مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر
طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عنب و نخل زن و شوهر» ثبت شده است

هشت رذیله 178 / ستمگری 45 / حقوق 44 / خانواده 4 / همسر 2

| دوشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۳۵ ق.ظ

سلام علیکم - بسم الله


بحث ما درباره حقوق خانواده بود. از حق خواهر و برادر گفتیم و مقداری نیز از حق همسران گفتیم. در این قسمت کمی دیگر از حقوق همسران می گوئیم. امیدواریم طرح این مباحث کمک کند تا حقوق یکدیگر را بشناسیم و آنها را اداء کنیم تا زمینه هرگونه ستمگری را در خود از بین ببریم.

زن را خداوند مثل تاک، نیازمند به تکیه زدن به استوانه به نام مرد قرار داده است. زن عِنب است و مرد نخل و وقتی هردو بهم درآمیزند، بوستانی را تشکیل می دهند مثل بهشت. در نه جای قرآن عنب و نخیل با هم آمده است. و این همان تعبیر قرآن است که الرجال قوامون علی النساء (نساء: 34)

مرد قائم و ایستا به خود است. و زن ایستا به مرد است. پس مرد مدیر زن است. این مدیریت در امور دنیوی، مدیریت زندگی است و در امور اخروی نگهداشتن زن از آتش دوزخ است.

زن قبل از ازدواج بطور طبیعی تحت ولایت پدر است و بعد از ازدواج از ولایت پدر خارج می شود و تحت ولایت شوهر خود قرار می گیرد. به همین خاطر است که زن بعد از ازدواج دیگر جایی برای خود در منزل والدینش نمی بیند و خود را مهمان در آنجا می بیند ولی مرد این احساس را بعد از ازدواج ندارد.

زن زندگی خود را با داشتن شوهر و فرزندانش قابل تعریف می بیند. بدون شوهر و فرزندان، زن تعریفی از خود و از زندگی خود و فلسفه وجودیش نمی شناسد. این طبیعت هر زنی است و نوع نگاه اسلام به زن نیز برخواسته از همین طبیعت است.

آرامش زنان و تعادل روانی آنها به طی نمودن مسیری است که طبیعت، جلویشان گذاشته است. هرچند بسیاری از زنان بخاطر معضلات احتماعی و اخلاقی در مسیر طبیعی زندگی خود قرار ندارند و لذا از انواع مشکلات رنج می برند.

این مقدمه را گفتم تا بگویم چرا جلب رضایت شوهر اینقدر برای زن حیاتی است؟! جلب رضایت شوهر هزینه ای است که زن بابت طبیعتی که دارد می دهد. و این جلب رضایت امتیازی برای مرد محسوب نمی شود. زیرا وظیفه مرد مدیریت دنیوی و اخروی زن است و این وظیفه بس سنگین است و اصلا قابل مقایسه با کاری که زن برای مرد انجام می دهد نیست.

رزق حلالی که باید مرد برای همسر خودش فراهم کند و نیز تلاشی که با مهارت و مهربانی و قاطعیت و آگاهی باید انجام دهد تا همسر خویش را از آنچه موجب خشم خداوند است باز دارد، وظیفه ای نیست که بتوان براحتی با وظیفه ای که زن بر عهده دارد مقایسه نمود.

براساس آنچه گفته شد باید قابل درک و تصدیق باشد این نکته که فرموده اند شوهر نافذترین شفاعت را برای همسر خود روز قیامت دارد. یعنی جلب رضایت شوهر در دنیا بهترین و سنگین ترین عملی است که می تواند کفه ی خوبیهای زن را آنچنان سنگین کند که زشتیهای او نتواند مانع بهشتی شدن او شود.

سایه بهشت در آخرت، در همین دنیا قابل التذاذ است. لذتش قابل درک است. انسانها زمانی به بهشت می روند که توانسته باشند با آنچه انجام می دهند دنیای خود را بهشت کنند. زنی به بهشت می رود که توانسته است با جلب رضایت شوهر، شیرازه زندگی خود را حفظ کند و بهار و خرمی را به زندگی مشترکش وارد نماید.

هیچ کس مثل همسر نمی تواند شوهر بد خلق و زشت رفتار را تربیت کند. نه والدین و نه معلمین و نه دیگر واعظان و صالحین. زن با طبیعت خود این کار را می کند. اگر زن شانه از این مسؤولیت خالی کند جامعه همین می شود که می بینیم. مردان بداخلاق جامعه را پر می کنند و بعد از هر جای این جامعه زشتی می روید و نحسی می بارد.

البته زنان می توانند در صورتی که استعداد خاصی دارند آن را پرورش دهند و برای افراد جامعه خود مفید باشند ولی همه این فعالیتهای اجتماعی در صورتی مقبول خداوند است که وظیفه جنسیتی زن مقدم باشد. و به آن خدشه ای وارد نشده باشد.

ناگفته نماند همسران باید تلاش کنند تا به یکدیگر کمک کنند تا هریک بتوانند وظائف خود را بدرستی انجام دهند. زن با قناعتی که می ورزد مردش را کمک میکند تا او هم بتواند خود را محدود به رزق حلال کند و نیز مرد با مهربانی و انعطافی که از خودش نشان می دهد زنش را کمک می کند تا او بتواند در عین خستگی که از کار منزل و بچه داری پیدا میکند به شوهر خود برسد.

همه روابط اخلاقی نیازمند هم افزایی است. اگر قرار باشد افراد جامعه تنها سنگ خود را به سینه بزنند و از حق خود بگویند و نالان باشند چرا حقوقشان رعایت نشده است، کار بجایی نمی رسد. آیا حقی بزرگتر از حق خداوند سراغ دارید؟ خب خداوند غفار است. کسانی را که گناه کرده اند و حق او را تضییع نموده اند می بخشد. این گونه است که رابطه انسان با خداوند محفوظ می ماند. اگر قرار بود خداوند مثل ما عمل کند، آیا دیگر کسی می ماند که رابطه ای با خداوند داشته باشد؟

و نیز لازم به تذکر است که هریک از زن و مرد نباید تنها آن دسته از آیات و روایاتی که به نفعش خودشان است در دعوای با همسر خود بر زبان آوردند. این کار هم نشان بی انصافی است و شاید هم ناآگاهی و هم سبب می شود تا خدای نکرده نظر منفی نسبت به اسلام در ذهن فرد مقابل ایجاد شود.

مثلا اگر این روایت هست که نظافت منزل شوهر مثل نظافت مسجد است. در روایت دیگر هم هست که مردی که زمانی را به نشستن کنار همسرش اختصاص می دهد مثل کسی است که در مسجد پیامبر اعتکاف نموده است.

و یا اگر به زن توصیه شده است که نزد شوهرش خود را بیاراید از طرف دیگر هم فرموده اند که مردها به خود برسند زیرا در غیر این صورت زنان در معرض خیانت به شوهرانشان قرار خواهند گرفت.

و یا اگر گفته شده است که زن به مرد خود سخنان محبت آمیز بگوید، به مرد هم گفته شده است که به همسر خود بگوید: «تو را دوست دارم» و لقمه در دهان همسرش بگذارد.

خلاصه در هیچ یک از این مسائل عاطفی تنها جانب یکی از همسران گرفته نشده است.

اگر همسران بتوانند همان تاک و نخل باشند، فرزندان آنها بدون آن که لازم باشد کار خاصی برای تربیتشان انجام بگیرد در بوستان منزل، رشدی طبیعی و معنوی پیدا خواهند کرد.