گزیده بیانات در دیدار نمایندگان و کارکنان مجلس شورای اسلامی
97/03/30 گزیده بیانات در دیدار
نمایندگان و کارکنان مجلس شورای اسلامی
مظاهر فریبنده دنیا و روح خدمت، تقرب الی الله
روح خدمت، تقرّب الیالله است؛ همهی کارهایی که شما میکنید، چه در صحن
مجلس، چه در کمیسیونها، چه در دستگاههای مرتبط با مجلس -همهی این خدمات- اگر چنانچه
برای خدا و در راه خدا انجام بگیرد، خدمت واقعی است و مایهی تقرّب الیالله است؛ حقیقتاً
کمترعبادتی برابری میکند با اینجور خدماتی، درصورتیکه برای خدا انجام بگیرد. این
روح معنوی و الهی اگر حاکم بشود بر فعّالیّتهای ما، بر اقدامات ما، بر حرف زدن ما،
بر سکوت ما تأثیرش این است که جامعه را اعتلاء میبخشد، و انسانها را به جوهر حقیقی
خودشان که مطلوب انبیای الهی است نزدیک میکند. ماها اسیر مادّهایم؛ نگاه ما، چشم ما
فقط مظاهر و نشانههای مادّه را مشاهده میکند؛ برای همین هم هست که به اینها دل میبندیم،
زیباییهای مادّی ما را به خود جذب میکند، چشم ما بیش از این را نمیبیند وقتی در محیط
مادّی گرفتار میشود. اگر معنویّت را افزایش دادیم، صفای قلب را بالا بردیم، تقرّب الیالله
را جدّی گرفتیم، برای خدا کار کردن را تمرین کردیم و پیش رفتیم، آن روح زلالی که در
شما پیش میآید، موجب میشود که چشمها باز بشود به مناظر زیباتری، والاتری، عالیتری
از آنچه از این زیباییها و مطلوبهای دنیوی در دنیا ما مشاهده میکنیم.
اگر زین خاکدان پست روزی بَر پری، بینی
که گردونها و گیتیها است مُلک آنجهانی را(پروین
اعتصامی)
منظور از این «مُلکِ آنجهانی» فقط بهشت نیست، فقط
قیامت نیست؛ در همین دنیا هم هستند و بودند افرادی که با چشم حقیقتبین، با چشم معنوینگر
حقایقی را در این دنیا دیدند و زندگی خوشی را گذراندند با نگاه به آن مناظر معنوی و
الهی و نعمتهای برتر خداوندی؛ به این چیزهایی هم که ماها به آنها پابندیم، غالباً بیاعتنا
بودند، توجّه نداشتند. در این راه میشود حرکت کرد، همه میتوانیم حرکت کنیم؛ این یک
راه سنگلاخ و دشوار نیست؛ اگر چنانچه در کارهایمان همین را رعایت بکنیم که ببینیم این
اقدامی که میخواهیم بکنیم، این حرفی که میخواهیم بزنیم، این قانونی که میخواهیم تصویب
بکنیم، این نظر مشورتیای که میخواهیم بدهیم، این حرکت خدماتیای که انجام میدهیم،
برای خدا است، مورد رضای خدا است، اقدام کنیم، و اگر احساس کردیم که مورد رضای خدا
نیست، اقدام نکنیم؛ این ملاحظه، این دقّت از همه برمیآید، از همهی ماها برمیآید.
[اگر] اقدام کنیم، بتدریج ما را جلو خواهد برد، ما را زلال خواهد کرد، صفای ما را افزایش
خواهد داد.
ملاک ارزیابی کار مجلس، نه تعداد مصوبه بلکه ورزن
آنها در مدیریت کشور
شاخص کمّی برای ارزیابی کافی نیست؛ اینکه ما چه
تعداد مصوّبه گذراندیم، کافی نیست؛ بایستی مشخّص بشود که وزن این مصوّبهها در ادارهی
کشور چقدر است؛ چون شما مدیر کشورید و قانونگذار کشور و ریلگذارِ حرکتِ اجرا شما هستید
دیگر، یعنی این بخش مهم از مدیریّت در اختیار شما است؛ این چیزی که تصویب شده است،
چقدر در رفع مشکلات و پیشرفت کشور و رعایت حال عموم مردم تأثیر داشته است؛ پس صرفاً
کمّیّت کفایت نمیکند، بایستی کیفیّت را ملاحظه کرد
مجلس عصاره فضائل ملت (مثل اعتماد به نفس در زمان
سلجوقیان و مغولها و اعراب مسلمان و 40 سال این زمان ) نه نماد یأس نسبت به ظرفیتهای
ملی
بهطور کلّی این را من عرض بکنم: مجلس باید مظهر
عزّت ملّی و مظهر اقتدار و استحکام نظام باشد؛ مجلس این است؛ چرا؟ برای خاطر اینکه
مجلس، منتخب عموم مردم کشور در جاهای مختلف است که با یک انگیزهای آمدهاند این شخص
را -این برادر را، این خواهر را- انتخاب کردهاند. و امام فرمودند که مجلس، عصارهی
فضایل ملّت است؛ این نکته، نکتهی مهمّی است؛ توجّه کنید: عصارهی فضایل، نه عصارهی
همهی خصلتها! بعضی از خصلتها جزو فضایل نیست. مجلس بایستی عصارهی فضایل ملّت باشد.
فضایل این ملّت هم خیلی زیاد است. مجلس نباید نماد تردید باشد، نماد خودکمبینی باشد؛
نباید نماد یأس و نومیدی یا نماد عدم اعتنا و عدم مبالات به مسائل کشور باشد. نباید
مجلس نشان بدهد که نگاهش به ظرفیّتها و تواناییهای ملّی، نگاه مأیوسانه است؛ این فضایل
ملّت که باید اینجا عصارهی آنها جمع بشود، این چیزها است.
من حالا باید اظهار تأسّف کنم که متأسّفانه مطالعهی
تاریخ در بین جوانان ما، مردم ما یکقدری ضعیف و کمرنگ است، وَالّا اگر انسان تاریخ
را بداند، میبیند این ملّت، هم در تاریخ برجسته است، هم در زمان حاضر. در تاریخ، ملّت
ما نماد ایمان، نماد علم، نماد اعتمادبهنفس، نماد افتخار به داشتههای خود و نماد
پایداری است؛ در تاریخ اینجور است. من یکی دو نمونه با اشاره عرض بکنم؛ ببینید، سلجوقیها
در قرنهای پنجم ششم هجری بهطرف ایران آمدند؛ یک عدّه از جنوب بهطرف ایران آمدند،
یک عدّه از شمال بهطرف آسیای صغیر رفتند. آن جماعتی که رفتند آسیای صغیر، زبان آنها
را تغییر دادند، تمدّنشان را تغییر دادند، فرهنگشان را تغییر دادند، همهچیزشان را
عوض کردند؛ آناتولیِ قدیمِ دولتِ بیزانس را اینها رفتند به آنچه فرهنگ خودشان بود،
تبدیل کردند. آنهایی که از جنوب آمدند -که همین سلجوقیهای ایران هستند- در تمدّن ایران
و فرهنگ ایران هضم شدند؛ همانها بودند امّا اینجا هضم شدند؛ نهفقط در تمدّن و فرهنگ
ایرانی هضم شدند بلکه ناچار خودشان به مبلّغان و مروّجان فرهنگ ایرانی تبدیل شدند.
شما نگاه کنید در دوران سلجوقی، هنر ما، معماری ما، شعر ما، نثر ما در چه اوجی قرار
دارد! اینها ایرانی نبودند -سلجوقی بودند، بیگانه بودند- امّا ایران اینها را در دل
خودش هضم کرد؛ معنای اقتدار یک ملّت و استحکام یک ملّت این است.
عین همین قضیّه در مورد مغول پیش آمد؛ مغولها بهصورت
مهاجم آمدند اینجا و آن کارهایی را که معروف است انجام دادند؛ امّا نتیجه چه شد؟ مغولها
نتوانستند تمدّن خودشان را، فرهنگ خودشان را، یاسای(کتاب قانون مغولها) خودشان را بر
این کشور تحمیل کنند بلکه این تمدّن، این فرهنگ، آنها را در خودش هضم کرد، شدند مروّج
ایمان، مروّج دین، مروّج فرهنگ، مروّج هنر، که یکی از دورههای ممتاز تاریخِ هنر ما
دورهی حکومت مغولی در ایران است. ایران این است؛ سابقهی ما این است.
از این بالاتر بگویم؛ سلحشوران مسلمان که دین عزیز
اسلام را به ما دادند -داد یکی دین گرامی به ما-(محمد تقی بهار) وقتی رفتند به کشورهای
مثلاً شمال آفریقا -حالا آنجا را من مثال میزنم- زبان [آنها] عوض شد، فرهنگ عوض شد؛
ایران که آمدند، زبان [ما] عوض نشد. زبان فارسی در دورهی اسلام رشد و ارتقاء بیشتری
از دورهی قبل از اسلام دارد. شما از دورهی قبل از اسلام از نشانههای زبان فارسی
چه دارید؟ امّا دورهی اسلام را شما ببینید که چه اعتلائی [دارد]؛ چقدر شعر، چقدر نثر،
چقدر فرهنگ! اینها خیلی مهم است؛ روی اینها دقّت باید کرد. این مال گذشته است.
در دورهی خود ما، چهل سال است که سختترین دشمنیها
دارد با این ملّت میشود، که از این سختتر دیگر؟! واقعاً با هیچ ملّتی این اندازه خصمانه
برخورد نشده؛ خصمانه و جامعالجهات. یک جبههی احزاب عجیبوغریبی مثل جنگ احزاب صدر
اسلام در ابعاد چند میلیون برابر، علیه جمهوری اسلامی تشکیل شده، همهجور کاری که توانستهاند
انجام دادهاند؛ تحریم کردهاند، تبلیغات کردهاند، جنگ کردهاند، توطئهی امنیّتی
کردهاند؛ همهجور کاری که میتوانستند انجام دادهاند. شما امروزِ این ملّت را مقایسه
کنید با چهل سال قبل، اوّل انقلاب؛ اقتدار این ملّت، عظمت این ملّت، پیشرفت این ملّت،
علم این ملّت، حضور قوی بینالمللی این ملّت قابل مقایسهی با اوّل [نیست]. روزبهروز
پیشرفت کرده؛ ملّت، این است. شما عصارهی فضایل این ملّتید؛ پس ببینید، بدانید چهجوری
باید رفتار کنید. این ملّت، ملّتی است که باایمان است، باعلم است، بااعتمادبهنفس است،
مستقل است، امتیازات خودش را میداند و بر این امتیازات پا میفشارد. چهل سال از انقلاب
میگذرد.
مقایسه چهل سال نخست انقلاب اسلامی ایران با حرکت
استقلال طلبانه آمریکا، انقلاب فرانسه و انقلاب کبیر شوری
حالا اینجا نمیشود مفصّل تاریخ بگوییم؛ جزو انقلابهای
بزرگ دنیا در این دو قرن اخیر، دو سه حادثه است؛ یکی انقلاب کبیر فرانسه است، یکی انقلاب
کبیر شوروی است، یکی حرکت استقلالطلبانهی آمریکا است که همهی اینها تقریباً در همین
دورهی دویستساله است؛ یعنی حرکت استقلالطلبانهی آمریکا مثلاً حدود دویست و سی چهل
سال پیش اتّفاق افتاده است -حدود ۱۷۸۳ میلادی- چند سال بعد هم انقلاب کبیر فرانسه
اتّفاق افتاده، حدود صد سال بعدش هم انقلاب شوروی اتّفاق افتاده؛ اینها مال دورهی
نزدیک به ما است. شما اگر تاریخ این انقلابها را ملاحظه کنید، قطعهی چهل سالِ اوّل
آنها را با چهل سالِ انقلاب اسلامی مقایسه کنید، انسان از عظمت این انقلاب، پیشرفت
این انقلاب، سرعت عمل این انقلاب حیرت میکند. آنها هیچوقت نتوانستند با این سرعت،
با این شدّت، با این قوّت پیش بروند؛ این ربطی به تحوّلات زمانه و مانند اینها ندارد؛
یعنی تحت تأثیر این چیزها نیست، عوامل دیگری دارد.
لزوم پرهیز از کنوانسیون های بین المللی
معاهدات بینالمللی که به آن در لغت فرنگی گفته
میشود کنوانسیون، در اصل در یک نقطهای پختوپز میشود که اطراف قضیّه، مِنباب مثال
آن ۱۰۰ کشور یا ١۵۰ کشور که بعداً به آن میپیوندند، هیچ تأثیری در آن پختوپز اوّلیّه ندارند.
یک جایی بالاخره چند قدرت بزرگ در مجموعههای هیئتهای فکریشان -به قول خودشان اتاق
فکرشان- مینشینند برای یک منافعی و مصالحی که برای خودشان تعریف کردند، یک چیزی را
پختوپز میکنند، بعد این را بهوسیلهی دولتهایی که همسوی با آنها هستند یا مرعوب آنها
هستند یا دنبالهرو آنها هستند و خیلی منافعی هم در این کار ندارند، تصویب میکنند؛
اگر یک دولت مستقلّی هم پیدا بشود -حالا مثل جمهوری اسلامی- که مثلاً بگوید «من این
را قبول ندارم؛ این کنوانسیون را، این معاهدهی بینالمللی را قبول ندارم»، سرش میریزند
که «آقا! ۱۲۰ کشور، ١۵۰ کشور، ۲۰۰ کشور این را قبول کردند؛ شما چطور قبول
نمیکنید؟» کنوانسیونها غالباً این[جور] است.
[گفته میشود] حالا چهکار بکنیم؟ بعضی از این معاهدات بینالمللی و کنوانسیونها
موادّ مفیدی دارند. خیلی خوب، اشکالی ندارد؛ بنده هم در مورد همین چیزهایی که اخیراً
در مجلس مطرح شد در این چند ماه اخیر، گفتم مجلس مستقلّاً خودش قانون بگذراند. فرض
کنیم [موضوع] مبارزهی با تروریسم یا با پولشویی است؛ خیلی خب، مجلس شورای اسلامی یک
مجلس رشید و عاقل و بالغی است و پشتوانههای کاریِ خیلی خوبی هم دارد؛ بنشینند یک قانون
بگذرانند؛ این قانون، قانون مبارزهی با پولشویی است، هیچ مشکلی هم ندارد، شرایط زیادیای
هم ندارد و همان کاری که خود شماها میخواهید بکنید، در این قانون مندرج است؛ این مهم
است. هیچ لزومی ندارد که ما برویم چیزهایی را که نمیدانیم تهَ آن چیست یا حتّی میدانیم
که مشکلاتی هم دارد، بهخاطر آن جهاتِ مثبت و جنبههای مثبت، قبول بکنیم.
اولویت در قانون گذاری طبقا ضعیف نه آلت دست صاحبان
زر و زور
قانون باید در پی حلّ مشکلات مردم باشد؛ اولویّتهای
داخلی را باید رعایت کند؛ در درجهی اوّل درصدد رفع مشکل مردم ضعیف و طبقات ضعیف باشد.
در کشور طبقاتی هستند که ضعیفند یا متوسّطینند یا زیر حدّ توسّطند؛ قانون بیشتر باید
متوجّه رفع مشکل اینها باشد. البتّه قانون برای همه است و خیرِ همهی طبقاتِ کشور را
میخواهد -فرقی نمیکند- امّا این در اولویّت است، چون مسئلهی طبقات ضعیف، مشکلات فعلی
زندگی است؛ [قانون] درصدد برطرف کردن این مشکلات باشد. عمده این است که قانون نباید
آلت دست صاحبانِ زَر و زور باشد؛ این مهم است؛ آلت دست آنها نباشد. حالا یکوقت یک
قانونی شما وضع میکنید که اگر فرض بفرمایید کسی نردبان گذاشت به دیوار خانهی کسی و
بالا رفت، قانونش این است که اینجور مجازات بشود؛ فرقی نمیکند که نردبان را به خانهی
چه کسی بگذارد؛ فقیر باشد، غنی باشد، بالاشهری باشد، پایینشهری باشد، تفاوتی نمیکند،
همه از این قانون سود میبرند. قانون برای همه است منتها یک جا یک اولویّتهایی وجود
دارد؛ نباید اجازه داد قانون در اختیار کسانی قرار بگیرد که از زَر و زور استفاده میکنند.
تضعیف شدن نهاد خانواده در غرب و جلوگیری از تأثیر
پذیری از قوانین خانواده در غرب
گفتیم قانون در پی حلّ مشکلات واقعی باشد؛ من ملاحظه
کردم بعضی از قوانین مربوط به خانواده که در مجلس مطرح است و بحث میشود یا تصویب میشود،
انسان احساس میکند که تحت تأثیر و اثرپذیری از رسوم غربی است؛ از این باید اجتناب بشود.
غربیها نسبت به خانواده هیچگونه اهتمامی ندارند؛ نه اینکه نخواهند، [بلکه] شرایط
و سبک زندگی غربی معارض با خانواده به معنای واقعی کلمه است؛ این را خودشان هم دارند
میگویند و سالها است گرفتارش هستند؛ حالا میخواهند علاج کنند و نمیتوانند علاج کنند؛
یعنی بنیاد خانواده، نهاد خانواده در غرب بشدّت تضعیفشده است. حالا ما بیاییم چیزهایی
را که اینها مثلاً راجع به زن و جوان و فرزند و پدر و مادر و مانند اینها در عرفِ خودشان
دارند، در مسائل مربوط به خانواده راه بدهیم! نه، این مطرح نیست. ما برای خانواده بایستی
قانونی را وضع کنیم که بهمعنای واقعی کلمه، حلکنندهی مشکلات خانوادهها باشد -[اگر]
مشکلاتی وجود دارد، حلکنندهی این مشکلات باشد- تأثّر از آن منطقه نباشد.
لزوم تازه گردانی قوانین و حذف قوانینی که منطق
آنها از بین رفته است
یک نکتهی دیگر، مسئلهی تازهگردانی قوانین است.
منطق بعضی از قوانین تمام شده است؛ که همین مسئلهی تنقیح قوانین است که من قبلاً هم
مکرّر عرض کردهام. بله چند سال قبل، قانونی در خود جمهوری اسلامی یا قبل از جمهوری
اسلامی تصویب شده؛ قانون است لکن الان این قانون منطقی ندارد، این قانون را حذف کنید؛
یعنی مجلس شورای اسلامی میتواند این کار را انجام بدهد، هیچ دستگاه دیگری نمیتواند.
قانونی را که منطق ندارد و فلسفهی وجودیاش تمامشده است، بایستی رها کرد. بعضی از
قوانین هم موجب تضاد و اشکال کار و گره در انجام کارها و مانند اینها هستند. بهمعنای
واقعی کلمه این مسئلهی تنقیح قوانین را [دنبال کنید]. بعضی از قوانین مشکلزا هستند،
باید [آنها را] برطرف کرد.
تعقیب اجرای قوانین و کمک به قوه قضائیه برای عنوان
مجرمانه دانستن عدم اجرای قوانین
یک مسئلهی دیگر، مسئلهی اجرای قوانین است. خب،
رئیس محترم مجلس چندی پیش گفتند که فلان قانون را دو سال است که فلان دستگاه اجرا نکرده؛
سؤال بنده این است که خب در این دو سال شما که مجلس هستید، چهکار کردید؟ [اگر] او
اجرا نکرد، شما باید دنبال بکنید. چرا اجرا نشود؟ اینهمه شما خرج میکنید وقت و عمر
و پول و امکانات و مانند اینها را برای اینکه این قانون تصویب بشود؛ حالا این قانون
بعد از اینهمه مقدّمات، تصویب شده، آن مسئول اجرا نمیکند! خب باید یک فکری برایش بکنید.
حالا گفتند بعضی از این عدم اجراها را به قوّهی قضائیّه ارجاع دادهاند، آنها هم گفتهاند
که این جزو عناوین مجرمانه نیست؛ خب، اگر چنانچه بخواهید جزو عناوین مجرمانه باشد،
چهکسی باید بکند این کار را؟ باز هم خود مجلس باید بکند.(یکی از حضّار: قوّهی قضائیّه)
نخیر، [کار] قوّهی قضائیّه نیست؛ قوّهی قضائیّه بایستی عناوین مجرمانه را تعقیب کند؛
چه کسی میتواند بگوید این جزو عناوین مجرمانه است؟ مجلس شورای اسلامی. مجلس بایستی
این کار را انجام بدهد. شما بگویید این تخلّف اگر چنانچه اینجوری شد، این جرم است
و اینقدر مجازات دارد، بعد این را بفرستید تا آنها بتوانند عمل بکنند؛ یعنی این کار،
کار خود مجلس است.
لزوم حفظ دستآوردهای انقلاب توسط روحیه انقلابیگری
و رفتار جهادی توسط نمایندگان مجلس
یک نکتهی دیگری که برای برادران و خواهران عزیز
نماینده قابل ذکر است، بحث رفتار نمایندگان است. به نظر من آن کلمهی کلّی و فراگیر
و جامعی که میشود در این زمینه گفت، کلمهی «انقلابیگری» است. رفتار نمایندگان مجلس
باید رفتار انقلابی باشد؛ برخورد باید برخورد انقلابی باشد. شما در سوگندی هم که یاد
کردید، این سوگند را یاد کردید که انقلاب، نتایج انقلاب، فراوردههای انقلاب و فراوردههای
نظام جمهوری اسلامی را حفظ کنید؛ چطور ممکن است؟ بدون انقلابی بودن که نمیشود حفظ کرد.
رفتار، باید رفتار انقلابی باشد؛ رفتار انقلابی به معنای رفتار غیرمدبّرانه نیست، به
معنای رفتار عاقلانه و مدبّرانه و مجاهدانه است؛ حرکت جهادی. اینکه ما به مدیران مرتّب
توصیه میکنیم «مدیریّت جهادی»، این در مورد مجلس، رفتار جهادی است، سخن گفتن جهادی
است، اقدام کردن مجاهدانه و جهادی است، انقلابیگری است. روحیهی ایمان و انگیزهی انقلابی
باید بر همهی کارهای نمایندهی محترم مجلس حاکم باشد. نگهبانی از دستاوردهای انقلاب
و مبانی نظام، جزو سوگند نمایندگی شما است که اگر این انجام نگیرد، حضور نماینده، هم
از لحاظ قانونی اشکال پیدا میکند، هم از لحاظ شرعی اشکال پیدا میکند. اگر چنانچه دستاوردهای
انقلاب مراعات نشود و دستاوردهای نظام مورد توجّه قرار نگیرد، این، هم از لحاظ قانون
اساسی، هم از لحاظ شرع دچار مشکل میشود.
اشرافیگری موجب ریزش بی انتها
یک مسئلهی مهمّ دیگری که فقط مسئلهی شما نیست،
و مسئلهی کشور است، مسئلهی اشرافیگری است؛ بلای اشرافیگری، بلای بزرگی است. برای
بنده تصویر یک ساختمانی را که با پول بیتالمال در یک نقطهای ساخته شده است آوردند،
من حیرت کردم واقعاً که چطور جرئت شده است، چطور دست و دل کسی به او اجازه داده است
که پول بیتالمال را صرف یکچنین چیزی بکند. مسئلهی اشرافیگری اگر چنانچه رایج شد،
جزو سبک زندگی ما شد، آثار و تبعات آن و ریزشهایی که به وجود میآید، دیگر انتهائی
ندارد، خیلی مشکل است، خیلی کار را مشکل خواهد کرد؛ این را بایست [در نظر] داشته باشید.
نظارت بر رفتار نمایندگان (نظارت بر نفس) مهمتر
از نظارت بر دولت
بحث نظارت بر نمایندگان را که چند سال پیش ما گفتیم
و نمایندگان مجلس همّت کردند و یک مجموعهی نظارت بر رفتار نمایندگان درست شد، باید
تقویت کنید؛ یعنی باید کاری کنید که به معنای واقعی کلمه [نظارت شود]؛ حالا شما نظارت
بر دولت و رفتارهای دیگران را که بر عهدهتان دارید، این به نظر من مهمتر از آن است؛
این نظارت بر نفْس است، نظارت بر خویشتن است، نظارت بر سلامت مجلس است.
ظالم و شمر بودن دشمنان جمهوری اسلامی و حادثه جدا
کردن بچه ها از مادرانشان در آمریکا
شما ببینید دشمنان شما چه کسانی هستند و با چه روحیهای
دارند حرکت میکنند و با چه خباثتی در مقابل ملّت ایران میایستند؛ نهفقط هم [در برابر]
ملّت ایران؛ ذات اینها [این است]. امروز این مسئلهی جدا کردن چند هزار بچّه از مادرهایشان
در آمریکا یک مسئلهی کوچکی نیست؛ مسئلهی خیلی بزرگی است. گریهی این بچّهها را انسان
در تلویزیون طاقت نمیآورد بشنود؛ چطور اینها حاضرند بهخاطر یک سیاستی، بهخاطر یک
اجرائی، یک چنین مقدّمهی غلط و جنایتباری را انجام بدهند که چند هزار بچّه را از
مادرشان [جدا کنند]! اینها این[جور] هستند. اینها همان کسانی هستند که با چند دولت
بزرگ و دارای تسلیحات پیشرفته میآیند در دریا در مقابل مردم یمن میایستند برای اینکه
یک بندر را که محلّ تنفّس مردم مظلوم یمن است، از دست اینها خارج کنند؛ آدم میکشند
بدون [هیچ] تردید. اینجور نیست که فقط با جمهوری اسلامی بد باشند؛ اینها ذاتاً انسانهای
ظالمی هستند؛ دستگاههای قدرتِ ظلمند. بله، با جمهوری اسلامی هم چون عدالتطلب است،
چون داعیهی اسلام دارد، داعیهی دفاع از مظلوم دارد، بشدّت مخالفند و این کارشکنیها
را دارند انجام میدهند. باید در مقابل اینها ایستاد؛ بایستی استحکام را حفظ کرد و باید
مطمئن بود که به توفیق الهی، به حرمت و جلال و عزّت الهی، ملّت ایران بر آمریکا و دشمنانش
پیروز خواهد شد.
بهمعنای واقعی کلمه اینها شمرهای این زمانند؛ بهمعنای
واقعی کلمه اینها کسانی هستند که قرآن در حقّشان میگوید «اِنَّهُم لا اَیمـانَ لَهُم»؛(توبه:
12) هیچ عهد و پیمانی در اینها مورد اعتماد نیست -داریم میبینیم دیگر؛ این جلوی چشم
ما است- بهمعنای واقعی کلمه اینها باجطلب و زورگو هستند و بدیهی است که ملّت ایران
و نظام جمهوری اسلامی و مسئولان محترم نظام زیر بار هیچ باجطلب و زورگویی نخواهند
رفت.
1397/03/30 بیانات در دیدار نمایندگان و کارکنان مجلس شورای اسلامی
مظاهر فریبنده دنیا و روح خدمت، تقرب الی الله
روح خدمت، تقرّب الیالله است؛ همهی کارهایی که شما میکنید، چه در صحن مجلس، چه در کمیسیونها، چه در دستگاههای مرتبط با مجلس -همهی این خدمات- اگر چنانچه برای خدا و در راه خدا انجام بگیرد، خدمت واقعی است و مایهی تقرّب الیالله است؛ حقیقتاً کمترعبادتی برابری میکند با اینجور خدماتی، درصورتیکه برای خدا انجام بگیرد. این روح معنوی و الهی اگر حاکم بشود بر فعّالیّتهای ما، بر اقدامات ما، بر حرف زدن ما، بر سکوت ما تأثیرش این است که جامعه را اعتلاء میبخشد، و انسانها را به جوهر حقیقی خودشان که مطلوب انبیای الهی است نزدیک میکند. ماها اسیر مادّهایم؛ نگاه ما، چشم ما فقط مظاهر و نشانههای مادّه را مشاهده میکند؛ برای همین هم هست که به اینها دل میبندیم، زیباییهای مادّی ما را به خود جذب میکند، چشم ما بیش از این را نمیبیند وقتی در محیط مادّی گرفتار میشود. اگر معنویّت را افزایش دادیم، صفای قلب را بالا بردیم، تقرّب الیالله را جدّی گرفتیم، برای خدا کار کردن را تمرین کردیم و پیش رفتیم، آن روح زلالی که در شما پیش میآید، موجب میشود که چشمها باز بشود به مناظر زیباتری، والاتری، عالیتری از آنچه از این زیباییها و مطلوبهای دنیوی در دنیا ما مشاهده میکنیم.
اگر زین خاکدان پست روزی بَر پری، بینی
که گردونها و گیتیها است مُلک آنجهانی را(پروین اعتصامی)
منظور از این «مُلکِ آنجهانی» فقط بهشت نیست، فقط قیامت نیست؛ در همین دنیا هم هستند و بودند افرادی که با چشم حقیقتبین، با چشم معنوینگر حقایقی را در این دنیا دیدند و زندگی خوشی را گذراندند با نگاه به آن مناظر معنوی و الهی و نعمتهای برتر خداوندی؛ به این چیزهایی هم که ماها به آنها پابندیم، غالباً بیاعتنا بودند، توجّه نداشتند. در این راه میشود حرکت کرد، همه میتوانیم حرکت کنیم؛ این یک راه سنگلاخ و دشوار نیست؛ اگر چنانچه در کارهایمان همین را رعایت بکنیم که ببینیم این اقدامی که میخواهیم بکنیم، این حرفی که میخواهیم بزنیم، این قانونی که میخواهیم تصویب بکنیم، این نظر مشورتیای که میخواهیم بدهیم، این حرکت خدماتیای که انجام میدهیم، برای خدا است، مورد رضای خدا است، اقدام کنیم، و اگر احساس کردیم که مورد رضای خدا نیست، اقدام نکنیم؛ این ملاحظه، این دقّت از همه برمیآید، از همهی ماها برمیآید. [اگر] اقدام کنیم، بتدریج ما را جلو خواهد برد، ما را زلال خواهد کرد، صفای ما را افزایش خواهد داد.
ملاک ارزیابی کار مجلس، تعداد مصوبه ها نیست، ورزن آنها در مدیریت کشور است
شاخص کمّی برای ارزیابی کافی نیست؛ اینکه ما چه تعداد مصوّبه گذراندیم، کافی نیست؛ بایستی مشخّص بشود که وزن این مصوّبهها در ادارهی کشور چقدر است؛ چون شما مدیر کشورید و قانونگذار کشور و ریلگذارِ حرکتِ اجرا شما هستید دیگر، یعنی این بخش مهم از مدیریّت در اختیار شما است؛ این چیزی که تصویب شده است، چقدر در رفع مشکلات و پیشرفت کشور و رعایت حال عموم مردم تأثیر داشته است؛ پس صرفاً کمّیّت کفایت نمیکند، بایستی کیفیّت را ملاحظه کرد
مجلس عصاره فضائل ملت (مثل اعتماد به نفس در زمان سلجوقیان و مغولها و اعراب مسلمان و 40 سال این زمان ) نه نماد یأس نسبت به ظرفیتهای ملی
بهطور کلّی این را من عرض بکنم: مجلس باید مظهر عزّت ملّی و مظهر اقتدار و استحکام نظام باشد؛ مجلس این است؛ چرا؟ برای خاطر اینکه مجلس، منتخب عموم مردم کشور در جاهای مختلف است که با یک انگیزهای آمدهاند این شخص را -این برادر را، این خواهر را- انتخاب کردهاند. و امام فرمودند که مجلس، عصارهی فضایل ملّت است؛ این نکته، نکتهی مهمّی است؛ توجّه کنید: عصارهی فضایل، نه عصارهی همهی خصلتها! بعضی از خصلتها جزو فضایل نیست. مجلس بایستی عصارهی فضایل ملّت باشد. فضایل این ملّت هم خیلی زیاد است. مجلس نباید نماد تردید باشد، نماد خودکمبینی باشد؛ نباید نماد یأس و نومیدی یا نماد عدم اعتنا و عدم مبالات به مسائل کشور باشد. نباید مجلس نشان بدهد که نگاهش به ظرفیّتها و تواناییهای ملّی، نگاه مأیوسانه است؛ این فضایل ملّت که باید اینجا عصارهی آنها جمع بشود، این چیزها است.
من حالا باید اظهار تأسّف کنم که متأسّفانه مطالعهی تاریخ در بین جوانان ما، مردم ما یکقدری ضعیف و کمرنگ است، وَالّا اگر انسان تاریخ را بداند، میبیند این ملّت، هم در تاریخ برجسته است، هم در زمان حاضر. در تاریخ، ملّت ما نماد ایمان، نماد علم، نماد اعتمادبهنفس، نماد افتخار به داشتههای خود و نماد پایداری است؛ در تاریخ اینجور است. من یکی دو نمونه با اشاره عرض بکنم؛ ببینید، سلجوقیها در قرنهای پنجم ششم هجری بهطرف ایران آمدند؛ یک عدّه از جنوب بهطرف ایران آمدند، یک عدّه از شمال بهطرف آسیای صغیر رفتند. آن جماعتی که رفتند آسیای صغیر، زبان آنها را تغییر دادند، تمدّنشان را تغییر دادند، فرهنگشان را تغییر دادند، همهچیزشان را عوض کردند؛ آناتولیِ قدیمِ دولتِ بیزانس را اینها رفتند به آنچه فرهنگ خودشان بود، تبدیل کردند. آنهایی که از جنوب آمدند -که همین سلجوقیهای ایران هستند- در تمدّن ایران و فرهنگ ایران هضم شدند؛ همانها بودند امّا اینجا هضم شدند؛ نهفقط در تمدّن و فرهنگ ایرانی هضم شدند بلکه ناچار خودشان به مبلّغان و مروّجان فرهنگ ایرانی تبدیل شدند. شما نگاه کنید در دوران سلجوقی، هنر ما، معماری ما، شعر ما، نثر ما در چه اوجی قرار دارد! اینها ایرانی نبودند -سلجوقی بودند، بیگانه بودند- امّا ایران اینها را در دل خودش هضم کرد؛ معنای اقتدار یک ملّت و استحکام یک ملّت این است.
عین همین قضیّه در مورد مغول پیش آمد؛ مغولها بهصورت مهاجم آمدند اینجا و آن کارهایی را که معروف است انجام دادند؛ امّا نتیجه چه شد؟ مغولها نتوانستند تمدّن خودشان را، فرهنگ خودشان را، یاسای(کتاب قانون مغولها) خودشان را بر این کشور تحمیل کنند بلکه این تمدّن، این فرهنگ، آنها را در خودش هضم کرد، شدند مروّج ایمان، مروّج دین، مروّج فرهنگ، مروّج هنر، که یکی از دورههای ممتاز تاریخِ هنر ما دورهی حکومت مغولی در ایران است. ایران این است؛ سابقهی ما این است.
از این بالاتر بگویم؛ سلحشوران مسلمان که دین عزیز اسلام را به ما دادند -داد یکی دین گرامی به ما-(محمد تقی بهار) وقتی رفتند به کشورهای مثلاً شمال آفریقا -حالا آنجا را من مثال میزنم- زبان [آنها] عوض شد، فرهنگ عوض شد؛ ایران که آمدند، زبان [ما] عوض نشد. زبان فارسی در دورهی اسلام رشد و ارتقاء بیشتری از دورهی قبل از اسلام دارد. شما از دورهی قبل از اسلام از نشانههای زبان فارسی چه دارید؟ امّا دورهی اسلام را شما ببینید که چه اعتلائی [دارد]؛ چقدر شعر، چقدر نثر، چقدر فرهنگ! اینها خیلی مهم است؛ روی اینها دقّت باید کرد. این مال گذشته است.
در دورهی خود ما، چهل سال است که سختترین دشمنیها دارد با این ملّت میشود، که از این سختتر دیگر؟! واقعاً با هیچ ملّتی این اندازه خصمانه برخورد نشده؛ خصمانه و جامعالجهات. یک جبههی احزاب عجیبوغریبی مثل جنگ احزاب صدر اسلام در ابعاد چند میلیون برابر، علیه جمهوری اسلامی تشکیل شده، همهجور کاری که توانستهاند انجام دادهاند؛ تحریم کردهاند، تبلیغات کردهاند، جنگ کردهاند، توطئهی امنیّتی کردهاند؛ همهجور کاری که میتوانستند انجام دادهاند. شما امروزِ این ملّت را مقایسه کنید با چهل سال قبل، اوّل انقلاب؛ اقتدار این ملّت، عظمت این ملّت، پیشرفت این ملّت، علم این ملّت، حضور قوی بینالمللی این ملّت قابل مقایسهی با اوّل [نیست]. روزبهروز پیشرفت کرده؛ ملّت، این است. شما عصارهی فضایل این ملّتید؛ پس ببینید، بدانید چهجوری باید رفتار کنید. این ملّت، ملّتی است که باایمان است، باعلم است، بااعتمادبهنفس است، مستقل است، امتیازات خودش را میداند و بر این امتیازات پا میفشارد. چهل سال از انقلاب میگذرد.
مقایسه چهل سال نخست انقلاب اسلامی ایران با حرکت استقلال طلبانه آمریکا، انقلاب فرانسه و انقلاب کبیر شوری
حالا اینجا نمیشود مفصّل تاریخ بگوییم؛ جزو انقلابهای بزرگ دنیا در این دو قرن اخیر، دو سه حادثه است؛ یکی انقلاب کبیر فرانسه است، یکی انقلاب کبیر شوروی است، یکی حرکت استقلالطلبانهی آمریکا است که همهی اینها تقریباً در همین دورهی دویستساله است؛ یعنی حرکت استقلالطلبانهی آمریکا مثلاً حدود دویست و سی چهل سال پیش اتّفاق افتاده است -حدود ۱۷۸۳ میلادی- چند سال بعد هم انقلاب کبیر فرانسه اتّفاق افتاده، حدود صد سال بعدش هم انقلاب شوروی اتّفاق افتاده؛ اینها مال دورهی نزدیک به ما است. شما اگر تاریخ این انقلابها را ملاحظه کنید، قطعهی چهل سالِ اوّل آنها را با چهل سالِ انقلاب اسلامی مقایسه کنید، انسان از عظمت این انقلاب، پیشرفت این انقلاب، سرعت عمل این انقلاب حیرت میکند. آنها هیچوقت نتوانستند با این سرعت، با این شدّت، با این قوّت پیش بروند؛ این ربطی به تحوّلات زمانه و مانند اینها ندارد؛ یعنی تحت تأثیر این چیزها نیست، عوامل دیگری دارد.
لزوم پرهیز از کنوانسیون های بین المللی
معاهدات بینالمللی که به آن در لغت فرنگی گفته میشود کنوانسیون، در اصل در یک نقطهای پختوپز میشود که اطراف قضیّه، مِنباب مثال آن ۱۰۰ کشور یا ١۵۰ کشور که بعداً به آن میپیوندند، هیچ تأثیری در آن پختوپز اوّلیّه ندارند. یک جایی بالاخره چند قدرت بزرگ در مجموعههای هیئتهای فکریشان -به قول خودشان اتاق فکرشان- مینشینند برای یک منافعی و مصالحی که برای خودشان تعریف کردند، یک چیزی را پختوپز میکنند، بعد این را بهوسیلهی دولتهایی که همسوی با آنها هستند یا مرعوب آنها هستند یا دنبالهرو آنها هستند و خیلی منافعی هم در این کار ندارند، تصویب میکنند؛ اگر یک دولت مستقلّی هم پیدا بشود -حالا مثل جمهوری اسلامی- که مثلاً بگوید «من این را قبول ندارم؛ این کنوانسیون را، این معاهدهی بینالمللی را قبول ندارم»، سرش میریزند که «آقا! ۱۲۰ کشور، ١۵۰ کشور، ۲۰۰ کشور این را قبول کردند؛ شما چطور قبول نمیکنید؟» کنوانسیونها غالباً این[جور] است.
[گفته میشود] حالا چهکار بکنیم؟ بعضی از این معاهدات بینالمللی و کنوانسیونها موادّ مفیدی دارند. خیلی خوب، اشکالی ندارد؛ بنده هم در مورد همین چیزهایی که اخیراً در مجلس مطرح شد در این چند ماه اخیر، گفتم مجلس مستقلّاً خودش قانون بگذراند. فرض کنیم [موضوع] مبارزهی با تروریسم یا با پولشویی است؛ خیلی خب، مجلس شورای اسلامی یک مجلس رشید و عاقل و بالغی است و پشتوانههای کاریِ خیلی خوبی هم دارد؛ بنشینند یک قانون بگذرانند؛ این قانون، قانون مبارزهی با پولشویی است، هیچ مشکلی هم ندارد، شرایط زیادیای هم ندارد و همان کاری که خود شماها میخواهید بکنید، در این قانون مندرج است؛ این مهم است. هیچ لزومی ندارد که ما برویم چیزهایی را که نمیدانیم تهَ آن چیست یا حتّی میدانیم که مشکلاتی هم دارد، بهخاطر آن جهاتِ مثبت و جنبههای مثبت، قبول بکنیم.
اولویت در قانون گذاری طبقا ضعیف نه آلت دست صاحبان زر و زور
قانون باید در پی حلّ مشکلات مردم باشد؛ اولویّتهای داخلی را باید رعایت کند؛ در درجهی اوّل درصدد رفع مشکل مردم ضعیف و طبقات ضعیف باشد. در کشور طبقاتی هستند که ضعیفند یا متوسّطینند یا زیر حدّ توسّطند؛ قانون بیشتر باید متوجّه رفع مشکل اینها باشد. البتّه قانون برای همه است و خیرِ همهی طبقاتِ کشور را میخواهد -فرقی نمیکند- امّا این در اولویّت است، چون مسئلهی طبقات ضعیف، مشکلات فعلی زندگی است؛ [قانون] درصدد برطرف کردن این مشکلات باشد. عمده این است که قانون نباید آلت دست صاحبانِ زَر و زور باشد؛ این مهم است؛ آلت دست آنها نباشد. حالا یکوقت یک قانونی شما وضع میکنید که اگر فرض بفرمایید کسی نردبان گذاشت به دیوار خانهی کسی و بالا رفت، قانونش این است که اینجور مجازات بشود؛ فرقی نمیکند که نردبان را به خانهی چه کسی بگذارد؛ فقیر باشد، غنی باشد، بالاشهری باشد، پایینشهری باشد، تفاوتی نمیکند، همه از این قانون سود میبرند. قانون برای همه است منتها یک جا یک اولویّتهایی وجود دارد؛ نباید اجازه داد قانون در اختیار کسانی قرار بگیرد که از زَر و زور استفاده میکنند.
تضعیف شدن نهاد خانواده در غرب و جلوگیری از تأثیر پذیری از قوانین خانواده در غرب
گفتیم قانون در پی حلّ مشکلات واقعی باشد؛ من ملاحظه کردم بعضی از قوانین مربوط به خانواده که در مجلس مطرح است و بحث میشود یا تصویب میشود، انسان احساس میکند که تحت تأثیر و اثرپذیری از رسوم غربی است؛ از این باید اجتناب بشود. غربیها نسبت به خانواده هیچگونه اهتمامی ندارند؛ نه اینکه نخواهند، [بلکه] شرایط و سبک زندگی غربی معارض با خانواده به معنای واقعی کلمه است؛ این را خودشان هم دارند میگویند و سالها است گرفتارش هستند؛ حالا میخواهند علاج کنند و نمیتوانند علاج کنند؛ یعنی بنیاد خانواده، نهاد خانواده در غرب بشدّت تضعیفشده است. حالا ما بیاییم چیزهایی را که اینها مثلاً راجع به زن و جوان و فرزند و پدر و مادر و مانند اینها در عرفِ خودشان دارند، در مسائل مربوط به خانواده راه بدهیم! نه، این مطرح نیست. ما برای خانواده بایستی قانونی را وضع کنیم که بهمعنای واقعی کلمه، حلکنندهی مشکلات خانوادهها باشد -[اگر] مشکلاتی وجود دارد، حلکنندهی این مشکلات باشد- تأثّر از آن منطقه نباشد.
لزوم تازه گردانی قوانین و حذف قوانینی که منطق آنها از بین رفته است
یک نکتهی دیگر، مسئلهی تازهگردانی قوانین است. منطق بعضی از قوانین تمام شده است؛ که همین مسئلهی تنقیح قوانین است که من قبلاً هم مکرّر عرض کردهام. بله چند سال قبل، قانونی در خود جمهوری اسلامی یا قبل از جمهوری اسلامی تصویب شده؛ قانون است لکن الان این قانون منطقی ندارد، این قانون را حذف کنید؛ یعنی مجلس شورای اسلامی میتواند این کار را انجام بدهد، هیچ دستگاه دیگری نمیتواند. قانونی را که منطق ندارد و فلسفهی وجودیاش تمامشده است، بایستی رها کرد. بعضی از قوانین هم موجب تضاد و اشکال کار و گره در انجام کارها و مانند اینها هستند. بهمعنای واقعی کلمه این مسئلهی تنقیح قوانین را [دنبال کنید]. بعضی از قوانین مشکلزا هستند، باید [آنها را] برطرف کرد.
تعقیب اجرای قوانین و کمک به قوه قضائیه برای عنوان مجرمانه دانستن عدم اجرای قوانین
یک مسئلهی دیگر، مسئلهی اجرای قوانین است. خب، رئیس محترم مجلس چندی پیش گفتند که فلان قانون را دو سال است که فلان دستگاه اجرا نکرده؛ سؤال بنده این است که خب در این دو سال شما که مجلس هستید، چهکار کردید؟ [اگر] او اجرا نکرد، شما باید دنبال بکنید. چرا اجرا نشود؟ اینهمه شما خرج میکنید وقت و عمر و پول و امکانات و مانند اینها را برای اینکه این قانون تصویب بشود؛ حالا این قانون بعد از اینهمه مقدّمات، تصویب شده، آن مسئول اجرا نمیکند! خب باید یک فکری برایش بکنید. حالا گفتند بعضی از این عدم اجراها را به قوّهی قضائیّه ارجاع دادهاند، آنها هم گفتهاند که این جزو عناوین مجرمانه نیست؛ خب، اگر چنانچه بخواهید جزو عناوین مجرمانه باشد، چهکسی باید بکند این کار را؟ باز هم خود مجلس باید بکند.(یکی از حضّار: قوّهی قضائیّه) نخیر، [کار] قوّهی قضائیّه نیست؛ قوّهی قضائیّه بایستی عناوین مجرمانه را تعقیب کند؛ چه کسی میتواند بگوید این جزو عناوین مجرمانه است؟ مجلس شورای اسلامی. مجلس بایستی این کار را انجام بدهد. شما بگویید این تخلّف اگر چنانچه اینجوری شد، این جرم است و اینقدر مجازات دارد، بعد این را بفرستید تا آنها بتوانند عمل بکنند؛ یعنی این کار، کار خود مجلس است.
لزوم حفظ دستآوردهای انقلاب توسط روحیه انقلابیگری و رفتار جهادی توسط نمایندگان مجلس
یک نکتهی دیگری که برای برادران و خواهران عزیز نماینده قابل ذکر است، بحث رفتار نمایندگان است. به نظر من آن کلمهی کلّی و فراگیر و جامعی که میشود در این زمینه گفت، کلمهی «انقلابیگری» است. رفتار نمایندگان مجلس باید رفتار انقلابی باشد؛ برخورد باید برخورد انقلابی باشد. شما در سوگندی هم که یاد کردید، این سوگند را یاد کردید که انقلاب، نتایج انقلاب، فراوردههای انقلاب و فراوردههای نظام جمهوری اسلامی را حفظ کنید؛ چطور ممکن است؟ بدون انقلابی بودن که نمیشود حفظ کرد. رفتار، باید رفتار انقلابی باشد؛ رفتار انقلابی به معنای رفتار غیرمدبّرانه نیست، به معنای رفتار عاقلانه و مدبّرانه و مجاهدانه است؛ حرکت جهادی. اینکه ما به مدیران مرتّب توصیه میکنیم «مدیریّت جهادی»، این در مورد مجلس، رفتار جهادی است، سخن گفتن جهادی است، اقدام کردن مجاهدانه و جهادی است، انقلابیگری است. روحیهی ایمان و انگیزهی انقلابی باید بر همهی کارهای نمایندهی محترم مجلس حاکم باشد. نگهبانی از دستاوردهای انقلاب و مبانی نظام، جزو سوگند نمایندگی شما است که اگر این انجام نگیرد، حضور نماینده، هم از لحاظ قانونی اشکال پیدا میکند، هم از لحاظ شرعی اشکال پیدا میکند. اگر چنانچه دستاوردهای انقلاب مراعات نشود و دستاوردهای نظام مورد توجّه قرار نگیرد، این، هم از لحاظ قانون اساسی، هم از لحاظ شرع دچار مشکل میشود.
اشرافیگری موجب ریزش بی انتها
یک مسئلهی مهمّ دیگری که فقط مسئلهی شما نیست، و مسئلهی کشور است، مسئلهی اشرافیگری است؛ بلای اشرافیگری، بلای بزرگی است. برای بنده تصویر یک ساختمانی را که با پول بیتالمال در یک نقطهای ساخته شده است آوردند، من حیرت کردم واقعاً که چطور جرئت شده است، چطور دست و دل کسی به او اجازه داده است که پول بیتالمال را صرف یکچنین چیزی بکند. مسئلهی اشرافیگری اگر چنانچه رایج شد، جزو سبک زندگی ما شد، آثار و تبعات آن و ریزشهایی که به وجود میآید، دیگر انتهائی ندارد، خیلی مشکل است، خیلی کار را مشکل خواهد کرد؛ این را بایست [در نظر] داشته باشید.
نظارت بر رفتار نمایندگان (نظارت بر نفس) مهمتر از نظارت بر دولت
بحث نظارت بر نمایندگان را که چند سال پیش ما گفتیم و نمایندگان مجلس همّت کردند و یک مجموعهی نظارت بر رفتار نمایندگان درست شد، باید تقویت کنید؛ یعنی باید کاری کنید که به معنای واقعی کلمه [نظارت شود]؛ حالا شما نظارت بر دولت و رفتارهای دیگران را که بر عهدهتان دارید، این به نظر من مهمتر از آن است؛ این نظارت بر نفْس است، نظارت بر خویشتن است، نظارت بر سلامت مجلس است.
ظالم و شمر بودن دشمنان جمهوری اسلامی و حادثه جدا کردن بچه ها از مادرانشان در آمریکا
شما ببینید دشمنان شما چه کسانی هستند و با چه روحیهای دارند حرکت میکنند و با چه خباثتی در مقابل ملّت ایران میایستند؛ نهفقط هم [در برابر] ملّت ایران؛ ذات اینها [این است]. امروز این مسئلهی جدا کردن چند هزار بچّه از مادرهایشان در آمریکا یک مسئلهی کوچکی نیست؛ مسئلهی خیلی بزرگی است. گریهی این بچّهها را انسان در تلویزیون طاقت نمیآورد بشنود؛ چطور اینها حاضرند بهخاطر یک سیاستی، بهخاطر یک اجرائی، یک چنین مقدّمهی غلط و جنایتباری را انجام بدهند که چند هزار بچّه را از مادرشان [جدا کنند]! اینها این[جور] هستند. اینها همان کسانی هستند که با چند دولت بزرگ و دارای تسلیحات پیشرفته میآیند در دریا در مقابل مردم یمن میایستند برای اینکه یک بندر را که محلّ تنفّس مردم مظلوم یمن است، از دست اینها خارج کنند؛ آدم میکشند بدون [هیچ] تردید. اینجور نیست که فقط با جمهوری اسلامی بد باشند؛ اینها ذاتاً انسانهای ظالمی هستند؛ دستگاههای قدرتِ ظلمند. بله، با جمهوری اسلامی هم چون عدالتطلب است، چون داعیهی اسلام دارد، داعیهی دفاع از مظلوم دارد، بشدّت مخالفند و این کارشکنیها را دارند انجام میدهند. باید در مقابل اینها ایستاد؛ بایستی استحکام را حفظ کرد و باید مطمئن بود که به توفیق الهی، به حرمت و جلال و عزّت الهی، ملّت ایران بر آمریکا و دشمنانش پیروز خواهد شد.
بهمعنای واقعی کلمه اینها شمرهای این زمانند؛ بهمعنای
واقعی کلمه اینها کسانی هستند که قرآن در حقّشان میگوید «اِنَّهُم لا اَیمـانَ لَهُم»؛(توبه:
12) هیچ عهد و پیمانی در اینها مورد اعتماد نیست -داریم میبینیم دیگر؛ این جلوی چشم
ما است- بهمعنای واقعی کلمه اینها باجطلب و زورگو هستند و بدیهی است که ملّت ایران
و نظام جمهوری اسلامی و مسئولان محترم نظام زیر بار هیچ باجطلب و زورگویی نخواهند
رفت.
- ۰ نظر
- ۳۱ خرداد ۹۷ ، ۰۶:۰۴