گزیده بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی
96/11/29 گزیده بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی
فاطمه سید زنان اهل بهشت
در
فضیلت حضرت صدّیقهی کبرا (سلاماللهعلیها) همهی مسلمین متّفقند، شیعه و
سنّی ندارد. در کتب اهل سنّت و شیعه این حدیث آمده است: فَاطِمَةُ
سَیِّدَةُ نِسَاءِ اَهلِ الجَنَّة؛ این بالاتر از «سَیِّدَةِ نِساءِ
العالَمین» است؛ [یعنی] سرور زنان بهشت. در بهشت چه کسانی هستند؟ برترین
زنان، برجستهترین زنان، مؤمنترین زنان، مجاهدترین زنان، زنان شهید،
آنهایی که خدای متعال در قرآن از آنها با عظمت یاد کرده است، همهی اینها
در بهشت جمعند؛ آنوقت فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) «سَیِّدَةُ نِسَاءِ
اَهلِ الجَنَّة» [است]؛ خیلی مقام والا و بالایی است. درس شجاعت، درس
فداکاری، درس زهد در دنیا، درس معرفتآموزی و معرفت را انتقال دادن به
اذهان مخاطبین و دیگران، در مقام معلّم دانشور بشر قرار گرفتن، درسهای
فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) است به همهی بشر. امیدواریم همهی شماها،
همهی مردم عزیز آذربایجان و همهی ملّت ایران و همهی مسلمین از برکات
این بانوی دو عالم بهرهمند بشوند.
پرچم ایران مأمن مردم
این
جملهای که شما در اینجا آوردید [و خواندید] که «انقلابین پاک عَلَمی قیرخ
ایل اولوب مَأمَنیمیز»(عَلَم پاک انقلاب، چهل سال است که مأمن ما است.) یک واقعیّت است؛ چهل سال است که مأمن مردم، پرچم برجسته و بلندِ انقلاب است.
کمال سیاسی ملت ایران در تفکیک بین نظام انقلابی امات و امامت و بین تشکیلات دیوانسالاری
یک
آگاهی انقلابی، یک کمال سیاسی، در ملّت ایران به توفیق الهی به وجود آمده
است که میتوانند تفکیک کنند بین نظام انقلابیِ «امّت و امامت» و بین
تشکیلات دیوانسالاری؛ [بااینکه] در یک جا انتقاد دارند، امّا از اصل نظامی
که به وسیلهی انقلاب به وجود آمده است، با همهی وجود دفاع کنند. اینکه
میگوییم انتقاد داشته باشند، نهفقط انتقاد از دولت یا قوّهی قضائیّه یا
مجلس؛ نه، ممکن است کسی از شخص این حقیر هم انتقاد داشته باشد. این انتقاد
هیچ منافاتی ندارد با ایستادگی پای نظام اسلامی، نظام انقلابی، نظام «امّت و
امامت»؛ نظامی که با انقلاب این ملّت و با فداکاری این ملّت به وجود آمده
است و صدها هزار شهید در راه این نظام در طول این چهل سال به قربانگاه
رفتهاند.
صفا و غیرت و انقلاب گری تبریز از جنسی دیگر و 29 بهمن
شما
عزیزانی هستید که کسی مثل بنده از بُن دندان به شماها قهراً ارادت و محبّت
و اخلاص دارد؛ یعنی این صفائی که در شما هست، این غیرتی که در شما هست،
این حرکت آشکار انقلابیای که در شما وجود دارد و احساس میشود و نهفقط در
زبان، [بلکه] انسان در عمل آن را میبیند، هرکسی را مجذوب میکند. بنده هم از
اوّلین باری که بعد از انقلاب به تبریز آمدم یا به آذربایجان آمدم و
برگشتم -که سفرهای متعدّدی بوده است- بهمعنای واقعی کلمه این را احساس
کردم، همان وقت خدمت امام هم آمدم و گفتم -زمان ریاستجمهوری آمدم تبریز،
بعد خدمت امام آمدم گفتم- تبریز از جنس دیگری است. مردم تبریز یک حقیقتِ
انقلابیِ پرشور و پرتوان و توفندهی دیگری را نشان میدهند به انسان؛
بااینکه همهی ملّت ایران آن روزها همان شور انقلابی را داشتند، امّا تبریز
چیز دیگری بود.
مردم سالاری دینی مهترین کارکرد انقلاب
راجع
به مسئلهی انقلاب و کارکرد انقلاب؛ انقلاب خیلی حرکت بزرگی بود و اعتقاد
من این است که ما بعد از گذشت قریب چهل سال از پیروزی انقلاب، هنوز ابعاد
این انقلاب و عظمت این انقلاب را درست درک نکردهایم. بعدها آن وقتی که
بنشینند و هندسهی انقلاب را از دور نگاه کنند، بیشتر معلوم میشود که این
انقلاب چه بود و چه کرد و چه شد. کارکرد انقلاب خیلی فراوان است؛ خدماتی که
انقلاب به ایران کرده است، خدمات بسیار زیادی است و یک فهرست طولانیای در
این زمینه وجود دارد -حالا دشمنها میخواهند انکار کنند ولی خب اینها حقایق
روشنی است- لکن مهمترین کار اصولیای که انقلاب کرده است، تبدیل نظام
طاغوتسالار به نظام مردمسالار است؛ این مهمترین کاری است که انقلاب کرده
است؛ آن هم با الهام از تعالیم اسلامی، نه با مکتبهای این نظریهپرداز و
آن نظریهپرداز و نقصها و معارضاتی که در حرفهایشان هست؛ نه، با الهام از
اسلام، با الهام از قرآن. اَلَّذینَ ءامَنوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ
وَالَّذینَ کَفَروا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الطّاغوت؛(نساء: 76) نظام الهی در
مقابل نظام طاغوتی است و جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، نظام الهی را
معنا کرد به نظام مردمسالاری دینی؛ جمهوری اسلامی یعنی این؛ تبدیل کرد
نظام طاغوتی را به نظام مردمسالار؛ این مهمترین کار است.
مردم سالاری و تدبیر امور مردم بدست خود مردم و نفوذ اجانب در کنار استبداد از اواسط دوران قاجار
مردمسالاری
یعنی مردمْ اصلند؛ اصلْ مردمند؛ نه فقط در تعیین حاکم؛ چون تا میگوییم
مردمسالاری، ذهن همه میرود به صندوقهای رأی -که خب درست هم هست، تعیین
رئیسجمهور، تعیین خبرگان رهبری و در واقع تعیین رهبر، تعیین دستگاههای
مختلف، همه درواقع به وسیلهی مردم انجام میگیرد- این تعیینکننده است، این
درست است امّا فقط این نیست؛ آنچه مهم است، این است که مردمسالاری یعنی
مردم را در همهی امور زندگی، صاحب رأی و صاحب تدبیر و صاحب تصمیم قرار
دادن؛ درست نقطهی مقابل آن چیزی که قبل از انقلاب در این کشور در طول
قرنهای متمادی بود. قرنهای متمادی این کشور از خودرأیی طواغیت و سلاطین رنج
میبرد، مردم هیچکاره بودند؛ طاغوت و طواغیت دُوروبَرِ طاغوتِ اصلی،
تصمیمگیر بودند؛ یعنی استبداد مطلق؛ مردم وسیلهای بودند برای اینکه او
بتواند تحکّم بکند -بالاخره کسی که میخواهد تحکّم کند، باید به کسی تحکّم
کند؛ او مردمند- مردم را نگه میداشتند برای اینکه به آنها تحکّم کنند. از
اواسط دوران قاجار یک بیماری دیگری هم اضافه شد و آن، سلطهی خارجی و نفوذ
خارجی و استعمار خارجی بود. قبلها این دیگر نبود؛ فرض کنید که زمان صفویّه
یا زمان نادرشاه و دیگران، استبداد بود امّا نفوذ بیگانه نبود؛ امّا از
اواسط دوران قاجار -از اواخر دوران ناصرالدّین شاه به این طرف- سلطهی
خارجی هم وارد شد؛ یعنی بهطور دقیق از [سال] ۱۸۰۰ میلادی، نفوذ انگلیسها
در ایران شروع شد. نمایندهی دولت هند -که دولت انگلیسی بود- وارد کشور شد و
من در بعضی از گفتهها اشاره کردهام و مفصّلاً چیزهایی در این زمینه
گفتهام، نمیخواهم وارد آن بشوم. نفوذ خارجی همراه شد با استبداد، سلطهی
خارجی اضافه شد بر سلطهی طاغوت، کار به جایی رسید که سلسلهی قاجار که
خودشان هم تحت تأثیر انگلیسها بودند، به وسیلهی انگلیسها برداشته شدند،
یک سلسلهی جدیدی به وجود آمد. رضاخان را انگلیسها آوردند، بعد به دلیلی
او را بردند و پسرش را آوردند، بعد هم که آمریکاییها در اواسط کار وارد
شدند و همهکارهی این کشور شدند؛ هزاران مستشار آمریکایی [آمدند].
مردمسالاری نقطهی مقابل این است؛ یعنی اجازه نمیدهد استبداد باشد، اجازه
نمیدهد که سلطهی خارجی باشد؛ این مردمسالاری است.
ناتوانی کشور قبل از انقلاب در بروز استعدادها
شما
جوانها که آن زمان را ندیدید، قدیمیترها [میدانند]، از فیلیپین و از هند و
مانند اینها برای ما دکتر میآمد. در روستاها و راههای دور نه، گاهی در
شهرهای خیلی نزدیک، برای ما مثلاً از فیلیپین پزشک میآمد. یک کشوری که از
لحاظ نیروی انسانی در این حد ناتوان بود، آنچنان بُروز پیدا میکند که
مثلاً فرض کنید در همین زمینهی سلامت، میشود قطب جذّاب سلامت در منطقه که
برای علاج بیماریهای دشوار از اطراف منطقه امروز به کشور ما مراجعه
میکنند و در بیمارستانهای ما به دست پزشکان ما معالجه میشوند. استعدادهای
بشری بُروز میکند؛ ناگهان میبینید در زمینههای فلان دانش کمیاب تازهپدید
در دنیا، کشور میشود رتبهی چهارم و پنجم دنیا در بین دویستوخردهای
کشور؛ این همان مردمسالاری است. اثر مردمسالاری زنده کردن استعدادها هم
هست؛ وقتی مردم وارد میدان شدند، به مردم اعتماد شد، به مردم اعتنا شد،
اینجوری میشود.
مقایسه ملت ایران و ملت عربستان در چشم جهانیان و مردم سالاری علت دشمنی آمریکا
امروز
شما ببینید، مثلاً فلان کشوری که وابستهی به آمریکا است، روزی ده میلیون
بشکه هم نفت میفروشد، پول زیادی هم در خزانهاش وجود دارد، امّا کشورش فقیر
است، کشورش عقبمانده است، از ملّت آن کشور اصلاً هیچ نامی و یادی نیست؛
در آن کشور آنچه برجسته است، چند نفر طواغیتند که در رأسند و از ملّت آن
کشور در هیچ جای دنیا اثری و خبری نیست که این ملّت فلان کار را کردند یا
فلان حرکت را کردند؛ امّا وقتی مردمسالاری دینی هست -مثل جمهوری اسلامی،
مثل کشور عزیز ما- در نگاه عمومیِ [دنیا] به کشور ایران، مردم برجستهاند؛
لذا دشمنی دشمنان هم با مردم است. الان آمریکاییها که با ما دشمنند، با
شخص این حقیر یا با چند نفر دولتمرد دشمن نیستند، [بلکه] با ملّت دشمنند،
چون ملّت در اینجا همهکاره است؛ همهی چیزهایی که آنها را خشمگین میکند و
به غیظ و غضب وادار میکند، کارهای ملّت است، عظمت ملّت است. اهمّیّت ملّت
در مردمسالاری بالا میرود، یعنی ملّت شخصیّت پیدا میکند، وجههی عمومی و
دنیایی پیدا میکند، عزّت و حرمت پیدا میکند؛ اینها هیچکدام در دوران طاغوت
نبود، اینها در دوران جمهوری اسلامی به برکت انقلاب به وجود آمد.
توفیق در پیشرفت و عدم توفیق در عدالت
نتیجهی
مردمسالاری، پیشرفت کشور است؛ پیشرفتها هم واقعاً خارقالعاده است. ما
دههی چهارم انقلاب را دههی پیشرفت و عدالت نامگذاری کردیم و پیشرفت به
معنای واقعی کلمه در کشور اتّفاق افتاده است؛ عدالت را نمیگویم؛ درمورد
عدالت ما عقبمانده هستیم؛ در این تردیدی نیست؛ خودمان اعتراف میکنیم،
اقرار میکنیم. در دههی پیشرفت و عدالت بایستی هم در پیشرفت موفّق میشدیم،
هم در عدالت؛ در پیشرفت به معنای واقعی کلمه موفّق شدیم، واقعاً پیشرفت
کردیم و در همهی زمینهها پیشرفت اتّفاق افتاده است؛ [امّا] در زمینهی
عدالت، باید تلاش کنیم، باید کار کنیم، باید از خدای متعال و از مردم عزیز
عذرخواهی کنیم. درمورد عدالت مشکل داریم و انشاءالله با همّت مردان و زنان
کارآمد و مؤمن، در این ناحیه هم پیشرفت خواهیم کرد.
کشورهای منطقه و پیشرفت واقعی پدیده آمده توسط خود مردم و لیستی از پیشرفتهای علمی، سیاسی، کشاوری، امنیتی و سلامت
پیشرفت
این نیست که خارجیها بیایند پول یک کشوری را ببرند و برایشان برج درست
کنند؛ اینها پیشرفت نیست. بعضی نگاه میکنند به بعضی از این کشورهای دوروبر
ما که ثروتشان نفت است، و میبینند بله، آنجا فرودگاهِ فلانجور یا برج
فلانجور دارد! نه، این پیشرفت نیست؛ اینکه خارجیها بیایند پول یک کشوری
را بگیرند، مردم آن کشور را تحقیر کنند و برایشان برج بسازند، این پیشرفت
نیست، این عقبرفت است، این خسارت است. امروز بلندترین برج منطقه در
بیعُرضهترین کشور منطقه است! اینکه پیشرفت نشد! پیشرفت این است که یک
کشور، یک ملّت، با توان خود، با ارادهی خود، با تصمیم خود، با دانش خود،
با ظرفیّت خود، خودش را به صفوف مقدّم برساند؛ این پیشرفت است و این در
کشور ما بحمدالله اتّفاق افتاده است. ما امروز قطب پزشکی و درمان هستیم،
رتبهی علمی بالایی در دنیا داریم، صاحب رأی در مسائل منطقه هستیم، در
زمینهی هستهای دانش بالایی پیدا کردهایم، در زمینهی نانو دانش بالایی
پیدا کردهایم، در زمینهی زیستفنّاوری دانش بالایی پیدا کردهایم، در
زمینهی دانشهای مربوط به فضای مجازی رتبهی بالایی پیدا کردهایم، اینها
پیشرفت است. بسیاری از جوانهای ما از شدّت استعداد، واقعاً منتظر یک
اشارهاند که اوج بگیرند. یکخرده ما مدیران در این زمینه کوتاهی داریم؛
وَالّا اگر یکخرده بیشتر همراهی کنیم با جوانها، واقعاً پرواز میکنند در
زمینههای علمی و فنّی و خدماتی و کارهای گوناگون؛ همچنانکه در زمینههای
معنوی پرواز میکنند. ما در زمینهی امنیّت، در زمینهی دفاع، در زمینهی
کشاورزی، در زمینهی سلامت، در زمینهی علم، در زمینهی راههای مواصلاتی و
امثال اینها، خیلی پیشرفت کردهایم و پیشرفتمان الحمدلله خوب است؛ دههی
پیشرفت و عدالت، پیشرفت خوب بود. اینها ناشی از انقلاب است.
کم کاری و کم ابتکاری در تبلیغات و آگاهی دشمن از پیشرفت ما
ما
در خیلی چیزها قوی هستیم، [امّا] در تبلیغات ضعیفیم؛ در تبلیغات، در بیان
آنچه اتّفاق افتاده، کمکار و ضعیف و کمابتکاریم؛ در این زمینه باید
پیشرفت کنیم. لکن آن کسانی که دشمنان ما هستند و همهی مسائل ما را رصد
میکنند، آنها میبینند پیشرفتهای کشور را، میدانند که کشور چقدر حرکت کرده
است، چقدر جلو رفته است.
ارتجاع آفت انقلاب و اشرافیگری عامل ارتجاع و لزوم مراقبت مردم از کار مسؤولین
راجع
به آسیبشناسی انقلاب هم چون وقت دیگر کم است و به ظهر نزدیکیم، من یک
جملهی کوتاه عرض میکنم. یکی از مهمترین آفتهای همهی انقلابها ارتجاع
است. ارتجاع یعنی چه؟ یعنی این حرکتی که انقلاب شروع کرده بود و ملّت
داشتند در این مسیر با نیروی انقلابی و با سرعت حرکت میکردند، در یک جاهایی
سست بشوند، بعد متوقّف بشوند، بعد برگردند؛ این ارتجاع است؛ ارتجاع یعنی
برگشت. همهی انقلابهای بزرگ تاریخ که ما آنها را میشناسیم -مثل انقلاب
فرانسه، مثل انقلاب روسیه و انقلابهایی که در کشورهای آفریقا و آمریکای
لاتین و جاهای دیگر اتّفاق افتاد- تقریباً بدون استثنا در سالهای اوّل عمر
خودشان به این بلیّه دچار شدند؛ اینکه چهل سال بگذرد و شعارهای انقلاب دست
نخورد، تکان نخورد، در هیچکدام از این انقلابها وجود ندارد؛ ما توانستیم
این شعارها را حفظ کنیم. امّا خطرناک است؛ من وظیفه دارم خطر را به مردم
عزیزمان بگویم. ما اگر به سمت اشرافیگری حرکت کردیم، این رفتن به سمت
ارتجاع است؛ اگر به جای توجّه به طبقهی ضعیف، دلسپردهی طبقات مرفّه و
زیادهخواه در کشور شدیم، این حرکت به سمت ارتجاع است؛ اگر به جای تکیهی
به مردم به خارجیها تکیه کردیم، امیدمان را به بیگانهها بستیم، این حرکت
در سمت ارتجاع است؛ این نباید اتّفاق بیفتد. نخبگان جامعه باید حواسشان
باشد، مدیران جامعه باید حواسشان باشد. مدیران کشور باید بشدّت مراقبت
کنند، مردم هم نگاه کنند، با حسّاسیّت دنبال کنند رفتار ماها را، رفتار
مدیران را؛ با حسّاسیّت. ارتجاع چیز خطرناکی است. ارتجاع وقتی اتّفاق
میافتد، معنایش این است که همان آدمهای انقلابیِ سابق سرِ کارند امّا خط
را عوض کردهاند، راه را عوض کردهاند؛ کأنّه انقلاب شده بود برای اینکه
آنها بروند و ما بیاییم سرِ کار! برای این [کار] که انقلاب نشد؛ انقلاب
یعنی دگرگونی، انقلاب یعنی تغییر مسیر، انقلاب یعنی یک هدفهای والائی را در
نظر گرفتن و به سوی آنها حرکت کردن؛ اگر از این هدفها فراموش کردیم، دیگر
انقلاب نیست.
شروع انقلاب در سال 57 نه اتمام آن و بی معنی بودن انقلابی بودن بدون نظام
بعضی
خیال میکنند انقلاب فقط سال ۵۷ بود و تمام شد؛ این خطا است. انقلاب در سال
۵۷ شروع شد، نه اینکه تمام شد؛ آغاز تغییر، آغاز حرکت اصلاحی در جامعه در
سال ۵۷ اتّفاق افتاد، در بیستودوّم بهمن اتّفاق افتاد و آنجا شروع شد؛
بتدریج این حرکت باید عمیقتر، وسیعتر، گستردهتر، خردمندانهتر ادامه
پیدا کند، نه اینکه متوقّف بشود. اینجور نباشد که اگر گفتیم فلانی انقلابی
است، از او برداشت منفی بشود؛ یا [اگر گفتیم] فلانی انقلابی است یعنی آدم
غیر متفکّری است، مثلاً آدم سر به هوایی است؛ نخیر، اینجوری نیست. بله،
نظام ادارهی کشور محترم است، قانون اساسی محترم است، باید همهی اصول
قانون اساسی رعایت بشود؛ انقلاب در این قالب ریخته شده است، [لذا] این قالب
بایستی محترم نگه داشته شود؛ این لازم است.
این هم که ما خیال کنیم
انقلاب بدون نظام معنی میدهد، یک خطای دیگری است که از آن طرف، بعضی تصوّر
میکنند انسان باید به همه چیز، به همهی حوادث، به همهی بخشهای نظام
اسلامی زبان اعتراض و انتقاد و مانند اینها پیدا کند به اسم انقلاب؛ نه،
این [صحیح] نیست. انقلاب یعنی نظام انقلابی؛ این نظام اسلامی، همین نظام
امّت و امامت، نظام مردمسالاری دینی باید باشد با هدفهای انقلاب، با حرکت
انقلابی، با جهتگیری انقلاب؛ این باید اتّفاق بیفتد. خب خوشبختانه ما
[افراد] انقلابی کم نداریم و در بین آحاد مردم، انقلاب بحمدالله سکّهی
رایج است؛ در بین مدیران هم کم نیستند کسانی که به معنای واقعی کلمه
طرفدار انقلابند. این حسّاسیّتها نباید از بین برود.
خاطره از رفتار یکی از رؤسای کشورهای انقلاب کرده شبیه رفتار استعمارگران
بنده
در یکی از سفرها در زمان ریاست جمهوری، رفتم در یکی از کشورهای آفریقایی.
چند سالی -مثلاً هفت هشت ده سال- از پیروزی انقلاب در آن کشور گذشته بود؛
این مردِ رئیس دولت، یک سیاهپوستی بود که رهبر انقلاب و فرمانده انقلاب و
حالا هم رئیس دولت بود. من دیدم این رئیس کشور که میزبان ما بود، رفتارش
در همان کشور خودش مثل رفتار آن ژنرال پرتغالیای است که قبل از انقلابِ
اینها بر این کشور حکومت میکرده؛ رفتار، همان رفتار است. ظاهراً این کشور،
سابقهی استعمار اسپانیا یا پرتغال را داشت؛ طبعاً یک سیاستمدار نظامی
پرتغالی بر این کشور سالها حکومت میکرده، حالا این آقایی که رئیس انقلاب
است رفتارش مثل رفتار او است! خب این چه انقلابی است؟ نگاهش به مردم، نگاهش
به دوروبریها، برخوردش با مخاطبین [همانجور بود]. جمهوری اسلامی از این
حالت دور است؛ بحمدالله تاکنون دور بوده، بعد از این هم دور خواهد بود.
اشرافیگریِ مسئولان، امتیازطلبیِ مسئولان، بیمبالاتیِ به بیتالمال،
بیاعتنائیِ به طبقهی مستضعف، اینها حرکتهای ضدّ انقلابی است. همهی
تشکیلات نظام بایستی با نگاه به اهداف انقلاب حرکت بکند.
لزوم سپرده شدن کار بدست نیروهای داخلی در استفاده از سرمایه های خارجی
اگر
بخواهیم اقتصاد داخلی رونق پیدا کند باید صادراتِ خوب داشته باشیم،
وارداتِ بهمورد داشته باشیم، ارتباطات اقتصادی داشته باشیم؛ در این تردیدی
نیست. سرمایهگذاری خارجیها در داخل باشد؛ بنده مخالف نیستم با اینکه
خارجیها بیایند سرمایهگذاری کنند، منتها تدبیر کار و سررشتهی کار باید
دست مدیران داخلی باشد، اینها بایستی تصمیم بگیرند، اینها باید اراده کنند؛
کار سپرده نشود دست بیگانهها. اگر کار دست بیگانهها سپرده شد، سررشتهی
کار از دست مدیران کشور خارج خواهد شد. حوادث عبرتانگیزی در این زمینه
اتّفاق افتاده است.
خاطره از گدا شدن کشور پیشرفته آسیایی بخاطر اعتماد به خارجی
در
همین تهران، رئیس یکی از کشورهای معروف منطقه -که دیگر نمیخواهم اسم
بیاورم؛ یکی از کشورهای بالنّسبه پیشرفتهی آسیا که واقعاً پیشرفتهای
اقتصادی خیلی خوبی داشت و رشد بالای اقتصادی داشت- حدود دوازده سال، سیزده
سال قبل از این، اینجا آمد و با بنده ملاقات کرد؛ آنوقتی بود که آن
زلزلهی اقتصادی بزرگ در کشورهای شرق آسیا به وجود آمده بود؛ این [فرد]
رئیس یکی از همان کشورها بود. آمد پهلوی من؛ وارد اتاق که شد، جزو اوّلین
کلماتش این بود که گفت «ما در یک شب گدا شدیم». اقتصاد وقتی وابستهی به
سرمایه و ارادهی یک سرمایهدار یهودی و غربی و آمریکایی است، اینجوری
میشود. یک کشورِ سرِپای با نشاطِ اقتصادی و دارای رشد اقتصادی بالا، رئیسش
به من میگوید که ما در یک شب گدا شدیم! اتّکاء به خارج این است. ما خودمان
اتّکاء به خارجیها را در قضیّهی برجام مشاهده کردیم؛ در قضیّهی مذاکرات
هستهای اعتماد کردیم به اینها و از اعتمادمان سودی نبردیم. خوشبختانه من
میبینم مسئولان کشور برخوردهای خوبی دارند و من واقعاً باید تشکّر کنم از
وزیر خارجهمان؛ برخوردش با خباثت آمریکاییها و با یکی به نعلْ یکی به میخ
زدنِ اروپاییها، برخوردِ بسیار خوب و قاطعی بوده است؛ بعضیاش پخش شده و
بعضیاش هم پخش نشده است که ما اطّلاع داریم؛ برخورد خیلی قوی و خوبی
کردند. بله، راه همین است؛ باید برخورد کنند؛ عزّت ملّی را باید نشان بدهند
در ارتباطات خارجی. تکیهی به بیگانه خطرناک است؛ تکیهی به بیگانه موجب
میشود که بیگانه با انواع طُرق بر سرنوشت کشور بتدریج مسلّط بشود؛ تکیه
نباید کرد به بیگانه. از بیگانه بهره باید برد، استفاده باید کرد، [ولی]
تکیهی به او نباید کرد، اعتماد به او نباید کرد. این از جملهی مسائل
بسیار مهمّی است که حقیقتاً بایستی همهی مسئولین کشور به آن توجّه داشته
باشند.
لزوم ترجیح مدیرت جهادی بر
دیوان سالاری فرسوده و مردم بر اقلیتهای سیاسی و مستضعفین بر مرفهین و
ارتباط با همسایگان و هم فکران درز سیاست خارجی
باید مدیریّت
جهادی را بر دیوانسالاریهای فرسوده ترجیح بدهیم؛ این یکی از اولویّتهای
ما است؛ اصرار بر مدیریّت جهادی. مسئولین کشور در قوّهی مجریّه، در
قوّهی قضائیّه، در بخشهای مختلف، مدیریّت جهادی را دنبال بکنند. مدیریّت
جهادی به معنای بیانضباطی نیست؛ پُرکاری، با تدبیر حرکت کردن، شبوروز
نشناختن و دنبال کار را گرفتن، این معنای مدیریّت جهادی است.
در حوزهی سیاست داخلی باید متن مردم را بر اقلّیّتهای حزبی و مجموعههای جناحی و مانند اینها ترجیح بدهیم؛ متن مردم مقدّمند بر همه.
در باب خدمات بایستی مستضعفان را، مناطق مظلوم را، مناطق دورافتاده را، ترجیح بدهیم بر مرفّهین. ...
در
سیاست خارجی، ترجیح شرق بر غرب، ترجیح همسایه بر دور، ترجیح ملّتها و
کشورهایی که با ما وجه مشترکی دارند بر دیگران، یکی از اولویّتهای امروز ما
است.
بصیرت عمیق تر جوانان امروز و لزوم آمادگی آنها با تفکر و انگیزه و بصیرت و اقدام انقلابی
جوانها
باید خودشان را آماده بکنند؛ از لحاظ علمی، از لحاظ اعتقادی، از لحاظ
انگیزههای انقلابی، جوانها باید همیشه آماده باشند. جوانها موتور پیشرفت
انقلابند؛ از اوّل هم همینجور بوده است، تا امروز هم همینجور است.
خوشبختانه ما امروز جوانِ دارای عزم و همّت و بصیرت، از اوّل انقلاب بیشتر
داریم. نه اینکه بهقدر اوّل انقلاب؛ نخیر، بصیرت جوانهای امروز، عمق معرفت
جوانهای امروز، از بسیاری از جوانهای اوّل انقلاب بیشتر است و ما در این
زمینه هیچ کمبودی نداریم؛ این بحمدالله هست. جوانها خودشان را باید آماده
کنند؛ این نوجوانهایی که به سمت جوانی میروند باید خودشان را آماده کنند؛
تفکّرات انقلابی، انگیزههای انقلابی، بصیرت انقلابی، اقدام انقلابی، جزو
سرفصلهایی است که جوانهای ما باید به یاد داشته باشند.
- ۰ نظر
- ۳۰ بهمن ۹۶ ، ۱۸:۴۵