مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر
طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آثار گناه» ثبت شده است

سلام علیکم - بسم الله


شکر خدا شرح فقرات دعای استغفار به پایان رسید و در این پست جمع بندی موضوعات مطرح شده در این دعای شریف را ملاحظه می کنید!

عددهای داخل پردانتز، اشاره به شماره بندهای دعا دارد.

تعریف گناه

اصولا گناه به معنی برگزیدن محبت به خود بر اوامر خداوند است. (20)

براین اساس گناهان انجام نواهی (3، 11) و ترک اوامر الهی است (3) و نیز هر حرکتی که در مسیر غیر طاعت خداوند باشد (10) حتی سخنی خارج از محدوده محبت الهی باشد در دعای استغفار گناه شمرده شده است. (10)

زمینه های گناه

آنچه مزینه های گناه را آماده می سازد این امور است:

1) سوء استفاده از اسماء الهی

معرفت نسبت به اسماء حسنای الهی می تواند مورد سوء استفاده قرار بگیرد و گنهکار را نسبت به ارتکاب گناه گستاخ کند! در دعای استغفار به آن دسته از اسماء الهی که زمینه گناه را فراهم نموده است اشاره شده است. مهمترین نام خداوند که موجب غفلت شده است ستاریت خداوند است که در شش بند از دعا از آن سخن رفته است. (2، 6، 12، 13، 42، 47)

بعد از آن عفو خداوند (2، 36، 44، 55) و سپس حلم او (2، 42، 44) و بعد غفران (42، 47)  و کرم الهی (23، 36) و در ادامه حسن ظن به خداوند (23، 28) و فرصتی که او به گنهکاران می دهد (7، 13) و نعمتهایی که بر آنها سرازیر می سازد (7).

گنهکار خداوند را علاوه بر صفات فوق اهل رحمت واسعه می داند (55) و به همین خاطر در عذاب نمودن اناته و مث دارد (2) و حتی کید دشمنان انسان را که قصد جان انسان را دارند دفع می کند (7) و بیشتر این که کارهای خوب انسان را نشر می دهد و برای گهنگار وجهه نزد اولیائش ایجاد میکند. (8) و نیز امید به ثواب کارهای نیک هم موجب تسکین وجدان گنهکار می شود! (55)

2) سوء استفاده از نعمتهای الهی

عافیت و سلامتی (2، 39، 42) و قدرت جسمانی (2، 34) به همراه برخورداری از نعمتهای الهی (19، 39) و گشایش و گستردگی رزق (2، 39، 42) و رفاه و سرسمتی از نعمت (18، 33) زمینه گناه را بخوبی آماده می سازد.

3) نفس و شیطان

تمایلات (8) و شهوات نفسانی (31) آمیخته با جهل و نادانی (29، 30) همراه با تزیین گناه برای نفس (11، 30) و تخیل آن (27، 69) در نتیجه مخفی ماندن هوس گناهانی خاص در سینه (58) و سست شدن نفس در مواجهه با آن (27، 68)

در کنار وسوسه و کید شیطان (8) ضلع سوم این مثلث شوم را تمام و کمال می سازد!

در این میان تکبر (33، 49) و کینه توزی (33) و اظهار ذلت نزد مخلوق (49) و ترس از او (35) و خشم های بی مورد (33) و بخصوص تعصبهای جاهلانه (33) و نیز بخل (33) و مشغول شدن به انواع سرگرمیها و بازیها (33) بیتشر موجبات شادمانی نفس و شیطان را فراهم می سازد (33) زیرا به مساعد وبدن مزمنه گناه به شدت می افزاید!

حواشی گناه

بعضی از امور هست که جزء حواشی گناه است که بعضا زشتی آن بیشتر از اصل گناه است مثل:

1) سرزنش گناه دیگری و بعد ارتکاب آن. (16)

2) گناه بعد از توبه (17، 36، 41، 55) و عمل خلاف عهد و قسم برای ترک گناه (18، 36، 38، 61) و در نتیجه خیانت به امانت الهی. (31)

3) فراموش نمودن گناه. (12، 21)

4) کم اهمیت شمردن (12، 17) و کوچک شمردن گناه. (69)

5) علنی انجام دادن گناه. (12)

6) عذر تراشی برای گناه. (20)

7) غفلت از توبه و استغفار. (22)

8) با فریب گناه کردن. (32)

9) اصرار بر گناه. (43)

مصادیق گناه

در دعای استغفار نام نه گناه بخصوص ذکر شده است. این گناهان عبارتند از:

1) گمراه نمودن و فریب دادن دیگران خصوصا آنانی را که تابع انسان هستند. (31) از طریق:

·        یاد دادن (4) و راهنمایی به گناه (30) از راه گفتار (27، 68) و یا نوشتار. (27، 68)

·        غافل ساختن نسبت به آگاهی های فطری و اخلاقی و دینی درباره گناهان در راستای مایل ساختن آنها بر گناه (32) و مشتبه نشان دادن آنچه را خداوند آشکار نموده است از معرفی گناهان. (61)

·        تقبیح آنچه خداوند تزیین نموده است. (61)

·        ظاهر نمایی نزد اهل طاعت و خلاف آن را در درون داشتن. (9)

·        تلاش برای فراهم نمودن زمینه گناه برای دیگران. (31)

·        در افتادن با کسی که نهی از منکر می کند. (31)

2) تنها گذاردن (35) و یا دشمنی (35) و بدنبال آن ستم به اولیاء خداوند و اهل طاعت (48، 32) به نفع دشمنان و اهل معصیت چه به صورت مستقیم (48) و چه غیر مستقیم مثلا از طریق رعایت نکردن تقیه. (10)

3) ستم به مخلوقات و بدی نمودن در حق آنها. (30)

4) تلاش در غلبه بر دیگری حال یا از راه زور و یا از راه حیله. (31)

5) ریا (32، 39)

6) خیانت (33)

7) دزدی (33)

8) دروغ (33)

9) سخن چینی (33)

آثار گناه

گناه دارای آثار مخوفی است و کسی که از انی اثار احساس امنیت می کند در واقع ایمن از مکر خداوند شده است! (64). از این آثار در دعای استغفار اینگونه یاد شده است:

1) از دست دادن محبت و رضایت و قرب الهی (51) و راضی نمودن شیطان (53) و در نتیجه دچار خشم (3، 35، 32، 46، 62) و سخط خداوند شدن (3، 20، 52، 53)

2) تواضع و اظهار ذلت نزد مخلوق بخاطر ترس (67) و یا طمع (67، 64) و دست دراز کردن نزد آنها. (65، 66) و در همین راستا گناه سبب می شود تا طاعت از مخلوق در مسیر معصیت خداوند جالب و زینت شود! (67)

3) محجوبیت (37) و در نتیجه ناامیدی مطلق (58) بخصوص ناامیدی از خداوند (24، 52): از رحمت (49، 54) و مغفرت او (54) زیرا که کرامت (14) و رحمت الهی از شخص گنهکار منصرف شده (14) و دیگر بر او نازل نمی شود! (62) نعمتها کدر گشته (37) و بی دوام شده (62) و از بین رفته (14، 45) خصوصا وقتی بر گناه اصرار می شود. (43)

ناامیدی از رحمت خداوند بیشتر خود را در ناامیدی از امور ذیل خود ار نشان می دهد:

·        حل مشکلات (54)

·        استجابت دعا (24، 25، 52، 59)

·        برگشت به طاعت خداوند (49)

4) مردن قلب (53) و هلاکت (50) و تباهی (15، 26) آن از نتایج مخرب گناه است. مردن قلب می تواند دارای نشان های زیر باشد:

·        یأس از طاعت خداوند (49)

·        گمراهی و از رشد (5، 50)  و هدایت (51) بازماندن

·        دچار کفر و حیرت شدن (57)

5) نسیان ذکر الهی (64) و غفلت از هشدارهای او (64) و فراموشی وعده های عذاب. (55) و در نتیجه دوری از ثواب الهی (37) و محرومیت از خیرهای وعده داده شده (38)  و از بین رفتن ارزش کارهای خوب (46) و رو سیاهی در قیامت (56) و گرفتار عذاب الهی شدن: (37) عذاب الیم و دردناک برای گناه صغیره و عقاب شدید و سخت برای گناه کبیره. (43)

6) حسرت و ندامت (25، 45) بخصوص در قیامت (26)

7) نزول بلاها  (15، 59) و عذابهای الهی (14، 45) و تعجیل آن (43، 46) مثل:

·        از بین رفتن برکت (5) و کم شدن رزق (5) و محبوس شدن (25، 65) و قطع آن (59) در نتیجه فقر و برخورداری از زندگی همراه با عسر و سختی (57) و بعد ناامیدی از وسعت رزق (54) و یأس دست یابی به هر آنچه نزد خداوند است (52، 64)

·        بیماری (26، 31)

·        خشکسالی (15)

·        رسوایی (15) سقوط ارزش گنهکار (31) و منفور و مغضوب مردم شدن (60) بخصوص اهل طاعت دیگر با او مأنوس نبوده بلکه از همنشینی با او وحشت می کنند (60) دنبال این رسوایی گمنامی گهنکار (5) است آنگونه که انگار او اصلا وجود نداشته است! (45)

شاید دو چندان شدن بدیها که از آثار گناه شمرده شده است (46) به معنای انی باشد که وقتی انسان بخاطر گناهی رسوا می شود گناهان نکرده را هم به او نسبت می دهند و مورد تهمت هیز قرار می گیرد!

·        شماتت دشمنان (15)

·        کم شدن فرصت و عمر (58)

·        اشتعال کرب (ضیق قلب) (53) و انواع اندوه ها (59)

·        سوء ظن به نفس (49) و عدم اعتماد به دریافتهای حتی صحیح آن!

 

سلام علیکم - بسم الله


دعای استغفار بند 15

اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ یُورِثُ الْفَنَاءَ أَوْ یُحِلُّ الْبَلَاءَ أَوْ یَشْمَتُ الْأَعْدَاءَ أَوْ یَکْشِفُ الْغِطَاءَ أَوْ یَحْبِسُ قَطْرَ السَّمَاءِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
با خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که هلاک را به دنبال می آورد، یا بلا را فرود می آورد، یا شماتت دشمنان را در پی می آورد، یا پرده را میدرد، یا قطرات آسمان را حبس میکند؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و اینگونه گناهانم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!

لغت:

فناء، به معنای از بین رفتن قوام و اساس هر چیزی است! فناء مقدمه هلاک کلی است!

بلاء، به معنای تحول و تغییر است! از این نظر بلاء را آزمون معنی می کنند چون تغییر وضعیت انسان از مثبت به منفی و یا بر عکس، موضوعی برای ارزیابی میزان استحکام خصلتهای انسانی و ایمانی اوست!

شماتت، به معنای شاد شدن از شکست دیگری است!

شرح:

در این بند از دعا از پنج اثر مخرب گناه سخن به میان آمده است!

اثر نخست: گناه زمینه تباهی همیشگی است! انسانیت انسان قوامش به ارتباط خاص او با خداوند است. وقتی این رابطه آسیب می بیند، اساس انسان، آسیب می بند! و این آسیب زمینه ای برای از بین رفتن انسانیت انسان است!

اثر دوم: گناه باعث نزول بلاست! بلا یعنی تغییر و این تغییر به نفع انسان نیست! این تغییر موجب موجب افت روح و زحمت جسم خواهد شد!

نه این که خداوند تغییر را ایجاد کند و بلایی را بفرستد بلکه خداوند جلوی نزول بلا را نمی گیرد بلکه می گذارد تا تبعات منفی گناه خودش را نشان دهد.

البته عذابهای خداوند که در امتهای پیشین آمده است حسابش جداست! مثل ابابیلی که خداوند بر عذاب لشگر ابرهه فرستاد. ولی ما از بلاهایی بحث می کنیم که روزانه انسانها با آن مواجه هستند. تغییراتی که همه زحمات آنها را در رشد معنوی و یا رشد مادی بهدر می دهد!

البته همین کار خدوند نیز از باب رحمت است زیرا با نزول این بلا امید است انسان توبه کند و قبل از قیامت اثر زشتی کارش را ببیند.

قرآن در همین رابطه می فرماید: ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ. (روم: 40). فساد، در خشکى و دریا بخاطر کارهایى که مردم انجام داده‏اند آشکار شده است؛ خدا مى‏خواهد نتیجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید (بسوى حق) بازگردند!

اثر سوم: گناه موجب شماتت دشمنان است. دشمنان اعم از این که دشمنان شخصی باشند و یا اعتقادی، وقتی ببینند ما گناه می کنیم، چه آنها سبب این گناه ما شده باشند و یا نه، موجب خرسندیشان می شود!

بارها توصیه شده است که در برخورد با رفتار سفیهانه از خود بردباری بخرج دهید! ولی اگر بجای حلیم بودن، شما هم مثل او سفیهانه برخورد کردید و در این بین دشنامی دادید و یا قضاوتی غیر منصفانه انجام دادید و یا هر گناه دیگری را مترکب شدید آن وقت است که آن سفیه خوشحال خواهد شد زیرا شما را همانند خودش یافته است!

و یا در جبهه فرهنگی نبرد با دشمن، وقتی امت اسلامی دچار معصیت شد، این یعنی شادمانی دشمن بخاطر موفقیتی که در اهداف شوم پیدا نموده است!

اثر چهارم: گناه موجب رسوایی است! درست است که خداوند ستار العیوب است! ولی این ستاریت تا جایی است که شخص گنهکار از خداوند این پرده پوشی را بخواهد. ولی وقتی گناه زیاد می شود و مدام هم خداوند پرده پوشی می کند کم کم گنهکار به تصوری غلط می رسد و آن این که دیگر هیچ گاه رسوایی اتفاق نخواهد افتاد!!

با این تصور، ستاریت خداوند نفی می شود یعنی این حقیقت نفی می شود که ای خداوند است که جلوی رسوایی را گرفته است و انسانها را نسبت به این فرد دارای حسن ظن نموده است ولی اگر قرار بود مسئله روال عادی خود را داشته باشد قطعا رسوایی باید اتفاق می افتاد.

پس هر کس ناسپاسی کند و نعمتی را – مثل همین آبروداری – از آن خداوند نداند، خداوند آن نعمت را خواهد گرفت!

اثر پنجم: گناه موجب خشکسالی است! خشکسالی و به تبع آن مشکلات اقتصادی گریبانگیری امتی خواهد شد که در آن گناه صورت می گیرد و از آن نیز نهی نمی شود در نتیجه همه این امت در آتشی که عده ای آن را برافروخته اند خواهند سوخت!

لذاست که برای رفع این چنین خشکسالی باید نماز باران خواند و در آن توبه از گناهان نمود. و اقرار نمود که این گناهان بوده است که این چنین ثمره شومی را داشته است!

هشت رذیله 54 / لجاجت 6 / توبه از لجاجت 1

| پنجشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۱:۳۳ ب.ظ

سلام علیکم - بسم الله


توبه از لجاجت به معنای رو نمودن به حق است! به حقی که تکذیب شده است!
توبه هر گناهی متناسب با آن گناه است! توبه یعنی برگشت! برگشت از مسیری که می رفته است! توبه یعنی عوض نمودن مسیر زندگی که به انجام گناه منجر شده است!
لجاجت غیر از گناه رفتاری است هر چند غالبا گناهان رفتاری معلول لجاجت است! لجاجت گناهی است که در ذهن و قلب فرد صورت می گیرد! آدم لجوج در ذهنش حقیقت را تکذیب می کند و در قلبش آن را سبک می شمارد.
ممکن است کسی گناهی انجام دهد و خودش، خودش را محکوم کند و سرزنش نماید! از کارش اصلا راضی نباشد! خودش را اسیر نفس بوالهوسش بداند. از خدا بخواهد که او را از این اسارت نجات دهد. بگوید: نفسی غالب و عقلی مغلوب.
اما آدم لجوج برای آرام نمودن نفس لوامه اش مدام با قطار نمودن گزاره هایی سعی در محکوم نمودن خودش را دارد.
گزاره های حقی که در فطرت و ذهن لجوج وجود دارد، مورد سوء استفاده قرار می گیرد و ترکیبی نادرست پیدا می کند و بعد با آن به قلبی که هشدار می دهد و نفس لوامه ای که سرزنش می کند، شلیک می شود.
توبه لجوح به این است که دست از این خوددرگیری بردارد.
البته این کار به آسانی صورت نمی گیرد زیرا لجاجت سبب شده است تا میزان زیادی از شفاف بودن ذهن و زلال بودن قلب از بین برود.
لجوج به مرور دارای شبهاتی درباره بسیاری از حق ها می شود و در ادامه نسبت به بسیاری از آنها غافل می گردد.
برای رهایی از این غفلت باید چه کرد؟
باید یک دور گناهان را آموزش دید! هرچند انسان از طرف خداوند این آموزش را دیده است. (و نفس و ما سوّیها فالهمها فجورها و تقویها) ولی با این مشکلی که برای لجوج پیش آمده است، فطرت او آسیب دیده است! علم باید به کمک آسیب فطرت بیاید! علمی که دین در اختیار انسان گذاشته است!
یکی از وظائف عمده دین تلاش برای آماده نمودن زمینه قبولی توبه است! انسانها وقتی می خواهند از مسیر غلطی که رفته اند برگردند نیازمند به بازسازی فطرت دارند. در مسیر گناه بسیاری از حق ها و باطل جایشان با هم عوض می شود.
وقتی کسی تصمیم می گیرد بعد از مدتها خود را و لباسش را و محیط زندگی اش را نظافت کند اول باید مطمئن شود آیا مفهوم کثیفی را بخوبی می داند؟
بعد از مدتی کثیف بودن کم کم مصادیق کثیفی تقلیل پیدا می کند. پس باید ابتداء این مصادیق روشن شود.
اصلا علت این که ایمان و ولایت شرط قبولی توبه است برای این است که بدون استفاده از دین ناب نمی توان از مصادیق درست گناه باخبر شد در نتیجه طلب آمرزش مصداق درستی نخواهد داشت.
کسی خدمت امام علی علیه السلام از مشکلات زندگی اش گفت. و حضرت به او توصیه کرد که استغفار کند. آنچه گفت که زیاد استغفار نموده است و نتیجه نگرفته است! حضرت به او فرمود که چون گناهان را نمی شناخته است، طلب بخشش از گناهان بی معنی خواهد شد.
وقتی کسی نمی داند مصادیق گناهان چه اموری است چگونه می تواند برای آنها طلب آمرزش کند؟! چگونه می تواند توبه کند؟!
تکرار زیاد گناه سبب می شود انسان به مرور در همه مفاهیمی که مربوط به موضوع گناه است تجدید نظر کند. اعم از مفاهیم اعتقادی و فقهی.
فعلا قصد بسط این موضوع را ندارم! شاید در مباحث قبلی در توضیح جمله قبل مطالبی گفته باشم! اگر کسی خواست برایش بیشتر ان شاء الله توضیح می دهم. فعلا قصد ما طرح مباحثی در موضوع شناسایی گناه است!
در ادامه حدیث فوق امام علی علیه السلام دعایی را یاد آن بنده خدا دادند که در آن به انواع گناهان اشاره شده بود و از آنها طلب مغفرت می شد.
حضرت آن دعا را البته به صورت مفصلترش - با بیش از سه برابر حجمش - بعد از نماز صبح می خواندند که از آن به دعای استغفار یاد می شود.
ان شاء الله قصد داریم متن این دعا را بررسی کنید. جلسات زیادی برای این کار طول خواهد کشید. چون این دعا دارای 70 بند است. حداقل هر بندی نیازمند یک جلسه است! پس حداقل هفتاد جلسه را باید به آن اختصاص دهیم!
امیدوارم، هم توفیق اتمام این جلسات را پیدا کنیم و هم با اتمام جلسات نگاه نویی به گناه داشته باشیم و فطرتمان نو شده و بازسازی شده باشد!
فعلا متن دعا را از اینجا داتلود کنید و یک دور آن را با ترجمه اش مرور کنید تا با آمادگی به استقبال اولین جلسه بیایید.



  • ۳ نظر
  • ۱۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۳۳