مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر
طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معنی استجار» ثبت شده است

سلام علیکم – بسم الله


دعای استغفار بند 67

اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ حَمَلَنِی عَلَى الْخَوْفِ مِنْ غَیْرِکَ أَوْ دَعَانِی إِلَى التَّوَاضُعِ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ أَوِ اسْتَمَالَنِی إِلَیْهِ الطَّمَعُ فِیمَا عِنْدَهُ أَوْ زَیَّنَ لِی طَاعَتَهُ فِی مَعْصِیَتِکَ اسْتِجْرَاراً لِمَا فِی یَدِهِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِحَاجَتِی إِلَیْکَ لَا غِنَى لِی عَنْکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.

بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که مرا واداشت که از غیر تو بترسم، یا مرا به تواضع کردن پیش یکی از مخلوقاتت کشانید، یا به طمع آنچه نزد او بود به سوی او مایل شدم، یا چون پیروی اش را در معصیت تو برای من زینت و جلوه داده بود مرتکب شدم، در حالی که من میدانم همواره به تو محتاجم و هرگز از تو بی نیاز نیستم؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!

لعت:

استجرارا (جور) به معنای جور به معنای میل داشتن به چیزی است منتها اگر با «عن» و یا «علی» بیاید به معنای ستم است!

شرح:

وقتی گناه رابطه انسان با خداوند را مختل کند، انسان سراغ دیگر انسانها را می گیرد.

آن وقت اطاعت خلق همراه با معصیت خداوند می شود! طمع به هر چه باشد ذلت و خواری و اطاعت نیز آنجا است! همانجاست که اطاعت نزد انسان جلوه می کند تا به این وسیله به آنچه آنجاست دست آزیده شود!

وقتی طمع از آنچه نزد خداست بواسطه گناه بریده شود و شخص ناامید گردد، این طمع و خواری و در پی اش جلوه نمودن اطاعت راهی دیگر برای خودش می یابد. انسان نمی تواند بدون طمع باشد! انسان پر از نیاز است! باید این نیازش را بگونه ای رفع کند! نیاز مالی، نیاز عاطفی، نیاز داشتن به مقام و این که به او اهمیت داده شود. طمع آن روی سکه نیازمندی مطلق انسان است!

با این وجود انسان این معرفت فطری را دارد که تکیه نمودن به مخلوق نمی تواند رفع کننده نیازهای او باشد! او می داند نمی تواند بی نیاز از خداوند باشد. او هرچند وجدان خود را با پرداختن به مخلوق کمی آرام کند ولی وجدان همچنان به او نهیب می زند و گوشزد می کند که راه را اشتباه می رود!

درست است که نیازهای ما توسط مخلوق برآورده می شود ولی مخلوقی که ابزاری در دست خداوند است و اوست که مشیتهای خود را توسط آنها عملی می سازد. توجه به حقیقت توحیدی است که می تواند به انسان آرمش دهد و او را مطمئن به درستی راهش دهد.

توجه به این حقیقت است که سبب می شود انسان در استفاده از مخلوقات خداوند شرط محفوظ ماندن فرامین الهی را برای خود همیشه خط قرمز خود بداند!

درک حقیقت ابزار بودن مخلوق موجب می شود تا انسان حدودی را برای مخلوق قائل شود و گناه سبب شکسته شدن این حد می گردد!