مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر
طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علت اندوه» ثبت شده است

هشت رذیله 48 / شتابزدگی 20 / ابعاد شتابزدگی

| يكشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۴، ۰۷:۰۰ ب.ظ

سلام علیکم - بسم الله


هر روزتان نوروز باد!

این فرمایش امام علی علیه السلام است که: «هر روز ما نوروز است.»

روز و شب کهنه و نو ندارد! هر روزی طلوعی دارد و هز طلوع فرصتی دیگر برای استفاده از انبوه نعمتهای مادی و معنوی خداوند. نعمتهایی که از مردگان دریغ شده است. و من و شما زنده ایم شکر خدا! پس اگر قدر بدانیم هر روزمان نو است و اگر قدر ندانیم هر روزمان کهنه است. تکراری است. مثل روز قبل است. و روز قبلترش. با سبزه و سمنو و سیر و غیره هم چیزی عوض نمی شود. خصوصا با ماهی قرمزهای بیچاره که همه عمرهای کوتاهی دارند در این تُنگها تنگ!

جایی می خواندم 5 میلیون ماهی قرمز سالیانه در همین تُنگهای شب عید می میرند!


بحث ما در باره شناخت و علاج هشت رذیله انسانی بود. دومین این رذیله ها شتابزدگی بود. گفتیم شتابزدگی بیشترین خسارتش را به رابطه ما با خداوند می زند. وقتی دعا می کنیم در دیدن استجابت دعا شتاب می کنیم و این باعث سوء ظن ما به خداوند می شود.

و نیز گفتیم عمل به آداب اسلامی ما را باوقار می سازد. و از این میان به آداب نماز پرداختیم و سخنانی را عرض کردیم و مطالبی هم مانده است که نگفتیم گذاشتیم برای بهانه ای دیگر. ان شاء الله.

اما در این جلسه می خواهیم درباره وسعت شتابزدگی در بروز مشکلات عدیده زندگی بگوییم:

انسان شتابزده:

1) کافی است نزد او کمی از دیگری بد گویی شود، همه حس اعتمادش نسبت به آن فرد فرو می ریزد!

2) کافی است فروشنده کمی از جنسش تعریف کند، زودی آن را می خرد و وقتی خرید، کافی است کسی او را نسبت خریدش ملامت کند، سریع از خریدش پشیمان می شود.

3) کافی است دلش چیزی را هوس کند، دیگر تاب و قرار ندارد تا آن که خواسته دلش را برآورده سازد! خشمی را بروز دهد، شهوتی را ارضاء کند! غذایی را که برایش مضر است بخورد!

4) کافی است کمی از او تعریف کنند، آنچنان ذوق می کند که ممکن است شقیقه هایش از زیادی هیجان درد بگیرد. اصلا چرا دیگری تعریف کند، خودش وقتی تصور میکند عجب کار جالبی کرده است و یا عجب حرف پخته ای به ذهنم رسید، آن وقت است که سراسر هیجان زده شود. هیجانات این فرد، از شتاب در انفعال برخوردار است!

5) کافی است کسی از او بخواهد که کاری را انجام دهد و کسی دیگر هم کاری دیگر بخواهد و باز کسی دیگر کاری دیگر! خلاصه انجام چند کار را قول می دهد و چون اهل شتاب است فکر می کند می تواند به همه آن قولها عمل کند و حال آن که هرگز نخواهد توانست آن کارها را با کیفیت مطلوب سامان دهد!

6) کافی است در موضوعی کمی تحقیق کند، زود به نتیجه می رسد. چه بسیار آثار مکتوب نویسندگان عجول را دیده ایم و تأسف خورده ایم. اصلا انکاری یک بار هم آثار خود را نخوانده اند که ببینند خواننده بیچاره چه حسی خواهد داشت وقتی مطلب آنها را می خواند.

یکی از آثار بسیار تأسف برانگیز، ترجمه هاست. امان از این همه ترجمه کتب حدیثی که غالبشان حکایت عجول بودن مترجمان آنها دارد. حالا شکر خدا ترجمه کمتر واسط بین من و کتب حدیث است! خداوند رحم کند به شماها!!

7) کافی است سؤال کننده کمی از سؤالش را بگوید، آدم عجول اجازه نمی دهد، سؤال به پایان برسد و شروع به پاسخ می کند و هرچند بارها تجربه کرده است که برداشتی که از ادامه سؤال داشته است غلط بوده است ولی همچنان دست از این رفتار شتابزده اش بر نمی دارد. اصلا فرض کنید در همه موارد برداشت درستی از ادامه سؤال داشته باشد، آیا ادب حکم نمی کند تا پایان سؤال سکوت کنیم؟! بگذاریم سؤال کننده احساس کند سؤالش پیش پا افتاده نیست؟! حتی وقتی سؤالش به پایان رسید، کمی سکوت کنیم. روی پاسخ به او فکر کنیم. بعد پاسخ بگوییم!

8) فراموشی، یکی دیگر از نشانه های شتابزدگی است. ظاهرا همه ما تجربه فراموش نمودن را داشته ایم و این که چقدر به ما خسارت وارد کرده است! برای رهایی از فراموشی بیش از نخوردن ترشی، نیازمند ترمیم شخصیت شنابزده خودمان هستیم.

چقدر شتابزدگی موجب اشتباه کردن در حساب کردنها شده است! و در آشپزی و در رانندگی و در انجام کارهای خطرناک و ...

شتابزدگی را مهار کنیم! به کودکانمان بیاموزیم و خود نیز بیاموزیم که انجام هر کاری زمان خودش را می طلبد. حق هر کاری، دادن زمان لازم به آن کار است. وقتی شتاب می کنیم در دادن این حق ستم کرده ایم! و عقوبت این ستم را به سرعت دریافت می کنیم! یعنی وقتی نقص آن کار به ما ضرر می زند، در واقع عقوبت این ستم را دریافت نموده ایم!

قصه حضرت یونس را شنیده اید! او در نفرین بر امتش شتاب کرد! خیال هم می کرد کار درستی انجام داده است. وقتی دچار مشکلات شد (مثلا همان رفتن درون شکم ماهی) اولش نمی دانست چرا دچار این مشکلات شده است. بسیار غمگین شد. وقتی انسان نمی تواند مشکلات خود را تحلیل کند دچار اندوه می شود. این اندوه بیشتر او را از خود مشکلات دچار رنج می سازد. بعد که فهمید اشکال کارش چه بوده است، خداوند را تسبیح نمود. گفت:

«ای خدا تو بی عیبی. مشکلات را می آوری، در واقع جلو عکس العمل، عملهای بندگان را نمی گیری! می گذاری آنها بازتاب عملهای خود را ببینند تا شاید آن رفتار زشت را تکرار نکنند.» و خداوند او را از اندوه نجات داد. و خداوند مؤمنین را این چنین از اندوه نجات می دهد. استجابت دعا این چنین برای مؤمن محقق می شود. تحققی همراه با رشد. (انبیاء: 87 و 88)

این آخرین جلسه ما در باره شتاب زدگی بود. ان شاء در جلسه بعد از سومین رذیله سخن خواهیم گفت: لجاجت!

  • ۲ نظر
  • ۰۹ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۰۰