پاورقی / هشت سخنرانی امام موسی صدر در موضوع نهضت حسینی (1)
سخنرانى امام موسى صدر در جمع اعضاى ارشد جنبش امل
بسم الله الرحمن الرحیم، السلام علیک یا ابا عبدالله و على الارواح التى حلّت بفنائک، علیک منى سلام الله ابداً ما بقیت و بقى اللیل و النهار، و لا جعله الله آخر العهد منى لزیارتکم، السلام على الحسین و على علىّ بن الحسین و على اولاد الحسین و على اصحاب الحسین.
در این روز و در این مکان در برابر خود دو دریچه به سوى واقعه کربلا مىبینیم. زمان، روز عاشورا است و مکان، حسینیه. در این روز با نام و یاد حسین به سر مىّبریم و به رنجهاى حسین در راه خدا و رنجهاى یاران و اهل بیت او درراه حق و مبارزه با ستم و پاسدارى از کرامت انسان ... و در راه همدردى با ستمدیدگان گوش فرا مىدهیم. ما در زمان و مکانى به سر مىبریم که ما را به آن واقعه مىبرند.
امروز روزى است که نسل اندر نسل به ما رسیده است و از نخستین روزهاى عمر خود درباره آن شنیدهایم و آن را گرامى داشته ایم، شنیدهاید که امام صادق (علیه السلام) و امام على بن حسین زین العابدین (علیه السلام) و امامان و پیشوایان پس از آنها این روز را گرامى و بزرگ داشتهاند و آن را به ارث برده و به ارث گذاشته اند و دست به دست آن را حفظ کرده اند تا به ما رسیده است.
برخى از پدران ما به یاد دارند که در گذشته مراسم عاشورا را پنهانى برگزار مىکردند و این میراث ارزشمند را در برابر ستمهاى فراگیر عثمانى حفظ مىکردند. آنها براى بزرگداشت این مراسم شب هنگام در محله ها مراقبانى را در راههاى ورودى خانه ها مىگماشتند تا وقتى مأموران عثمانى آمدند جمعیت پراکنده شود و حضور خود را یک دیدار عادى نشان دهند. همه این کارها براى آن بود که این مناسبت در میان آنان زنده بماند. خداوند به آنان به خاطر خدمتى که به دین و ما کردهاند پاداش نیک دهد. ولى جاى این سوال است که چرا آنان این مناسبت را بزرگ و گرامى مىداشته اند؟ چرا براى زنده و بانشاط و کارآمد نگه داشتن آن تلاش کردهاند تا به دست ما برسد؟ آیا براى اینکه ما تنها گریه کنیم؟ نه، هرگز، گریه کردن یکى از عوامل بقاى این مناسبت است که آن را پر رونق و پرشور ساخته و اثرى عمیق در دلها به جا گذاشته است.
ما در تاریخ خود در لبنان هیچ گاه مانند امسال این مناسبت را به طور شایسته گرامى نداشته ایم. امسال مىتوانیم بفهمیم چرا نیاکانمان این روز را بزرگ مىداشته اند؟ و چرا از آن پاسدارى کرده و به خاطر آن مردهاند. آیا به خاطر بزرگداشت شهید بوده است؟ شهیدان که در نزد خداوند بزرگ و ارجمندند. یا به خاطر تعصب ورزى و فتنه انگیزى و تفرقه افکنى؟ نه، هرگز، این امور از پیشوایان ما که پیشگام مبارزه براى حفظ این امت بوده اند، بعید است. آنان این مناسبت را حفظ کرده اند تا به فرزندان خود و به ویژه ما در لبنان بفهمانند که راه حق هموار و رام نیست، بلکه پر از خار و تیغ است و در آن کشته شدن و رنج کشیدن و متهم شدن و اسیر شدن و گرسنگى و تشنگى و همه چیزى دیگر وجود دارد.
گوشه اى از رنجها و دردهاى امام حسین (علیه السلام) و سرور شهیدان و پسر دختر رسول خدا را شنیدید. چرا امام خود را به این رنج و مصیبت گرفتار کرد؟ مىتوانست در خانه خود محترم و ارجمند بنشیند. مىتوانست هر آنچه از لذت و بهره هاى دنیا که مىخواست براى خود فراهم کند. ولى از این کار خوددارى کرد و همه قیام خود را تنها در دو جمله خلاصه کرد: «الا ترون ان الحق لایعمل به و ان الباطل لایتناهى عنه لیرغب المؤمن فى لقاء الله محقاً؛ آیا نمىبینید که به حق عمل نمىشود و از باطل پرهیز نمىشود؟ جا دارد مؤمن دیدار خدا را آرزو کند».
وقتى به حق عمل نمىشود و باطل در بین مردم رواج دارد و از آن رو نمىگردانند، جا دارد مؤمن آرزوى ملاقات خدا (مرگ) کند. نه اینکه خود را بکشد، بلکه از حق دفاع کند هرچند به رنجهایى مانند رنجهایى که مردم ما امروز با آن سر و کار دارند، مبتلا شود! هر چند به همان رنجهاى مردم «شیاح» و «کرک» و «حاره الغوازنه» گرفتار شود. بر سر مردم ما در این مناطق بمبها و موشکهایى ریخته مىشود که از اموال و مالیاتى که از خود آنها گرفته شده، تهیه شده است. این اموال از درآمد ما و از زندگى ما گرفته شد تا به دستان جنایتکار سپرده شود و در شبهاى سیاهى که کشور و شهروندان نیازمند امنیت بودند، این موشکها بر ضد ما و مردم بىگناه و بى دفاع غیر نظامى به کار گرفته شد.
این راه حسین (علیه السلام) است و وقتى ما عاشورا را گرامى مىداریم مىخواهیم به آنان از بالادستان تا قصرنشینان و کسانى که در دفترهاى خود نقشه مىکشند و توطئه مىکنند بگوییم: میراث و تاریخ ما را مشاهده کنید. زندگى و تاریخ ما آماده تحمل چنین سختىها و دشوارىهایى است. ما با این رنجها و عذابهایى که به ما مىدهید بیگانه نیستیم. اگر شما مردم بىپناه و غیر نظامى را مىکشید، اگر زنان را عذاب مىدهید، اگر کسانى را که مىربایید شکنجه مىکنید، اگر دست اسیران را بر خلاف همه آداب و قواعد انسانى در جهان قطع مىکنید، اگر مناطق غیر نظامى را بمباران مىکنید، اینها براى میراث و تاریخ ما ناآشنا و بیگانه نیست. ما از چنین آزارها و شدیدتر از آنها 1300 سال پیش نیز در اثر مصیبتى که بر سرور جوانان بهشت وارد شده است رنج برده ایم. ما از این گونه مصیبتها رنج برده و خواهیم برد و در راه خود ثابت قدم خواهیم ماند و تسلیم نمىشویم و زیر بار ظلم و طغیان نمىرویم و از ایمان خود دست برنمىداریم. ما به وحدت لبنان و به انسان ایمان داریم؛ لبنانى که از حق دفاع کند و شهروندان آن از حقوق و تکالیف یکسان برخوردار باشند و هر گونه تبعیض و سلطه گرى را نمىپذیریم.
ما در این کشور به ضرورت دفاع از وطن و جنوب در برابر اسرائیل ایمان داریم و نمىپذیریم که بر ضد آن توطئه شود، ما در این کشور ایمان داریم که مقاومت فلسطین حقى است مقدس و از این باور خود دست برنمىداریم، هرچند ما را شکنجه دهید یا نابود کنید. این سخن شما را که آنها سنى هستند و ما شیعه هستیم، نمىپذیریم. شیعه یعنى کسانى که براى سنت و اسلام و مسائل جهان اسلام جان خود را فدا مىکنند. امام حسین و امام صادق علیهما السلام هیچ گاه نگفتند مىخواهم از جماعت و پیروان خودم دفاع کنم. آنان از امت و از مسلمانان و از حق هر کجا که باشد دفاع مىکرده اند.
مسئله فلسطین مسئله اى برحق است و خطر اسرائیل تنها فلسطین را تهدید نمىکند، بلکه لبنان و هر انسانى را تهدید میکند. اسرائیل شر مطلق است و از این رو هر کس در برابر آن بایستد خیر مطلق است. ما از آنان دفاع مىکنیم و هرگز از آنان چیزى نمىخواهیم جز اینکه در کنار حق بایستیم. همان گونه که حسین (علیه السلام) پیش از 1400 سال گفت: «آیا نمىبینید که به حق عمل نمىشود و از باطل پرهیز نمىشود؟» ما براى ساختن وطنى یکپارچه و عدالتخواه و حق طلب و در راه دفاع از وطن و پاسدارى از مقاومت فلسطین مىایستیم و آنان را رها نمىکنیم و از وطن خود دست برنمىداریم و تجزیه آن را نمىپذیریم.
ما از چه رنج مىبریم؟ آیا مىخواهید ما را عذاب دهید؟ پیش از این نیز اجداد شما، شمر و یزید و ابن زیاد، حسین و فرزندان حسین را عذاب دادند. در تاریخ این مسئله تازه اى نیست که بندگان شیطان و دنباله روان استعمار، حق طلبان و مستعضفان را عذاب دهند. ولى ما همواره تحمل مىکردیم و این آیه شریفه را مىخواندیم: «وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِى الارْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ»؛ «ما بر آن هستیم که بر مستضعفان روى زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم.» (قصص:28)
اجداد آنان فرعون هستند. قرآن کریم آنان را فرعون خوانده است. فرعون یعنى چه؟ هر طغیانگر ستمگرى فرعون است: «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِى الارْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا»؛ «فرعون در آن سرزمین برترى جست و مردمش را فرقه فرقه ساخت.» (قصص: 28) همچنان که آنان نیز ما را در این سرزمین دسته دسته و گروه گروه کردند: «یَسْتَضْعِفُ طَائِفَهً مِّنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنَاءهُمْ وَیَسْتَحْیِى نِسَاءهُمْ إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ»؛ «فرقه اى را زبون مىداشت و پسرانشان را مىکشت و زنانشان را زنده مىگذاشت، که وى از تبهکاران بود.» قرآن سپس مىگوید: «وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِى الارْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ» ایستادگى ما در برابر ظلم و ستم چیز تازهاى در تاریخ نیست. و اینک ما عاشورا را گرامى مىداریم.
عاشورا، یاد عاشورا و عزادارىهاى عاشورا پدیده هایى نیستند که به یکباره ظهور یافته باشند. از زمانى که ما بودیم و از زمانى که مذهب ما وجود داشت، عاشورا را گرامى مىداشتیم و مىگفتیم: السلام علیک یا ابا عبدالله، مىگفتیم: «یا لیتنا کنا معک»؛ کاش ما با تو بودیم. ما مىدانیم حسین (علیه السلام) چه سختىها و مصیبتهاى کشیده است. هر روز درباره این مصیبتها مىشنویم: درباره کشته شدن او و فرزندانش و کشته شدن کودک شیرخوارش، تشنگى، اسارت، هجوم لشکریان به خیمه گاه، جدا کردن سرها، آزارها، تاختن اسبها بر روى بدنهاى پاک شهدا. همه اینها در تاریخ آمده است. اینها الفباى تاریخ مذهب ماست. اى ستمگران! اى کاخنشینان! اى جنایتکاران! با چه چیزى مىخواهید ما را عذاب دهید و شکنجه کنید؟ با موشکباران «غبیرى» و «حىّ الغوارنه» و «برج البراجنه»؟ اینها در تاریخ ما سابقه داشته است. ما در مقابل این سختىها بسیار صبر پیشه کرده ایم، بسیار تحمل کرده ایم، بسیار ایستاده ایم و هیچ گاه عقبنشینى نکرده و نخواهیم کرد. و هنگامى که موعد فرا رسد هیچ یک از ما شریفتر و بزرگتر از حسین (علیه السلام) نیست، عمرمان طولانىتر از عمر حسین (علیه السلام) و خونمان رنگینتر و پاکتر از خون حسین (علیه السلام) نیست، مىایستیم و مىجنگیم و از کودکان و اهداف و حقوق خود بىباکانه دفاع مىکنیم.
شبهه اندازى و تفرقه افکنى بس است. تقسیم بندى مردم و حیله گرى و تبلیغات گمراه کننده کافى است! مردم حاره الغوارنه چه کرده اند که سزاوار آوارگى و اسارت باشند؟ چه کرده اند! آیا در میان آنان برخى تیراندازى کرده اند؟ همه مردم در همه جا تیراندازى کرده اند. جوانان چه کرده اند که باید دستانشان را بر روى سرهایشان قرار مىدادند؟ همه اینها براى خوار کردن و ترساندن و اثبات برترى نژادى است همان گونه که یهود چنین مىکند. ولى یهود از اینکه خود را ملت برگزیده خدا خواندند چه سودى بردند؟ غیر از بحران و نابسامانى و محنت همیشگى خود و ملت یهود و عرب؟ آیا اکنون قرار است با چشمان خود شاهد شکلگیرى اسرائیلى جدید در این منطقه باشیم؟ اسرائیلى مسیحى؟ هرگز، اگر یک قطره از خون ما باقى باشد نمىگذاریم اسرائیل دومى در سرزمین ما به وجود آید، هر کارى هم مىخواهند بکنند. برتر دانستن برخى بر دیگران را نمىپذیریم، همه مردم مانند دانه هاى شانه با یکدیگر برابرند. نمىخواهیم بر کسى برترى داشته باشیم و نه کسى بر ما برترى داشته باشد. سه نفر از آنان اسیر مىشوند و آنان در مقابل 130 یا 90 یا 30 نفر را در منطقه کحاله، اسیر مىکنند، یعنى در برابر هر یک نفر، ده نفر. این تفکر صهیونیستى است، این تفکر نازىهاست. این تفکر فاشیستى است. این تفکر برترىجویانه است که مردم را تقسیم بندى مىکند: برخى بالاتر از دیگران و برخى پایینتر. این تفکر مردود است. چه خواهید کرد؟ ما را عذاب مىکنید؟ تاریخ ما، عاشوراى ما و احترام ما به حسین (علیه السلام) تأکید مىکند که ما دنباله رو همین راهیم و این چیز جدیدى نیست که مردم را مىکشید، آزار مىدهید، مىربایید، و خانه مردم غیر نظامى را خراب مىکنید. اینها در تاریخ ما تازگى ندارد. امام حسین علیه السلام کشته شد، فرزند شیرخوارش کشته شد، زنان او اسیر شدند، خیمهگاه او به آتش کشیده شد، حال اگر خانه هاى ما نیز سوزانده شود، تسلیم نمىشویم و سر فرو نمىآوریم. حسین این را به ما آموخت و زنده نگه داشتن یاد عاشورا یعنى همین.
دست ما براى تفاهم و آشتى دراز است، ولى اگر خواهان جنگ هستند ما نیز آماده ایم. حسین (علیه السلام) تا آخرین لحظه نصیحت و خیرخواهى مىکرد و از جنگ پرهیز مىکرد، ولى وقتى آنان بر جنگ پا فشردند، گفت: من آماده ام، هیچ مانعى وجود ندارد. ما نیز حسین را بزرگ و عزیز مىشماریم و افتخار ماست که او را عزیز بشماریم و در راه او حرکت کنیم. اگر آنان جنگ مىخواهند ما آماده ایم و اگر خواهان صلح و آشتى هستند نیز ما آماده ایم. ما به دنبال برترى جویى و فساد در زمین نیستیم و سرانجام نیک از آن تقواپیشگان است. معناى بزرگداشت یاد حسین این است.
اى حسینیان! اى کسانى که براى بزرگداشت نام و یاد حسین گرد آمده اید. زمان روز عاشوراست و مکان حسینیه است، یعنى دو دریچه به سوى یاد حسین علیه السلام در برابر ما گشوده است. دراین سال هیچ شهرى در جهان، حتى کربلا که قتلگاه و قبر امام حسین (علیه السلام) است، مانند لبنان، این مناسبت را گرامى نداشته و نمىتواند داشته باشد. بزرگداشت این مناسبت در شرایط ما با اجتماع کردن نیست، بلکه با دادن شهید است؛ شهیدانى که یکى پس از دیگرى بر زمین مىافتند و ما بر آنان نماز مىخوانیم و یادشان را گرامى مىداریم. ما ایستادهایم. مهاجرت یا فرار نمىکنیم و زنان و کودکانمان را رها نمىکنیم و «آخ» به زبان نمىآوریم. ما این گونه نام و یاد حسین را گرامى مىداریم.
- ۰ نظر
- ۰۸ مهر ۹۵ ، ۰۳:۲۷