97/05/22 گزیده بیانات در دیدار
اقشار مختلف مردم
امید به دعاهای مستجاب در اجتماعات
از این اجتماعات، غیر از جنبههای مدیریّتی و سیاسی
و بینالمللی، جنبههای معنوی هم بایستی مطالبه کرد و توقّع داشت و انتظار داشت؛ در
بین شما حتماً نَفَسهای پاکیزه، دلهای پاک، نورانی، دعاهای مستجاب وجود دارد؛ به اینها
ما امید بستهایم، امید میبندیم.
ماه ذی الحجه ماهی عجیب مجموعه از دعا و میقات حضرت
موسی و دعای عرفه و قربان و غدیر و مقدمه محرم
خب، روز اوّل ماه ذیالحجّه است؛ ماه ذیالحجّه
هم ماه عجیبی است؛ ماه دعا، ماه مناجات، ماه یادآوری میقات پروردگار با پیغمبر بزرگ
[است]؛ اوج این حرکتِ تضرّع و دعا و توسّل هم روز عرفه است که آنجا شاهد گفتگوی امام
بزرگوار و شهیدمان با خدای متعال هستیم -دعای عرفه، با آن مضامین بلند- بعد هم روز
[عید] قربان، یادآوری قربانی بزرگ، وَ فَدَیناهُ بِذِبحٍ عَظیمٍ؛(صافات: 107) بعد
وارد دههی دوّم ذیحجّه میشویم، دههی غدیر، ماجرای عجیبی است؛ این ماه مهمّی است؛
و مقدّمهی ماه محرّم. از این فرصتها استفادهی معنوی کنیم.
اطمینان به فضل الهی موجب امید و اعتماد به نفس
و اقتدار و شکست ناپذیری یک ملت و کوچک ندانستن خود و ایستادگی مقابل زروگویان علت
تشویق به دعا
وقتی شما اطمینان به فضل الهی و برکات الهی پیدا
کردید، اوّلین خاصیّتش این است که احساس قدرت میکنید، احساس نیرومندی میکنید، ضعف و
ترس و مانند اینها از شما دور میشود؛ خیلی با عظمت است، خیلی با ارزش است. احساس دیگری
که در شما به وجود میآید، چون متّکی به خدا، متّکی به قدرت لایزال، متّکی به نعمت
بیزوال هستید، ایجاد امید است، در شما امید به وجود میآید، امید رشد میکند، دل شما
روشن میشود به نور امید؛ وقتی امید بود، توکّل بود، اعتمادبهنفس بود، اتّکاء به قدرت
الهی بود، آنوقت یک ملّت، شکستناپذیر میشود؛ یک انسان، تبدیل میشود به یک عنصر لایزال
از لحاظ اقتدار، از لحاظ حرکت، از لحاظ پیشرفت. راز اینکه اینهمه به ما در کلمات ائمّهی
اطهار و در دعاها به توسّل به خدای متعال و توکّل به خدای متعال و تضرّع پیش خدای متعال
تحریض(تشویق) شده است، این است؛ وقتی شما به خدا متّکی بودید، اِنَّمَا یَکتَفِی المُکتَفونَ
بِفَضلِ قُوَّتِکَ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اکفِنَا وَ اِنَّما یُعطِی المُعطونَ
مِن فَضلِ جِدَتِکَ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اَعطِنَا؛ خدایا! آنهایی که
در دنیا توانستهاند خودشان را در مقابل طوفانها نگه دارند، بخشی از قوّت تو به آنها
داده شده است، پس، از آن به ما هم عنایت کن؛ در دعا -در صحیفهی سجّادیّه- امام سجّاد
به ما یاد میدهند اینجوری دعا کنید، اینجوری بخواهید. اینکه ما را توصیه میکنند به
دعا کردن، به تضرّع کردن، برای این است که گم نکنیم خودمان را، خطا نکنیم؛ خودتان را
کوچک نشمرید، ضعیف نشمرید؛ اگر متّکی به منبع لایزال قدرت و ثروت باشید، آنوقت دیگر
هیچ احتیاجی به کسی ندارید؛ اللّهُمَّ اَغنِنا عَن هِبَةِ الوَهّابینَ بِهِبَتِکَ وَ
اکفِنَا وَحشَةَ القاطِعینَ بِصِلَتِک؛ همهی دنیا هم که رو برگردانند، شما قدرتمندید.
یک ذرّه از این احساس در ملّت ایران به وجود آمده، چهل سال است که در مقابل قدرتهای
پُررویِ وقیحِ بیشرمِ متکبّرِ دنیا، با قدرتِ تمام ایستاده است. آنچه من و شما در
این مقوله داریم، یک اندکی از بسیار است؛ هرچه بیشترش کنیم، این اقتدار و این توانایی
بیشتر میشود.
رهبری و عدم مانع بودن سرماخوردگی برای انجام وظیفه
البتّه بنده سرماخوردگی هم پیدا کردهام و صدایم
گرفته و از شما هم عذرخواهی میکنیم بهخاطر گرفتگی صدا؛ ببخشید. این چیزها هم ما را
از میدان خارج نمیکند، ما حرفمان را میزنیم.
مشکلات اقتصادی (ارز و سکه) کشور بخاطر ضعف مدیریت
بی ربط به تحریم
در همین قضیّهی ارز و سکّه و این حرفهایی که این
دو سه ماهه پیش آمد، خب، مبالغ زیادی -حالا گفتند مثلاً فرض بفرمایید هجده میلیارد
دلار، اسکناس موجودِ ارز؛ برای کشور ما که در تهیّهی ارز مشکل داریم و ارزها و پولهای
خودمان را هم نمیتوانیم از خارج وارد کشور کنیم و سخت است، هجده میلیارد رقم بالایی
است- بر اثر بعضی از بیتدبیریها و بیتوجّهیها، آمد دست افرادی که از آن سوءاستفاده
کردند. یک نفری یک کالایی را ثبت سفارش کرد، یک کالای دیگر آورد؛ یک چیزی را درخواست
کرد برای یک مقصودی، ارز را در آنجا مصرف نکرد؛ گفت میخواهم مسافرت بروم، نرفت؛ ارز
را، یا آوردند -یک تعداد معدودی- استفاده کردند، یا به قاچاقچی فروختند [و او] ارز
را برداشت برد خارج، یا به کسی فروختند که آن را احتکار کرد و نگه داشت تا گران بشود
و بیاید به قیمت دو برابر و سه برابر بفروشد و به ثروت بادآورده [برسد]؛ خب اینها مشکلات
مدیریّتی است؛ این ربطی به تحریم ندارد. مسئولین محترم کشور، به این معنا اذعان دارند؛
قبول دارند که مشکلِ اینجوری هست؛ بنابراین بسیاری از مشکلات از این قبیل است. مشکلات،
مربوط به نحوهی مدیریّت ما و نحوهی سیاستگذاریِ اجرایی ما است.
مشکل اصلی در تقسیم غلط ارز و سکه نه در قاچاق و
خطاکار بودن تقسیم کنندکان و پرهیز از نسبت خیانت
ارز را یا سکّه را وقتی که بهصورت غلط تقسیم میکنند،
این دو طرف دارد: یکی آن که میآید این را میگیرد و مثلاً فرض کنید قاچاقچی است یا
به قاچاقچی میفروشد؛ یکی آن که این را میدهد. ما همهاش داریم دنبال آن کسی که «میگیرد»
میگردیم -مفسد اقتصادی، قاچاقچی- درحالیکه تقصیر عمده متوجّه آن کسی است که «داد»؛
او را باید دنبال کرد. در این کاری که اخیراً قوّهی قضائیّه شروع کرده که کار درستی
است، دنبال این هستند. نه اینکه بیخود زید و عمرو را متّهم کنند؛ نه، لکن بالاخره یک
تخلّفی انجام گرفته، یک خطای بزرگ انجام گرفته. نمیگوییم هم «خیانت»؛ زبان بنده اینجور
نمیگردد که راحت بگوییم فلانی یا فلانکَسها خیانت میکنند؛ نه، امّا بالاخره خطا کردند
و خطای مهمّی کردند که ضررش به مردم برگشت. وقتی اینجور قیمت ارز ترقّی پیدا میکند
-یعنی قیمت ریال میآید پایین- خب برای آن کارمندی که روزمُزد است یا حقوق اندکی دارد،
دیگر چیزی باقی نمیماند. قیمت ریال وقتی آمد پایین، قیمت پول ملّی وقتی آمد پایین،
مشکلات همین میشود که ملاحظه میکنید. خب، این یک نکته که بنابراین، تحریمها اثر دارند
-نه اینکه اثر ندارند- امّا عمدهی تأثیرِ سوء، مربوط به نحوهی اقدام ما و مدیریّتها
است.
دشمن مثل مگس روی زخم و مشکلات داخلی و انتساب آنها
به ناتوانی نظام
ما دشمن داریم؛ ما یک ملّتی هستیم که به دلایل گوناگون،
دشمنانِ خبیث و رذل کم نداریم؛ در اطراف کمین گرفتهاند، بمجرّدی که این مشکل را در
داخل مشاهده کرد، فوراً مثل مگسی که روی زخم مینشیند، میآید مینشیند روی این مشکل
و بنا میکند از این سوء استفاده کردن؛ القا میکند که بله نظام اسلامی نتوانست، نظام
اسلامی ناتوان بود؛ القای ناامیدی میکند، مردم را دچار سرگردانی میکند. تبلیغات [میکنند]؛
میبینید دیگر؛ حالا من نمیدانم چقدر شماها با این تبلیغات جهانی ارتباط دارید؛ حالا
که دیگر فضای مجازی در اختیار همه هست. بهطور دائم، از صد طرف، تبلیغات علیه نظام
اسلامی و علیه اسلام و علیه جمهوری اسلامی و علیه همهی دستگاههای کشور و مانند اینها
شروع میشود، بهخاطر خطائی که زیدی، عمروی یا بکری انجام دادهاند؛ دشمن از این سوء
استفاده میکند. خب، این حرکت شرورانهی دشمن است؛ خب، حالا چه؟ دشمن میخواهد القا کند
که کشور دچار بنبست است.
القاء بن بن بست برای مشکلات کشور و بالتبع لزوم
پناه بردن به شیطان اکبر مصداق خیانت
اینکه دشمن و به تبع دشمن یک عدّه آدم پست داخلی
در فلان مطبوعه، در فلان سایت اینترنتی اینجور تبلیغ کنند که «کشور دیگر به بنبست
رسید، هیچ راهی وجود ندارد جز اینکه پناه ببریم به فلان شیطان یا فلان شیطان اکبر»،
این دیگر خباثت است.
لزوم هدایت نقدینگی در تولید
من آخرین بار در یک معرض عمومی در روز عید فطر،
در نماز، این را خطاب به مسئولین گفتم؛ نقدینگیِ عظیمی در کشور به وجود آمده که این
هم ناشی از اشتباهات است؛ خود این یکی از سیاستهای اشتباه است که نتیجهاش این شده
است که نقدینگی در کشور افزایش پیدا کند که مشکلات فراوانی را به وجود آورده؛ من گفتم
اگر مسئولین کشور بتوانند بنشینند راههایی پیدا کنند و این نقدینگی را هدایت کنند
بهسمت اقتصاد تولیدی، چه در صنعت، چه در کشاورزی، چه در مسکن و امثال اینها، همین
نقدینگی که امروز تهدید است، تبدیل خواهد شد به فرصت؛ نصف این نقدینگی را هم اگر بتوانند
هدایت کنند، این[جور] است. الان هم من عرض میکنم خطاب به مسئولین محترم دولتی -که شما
میدانید من از دولت حمایت میکنم؛ بنده از همهی دولتها حمایت میکنم- و مؤکّداً سفارش
میکنم که بنشینند فکر کنند، از آدمهای وارد و مطّلع و باهوش کمک بگیرند و راههایی
پیدا کنند برای هدایت این نقدینگیِ عظیم بهسمت تولید؛ میشود، این کار شدنی است، این
کار عملی است؛ وظیفهی مسئولین محترم دولتی و اقتصادی است و باید این کار را انجام
بدهند.
لزوم اجرای عدالت برای مفسدین اقتصادی
(سردادن شعار «مفسد اقتصادی اعدام باید گردد»
از سوی گروهی از حضّار) اجازه بفرمایید، اجازه بفرمایید! شما مگر دادگاهید که میگویید
اعدام باید گردد؟(خندهی معظّمٌله و حضّار) بعضیهایشان ممکن است اعدامی باشند، بعضی
ممکن است نخیر، اعدامی نباشند، حبسی باشند؛ فضاسازی نکنید که «اعدام باید گردد» که
مجبور بشوند [اعدام کنند]؛ البتّه مجبور که نمیشوند، مراعات میکنند. بنده نوشتهام
باید عادلانه باشد و با دقّت انجام بگیرد؛ یعنی کار بایستی دقیق و عادلانه انجام بگیرد.
تبودن فساد سیتسمی در کشور
آن کسی که فساد را سیستمی میبیند، در مغز خودش فساد
هست، در چشم خودش فساد هست. اینهمه مدیر پاکدست، اینهمه کارگزار مؤمن و پاکدست
در سرتاسر کشور در همهی دستگاهها وجود دارند، دارند زحمت میکشند؛ چرا به اینها ظلم
میکنید؟ چرا خلاف میگویید؟ چرا به نظام اسلامی ظلم میکنید؟
لزوم بستن راه های فساد مثل نظارت بر تقسیم درست
ارز و سکه
قوّهی قضائیّه مجازات میکند، امّا در قوّهی مجریّه
میتوان جلوی راههای فساد را -کارهایی که فسادآفرین است- بست. مثلاً در همین قضیّهی
ارز و سکّه و این حرفها، اگر نظارت بود، اگر دقّت بود، اگر پیگیری بود، راه این فساد
بسته میشد؛ این درِ دروازه را نبستند، کاری که باید انجام بگیرد انجام نگرفت، خب فساد
درست شد. یکی از کارها همین است که راههای فساد، درهای فساد بسته بشود.
بی ادب بودن آمریکا در رفتار و حرف زدن و محکوم
نکردن قتل عام دانش آموزان توسط سعودیها و نگهداری فرزندان مهاجرین در قفس
آمریکاییها در حرف زدن بیادب بودند؛ در حرفزدنهایشان
ادب دیپلماسی را، ادب سیاسی را، ادبهای رایج بینالمللی را کمتر مراعات میکردند امّا
حالا از گذشته بیادبتر و وقیحتر شدهاند. نهفقط در رابطهی با ما، [بلکه] در رابطهی
با همه جای دنیا و همه چیز و همهی قضایای مختلف، کأنّه حیا از اینها گرفته شده؛ یعنی
یک کارهایی میکنند، یک حرفهایی میزنند، یک موضعهایی میگیرند که انسان واقعاً حیرت میکند
که اینها چه هستند! اینها انسانند؟ شما دیدید در این هفتهی گذشته، در طول یک هفته
سعودیها دو جنایت تکاندهنده در یمن انجام دادند: در اوّل این یک هفته حمله کردند
به یک بیمارستان، با بمب و با موشک تعدادی بیمار را در بیمارستان کشتند؛ آخر هفته هم
یک ماشین حامل بچّهها -بچّههای هشت نُه ساله و دهساله- را هدف قرار دادند و چهل
پنجاه کودک بیگناه را به قتل رساندند. میبینید چقدر این مصیبت بزرگ است؟ بچّهی هشت
نُه ساله در خانه دارید؟ دل انسان میلرزد! این جنایت را سعودیها انجام دادند. خب،
دنیا تکان خورد، وجدان دنیا تکان خورد؛ حالا دولتها -[البتّه] تعارفآمیز- یک کلمهای
گفتند و اظهار تأسّف کردند یا یک چیزی گفتند امّا بالاخره همه تکان خوردند. آمریکا
اینجا چهکار کرد؟ آمریکا به جای اینکه این جنایت واضح را محکوم کند، آمد گفت که «ما
با سعودیها همکاریهای راهبردی و استراتژیک داریم»! این بیحیایی نیست؟ این بیشرمی
نیست؟ در همهی قضایا همینجور است؛ کارهایی که میکنند، نشاندهندهی بیحیایی و وقاحت
است. همین کاری که رئیسجمهور آمریکا کرد و حدّاقل دو هزار بچّهی دو ساله، سه ساله،
پنج ساله -کمتر یا بیشتر- را از مادرهایشان جدا کرد بهعنوان اینکه «چون اینها مهاجرند»؛
بعد، خب بچّه را که نمیشود نگه داشت، چهکارشان کنند؟ بچّهها را داخل قفس کردند. شما
ببینید! بچّه را از مادرش جدا میکنند، بعد برای اینکه بتوانند این بچّهی بیمادر را
نگهداری کنند، دو هزار بچّه را داخل قفس میکنند! اصلاً این جنایت در تاریخ سابقه دارد؟
[این کار را] میکنند، و میایستند، راست راست هم نگاه میکنند، حرکت میکنند و احساس
خجالت هم نمیکنند! یعنی واقعاً ادبیّات و حرف زدن اینها، کارهای اینها، اقدامهای اینها،
این اواخر حقیقتاً خیلی وقیحانه و بیشرمانه شده است.
آگاهی آمریکائیها از خوردن ضربه بزرگتر از جنگ با
ایران همچون قضیه طبس
گمان میکنم آمریکاییها هم میدانند که اگر جنگی
را اینجا شروع کنند، صددرصد به ضررشان تمام خواهد شد. جمهوری اسلامی و ملّت ایران آن
مجموعهای هستند که هرکس به آنها تعرّض بکند ممکن است ضربه بزند، امّا ضربهی بزرگتر
را خودش خواهد خورد؛ کمااینکه تا حالا اینجوری بوده. آمریکاییها یک بار هم اینجا
حمله کردند به طبس -یادتان هست- خودشان را نجس کردند، برگشتند رفتند!(خنده حضار) درست
است که خیلی چیزها را ممکن است نفهمند، امّا به نظرم میآید اینقدر هم چیز نیستند
که این را نفهمند!(خنده حضار) جنگ نخواهد شد، مطمئنّاً.
آمریکاه همیشه بدنبال مذاکره با ایران حتی زمان
ریگان و مسئله مک فارلین
امّا مسئلهی مذاکره. خب حالا آمده این بابا(ترامپ)
پیشنهاد کرده که ما حاضریم با ایران مذاکره کنیم؛ یک عدّه هم اینجا -حالا یک عدّه که
میگویم، واقعاً نمیدانم انسان چه تعبیر کند از اینها- [گفتند] عجب! آمریکاییها پیشنهاد
مذاکره کردهاند. خب پیشنهاد مذاکره از طرف آمریکاییها چیز جدیدی نیست. در طول این
چهل سال غالباً آنها دنبال مذاکرهِی با ما بودهاند. ریگان رئیسجمهور مقتدر آمریکا
-که آمریکای آن روز با آمریکای امروز خیلی فرق کرده، او نسبت به اینها خیلی قویتر
و مقتدرتر بود- حتّی مخفیانه آدم هم فرستاد تهران، قضیّهی مک فارلین معروف، آدم فرستاد
در همین فرودگاه مهرآباد، آخر هم با دست خالی برگشت.
خصوصیات مذاکره آمریکائیها: تعیین اهداف، عقب ننشستن
از این اهداف، خواستن امتیاز نقد از طرف مقابل و دادن وعده های محکم به او و بعد عمل
نکردن به وعده ها
مذاکره یعنی دادوستد، یعنی بنشینید دو طرفِ میز؛
شما یک چیزی بدهید، یک چیزی بگیرید؛ معنای مذاکرهی سیاسی این است. خب، آمریکاییها
چون متّکی هستند به قدرت نظامی و قدرت پولی و قدرت رسانهای وقتیکه با یک طرفی میخواهند
مذاکره کنند، اهداف اصلی خودشان را قبلاً برای خودشان مشخّص میکنند
دوّم، از این اهداف اصلی یک قدم عقب نمینشینند.
بله، اهداف فرعی و چیزهای بیخودیِ کمارزش را در حاشیه گاهی میآورند و از آنها صرفِنظر
میکنند که بظاهر یک نوع عقبنشینی است، امّا از مقصود اصلی و اهداف اصلیشان مطلقاً
عقبنشینی نمیکنند، امتیاز اصلاً نمیدهند.
سوّم، از طرفِ مقابلِ مذاکره امتیاز نقد میخواهند،
از او وعده قبول نمیکنند؛ میگویند ما اطمینان نداریم، امتیاز نقد از او مطالبه میکنند؛
کمااینکه ما در برجام این را تجربه کردیم، در جاهای دیگر هم [تجربه شد]. الان هم که
دارند با کرهی شمالی مذاکره میکنند همینجور است؛ امتیاز نقد میخواهند از آن طرف.
اگر چنانچه طرف مقابل از دادن امتیاز نقد امتناع بکند، هوچیگری تبلیغاتی و رسانهای
و هیاهو در سطح دنیا راه میاندازند که بله، اینها مذاکره نمیکنند، اینها به میز مذاکره
باید برگردند، اینها چنین میکنند. یک هیاهوی عظیمی که معمولاً طرف مقابل کم میآورد. ...
و مرحلهی چهارم، خودش به جای اینکه در مقابل آنچه
از او نقد میگیرد چیز نقدی به او بدهد، مثل هر معاملهای که شما پول میگیرید و جنس
باید بدهید، جنس نمیدهد؛ نقد را میگیرد، در مقابلش وعده میدهد، امّا وعدههای قرصومحکم:
مطمئن باشید، تردید نکنید، شک نکنید؛ با وعده دل طرف مقابل را خوش میکند و طرف مقابل
[هم] میبیند دارد وعده میدهد با این قرصی و با این محکمی.
مرحلهِی آخر؛ بعد که قضیّه تمام شد و کارش گذشت،
زیر همین وعده هم میزند، این وعدهی قرصومحکم را هم مثل باد هوا فراموش میکند! روش
مذاکرهی آمریکاییها این است.
مذاکره با آمریکا تنها هنگام اقتدار اقتصادی و فرهنگی
وقتی وارد این بازی خطرناک بشویم که فشار او، هوچیگری
او، نتواند در ما تأثیر بگذارد بهخاطر یک اقتداری که داریم. بله، آنوقتی که جمهوری
اسلامی از لحاظ اقتصادی، از لحاظ فرهنگی، به آن اقتداری که ما در نظر گرفتهایم برسد،
آنجا برود مذاکره کند؛ حرفی نیست. امروز چنین چیزی وجود ندارد؛ ما اگر چنانچه برویم
مذاکره کنیم، قطعاً این مذاکره به ضرر ما تمام خواهد شد؛ مذاکره با یک طرف زورگوی اینجوری،
به ضرر ما تمام خواهد شد.
ممنوعیت مذاکره با آمریکا بخصوص با دولت ترامپ تا
زمان حمایت این کشور از اسرائیل و اشرار منطقه
مذاکرهی با آمریکا را امام هم ممنوع اعلام کردند
بهخاطر همین جهت؛ بنده هم ممنوع اعلام کردم. امام فرمودند تا وقتی آمریکا آدم نشود،
ما مذاکره نمیکنیم. آدم نشود یعنی چه؟ یعنی تا وقتیکه از اسرائیل حمایت میکند، از
نیروهای شرّآفرین منطقه حمایت میکند؛ ما هم همین را میگوییم.
حالا اگر چنانچه یکوقتی هم بر فرض محال قرار بود
دولت جمهوری اسلامی با رژیم آمریکا مذاکره هم بکند، با این دولت کنونی آمریکا هرگز
مذاکره نمیکرد.
مذاکره با امریکا ابزار اعمال دشمنی
همه بدانند -هم سیاستمداران ما و دیپلماتهای ما،
هم جوانهای پُرانگیزهی ما، هم دانشجویان رشتههای سیاسی ما، هم فعّالان میدان سیاست،
همه بدانند- مذاکره با رژیم زورگو و پُرتوقّعی مثل آمریکا، وسیلهای برای رفع دشمنی
نیست؛ مذاکره، وسیلهای برای رفع دشمنیِ آمریکا نیست بلکه مذاکره، ابزاری در دست او
برای اعمال دشمنی است.
مأیوس شدن آمرزیکا از جنگ نظامی و فرهنگی و امنیتی
– سیاسی و تمرکز بر جنگ اقتصادی
خب، آمریکا امروز متمرکز شده بر جنگ اقتصادی با
ما؛ جنگ نظامی نیست و نخواهد شد امّا جنگ اقتصادی هست. الان متمرکزند روی جنگ اقتصادی؛
چرا؟ چون از جنگ نظامی مأیوسند. حتّی از جنگ فرهنگی هم مأیوسند. ...
در جنگ امنیّتی ـ سیاسی هم ما پیروز شدیم. جنگ امنیّتی
ـ سیاسیشان سال ۸۸ و حوادث سال ۸۸ بود. برای آن حوادث سالها زحمت کشیده بودند؛ آنجور حوادث یکساعته و
یکروزه که به وجود نمیآمد؛ چند سال برای آن زحمت کشیده بودند؛ ملّت ایران و نظام
جمهوری اسلامی بر توطئهی دشمن فائق آمد و پیروز شد.
مدافعین حرم، راهیان نور و مراسم اعتکاف، نشان شکست
آمریکا از جنگ فرهنگی و فراموشاندن افتخارات دفاع مقدس در دهه 70
ببینید؛ در دههی ۷۰ که دههی دوّم انقلاب ما بود، یک حرکت فرهنگی خباثتآلودی علیه کشور ما
شروع شد که بنده همانوقت مسئلهی تهاجم فرهنگی را مطرح کردم، مسئلهی شبیخون فرهنگی
را مطرح کردم، برای اینکه جوانها حواسشان باشد، چشمشان باز باشد، مردم بدانند. یک حرکت
وسیع فرهنگی علیه کشور ما در دههی ۷۰ شروع شد؛ حالا شما نگاه کنید؛ متولّدین
دههی ۷۰، امروز دارند میروند بهعنوان مدافع حرم جان میدهند، سر میدهند و نیرو
میدهند؛ نعششان برمیگردد! چه کسی این را حدس میزد؟ در همان دورانی که آن تهاجم وسیع
فرهنگی بود، این گلها در بوستان جمهوری اسلامی شکفته شدند، این نهالها روییدند، حججیها
درست شدند؛ پس ما در جنگ فرهنگی پیروز شدیم و دشمن در جنگ فرهنگی شکست خورد. یک جنگ
فرهنگی راه انداختند در دههی ۷۰ و بخشی از دههی ۸۰، برای اینکه افتخارات
دفاع مقدّس را به فراموشی بسپرند، و اصرار داشتند بر این؛ [امّا] جمهوری اسلامی یک
فنّاوری نرم را به وجود آورد، یعنی حرکت عمدهی راهیان نور. راهیان نور یک فنّاوری
است؛ یک فنّاوریِ قدرتِ نرم است. میلیونها جوان راه افتادند رفتند در جبهههای جنگ،
در آن کانون معرفت و قدس، در آن کانون فداکاری، آنجا دیدند که چه وضعیّتی بوده است
و چه اتّفاقاتی افتاده است؛ [برایشان] شرح دادند و در ماجرای دفاع مقدّس قرار گرفتند.
بله، جمهوری اسلامی این است؛ مدافع حرم تربیت میکند؛ راهیان نور راه میاندازد؛ معتکفین
در مساجد را -که تقریباً همه هم جوانند، بهعنوان یک نماد عالی تضرّع و قداست- به وجود
میآورد؛ اینها که [قبلاً] نبود؛ پس ما در جنگ فرهنگی بر دشمن پیروز شدیم. در جنگ نظامی
هم ما پیروز شدیم.
پاسخ به شبهه خرچ شدن پول ایرانیان در عراق و سوریه:
این مبادله بین دولتها
ببینید؛ یک عقبماندهی ذهنی میآید در تلویزیون
شرکت میکند، به ملّت ایران خطاب میکند و میگوید پول شماها را دولت شما دارد میبرد در
سوریه و عراق خرج میکند؛ واقعاً عقبماندهی ذهنی است؛ اینها همان کسانی هستند که رئیسشان(ترامپ)
گفت که ما هفت تریلیون دلار در منطقه -یعنی در همین سوریه و عراق- خرج کردیم و چیزی
گیرمان نیامد؛ راست هم میگوید؛ اینها به گفتهی خودشان هفت هزار میلیارد دلار در آنجا
خرج کردند، تا امروز هیچ چیزی هم گیرشان نیامده؛ جمهوری اسلامی هیچگونه [این کارها
را نکرده]، اصلاً قابل مقایسه نیست! دولت سوریه و عراق دولتهای دوست ما هستند که از
طرف آمریکا، از طرف سعودی، ثباتشان تهدید شد؛ ما به کمک اینها شتافتیم و توانستیم به
اینها کمک کنیم؛ بعد از این هم کمک میکنیم، به هر دولتِ دوستی کمک میکنیم؛ بحثِ دادن
پول و مانند اینها نیست، [بلکه] مبادلات بین دولتها است که میدهند، میگیرند، میخرند،
میفروشند؛ [امّا] او اینجوری حرف میزند برای اینکه ملّت ایران را نسبت به مواضع نظام
اسلامی و دولت جمهوری اسلامی دچار تردید کند.
حوادث دیماه 96 و مرداد 97 تلاش چند ساله آمریکا،
صهیونیستها و سعودیها و پاکسازی توسط خود ملت
خب، در جنگ اقتصادی هدف آمریکا ایجاد نارضایی است؛
هدفشان این است؛ میخواهند نارضایی ایجاد کنند بلکه بتوانند این نارضایی را به اغتشاش
داخلی تبدیل کنند. من یک خبری را به شما بگویم -این تحلیل نیست، خبر است- قضایای دیماه
که یادتان هست؛ در دیماه گذشته -مثلاً شش هفت ماه قبل از این- چند روز در چند شهر
یک عدّهای آمدند و شعار دادند و کارهایی مانند اینها کردند. دولت آمریکا به همراهی
صهیونیستها، به همراهی سعودیها، سه سال یا چهار سال کار کرده بودند برای اینکه این
قضایا را به وجود بیاورند؛ چقدر خرج کردند خدا میداند! سه سال، چهار سال کار کردند
برای اینکه بتوانند چند روز در چند شهر کشور، دویست نفر، پانصد نفر، هزار نفر آدم را
جمع کنند که یک شعاری بدهند. بعد هم ملّت ایران وارد میدان شد، بدون اینکه کسی از ملّت
بخواهد -واقعاً خود ملّت [آمدند]؛ من همانوقت هم گفتم؛ واقعاً آفرین بر این ملّت-
خودشان وارد میدان شدند، فضا را پاک کردند، آلودگیها را تمام کردند، شکست دادند. چند
سال زحمت کشیدنِ آنها را برای ایجاد آن حادثه، ملّت ایران در ظرف چند روز از بین برد.
بعد آنها گفتند که خب، این فلان عیبها را داشت، این عیبها را برطرف کنیم، سال آینده
-یعنی سال ۹۷، یعنی امسال- دوباره همان حوادث را راه بیندازیم. رئیسجمهور آمریکا
گفت شش ماه دیگر شما خبرهای مهمّی از ایران خواهید شنید؛ آن شش ماه دیگر، همین مرداد
بود، همین قضایای چند روز قبل از اینِ مرداد که چند جا چند نفری جمع شدند یک شعاری
دادند.
سخن از برکناری دولت به اسم حمایت از محرومین بازی
در میدان دشمن و لزوم رعایت حقوق و کرامت دولت و مجلس و لزوم هم افزایی قوا و هوشیاری
مردم
بعضیها جوری حرف میزنند، جوری اقدام میکنند که
به اسم اینکه میخواهیم اوضاع را درست کنیم یا مثلاً فرض کنید طرفدار ضعفا و مانند
اینها [هستیم]، در نقشهی دشمن کار میکنند، خودشان ملتفت نیستند. اینهایی که خطاب میکنند
به دولت که بایستی دولت برکنار بشود و از این قبیل حرفها، اینها دارند در نقشهی دشمن
کار میکنند. نخیر، دولت باید با قوّت سرِ کار بماند، کارها را باید این دولت انجام
بدهد. رئیسجمهور، منتخب مردم است؛ مجلس هم منتخب مردم است؛ هم رئیسجمهور حق دارد،
هم مجلس حق دارد، هر دو حقوقی دارند و تکالیفی دارند؛ تکالیف را باید انجام بدهند،
حقوقشان و کرامتشان هم باید حفظ بشود. هم مجلس باید کرامت رئیسجمهور را حفظ بکند،
هم رئیسجمهور باید کرامت مجلس را حفظ بکند؛ باید همدیگر را حفظ کنند، همافزایی کنند.
این جلسهی عالی رؤسای سه قوّه در زمینهی مسائل اقتصاد و مسائل مهمّ کشور که ما اخیراً
تشکیل دادیم، یکی از فوایدش باید این باشد که قوا همافزایی کنند؛ بر یکدیگر و بر امکانات
یکدیگر بیفزایند، همدیگر را تکمیل کنند. مردم هم با بصیرت [عمل کنند]. مردم هم بدانند
چهکار میکنند، بدانند چه اقدامی میکنند، بدانند چه دارند میگویند و چه میخواهند.