هشت رذیله 113 / لجاجت 65 / توبه از لجاجت 60 / شرح دعای استغفار 59 (بند 51)
سلام علیکم – بسم الله
دعای استغفار بند 51
اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ أَلْهَانِی عَمَّا هَدَیْتَنِی إِلَیْهِ أَوْ أَمَرْتَنِی بِهِ أَوْ نَهَیْتَنِی عَنْهُ أَوْ دَلَلْتَنِی عَلَیْهِ فِیمَا فِیهِ الْحَظُّ لِی لِبُلُوغِ رِضَاکَ وَ إِیثَارِ مَحَبَّتِکَ وَ الْقُرْبِ مِنْکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که مرا غافل کرده از آنچه به سوی آن هدایتم کردی، یا به آن امر نمودی، یا از آن نهی فرمودی، یا راهنمایی کردی به سوی آنچه که در آن توفیق رسیدن به خشنودیت، یا برگزیدن محبت و قربت میباشد؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!
شرح:
رضایت، محبت و قرب خداوند با قبول هدایت خداوند و انجام اوامر و اجتناب از نواهی و توجه به راهنمایی ها امکان پذیر است!
تلاش برای جلب رضایت خداوند مقدمه رسیدن به محبت خداوند است! محبت هر کسی در صورت حاصل می شود که رضایت خاطر او بدست بیاید!
مثلا احسان به والدین سبب جلب رضایت آنها می شود و در نتیجه آنها فرزند خود را بیشتر دوست داشته و در حقش دعا می کنند!
جلب رضایت یعنی بدست آوردن خاطری که آزرده شده است. زمانی خاطری توسط ما آزرده می شود که ما محبت دیگری بر او ترجیح داده ایم و با بدست آوردن رضایت دیگری موجب عدم رضایت او شده ایم! ممکن است این دیگری نفس ما باشد. حب نفس را بر حب آن که باید خاطرش برایمان عزیز باشد ترجیح داده ایم!
پس ایثار محبت (إِیثَارِ مَحَبَّتِکَ) زمینه جلب رضایت را فراهم می آورد.
همچنان که قرب در زمینه بعد معنی می یابد! کسی که تلاش می کند نزدیک شود، دور است که این چنین تلاشی می کند!
دور شدن از خداوند پسند خداوند نیست! خداوند راضی به دوری هیچ یک از بندگانش نیست!
پی هر یک از عدم رضایت، و ایثار محبت دیگری و بعد از خداوند ابعاد یک حقیقت هستند! و آن حقیقت، اثر شوم گناه است!
گناه انسان را از خداوند دور می کند!
گناه یعنی ترجیح محبت دیگری بر محبت خداوند!
گناه موجب ناراضایتی خداوند از انسان می گردد!
سه مفهوم رضایت و محبت و قرب با چهار مفهوم هدایت و امر و نهی و دلالت رابطه تنگاتنگی دارد.
تفاوت هدایت و دلالت می تواند در بیرونی بودن و درونی باشد! هدایت امری درونی است! فطرت انسانها آمادگی پذیرش هر حقیقتی را دارند هر چند انسا آن حقیقت را بخاطر لجاجت تصدیق نکند و آن را نپذیرد.
ولی دلالت یعنی اشاره های به راه درست که توسط عالمان از انبیاء و اوصیاء و دیگر انسانها صورت می گیرد!
محتوای عملی هدایت و دلالت امر و نهی است! ایدؤلوژی است! باید و نباید است! نمی شود کسی در سیر هدایت و دلالت خداوند قرار گیرد ولی نسبت به بایدها و نبایدها بی خبر باشد!
اولین باید، تصدیق درک نمودن حقیقت است! به هر میزان حقیقتی که انسان درک نمود باید آنها را تصدیق کند! این تصدیق باید به زبان باشد. و بعد بر اساس درک این حقیقت تازه، رفتارش را اگر نیازمند تغییر است باید تغییر دهد!
هر حقیقتی تابشی از ذات ربوبی است! تصدیق حقیقت و تغییر رفتار طبق آن یعنی قرب به خداوند! قرب به حقیقت قرب به خداوند است!
اصلا خداوند که مرکزیت ندارد که قرب به او معنی داشته باشد! لذا چون خداوند حق است. پس هر حقیقتی جلوه خداوند است و تصدیق و عمل با اوامر و نوهی مربوط به آن قرب به حقیقت و قرب به خداوند است!
نفس می خواهد که آنچه را که خود حقیقت پنداشته شود گرامی داشته شود و تصدیق گردد! نفس همیشه در تقابل با رب است! نفس همنانندترین مخلوق خداوند به خداوند است! زیرا همانند خداوند می سازد! حقیقت می سازد! البته آنچه خداوند می سازد، جهان خلقت سن اثبات آن است ولی آنچه نفس می سازد تنها در تصور و وهم او جای دارد و الا واقعبت بیرون از ذهن هیچ سندی باری ساخته های نفس نیست!
حتی نفس ممکن است معتقد به وهم بودن همه جهان شود. (اعتقاد سوفسطائیان) ولی وجود ذهنی که این وهم را در خود جای داده است سندی بر علیه این تصور است!
بنابرین واقعیت همه با خداوند است و نفس در این بین تنهاست! و همین تنهایی او را به واکنش در مقابل حقیقتهای دریافتی ازن احیه خداوند وا می دارد! آن هم واکنشی منفی! یعنی تکذیب حقیقت و در نتیجه دوری از خداوند و توجه نکردن به اوامر و نواهی او فراهم نمودن موجبا ناراضایتی حضرت حق.
این همه بخاطر برگزیدن محبت نفس بر محبت خالق نفس است! نفس خود را خدا معرفی معرفی میکند.
أَ رَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ (فرقان: 43) آیا ندیدی کسی را که معبودش را هوس خودش برگزیده است!
- ۰ نظر
- ۲۳ مهر ۹۴ ، ۰۰:۵۵