هشت رذیله 69 / لجاجت 21 / توبه از لجاجت 16 / شرح دعای استغفار 15 (بند 8)
سلام علیکم - بسم الله
دعای استغفار بند 8
فراز سوم: اسْتَتَرْتُ حَیَاءً مِنْ عِبَادِکَ جُرْأَةً مِنِّی عَلَیْکَ وَ أَنَا أَعْلَمُ أَنَّهُ لَا یُکِنُّنِی مِنْکَ سِتْرٌ وَ لَا بَابٌ وَ لَا یَحْجُبُ نَظَرَکَ إِلَیَّ حِجَابٌ فَخَالَفْتُکَ فِی الْمَعْصِیَةِ إِلَى مَا نَهَیْتَنِی عَنْهُ.
خود را به جهت حیا ازبندگانت مخفی ساختم. و این، از گستاخی من نسبت به تو بود در حالی که میدانم هیچ پرده و بابی مرا ازتو پنهان نمیکند و هیچ حجابی نظر تو را از من نمی پوشاند. پس تو را مخالفت کرده و به آنچه مرا از آن نهی کرده بودی مبادرت نمودم.
لغت:
جرئت، به معنای سرعت در اقدام بخاطر شجاعت و قدرت قلب و عدم تردید و تزلزل آن است!
کنّ، به معنای پوشش محافظ است! مفهوم ستر، مطلق پوشش است ولی «کنّ» پوششی است که بخاطر مصون و محفوظ بودن بوجود آمده است!
حجاب، به معنی پوششی است که دیگری را منع از ورود می کند! و با این قید «منع» از مفهوم «ستر» متفاوت می شود. حجاب در متن فوق به معنای پرده است!
شرح:
در این فراز حضرت اشاره دارد به تفاوت رفتاری که گنهکار در رابطه با گناهش با خداوند و با دیگران دارد.
شرم در سطح عادی آن مانع انجام گناه نزد دیگران می شود. ولی این سطح از شرم مانع گناه در خلوت نمی گردد. مگر این که سطح شرم بیشتر شود تا در خلوت انسان از فرشتگان و ارواح اولیاء خداوند و همچنین نظارتی که امام زمان علیه السلام بر اعمال بندگان دارد نیز شرم کند!
شرم در سطح عمیق آن موجب ترک گناه بدون توجه به فرشتگان و ... می شود بلکه فقط عظمت خداوند است که شرم را باعث می شود.
شرم در مقابل جرأت بخوبی می تواند مفهوم ایندو را روشن کند. شرم باعث می شود تا بهنگام انجام گناه سرعت صورت نگیرد. فرد همه مراتب گناه را درنوردد. بلکه اگر می خواهد گناهی را هم انجام دهد با کندی این کار را کرده و با حداقل آن اکتفاء نماید!
طبق یکی از فرازهای دعای ابو حمزه ثمالی، این جرأت بر گناه نزد خداوند به دلیل اطمینانی است که بنده به خداوند دارد به این صورت که خداوند راز بنده خویش را حفظ می کند ولی دیگران اگر از راز او با خبر شوند، آن را مخفی نداشته و همه را از آن مطلع خواهند نمود.
در قرآن بارها سخن از علم خداوند نسبت به آنچه را که بندگان مخفی می کنند آمده است. به نظر می رسد «علیم» بودن خداوند خصوصا «علیم بما فی الصدور» بودن او یکی پرتأکید ترین مباحث مربوط به شناخت اسماء الهی است و این نیست مگر بخاطر تأثیر شگرفی که این آموزه، در پرهیزکاری و تقوای الهی انسان موحِّد دارد.
انسان با وجودی که می داند که خداوند به همه چیز آگاه است (بقره: 29) و هیچ چیز کوچک و بزرگی چه در آسمان و چه در زمین (یونس: 61) چه آنچه را که انسان آشکار می سازد و یا یا پنهان می نماید (بقره: 33) و آنچه را که در دل و ذهن و خیال خود دارد (آل عمران: 29) همه را خداوند علم دارد ولی با این وجود گناه می کند و رعایت حضورش را نمی نماید، همه حکایت از جرأت و گستاخی انسان دارد.
واقعا جای این سؤال هست که چطور است انسان از دیگران شرم می کند و از خداوند این شرم را ندارد؟ شرم غیر از ترس است! در نتیجه نباید گفت: «انسان از خداوند شرم نمی کند چون امید به بخشش او دارد ولی از دیگران شرم می کند چون این امید را نسبت به آنها ندارد.» خیر این گونه نیست! شرم غیر از ترس است. شما از کسانی شرم می کنید که آنها اصلا قرار نیست به شما آسیبی بزنند.
علت اصلی که انسان این شرم را برای خداوند ندارد این است که احساس حضور در محضر خداوند را ندارد. هر چند معتقد به حضور خداوند در همه اجزاء هستی و همه لایه های درونی ذهن و قلب انسان هست ولی این آگاهی در او حس بوجود نیاورده است!
از این حالت تعبیر به ضعف ایمان می کنند. ایمان یعنی احساس آگاهی. احساسی که سبب می شود انسان آنچه را که می داند با زبان و با رفتار و با عواطفش تصدیق کند.
در مقابل ایمان کفر است. کفر یعنی احساس آگاهی را انکار کند! کافر همه آنچه مؤمن می داند را می داند ولی احساسش آن را انکار می کند و به آن کفر می روزد!
حال کفر چگونه بوجود می آید؟ کفر با اعتقاد فکری، دلبستگی احساسی و عادت رفتاری نسبت به آنچه خلاف آگاهی است بوجود می آید.
وقتی علم به این نتیجه برسد که آنچه را که ذهن به آن معتقد گشته است و قلب به آن وابسته شده است و آنچه عادت رفتاری گشته است همه بر خلاف علم و واقعیت است، انسان عَلَم مخالفت با این علم را بر می دارد.
برداشتن این عَلَم مخالفت و پس زدن احساسی آگاهی، سبب می شود خداوند که اصل واقعیت و حقیقت است مورد بی مهری و بی احساسی و بی ایمانی قرار گیرد. حضورش حس نشود. در حضور شرمی حس نگردد.
حال چاره چیست؟ چاره به اعتراف کردن همین این واقعیتها به در گاه خداوند با حالت دعا و تضرع است. اینها دردهای بشر است! امام امیر المؤمنین علیه السلام همین دردها را با زبان دعا به انسان یادآوری می کند. وقتی دل شما از اعتراف به واقعیتها شکست، راه پاکیزه شدن دل و نفوذ ایمان به آن مهیا می شود!
- ۰ نظر
- ۰۵ تیر ۹۴ ، ۱۹:۵۸