مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر
طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معنی تعویل» ثبت شده است

سلام علیکم - بسم الله


بند 2 فراز  2: أَوِ احْتَجَبْتُ فِیهِ مِنَ النَّاسِ بِسِتْرِکَ أَوِ اتَّکَلْتُ فِیهِ عِنْدَ خَوْفِی مِنْهُ عَلَى أَنَاتِکَ وَ وَثِقْتُ مِنْ سَطْوَتِکَ عَلَیَّ فِیهِ بِحِلْمِکَ وَ عَوَّلْتُ فِیهِ عَلَى کَرَمِ عَفْوِکَ
لغت:
حجاب، یعنی حائلی که مانع از تلاقی دو شیء می شود.
توکّل، یعنی اعتماد بر دیگری و واگذاردن امر و کار خود بر او.
إناة، یعنی تأخیر در انجام کار. در متن به معنای تأخیر در عذاب است.
وثوق، یعنی اعتماد نمودن و محکم کردن.
سطوة، یعنی حمله با شدت و زور.
حلم، کنترل بر نفس جهت خشمگین نشدن آن.
تعویل، یعنی کسی را کفیل و مسؤول امور خود نمودن.
کرم، یعنی تفوّق در خود شیء بدون مقایسه آن با شیء دیگر. کریم کسی است که ذاتا انسان بزرگواری است. لذاست که بدون هیچ انگیزه و هدفی، به دیگری خوبی می کند. مثل آشت که گرم می سازد و نور می بخشد. زیرا ذات آتش این چنین خاصیتی دارد. ولی سخی کسی است که هدفی برای بخشش دارد. فرض کنید برای حفظ آبرو و یا برای ثواب این کار را می کند.
کرم عفو، یعنی عفو کریمانه ای که بدون غرضی صورت می گیرد. ذات خداوند مقتضی این عفو است. پس تعداد عفو برای خداوند مطرح نیست. این گونه نیست که ظرفیت عفو خداوند تمام شود.
لذاست که گنهکار هر بار که می خواهد گناه کند، تکیه به عفوی می کند که تمامی ندارد.
شرح:
 در فراز دوم بند دوم دعای اسغفار اشاره به دو قسم دیگر عوامل گناهان دارد:
عامل چهارم: قدرت مخفی کاری
چهارمین عامل گناه توان مخفی نمودن گناه است. انسانها هر چه امکانات زندگی اشان افزایش پیدا می کند و اعتبار و اعتمادی بیشتر کسب می کنند، بهتر می توانند گناهان خود را مخفی کنند. دروغشان بهتر مخفی کنند. و نیز خیانتشان را و گناهان جنسی اشان را.
این توان را انسانها بخاطر ستّاریّت خداوند بدست آورده اند. انسانها با گناهان مخفیانه خود، از ستّاریّت خداوند سوء استفاده می کنند.
عامل پنجم: آگاهی از شکیبایی خداوند
عامل آخر برای گناه، آگاهی از اناته و حکم و عفو خداوند است.
اِناته: خداوند با تأخیر به گناه واکنش نشان می دهد. توصیه خداوند به بندگانش نیز این است که نسبت به امور قهرآمیز، شتاب نکنید و آن را با تأخیر انجام دهید. برای این که شاید مخاطب شما از شرائط برخورد قهرآمیز خارج شود. برعکس امور محبت آمیز که در آن شتاب کنید که مبادا، روحیه که برای مهربانی، تلطیف شده است، عوض شود. توبیخ برای قهر بیجا زنج آورتر از توبیخ برای مهربانی بیجا است.
حلم: کسی که بردبار است اصلا دچار خشم نمی شود. لذا به تأخیر انداختن عقوبت برای حلیم معنی ندارد. زیرا او اصلا قصدی برای عقوبت ندارد.
درک درست از مخاطب سفیه، سبب می شود تا رفتار سفیهانه او کمتر رنج آور باشد. چیزی که موجب رنجش می شود، آگاهی کامل فرد مقابل از رفتاری زشتی است که انجام می دهد. اما سفیه بخاطر نقصان عقلش از این آگاهی کامل برخوردار نیست.
عفو: تغافل خداوند و ندید گرفتن کار زشتی که بنده ی آگاه انجام داده است، به معنی عفو خداوند است. پس حلم مربوط به بنده سفیه است و عفو در مورد بنده عاقل است.
آگاهی انسان از نامهای خداوند، می تواند مورد سوء استفاده شیطان برای وسوسه بیشتر قرار گیرد. اگر انسان به همه اسماء حسنای خداوند توجه کند و از قسمتی از آنها غفلت نورزد و تنها بعضی از آنها را مورد توجه قرار ندهد دیگر شیطان نمی تواند از غفلت او استفاده نموده و او را مورد وسوسه قرار دهد.

انسان وقتی همه اسباب مادی گناه برایش آماده شد، یعنی بدنش برای انجام کار زشت قدرت داشت و برتریها خدادی هم بر توانش افزود و امکانات مادی هم زمینه گناه را بیشتر برایش آماده ساخت و نیز توانست بخوبی از پس مخفی نمودن زشتیهایش برآید، هنوز مانعی بزرگ سر راه دارد که آن اعتقادات مذهبی اوست.

اعتقاد به این که گناه دارای عذاب است. و این که شاید در حین انجام گناه عذابی سر رسد و مرگ سراغش بیاید.

شیطان در این مرحله سراغ انسان می آید و او را وا می دارد که ترس از عذاب دفعی را با توکل و اطمینان به این که خداوند برخوردهای قهر آمیزش را با تأخیر انجام می دهد، از بین ببرد.

از بین رفتن ترس لزوما به معنی اطمینان داشتن به از بین رفتن عذاب نیست. بله عذاب به تأخیر می افتد اما از بین که نمی رود. شیطان به انسان القاء می کند که خداوند حلیم است و اصلا از کار زشت تو خشم نمی گیرد که بخواهد تو را عذاب کند.

و نیز شیطان از عفو خداوند می گوید و این که: بر فرض عذابی هم به تو تعلق گیرد عفو کریمانه خداوند شامل حال تو خواهد شد.

با رفتن خوف و بوجود آمدن اطمینان از نبود عذاب دنیوی و اخروی و قبل از آنها آماده شدن زمینه های مادی گناه، متأسفانه معصیت شکل می گیرد.

بند 2 فراز 3: فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.

لغت:
صلاة، یعنی ثناء جمیل و نیکو. با قرینه در کلام صلوة را عبادت مخصوص که نماز باشد معنی می کنیم! در صورت نبودن قرینه، صلوة به معنای تعریف و تمجید و ثاء و درود است.
آل، یعنی اهل، و اهل یعنی گروهی که نسبت خانوادگی و یا فکری آنها به شخصی واحد بر می گردد و بین آنها و آن شخص انس و صمیمیتی است.
شرح:

طلب ثناء و رحمت از خداوند برای پیامبر اسلام و اهل بیت معصوم ایشان زمینه استجابت دعا را آماده می سازد. زیرا صلوات بعد از دعا بیان کننده این اعتقاد است که اگر پیامبران الهی و اوصیای ایشان نبودند انسان نمی توانست به آموزهای الهی دسترسی داشته باشد.

آنچه دعا را مستجاب می کند، تلاشی است که فرد خود برای اجابت دعایش می کند. تلاشی که با راهنمایی خداوند توسط وحی امکان پذیر است. در واقع دعا، درخواست از خداوند برای راهنمایی او جهت کار درست و مناسب برای رسیدن به خواسته و پیدا نمودن بصیرت لازم و اراده قوی برای دست کشیدن از خواسته است.

مثلا کسی که از خداوند وسعت رزق می خواهد، نمی تواند به همین دعا بسنده کند بلکه خود باید تلاش کند و اگر این تلاشش هماهنگ با آموزه های وحیانی نباشد، باز هم نتیجه نخواهد گرفت.

استغفار، دعا برای آمرزش گناهان است. بدون شناخت از گناهان و عللی که باعث آنها می شود، نمی توان مطمئن شد که دیگر شخص درگیر با گناه نمی شود و وقتی این اطمینان وجود نداشه باشد توبه ای تحقق نمی پذیرد و وقتی توبه ای نبود، در آینده باز گناه اتفاق می افتد و زمانی که آینده گناه تکرار شود، یعنی گناهان گذشته هنوز آمرزیده نشده اند که توانسته اند مزه خود را در کام گنهکار همچنان نگه دارند و موجب تکرار خود شوند.

در آخر بند دوم حضرت نتیجه می گیرد که: ای آمرزنده گناهان، گناه من را بیامرز و اثرش را محو کن! من آگاه شدم به آنچه سبب گناهان من شده است و تلاش دارم که از این آگاهی برای ترک گناه سود ببرم و از نام های زیبای تو و از نعمتها و بردباریهایت سوء استفاده نکنم!

  • ۰ نظر
  • ۲۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۲۴