هشت رذیله 82 / لجاجت 34 / توبه از لجاجت 29 / شرح دعای استغفار 28 (بند 20)
سلام علیکم - بسم الله
دعای استغفار بند 20
اللَّهُمَّ
وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ قَدَّمْتُ فِیهِ شَهْوَتِی عَلَى طَاعَتِکَ وَ آثَرْتُ
فِیهِ مَحَبَّتِی عَلَى أَمْرِکَ وَ أَرْضَیْتُ نَفْسِی فِیهِ بِسَخَطِکَ إِذْ رَهَّبْتَنِی
مِنْهُ بِنَهْیِکَ وَ قَدَّمْتَ إِلَیَّ فِیهِ بِأَعْذَارِکَ وَ احْتَجَجْتَ عَلَیَّ
فِیهِ بِوَعِیدِکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا
خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که شهوت خود را بر طاعتت
مقدم داشتم، و دوست داشتن خود را بر امر تو ترجیح دادم، و نفس خویش را با خشم تو راضی
ساختم، زیرا با نهی از آن مرا ترسانده بودی و عذر ها (و علتهای نهی ها) یت را برای
من (توسط اولیائت) فرستادی و با وعده ی عذابت حجت را بر من تمام کرده بودی؛ پس بر محمد
و آل محمد درود فرست و اینگونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!
لغت:
شهوة، به معنای رغبت شدید نفس به آنچه هماهنگ با اوست!
عذر، به معنای اظهار اصلاح و قبح زدایی نسبت به خطا و یا امری ناخوشایند که از انسان سر زده است!
شرح:
بند فوق از دعای استغفار اشاره به دو موضوع مهم دارد:
موضوع اول: شهوت و طاعت
در تقابل شهوت و طاعت، دوست داشتن خود و طاعت، راضی نمودن خود و خشم خداوند، انسان مدام طرف خود را می گیرد!
این دعوای همیشگی عُلقه به نفس و علقه به رب و غلبه علاقه به نفس بر علاقه به رب، تنها علت گناهانی است که از انسان سر می زند!
نفس مجموعه همه افکار و عواطف و رفتارهایی است که از ابتدایی که روح در قالب جنینی دمیده شده است از ما سر زده و نیز همه آنچه شنیده و دیده و چشیده و لمس کرده و در ذهن خطور کرده و در تخیل پروریده و در خواب دیده ایم!
نفس خود مائیم! همه آنچه مدرک برای خود ماست! و چون این همه، با انواع معصیتها، حماقتها، توهمها، نادانیها همراه هست به «ربّ» سر جنگ دارد!
رضایت یکی خشم دیگری است! محبت یکی نفرت دیگری است! اقبال یکی ادبار دیگری است!
رُوِیَ فِی بَعْضِ الْأَخْبَارِ أَنَّهُ دَخَلَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص رَجُلٌ اسْمُهُ مُجَاشِعٌ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى مَعْرِفَةِ الْحَقِّ فَقَالَ ع مَعْرِفَةُ النَّفْسِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى مُوَافَقَةِ الْحَقِّ قَالَ مُخَالَفَةُ النَّفْسِ قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَکَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى رِضَاءِ الْحَقِّ قَالَ سَخَطُ النَّفْسِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَکَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى وَصْلِ الْحَقِّ قَالَ هَجْرُ النَّفْسِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَکَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى طَاعَةِ الْحَقِّ قَالَ عِصْیَانُ النَّفْسِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَکَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى ذِکْرِ الْحَقِّ قَالَ نِسْیَانُ النَّفْسِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَکَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى قُرْبِ الْحَقِّ قَالَ التَّبَاعُدُ عَنِ النَّفْسِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَکَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى أُنْسِ الْحَقِّ قَالَ الْوَحْشَةُ مِنَ النَّفْسِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى ذَلِکَ قَالَ الِاسْتِعَانَةُ بِالْحَقِّ عَلَى النَّفْس.
عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج1، ص: 246 به نقل از: مسند أحمد بن حنبل ج 1: 387
در بعضى از روایات وارد شده که مجاشع خدمت رسول خدا صلى اللَّه علیه و اله رسید و عرض کرد یا رسول اللَّه راه شناخت حق چگونه مىباشد فرمود: شناختن نفس است گفت: یا رسول اللَّه موافقت حق را از چه راه مىتوان بدست آورد فرمود:
مخالفت با نفس، گفت: راه خوشنود کردن حق کدام است فرمود: دشمنى با نفس.
عرض کرد: چگونه مىتوان به حق رسید فرمود: دور شدن از نفس، گفت:
چگونه از حق مىتوان اطاعت کرد، فرمود: نافرمانى از نفس، گفت چگونه مىتوان از حق یاد کرد فرمود فراموش کردن نفس گفت: چگونه مىتوان به حق نزدیک شد فرمود: دور شدن از نفس.
گفت: چگونه مىتوان با حق مانوس شد، فرمود: دورى از نفس، گفت: یا رسول اللَّه چگونه مىتوان به این مقامات رسید، گفت از حق یارى بخواهید تا شما را بر نفس پیروز گرداند.
موضوع دوم: نحوه هدایت الهی
خداوند از سه طریق راه تقابل با نفس را به ما می آموزاند و در این مسیر ما را هدایت می کند!
راه نخست حرام نمودن و یا مکروه نمودن اموری است! این امور همه باعث مشتعل شدن خواسته های نفس می شود. پرداختن به این امور سبب می شود انسان نتواند مهار نفسش را در دست عقلش داشته باشد!
عدم توجه به نواهی خداوند، گامهای شیطان را به سمت انسان سرعت می بخشد و بعد تسلط او را قطعی می سازد!
راه بعدی بیان علل محرمات و مکروهات هست! در کتابی بنام علل الشرایع شیخ صدوق بسیاری از احادیث در این موضوع را در 617 باب جمع آوری نموده است!
ره آخر تهدید به عذاب هست برای کسانی که مترکب این محرمات شوند و سلب توفیقهایی که با ارتکاب مکروهات صورت می گیرد!