مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر
طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معنی کاثر» ثبت شده است

سلام علیکم - بسم الله


دعای استغفار بند 31

اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ خُنْتُ فِیهِ أَمَانَتِی أَوْ بَخَسَتْ بِفِعْلِهِ نَفْسِی أَوْ أَخْطَأْتُ بِهِ عَلَى بَدَنِی أَوْ آثَرْتُ فِیهِ شَهَوَاتِی أَوْ قَدَّمْتُ فِیهِ لَذَّاتِی أَوْ سَعَیْتُ فِیهِ لِغَیْرِی أَوِ اسْتَغْوَیْتُ إِلَیْهِ مَنْ تَابَعَنِی أَوْ کَاثَرْتُ فِیهِ مَنْ مَنَعَنِی أَوْ قَهَرْتُ عَلَیْهِ مَنْ غَالَبَنِی أَوْ غَلَبْتُ عَلَیْهِ بِحِیلَتِی أَوِ اسْتَزَلَّنِی إِلَیْهِ مَیْلِی فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که به امانت خویش در آن خیانت کردم، یا با انجام دادن آن از ارزش نفس خود کاستم، یا با آن بر بدنم صدمه وارد کردم، یا شهواتم را بر آن برگزیدم، یا لذت هایم را در آن مقدم داشتم، یا برای دیگری در آن تلاش نمودم، یا آنکس را که از من پیروی می نمود اغوا نمودم و به سوی آن کشاندم، یا علیه کسی که مرا از آن منع میکرد لشکر کشی کردم تا بر او چیره شوم، یا با قهر بر کسی که میخواست بر من غلبه کند یا با حیله و نیرنگ بر او دست یافتم، یا میلم من را  به سوی آن لغزانید؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!

لغت:

خُنت (خنی) به معنای عمل نکردن به نعهد است!

امانتی (امن) به معنای سکون و رفع خوف و اضطراب است و در صورتی که تعلق به امری خارج از ذهن بگیرد مثل ودیعه، به معنای آن است که آن امر ایمن از تباه شدن است!

بخست (بخس) به معنای نقصان حق است.

استغویت (غوی) به معنای مقابل رشد و هدایت به شر و فساد است.

کاثرت (کثر) به معنای به رخ کشیدن بسیار داشتن از هر چیزی است.

شرح:

در این بند از دعای استغفار که خود از یازده فراز تشکیل یافته است از تلاشهای مخربی که گنهکار در نابود ساختن خود و دیگران می نماید سخن به میان آمده است!

تخریب خود

خُنْتُ فِیهِ أَمَانَتِی: انسان با گناهی که می کند به امانت الهی که همانا حسن استفاده از قوه اختیار است خیانت میکند. این قوه در اختیار دیگر موجودات جهان هستی گذاشته نشده است! تنها این انسان است که آنچه میخواهد انجام می دهد. به او این قدرت داده شده است منتها از او تعهد گرفته شده است که از این قدرت که به صورت امانت در اختیار او قرار گرفته است در راستای بروز و ظهور هرچه بیشتر فطرت توحیدی استفاده قرار دهد و انسان نیز آن را پذیرفته است!  

وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی‏ آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى‏ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلینَ. (اعراف: 172)

و (به خاطر بیاور) زمانى را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آنها را برگرفت؛ و آنها را گواه بر خویشتن ساخت؛ (و فرمود:) «آیا من پروردگار شما نیستم؟» گفتند: «آرى، گواهى مى‏دهیم!» (چنین کرد مبادا) روز رستاخیز بگویید: «ما از این، غافل بودیم؛ (و از پیمان فطرى توحید بى‏خبر ماندیم)»!

بَخَسَتْ بِفِعْلِهِ نَفْسِی: گناه موجب می شود تا نفس نفیس و پرقیمت انسانی که می توانست جلوگاه انوار الهی باشد، دیواری نمور برای انواع سایه های زشت شود. و آنچنان بی ارزش شود که از چهارپایان نیز فروتر رود!

أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبیلاً (فرقان: 44)

آیا گمان مى‏برى بیشتر آنان مى‏شنوند یا مى‏فهمند؟! آنان فقط همچون چهارپایانند، بلکه گمراهترند!

أَخْطَأْتُ بِهِ عَلَى بَدَنِی: روح که با گناه این چنین تخریب گشته است نوبت جسم است که مسیر تباهی را پیش گیرد و بر اثر گناه فرسوده تر و بیکارتر گردد!

آثَرْتُ فِیهِ شَهَوَاتِی: شهوتها، همان میلهای شدید نفسانی، بر عقل و مصلحت ترجیح داده شوند! و خواسته های شهوانی مورد اجابت قرار گیرد و همه روح و بدن در خدمت آن قرار گیرد!

قَدَّمْتُ فِیهِ لَذَّاتِی: اصل در هر کاری لذت جویی باشد همین که لذتی در کاری نباشد آن کار مدام به تأخیر بیافتد. بجای آن کارهای پر لذت برای انجام پیش بیافتند بدون آن که ملاک دیگری در پس و پیش نمودن اولویتهای کاری مد نظر قرار گیرد!

تخریب دیگری

سَعَیْتُ فِیهِ لِغَیْرِی: گناه بعد از تخریب صاحب خود سراغ دیگری می رود! شخص گنهکار تلاش خود را بکار می بندد تا افراد پیراومون خود را نیز به تباهی بکشاند.

اسْتَغْوَیْتُ إِلَیْهِ مَنْ تَابَعَنِی: در این میان تخریب را با آنانی شروع می کند که بیشتر تابع او هستند و از او الگو می گیرند مثل فرزندان و دوستان!

کَاثَرْتُ فِیهِ مَنْ مَنَعَنِی: در برخورد با آنانی که دوستش نیستند و او را پس می زنند، راه تفاخر ار پیش می گیرد! این تفاخر به داشته های دنیوی سبب می شود تا طرف مقابل هم رو به همین تفاخرها بیاورد و این چنین می شود که شخص گنهکار مخالفین خود را نیز به تباهی می کشاند!

قَهَرْتُ عَلَیْهِ مَنْ غَالَبَنِی: اگر با تفاخر مخالفین رام نشدند بلکه با تفاخر بیشتری وارد میدان شدند، گنهکار رو به گناهانی دیگر برای غلبه بر دیگران می آورد! به آنها انواع ستمها را روا می دارد!

غَلَبْتُ عَلَیْهِ بِحِیلَتِی: اگر باز هم کار پیش نرفت، رو به حیله می آورد تا در نهایت به غلبه مورد قبولش برسد!

اسْتَزَلَّنِی إِلَیْهِ مَیْلِی: تخریب خود و دیگری همه بخاطر این است که «میل» در انسان اطاعت شده است!