گزیده بیانات در دیدار نخبگان جوان علمی
96/07/26 گزیده بیانات در دیدار نخبگان جوان علمی
نخبه های ایران موجب زنده شدن احساس تعهد و لزوم باور آنها توسط مسؤولین
نیروی
انسانی کشورمان -همانطور که آقای ستّاری گفتند- در دنیا یک نیروی انسانی
کمنظیر است؛ لبّ و لبابش و برترین و برجستهترین بخشَش، نخبگان کشور
هستند؛ اینها میتوانند در هر انسانی احساس تعهّد را زنده کنند. وقتی که
آنها در صراط مستقیم حرکت میکنند و جهتگیریشان جهتگیری خوبی است، احساس
تعهّد در همهی کسانی که آنها را میشناسند و میبینند زنده میشود؛ لذا
بنده عمیقاً و قویّاً نخبهباور هستم.
... بنیاد نخبگان و خود آقای
ستّاری که در دولت هستند و معاون رئیسجمهورند، کوشش کنند تا مسئولین کشور
همه به معنای واقعی کلمه نخبهباور بشوند؛ یکی از انتظارات ما این است که
نخبهها را باور کنند؛ اوّلاً باور کنند که ما نخبه داریم؛ ثانیاً باور
کنند که این نخبه، قادر است سرنوشت کشور را آنچنان که مورد قبول و رضایت و
روشنی چشم همه باشد، تغییر بدهد. بعضی از مسئولین ما در این زمینه دچار
غفلتند؛ باید اینها را از این غفلت بیرون آورد.
اقتدار آوری علم و تسلط آمریکا و اروپا بر جهان بخاطر پیشرفت علمی
اَلعِلمُ
سُلطان؛ «سلطان» یعنی اقتدار؛ علم، اقتدار است؛ هر کسی که آن را داشته
باشد «صالَ»، یعنی دست قدرتمند را خواهد داشت؛ هرکس که آن را نداشته باشد
«صیلَ عَلَیه»، یعنی دست قدرتمندی بر سر او خواهد آمد یعنی زیرِ دست خواهد
شد؛ این علم [است]. امروز شما این را مشاهده میکنید؛ آمریکاییها و
اروپاییها بهخاطر علمی که تحصیل کردهاند، توانستهاند همهی دنیا را
تصرّف کنند. شما میدانید آمریکا، انگلیس، فرانسه و بسیاری از کشورهای
اروپایی -حتّی کشورهای کوچک- سالهای متمادی، بعضیشان قرنها، توانستند
کشورهایی را تصرّف کنند، هستیهای آنها را به باد بدهند و نابودشان کنند؛
بر ملّتها اقتدار پیدا کردند و مسلّط شدند، بهخاطر علم؛ دنبال علم بودند.
ما غفلت کردیم، از قافلهی علم عقب ماندیم، با آن سابقهی تاریخی، با این
استعداد درخشان! [امّا] دیگران جلو افتادند؛ ما باید این را جبران کنیم.
غرب زدگی عقب افتادگی در دوران پهلوی و ذیل غرب تعریف شدن
پنجاه
سال، کشور در زمان دوران پهلوی در ذیل غرب زندگی کرد؛ پنجاه سال! یک مدّتی
در آن اواسطِ رضاخان در ذیل آلمان، بعد یک مدّتی در ذیل آمریکا تا آخر؛ چه
پیشرفتی برای کشور حاصل شد؟ جز بدبختی، جز عقبافتادگی، جز نابود شدن
سرمایههای اساسی کشور، چه عاید کشور شد؟ نخیر، در ذیل غرب نمیشود، نمیتوان
[پیشرفت کرد]؛ آنکسی که این حرف را بزند که کشور در ذیل غرب ممکن است
پیشرفت بکند، خائن به کشور است اگر بداند چه میگوید؛ ممکن هم هست جاهل
باشد.
لزوم از بین بردن وابستگی اقتصادی و فرهنگی بعد از از بین رفن وابستگی سیاسی به برکت انقلاب
بایستی
وابستگی را از بین ببریم. البتّه وابستگی، وابستگی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی
-همهجور- است؛ [امّا] اساسش، وابستگی سیاسی است. در درجهی اوّل،
وابستگیهای سیاسی است که بقیّهی چیزها را فراهم میکند. خب وابستگی سیاسی
موجب میشود که طبعاً فرهنگ هم نفوذ کند، اقتصاد هم نفوذ کند و در همهی
بخشها وابستگی به وجود بیاید، حتّی در بخش امنیّت؛ کمااینکه در دوران
طاغوت اینجوری بود. در بخش امنیّت هم وابسته بودیم، در بخش اقتصاد که
بهطریقاولیٰ، در بخش فرهنگ همینجور. خب وابستگی سیاسی به برکت انقلاب
از بین رفت؛ [امّا رهایی از] وابستگیهای دیگر دشوار و سخت است؛ تلاش
میخواهد. این حرفی نیست که من امروز بزنم، من زمان ریاست جمهوری در خطبهی
نمازجمعه این حرف را زدم، که وابستگی سیاسی ما از بین رفت، الحمدلله نجات
پیدا کردیم امّا وابستهایم؛ ازلحاظ اقتصادی وابستهایم، از لحاظ فرهنگی
وابستهایم؛ باید فکر کنیم روی این زمینه. وابستگی بیچارگی میآورد.
وابستگی محمد رضا پهلوی در عین ناراحتی او از این وضعیت
انسان
وقتی به این خاطراتی که از دوستان محمّدرضای پهلوی باقی مانده، نگاه میکند
-من در خیلی از این کتابها خواندهام- [میبیند] یک مواردی پیش میآید که
خود این محمّدرضا شاه طاغوتی، از دست آمریکاییها بشدّت عصبانی است. به
آنها فحش هم میدهد، ناسزا هم میگوید؛ البتّه در اتاق خصوصی، با یاران
نزدیکش! مثل آن که رفت روی پشتبام خانهاش، به آن پاسبانِ شهرِ دوردست فحش
داد، ایشان هم اینجوری بود؛ در اتاق خصوصی بدگویی هم میکند امّا در
همان حال، اگر چنانچه سفیر انگلیس یا سفیر آمریکا یک پیغامی میداد، یک
تلفنی میکرد، یک دستوری میداد؛ این دستبهسینه حاضر بود آن دستور را انجام
بدهد؛ چارهای نداشت؛ مجبور بود. وابستگی این است؛ این باید از بین برود.
لزوم جریان سازی و رویه سازی برای پیشرفت علمی
ما
بایستی در زمینهی پیشرفت علمی به تحرّک نقطهای در فلان دانشگاه یا فلان
پژوهشکده یا مانند اینها اکتفا نکنیم؛ باید روندسازی بشود، رویّهسازی
بشود؛ باید در کشور جریانسازی بشود در زمینهی علم و پیشرفت علمی؛ بهصورت
جریان در بیاید، بهصورت رویّه در بیاید که قابل توقّف نباشد. اینجور
نباشد که اگر چنانچه این دولت آمد و سلیقهی خاصّی داشت، بتواند در پیشرفت
علمی کشور تأثیری ایجاد کند و مثلاً نُکسی(و وقفه ای) به وجود بیاورد، یا
فلان مسئول دولتی اگر آمد و عقیدهی دیگری داشت، همینطور. نبایستی سلایق و
شیوهها و روشهای مدیریّتی در پیشرفت علمی کشور اثر بگذارد ؛ این وقتی
خواهد شد که رویّهسازی بشود.
لزوم کار ستادی بنیاد نخبگان
معاونت
علمی و بنیاد به کار ستادی اهمّیّت بدهند؛ یعنی در واقع مثل یک ستاد از
همهی دستگاههای گوناگون کشور که در زمینهی علم و فنّاوری نقشی میتوانند
ایفا کنند، استفاده کنند؛ هم از دو وزارت مربوط به آموزش عالی، هم از
دانشگاه آزاد، هم از وزارتهای مربوط به صنعت و مربوط به نفت استفاده کنند؛
[چون] اینها امکانات فراوانی دارند که این امکانات میتواند در خدمت پیشرفت
علم و فنّاوری قرار بگیرد؛ و معاونت علمی با تکیهی به جایگاه مدیریّتی
خودش میتواند این کار را انجام بدهد. ضمناً از نخبه هم باید کار خواست؛
نخبه باید احساس کند که وجودش نافع است؛ یعنی احساس نافع بودن بکند؛ این،
آن چیزی است که نخبه را خرسند میکند، خوشحال میکند، ثابتقدم میکند، پایدار
در کشور میکند.
لزوم تبدیل نگاه از مونتاژکاری به نوآوری در مقطع زمانی ده ساله و تشکیل معاونت علمی با اصرار رهبری
صنعت
کشور دچار آفت مونتاژکاری است که یک آفت قدیمی است؛ وقتیکه مسئله،
مسئلهی مونتاژکاری است، نوآوری دیگر خیلی معنی ندارد؛ وقتی نوآوری وجود
نداشت، پس تحرّک علمی و کار علمی دیگر وجود ندارد؛ وقتی کار علمی مطرح
نبود، ارتباط صنعت و دانشگاه که ما اینهمه داریم داد میزنیم، تحقّق پیدا
نمیکند. صنعت و دانشگاه اگر به هم ارتباط پیدا کردند، هم دانشگاه پیشرفت
پیدا میکند، هم صنعت؛ این واضح است. بنده البتّه این مسئلهی ارتباط صنعت و
دانشگاه را از خیلی وقت پیش با دولتها مطرح کردم که همین معاونت علمی
بالاخره بر اثر فشارها و اصرارهای ما تشکیل شد، بهخاطر همین که ارتباط
صنعت و دانشگاه تحقّق پیدا کند. منتها ارتباط صنعت و دانشگاه وقتی بهمعنای
واقعی کلمه تحقّق پیدا میکند که صنعت احساس نیاز کند به دانشگاه؛ در
مونتاژکاری چنین احساسِ نیازی نیست. باید به صنعت سفارش کرد؛ همچنانکه یکی
از دوستان عزیز که صحبت کردند گفتند که از صنایع خواسته بشود؛ خب خواستن
از صنایع یک مسئله است، احساسِ نیاز صنعت کشور یک مسئلهی دیگر است؛ این
احساس نیاز باید به وجود بیاید. این هم وقتی خواهد شد که این مشکل قدیمی
برطرف بشود. بایستی در یک مقطع زمانی مثلاً دهساله -خیلی هم ما عجله
نمیخواهیم بکنیم- در یک بازهی زمانی دهساله، این مسئلهی «تبدیل نگاه از
مونتاژکاری به نوآوری» در صنعت به وجود بیاید و این باید در کشور حاکم
بشود.
لزوم اهمیت به مسائل فرهنگی در بنیاد نخبگان بخاطر فرهنگ آوری فنآوری
به
فعّالیّتهای فرهنگی در بنیاد اهمّیّت داده بشود؛ این خیلی مسئلهی مهمّی
است. ما این را باید توجّه کنیم که فنّاوری همراه با خودش فرهنگ میآورد؛
فنّاوری حامل فرهنگ است؛ این را نمیشود ندیده گرفت. ما وقتی فنّاوری را از
دیگران گرفتیم، در واقع فرهنگ آنها را هم آوردهایم. درست است که ما در پِی
استقلال فنّاوری هستیم -در این تردیدی نیست و این باید تحقّق پیدا کند-
امّا بالاخره این مثل ظروف مرتبطه است؛ در همهی زمینهها بدهبستان است.
بنابراین، به مسئلهی فرهنگ بایست اهمّیّت داد. ما در بنیاد نخبگان و
معاونت علمی نیاز داریم به اینکه به مسئلهی فرهنگ اهمّیّت بدهیم و کار
فرهنگیِ درست و هوشمند انجام بگیرد.
ترور مغزی و لزوم خودنگهداری نخبه گان
از
ترور جسمی خطرناکتر، ترور مغزی و فکری است. گاهی دانشمندان ما را ترور
کردند، شهیدشان کردند -دیدید دیگر- امّا از آن بدتر و تلختر این است که
دانشمند ما را اسیر کنند؛ دانشمند ما اسیر نباید بشود. اینهم در درجهی
اوّل به عهدهی خود نخبه است و خود نخبه باید مراقبت کند از خودش. این
عنوانِ تقوا که از اوّل قرآن تا آخر قرآن اینهمه تکرار شده -«هُدًی
لِلمُتَّقین»(بقره: 2) اوّل قرآن هست و تا آخر قرآن [هم] بارها و بارها
عنوان تقوا تکرار شده- به همین معنا است؛ تقوا بهمعنای محافظت از خویشتن
است، خودنگهداری است. در همهی زمینهها اینجور است؛ این را دنبال کنید.
دشمنی آمریکا با ایران بخاطر قطع سلطه
آن
که در صحنه بیش از همه در مقابل ایران و ایرانی سینه سپر میکند، رژیم
آمریکا است؛ بحث مردم آمریکا مطرح نیست. علّت هم همان است که اشاره شد؛
اینها سالهای متمادی صاحب این کشور بودند و همه چیز این کشور زیر دست اینها
بوده، [امّا] انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی این را از اینها گرفته؛
لذا از روز اوّل عصبانی بودند و ناراحت بودند و تحریم کردند و توطئه کردند و
درشتگویی کردند؛ مال امروز [هم] نیست، از روز اوّل این کارها شروع شد. آن
روز، نه مسئلهی انرژی هستهای مطرح بود، نه مسئلهی موشک مطرح بود، نه
مسئلهی نفوذ در منطقهی غرب آسیا -به قول آنها خاورمیانه- مطرح بود؛ این
چیزها هم نبود امّا شروع کردند دعوا کردن؛ بهخاطر همین [از دست دادن
سلطهشان]؛ روشن است. خب، ما توانستهایم سلطهی آمریکا را پس بزنیم، یعنی
از سر این کشور، سلطهی آمریکا را بکلّی قطع کنیم؛ سلطهی سیاسی، سلطهی
امنیّتی، سلطهی اقتصادی؛ دست آمریکا را قطع کردیم.
قدرت هسته ای و موشکی ایرات با وجود تحریم و خصومت آمریکا و تحسین ایران توسط ژنرال اسرائیلی
با
وجود خصومتورزی آمریکا، قدرتمند شدهایم؛ این خیلی مهم است! این در دنیا
خیلی چیز مهمّی است که ملّتها ببینند بدون قرار گرفتن زیر سایهی قدرتها
هم یک ملّت ممکن است رشد کند و حرکت کند، بلکه با خصومت قدرتها هم میتواند
رشد کند و حرکت کند و بِایستد و روی پای خودش جلو برود؛ این را ما عملاً
نشان دادیم، این هم اینها را عصبانی میکند. ملّت ایران برای کشورها و برای
ملّتها الگو شد که نشان بدهد میتوان در مقابل ابرقدرتها ایستادگی کرد و از
آنها نترسید، و درعینحال پیش رفت. میدانید که این پیشرفتهای نظامی و
همین موشک و همین چیزهایی که حالا اینها از آن اینقدر ناراحتند، همهی
اینها در دوران تحریم اتّفاق افتاده، یعنی ما در تحریم بودیم، تحریم کامل! و
آنچه اتّفاق افتاده، در این دوران اتّفاق افتاده؛ این است که آنها را
متعجّب میکند و ناراحت میکند. یک گزارشی چند سال قبل از این، به من دادند
که یک ژنرال اسرائیلی و صهیونیست، مال همین رژیم صهیونیست، در یک مقالهای
نوشته بود -یک موشکی را آنوقت ما تازه آزمایش کرده بودیم، یکی از موشکهایی
که آزمایش شد، چند سال قبل از این؛ این آدم خب وارد بود، میفهمید؛ اینها
با ماهواره و مانند اینها میبینند، میفهمند، میتوانند درست ارزیابی کنند-
من واقعاً تعجّب میکنم، حیرت میکنم که ایران توانسته این کار را انجام
بدهد. من با ایران دشمنم امّا ایران را تحسین میکنم که توانسته این کار را
انجام بدهد؛ با این تحریم سنگینی که رویَش هست، توانسته یک چنین کاری را
انجام بدهد؛ مضمون حرفش این بود. این را خب دشمن دارد میبیند.
ترامپ شارلاتان و لزوم شناخت دشمن
من
البتّه نمیخواهم وقت را حالا صرف پاسخگویی به اباطیل و یاوهگوییهای این
رئیسجمهور شارلاتان و بیچاکدهن آمریکا بکنم؛ (خنده حضار) این واقعاً
لزومی ندارد. خب گفتند، مسئولین کشور پاسخگویی کردند، خوب هم گفتند، درست
هم گفتند. من نمیخواهم [پاسخ بدهم]، یعنی درواقع ضایع کردن وقت است که
انسان بخواهد به حرفهای او بپردازد! ولیکن میخواهم به شما و به هر کسی که
این حرف را خواهد شنفت بگویم: دشمن را بشناسید، دشمن را بشناسید. یکی از
خطراتی که هر ملّتی را تهدید میکند این است که دشمنِ خودش را نشناسد، دشمنِ
خودش را دشمن نداند؛ یا دوست بداند یا بیطرف بداند؛ این خطر خیلی بزرگی
است. این خوابرفتگی است. هم دشمن را بشناسید، هم روشهای دشمنیاش را
بشناسید؛ ببینید چهجوری دشمنی میکند. دچار غفلت نشویم؛ اگر غفلت کردیم،
غارت خواهیم شد؛ اگر غفلت کردیم، شبیخون به ما زده خواهد شد؛ غفلت نکنیم.
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) فرمود -در نهجالبلاغه است- وَ اللَهِ لَا
اَکونُ کَالضَّبُعِ تَنامُ عَلَى طولِ اللَدم؛ من مثل آن حیوانی نخواهم
بود که معمولاً برای اینکه به خواب برود، یک آهنگی میخوانند و او به خواب
میرود؛ من خواب نخواهم رفت، بیدارم و میفهمم دُوروبَرم چه میگذرد. از ما هم
همین را خواستهاند. نباید به خواب برویم، نباید غفلت کنیم.
عقب افتادگی ذهنی دشمن و غلط درآمد محسابات و شکست او در عراق و سوریه و ایران
دشمن
ما دچار عقبافتادگی ذهنی است؛ حالا [این را] یکخرده بیشتر عرض خواهم
کرد. نهفقط خود این رئیسشان، [بلکه] دستگاه حاکمهشان واقعاً دچار یک
عقبافتادگی ذهنی هستند. اینها میخواهند ایرانِ جوانِ مؤمنِ انقلابیِ
فعّالِ پیشرفته را به عقب برگردانند، به پنجاه سال قبل؛ خب نمیشود دیگر؛
معلوم است که نمیشود! یعنی میخواهند همان وضعیّتی را که اینها در پنجاه سال
قبل با این ملّت داشتند، برای این کشور به خیال خودشان پیش بیاورند؛ خب
این عقبماندگی ذهنی نیست؟ مثل پنجاه سال پیش فکر میکنند؛ نمیتوانند درک
کنند که چه اتّفاقی اینجا افتاده. اتّفاقات مهمّی در این منطقه افتاده؛
البتّه مهمترینش انقلاب اسلامی و پیدایش نظام جمهوری اسلامی است امّا خب
اتّفاقات مهمّ دیگری هم افتاده در اطراف ما؛ اینها را نمیتوانند درست درک
کنند. چون نمیتوانند درک بکنند، پس محکومند به اینکه شکست بخورند؛ مطمئنّاً
محاسبات غلط موجب میشود که آنها شکست بخورند؛ در عراق محاسباتشان غلط بود،
شکست خوردند؛ در سوریه محاسباتشان غلط بود، شکست خوردند؛ در منطقهی شرق
ما هم همینجور -حالا نمیخواهم جزئیّات را وارد بشوم- محاسباتشان غلط بود،
شکست خوردند؛ تا امروز. در مورد کشور خود ما هم همینجور [است]؛ چهل سال
است اینها دارند دشمنی میکنند با ما، توی دهنشان میخورَد، شکست میخورند؛
چرا؟ چون محاسبهشان غلط است، چون درکشان از واقعیّت غلط است؛ درک درست
ندارند.
آمریکا کارگزار صهیونیستم بین المللی و بوجود آورنده داعش و عصبانیت از سپاه بخاطر متوقف نمودن داعش
خب
آمریکا -یعنی نظام آمریکا، رژیم سیاسی آمریکا- البتّه یک چیز بسیار شرّ و
بدی است؛ همان که امام فرمودند، شیطان اکبر است، واقعاً شیطان بزرگ است.
ریشهی ناامنی منطقه، آمریکا است؛ این ناامنیهایی که مشاهده میکنید،
ریشهاش آمریکا است. آمریکا کارگزار صهیونیسم جهانی است. یک شبکهی خطرناک
خبیثی در دنیا وجود دارد به نام صهیونیسم بینالملل؛ آمریکا کارگزار آنها
است. آمریکا دشمن ملّتهای مستقل است؛ آمریکا پشت بیشتر شرارتها و
جنگافروزیها و قتلعامها است، در منطقهی ما و در خیلی از نقاط دیگر
عالم. آمریکا مثل زالو، درصدد مکیدن داروندار ملّتها و موجودی ملّتها است؛
آمریکا این است؛ نظام سیاسی آمریکا امروز این است. حالا آیا آن کسانی که
این نظام سیاسی را به وجود آوردند، میدانستند که به اینجاها منتهی خواهد شد
یا نه، آن بحث دیگری است، امّا امروز آمریکا این است؛ در این سالهای اخیر
یک چنین وضعیّتی دولت و نظام آمریکا دارد. شریک جرم اصلی صهیونیستها در
جنایاتی که کردند آمریکا است؛ چه در فلسطین، چه در لبنان، چه در سوریه، چه
در نقاط دیگر عالم. بهوجود آورندهی داعش و این جریان تکفیریِ فعّالِ
اسلحهبهدست، آمریکا است؛ این را خود همین شخص در زمان مبارزات
انتخاباتیاش بِصراحت گفت؛ یکی از اشکالاتی که بر دموکراتها وارد میکرد
این بود که داعش را شما به وجود آوردید! خودش اعتراف کرده! خب حالا شما
توقّع دارید آن نیرویی که جلوی داعش را توانسته بگیرد مبغوض اینها نباشد.
اینها داعش را برای یک هدفی به وجود آوردند. شما حالا میبینید سخنرانی
میکند، نعره میکشد علیه سپاه پاسداران که جلوی داعش را توانسته سد کند؛ خب
این چیز طبیعیای است دیگر. وقتی شما شناختید طرف مقابل را، [این] خیلی به
نظرتان طبیعی میآید.
جمهوری اسلامی عامل شکست آمریکا در خاورمیانه
جمهوری
اسلامی توانسته نقشههای آمریکا را در خاورمیانه بههم بزند؛ یعنی در این
منطقهی غرب آسیا که اینها خیلی با این منطقه کار داشتند و نقشههایی
داشتند. نقشههایشان در لبنان، نقشههایشان در سوریه، نقشههایشان در عراق
را جمهوری اسلامی توانسته بههم بزند. در شکست صهیونیستها از حزبالله
لبنان، اینها خب پشت قضیّه بودند، همانوقت بود که وزیر خارجهی آمریکا گفت
که خاورمیانه در حال یک زایمان است؛ خیال میکردند که حالا دارد یک کار
بزرگی انجام میگیرد.
لزوم هوشیاری با وجود بلاهت دشمن
رئیسجمهور
آمریکا از خودش بلاهت نشان میدهد لکن این موجب نشود که ما از مکر و حیله و
توطئهی دشمن غافل بشویم. (دانی که چه گفت زال با رستم گرد) دشمن نتوان
حقیر و بیچاره شمرد؛ اینکه ما حالا بگوییم یکی مثلاً اَبله است، احمق است
-میگویند؛ از این حرفهایی که زده میشود و ممکن هم هست درست باشد- لکن
درعینحال این نباید ما را از کِید دشمن غافل کند؛ باید با تدبیر، همه در
صحنه باشند؛ همه بایستی با هشیاری، با بیداری، با آمادگی کامل در صحنه
باشند. جنگ نظامی اتفّاق نمیافتد، لکن چیزهایی وجود دارد که از جنگ نظامی
اهمّیّتش کمتر نیست. باید مراقب باشیم، ببینیم دشمن چهکار دارد میکند و
چهکار میخواهد بکند؛ پیشبینی کنیم.
اقتصاد مقاومتی و موافقت با سرمایه گذاری خارجی و هرچیز از عدم تکیه بر آن
بنده
از سابق، از قدیم، نه حالا، بارها گفتهام، من با سرمایهگذاریهای
خارجیها در کشور موافقم، من هیچ مخالفتی ندارم؛ غربی یا اروپایی مشکلی
نیست؛ منتها تکیهی اقتصاد کشور نباید به ستونی باشد که ممکن است با نعرهی
مثلاً یک ترامپی بلرزد؛ این]طور[ نباید باشد. آن ستون مورد اعتماد در
اقتصاد کشور بایستی مربوط به درون کشور و داخل کشور باشد، باید اقتصاد ما
درونزا باشد؛ یعنی همان اقتصاد مقاومتی، که سیاستهایش اعلام شده و باید
دنبال بشود.
لزوم عدم توجه به القائات دشمن به ادامه دشمنی ها مثل قضیه برجام
به
القائات دشمن نباید اعتنا کرد. یک چیزهایی را القا میکنند؛ در قضیّهی
برجام اینجور القا میشد که اگر توافق بکنیم دشمنیها برطرف میشود، اگر
توافق نکنیم با ما دشمنی میکنند؛ خب توافق هم کردیم، [امّا] دشمنیها برطرف
که نشده، زیادتر هم شده. این القای دشمن بود که اگرچنانچه توافق نکنیم یا
دیر بجنبیم، چنین و چنان خواهد شد. امروز باز مطلب دیگری را مطرح نکنند که
اگر در فلان قضیّه توافق نکردیم -مثلاً اگر در قضیّهی حضور کشور در فلان
منطقه توافق نکردیم- ممکن است چنین و چنان بشود؛ نه، اینها القائات دشمن
است. ما بایستی مصلحت خودمان را خودمان بسنجیم، خودمان پیدا کنیم، خودمان
بفهمیم که مصلحت چیست؛ از دشمن نشنویم.
لزوم قدرت دفاعی و آغاز آن با ساخت موشکی با برد بیست کیلومتر
اینکه
ما روی قدرت دفاعی تکیه میکنیم ناشی از تجربهی ما است؛ ما تجربه
کردهایم. یک روزی بود که این کشور -همین تهران که شما حالا بحمدالله با
خیال راحت و با امنیّت [در آن] رفتوآمد میکنید- زیر موشکهای صدّام بود؛
خیلی از شماها شاید آنوقت در دنیا نبودید. ما هیچ وسیلهی دفاع نداشتیم،
[درحالیکه] همه به صدّام کمک میکردند؛ آمریکا برای همین موشکها و برای
ابزارهای دفاعی و حتّی برای نقشهی میدان جنگ به صدّام کمک میکرد؛
ماهوارههایش و دیگران کمک میکردند. فرانسه کمک میکرد؛ فرانسه، هم موشک
میداد، هم هواپیما میداد. آلمان کمک میکرد؛ موادّ شیمیایی میداد. میدانید
در موارد زیادی لشکر صدّام کار شیمیایی کردند. ما چقدر جانباز شیمیایی
داریم، چقدر از آنها از دنیا رفتند! موادّش را آلمان به اینها میداد. آلمان
موادّ شیمیایی در اختیار اینها میگذاشت که اینها بمب شیمیایی درست کنند.
حتّی گاهی شاید بمب شیمیایی هم بهشان میداد؛ همه کمک کردند؛ ما دستخالی
بودیم، وسیلهای نداشتیم؛ [لذا] به فکر افتادیم که باید خب وسیلهی دفاعی
درست کنیم. شروع کردیم؛ از صفر در واقع شروع کردیم. من اگر بگویم به شما و
تصویر کنم -که حالا متأسّفانه وقت نیست- که اوّلین چیزی که ما توانستیم
پرتاب کنیم که بُردش هم حدود بیست کیلومتر بود چه بود، ممکن است خندهتان
بگیرد! [وسیلهای] مثل یک ناودان درست کرده بودند که ما مثلاً فرض کنید
بتوانیم موشک آرپیجی را با یک شکلی از روی این ناودان پرتاب کنیم، که
مثلاً حدود پانزده کیلومتر یا بیست کیلومتر هم برود؛ اینجوری شروع شد. بعد
توانستیم تواناییها را بیشتر کنیم. وقتی تواناییهایمان زیاد شد و دشمن
دید که ما میتوانیم مقابلهبهمثل کنیم، متوقّف شد؛ این تجربهی ما است.
لزوم مقابله اروپا با آمریکا در نقض برجام و عدم دخالت در قدرت موشکی
دولتهای
اروپایی، مسئلهی برجام را تأکید کردهاند؛ او گفته بود که من پاره میکنم،
چنین میکنم -یک غلطی کرده بود- اینها محکوم کردند، گفتند نه، نباید پاره
کنید و اینها. خیلی خب، خوب است، یعنی این مقدارش را ما استقبال میکنیم و
خوب [است]، لکن این کافی نیست که [فقط] به او بگویند شما برجام را پاره
نکن! خب برجام به نفع آنها است؛ هم به نفع اروپاییها است، هم به نفع
آمریکا است؛ طبیعی است که بخواهند پاره نشود؛ ما هم البتّه گفتهایم
مادامیکه طرف پاره نکند، ما هم پاره نمیکنیم، امّا اگر پاره کرد، ما
ریزریزش میکنیم!( خندهی معظّمٌله و حضّار) حالا قبلاً چیز دیگر گفته
بودم. خب، بنابراین این مقدار خوب است؛ منتها کافی نیست.
اوّلاً
اروپاییها باید در برابر اقدامهای عملیِ آمریکا بِایستند. اگر چنانچه او
پاره نکرد امّا نقض کرد -مثلاً با همین تحریمها یا همین کارهایی که حالا
اینها انتظار دارند که از کنگرهشان بیرون بیاید- باید اروپاییها بِایستند
در مقابل او؛ فرانسه، آلمان. حالا از انگلیس که خیلی انتظاری هم
نیست!(خندهی معظّمٌله و حضّار) باید بِایستند؛ اینکه بگویند ما مخالفیم،
کافی نیست.
ثانیاً از ورود در مسائل اساسیِ ما -مثل
قدرت دفاعی و مانند اینها- پرهیز کنند؛ همصدایی با آمریکا نکنند. اینکه
دولتهای اروپایی بیایند همان حرفی را بزنند که او دارد میزند که ایران چرا
در منطقه حضور دارد -خب تا چشمتان کور! چرا حضور نداشته باشد؟- یا [وقتی]
او ایراد کند که چرا شما موشک دو هزار کیلومتری یا مثلاً فرض کنید سه هزار
کیلومتری دارید، اینها هم بیایند همان حرف را بزنند، اینکه خب معنی ندارد!
به شما چه ربطی دارد؟ [خود] شما چرا موشک دارید؟ شما چرا موشک اتمی دارید؟
چرا سلاح اتمی دارید؟ اینکه در قدرت دفاعی جمهوری اسلامی بخواهند دخالت
بکنند و حرف بزنند، نه؛ این را هم مطلقاً از اروپاییها ما قبول نمیکنیم؛ و
همآواز نشوند با آمریکا در حرف زوری که میزند و حرف غلطی که از او سر
میزند.
- ۰ نظر
- ۲۹ مهر ۹۶ ، ۰۴:۲۲