مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر
طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آداب دعا» ثبت شده است

هشت رذیله 36 / شتابزدگی 8 / استجابت دعا 1

| جمعه, ۱۹ دی ۱۳۹۳، ۰۳:۳۵ ق.ظ

سلام علیکم - بسم الله


رابطه استجابت دعا و شتابزدگی را ان شاء الله در این فرصت بررسی می کنیم!

شتابزدگی انسان در کند دیدن استجابت دعا بیشترین نمود را دارد. نمود این رذیله زشت در استجابت و بعد ناامیدی از دعا و از رحمت خداوند آنچنان شوم و دهشت بار است که براستی می توان گفت بدترین آفت است. چه آفتی بدتر از رذیله ای که رابطه انسان را با خداوند کدر سازد؟!

دعا مخ عبادت است! مغز عبادت است. عبادت بدون دعا، کالبدی است بدون روح! جسم بیجانی است که بیشتر می گندد و می گنداند تا این که بخواهد حیاتی را بدنبال داشته باشد.

عزیزان! روی موضوع دعا و نحوه استجابت آن خیلی کار کنید! اگر طلبه هستید و اگر دانشجو، بخوبی در این مقوله تحقیق کنید! بیاموزید! بررسی کنید! اصلا تجربه کنید! تجربه ها را مرور کنید! نگذاریم جهل ما در این مقوله باعث شود تا امیدمان به رحمت خداوند از سرشاری تنزل کند! این مسئله را باید بدرستی حل کرد!

حالا من چند نکته را در این باره مطرح می کنم. ادعا نمی کنم همه حل این مسئله با این چند نکته به انجام می رسد! خیر! فقط از باب رهنمود است! به اندازه ای است که کمکی کند برای تحقیق و بررسی شما!

نکته اول: انسان جز خواستن و اراده نمودن و دوست داشتن و نفرت داشتن مالک چیزی نیست. هر آنچه غیر آن است در ید با کفایت خداوند است. شما اراده می کنی و خداوند آن را اگر مشیتش تعلق گرفتن محقق می سازد. این یعنی همان: «لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم!» این یعنی: «بحول الله و قوته اقوم و اقعد.» این یعنی: «ما تشاؤون الا ان یشاء الله (انسان: 30)»

حتی حافظه شما هم به مشیت او متذکر شده و یا فراموش می کند. ما یذکرون الا ان یشاء الله (مدثر: 56).

و انسان وقتی خواسته اش آنقدر قدرت میابد که به اراده و عزم و تصمیم می رسد، در واقع دعا می کند! از تنها منبع قدرت که خداوند باشد می خواهد که خواسته اش را محقق کند و خداوند نیز غالبا این کار را می کند مگر آن که طور دیگری صلاح بداند. «لا یملک الا الدعا» که در دعای کمیل آمده است به این معنی است!

نکته دوم: فرق انسان مؤمن و انسان کافر و نیز فرق مؤمنین در رتبه های ایمانیشان در این نیست که خواسته هایشان را خداوند محقق می سازد بلکه به معنای اعتقاد به این حقیقت است. مؤمن، خاصه مؤمنین در رتبه بالای ایمان، می دانند که برای انجام همه امور نیازمند به دعا هستند. این که در اسلام اینقدر تأکید به گفتن «بسم الله» در همه امور شده است به همین خاطر است. این که برای تمامی کارهای روزمره اینقدر دعا رسیده است برای آگاه نمودن انسانها به همین حقیقت است!

نکته سوم: در مضامین دعاهایی که از طریق حضرات معصومین علیهم صلوات الله رسیده است غالبا بر موضوعات معنوی تکیه شده است. موضوعاتی مثل نجات از دوزخ، آمرزش گناهان، ورود به بهشت، توفیق طاعات، دوری از انواع رذائل اخلاقی و ....

البته در موضوعات مادی نیز مثل رزق واسع، ادای دیون، بهبود بیماران، از بین رفتن دشنمان و غیره نیز فرازهایی دیده می شود ولی همه این موضوعات همراه با خواسته های معنوی خصوصا آمرزش گناه آورده شده است.

نکته فوق حاکی از آن است که اصل وعده خداوند به استجابت دعا، مربوط به دعاهای معنوی است و دعاهای مادی نیز وقتی مقرون به استجابت است که بار معنوی آن بچربد. تا بر این نکته تأکید شود که غالب مشکلات مادی انسانها بخاطر مشکلات معنوی آنهاست! و اگر انسانی بدون ریشه یابی علل مشکلات مادیش تنها بر حل این مشکلات پا بکوبد در واقع از خداوند خواسته است بدون این که ریشه آنها حل شود تنها شاخ و برگ آن بهبود یابد. این به این معناست که از خداوند خواسته می شود که توجهی به مصلجتهای انسانها نداشته باشد و تنها طبق دل و هوس آنها عمل کند. و این یعنی استثمار خداوند! یعنی استخدام خداوند. 

نکته چهارم: دعا دارای آدابی است که اکر رعایت شود می توان امید به استجابت آن را بیشتر داشت.

حمد و ثنای الهی و نیز درود بر پیامبر و آل ایشان آغاز هر دعایی است. و نیز اصرار و تکرار مداوم، ادب دیگر استجابت دعا است! و ایضا رعایت زمان و مکان مناسب و تقید به متن دعاهای رسیده! 

اما مهمترین ادب دعا توبه است! کسی که گناه خاصی را عامدا انجام می دهد نمی تواند توقع داشته باشد که خداوند به دعای او گوش دهد. خصوصا گناهانی که ارتباط مستقیم تری دارد با موضوعی که مورد درخواست است!

نکته پنجم: نکته پنجم مهمتر از همه نکات گفته شده است و آن توجه به مباحث قبل است. اعتماد به مهربانی و حکیم بودن خداوند می تواند انسان را بعد از هر دعایی به آرامش برساند.

و نیز توجه به آثار سازنده مشکلات سبب خواهد شد انسان اینقدر از مشکلات ننالد. اولیاء خداوند مشکلات را نعمتهای خداوند می دانند و با آمدن آنها به آنها خوشآمد می گویند و تلاش می کنند تا با شکیبایی رفیق خوبی برای مشکلات باشند و وقتی مشکلات می روند، شرمنده از میزابانی ناپسند خود از این میهمانان عزیز نباشند!