مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر
طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کفر و لجاجت» ثبت شده است

هشت رذیله 49 / لجاجت 1 / تعریف لجاجت

| سه شنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۴، ۰۹:۲۲ ب.ظ

سلام علیکم - بسم الله


قرآن، انسان غیر مهذَّب را با هشت خصوصیت تعریف می کند و می شناساند: ناسپاسی، شتابزدگی، لجاجت، ستمگری، ولنگاری، حرص، بخل و نادانی.
از میان عناوین فوق تا اینجای بحث به دو خصلت ناسپاسی و شتابزدگی پرداخته ایم. ان شاء الله از این جلسه به خصلت سوم: لجاحت، خواهیم پرداخت.
قرآن در باره لجاجت می فرماید: ان الانسان اکثر شیء جدلا. انسان بیش از هر چیز، به جدل می پردازد.
جدل، جدال لفظی است. جنگی است که اسلحه آن زبان است و فشنگهای آن جملاتی است که با لعاب منطق، بطرف فرد مقابل شلیک می شود.
ممکن است کسی که اهل جدل است، محتوای سخنش حق باشد ولی نیتش برای گفتن حق نباشد. نیتش غلبه باشد. نفسش از غلبه خوشش می آید. براین اساس لعاب منطق و یا روکش حق هم محتوای باطل را حق نشان می دهد و هم نیت فاسد را، صالح و سالم نشان می دهد.
کسی که جدل می کند، می خواهد بگوید من اگر این سخن را نمی پذیرم نه بخاطر لجاحت است بلکه بخاطر حق ندانستن آن سخن است! پس جدل، دفاع لجوج از لجاجت خود است.
ولی لجوج با همین ابزار دفاعیش، بیشتر خود را رسوا می کند. اصولا همه اهل باطل، از هر ابزاری برای پنهان کردن باطل خود استفاده کنند، همان ابزارها نشانه هایی می شود برای شناخت باطل آنها. این ترجمان آیه شریفه «مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین» است.
از این مقدمه می توان نتیجه گرفت که جدل و لجاحت دو روی یک سکه هستند.
لجاجت با کفر نیز هم کاسه است. زیرا کفر به معنای انکار حقیقتی است که عقل انسان آن را تصدیق نموده و فطرت به آن ایمان آورده است ولی زبان از تصدیق آن امتناع می کند و اگر هم منافقانه آن را تصدیق کند ولی قلب او آن را انکار می کند. این انکار را می شود در عدم التزام عملی به حق تصدیق شده بخوبی دریافت.
البته وقتی سخن از کفر می شود، ذهن سراغ کفر فقهی نرود. مفهوم کفر فقهی با کفر قرآنی، عموم و خصوص من وجه است:
بعضی از کافرهای فقهی کافرهای قرآنی نیستند مثل غالب غیر مسلمانانی که از نظر فکری مستضعف هستند و سخن حق به آنها نرسیده است.  و یا بسختی دچار شبهه اند. آنها هر چند از منظر قرآن کافر نیستند ولی از نظر فقهی کافرند و احکام فقهی کافر بر آن بار است. قرآن درباره حقیقت انسانها قضاوت می کند ولی فقه درباره ظاهر انسان حکم می دهد. مثلا از نظر فقیه بودائیها نجس هستند حال فرقی نمی کند این بودایی واقعا حق به او رسیده است و منکر آن شده است یا نه. فقیه طبق ظاهر حکم می کند تا بتواند زندگی انسانها را سامان دهد. 
و بعضی کافرهای قرآنی هم کافرهای فقهی نیستند. مانند همه آنها که قسمتی از حق را منکر می شوند مثل اهل سنت و مثل منکرین هر گونه ولایتی برای فقیه.
پس همه آنها که در پذیرش حق لجات می کنند و رو به جدل می آوردند، کافرند. کفر در هر رتبه خود، سهمی از کفر به خداوند را دارد. زیرا هر آنچه حق است، جلوه یکی از اسماء خداوند است. و انکار هر قسمتی از حق، انکار این جلوه است. و هر انکار جلوه ای، مانع از جلوه می شود. مثل دیواری می ماند که مانع از تابش خورشید می گردد. پس کسی که کافر است، راه خداوند را می بندد. «سادّ عن سبیل الله» است. اول خودش و بعد دیگران را منحرف از راه خداوند می کند. راه خداوند راهی است که توسط اسماء او روشن شده است! اسماء او وقتی جلوه می کنند، راه را روشن می سازند.
قلبهایی که زنگار گرفتند و دچار زیغ شده اند،قلبهایی که منکوس شده اند و دیگر دریافتی ندارند، قلبهایی که مهر خورده شده اند و سخت تر از سنگ شده اند، دیگر نه تابشی آنها را گرم می سازد و نه روشن می کند. قلبهایی که فقط از وهم، دریافت می کنند و مثل دراکولا از نور متنفرند زیرا نور آنها را پوک و توخ و زهوق می کند که ان الباطل کان زهوقا.
بر همین اساس است که لجوج به سختی نیازمند جدل است تا بتواند خود را حق نشان دهد. به نورهای مجازی پناه می برد. نورهایی که هزار هزار آنها باز هم نمی تواند شب را روز کند.
از لجاجتهای خُرد به خداوند پناه ببریم که کوه از سنگ ریزه تشکیل می شود. با حق در نیافتیم که هر که با حق در افتاد، ور افتاد. به زمین خورد و تنها وقتی می تواند دوباره بلند شود که توبه کند! توبه و برگشت به حق کند. حق را تصدیق کند. با صدای بلند بگوید که: «من در باطل بودم! حق را عمدا تکذیب کردم. اشتباه نکردم! عمدا راه حق را نپیمودم. جاهل نبودم. عالم بودم. تلاشم بخاطر روشن شدن حق نبود. تلاشم برای خاموش کردن آن بود.» این اعتراف سبب آمرزش او می شود.
این بود تعریفی از لجاحت. ان شاء الله در مباحث بعدی لجاحت را در لایه های مختلفش مورد بررسی قرار خواهیم داد.
  • ۰ نظر
  • ۱۸ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۲۲