پاورقی / مناجات شعبانیه
سلام علیکم - بسم الله
ماه شعبان را با مناجاتش می شناسیم مناجاتی که شاید برتر از آن یافت نشود. مناجاتی که به شدن حضرت امام خمینی به ان عشق می ورزیدند. به نظرم آمد شاسته است ترجمه روان و در عین حال دقیقی را از این مناجات خدمت شما گرامیان تقدیم کنم!
****
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
الها! ثناء زیبایت را بر محمد و آل محمد بفرست.
وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ
وقتی تو را می خوانم، به آنچه می خوانمت توجه کن و وقتی صدایت می زنم، صدایم را بشنو!
وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ مُسْتَکِیناً لَکَ مُتَضَرِّعاً إِلَیْکَ
وقتی می خواهم با تو درددل کنم و راز دلم را با تو به نجوا بنشینم، رو به من کن! من سوی تو فرار کردم. در محضرت در حالی که بسختی به تو محتاجم و زار می زنم ایستاده ام.
رَاجِیاً لِمَا لَدَیْکَ ثَوَابِی وَ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَ تَخْبُرُ حَاجَتِی وَ تَعْرِفُ ضَمِیرِی
به پاداشهایی که نزد توست امیدوارم! و می دانی آنچه در درون من است و خبر داری از حاجاتم و نهانم را می شناسی.
وَ لاَ یَخْفَى عَلَیْکَ أَمْرُ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ
بر تو پوشیده نیست سرانجام کارم و آنجایی که می افتم و از حرکت باز می ایستم.
وَ مَا أُرِیدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِی وَ أَتَفَوَّهَ بِهِ مِنْ طَلِبَتِی وَ أَرْجُوهُ لِعَاقِبَتِی
بر تو پوشیده نیست هر آنچه را که از سخنانم بروز می دهم و خواسته هایی که بر دهانم جاری می شود و امید دارم که بخاطر عاقبتم آنها را برآورده سازی.
وَ قَدْ جَرَتْ مَقَادِیرُکَ عَلَیَّ یَا سَیِّدِی فِیمَا یَکُونُ مِنِّی إِلَى آخِرِ عُمْرِی مِنْ سَرِیرَتِی وَ عَلاَنِیَتِی
سرورم! در آنچه تا بحال بوده ام تا آخر عمرم، با همه پنهانی هایم و آشکارهایم در مسیر مقدراتت جاریم!
وَ بِیَدِکَ لاَ بِیَدِ غَیْرِکَ زِیَادَتِی وَ نَقْصِی وَ نَفْعِی وَ ضَرِّی
همه دارائیم و کاستیم و سود و زیانم به دست توست به دست غیر تو نیست.
إِلَهِی إِنْ حَرَمْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَرْزُقُنِی وَ إِنْ خَذَلْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُنِی
معبود من! اگر محرومم کنی چه کسی من را روزی می دهد؟! اگر بی یارم بگذاری، چه کسی یاریم می کند؟!
إِلَهِی أَعُوذُ بِکَ مِنْ غَضَبِکَ وَ حُلُولِ سَخَطِکَ
معبود من! از خشمت به تو پناه می برم و از این که غضبت را بر من روا بداری!
إِلَهِی إِنْ کُنْتُ غَیْرَ مُسْتَأْهِلٍ لِرَحْمَتِکَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَیَّ بِفَضْلِ سَعَتِکَ
معبود من! اگر من اهلیت دریافت رحمتت را ندارم (که ندارم) ولی تو اهلیت این را داری که از گستره لطفت به من ببخشی.
إِلَهِی کَأَنِّی بِنَفْسِی وَاقِفَةٌ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ قَدْ أَظَلَّهَا حُسْنُ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ فَفَعَلْتَ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ تَغَمَّدْتَنِی بِعَفْوِکَ
معبود من! انگاری خودم را ایستاده در محضرت می بینم (در محکمه قیامت زیر آفتاب سوزان). سایه بر سرم، توکل نیکوی من به توست. پس همان کاری را که تو اهلش هستی با من انجام بده و من را غرق عفو و بخششت کن!
إِلَهِی إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلَى مِنْکَ بِذَلِکَ وَ إِنْ کَانَ قَدْ دَنَا أَجَلِی وَ لَمْ یُدْنِنِی (یَدْنُ) مِنْکَ عَمَلِی فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَیْکَ وَسِیلَتِی
معبود من! اگر من را عفو کنی چه کسی به این کار سزاوارتر از توست؟! اگر مرگم نزدیک گشته است و کاری من را به قرب تو نزدیک نکرده است، خب من اقرار به گناهم را وسیله قرببم سوی تو قرار می دهم.
إِلَهِی قَدْ جُرْتُ عَلَى نَفْسِی فِی النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَیْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا
معبود من! در مراقبت از نفسم به خود ستم کردم. اگر نفسم را نیامرزی پس ای وای بر این نفس!!
إِلَهِی لَمْ یَزَلْ بِرُّکَ عَلَیَّ أَیَّامَ حَیَاتِی فَلاَ تَقْطَعْ بِرَّکَ عَنِّی فِی مَمَاتِی
معبود من! در همه طول زندگیم به من نیکی کردی، نیکی ات را در مدت بعد از مرگم قطع نکن!
إِلَهِی کَیْفَ آیَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِکَ لِی بَعْدَ مَمَاتِی وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِی (تُولِنِی) إِلاَّ الْجَمِیلَ فِی حَیَاتِی
معبود من! من بعد از مرگم، چگونه از نگاه زیبایی که (هنگام زنده بودنم) به من داشتی ناامید شوم؟!
إِلَهِی تَوَلَّ مِنْ أَمْرِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ عُدْ عَلَیَّ بِفَضْلِکَ عَلَى مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ
معبود من! (من اهلیت این را ندارم که مدیرم تو باشی ولی) آنگونه که خود اهلیت داری من را مدیریت کن و به من برگرد! به لطفت برگرد به گناهکاری که جهلش همه هستی اش را دربرگرفته!
إِلَهِی قَدْ سَتَرْتَ عَلَیَّ ذُنُوباً فِی الدُّنْیَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَى سَتْرِهَا عَلَیَّ مِنْکَ فِی الْأُخْرَى
معبود من! در دنیا گناهانی از من را پوشاندی ولی من به این پوشش در آخرت نیازمندترم!
إِلَهِی قَدْ أَحْسَنْتَ إِلَیَّ إِذْ لَمْ تُظْهِرْهَا لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ فَلاَ تَفْضَحْنِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ
معبود من! به من لطف کردی و گناهانم را نزد هیچ کس از بندگان صالحت آشکار نکردی پس روز قیامت هم من را نزد مردمان حاضر و شاهد آنجا مفتضح نکن!
إِلَهِی جُودُکَ بَسَطَ أَمَلِی وَ عَفْوُکَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِی
معبود من! این جود تو بوده است که آرزویم را (به این که مورد لطفت قرار بگیرم) گسترده نموده و من عفو تو را برتر از کار خوب خودم می دانم (لذا دل به عفوت خوش دارم نه به کارهایم)
إِلَهِی فَسُرَّنِی بِلِقَائِکَ یَوْمَ تَقْضِی فِیهِ بَیْنَ عِبَادِکَ
معبود من! آن روز که بین بندگانت به قضاوت می نشینی، من را از ملاقتت خوشحال کن!
إِلَهِی اعْتِذَارِی إِلَیْکَ اعْتِذَارُ مَنْ لَمْ یَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ فَاقْبَلْ عُذْرِی یَا أَکْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَیْهِ الْمُسِیئُونَ
معبود من! عذرخواهی من نزد تو، عذر خواهی کسی است که بی نیاز از قبول عذرخواهیش نیست! (بسختی محتاج قبول عذرخواهی ام هستم) لذا ای بزرگوارترینِ در قبولِ عذرِ بدکاران، عذرخواهیم را بپذیر!
إِلَهِی لاَ تَرُدَّ حَاجَتِی وَ لاَ تُخَیِّبْ طَمَعِی وَ لاَ تَقْطَعْ مِنْکَ رَجَائِی وَ أَمَلِی
معبود من! حاجتم را رد نکن و طمعی که به تو دارم را ناکام نگذار امید و آرزویم را بخودت قطع نکن!
إِلَهِی لَوْ أَرَدْتَ هَوَانِی لَمْ تَهْدِنِی وَ لَوْ أَرَدْتَ فَضِیحَتِی لَمْ تُعَافِنِی
معبود من! اگر می خواستی ساقطم کنی، من را راه نمی نمودی و هدایتم نمی نکردی و اگر مفتضح شدنم را می خواستی من را معاف از این بلا نمی ساختی!
إِلَهِی مَا أَظُنُّکَ تَرُدُّنِی فِی حَاجَةٍ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی طَلَبِهَا مِنْکَ
معبود من! گمان نمی کنم حاجتی را که همه عمرم را برای رسید به آن فنا کردم رد کنی!
إِلَهِی فَلَکَ الْحَمْدُ أَبَداً أَبَداً دَائِماً سَرْمَداً یَزِیدُ وَ لاَ یَبِیدُ کَمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى
معبود من! تا ابد تا ابد همیشه و همیشه ستایش تنها از آن توست. ستایشی که زیاد می شود و از آن کاسته نمی گردد. آنطور که خودت دوست داری و می پسندی.
إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ
معبود من! اگر من را بخاطر جرمم بگیری من دست به عفوت می شوم. و اگر من را بخاطر گناهانم بگیری من دست به غفرانت می شوم و اگر من را داخل آتش کنی به اهل آتش خواهم گفت که من دوستت دارم.
إِلَهِی إِنْ کَانَ صَغُرَ فِی جَنْبِ طَاعَتِکَ عَمَلِی فَقَدْ کَبُرَ فِی جَنْبِ رَجَائِکَ أَمَلِی
معبود من! اگر در کنار بزرگی تکلیف طاعتی که برگردن من است، عملم کوچک است ولی در عوض در کنار امیدم به تو، آرزوی بزرگی (در سر) دارم!
إِلَهِی کَیْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِکَ بِالْخَیْبَةِ مَحْرُوماً وَ قَدْ کَانَ حُسْنُ ظَنِّی بِجُودِکَ أَنْ تَقْلِبَنِی بِالنَّجَاةِ مَرْحُوماً
معبود من! چگونه از نزدت روی برگردانم (و بروم) در حالی که ناکام و محروم باشم؟! با این که خوش گمان بودم به جودت و این که من را نجات دهی و مورد رحمتت قرارم دهی!
إِلَهِی وَ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْکَ وَ أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ
معبود من! من عمرم را در نشاط غفلت از تو فنا نمودم و (تازگی) جوانیم را در مستی دوری از تو کهنه ساختم.
إِلَهِی فَلَمْ أَسْتَیْقِظْ أَیَّامَ اغْتِرَارِی بِکَ وَ رُکُونِی إِلَى سَبِیلِ سَخَطِکَ
معبود من! بیدار نشدم آن روزگاران که خاطر جمع از (خشم تو) بودم و ایامی که مسیر منتهی به خشمت را می پیمودم
إِلَهِی وَ أَنَا عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ قَائِمٌ بَیْنَ یَدَیْکَ مُتَوَسِّلٌ بِکَرَمِکَ إِلَیْکَ
معبود من! منم بنده ات و بنده زاده ات ایستاده در محضرت! دست آویخته به کرمت!
إِلَهِی أَنَا عَبْدٌ أَتَنَصَّلُ إِلَیْکَ مِمَّا کُنْتُ أُوَاجِهُکَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْیَائِی مِنْ نَظَرِکَ وَ أَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْکَ إِذِ الْعَفْوُ نَعْتٌ لِکَرَمِکَ
معبود من! منم بنده ای که سوی تو بیرون آمدم از همه کارهایی که بخاطر بی شرمیم از نگاه تو مواجهشان شدم و مرتکبشان گشتم. و از تو طلب عفو می کنم زیرا عفو و بخشش، خصوصیت کرم و بزرگواری توست!
إِلَهِی لَمْ یَکُنْ لِی حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ إِلاَّ فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ وَ کَمَا أَرَدْتَ أَنْ أَکُونَ کُنْتُ فَشَکَرْتُکَ بِإِدْخَالِی فِی کَرَمِکَ وَ لِتَطْهِیرِ قَلْبِی مِنْ أَوْسَاخِ الْغَفْلَةِ عَنْکَ
معبود من! برای من قدرتی نیست که از معصیتت درآیم مگر وقتی که محبتت من را بیدار کند! و آنطوری که تو می خواهی باشم لذا من بخاطر این که من را داخل کرمت نمودی سپاس می گویم و نیز سپاس می گویم بخاطر این که قلبم را از چرکهای غفلت پاک نمودی!
إِلَهِی انْظُرْ إِلَیَّ نَظَرَ مَنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ وَ اسْتَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِکَ فَأَطَاعَکَ یَا قَرِیباً لاَ یَبْعُدُ عَنِ الْمُغْتَرِّ بِهِ وَ یَا جَوَاداً لاَ یَبْخَلُ عَمَّنْ رَجَا ثَوَابَهُ
معبود من! به من نگاه کن! نگاه کسی که وقتی صدایش می زنی جوابت می دهی. نگاه کسی که وقتی از او کاری را می خواهی، به استمداد از کمکت اطاعتت می کند! ای نزدیکی که از کسانی که نسبت به تو خوشحیالند دور نمی شوی و از بخشنده ای که به کسانی که امید به ثوابت دارند بخل نمی ورزی.
إِلَهِی هَبْ لِی قَلْباً یُدْنِیهِ مِنْکَ شَوْقُهُ وَ لِسَاناً یُرْفَعُ إِلَیْکَ صِدْقُهُ وَ نَظَراً یُقَرِّبُهُ مِنْکَ حَقُّهُ
معبود من! هدیه کن به من قلبی که شوقش او را به تو نزدیک کند و ببخش زبانی که صدقش او را نزد تو بالا ببرد و ببخش نگاهی که ادای حقش او را به مقام قرب تو برساند.
إِلَهِی إِنَّ مَنْ تَعَرَّفَ بِکَ غَیْرُ مَجْهُولٍ وَ مَنْ لاَذَ بِکَ غَیْرُ مَخْذُولٍ وَ مَنْ أَقْبَلْتَ عَلَیْهِ غَیْرُ مَمْلُولٍ
معبود من! کسی که به تو معروف شد، ناشناخته نباشد و کسی که بتو پناهنده شد بی یار نباشد و کسی که رو به تو آورد ملول و افسرده نباشد.
إِلَهِی إِنَّ مَنِ انْتَهَجَ بِکَ لَمُسْتَنِیرٌ وَ إِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِکَ لَمُسْتَجِیرٌ وَ قَدْ لُذْتُ بِکَ یَا إِلَهِی فَلاَ تُخَیِّبْ ظَنِّی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ لاَ تَحْجُبْنِی عَنْ رَأْفَتِکَ
معبود من! کسی که بواسطه تو راه یابد، نور را جذب کند، و کسی که به تو چنگ زند در پناه قرار گیرد و لذا معبود من! من به تو پناه آوردم پس گمانم را به رحمتت ناکام نگذار و من را از رأفتت محجوب و محروم نساز!
إِلَهِی أَقِمْنِی فِی أَهْلِ وَلاَیَتِکَ مُقَامَ مَنْ رَجَا الزِّیَادَةَ مِنْ مَحَبَّتِکَ
معبود من! من را ساکن میان اهل ولایتت قرار بده! جای کسانی که امید دارند که مدام بر محبتشان نسبت تو افزوده شود!
إِلَهِی وَ أَلْهِمْنِی وَلَهاً بِذِکْرِکَ إِلَى ذِکْرِکَ وَ هِمَّتِی فِی رَوْحِ نَجَاحِ أَسْمَائِکَ وَ مَحَلِّ قُدْسِکَ
معبود من! اشتیاق یادت را به من الهام کن و همه دغدغه ام را در استفاده از نسیم سعادتی قرار بده که از اسماء تو و از جایگاه قدسیت سرچشمه می گیرد!
إِلَهِی بِکَ عَلَیْکَ إِلاَّ أَلْحَقْتَنِی بِمَحَلِّ أَهْلِ طَاعَتِکَ وَ الْمَثْوَى الصَّالِحِ مِنْ مَرْضَاتِکَ فَإِنِّی لاَ أَقْدِرُ لِنَفْسِی دَفْعاً وَ لاَ أَمْلِکُ لَهَا نَفْعاً
معبود من! قسم به حقی که بر خودت ملزم نموده ای (که لطفت همیشه دستگیر بیچارگان باشد) من را به جایگاه اهل طاعتت برسان. جایگاه مناسبی که آنها بخاطر جلب رضایتت بدست آوردند. زیرا من نه قدرتی بر دفع آسیبها از خودم دارم و نه می توانم سودی را برای خودم تصاحب کنم!
إِلَهِی أَنَا عَبْدُکَ الضَّعِیفُ الْمُذْنِبُ وَ مَمْلُوکُکَ الْمُنِیبُ فَلاَ تَجْعَلْنِی مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَکَ وَ حَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِکَ
معبود من! منم بنده ناتوان و گنهکارت! مملوک ناله کنت! پس من را جزء کسانی قرار نده که روی از آنها برگردانده ای کسانی که غفلتهایشان آنها را از عفو و بخشش محجوب و محروم نموده است.
إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الاِنْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ
معبود من! بریدن از خلق و تنها به تو محتاج شدن را بطور کامل به من هدیه کن و دیدگان قلبهای ما را به تابش توجه اشان به تو، نورانی ساز! تا جایی که چشمان قلبها حجابهای نورانی (ذوات مقدسه ائمه طاهرین) را بدرد و به معدن عظمت تو برسد و روح های ما آویز عزت قدسیت شود! (در مسیر کمال نباید در آنها که این راه را نشانمان دادند متوقف شد بلکه باید از آنها عبور نمود. این معنی دریدن حجابهای نورانی است.)
إِلَهِی وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ وَ لاَحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلاَلِکَ فَنَاجَیْتَهُ سِرّاً وَ عَمِلَ لَکَ جَهْراً
معبود من! قرارم بده از آنانی که صدایشان که می زنی پاسخت می دهند و نگاهشان که می کنی بخاطر شکوهت نعره می کشند. با آنها در پنهانی راز می گویی و آنها در آشکار برایت عمل (نیک) انجام می دهند.
إِلَهِی لَمْ أُسَلِّطْ عَلَى حُسْنِ ظَنِّی قُنُوطَ الْإِیَاسِ وَ لاَ انْقَطَعَ رَجَائِی مِنْ جَمِیلِ کَرَمِکَ
معبود من! بر خوش گمنانیم (به رحمتت) ناامیدی یأس آور را مسلط نکن و امیدم را به لطفهای زیبایت قطع مکن!
إِلَهِی إِنْ کَانَتِ الْخَطَایَا قَدْ أَسْقَطَتْنِی لَدَیْکَ فَاصْفَحْ عَنِّی بِحُسْنِ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ
مبعود من! اگر خطاها من را از چشم تو انداخته است، پس بخاطر توکل نیکویی که به تو دارم از من درگذر!
إِلَهِی إِنْ حَطَّتْنِی الذُّنُوبُ مِنْ مَکَارِمِ لُطْفِکَ فَقَدْ نَبَّهَنِی الْیَقِینُ إِلَى کَرَمِ عَطْفِکَ
معبود من! اگر گناهان، من را از لطفهای بزرگوارانه ات ساقط نموده است ولی یقین به عطوفت کریمانه ات من را بهوش آورده است!
إِلَهِی إِنْ أَنَامَتْنِی الْغَفْلَةُ عَنِ الاِسْتِعْدَادِ لِلِقَائِکَ فَقَدْ نَبَّهَتْنِی الْمَعْرِفَةُ بِکَرَمِ آلاَئِکَ
معبود من! اگر غفلت من را از آمادگی برای ملاقاتت خوابانده است ولی معرفت به نعمتهای کریمانه ات بیدارم ساخته است!
إِلَهِی إِنْ دَعَانِی إِلَى النَّارِ عَظِیمُ عِقَابِکَ فَقَدْ دَعَانِی إِلَى الْجَنَّةِ جَزِیلُ ثَوَابِکَ
معبود من! اگر عقاب بزرگت من را به آتش بخواند، ثوابهای بزرگت من را به بهشت می خواند.
إِلَهِی فَلَکَ أَسْأَلُ وَ إِلَیْکَ أَبْتَهِلُ وَ أَرْغَبُ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَنِی مِمَّنْ یُدِیمُ ذِکْرَکَ وَ لاَ یَنْقُضُ عَهْدَکَ وَ لاَ یَغْفُلُ عَنْ شُکْرِکَ وَ لاَ یَسْتَخِفُّ بِأَمْرِکَ
معبود من! پس من فقط از تو درخواست می کنم و به سویت با تضرع و زاری روی می آورم! و از تو درخواست می کنم که بر محمد و آل محمد زیباترین درودهایت را بفرستی! و من را از کسانی که دائم الذکر هستند قرارم دهی. و از کسانی که عهدت را نمی شکنند و غافل از شکوهت نیستند و دستوراتت را سبک نمی شمارند.
إِلَهِی وَ أَلْحِقْنِی بِنُورِ عِزِّکَ الْأَبْهَجِ فَأَکُونَ لَکَ عَارِفاً وَ عَنْ سِوَاکَ مُنْحَرِفاً وَ مِنْکَ خَائِفاً مُرَاقِباً
معبود من! من را به نور عزتِ پرهیجانت ملحق کن تا به معرفتت دست یابم و از غیر تو بازگردم و نسبت به تو هراسان و مراقب باشم!
یَا ذَا الْجَلاَلِ وَ الْإِکْرَامِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً کَثِیرا
ای صاحب شکوه و بزرگواری. و ثناء و سلام مخصوص و فراوان خداوند بر محمد و آل پاکیزه محمد باد!
- ۰ نظر
- ۲۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۵۵