد و بر اساس همین انعطافها بسیاری از بلاها از انسانها دفع می شود و یا زودتر از موعدش پایان می پذیرد و یا با شدت کمتری خود را نشان می دهد و یا بدون استحقاق نعمتی سراغ فرد می آید و یا بیش از حد موعد رفتنش می ماند.

همه این امور رحمتها و انعطافات خداوند و استثناهایی است که برای فرد مورد رحمت ایجاد می شود!

قسمتی از رحمتهای خداوند با گناه از بین می رود و فرد گنهکار می ماند و با قوانین جهان که بدون هیچ ترحمی و اسثنایی اجراء می گردد!

کدورت نعمتها اثر دیگر دنیوی گناه است! نعمت ها وقتی ناقص باشند و در نتیجه ناخالصی داشته باشند در کنار نوشی که دارند صاحب خود را بی نیش نمی گذارند!

کدر بودن رابطه انسان با خداوند سبب کدر شدن رابطه همه جهان هستی با انسان می شود و این یعنی کدر شدن زندگی! در عینی که فرد از بسیاری از نعمتها ممکن است برخوردار باشد ولی هیچ کدام از این نعمت آنطور که باید، صاحب خود را در رفاه و آسودگی قرار نمی دهد!


سلام علیکم - بسم الله


دعای استغفار بند 36

اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ تُبْتُ إِلَیْکَ مِنْهُ ثُمَّ عُدْتُ فِیهِ وَ نَقَضْتُ الْعَهْدَ فِیمَا بَیْنِی وَ بَیْنَکَ جُرْأَةً مِنِّی عَلَیْکَ لِمَعْرِفَتِی بِکَرَمِکَ وَ عَفْوِکَ‏ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که از آن به سویت توبه کردم و مجدّداً به سوی آن برگشتم، و عهدی را که بین من و تو بود با گستاخی و جرأت نقض کردم؛ زیرا با کَرََم و عفو تو آشنا بودم؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!

شرح:

معرفت ناقص نسبت به اسماء الهی می تواند مثل هر معرفتی ناقص دیگری موجب غفلت شود!

جهل وقتی علم پنداشته شود مخرب خواهد بود! این که فردی معرفت ناقص خود را نسبت به خداوند کامل بداند، یعنی جهل خود را علم پنداشته است!

قرآن می فرماید: وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏ فَادْعُوهُ بِها (اعراف: 180) خداوند دارای اسماء حسنی است! خداوند را با این اسماء بخوانید! قرآن نفرموده است خداوند را فقط به اسماء جمالیش بخوانید! اسماء جمالی که فقط از رحمت خداوند می گویند بلکه خداوند را با همه اسمائش بخوانید هم اسماء جمالی و هم جلالی!

اسماء جلالی از شکوه و عظمت و عزت و قدرت خداوند سخن می گویند و موجب هراس انسان از عدالت خداوند می گردند.

این که خداوند کریم است و عفو می کند درست ولی خداوند محاسب نیز هست! هیچ ذره عملی نیست مگر این که ثبت می شود و خداوند بر آ« شاهد است!

اولیاء خداوند که بیشترین رحمت خداوند شامل حالشان است از ترس عدالت خداوند بسیاری از شبها را با هراس به صبح می رسانند!


سلام علیکم - بسم الله


دعای استغفار بند 35

اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ رَهَبْتُ فِیهِ سِوَاکَ أَوْ عَادَیْتُ فِیهِ أَوْلِیَاءَکَ أَوْ وَالَیْتُ فِیهِ أَعْدَاءَکَ أَوْ خَذَلْتُ فِیهِ أَحِبَّاءَکَ أَوْ تَعَرَّضْتُ فِیهِ لِشَیْ‏ءٍ مِنْ غَضَبِکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که در آن از غیر تو ترسیدم، یا به وسیله ی آن با اولیایت دشمنی کردم یا با دشمنانت دوستی کردم، یا دوستانت را واگذاشتم، یا با آن خود را در معرض خشم و غضب در آوردم؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!

شرح:

در فراز نخست بند فوق از دعای استغفار از ترس از غیر خداوند و در فراز انتهایی آن از در معرض خشم خداوند قرار گرفتن سخن به میان آمده است و بین این دو فراز نیز از گناه دشمنی با اولیاء الهی و دوستی با دشمنان خداوند و تنها گذاردن و یاری نکردن دوستان او طلب آمرزش شده است!

از آغاز و انجام حاکی از این است که آنچه موجب ضعف در تبری و تولی می شود ترس از غیر خداوند است! لذا در آیه سه مائده که سخن از تکمیل دین با انتصاب امام علی علیه السلام و ناامیدی کفار از نفوذ در دین شده است به این نکته اشاره شده است که: فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ. از آنها نترسید از من بترسید!

ترس از کفار سبب تقویت آنها می شود زیرا کفار تکیه به قدرت الهی ندارند بلکه همه قدرت خود را از احساس ضعف مؤمنین می گیرند!

اگر مؤمنین بجای ترس از خداوند همه دغدغه اشان این باشد که در مسیر رضایت خداوند گام بردارند و همه ترسشان این باشد که نکند از این مسیر خارج شوند، آنها خواهند دید کفار با همه قدرتهای مادیشان به شدت متزلزل و پوشالی هستند!

نکته دیگر در بند فوق این است که دشمنی با دوستان خداوند در آغاز آماده و بعد دوستی با دشمنان و بعد تنها گذاردن دوستان! این ترتیب حکایت از این دارد که عدم وحدت بین خودیهای اهل ایمان آغاز ارتباط گیری با دشمنان بوده و عاقبت این کار تنها گذاردن دوستان به وقت هجوم دشمن است!

دشمنان ابتداء تفرقه می اندازند و بعد خود ناجی صلح می شوند و این چنین اهل ایمان سوی خود می کشانند و آن دسته از اهل بصیرت که فریب این نقشه شوم را نخورده اند توسط خودیها تنها گذارده شده و شکار دشمن می شوند!