مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر
طبقه بندی موضوعی

۱۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

سلام علیکم - بسم الله


دعای استغفار بند 8:

فراز دوم: فَلَمَّا قَصَدَنِی بِکَیْدِهِ الشَّیْطَانُ وَ مَالَ بِی إِلَیْهِ الْخِذْلَانُ وَ دَعَتْنِی نَفْسِی إِلَى الْعِصْیَانِ

لغت:

قصد، به معنای توجه به عمل و آماده اقدام است، قصد آخرین مرحله انجام عمل قبل از اراده است.

خذلان، مفهومی مقابل نصرت و کمک است. مخذول در مقابل منصور است! مخذول کسی است که بدون کمک رها شده است!

شرح:

حضرت در این فراز از دعا به سه عامل روانی گناه می پردازد: شیطان، خذلان و نفس!

عوامل تحقق گناه:

عامل نخست: شیطان (فَلَمَّا قَصَدَنِی بِکَیْدِهِ الشَّیْطَانُ)

شیطان با نقشه سوی انسان می آید و او را به انجام گناه ترغیب و تشویق می کند. نقشه شیطان همیشه یه نقشه فکری است! یعنی از طریق دست آزی به اصول فکری انسان، او را به گناه ترغیب می کند.

انسان طبق فطرت خویش که توسط وحی تقویت شده است، از زشیتها اکراه دارد و بر این اساس خوب می داند که چه اموری او را ورطه گناه می اندازد.

شیطان با توجه به این آگاهی انسان، نظر او را درباره مقدمات گناه عوض می کند!

سخنانی که شیطان در گوش انسان زمزمه می کند:

زندگی را آسان بگیر! خدا که نمی خواسته اینقدر زندگی سخت باشد!

کمی هم به خواسته های نفست پاسخ بده و الا نفست طغیان خواهد کرد!

ترس از عقاب نداشته باشد بالاخره خداوند وضعیت تو را درک میکند!

تو قوی تر از آنی که این کارها بتواند تو را به گناه بکشاند!

تو که بتازگی گناه کردی خب این هم روش همه اش را با هم توبه می کنی!

این آخرین گناه را هم انجام بده تا شعله نفست بخوابد بعدا مواظب مقدمات آن هم باش که گناه را تکرار نکنی!

اینقدر گناه نکردی که حالا گناه نزدت اینقدر جلوه پیدا کرده، چند بار پشت سر هم گناه کن تا نفست لااقل برای مدتی هم که شده دست از سرت بردارد!

تو الان نیازمند تمرکز برای کارت هستی لذا چاره ای جز گناه نداری تا بتوانی نفست را آرام کنی!

تو با این کارت که به کسی آسیبی وارد نمی کنی پس چرا نباید این کار را بکنی؟!

هر چند وقت یکبار که این کار را بکنی هیچ آسیبی به تو نمی رسد!

تو که بالاخره به بالای بهشت نمی برندت با این گذشته ای که داری حالا این همه تقوا برای چیست؟!

....

در کنار این وسوسه های فکری که در باره همه گناهان صدق می کند، بعضی از وسوسه ها نیز مخصوص گناهان خاص است! که همه ما تجربه تجربه این وسوسه ها را داریم!

آگاهی از اصول فکری شیطان و  تسلط و ایمان به اصول فکری الهی سبب می شود تا انسان به مقدار زیادی در مقابل وسوسه ها فکری شیطان مقاوم و مصون باشد!

عامل دوم: خذلان الهی (مَالَ بِی إِلَیْهِ الْخِذْلَانُ)

خداوند متعال همیشه به بندگانش کمک می کند تا بتوانند بر علیه فریب شیطان مقاوم و مصون باشند! خداوند این کار را هم با فطرت حق جویی که در انسانها قرار داده است انجام می دهد و هم با فرستادن انبیاء و اوصیاء ایشان و علمایی که مکتب انبیاء را در سخنان و نوشته های خود نشر می دهند و نیز خیرخواهان که انسانها را امر معروف و نهی از منکر می کنند.

ولی با این وجود خداوند انسان را مجبور به طی مسیر در راه رشد نمی کند. لا اکراه فی الدین به این معناست. بلکه فقط راه رشد از سقوط را به انسانها می نمایاند (قد تبین الرشد من الغی).

در متن فوق از این که خداوند انسان را در انتخاب مسیر گناه و اقدام بر گناه آزاد گذاشته است تعبیر به خذلان الهی شده است! خداوند جلوی انسان را در مسیر سقوط نمی گیرد یعنی او را در این گونه یاری نمی دهد!

حال انسان اگر از خداوند بخواهد که بین او گناه حائل ایجاد کند نگذارد که او بتواند نیست سوء خود را برای انجام گناه محقق سازد و در این دعا مصرّ باشد خداوند هم برای او این کار را انجام می دهد!

عامل سوم: خواهش های نفسانی (دَعَتْنِی نَفْسِی إِلَى الْعِصْیَانِ)

نفس مجموعه همه تفکرات، عواطف  و رفتارهایی است که در گذشته از بدو حلول روح در جنین، تا زمان اکنون در انسان بوجود آمده و از او سر زده است.

این مجموعه یکی از مهترین عواملی که انسان را به زشتیها فرا می خواند و این گونه نفس، آینده را نیز بلعیده و خود را فربه تر می سازد!

این مجموعه چون بسیار تحت تأثیر دنیای مادی شکل گرفته است همه اش پر از جهل و هوس و وهم است لذا تمایل دارد تا با حدود الهی مخالفت کند! حدود الهی مصالح حقیقی انسان را در نظر دارد و نفس از این مصالح غافل است و خو کرده به لذاتها و منافع آنی دینوی لذا است که این حدود را بر نمی تابد!

پاورقی - خطبه شعبانیه

| پنجشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۳۳ ب.ظ

سلام علیکم - بسم الله


ضمن تبریک حلول ماه مبارک رمضان خدمت دوستان خوبم نظر شما را به خطبه پیامبر اسلام در آخرین جمعه یکی از ماه های شعبان جلب می کنم تا دستور العملی باشد برای بهره وری هر چه بهتر از این ماه!
اگر سؤالی در توضیح فقرات این خطبه داشتید مطرح کنید تا در همین پست هماره با پاسخش انعکاس یابد و دوستان دیگر هم استفاده کنند!

خطبه شعبانیه

عَنْ أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِیهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ الْبَاقِرِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ زَیْنِ الْعَابِدِینَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ سَیِّدِ الشُّهَدَاءِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص خَطَبَنَا ذَاتَ یَوْمٍ فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ.

حضرت امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: رسول خدا یک روز این خطبه را براى ما خواند: ای مردم ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش بشما رو کرده است.

شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَیَّامِ وَ لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ.

ماهى است که پیش خدا بهترین ماه است و روزهایش بهترین روزها و شبهایش بهترین شبها و ساعاتش بهترین ساعات است.

هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَى ضِیَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِیهِ مِنْ أَهْلِ کَرَامَةِ اللَّهِ أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ وَ نَوْمُکُمْ فِیهِ عِبَادَةٌ وَ عَمَلُکُمْ فِیهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُکُمْ فِیهِ مُسْتَجَابٌ.

آن ماهى است که در آن دعوت شدید بمهمانى خدا و اهل کرامت خدائید: در آن نفسهاى شما در آن تسبیح است و خواب شما در آن عبادتست کردارتان در آن پذیرفته و دعایتان مستجاب.

فَاسْأَلُوا اللَّهَ رَبَّکُمْ بِنِیَّاتٍ صَادِقَةٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَةٍ أَنْ یُوَفِّقَکُمْ لِصِیَامِهِ وَ تِلَاوَةِ کِتَابِهِ.

از خدا بخواهید با نیات درست و دلهاى پاک که شما را براى روزه در آن و خواندن قرآن موفق دارد.

فَإِنَّ الشَّقِیَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِیمِ.

بدبخت آنکه از آمرزش خدا در این ماه‏ محروم گردد.

وَ اذْکُرُوا بِجُوعِکُمْ وَ عَطَشِکُمْ فِیهِ جُوعَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ عَطَشَهُ.

بگرسنگى و تشنگى خود در آن گرسنگى و تشنگى روز قیامت را یاد کنید.

وَ تَصَدَّقُوا عَلَى فُقَرَائِکُمْ وَ مَسَاکِینِکُمْ.

و بر فقراء و مساکین خود صدقه دهید!

وَ وَقِّرُوا کِبَارَکُمْ وَ ارْحَمُوا صِغَارَکُمْ وَ صِلُوا أَرْحَامَکُمْ.

و بزرگان خود را احترام کنید و خردان را ترحم کنید و صله رحم کنید!

وَ احْفَظُوا أَلْسِنَتَکُمْ وَ غُضُّوا عَمَّا لَا یَحِلُّ النَّظَرُ إِلَیْهِ أَبْصَارَکُمْ وَ عَمَّا لَا یَحِلُّ الِاسْتِمَاعُ إِلَیْهِ أَسْمَاعَکُمْ.

و زبانها نگهدارید و از آنچه خدا دیدنش را حلال نکرده چشم بپوشید و آنچه را از شنیدنش حلال نکرده گوش ببندید!

وَ تَحَنَّنُوا عَلَى أَیْتَامِ النَّاسِ یُتَحَنَّنْ عَلَى أَیْتَامِکُمْ.

و بر یتیمان مردم مهر ورزید تا بر یتیمان شما مهر ورزند!

وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِکُمْ.

و سوی خدا از گناهان خود توبه کنید!

وَ ارْفَعُوا إِلَیْهِ أَیْدِیَکُمْ بِالدُّعَاءِ فِی أَوْقَاتِ صَلَاتِکُمْ فَإِنَّهَا أَفْضَلُ السَّاعَاتِ یَنْظُرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهَا بِالرَّحْمَةِ إِلَى عِبَادِهِ یُجِیبُهُمْ إِذَا نَاجَوْهُ وَ یُلَبِّیهِمْ إِذَا نَادَوْهُ وَ یُعْطِیهِمْ إِذَا سَأَلُوهُ وَ یَسْتَجِیبُ لَهُمْ إِذَا دَعَوْهُ.

و در وقت نماز دست بدعا بردارید که بهترین ساعتها است خدا در آن نظر لطف به بندگان خود دارد بمناجات آنها پاسخ دهد و فریاد آنها را لبیک گوید و درخواست آنها را بدهد و دعاى آنها را مستجاب کند!  

أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَنْفُسَکُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِکُمْ فَکُفُّوهَا بِاسْتِغْفَارِکُمْ وَ ظُهُورُکُمْ ثَقِیلَةٌ مِنْ أَوْزَارِکُمْ فَخَفِّفُوا عَنْهَا بِطُولِ سُجُودِکُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِکْرُهُ أَقْسَمَ بِعِزَّتِهِ أَنْ لَا یُعَذِّبَ الْمُصَلِّینَ وَ السَّاجِدِینَ وَ أَنْ لَا یُرَوِّعَهُمْ بِالنَّارِ یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ.

ای مردم نفس شما گرو کردار شما است آن را باستغفار رها کنید دوش شما از گناهان شما بار سنگینى دارد بطول سجود آن را سبک کنید و بدانید که خداى تعالى ذکره بعزت خود قسم خورده که نمازخوانان و ساجدان را عذاب نکند و آنها را روز قیامت بهراس دوزخ نیندازد!  

أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ فَطَّرَ مِنْکُمْ صَائِماً مُؤْمِناً فِی هَذَا الشَّهْرِ کَانَ لَهُ بِذَلِکَ عِنْدَ اللَّهِ عِتْقُ نَسَمَةٍ وَ مَغْفِرَةٌ لِمَا مَضَى مِنْ ذُنُوبِهِ فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ لَیْسَ کُلُّنَا یَقْدِرُ عَلَى ذَلِکَ فَقَالَ ص اتَّقُوا النَّارَ وَ لَوْ بِشِقِّ تَمْرَةٍ اتَّقُوا النَّارَ وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاءٍ.

ای مردم هر کدام شما یک روزه دار را افطار دهد در این ماه نزد خدا ثواب آزاد کردن بنده‏اى دارد و گناهان گذشته‏اش آمرزیده گردد!

عرض شد: «یا رسول اللَّه همه ماها بر آن توانائى نداریم» فرمود: از خدا بپرهیزید گرچه با نیمه خرمائى باشد و گرچه بشربتى آب باشد.

أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ حَسَّنَ مِنْکُمْ فِی هَذَا الشَّهْرِ خُلُقَهُ کَانَ لَهُ جَوَازٌ عَلَى الصِّرَاطِ یَوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ.

ای مردم هر که در این ماه خوش‏خلقى کند جواز صراط او باشد در روزى که همه قدمها بلغزد!

وَ مَنْ خَفَّفَ فِی هَذَا الشَّهْرِ عَمَّا مَلَکَتْ یَمِینُهُ خَفَّفَ اللَّهُ عَلَیْهِ حِسَابَهُ.

هر که در آن تخفیف دهد بر مملوکان خود خدا حسابش را تخفیف دهد.

وَ مَنْ کَفَّ فِیهِ شَرَّهُ کَفَّ اللَّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ یَوْمَ یَلْقَاهُ.

و هر که شر خود را باز دارد خدا خشم خود را از او باز دارد روزى که ملاقاتش کند!

وَ مَنْ أَکْرَمَ فِیهِ یَتِیماً أَکْرَمَهُ اللَّهُ یَوْمَ یَلْقَاهُ.

و هر که در آن یتیمى را گرامى دارد خدا روز ملاقاتش او را گرامى دارد!

وَ مَنْ وَصَلَ فِیهِ رَحِمَهُ وَصَلَهُ اللَّهُ بِرَحْمَتِهِ یَوْمَ یَلْقَاهُ وَ مَنْ قَطَعَ فِیهِ رَحِمَهُ قَطَعَ اللَّهُ عَنْهُ رَحْمَتَهُ یَوْمَ یَلْقَاهُ.

و هر که در آن صله رحم کند روز ملاقات با او صله نماید برحمت خود و هر که قطع‏ رحم کند خدا در روز ملاقاتش رحمت خود از او ببرد!

وَ مَنْ تَطَوَّعَ فِیهِ‏ بِصَلَاةٍ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بَرَاءَةً مِنَ النَّارِ وَ مَنْ أَدَّى فِیهِ فَرْضاً کَانَ لَهُ ثَوَابُ مَنْ أَدَّى سَبْعِینَ فَرِیضَةً فِیمَا سِوَاهُ مِنَ الشُّهُورِ.

هر که نماز مستحبى بخواند خدا برات آزادى از آتش برایش بنویسد و هر که در آن واجبى ادا کند ثواب کسى دارد که هفتاد واجب در ماههاى دیگر ادا کند.

وَ مَنْ أَکْثَرَ فِیهِ مِنَ الصَّلَوَاتِ عَلَیَّ ثَقَّلَ اللَّهُ مِیزَانَهُ یَوْمَ تَخِفُّ الْمَوَازِینُ.

و هر که در آن بر من بسیار صلوات فرستد خدا روزى که میزانها سبک است میزانش را سنگین کند!

وَ مَنْ تَلَا فِیهِ آیَةً مِنَ الْقُرْآنِ کَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فِی غَیْرِهِ مِنَ الشُّهُورِ.

هر که یک آیه قرآن در آن بخواند چون کسى باشد که در ماههاى دیگر یکختم قرآن بخواند!  

أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَبْوَابَ الْجِنَانِ فِی هَذَا الشَّهْرِ مُفَتَّحَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّکُمْ أَنْ لَا یُغَلِّقَهَا عَلَیْکُمْ وَ أَبْوَابَ النِّیرَانِ مُغَلَّقَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّکُمْ أَنْ لَا یُفَتِّحَهَا عَلَیْکُمْ وَ الشَّیَاطِینَ مَغْلُولَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّکُمْ أَنْ لَا یُسَلِّطَهَا عَلَیْکُمْ.

ای مردم درهاى بهشت در این ماه گشوده از خدا بخواهید که آنها را نبندد بروى شما، درهاى دوزخ در این ماه بسته است از پروردگار خود بخواهید که بروى شما آنها را نگشاید شیاطین در آن ببندند از خدا پروردگار خود بخواهید که دیگر آنها را بر شما مسلط نکند.  

قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقُمْتُ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِی هَذَا الشَّهْرِ فَقَالَ یَا أَبَا الْحَسَنِ أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.

امیر المؤمنین فرمود: من برخاستم و عرض کردم: «ای رسول اللَّه کدام عمل در این ماه بهتر است» فرمود:

«اى أبو الحسن بهترین عمل در این ماه ورع از محارم خداى عز و جل است!».

ثُمَّ بَکَى فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا یُبْکِیکَ فَقَالَ یَا عَلِیُّ أَبْکِی لِمَا یُسْتَحَلُّ مِنْکَ فِی هَذَا الشَّهْرِ کَأَنِّی بِکَ وَ أَنْتَ تُصَلِّی لِرَبِّکَ وَ قَدِ انْبَعَثَ أَشْقَى الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ شَقِیقُ عَاقِرِ نَاقَةِ ثَمُودَ فَضَرَبَکَ ضَرْبَةً عَلَى قَرْنِکَ فَخَضَبَ مِنْهَا لِحْیَتَکَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ ذَلِکَ فِی سَلَامَةٍ مِنْ دِینِی فَقَالَ فِی سَلَامَةٍ مِنْ دِینِکَ.

سپس حضرت گریست. عرض کردم: «یا رسول اللَّه چرا گریه کنى؟» فرمود:

«براى آنچه در این ماه از تو حلال شمارند گویا تو را مینگرم که نماز براى پروردگارت میخوانى و شقى‏تر اولین و آخرین که جفت پى‏کننده شتر ثمود است برانگیخته شود و ضربتى بر فرقت زند و ریشت را خضاب کند!» گفتم: «یا رسول اللَّه این در حالی است که دین من سالم است؟» فرمود: «همراه با سلامتى دین تو است.»  

ثُمَّ قَالَ ص یَا عَلِیُّ مَنْ قَتَلَکَ فَقَدْ قَتَلَنِی وَ مَنْ أَبْغَضَکَ فَقَدْ أَبْغَضَنِی وَ مَنْ سَبَّکَ فَقَدْ سَبَّنِی لِأَنَّکَ مِنِّی کَنَفْسِی رُوحُکَ مِنْ رُوحِی وَ طِینَتُکَ مِنْ طِینَتِی إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى خَلَقَنِی وَ إِیَّاکَ وَ اصْطَفَانِی وَ إِیَّاکَ وَ اخْتَارَنِی لِلنُّبُوَّةِ وَ اخْتَارَکَ لِلْإِمَامَةِ فَمَنْ أَنْکَرَ إِمَامَتَکَ فَقَدْ أَنْکَرَ نُبُوَّتِی

سپس فرمود: اى على هر که تو را بکشد مرا کشته و هر که تو را بخشم آرد مرا بخشم آورده و هر که تو را دشنام دهد مرا دشنام داده زیرا تو جان منى روحت از روح من و گلت از گل منست براستى خداى تبارک و تعالى آفریده مرا با تو برگزیده مرا با تو و مرا براى نبوت اختیار کرده و تو را براى امامت هر که منکر امامت تو است منکر نبوت منست!

یَا عَلِیُّ أَنْتَ وَصِیِّی وَ أَبُو وُلْدِی وَ زَوْجُ ابْنَتِی وَ خَلِیفَتِی عَلَى أُمَّتِی فِی حَیَاتِی وَ بَعْدَ مَوْتِی أَمْرُکَ أَمْرِی وَ نَهْیُکَ نَهْیِی.

اى على تو وصى من و پدر فرزندان من و شوهر دختر من و خلیفه من بر امت منى در زندگى من و پس از مردن من‏ فرمانت فرمان من و نهی تو نهی من است!

أُقْسِمُ بِالَّذِی بَعَثَنِی بِالنُّبُوَّةِ وَ جَعَلَنِی خَیْرَ الْبَرِیَّةِ إِنَّکَ لَحُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ أَمِینُهُ عَلَى سِرِّهِ وَ خَلِیفَتُهُ عَلَى عِبَادِهِ.

سوگند بآن که مرا به نبوت گسیل کرده و بهتر خلق ساخته که تو حجت خدائى بر خلقش و امین اوئى بر سرش و خلیفه اوئى بر بندگانش.

الأمالی( للصدوق)، ص: 93


رمضان

سلام

1. اگر شیاطین در غل و زنجیراند و درب های جهنم بسته است، پس این گناههایی که در این أیام انجام می شه چیه؟
2. أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَبْوَابَ الْجِنَانِ فِی هَذَا الشَّهْرِ مُفَتَّحَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّکُمْ أَنْ لَا یُغَلِّقَهَا عَلَیْکُمْ وَ أَبْوَابَ النِّیرَانِ مُغَلَّقَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّکُمْ أَنْ لَا یُفَتِّحَهَا عَلَیْکُمْ وَ الشَّیَاطِینَ مَغْلُولَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّکُمْ أَنْ لَا یُسَلِّطَهَا عَلَیْکُمْ. کمی توضیح درباره ی این فراز میدید.
طاعات مقبول درگاه أحدیت.
التماس  دعا.
سلام علیکم
گناهان انسانها دارای تبعات مختلفی است که بدترین تبعه آن رفتن به دوزخ است!
طبق متن حدیث، خداوند در ماه رمضان گناهان را از این تبعه و اثر دور می کند!
این اثر را می پوشاند یعنی مورد مغفرت قرار می دهد! هر چند ممکن است غفران فقط شامل حال این اثر شده باشد و آثار مادی و معنوی دیگر آن مانده باشد!
ولی بعد از ماه رمضان دوباره گناهان به روال قبل بر می گردد!
پس در ماه رمضان درب دوزخ بسته است! و وقتی انسان مواظبت کند و بعد از ماه رمضان از گناهان خودش را خلاص کند، دیگر این درب بسته را بروی خود باز نخواهد کرد!
همانطور در قسمت اعمال نیک!
مهمترین اثر یک کار خوب روفتن به بهشت است! و این اتفاق نمی افتد مگر این که فرد اعمالش خالص باشد!
خلوص مراتبی دارد! نقطه آغاز آن خالص بودن از ریای آشکار است. مثلا منافقین که به اسلام اعتقادی ندارند، بخاطر این که مردم پی به عدم اعتقاد آنها به اسلام نبرند در ظاهر نماز می خوانند. این یک ریای آشکار است!
در صورتی که عملی از ریای اشکار مصون باشد، ممکن است به مراتب مخفی ریا و دیگر ناخالصی ها دچار باشد!
این عمل در ماه رمضان مورد قبول واقع می شود! و مراتب شرک مخفی آن را ندیده انگاشته می شود!
خب پس درب بهشت بروی باز می شود، حال بعد از ماه رمضان از او خواسته می شود، برای خلوص بیشتر تلاش کند تا این درب باز شده بسته نشود!
سؤال:

فراز زیر نشان میدهد که میشود در این ماه توبه کرد و مورد مغفرت خداوند قرار گرفت؛اما اینکه چه کنیم که در آخر این ماه مبارک، شقی واقع نشویم و مورد آمرزش واقع شویم؟؟؟

فَإِنَّ الشَّقِیَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِیمِ.

پاسخ:

شناخت درست گناه و این که چه علل و مقدماتی باعث گناه می شود و بعد عزم بر ترک گناه و پرهیز از مقدمات آن موجب توبه می شود. و توبه نیز مقدمه آمرزش است!

توی این ماه خداوند عنایتی بیشتر می کند تا این شناخت و این عزم صورت بگیرد!

سؤال:

در فراز زیر، کلمات بزرگ شده  چه معنایی دارد و فرق آن ها چیست؟

وَ ارْفَعُوا إِلَیْهِ أَیْدِیَکُمْ بِالدُّعَاءِ فِی أَوْقَاتِ صَلَاتِکُمْ فَإِنَّهَا أَفْضَلُ السَّاعَاتِ یَنْظُرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهَا بِالرَّحْمَةِ إِلَى عِبَادِهِ یُجِیبُهُمْ إِذَا نَاجَوْهُ وَ یُلَبِّیهِمْ إِذَا نَادَوْهُ وَ یُعْطِیهِمْ إِذَا سَأَلُوهُ وَ یَسْتَجِیبُ لَهُمْ إِذَا دَعَوْهُ.

پاسخ:

نجوا کردن با خداوند یعنی راز گویی یعنی عیب گویی از خود و توضیح ضعفها. خداوند جواب نجوا را با ترحم بر این بنده می دهد! بنده ای که بخاطر ضعفش معصیت کرده نه بخاطر طغیانش!

تلبیه به معنای پاسخی مهربانانه است مثل «جانمی» که ما می گوییم و یا «عزیزم»! وقتی بنده در این ماه خدا را صدا می زند، خداوند به او اینگونه پاسخ می دهد!

دو فراز دیگر هم که مشخص است!

سؤال:

فراز زیر چه مفهومی رو میرسونه؟ منظور از نفس چیست؟ چگونه با استغفار کردن آزاد میشود؟ (و آیا منظور از استغفار همین "استغفر الله ربی و اتوب الیه" می باشد؟)

أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَنْفُسَکُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِکُمْ فَکُفُّوهَا بِاسْتِغْفَارِکُمْ

پاسخ:

نغس انسان عذاب خواهد شد بخاطر اعمال زشت! پس اعمال زشت انسان را در گرو خود دارند و تا او را به دوزخ نبرند رهایش نمی کنند. انسان با استغفار می تواند رابطه نفس خود با اعمال زشتش را از بین ببرد! که در ان صورت مزه گناه از کام نفس بیرون می رود و انسان در گیر با اعمال زشتش نخواهد شد!

سؤال:

سلامت در دین یعنی چی؟ یعنی دینداری؟ و چرا حضرت مثلا نگفتند آیا من با رضایت پروردگار و نفس مطمئنه به شهادت میرسم و خدا رو ملاقات میکنم؟
آیا سلامت نفس همه ی این هارو شامل میشه؟

قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ ذَلِکَ فِی سَلَامَةٍ مِنْ دِینِی فَقَالَ فِی سَلَامَةٍ مِنْ دِینِکَ.

پاسخ:

دین هر انسانی اصولی است که بر پایه آن همه افکار و عواطف و رفتارهایش شکل می گیرد!

سلامت در دین یعنی سالم بودن این اصول! و فاسد و غیر صالح نبودن آن!

انسان به طور فطری و نیز با تعالیم وحیانی دارای اصول درستی است ولی ممکن است این اصول در طول زندگی دچار فساد و انحراف شده باشد. و انسان هنگام مرگ است که به طور شفاف متوجه فساد این اصول می شود!

حضرت نگران است که تا وقتی اجلش می رسد، این اصول فاسد شود و انحراف پیدا کند!

چنانچه مشاهده می شود این تعبیر جامع تر از و گویا تر از دیگر تعابیر مثل رضای خداوند و نفس مطمئنه است! 

سؤال:

فراز زیر نشان دهنده ی "کلهم نور واحد" می باشد؟ از یک روح بودن یعنی از یک نور بودن؟

 لِأَنَّکَ مِنِّی کَنَفْسِی رُوحُکَ مِنْ رُوحِی وَ طِینَتُکَ مِنْ طِینَتِی

پاسخ:

منظور این است که اوامر حضرت مثل اوامر پیامبر وجوب اطاعت دارد! زیرا منشأ صدور این اوامر در هر دو بزرگوار یکی است! و آن روح الهی است که توسط خداوند مدام تقدیس می شود!

سؤال:

در فراز زیر دیگه فکر میکنم پیامبر انتهای عاقبت مقام ولایت امیرالمومنین رو مطرح میکنه؛ هر کس امامت حضرت علی رو قبول نداشته باشه، نبوت رو منکر شده. خیلی جالبه؛ به گوش اهل سنت این حرف های پیامبر نرسیده؟؟؟؟ و چگونه انکار امامت باعث انکار نبوت میشه؟ در واقع امامت ادامه ی نبوت پیامبر هست. درسته؟

فَمَنْ أَنْکَرَ إِمَامَتَکَ فَقَدْ أَنْکَرَ نُبُوَّتِی

منظور از اهل سنت اگر اهل مدینه باشند، بله بگوش آنها رسیده است و اما اگر منظور همه اهل سنت باشند خیر! یا بگوششان نرسیده است و یا علمای محرف واژگان این سخنان را تحریف کرده اند مثلا در موضع ولایت امیر المؤمنیی علیه السلام گفته منظور محبت ایشان است نه سرپرستی سیاسی

سلام علیکم - بسم الله


دعای استغفار بند هشتم فراز 1
اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ قَدَّمْتُ إِلَیْکَ فِیهِ تَوْبَتِی ثُمَّ وَاجَهْتُ بِتَکَرُّمِ قَسَمِی بِکَ وَ أَشْهَدْتُ عَلَى نَفْسِی بِذَلِکَ أَوْلِیَاءَکَ مِنْ عِبَادِکَ إِنِّی غَیْرُ عَائِدٍ إِلَى مَعْصِیَتِکَ
بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم از هر گناهی که در آن توبه ی خویش را تقدیم به تو کردم، سپس مواجه شدم با کرامت و قسم یاد کردنم به تو و اولیاءت را از میان بندگان بر خود شاهد گرفتم که دیگر به سوی معصیت باز نمیگردم!
لغت:
توبه، به معنی بازگشت از گناه و پشیمانی از آن است! ولی اگر توبه به خداوند نسبت داده شود با حرف «علی» می آید که معنی استعلاء و سیطره را می دهد در نتیجه معنای آن برگشت خداوند به بنده به عنوان مولا است که معنایش رحمت خداوند به بنده اش می شود.
واجَهَ،
یعنی رو در رو شد! برخورد کرد!
تکرّم، یعنی منزه نمودن خود! پاک نشان دادن خود!
عود، به معنی برگشت دوباره به کاری است که قبلا انجام شده است!
معصیت، مفهومی مقابل تبعیت دارد! معصیت یعنی عدم تبعیت!
 شرح:
این بند از دعای استغفار به یکی از پیچیده ترین نوع گناه که اختصاص به کسانی دارد که نمایی از اولیاء خداوند دارد اختصاص دارد!
در طول تاریخ و نیز در خبرهای پیرامونمان و شاید در بعضی مشاهدات شخصی خودمان با انسانهایی برخورد کرده باشیم که هیچ چیز از نشان های ولی خدا بودن کم نداشتند ولی بعدها که کوس رسوایشان بلند شد، معلوم گشت آنها منافقانی بیش نبودند که از فرصت استتاری که خداوند به آنها داده بود سوء استفاده کردند و  و گرگانی در لباس میش گشتند!
در فراز نخست دعا، سخن از سه مرحله توبه است:
نخست تقدیم توبه است! (قَدَّمْتُ إِلَیْکَ فِیهِ تَوْبَتِی) تقدیم توبه غیر از خود توبه است! تقدیم همراه با احترام ویژه است! شاید منظور از تقدیم توبه، ابراز پشمانی از گناه همراه با تقدیم قربانی باشد! و قربانی همان نفس است! باید خواهشهای مسموم نفس را قربانی نمود! و این قربانی را پیش کش حضرت حق نمود.
گام بعدی قسم یاد کردن به ذات باری تعالی برای عدم تکرار گناه است. (ثُمَّ وَاجَهْتُ بِتَکَرُّمِ قَسَمِی بِکَ)
با قسمی که یاد می شود، فرد گنهکار خود را از تخلف از قراری که نموده است، منزه می کند! می گوید من عیب تخلف وعده را ندارم!
قسم خوردن نوعی اعلان مهم بودن آنی است که به او قسم خورده شده است!
شخص گنهکار با معصیت خود، خود را در معرض این اتهام قرار داده است، معصیتش بخاطر غیر مهم دانستن فرامین الهی است!
تائب وقتی قسم می خورد در واقع می گوید علت معصیت من استخفاف تو ای خدا نبوده است! تو همچنان برام مقدس و بس بزرگی!

مرحله آخر شاهد گرفتن اولیاء خداوند بر این معاهده جدید است. (أَشْهَدْتُ عَلَى نَفْسِی بِذَلِکَ أَوْلِیَاءَکَ مِنْ عِبَادِکَ)

شاهد گرفتن، برای اطمینان بخشی بیشتر به طرفی است که قرار است دوباره به ما اعتماد کند!

چون توبه عزم بر عدم برگشت به گناه است، عزمی که بارها انجام گرفته و شکسته شده است، لذا فرد تائب با تقدیم قربانی و قسم خوردن، از دوستان خداوند هم می خواهد که پای برگه تعهد به عدم بازگشت به گناه را امضاء کنند.


علیکم السلام.
خواهش های مسموم نفس چه نوع خواهش هایی هستند؟؟؟ 
التماس دعا
سلام علیکم
خواهش های مسموم نفس، هر خواهشی است که نفس را پروار می کند! و بر خواهشهایش می افزاید! نفس ابتدا با زیاده روی در حلالهای خواهشهای مسمومش را آغاز می کند و بعد سوی محرمات خفیف می رود و بعد نوبت می رسد به حرامهای شدید!
پس خواهشهای مسموم آغازش با اسراف و زیاده روی در رفع نیازمندیهای اولیه است!



سلام علیکم - بسم الله

دعای استغفار بند هفتم:

1-      اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ رَصَدَنِی فِیهِ أَعْدَائِی لِهَتْکِی فَصَرَفْتَ کَیْدَهُمْ عَنِّی وَ لَمْ تُعِنْهُمْ عَلَى فَضِیحَتِی کَأَنِّی لَکَ وَلِیٌّ فَنَصَرْتَنِی وَ إِلَى مَتَى یَا رَبِّ أَعْصِی فَتُمْهِلُنِی وَ طَالَمَا عَصَیْتُکَ فَلَمْ تُؤَاخِذْنِی وَ سَأَلْتُکَ عَلَى سُوءِ فِعْلِی فَأَعْطَیْتَنِی فَأَیُّ شُکْرٍ یَقُومُ عِنْدَکَ بِنِعْمَةٍ مِنْ نِعَمِکَ عَلَیَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم از هر گناهی که دشمنانم با آن درپی آبروریزی من بودند و تو نقشه ی آنها را از من برگداندی و کمکشان نکردی که مرا مفتضح کنند؛ گویا من دوست توام کهمرا یاری کردی .پروردگارا، تا کی معصیت کنم تو را و تو مهلتم دهی؟! چقدر معصیتکردنم طولانی شده و تومؤاخذه ام نکرده ای و با وجود بدیِ کردارم از تو درخواست کردمو تو عطا نمودی؟! پس کدام شکر است که بتواند در برابر حتی یکی از نعمت هایت قرار گیرد؟ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و اینگونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!

لغت:
رصد، به معنای آمادگی و انتظار چیزی است که بیشتر برای معنی انتظار در مسیر کاربرد دارد. است و در فارسی مرادف «کمین» است!
هتک، به معنای پرده دری است! پاره نمودن قسمتی از پوشش است طوری که آنچه پشت آن است آشکار شود!
کید، یعنی تدبیر برای ضرر زدن به دیگری است همراه با عمل به آن نقشه. کید، هم معنای مکر است با این تفاوت که از مکر شدیدتر است!
فضح، به معنای آشکار شدن و مشهور شدن کار زشت و بد است!
طالما، مرکب از دو واژه: «طال» و «ما» می باشد. طال به معنای طولانی است و «ما» برای تأکید است و معنای خاصی نمی دهد. این ترکیب در فارسی به معنای: «چه بسیار» و «بارها» می باشد! 
شرح:
در این فراز حضرت از گناهانی سخن می گوید که دشمن را برای نقشه کشیدن و اقدام علیه ما ترغیب می کند!
بعضی از گناهان نقطه ضعف ما را نزد دشمن آشکار می سازد!
این دشمن هم می تواند دشمن شخصی باشد و هم اعتقادی. در هر دو صورت، قسمتی از گناهان، دشمن را بر علیه جریّ نموده و امیدوار می گرداند.
طبق آیه 3 سوره مائده، بالاترین گناهی که اگر انجام نمی گرفت کفار نسبت به مسلمین ناامید می شدند، گناه تخطی از امر ولایت است! (الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُم‏)
با تحلیل تاریخ و نیز تحلیل حوادث امروز جهان، این واقعیت بیشتر خود را نشان می دهد که دشمنان نیروی خود را از ضعف ما می گیرند.
مسلم است که تنها قدرتی که در جهان است قدرت خداوند است (ان القوة لله جمیعا) آنانی که به خداوند تکیه کنند و دستورات دین او را کاملا پایبند باشند، می توانند از این قدرت برخوردار باشند!
حال چگونه است که کفار اینقدر قدرت دارند؟ آنها این قدرت را از مسلمین گرفته اند! یعنی با ضعف ایمانی که مسلمین دارند، قدرتشان به دشمنانشان منتقل شده است تا آنها وسیله ای برای مجازات مسلمین باشند!
هر چند قانون خداوند همین است که گفته شد، ولی خداوند رحیم است! یعنی دربرابر قوانین خودش منعطف است! او بسیاری از نقشه های دشمنان را نقس بر آب نموده است! و آنچه از نقشه های دشمنان که عملی شده است، درصدر بسیار کمی از آن چیزی است که آنها در ذهن دارند. (آل عمران: 118)
و این لطف خداوند مهلتی است برای مسلمین تا بخود آیند و نعمتی است که با همه بدکاری مسلمین، نصیبشان شده است! نعمتی که کسی از عهده شکر آن بر نمی آید.

سلام علیکم - بسم الله


دعای استغفار بند ششم:
اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ أَتْعَبْتُ فِیهِ جَوَارِحِی فِی لَیْلِی وَ نَهَارِی وَ قَدِ اسْتَتَرْتُ مِنْ عِبَادِکَ بِسِتْرِی وَ لَا سِتْرَ إِلَّا مَا سَتَرْتَنِی فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.

ترجمه: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم ازهر گناهی که در شب و روزم، اعضا و جوارحم را در آن گناه خسته کردم و خود را در پرده ی پوشش خویش، از بندگانت پنهان کردم، در حالی که پرده ی حفظی جز پوشش تو نیست؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهانم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!

لغت:

تعب، مقابل مفهوم «راحة» هست! لذا «أتعَبَ» یعنی به زحمت انداخت و از او سلب راحتی نمود!

جوارح، به معنی اعضاء بدن است منتها تفاوتی با واژه «اعضاء» دارد. با توجه به این که «جرح» به معنی تصرف خارج از حد در یک شیء است، و به همین خاطر به زخمی که منشأ بیرونی دارد، جراحت گفته می شود، موقعی از اعضاء بدن، تعبیر به «جوارح» می شود که انسان از این اعضاء برای تعدی از حدودی که شرع و عقل و قانون آن را مشخص نموده است استفاده کند!

با این توضیح وجه تناسب بین دو مفهوم «ذنب» و «تعب» با مفهوم «جوارح» معلوم می شود: انسان هنگام گناه هم به اعضاء بدنش زحمت بیش از حد می دهد و هم از حدود الهی تجاوز می کند.

شرح:

حضرت در این فقره از دعا، از گناهانی سخن می گوید که همه ی شب و روز انسان را دربرگرفته و همه اعضاء او را به خود مشغول نموده است. با این همه این گناهان توسط انسان پوشیده می شود.

قدرت فکری این پوشندگی را انسان از خداوند دارد. به عبارت دیگر وقتی انسان می تواند زشتی را بپوشاند، در حقیقت اسم ستاریت خداوند ظهور پیدا کرده است و الا اگر مشیت خداوند بر عدم ظهور یکی از نامهایش باشد، هیچ کس نمی تواند، قدرتی که مربوط به آن نام است را داشته باشد و آن را بکار گیرد!

پس پوشاندن گناه، سوء استفاده از یکی از اسماء خداوند است!

حسن استفاده از نام «ستار» پوشاندن عیوب دیگران است!

پس اگر انسان تصمیم بگیرد از اسامی خداوند به نفع اهداف شیطان  و نفس استفاده نکند، چون از رسوایی هم هراس دارد پس مجبور می شود کاری نکند که بعد یا مجبور شود، ذلت رسوایی را بپذیرد و یا از نام خداوند سوء استفاده کند.


علیکم السلام.
منظور حضرت علی از جوارح در این فراز دعای کمیل چیست؟ و آیا معنایش با معنایی که شما فرمودید تفاوت دارد؟
«قو علی خدمتک جوارحی و اشدد علی العزیمنة جوانجی و ... »
پاسخ:
ظاهرا منظور حضرت از تعبیر به جواح بجای عضاء این است که:
خدایا! این اعضایی که طبق اقتضای دنیوی خود مورد سوء استفاده هستند، تقویتشان کن که در مسیر خدمت تو باشند!



پاسخ / تزکیه و تقوا

| شنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۳۵ ب.ظ

فرق تزکیه و تقوا

سؤال: 130

سلام علیکم

چرا وقتی خدایتعالی در قرآن سخن از تزکیه نفس اورده همیشه فرموده قطعا کسی که تزکیه نفس کنه رستگار میشه (سوره شمس ،اعلی...) ولی وقتی.صحبت از پرهیزگاری میشه خیلی جاها فرموده پرهیزگار باشید باشد که رستگار شوید یعنی امکانم داره نشیم مگه میشه کسی از خدا بترسه و رستگار نشه؟ یعنی برای رستگار شدن مثه علما و عرفا باید حتما با جهاد با نفس و حرام کردن اعمال مباح بر نفس نفسمونو تزکیه بدیم و انجام واجبات و.ترک محرمات کافی نیست تا رستگار بشیم؟

پاسخ:

سلام علیکم

تزکیه به معنای خود را ساختن است! کسی که موفق می شود خود را بسازد و به نفس مطمئنه برسد قطعا در زمه رستگاران قرار گرفته است!

ولی تقوا در مواجهه با گناه خاصی معنی پیدا می کند. پس اگر در موردی فرد از خود تقوایی نشان داد این دلیل نمی شود حتما از رستگارن باشد!  

بله اگر قرآن در جایی فرموده بود متقین شاید رستگار باشند می شود گفت تضادی در آیات قرآن هست!

پاورقی - معرفت منتظَِر

| سه شنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۰۹ ب.ظ

سلام علیکم - بسم الله


تولد حضرت ولی عصر امام زمان عجل الله تعالی فرجه را تبریک عرض می کنم.

مهمترین وظیفه شیعیان در عصر غیبت، انتظار است!

غالبا سؤال می شود وظیفه منتظر چیست! در پاسخ باید گفته شود، وظیفه منتظر، انتظار است! همچنان که وظیفه مؤمن ایمان است. قرآن می فرماید: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا.

انتظار مفهوم کاملی برای تبیین رسالت و وظیفه شیعه در عصر غیبت دارد.

انتظار، دو مفهوم صبر و قیام را در خود دارد!

صبر مانع منتظر می شود تا کاری که باید منتظَر  انجام دهد، او انجام دهد!

من اگر منتظر  آمدن استادی هستم، نباید خود بر کرسی تدریس بنشینم! چون اگر قرار بود من لیاقت تدریس داشته باشم دیگر چرا منتظر استاد هستم؟!

قیام، انسان را وا می دارد تا قیام به امر تهیه مقدماتی که کار  منتظَر، نیازمند به این مقدمات است!

شما وقتی منتظر استادی هستی، باید مقدمات تدریس او را فراهم کنی! اگر نیاز است تا شناختی اجمالی از آنچه او قرار است تدریس کند داشته باشی، خب باید این شناخت را پیدا کنی!

امام قرار است همه زمین را از لوث ظلم و شرک بزداید!

وقتی شراره ظلم بر تن منتظِر بنشیند و از اینهمه سیاهی شرک دلش بگیرد، آنجاست که صبر منتظِر معنی می یابد.

او اگر صبر نکند و خود رأسا برنامه بریزد برای از بین بردن ظلم و شرک در همه دنیا، یقینا این قیام، با شکست و یا با انحراف مواجه خواهد شد.

از آن طرف وقتی شراره ستم به منتظر اصابت نکند. در امنیت بسر ببرد و نیز محیطش توحیدی باشد، نباید این امنیت و هدایت سبب شود که او از قیام برای فراهم ساختن مقدمات ظهور غافل شود و خود را بی نیاز از ظهور بداند.

و یا این که تن به این ستم و شرک داده و به غلط بگوید: «کاری نمی توان کرد!!»

مقدمات ظهور نیازمند کسب معرفت نسبت به مکتب امام و تبلیغ  آن است.

مردم باید قبل از ظهور بدانند که می شود زیر پرچم اسلام ناب، زندگی با سعادتی را داشت.

مردم دنیا باید بفهمند که همه مشکلاتشان بخاطر این است که در مسیری که خداوند انسانها را توسط انبیاء راهنمایی کرده است قرار ندارند.

مسیری که موجب می شود تا فکر و احساس و رفتار انسانها درست و بحق باشد.

بر این اساس باید حکومتی هرچند محدود و تشکیلاتی هر چند کوچک ساماندهی نمود تا بدرستی برای این منظور برنامه بریزد و آن را اجراء نماید. چیزی که زمینه آن با ایجاد حکومت اسلامی در ایران بحمد الله انجام گرفت.

باید الگوی زندگی اسلامی را و این که چقدر این زندگی می تواند مانع بروز مشکلات رائج شود و چقدر می تواند موجب رشد انسان در دو بعد مادی و معنوی شود را هر منتظری به مردم پیرامون خود ارائه دهد.

بدون ارائه عملی زندگی مهدوی چگونه می توان انسانها را آماده پذیرش حکومت امام نمود؟!

پس انتظار با دو دیواره ی صبر و قیام، از افراط و تفریط دور مانده است و طریق وسط را شعار خود نموده است.

ان شاء الله که تلاشمان در مسیر انتظار مورد تأیید امام قرار گیرد و حضرت پاداش انتظارمان را شهادت در رکابش قرار دهد!

سلام علیکم - بسم الله


بند پنجم دعای استغفار:

اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ یَدْعُو إِلَى الْغَیِّ وَ یُضِلُّ عَنِ الرُّشْدِ وَ یُقِلُّ الرِّزْقَ وَ یَمْحَقُ التَّلْدَ [التَّالِدَ] وَ یُخْمِلُ الذِّکْرَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
ترجمه: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم از هر گناهی که به سوی گمراهی می کشاند و از راه رشد دور می کند، و روزی را کم و برکت را از بین میبرد، میراث گذشته را نابود و نام آدمی را از خاطره ها میبرد، پس بر محمد و آلش درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!

لغت:

محق، یعنی نقصان تا جایی که منتهی به بطلان یا محو شدن بشود! در مقابلِ مفهوم «ربو» که به معنای حجیم شدن همراه با زیاد گشتن است. چنانکه خداوند می فرماید: ان الله یمحق الربا.

تَلد، به معنی هر آن چیزی است که از مال به دست آید.

خمل، به معنی مخفی شدن یاد و یا صداست! خامِل به شخص گمنام و فرومایه گفته می شود.

شرح:

حضرت در این دعا از گناهانی نام می برد که مسیر زندگی انسان را منحرف می کند.

گناهانی که انسانها انجام می دهند، در آغاز، با پشیمانی همراه است. وجدان انسان مدام با او درگیر می شود.

این درگیری اگر با تکرار گناه ادامه پیدا کند، انسان برای آرام نمودن درون خود، آرام آرام دست به تغییر اندیشه خود درباره گناه می زند.

این تغییرات به ترتیب و با فاصله زمانی - بسته به میزان تکرار گناه - این گونه صورت می گیرد:

1) مقدمات گناه را دیگر گناه نمی شمارد.

2) از میزان زشتی گناه می کاهد.

3) اصل گناه بودن آنچه را که انجام می دهد انکار می کند.

البته همه انکارهای حقیقت در آغاز با تردید شروع می شود و بعد به انکار می انجامد.

با انکار گناه، مسیر فکری زندگی انسان تغییر می یابد. «رشد» تبدیل به «غی» می گردد. رشد راه خیر و صلاح است و غی راه شر و فساد.

عوض شدن مسیر، غیر از خود گناه است. گناهانی که با شرم همراه هستند و گنهکار به هیچ نحوی در باره آنها دچار تغییر فکری نشده است، مسیر فکری انسان را و نگرشش را در امور مختلف تغییر نداده است.

در بند پنجم دعای استغفار از گناهانی سخن گفته می شود که نوع نگاه انسان را به مسائل مختلف تغییر می دهد. این تغییر نگاه نامش «غیّ» است.

دین همه نگاه ها و رفتارها انسان را به سمت خیر و صلاح پیش می برد. رفتارها کاملا تابع نگاه ها و تحلیل ها و اندیشه های انسان هستند.

اصلا میزان دین داری انسان را باید در میزان هماهنگی اندیشه های او با حقائقی داسنت که دین از آنها سخن گفته است. (لِکُلِّ ذَنْبٍ یَدْعُو إِلَى الْغَیِّ وَ یُضِلُّ عَنِ الرُّشْدِ)

«یضل عن الرشد» گمراهی از رشد، یعنی گم نمودن راه؛ همان راهی که قبلا در آن حرکت می کرده است! گم نمودن راه، تغبییری دیگر از غفلت است! وقتی انسان دچار «غی» می شود، دچار فراموشی مزمنی نسبت به وضعیت قبل خود می گردد. تنها چیزی که یادش می ماند، رفتارهایی است که در مسیر قبل داشته است. کارهای خوبی که انجام می داده و کارهای زشتی که به آنها نزدیک هم نمی شده است.

ولی آن اندیشه و باوری که باعث این رفتارها بوده است را بکلی به فراموشی می سپارد و یا به تعبیر دعا، گم می کند. (یُضِلُّ عَنِ الرُّشْدِ)

در پی این گمراهی، رزق و بهره و خوشنامی انسان نیز آسیب جدی می بیند. (یُقِلُّ الرِّزْقَ وَ یَمْحَقُ التَّلْدَ [التَّالِدَ] وَ یُخْمِلُ الذِّکْرَ)

کم شدن رزق و کم شدن بهره ای که انسان می تواند از مالش بدست بیاورد و نیز کاسته شدن از آبروی انسان که در واقع رزق اجتماعی انسان است، از ثمرات ورود به مسیر غی است!
وقتی انسان رزق حلالش کم شد و نتوانست از مالش به نحو مشروع سود مناسب را بدست بیاورد و نیز آبرویش لطمه دید، تلاش خواهد کرد این مشکلات از طریق غیر مشروع حل کند.
این چنین است که رو به رزق حرام می آورد و  از مالش به نحو باطلی سود بدست بیاورد و مسیری را در بالابردن اعتبار خود در جامعه انتخاب کند، که همه منحرفین اینگونه اعتبار وهمی خود را بدست آورده اند.
پس اصرار بر گناهان، به اندیشه صحیح انسان آسیب می زند، در نتیجه مسیر زندگی مادی و معنوی او را تغییر می دهد.

سلام علیکم - بسم الله


بند چهارم دعای استغفار:
اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ اسْتَمَلْتُ إِلَیْهِ أَحَداً مِنْ خَلْقِکَ بِغَوَایَتِی أَوْ خَدَعْتُهُ بِحِیلَتِی فَعَلَّمْتُهُ مِنْهُ مَا جَهِلَ وَ عَمَّیْتُ عَلَیْهِ مِنْهُ مَا عَلِمَ وَ لَقِیتُکَ غَداً بِأَوْزَارِی وَ أَوْزَارٍ مَعَ أَوْزَارِی فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
ترجمه: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم از هر گناهی که بنده ای از بندگانت را با فریب کاری به سوی آن کشاندم و با نقشه و خدعه او را فریب دادم؛ آنگاه گناهی را که نمی شناخت به او یاد دادم و جلوی دید او را از آنچه میدانست گرفتم و میدانم که فردای قیامت باید با وزر و وبال گناه دیگران، علاوه بر گناه خود، با تو ملاقات کنم؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!
لغت:
استمال، یعنی مایل ساخت.
غوی، مقابل رشد است و رشد قرا گرفتن در مسیر خیر و صلاح است پس غیّ واقع شدن در مسیر شر و فساد خواهد بود.
خدعه، یعنی مخفی نمودن آنچه که در شأنش این است که آشکار باشد.
حیله، تحویل و تغییر دادن کلام و عمل است برای منظوری که پنهان داشته شده است.
وزر، یعنی باری که حمل بر چیزی می شود. مثل گناه که بار بر گردن انسان می شود.
شرح:
حضرت در این بند از دعا از گناهی سخن به میان می آورند که بسیار بزرگتر از گناهان قبلی است که در باره اشان صحبت شده است. و آن گناه، گناهکار نمودن دیگران است!
به دو صورت انسان دیگران را گنهکار می کند:
صورت نخست گناهکار نمودن افرادی است که به انسان اطمینان دارند! مثل اعضای خانواده، دوستان، شاگردان.
صورت دوم گنهکار نمودن کسانی است که باید اعتمادشان نخست جلب شود!
برای گنهکار نمودن دسته نخست نه نیازی به قصد است و نه نیازی به نقشه کشیدن است! بلکه صرف گمراهی خود انسان کافی است که آنها نیز گمراه شوند.
(اسْتَمَلْتُ إِلَیْهِ أَحَداً مِنْ خَلْقِکَ بِغَوَایَتِی)
وقتی پدر و مادر لاابالی باشند، زمانی که دوستان انحراف داشته باشند وقتی استاد مهذَّب نباشد، طبیعی است که آنانی که به او اعتماد دارند، دچار لاابالی گری و انحراف شده و مسیر تهذیب و خودسازی را طی نخواهند کرد!
اما دسته دوم با حیله و خدعه بدام می افتند. امیراطوری رسانه در جهان که مهمترین ابزار برای شیطان است در قالب فیلمها و سریالها به اسم بررسی مشکلات خانوادگی، بیشترین ضربه را به خانواده ها می زند و آتش غیر قابل فروکشی از شهوت را در آنها ایجاد می کند! (أَوْ خَدَعْتُهُ بِحِیلَتِی)
فریب به دو صورت شکل می گیرد:
آموختن مسائلی که موجب فتنه است! قرار نیست انسان همه چیز را بداند. علم مثل خوراک است! خوراک حدی دارد. این حد هم در کمیت آن است و هم در کیفیت آن است! ممکن است غذایی برای کسی خوب باشد و اما دیگری از خوردن این غذا زیان ببیند.
خواندن مطالب شبه برانگیز همان غذای سنگینی است که معده های ضعیف توان هضم آن را ندارند و اذیت می شوند.
اطلاعات جنسی برای کسی که در التهاب بلوغ، ملتهب است، حکم بنزین روی آتش را دارد.
آشنایی با انواع راههای فریب، مثل آنچه زندانیان به یکدیگر می آموزند، قدرت فریبکاری را افزایش می دهد.
به همین خاطر است که آموزش جادو حرام است!
آشنای با تکنولژی ارتباطات، باید به میزان رشد قدرت عقل صورت گیرد. (فَعَلَّمْتُهُ مِنْهُ مَا جَهِلَ)
صورت دوم فریب کور نمودن شخص و غافل نمودن او نسبت به اطلاعات مفیدی است که دارد!
انسان بر اساس آموزه های فطری و یا محیطی که کسب نموده است، در مقابل بسیاری از گناهان از خود مقاوت نشان می دهد.
خدشه نمودن در این اطلاعات و شبه افکنی در آنها و از آن طرف جلوه دادن گناه و آسان نمودن دسترسی به آن، موجب می شود تا دیگر انسان تحت تأثیر آگاهی های خود نباشد و چشم دلش را بر این اطلاعات ببند. (عَمَّیْتُ عَلَیْهِ مِنْهُ مَا عَلِمَ)
این چنین می شود که شخص گنهکار در قیامت علاوه بر بار گناه خودش، همانند بار گناه دیگران را نیز باید بر دوش بکشد!


پاورقی - روز جوان

| شنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۰۲ ب.ظ
علی اکبر