مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر
طبقه بندی موضوعی

۲۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

سلام علیکم - بسم الله


دعای استغفار 23

اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ دَخَلْتُ فِیهِ بِحُسْنِ ظَنِّی بِکَ أَلَّا تُعَذِّبَنِی عَلَیْهِ وَ رَجَوْتُکَ لِمَغْفِرَتِهِ فَأَقْدَمْتُ عَلَیْهِ وَ قَدْ عَوَّلْتُ نَفْسِی عَلَى مَعْرِفَتِی بِکَرَمِکَ أَلَّا تَفْضَحَنِی بَعْدَ أَنْ سَتَرْتَهُ عَلَیَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که وارد آن شدم به واسطه ی حسن ظنّ به تو که مرا بر آن عذاب نمیکنی و امیدوار بودم که آن را می آمرزی، پس به آن اقدام کردم، در حالی که اتّکای من بر کَرَمی بود که از تو می شناختم، که دیگر پس از آن که آن را بر من پوشاندی رسوایم نمیکنی؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهان را بر من بیامرز ای بهترین آمرزندگان!

لغت:

ظن، به معنای اعتقاد ضعیف است که مستند به دلیل قطعی نیست.

رجوتک (رجا) به معنای توقع حصول امری که هم ممکن است و هم خیر است و نیز میل به آن است!

عوَّلت (عول) به معنای استیلاء و تسلط همراه با اظهار برتری است! (استیلاء در استعلاء)

معرفتی (عرف) به معنای اطلاع از چیزی و آگاهی به خصوصیات و آثار آن و در نتیجه تمیز دادن آن از غیرش می باشد!

شرح:

ایمنی از مکر خداوند، به معنای اتکاء به بعضی از اسماء حسمنای خداوند و غفلت نمودن از بعضی دیگر است!

حسن ظن بخداوند و امید مغفرت داشتن و یادآوری کرم او می تواند در کنار یادآوری دیگر اسماء الهی بسیار سازنده و رشد دهنده باشد ولی تقطیع اسماء خداوند موجب تکه تکه نمودن فرامین الهی و شریعت اسلامی شود! و در نتیجه شخص تنها به قسمتی از آنها پایبند بوده و نسبت به دیگر قسمتها عاصی و نافرمان می گردد!

مؤمن رجای خود را در کنار خوف معنی می بخشد و ثابت می کند. زیرا رجا بدون خوف فریب است! الهام شده ی توسط شیطان است!

هر معرفتی باید سبب خیری شود. اگر شر از آن بیرون بیاید دیگر نامش معرفت نیست! معرفت خداوند، تنها معرفت به کرم او نیست بلکه معرفت به همه اسماء اوست! که اگر این چنین نباشد خداوند تنقیص می گردد و ناقص انگاشته شناسانده می شود و این چنین معرفتی چون واقعیتی بیرونی ندارد و فقط دست ساخته ذهن است نمی تواند باعث خیری شود!

نکته دیگر این که حسن ظن به خداوند در باور نسبت به نام  غفار و کریم در دعای فوق جلوه یافته است: غفار کذشته را می پوشاند و کریم آینده را می سازد!

حسن ظن داشتن به خداوند از توصیه های اکید اسلام است ولی نباید این حسن ظن موجب رجایی شود که تهی از خوف باشد!

سلام علیکم - بسم الله


دعای استغفار بند 22

اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ وَاجَهْتُکَ بِهِ وَ قَدْ أَیْقَنْتُ أَنَّکَ تَرَانِی عَلَیْهِ وَ أَغْفَلْتُ أَنْ أَتُوبَ إَلَیْکَ مِنْهُ وَ أُنْسِیتُ أَنْ أَسْتَغْفِرَکَ لَهُ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
بار خدایا! از تو آمرزش می طلبم برای هر گناهی که با آن با تو رو به رو شدم و یقین داشتم که تو مرادر آن حال می بینی و غافل شدم که از آن توبه کنم ،و فراموش کردم که از آن استغفار نمایم پس بر محمد و آل محمد درود فرست و اینگونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!

لغت:

ایقنت (یقن) یقین به معنای علم ثابتی است که در نفس است طوری که هیچ شکی را قبول نمی کند و موجب سکون و اطمینان نفس است!

شرح:

غفلت با اختیار صورت می گیرد ولی نسیان بدون اختیار است! انسان بخاطر نسیانش مذمت می شود زیرا علت نسیان، غفلت است و غفلت چنانکه گفتیم امری است اختیاری!

غفلت توجه نشان ندادن به هر امری است که از اهمیت برخوردار است! غفلت در آغاز راه خود از برخوردهای رفتاری آغاز می شود! برخوردهای رفتاری سرد و بی تفاوتانه ای که اصلا با موضوع مورد برخورد سنخیتی ندارد!

این نوع برخورد آرام آرام به تأثیر خود را به درون فرد نیز می گذارد! به مرور از دورن نیز فرد دیگر اهمیتی برای امور مهم قائل نیست! و این آغاز نسیان است!

انسان در درونش از قلب و مغز برخور داراست! قلب انسان به آنچه در مغز است حس و حال می بخشد! انسان می داند اموری زیبا و اموری زشت است! اموری باید و اموری نباید است! امور مهم و اموری غیر مهم است!

قلب به آنچه اناسن نی داند و در مغز خود گزاره های آن را ثبت نموده است، حس می بخشد، به آنها رنگ می دهد. آنها را از صرف چند جمله خشک بیرون می آورد و این چنین آنها را آماده تأثیر گذاری بر رفتار انسانی می کند!

قلب واسطه بین مغز و جوارح است! مغز مخزن دانش است! و جوارح ابزاری برای بروز دانش است! و قلب به دانش کمک می کند تا بتواند خواد را بر جوارح تحمیل کند!

وقتی غفلت آغاز می شود انسان تحت تأثیر هوس از بروز دانش بر اعضاء جلوگیری می کند هر چند هنوز قلبش نسبت به این دانش تمایل دارد. غفلت وقتی ادامه می یابد آرام آرام قلب دست از حس بخشی به دانش برمیدارد!

در مرحله بعد نوبت مغز است که کم کم از دانش تهی شود و علمی که آنجا ذخیره شده است تبدیل به جهل گردد! آنچه تا بحال باید بود تبیاد شود و آنچه زشت بود زیبا شود و ...

پس غفلت تحت اختیار انسان از  بی تفاوتی نشان دادن مقابل دانش آغاز می شود و بعد قلب نیز دیگر به دانش حس نمی بخشد و آنگاه نبوت نسیان می رسد که مغز را تهی کند و جای هر گزاره علمی، یک گزاره ضد آن جای دهد!

در متن فوق غفلت از توبه مقدمه نسیان طلب مغفرت شمرده شده است!

غفلت از توبه به معنای نگفتن «استغفر الله» نیست! زیر این جمله غالبا گفته می شود بلکه غفلت به معنای بااهمیت برخورد نکردن با توبه است! توبه به معنای برگشت از هر کار و نوع زندگی که سبب گناه شده است و این فراتر از اکتفاء نمودن به استغفار زبانی است!

این غفلت موجب می شود تا همین استغفار زبانی هم بفراموشی رود و اصلا فرد گناهش را دیگر گناه نداند.

پس توبه نکردن از گناه سبب گناه ندانستن گناه می شود! و این آغاز سقوط ابدی انسان و فرو رفتن در باتلاق انواع گناهان بدون این که ندای وجدانی شنیده شود می گردد!

 

پاسخ / قوه حدس

| جمعه, ۹ مرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۲۳ ب.ظ

سؤال 148:

باسلام وتحیت وخداقوت...قبلا پرسیده بودم ایا حس ششم صحیح است وشماگفتید بله ونوعی حس وحدس تقویت شده است که بواسطه ان حتی میتوان اینده راپیش بینی کرد.میخواهم بدانم چکونه میتوان این حس رادراین حدتقویت کرد؟

پاسخ:

قوه حدس را باید با زیاد نمودن اعتماد به نفس و استفاده کمتر از اسباب تجربی و ریسک نمودن در امور مختلف و اعتماد نمودن به آنچه به ذهن خطور می کند در باره حل یک مسئله و یا حادثه ای در آینده تقویت نمود!


پاسخ / در مان حدیث نفس

| جمعه, ۹ مرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۱۹ ب.ظ

سؤال 147:

باسلام وعرض تشکروخسته نباشیدخدمت استادعزیز،
من مدتهاست احساس میکنم صدایی دردرون همیشه درحال مکالمه است بگونه ای که اکرنمازم رابلندنخوانم ان صداباافکارخودش مراهمراه خواهدکردیعنی اگربهواهم کتابی هم بخوانم همآن صدادرذهنم میخوانداما مثلا موقعی که دارم صحبت میکنم ان صدابرای خودش حرف خودش رامیزندومن حرف خودم را.میخواهم بدانم مشکل کجاست یخصوص درقضیه نماز ودرصحبت هااین موضوع برایم ازاردهنده است..سپاسگزا رم

پاسخ:

ذهن انسان همیشه فعال است! جز در خواب آن هم در مرحله عمیق آن که هیچ خوابی انسان نمی بیند!

گاهی این فعالیت ذهن بسیار زیاد است طوری که صدای این فعالیت شنیده می شود و حتی دیده می شود و تأثیر خود را بر اعضای انسان می گذارد که در انی صورت از آن به حدیث نفس» تعبیر می کنند یعنی سخن گفتن نفس! و نیز تعبیر می شود به «وسوسه صدر» یعنی سخنان و زمزمه هایی مداوم نشیده می شود.

در روایات ما برای درمان حدیث نفس و وسوسه توصیه هایی شده است! مثل خضاب نمودن و نیز شستن سر با سدر و خوردن انار و به و شانه نمودن

و نیز تلاوت زیاد سوره حمد و خواندن دو رکعت نماز و طلب کمک از خداوند برای رفع مشکل و تکرار زیاد ذکر لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم و خواندن زیاد این دعا:

تَوَکَّلْتُ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لا یَمُوتُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً.

و این ذکر هم مجرب است:

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الاّ باللّه‏ العلى العظیم و صلى اللّه‏ على محمد و آله الطیبین لا ملجأ و لا منجا منک الاّ الیک

پاسخ / زن در خانه

| جمعه, ۹ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۵۶ ب.ظ

سؤال 146:

این جمله که در خانه نگه داشتن زن، مستحب است به چه معناست؟ برای خود زن مستحب است یا برای همسر یا پدرش؟ آیا می شود از این جمله این را برداشت کرد که خانه داری برای زن مستحب است؟

پاسخ:

اصل برای زن خانه داری است و ماندن در خانه و برای مرد بیرون بدست آوردن رزق و در نتیجه رفتن بیرون از منزل است!

وقتی زن می خواهد از خانه بیرون برود باید طبق ضرورت این کار را انجام دهد! لذا اگر نیازش با رفتن به نزدیک ترین مغازه مثلا رفع می شود نباید به مغازه دورتر برود! این برخلاف عفاف است!

وقتی زن طبق ضرورت می خواهد از خانه بیرون برود باید بداند که دارد در محیطی قدم می گذارد که بسیار پر آسیب است لذا برای ایمنی از آسیب ها باید حجابش را سخت کند یعنی پوشش مناسب داشته باشد از آرایش خودداری کند جلف راه نرود صدایش را کسی نشوند مگر به ضرورت!

لذا استحابب ماندن زن در خانه اگر اصل شمرده شود بیرون آمدن از خانه برای زن چارچوب مشخصی پیدا خواهد نمود!

پاسخ / برخورد با فقیر

| سه شنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۴۳ ق.ظ

سؤال 145:

سلام

نظرتون راجع به پول دادن به این گداهایی که تو کوچه و خیابون هستند چیه؟
ترویج تکدی گری رو ببینیم؟ یا آیه و أما السائل فلاتنهر؟
ممنون
التماس دعـــــــــــــــا.
پاسخ:
سلام علیکم
در صورتی که اطمینان به صدق یا کذب ادعای فقر آنها دارید که طبق همان عمل کنید ولی اگر تردید دارید به دلتان نگاه کنید اگر دل به رحم آمد کمک کنید!
اگر اطمینان به کذب دارید و یا قلب شما هنگام دیدن آن فقیر به رحم نیامد با ادبیات محترمانه ای او را رد کنید!

سلام علیکم - بسم الله


دعای استغفار بند 21

اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ عَلِمْتُهُ مِنْ نَفْسِی أَوْ نَسِیتُهُ أَوْ ذَکَرْتُهُ أَوْ تَعَمَّدْتُهُ أَوْ أَخْطَأْتُ فِیمَا لَا أَشُکُّ أَنَّکَ سَائِلِی عَنْهُ وَ أَنَّ نَفْسِی بِهِ مُرْتَهَنَةٌ لَدَیْکَ وَ إِنْ کُنْتُ قَدْ نَسِیتُهُ وَ غَفَلْتُ عَنْهُ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که خود از آن خبر دارم، یا فراموش کرده ام ، یا به یاد می آورم، یا به عمد آن را انجام دادم، یا از روی خطا آورده ام، مواردی که بی شک از من سوال خواهی کرد و نفسم پیش تو در گرو آن است، هر چند آن را فراموش و از آن غافل شده باشم؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و اینگونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!

لغت:

مرتهنه (رهم) به معنای گرفتن چیزی و مضبوط نمودن آن در قبال حقی و یا تعهدی است!

شرح:

فراموشی گناه و نیز تعمد در انجام مکرر آن و طبیعتا عادی شدن آن مشکل عمده هر گناهی است!

ایندو دو خصوصیت در تقابل با هم هستند. یک قسمت گناهانی که به دست فراموشی سپرده شده اند و قسمتی دیگر گناهانی که از روی اشتباه صورت گرفته است. اشتباه در تعریف گناه و یا در تعریف مصداق و یا در تطبیق مصداق و یا رعایت نکردن مقدماتی که منجر به گناه می شود. ولی هر دو قسم در یک امر مشترک هستند و آن این که فرد خود را نسبت به هر دو گناه معاف می داند. خیلی خودش را مقصر نمی شناسد. پس نسبت به آنها هراسی ندارد. حالت خوفش را از دست داده است!

انسان نسبت به هر دو گناه فراموش کرده است که باید پاسخ گوی این گناهان باشد و رهائیش از دوزخ در گروه همین پاسخ گویی است!

چاره کار این است که گناهان فراموش شده را بیاد بیاورد. روی کاغذی بنویسد همیشه جلوی چشمش باشد و نیز گناهان اشتباهی را مثل گناهان عمدی بداند.

این همانند سازی سبب می شود تا خوفی که نسبت به گناهانی که در یادش هست و نیز گناهانی که به عمد انجام داده است به گناهان فراموش شده و گناهان غیر عمدی نیز سرایت کند!


پاوقی . پاسخهایی از آیت الله بهجت

| يكشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۱۸ ب.ظ
 
نخستین گناه شاید به ناکجا آباد بکشد!
 
اگر انسان یک گام در راه غیر رضای خدا بردارد، دیگر گام‌های بعدی را نمی داند چه خواهد شد! همان گام اول، او را به جاهایی که نمی‌داند، خواهد کشید.
 
شرط همه توسلات، توبه است 
 
آیا استفاده از تربت سیدالشهداء و آب زمزم – که این‌قدر آن‌ها را برای شفا یافتن سفارش می‌کنید – دعای ویژه‌ای هم دارد؟ آیت‌الله بهجت: شرط همه توسلات، توبه است و غیر از توبه، شرط دیگری ندارد.
 
در هر مرتبه‌ای هستید، تقوا را مراعات کنید 
 
در هر حال با خدا باشید و خدا را فراموش نکنید تا این‌که خودمان، خودمان را فراموش نکنیم. هر کسی – با هر مرتبه‌ای که دارد – اگر از خداوند و انبیاء و راه انبیاء و اوصیاء دوری کند، آخرش به همان اندازه دوری‌اش، پشیمان خواهد شد و هر کس در هر مرتبه و هر جا و هر کاری باشد، با نزدیک شدن به آنان، آخر کارش سعادت و خوشحالی است.
 
کاری کنید که نیاز به کشتن حیوانات موذی نباشد 
 
شخصی از حضرت آیت‌الله العظمی بهجت پرسید در خانه‌مان مورچه زیاد است. آیا کشتن آن‌ها اخلاقا پسندیده است؟ آقا فرمودند: به جای کشتن، مقداری نفت جلو لانه‌شان بریزید. وی گفت: حالا که در خانه پخش شده‌اند چه کنیم؟ 
 
آقا با تبسمی فرمودند: [یا أیها النمل] ادخلوا مسکنکم لایحطمنّکم سلیمان و جنوده. (سوره نمل آیه ۱۸)
 
چه زمانی ازدواج کنیم؟ 
 
جوانی ۱۸ ساله از حضرت آیة‌الله العظمی بهجت رحمة الله پرسید: چه زمانی ازدواج کنیم؟ 
 
آقا تبسم نمایانی کرد و فرمود: پس از بلوغ! 
  
استحباب در خانه ماندن زن 
 
در خانه نگه داشتن زن، مستحب است و اگر بیرون رفتن برای وی خطری داشته باشد، این کار واجب می‌شود. 
 
پرسش: آیا فضیلت نماز جماعت تنها برای مردان است یا زنان هم می‌توانند شرکت کنند؟ 
 
پاسخ: به شرطِ آن‌که در مسجد با پرده‌ای کاملا پوشیده باشند، می‌توانند شرکت کنند؛ در راه هم اگر پشت سر مردان حرکت کنند، این کار مانند پرده‌ای آنان را از مردان جدا می‌سازد و باید این‌گونه باشند.
  
از علی علیه‌السلام بگو تا از علی علیه‌السلام بشنوند 
 
حضرت آیةالله العظمی بهجت رحمةالله به یکی از روحانیان که گاهی در مجالس ایشان موعظه می‌کند، فرمودند: بر منبر، خطبه‌های کوچک نهج‌البلاغه را بخوان و برای مردم بازگو کن؛ چراکه وقتی آن خطبه‌ها خوانده شود، مردم شنونده امام علی علیه‌السلام خواهند بود. 
  
او [دیگر] کیست؟! قرآن بخوان، خوب است 
 
روزی جوانی در راه خانه، از حضرت آیة‌الله بهجت رحمة‌الله پرسید: نظر شما درباره دکتر... [نویسنده‌ای که اشکالات بنیادین فراوانی در کتاب‌هایش هست] چیست؟ 
 
فرمودند: او [دیگر] کیست؟ 
 
و پس از چند لحظه شاید به این خاطر که دانستند جوان مقصود ایشان را متوجه نشده، دوباره رو کردند به وی و افزودند: قرآن بخوان [که این کار] خوب است.

سلام علیکم - بسم الله


دعای استغفار بند 20

اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ قَدَّمْتُ فِیهِ شَهْوَتِی عَلَى طَاعَتِکَ وَ آثَرْتُ فِیهِ مَحَبَّتِی عَلَى أَمْرِکَ وَ أَرْضَیْتُ نَفْسِی فِیهِ بِسَخَطِکَ إِذْ رَهَّبْتَنِی مِنْهُ بِنَهْیِکَ وَ قَدَّمْتَ إِلَیَّ فِیهِ بِأَعْذَارِکَ وَ احْتَجَجْتَ عَلَیَّ فِیهِ بِوَعِیدِکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که شهوت خود را بر طاعتت مقدم داشتم، و دوست داشتن خود را بر امر تو ترجیح دادم، و نفس خویش را با خشم تو راضی ساختم، زیرا با نهی از آن مرا ترسانده بودی و عذر ها (و علتهای نهی ها) یت را برای من (توسط اولیائت) فرستادی و با وعده ی عذابت حجت را بر من تمام کرده بودی؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و اینگونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!

لغت:

شهوة، به معنای رغبت شدید نفس به آنچه هماهنگ با اوست!

عذر، به معنای اظهار اصلاح و قبح زدایی نسبت به خطا و یا امری ناخوشایند که از انسان سر زده است!

شرح:

بند فوق از دعای استغفار اشاره به دو موضوع مهم دارد:

موضوع اول: شهوت و طاعت

در تقابل شهوت و طاعت، دوست داشتن خود و طاعت، راضی نمودن خود و خشم خداوند، انسان مدام طرف خود را می گیرد!

این دعوای همیشگی عُلقه به نفس و علقه به رب و غلبه علاقه به نفس بر علاقه به رب، تنها علت گناهانی است که از انسان سر می زند!

نفس مجموعه همه افکار و عواطف و رفتارهایی است که از ابتدایی که روح در قالب جنینی دمیده شده است از ما سر زده و نیز همه آنچه شنیده و دیده و چشیده و لمس کرده و در ذهن خطور  کرده و در تخیل پروریده و در خواب دیده ایم!

نفس خود مائیم! همه آنچه مدرک برای خود ماست! و چون این همه، با انواع معصیتها، حماقتها، توهمها، نادانیها همراه هست به «ربّ» سر جنگ دارد!

رضایت یکی خشم دیگری است! محبت یکی نفرت دیگری است! اقبال یکی ادبار دیگری است!

رُوِیَ فِی بَعْضِ الْأَخْبَارِ أَنَّهُ دَخَلَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص رَجُلٌ اسْمُهُ مُجَاشِعٌ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى مَعْرِفَةِ الْحَقِّ فَقَالَ ع مَعْرِفَةُ النَّفْسِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى مُوَافَقَةِ الْحَقِّ قَالَ مُخَالَفَةُ النَّفْسِ قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَکَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى رِضَاءِ الْحَقِّ قَالَ سَخَطُ النَّفْسِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَکَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى وَصْلِ الْحَقِّ قَالَ هَجْرُ النَّفْسِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَکَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى طَاعَةِ الْحَقِّ قَالَ عِصْیَانُ النَّفْسِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَکَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى ذِکْرِ الْحَقِّ قَالَ نِسْیَانُ النَّفْسِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَکَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى قُرْبِ الْحَقِّ قَالَ التَّبَاعُدُ عَنِ النَّفْسِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَکَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى أُنْسِ الْحَقِّ قَالَ الْوَحْشَةُ مِنَ النَّفْسِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى ذَلِکَ قَالَ الِاسْتِعَانَةُ بِالْحَقِّ عَلَى النَّفْس‏.

عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج‏1، ص: 246 به نقل از: مسند أحمد بن حنبل ج 1: 387

در بعضى از روایات وارد شده که مجاشع خدمت رسول خدا صلى اللَّه علیه و اله رسید و عرض کرد یا رسول اللَّه راه شناخت حق چگونه مى‏باشد فرمود: شناختن نفس است گفت: یا رسول اللَّه موافقت حق را از چه راه مى‏توان بدست آورد فرمود:

مخالفت با نفس، گفت: راه خوشنود کردن حق کدام است فرمود: دشمنى با نفس.

عرض کرد: چگونه مى‏توان به حق رسید فرمود: دور شدن از نفس، گفت:

چگونه از حق مى‏توان اطاعت کرد، فرمود: نافرمانى از نفس، گفت چگونه مى‏توان از حق یاد کرد فرمود فراموش کردن نفس گفت: چگونه مى‏توان به حق نزدیک شد فرمود: دور شدن از نفس.

گفت: چگونه مى‏توان با حق مانوس شد، فرمود: دورى از نفس، گفت: یا رسول اللَّه چگونه مى‏توان به این مقامات رسید، گفت از حق یارى بخواهید تا شما را بر نفس پیروز گرداند.

موضوع دوم: نحوه هدایت الهی

خداوند از سه طریق راه تقابل با نفس را به ما می آموزاند و در این مسیر ما را هدایت می کند!

راه نخست حرام نمودن و یا مکروه نمودن اموری است! این امور همه باعث مشتعل شدن خواسته های نفس می شود. پرداختن به این امور سبب می شود انسان نتواند مهار نفسش را در دست عقلش داشته باشد!

عدم توجه به نواهی خداوند، گامهای شیطان را به سمت انسان سرعت می بخشد و بعد تسلط او را قطعی می سازد!

راه بعدی بیان علل محرمات و مکروهات هست! در کتابی بنام علل الشرایع شیخ صدوق بسیاری از احادیث در این موضوع را در 617 باب جمع آوری نموده است!

ره آخر تهدید به عذاب هست برای کسانی که مترکب این محرمات شوند و سلب توفیقهایی که با ارتکاب مکروهات صورت می گیرد!


جلسه اول
حجم: 3.62 مگابایت

جلسه دوم

 حجم: 3.73 مگابایت
جلسه سوم
حجم: 3.59 مگابایت

جلسه چهارم
حجم: 4.07 مگابایت
جلسه پنجم
حجم: 3.89 مگابایت
جلسه ششم
حجم: 3.74 مگابایت
جلسه هفتم
حجم: 3.44 مگابایت