مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر
طبقه بندی موضوعی

۶ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

پاورقی / مجوز کشف حجاب 2

| پنجشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۵، ۰۴:۳۵ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

فتوای آیت الله العظمی مکارم شیرازی در اجازه برداشتن حجاب در بعضی از شرایط ضروری در مراکز آموزشی در بعضی از کشورهایی که اجازه ورود به آن مراکز با حجاب اسلامی داده نمی شود، ابهاماتی برای عده ای پیش آمده و برخی از افراد که اغراض خاصی را در این میان دنبال می کنند، با حذف موضوع سؤال و گسترش پاسخ به مواردی که در متن سؤال نیامده، به جنجال آفرینی دست زده اند و به دنبال تحریک مؤمنان غیرتمند بر آمده اند. روشن است در وضعیت فعلی حجاب در کشور، آن هم در آستانه هفته عفاف و حجاب، انتشار این فتوا و بی توجهی به موضوع سؤال و شأن ورود این پرسش، طبیعی به نظر نمی رسد...

از این رو، حقیرکه بیش از سی سال از محضر معظم له استفاده علمی می کنم و ۲۵ سال از نزدیک با ایشان همکاری علمی دارم، و با مبانی علمی و فقهی و اصولی ایشان آشنا هستم، لازم دیدم توضیحاتی پیرامون این فتوا بنویسم:

1ـ این سؤال مربوط به ۱۵ سال قبل و در باره دانشجویان بومی کشورهایی مثل ترکیه و مانند آن است که پرسیده شد اگر در این کشورها شرط گذراندن ترم های دانشجویی در مراکز علمی و دانشگاهی مشروط به برداشتن حجاب باشد، تکلیف چیست؟ درفرض سؤال آیت الله مکارم شیرازی اجازه دادند که تنها در مورد ضرورت شدید در محدوده مرکز آموزشی حجاب خود را با شرایطی بردارند.

ایشان در استدلال برای این فتوا، نوشته اند با توجه به این که اگر دختران مسلمان دروس عالی را نخوانند، تنها افراد بی بند و بار و لا مذهب، پست های مهم را اشغال می کنند و بافت جامعه عوض می شود، به این افراد اجازه داده می شود که حجاب را در خصوص مواردی که ضرورت دارد، به مقدار ضرورت رعایت نکنند.

ایشان در ادامه تصریح کردند که در غیر این موارد حتما حجاب را رعایت نمایند.

روشن است که برابر نظر معظم له ـ همان گونه که اخیرا نیز در توضیحاتشان تصریح کردند ـ حجاب از ضروریات اسلام است و آیات ۳۱ سوره نور و ۵۹ سوره احزاب حکمی روشن درباره نحوه پوشش زنان مسلمان را بیان داشته است. بنابراین، در این که حکم اولی حجاب زنان مسلمان چگونه باید باشد و در نحوه پوشش آنان، از نظر اسلام تردیدی وجود ندارد. اما سخن آیت الله العظمی مکارم شیرازی ناظر به حکم ثانوی و به هنگام ضرورت است.

2ـ احکام اولی و ثانوی در احکام اسلامی وجود دارد، حکمی که بدون توجه به عوارض خاصی از سوی شارع جعل شده است، حکم اولی و حکمی که ناظر به عوارض و شرایط خاص تشریع می شود، حکم ثانوی است. روشن است محدوده حکم ثانوی تنها در شرایط پیش رو است که با رفع آن، حکم ثانوی نیز برداشته می شود و همچنین در پاره ای از احکام ثانوی (مانند اضطرار) ارتکاب حکم ثانوی تنها به اندازه ضرورت و رفع نیاز است. مثلا حکم اولی اسلام حرمت اکل ذبح غیر شرعی است، اما در شرایط اضطرار (مانند گرفتار شدن در مکانی که جز ذبح غیر شرعی وجود ندارد) تنها به اندازه ضرورت اجازه استفاده از آن داده شده است. بحث اهم و مهم نیز از همین قبیل است، مثلا کذب که حکم اولی آن حرمت است، برای رفع اختلاف و اصلاح ذات البین که امر مهم تری است مجاز شمرده می شود و گاه برای نجات جان یک بی گناه واجب نیز می شود.

3ـ اصل اهم و مهم یک اصل عقلایی است. عقلا نیز به هنگام مصلحت ملزمه، مهم را فدای اهم می کنند. مثلا همان ها که در شرایط عادی اجازه استفاده از آب غیر بهداشتی را نمی‌دهند، به هنگام ضرورت و خطر جانی، از آن استفاده می کنند و در واقع بیماری و یا ضرر جزیی استفاده از آب غیر بهداشتی را فدای نجات از مرگ که مهم تر است می نمایند.

4ـ فهم اهم و مهم در مسائل دینی به عهده فقیه است. مثلا اگر کسی را به تهدید وادار به قتل بیگناهی نمایند، در این صورت فقیه چنین اجازه ای را نخواهد داد که کسی برای کشته نشدن، بی گناهی را بکشد، چرا که جان یک انسان مهم تر از جان دیگری نیست، تا برای رهایی از مرگ، جان بی گناه دیگری گرفته شود. ولی اگر تهدید به قتل مثلا برای وادار کردن به استفاده از یک غذای حرام باشد، طبیعی است که فقیه اجازه می دهد کسی برای حفظ جان خود از غذای حرام استفاده نماید. در این جا حفظ جان مهمتر از خوردن یک غذای حرام است.

5ـ می دانیم ورود به دستگاه ظالمان در فقه اسلامی ـ به ویژه فقه شیعه ـ حرام است، ولی امام موسی بن جعفر علیه السلام به یکی از شیعیان خاصش به نام علی بن یقطین اجازه می دهد که در دربار ظالمی مانند هارون الرشید به عنوان وزیر ـ با شرایطی ـ حضور داشته باشد، تا بتواند به مظلومین و در ماندگان و گرفتاران کمک کند. و این در واقع برای تامین اهداف مهمتر بوده است.

6ـ با توجه به آنچه بیان شد، فتوای آیت الله العظمی مکارم شیرازی در همین راستا ارزیابی می شود. چرا که، اولا، این فتوا ناظر به بومیان کشورهایی است که با حجاب اسلامی اجازه حضور در مراکز آموزشی داده نمی شود و ضرورت حضور بانوان مسلمان در مراکز حساس سیاسی و علمی و برای تاثیرگذاری متوقف بر تحصیلات عالیه و رشد علمی است وگرنه در چنین جامعه ای باید افراد مذهبی کنار بمانند و افراد بی قید به شریعت در مراکز حساس حضور داشته باشند. بانوان جامعه دینی افراد بی سواد و یا کم سواد و افراد بی دین با سواد و از تاثیر گذاران جامعه خود باشند. و این در نهایت سبب می شود که کم کم نگاه مردم و جوانان در چنین جامعه ای این گونه شکل بگیرد که مذهب، سبب عقب ماندگی و نا کامی افراد جامعه می شود.

ثانیا، می توان از فتوای معظم له چنین استنتاج کرد که این تنها مربوط به کشور هایی است که چنین شرط ظالمانه ای برای زنان وجود دارد، نه کشورهایی که ورود بدون حجاب شرط حضور در مراکز آموزشی نیست. و همچنین این فتوا شامل کسانی که از کشوری دیگر خود را به این کشورها می رسانند و با سوء اختیار خود را در معرض چنین ابتلایی قرار می دهند، نمی شود. که گفته اند: الاضطرار بالاختیار لا ینافی الاختیار.

ثالثا، این اجازه برای بانوان همان کشورها و در صورتی است که امکان هجرت برای تحصیل در کشوری که این شرط خلاف شرع در آن جا وجود ندارد، ممکن نباشد و همچنین امکان تحصیل از راه دور و با استفاده از آموزش های غیر حضوری و فضای مجازی هم ممکن نبوده باشد. در واقع برای تحقق شرایط ضرورت، باید همه فرایندها طی شود.

تحصیل بانوان مسلمان، جهت تاثیر گذاری در جامعه و تغییرات در بنیادهای فکری نیروهای تاثیرگذار، اهمیت ویژه ای پیدا می کند که می تواند مجوز چنین حکمی گردد و ای بسا در ادامه، همین زنان مسلمان بتوانند با نفوذ در مراکز تصمیم‌گیری، راه را برای تحصیلات عالیه نسل های آینده بدون چنین شرطی هموار سازند.

7ـ گاه پرسیده می شود که اگر حضور در همان مراکز آموزشی، مشروط به ارتکاب خلاف های روشن دیگر، و یا تبری از قرآن و یا نبوت باشد، آیا حضرت آیت الله باز هم چنین مجوزی را صادر می کنند؟ به عبارتی گستره این تجویز تا کجاست؟ و ضرورت ها تا کجا می تواند احکام اولیه اسلام را تحت الشعاع قرار دهد ؟

پاسخ آن است که در فروض بالا حتما ایشان اجازه نمی دهند و ضرورت تحصیل را تا آنجا نمی دانند که عفت و پاکدامنی دختران آسیب ببیند و یا منجر به انکار ـ حتی ظاهری ـ قرآن و نبوت شود...

بنابراین، نمی توان با صدور مجوز تنها برای رفع حجاب جهت تحصیل آن هم در موارد بسیار ضروری توسط معظم له، این حکم را به سایر موارد تسری داد و آن را دستمایه ای برای هیاهو و جنجال آفرینی کرد. تشخیص اهم و مهم بر عهده فقیه است که هر موضوع تازه ای باید در معرض استفتای جدید قرار گیرد.

در ضمن نظر خوانندگان عزیز را به فتوای دو نفر از بزرگان فقهای عصر که در مسأله مصافحه با نامحرم در حال ضرورت بیان کرده اند، جلب می کنیم:

در استفتایی از آیت الله العظمی سیستانی چنین پرسیده شده است:

«در کشورهای اروپایی دست دادن به عنوان سلام و درود مطرح است، گاهی ترک آن کار، به محرومیت و اخراج از کارخانه و مدرسه و امثال آن می کشد، آیا یک مرد و یا یک زن مسلمان می تواند در چنین حالات استثنایی دست بدهد؟».

ایشان در پاسخ چنین مرقوم داشتند:

«اگر با پوشیدن دست کش و امثال آن نمی شود از آن مشکل رهایی یافت، جایز است مرد و یا زن مسلمان با دیگری مصافحه کند، آنجا که ترک چنان کاری موجب ضرر و زیان طاقت فرسا می شود». (سایت رسمی آیت الله العظمی سیستانی: www.sistani.org)

همچنین آیت الله العظمی خویی در بیانی مشابه آورده اند:

«مصافحه جایز نیست مگر اینکه بر ترک آن مفسده و یا ضرری باشد». (صراط النجاة، (المحشی للخوئی)، ج 2، ص 371).

به هر حال از رسالت های یک فقیه زمان شناس، توجه به نیازهای زمان و حلّ مشکلات مسلمانان برابر قواعد روشن فقهی و اصولی است.

این سخن را با گفتاری از علامه آیت الله مطهری پایان می دهم، ایشان در کتاب ده گفتار صفحه 120 چنین فرموده است:

اساساً رمز اجتهاد در تطبیق دستورات کلی با مسائل جدید و حوادث متغیر زمان است، مجتهد (جامع) واقعی آن است که این رمز را به دست آورده باشد، توجه داشته باشد که موضوعات چگونه تغییر می کند و بالطبع حکم آنها عوض می شود. تنها در مسائل سابق فکر کردن و حداکثر یک علی الاقوی تبدیل به علی الاحوط تبدیل کردن و یا یک علی الاحوط را تبدیل به علی الاقوی کردن کار مهمی نیست و جار و جنجال ندارد.

 والسلام علی من اتبع الهدی

سعید داودی - عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

به نقل از رجانیوز
شناسه خبر : 247367

نظر ما

سؤال این است که در کشوری که برای تحصیلات عالیه شرط کشف حجاب گذاشته می شود آیا برای اشتغال به مشاغلی که متوقف بر این تحصیلات است شرط کشف حجاب نیست؟ شاید قانونا نباشد ولی قطعا از ملاکهای گزینش هست. خب در آن صورت آیا زن مسلمان باید کشف حجاب کند؟

سؤال بعدی این است که آیا مصافحه کردن با زن نامحرم مثل کشف حجاب است؟ زنی که کشف حجاب می کند هزاران نفر او را می بینند و خصوصا وقتی بدانند او مسلمان بوده است و اینک از مواضعش کوتاه آمده است این خود یک موفقیت برای دستگاه تبلیغاتی استکبار است. و در چنین شرائطی از زنی که از مواضعش کوتاه آمده است بخوبی استقبال می کنند و شرائط شغلی بهتری هم برایش فراهم می کنند. قطعا در این صورت آن خانم دیگر کشف حجابش محدود به شرائط اضطرار نخواهد بود.

هدف استکبار از اعمال قانون ممنوعیت حجاب، در اختیار گرفتن فرهنگ جامعه اسلامی است که با این کشف حجاب برای تحصیل و برای اشتغال به هدف خود رسیده است. در اینصورت دیگر چه فرق می کند زنان غیر مسلمان بر مصادر حکومتی بنشینند و یا غیر مسلمان؟! البته نشستن زنان مسلمان بهتر می تواند اهداف استکبار را تأمین کند.

پاسخ / علاج دیدن عیوب دیگران

| پنجشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۵، ۰۴:۳۸ ق.ظ

سؤال 182:

چه کار کنیم بدی ها و رذائل یکدیگر را نبینیم، مخصوصا وقتی که مقداری از این مطالب اخلاقی و مکاید نفس سر در میاریم!

در اینصورت خوب میشناسیم فلانی چه بدی هایی دارد؛ و بالاخص برادر انسان که بهترین کسی که می شِناسد اوست.
کلا انسان وقتی با کسی زیاد معاشرت می کند، رذائل او را بهتر می شناسد؛ و این به ادامه ارتباط لطمه می زند.
پاسخ:
اگر انسان با اطلاع از رذائل و فضائل اخلاقی خودش بسازد آن وقت عیوبش به مرور برایش روشن می شود. و هرچه در مسیر خودسازی پیش برود و عیوب بیشتری از خودش را علاج کند، به مشکلات بیشتری از خودش آشنا می شود و این مانع از پی گیری عیوب دیگران و حتی دیدن آنها می شود.

سلام علیکم - بسم الله


بیشترین ستم را انسان به کسانی که می کند که در زندگی شخصی اش با آنها مخلوط و درهم آمیخته است. قصه آندو برادری که به طرح دعوا نزد حضرت داود آمده بودند را که در خاطر دارید. یکی از آندو 99 گوسفند داشت و دیگری یکی و می خواست همان یکی را هم از برادرش بگیرد. حضرت داود بنابر نقل قرآن در این باره می گوید: إِنَّ کَثیراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَیَبْغی‏ بَعْضُهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ  بسیاری از آنها با هم مخلوط هستند بعضی از آنها به بعضی دیگر ستم می کنند و پایشان را وارد حریم دیگری می کنند إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مگر آنها که به خداوندی که آنها را می بیند و مراقبشان هست ایمان دارند و به همین خاطر نه تنها ستم در حق دیگری نمی کنند که کارهای خوبی هم در حق او انجام می دهند که یکی از برجسته ترین کارهای خوب، بخشیدن ستم آن دیگری است. و البته این افراد کم هستند. وَ قَلیلٌ ما هُمْ (ص: 24) یعنی غالب افراد از انسانها بیشترین ستم را به همانهایی می کنند که طبعیتا باید آنها را بیشتر دوست بدارند. مثل اعضای خانواده.
البته جای تعجب ندارد زیرا انسان به خودش هم ستم می کند آن هم بیشترین ستم! و حال آن که خودش را بیش از همه کس و همه چیز دوست دارد.
واقعا چرا اینگونه است؟ این بخاطر وجود نفس سرکش در انسانهاست. نفسی که هیچ دلی نمی سوزاند نه برای روح صاحبش و نه برای جسم صاحبش. تنها و تنها می خواهد همه چیز طبق میل و خواست خودش باشد.
از میان آنها که بیشتر از همه با انسان آمیخته اند، اعضای خانواده مهمترین هستند. قدیمی ترین خاطرات را انسان با اعضای خانواده اش دارد. در این میان با برادر و خواهر خود بیشتر خاطره دارد زیرا چیزهایی را اینها از والدین خود مخفی می کردند ولی نزد یکدیگر آشکار می نمودند.
در این بین برادر نسبت به برادر و خواهر نسبت به خواهر درهم آمیختگی بیشتر دارند. بیشترین ارتباط را اینها با هم دارند. لذا وقتی می خواهند توصیه به صمیمیت کنند می گویند مثل برادر و خواهر یکدیگر باشید. انما المؤمنون اخوة (حجرات: 10) خب به تناسب نزدیکی بیشتر اینان، ستم هم و حق خوری و حق کشی و بی انصافی هم بینشان زیاد است. حسادتها در ابتدای شکل گیری در انسان بین اینان شکل می گیرد. اولین حسادت را قابیل به برادش هابیل نمود و بعد او را کشت.
چه بسیار از برادران و خواهران که حق ارث یکدیگر را خورده اند و یا بخاطر مسائلی جزئی همین الان در قهر بسر می برند. طوری که بچه هایشان نیز حق ارتباط با هم را ندارند . اختلافات آنها به فرزندان عمو و عمه و دائی و خاله نیز سرایت نموده است. یعنی حقوق ارحام و خویشان نیز که رعایت نمی شود بخاطر نبود ارتباط انسانی بین برادران و خوهران است.
خداوند برای این که رعایت حقوق بین نزدیکان را تسهیل کند محبت خاصی را بین آنها قرار داده است. اگر انسانی با وجود این محبت باز هم بنای بر ستم بر نزدیکانش را بگذارد قطعا به دیگران بیشتر ستم روا خواهد داشت. و اما اگر حقوق نزدیکانش را اداء نمود و به آنها احسان و نیکی کرد، وقتی مورد ستم دیگران قرار بگیرد، نزدیکانش به کمکش خواهند شتافت و الا او را در بدبختیهایش رها خواهند نمود همچنان که بسیاری در فلاکتهای زندگی رها شده هستند.
البته رها نمودن برادر و خواهر در مشکلات زندگی - حتی اگر خود باعثش شده باشد - خود یک ستم است. در هیچ صورتی انسان حق ندارد نزدیکان خود را در مشکلات رها کند. آیا می پسندد که خداوند نیز او را در مشکلات رها کند؟!


پاورقی / جواز کشف حجاب

| پنجشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۵، ۰۴:۵۰ ق.ظ

اخیرا آیت الله مکارم فتوایی صادر کرده اند مبنی جواز کشف حجاب برای کسانی که حجاب مانع ادامه تحصیلات آنها می شود. ابتداء متن این فتوا را خدمت شما ارائه می دهم و بعد نظر خود را در این باره عرض خواهم کرد:

سوال:
اخیرا فتوای حضرتعالی را در مورد دخترانی که در خارج تحصیل و آنها را مجبور به ترک حجاب می کنند، در سایت های مختلف منتشر کرده اند و برخی از این فتوا، سوء استفاده می کنند.
در این فتوا آمده است:
"با توجه به اینکه اگر دختران مسلمان و متدین دروس عالی را نخوانند تنها افراد بی بند و بار و لا مذهب پست های مهم را اشغال می کنند، به افراد متدین اجازه داده می شود که حجاب را در خصوص مواردی که ضرورت دارد، رعایت نکنند ولی در غیر موارد، حتما مراعات نمایند."
لطفا توضیح بیشتری بفرمایید.
  پاسخ:
شک نیست که حجاب بانوان در اسلام، از ضروریات این دین مبین است و حتی غیر مسلمانان نیز می دانند که این مسئله از احکام مسلّم اسلام می باشد و لذا در بسیاری از موارد، خود را ملزم می بینند که با آن کنار بیایند.
البته هر حکمی می تواند در مقام ضرورت، استثنایی داشته باشد، مثلا: اگر بانویی بیمار شد و پزشک همجنس حضور نداشت، ضرورت اقتضا می کند که به پزشک غیر همجنس مراجعه کند و معاینات او ممکن است بدون ترک حجاب، میسّر نشود؛ در چنین موردی از باب ضرورت و به مقدار ضرورت، اجازه کشف حجاب به آن بانوی مسلمان داده می شود.
و همچنین در مورد تحصیلات لازم که اگر نداشته باشد، با مشکلات مهمی (خودش یا جامعه اسلامی) مواجه می شود، به عنوان ضرورت، اجازه ترک حجاب داده می شود؛ آنهم به مقدار ضرورت یعنی در خصوص آنجا که الزام قطعی بر ترک حجاب است _ یعنی تا محل درس با حجاب می رود و در محوطه درس که الزام به ترک حجاب است، ترک می کند و در بازگشت بلافاصله حجاب را حفظ می کند_

با توجه به آنچه گفتیم، توضیح کافی برای فتوای گذشته داده شد. امیدواریم همه عزیزان به وظیفه شرعی خود در این امر عمل کنند و ان شاء الله سوء استفاده ای از فتوای مذکور نشود.

***

نظر من این هست که ممنوعیت حجاب مبارزه علیه اسلام است. و کسانی که بعللی هر چند مهم کشف حجاب می کنند در واقع تسلیم مبارزه کفر و اسلام شده اند. لذا نمی توان این مسئله را با معاینات پزشکی یکی دانست.

خود معظم له در پاسخ به سؤآلی می فرمایند:

آنچه در کشورهایی مثل فرانسه می گذرد بر خلاف اصول قانونی آنها (اصول لیبرالی) است و مخالفت با حجاب به جهت اسلام ستیزی و بر خلاف اصول مورد پذیرش خودشان است.


هشت رذیله 174 / ستمگری 41 / حقوق 40 / رعایا 6 / ایتام

| سه شنبه, ۸ تیر ۱۳۹۵، ۰۴:۰۹ ب.ظ

سلام علیکم - بسم الله


بحث ار رذیله ستمگری بود و این که برای دور شدن از این رذیله باید حقوق دیگران را شناخت و بعد تلاش نمود تا این حقوق اداء شود و ستمی صورت نپذیرد.
در حلسه از چهلمین حق بحث خواهد شد و ان شاء الله در جلسات بعد از دیگر حقوق سخن خواهیم گفت.
ایتام یکی از رعایا هستند. کسانی که رعایت حالشان ضروری است خصوصا برای کسی که مسؤولیت آنها را بر عهده گرفته است.
از نظر شرعی یتیم که انسان نابالغی گفته می شود که پدر خود را از دست داده است. البته این گونه نیست که یتیم همین که بالغ شد مثلا دختری به سن نه سال رسید و یا پسری نشانه های بلوغ در او ظاهر شد دیگر لازم نیست رعایت حالش بشود خیر. این رعایت همچنان ادامه دارد تا زمانی که از نظر رشد به حدی برسد که بتواند خودش زندگی اش را تأمین کند. به همین خاطر قرآن حد «اشد» را برای پایان یتیمی مشخص نموده است. حدی که وقتی یتیم به آن حد برسد، ولیّ او باید اموالش را در اختیارش قرار دهد تا خود زندگی اش را تأمین کند. حد «اشد» مقطعی است که فرد شدید شده است یعنی محکم شده است یعنی می تواند روی پای خودش بایستد.
نکته دیگر این است که رسیدن به حال یتیم و رعایت او فقط به تأمین نیازهای مادی نیست بلکه عواطف او نیز باید تأمین شود. مگر پدر فقط به نیازهای مادی فرزندانش می رسد؟! به همین خاطر است که برای نوازش کردن یتیم اینقدر پاداش در نظر گرفته شده است. حتی گفته شده است به تعداد موهایی که فرد نوازشگر آنها را هنگا نوازش لمس می کند برای او حسنه نوشته می شود.

در همین راستا گفته شده است: در صورتی که یتیم از خود مالی دارد و شما از مال او می خواهید او را تأمین کنید نباید به نوعی با او برخورد کنید که حسابش را از دیگر فرزندانتان جدا سازید بلکه او را همچون فرزندانتان و در کنار آنها از نظر مادی و معنوی تأمین کنید و اگر در این بین کمی از حساب کتاب او با حسبا کتاب شما مخلوط شد اشکالی ندارد نباید طوری با او برخورد کنید که او احساس غریبی کند!

همچنین اگر ایتام هنگام تقسیم ارث شخصی حضور دارند به او هم قسمتی را اختصاص دهید. و یا در وصیت خود برای او هم سهمی را مشخص کنید. خلاصه همه کار بکنید تا او فقدان پدر خود را کمتر حس کند.  البته همانطور که گفته شد محبتها ویژه و مخصوص نباشد طوری که احساس کند دارد به او ترحم می شود. همین که او را مثل فرزند خود بدانید کافی است!

اگر خاواده ها بخوبی از پس این مهم برآیند دیگر لازم نیست دارالایتام وجود داشه باشند. قطعا در این دار الایتام ها نمی توانند نیازهای عاطفی ایتام را تأمین کنند. یتیم باید در خانواده ای مثل خانواده خودش زندگی کند. بسیار شنیده ایم و حتی دیده ایم که در این مراکز انواع مشکلات برای ایتام بوجود می آید. اصلا این مراکز برخلاف راهی است که اسلام برای سرپرستی ایتام مشخص نموده است البته وجود این مراکز بهتر است از این که ایتام  در خیابانها رها باشند و یا در خانواده های غیر مهربان زندگی کنند!


پاسخ / کنترل تخیل گناه

| دوشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۵، ۰۴:۵۵ ق.ظ
سؤال 182:
با سلام
فکرهایی که میاد سراغم قابل کنترل نیستن شاید یه عهدی ببندم و چند روزی قوی و مصمم ذهنم رو کنترل کنم که این تخیلات که غالبشون نا صوابن نیان اما یه مدت که بگذره ضعیف میشم و این فکرها میان و دیگه هم قابل کنترل نیستن حتی وقتی سعی میکنم با اذکار و توجه جلوشون بایستم زورم نمیرسه وتا منو شکست ندن دست بر دار نیستن,و همیشه هم موفق بودن برای کنترل و شکست افکار و تخیلات گناه چه باید کرد؟
این فکر بخواد شروع به تخیل کند نمیشه جلوی او رو گرفت یه روز دو روز روز سوم تسلیمش میشی
چطور میشود جلوی این افکار را گرفت با اینکه از راههای مختلفی بسیار تلاش کردم اما در نهایت شکست خوردم
پاسخ:
سلام علیکم
تخیلات گناه زمانی که فشار می آورند علاج ریشه ای آنها این است که انسان در حد نیازش، از راه حلال خود را بی نیاز کند. زیرا همیشه تخیلات گناه نشان گنهکار بودن ذهن فرد نیست بلکه بسیاری از اوقات نشان نیاز واقعی فرد است مثلا کسی که هنگام تشنگی آب را تخیل می کند این نشان از این ندارد که او دوست دارد برود چشمه کسی را بزور تصاحب کند! مثلا ازدواج کردن و یا ارضای جنسی از طریق ازدواج موقت علاج ریشه ای این تخیل آزار دهنده است!
حال اگر کسی امکان ازدواج ندارد آن وقت چاره ای ندارد جز این که از طریق روزه و نیز نزدودن موهای زائد و از همه مهمتر از طریق غذاهایی که قوای جنسی را ضعیف می کند و یا پرهیز از غذاهایی که قوای جنسی را تقویت می کند قوای جنسی خود را در حد پایین تر از حد استانداردی که باید باشد نگه دارد که کمتر روی تخیل جنسی اش فشار بیاید.
و نیز از نگاه کردن به هرگونه عکس و یا فیلم و یا خانودن هر گونه مطلبی که می توان حتی کمی تحریک کننده باشد پرهیز کند.
و نیز به تخیلش کمک نکند. حال اگر تخیل خودش صحنه هایی را در ذهن مجسم نموده است ولی انسان نباید به او در این زمینه کمک کند.
بالاخره نمی شود انسان جلوی خود را باز بگذارد و هر غذایی را بخورد و زیاد هم بخورد و هرچه خواست نگاه کند و بخواند و گوش دهد و بعد هم انتظار داشته باشد تخیلش، تخیل نکند و از آن طرف هم راه ارضای مشروع را نیز بروی خود ببندد! و تنها به تکرار ذکر دلخوش کند.
توصیه می شود از موسیقی حتی نوع حلالش پرهیز شود زیرا در غفلت انسان بسیار تأثیر گذار است. و نیز توصیه می شود در هیئات شرکت کند و تلاش کند هفته ای لااقل یکبار برنامه اشکی داشته باشد تا از نظر فطری تقویت شود و هوس فروکش کند!