هشت رذیله 26 / ناسپاسی 23 / نعمتهای خداوند 8
| شنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۲۷ ب.ظ
سلام علیکم - بسم الله
تا اینجا از سه گام در مسیر شکر نعمتهای خداوند سخن گفتیم: شمارش نعمتها، بیاد نعمتها بودن، دلبسته نبودن به نعمتها. و امشب می خواهیم از گام چهارم سخن بگوییم و آن توجه به مسؤولیت و حقوق نعمتها است!
هر نعمتی حق ماندن دارد. این حق را دارد که از او استفاده شود. طوری استفاده شود که در عین این که بیکاره نماند، محفوظ هم بماند. از بین نرود. این حق نعمتها است! پس انسان مسؤولیت حفظ نعمتها را دارد. همچنین مسؤولیت رشد آنها را دارد. رشد برای حفظ لازم است. گیاه اگر رشد نکند، می میرد. سلولهای جدید اگر رشد نکنند نمی توانند جای سلولهای قبلی را بگیرند در نتیجه مرگ اتفاق می افتد.
اگر جلو نرویم عقب می رویم. آفات نمی گذارند کسی در عین سکون، بماند. دشمنان مسیر، رهزنانی هستند که اگر به حرکت شتابانت ادامه ندهی تو را غارت می کنند. گیاه را اگر آب و نور ندهی برگهایش آفت می گیرد.
حق هر نعمتی محفوظ ماندن و پر نشاط بودن است! پیره زنی به دوزخ می رود چون گربه ای را بسته بود و به او آب و غذا نداه بود و گربه مرده بود. همه نعمتها مثل همین گربه است. در اختیار و تو اسیر توست باید به آن برسی.
انسان! آهای انسان! به تو عقل داده اند باید آن را حفظ کنی و زیادش کنی!
انسان! به تو عاطفه داده اند باید قلبت را همچنان نازک نکه دارد و بر لطافتش بیافزایی!
انسان! به تو بدنی داده اند که باید سالمش نکه دارد و پیریت را پر خفّت نکنی!
انسان! برای تو راهنمایانی از والدین و معلمین و خیرخواهان از دوستان و ... انبیاء آمدند باید پیامشان را زنده نگه داری و نامشان را بلند آوزاه کنی!
انسان! تو باید هم آنچه داری زنده نگه داری و آنچه هم که دیگران دارند و در حال مرگ است جان ببخشی.
تو ای انسان باید مُحی باشی! چون می توانی مُحی باشی پس باید مُحی باشی! تو هر چه می توانی باشی باید همان باشی.
اگر تو می توانی حرف بزنی پس باید حرف بزنی. نعمت حرف زدن را در خودت حفظ کنی! آن را رشد دهی! هر روز زیباتر از روز قبل و درست تر و بجاتر و رساتر سخن بگویی!
انسان خلیفه خداوند در زمین است! خداوند به او قدرت تربیت داده است! تربیت یعنی رشد دادن. خداوند به او این قدرت را داده است که تصورات خودش را محقق سازد و تخیللاتش را عینیت دهد. پس باید این کار را بکند! باید هی برنامه بریزد و در پی اجرای آن باشد!
انسان باید وقتی می میرد، جهانی از آفریده هایش و رشد داده هایش و محفوظ نگه داشته هایش را پشت سر بگذارد. آنقدر که هرچند جسمش بخاک می رود ولی خودش و نامش همچنان بلند آوازه باشد!
انسان وقتی می میرد باید با رفتنش شکافی در جهان پیرامونش ایجاد شود! همه جا جای خالیش احساس شود! وجودش خورشیدی باشد که نبودش کسوفی شود که تاریکی رفتنش را و مصیبتش مردنش را همه آدمهای پیرامونش احساس کنند. آدمهای دورتر هم احساس کنند!
این حرفها را حیوانات نمی فهمند پس مسؤولیتی ندارند. من و شما می فهمیم و حتی اگر رد هم بکنیم و منکر هم بشویم باز نشان این است که می فهمیم و همین که می فهمیم یعنی مجبوریم به مسؤولیت خود اعتراف کنیم!
شکر هر نعمتی به حفظ و رشد و ازدیاد آن است! اگر این کارها صورت نگیرد، نعمت می رود و از ناسپاسی صاحبش نزد خداوند شکایت خواهد کرد!
اگر جلو نرویم عقب می رویم. آفات نمی گذارند کسی در عین سکون، بماند. دشمنان مسیر، رهزنانی هستند که اگر به حرکت شتابانت ادامه ندهی تو را غارت می کنند. گیاه را اگر آب و نور ندهی برگهایش آفت می گیرد.
حق هر نعمتی محفوظ ماندن و پر نشاط بودن است! پیره زنی به دوزخ می رود چون گربه ای را بسته بود و به او آب و غذا نداه بود و گربه مرده بود. همه نعمتها مثل همین گربه است. در اختیار و تو اسیر توست باید به آن برسی.
انسان! آهای انسان! به تو عقل داده اند باید آن را حفظ کنی و زیادش کنی!
انسان! به تو عاطفه داده اند باید قلبت را همچنان نازک نکه دارد و بر لطافتش بیافزایی!
انسان! به تو بدنی داده اند که باید سالمش نکه دارد و پیریت را پر خفّت نکنی!
انسان! برای تو راهنمایانی از والدین و معلمین و خیرخواهان از دوستان و ... انبیاء آمدند باید پیامشان را زنده نگه داری و نامشان را بلند آوزاه کنی!
انسان! تو باید هم آنچه داری زنده نگه داری و آنچه هم که دیگران دارند و در حال مرگ است جان ببخشی.
تو ای انسان باید مُحی باشی! چون می توانی مُحی باشی پس باید مُحی باشی! تو هر چه می توانی باشی باید همان باشی.
اگر تو می توانی حرف بزنی پس باید حرف بزنی. نعمت حرف زدن را در خودت حفظ کنی! آن را رشد دهی! هر روز زیباتر از روز قبل و درست تر و بجاتر و رساتر سخن بگویی!
انسان خلیفه خداوند در زمین است! خداوند به او قدرت تربیت داده است! تربیت یعنی رشد دادن. خداوند به او این قدرت را داده است که تصورات خودش را محقق سازد و تخیللاتش را عینیت دهد. پس باید این کار را بکند! باید هی برنامه بریزد و در پی اجرای آن باشد!
انسان باید وقتی می میرد، جهانی از آفریده هایش و رشد داده هایش و محفوظ نگه داشته هایش را پشت سر بگذارد. آنقدر که هرچند جسمش بخاک می رود ولی خودش و نامش همچنان بلند آوازه باشد!
انسان وقتی می میرد باید با رفتنش شکافی در جهان پیرامونش ایجاد شود! همه جا جای خالیش احساس شود! وجودش خورشیدی باشد که نبودش کسوفی شود که تاریکی رفتنش را و مصیبتش مردنش را همه آدمهای پیرامونش احساس کنند. آدمهای دورتر هم احساس کنند!
این حرفها را حیوانات نمی فهمند پس مسؤولیتی ندارند. من و شما می فهمیم و حتی اگر رد هم بکنیم و منکر هم بشویم باز نشان این است که می فهمیم و همین که می فهمیم یعنی مجبوریم به مسؤولیت خود اعتراف کنیم!
شکر هر نعمتی به حفظ و رشد و ازدیاد آن است! اگر این کارها صورت نگیرد، نعمت می رود و از ناسپاسی صاحبش نزد خداوند شکایت خواهد کرد!
- ۰ نظر
- ۲۴ آبان ۹۳ ، ۲۲:۲۷