مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر
طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معنای رحمت» ثبت شده است

سلام علیکم – بسم الله


دعای استغفار بند 50

اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ أَوْرَدَنِی الْهَلَکَةَ لَوْ لَا رَحْمَتُکَ وَ أَحَلَّنِی دَارَ الْبَوَارِ لَوْ لَا تَغَمُّدُکَ وَ سَلَکَ بِی سَبِیلَ الْغَیِّ لَوْ لَا رُشْدُکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.

بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که اگر رحمتت شامل نمیشد، مرا به هلاکت انداخته بود، و مرا به دار فنا و نابودی میکشانید؛ و اگر هدایت تو نبود مرا به گمراهی میبرد؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!

لغت:

البوار (بور) به معنای خسران شدیدی است که مشرف به نیستی و هلاکت است!

تغمدک (غمد) به معنای در غلاف نمودن شمشیر و پوشاندن آن است و به همنی مناسب تغمد گناه به معنای غفران و پوشاندن آن است!

شرح:

رحمت خداوند انعطاف خداوند و استثناء نمودن خداوند است! قانون گناه می گوید که صاحب آن باید هلاک شود زیرا تخلف از فرمان حداوند جهان نموده است و جهان جون همه تسلیم اوست جزای نافرمانی از خداوند را اجزاء جهان این گونه می دهد که او را نابود کند!

رحمت خداوند اعمال قدرت خداوند برای جریان نیافتن قانون طبیعت بر علیه صاحب گناه است!

پس اگر رحمت خداوند نباشد گناهان من را وارد در میدان هلاکت خواهند نمود. (أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ أَوْرَدَنِی الْهَلَکَةَ لَوْ لَا رَحْمَتُکَ)

رحمت خداوند به این وسیله ایت که گناه از چشم اجزاء جهان – اعم از عالم ملک (ماده) و ملکوت (مجردات از ماده) – مستور و پوشیده می ماند. تغمد و غفران مصداقی و تابشی از رحمت خداوند است!

وقتی گناه از حوزه درک و آگاهی اجزاء عالم بیرون آمد دیگر صاحب گناه از این که عالم بر علیه او بکار افتد ایمن می شود! (أَحَلَّنِی دَارَ الْبَوَارِ لَوْ لَا تَغَمُّدُکَ)

تغمد و غفران جلوی مسیر گم شدن و از رشد باز ماندن از می گیرد!

گم شدن و غیّ همان انتقام عالم از صاحب گناه است! اسباب رشد و راهیابی به مسیر درست در حزوه درک انسان گنهکار خارج می شود. همه اسباب هدایت و چراغهای صراط مستقیم و الهامهای بجا و به موقع برای فهم راه درست در همه لحظات زندگی جزء اجزاء این عالم هستند که می توانند به اختیار خود از دسترس انسان گنهکار خارج شوند. (سَلَکَ بِی سَبِیلَ الْغَیِّ لَوْ لَا رُشْدُکَ)

سلام علیکم - بسم الله


دعای استغفار بند 37

اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ أَدْنَانِی مِنْ عَذَابِکَ أَوْ نَآنِی عَنْ ثَوَابِکَ أَوْ حَجَبَ عَنِّی رَحْمَتَکَ أَوْ کَدَرَ عَلَیَّ نِعْمَتَکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که مرا به عذابت نزدیک کرده، یا از پاداش نیکویت دور نموده، یا مانع رحمتت گشته، یا نعمتت را بر من مکدّر نموده است؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!

لغت:

نآنی (نأی)، به معنای تمایل از جریان طبیعی به جانبی بعید و دور است!

کدر، به معنای مفهومی مقابل خلوص و صفاست! به معنای خروج از جریان طبیعی و حالت خالصی که برای هر چیزی است!

شرح:

ثواب الهی که مترتب بر اعمال نیک است به شرط عدم گناه شامل فرد می شود. زیرا آنچه کارهای نیک را ارزش می دهد، قصد اطاعتی است که مؤمن هنگام عمل در ذهن دارد. این قصد با نافرمانی خداوند سازگاری ندارد. لذا گفته شده است که معصیت بعد از طاعت دلیل بر رد طاعت است!

قرآن می فرماید: إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ‏ (مائده: 27)
پس گناه همانطور که عذاب الهی را در آخرت متوجه گنهکار می کند او را از ثواب الهی نیز دور می سازد!

 اما اثر گناه در دنیا این است که فرد را محجوب از رحمتهای خداوند می کند! رحمتهای خداوند انعطافهایی است که خداوند به حال بندگانش دارد و بر اساس همین انعطافها بسیاری از بلاها از انسانها دفع می شود و یا زودتر از موعدش پایان می پذیرد و یا با شدت کمتری خود را نشان می دهد و یا بدون استحقاق نعمتی سراغ فرد می آید و یا بیش از حد موعد رفتنش می ماند.

همه این امور رحمتها و انعطافات خداوند و استثناهایی است که برای فرد مورد رحمت ایجاد می شود!

قسمتی از رحمتهای خداوند با گناه از بین می رود و فرد گنهکار می ماند و با قوانین جهان که بدون هیچ ترحمی و اسثنایی اجراء می گردد!

کدورت نعمتها اثر دیگر دنیوی گناه است! نعمت ها وقتی ناقص باشند و در نتیجه ناخالصی داشته باشند در کنار نوشی که دارند صاحب خود را بی نیش نمی گذارند!

کدر بودن رابطه انسان با خداوند سبب کدر شدن رابطه همه جهان هستی با انسان می شود و این یعنی کدر شدن زندگی! در عینی که فرد از بسیاری از نعمتها ممکن است برخوردار باشد ولی هیچ کدام از این نعمت آنطور که باید، صاحب خود را در رفاه و آسودگی قرار نمی دهد!


سلام علیکم - بسم الله


دعای استغفار بند 14

اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ یَصْرِفُ عَنِّی رَحْمَتَکَ أَوْ یُحِلُّ بِی نَقِمَتَکَ أَوْ یَحْرِمُنِی کَرَامَتَکَ أَوْ یُزِیلُ عَنِّی نِعْمَتَکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
بار خدایا از تو آمرزش میطلبم از هر گناهی که رحمتت را از من باز میدارد، یا عذابت را بر من فرود می­آورد، یا مرا از کرامتت محروم میسازد، یا نعمتت را از من زایل میسازد؛ پس بر محمد آل محمد درود فرست و این گونه گناهانم را بر من بیامرز ای بهترین آمرزدنگان!

لغت:

نقمت، به معنی مؤاخذه ای که با کراهت و ناخرسندی مؤاخذه کننده همراه باشد. لذا به عذابی نقمت گفته می شود که با ناخرسندی عذاب کننده همراه باشد.

شرح:

گناهان می تواند در رابطه با سلب عنایت خداوند داری چهار اثر مخرب باشد:

اثر اول: رحمت خداوند را از انسان بر می گرداند. جریان رحمت الهی همچون نسیمی فرحبخش همه انسانها، بلکه همه موجودات جهان هستی را در برگرفته است!

گناه سبب می شود جریان این نسیم، منحرف شود و دیگر به سوی انسان نوزد!

جریان رحمت، جریان انعطاف خداوند و باعث حلم و بردباری خداوند است! جریانی است که از خشم او هنگام معصیت انسان جلوگیری می کند. اثر این زشتی ها در جریان رو به رشد مادی و معنوی دیده نمی شود.

وقتی رحمت الهی از انسان سلب می شود آن وقت است که آثر خشم الهی خود را نشان می دهد.

بر این اساس این اثر نخستِ سلبِ عنایت، باعث، مبدأ دیگر آثار است!

اثر دوم: عذاب است! از عذاب در متن فوق تعبیر به نقمت شده است و این به این دلیل است که خداوند چون مهربان است نمی خواهد بنده اش را دچار مشکل کند!

ولی ادامه معصیتهای بنده و عدم عذرخواهی او و توبه نکردنش سبب می شود تا خداوند مهربان، او را به سختی دچار کند تا بخود آید و مسیر زندگیش را تغییر دهد.

اثر سوم: محرومیت است! خداوند در وقتها و زمانهای خاص الطاف ویژه ای به بندگانش دارد. از این الطاف تعبیر به «کرامت» شده است!

شخص گنهکار از کرامتهای الهی محروم است! او مرحوم از درک شب قدر است! محروم از بهره وری از ماه مبارک رمضان و دیگر زمانهای مقدس است!

او محروم از استفاده معنوی از مکانها مقدس همچون مسجد الحرام و حرم اهل البیت علیهم السلام است.

در این زمانها و مکانها حضور دارد و حظی نمی برد! در باغ است و بوی خوشی احساس نمی کند. کنار چشمه است و همچنان تشنه است!

اثر چهارم: رفتن نعمت است! از اخلاق کریمان این نیست که وقتی نعمت دادند آن را بگیرند مگر آ« که بخواهند بهترش را بدهند.

خداوند کریم است و لذاست که نعمتهایشان را از بندگانش نمی گیرد. ولی وقتی بنده ای متذکر زشتکاریهایش نمی شود و همچنان در مسیر ظلمت می تازد، باید با سلب نعمتها از او، او را متنبه نمود و متذکرش ساخت! و تنبه و تذکر و در نتیجه ادامه ندادن حرکت به سمت تارکیها آنقدر ارزشمند هست که همه نعمتها بپایش قربانی شود!

پس خداوند همچنان که وقتی نعمتی می دهد کریم است، وقتی ان را بازمی ستاند نیز کریم است!

مثلا آبرو داشتن یک نعمت بزرگ است ولی انسانها با سوء استفاده از این نعمت، با سوء استفاده از اعتماد دیگران به او دارند دست به معصیت می زند. بعد از گناه از کرده خود نادم نیست و تلاشی برای جلوگیری از گناه بعدی نمی کند، در ین وقت آیا خداوند چاره ای جز این دارد که مقداری از این ابرو را بگیرد تا گنهکار باور کند «آبرو» و «مورد اعتماد بودن» نعمتی است که باید از آن در رشد و تعالی بهره برد نه سقوط و تباهی.