مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر
طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با موضوع «هشت رذیله :: ستمگری :: حقوق :: خانواده :: پدربزرگ و مادربزرگ» ثبت شده است

سلام علیکم - بسم الله


پدربزرگ و مادربزرگ اگر بزرگ داشته شوند، آنها می توانند بزرگ فامیل باشند و با نقش بزرگی که دارند نگذارند فامیل از یکدیگر متلاشی شود. آنها حکم شیرازه ای را دارند که برگهایی که از یک خانواده انشعاب پیدا کرده است در کنار هم نگه داشته شود

آن اهمیتی که رحم و خویشاوند از نظر اسلام دارد با وجود پدربزرگ و مادربزرگ بدرستی پاس داشته می شود.

اهمیت هر کسی بسته به میزان مسؤولیتی است که بر عهده دارد. و مسؤولیت نیز بر اساس میزان نقشی است که برای او وجود دارد. انسانها با ازدواج خانواده مستقل تشکیل می دهند. چه رشته ای آنها را همچنان بیکدیگر متصل نگه می دارد؟ آن رشته نقطه مشترک بین چند خانواده است. ممکن است برادر یا خواهر چون در یک سطح هستند از یکدیگر حساب نبرند و احترامی برای یکدیگر قائل نباشند. خاله ها و دائی ها هم همینطور. عموها و عمه ها نیز همینطور. فرزندان آنها نیز به تبع والدینشان همین وضعیت را دارند. در این میان پدربزرگ و مادربزرگ تنها نقطه اتکاء هستند که نزد دیگران بالطبع از احترام خاصی برخوردار هستند.

بر این اساس، هم نصیحتهای آنها و هم داروری های آنها می تواند بسیاری از مشکلات درون فامیل را حل کند. و از گسستگی آنها جلوگیری نماید. فامیل وقتی از هم گسسته نشود یک جامعه دچار گسستگی نخواهد شد و در یک نگاه کلی دشمن نیز نمی تواند بین آنها نفوذ کند و فرهنگ خود را بر آنها غالب سازد.

بیگانه برای این که فرهنگش را غالب سازد و در نتیجه جوامع انسانی را تسلیم خود کند تا از آنها منافع خودش را داشته باشد سراغ گسستن آنها می رود و برای این کار پدربزرگ و مادبزرگ را تبدیل می کند به دو پیر و سالمندی که باید به آسایشگاه سالمندان سپرده شوند تا بقیه عمر خود را بیهوده بگذرانند.

ممکن هم هست که فرزندان، آنها را در کنار خود بپذیرند ولی فقط به عنوان کسانی که انسانیت حکم می کند و یا خداوند حکم می کند که مورد احترام باشند نه این که آنها واقعا بزرگ فامیل و رییس فامیل باشند.

صله رحم و ارتباط خویشاوندی ممکن نیست تحقق یابند جز با اداء حق پدربزرگ و مادربزرگ. و ادای حق آنها هم به این است که به آنها جایگاه اصلیشان داده شود. و جایگاه اصلی آنها جایگاهی تشریفاتی نیست.

البته تلاش خود پدربزرگ و مادربزرگ هم بسیار مؤثر است. اگر آنها حکیمانه سخن نگویند و حکیمانه رفتار نکنند بلکه هرچه بر سن آنها افزوده می شود سخنان و رفتارهای کودکانه تری از آنها سر بزند آن وقت دیگر کاری از دست فرزندان ساخته نیست و آنها جایگاهشان تشریفاتی و بعضا آزاردهنده خواهد شد. و مرگشان همه را خوشحال خواهد کرد و یک فَرَج محسوب می شود.

بر اساس آنچه گفته شد چند توصیه می شود:

1) اگر مشکلی درون یک خانواده حل نشد قبل از اطلاع هر کس دیگری به پدربزرگ و مادربزرگ مراجعه شود و حکم آنها پذیرفته شود. (نساء: 35)

2) برنامه ای ترتیب داده شود تا زمانی را فرزندان و بخصوص نوه ها اختصاص دهند به این که سخنان پدربزرگها و مادربزرگها را بشنوند. حتما در میهمانیها وقتی را برای این کار اختصاص دهند.

3) نوه ها بیاموزند که از پدربزرگ و مادر بزرگ خود بخواهند تا برایشان در مسائل پیش رویی که دارند دعا کنند.
4)  آنها را در جریان مسائلشان قرار دهند. چه به عنوان مشورت چه به عنوان قضاوت و چه به عنوان یک گزارش ساده.
5) آداب برخوزد با آنها را رعایت کنند مثل:
الف) قبل از حضور آنها غذا صرف نشود.
ب) در سفر حتی الامکان آنها را با خود ببرند.
ح) در بالای محلس جایگاهی برای آنها آماده کنند.
د) وقتی وارد می شوند از جای خود به احترامشان بر خیزند.
ه) در حضور آنها صدایشان را بلند نکنند. با هم مشاجره نکنند.
و) آنها را با ضمیر اول شخص مورد خطاب قرار ندهند.
ز) اگر گوششان سنگین است بجای این که صدایشان را بلند کنند دهان خود را به گوش آنها نزدیک کنند.
ح) رعایت خستگی مفرط آنها را بکنند.
ط) با رعایت ظرافت، آنها را نسبت به پرهیزهایی که باید داشته باشند و یا داروهایی که باید استفاده کنند یاری کنند.
ی) فرزندان، نوه ها، عروسها و دامادها دست آنها را ببوسند.
ک) فرزندان با آنها بخصوص جلوی نوه های محالفت نکنند.
ل) ...
 

سلام علیکم - بسم الله


پدر بزرگ و مادر بزرگ، بزرگ هر خانواده و هر ایل و قبیله و طائفه و فامیل هستند. حقشان بزرگ است. ادای حقشان واجب است. ستم در حق آنها شیرازه خانواده و فامیل را گسسته می کند. و این گسستگی موجب از بین رفتن حقهای بیشتری می شود. به همین خاطر، ستم در حق بزرگان فامیل ام الفساد است. ریشه و مادر فسادهای دیگر است. بنابرین بسیار ضروری است که برای رهایی از خوی ستم پیشگی، حق بزرگان بدرستی شناخته و ادا شود. خوی ستم، چهارمین رذیله از هشت رذیله ی انسانی است که در ادامه مباحث هشت رذیله در پی طرح آن هستیم.

خداوند متعال انسان را اجتماعی آفریده است. روحیه اجتماعی در انسان سبب می شود تا او در درون خودش به سلسله مراتبی که در اجتماعات انسانی هست احترام بگذارد و از آنها حرف شنوی داشته باشد. و یا نسبت به افراد زیر مجموعه خود احساس مسؤولیت کند و در پی ارشاد آنها باشد.

جامعه غربی که از فطرت انسانی خود دور افتاده است خانواده ها را کوچک و کوچک تر کرده است. آنقدر کوچک که دیگر بزرگی در آن باقی نمانده است و عن قریب دیگر از خانواده خبری در غرب نخواهد بود.

غرب و شرق کنار یکدیگر زندگی می کنند و با پیشرفتی که در رسانه ها بوجود آمده است بیشتر از هر وقت دیگر، غرب و شرق در هم تنیده شده اند البته با تفوق فرهنگ غربی. زیرا آنها خود سازنده این رسانه ها هستند لذا در استفاده از آن دست پیش دارند. و نیز فرهنگشان با هوسهای انسانی بیشتر همراه است لذا می توانند بر فرهنگ عمیق شرقیها خصوصا ملتهای مسلمان غلبه کنند.

امتیاز عمده خانواده مسلمان در احترام به والدین نیست زیرا هنوز این احترام به صورت فرهنگی و قانونی در دیگر ملتها نیز کم و بیش هست ولی در دیگر ملتها برای پدر بزرگ و مادر بزرگ احترامی و حقی نه به صورت فرهنگی و باور عمومی و نه به صورت قانونی وجود ندارد.

در اسلام پدر و پدر بزرگ به یک میزان حق دارند. مثلا اجازه هر یک از آنها برای ازدواج دختر کافی است. هر کدام که زودتر این اجازه را داد دیگری نمی تواند آن را نقض کند.

احترامات ظاهری که به پدر بزرگ و مادر بزرگ گذاشته می شود زمینه نفوذ آنها را بیشتر می کند و همچنین احساس نیاز به آنها را در اعضای خانواده گسترش می دهد.

این احترامات باید در ابتدا بوسیله پدر و مادر و عروس و داماد گذاشته شود تا فرزندان نیز آن را بیاموزند و این فرهنگ احترام به بزرگان به نسلهای بعدی منتقل شود.

فایده بزرگان فامیل نباید تنها خلاصه شود در عیدی دادن و یا بستی خریدن برای نوه ها. نباید اینگونه تصور شود که اینان تنها قرار است پناهگاهی برای نوه های خود باشند که هر وقت با والدین خود دچار مشکلی شدند سراغ آنها بیایند و آنها هم حق را به نوه های خود بدهند و والدینشان را توبیخ کنند.

چه بسیار والدینی که با روش تربیتی بزرگان فامیل مشکل دارند و احساس می کنند زندگی با اینان سبب خواهد شد که بچه ها سوء استفاده کنند و از نظر تربیتی آشی شوند که دو تا آشپز دارد.

برای حل این مشکل لازم هست که پدربزرگها و مادربزرگ ها در تربیت بچه ها مستقیم دخالت نکنند بلکه تذکرات خود را به والدین آنها بدهند و جلوی بچه ها دستورالعملهای والدین را نقض نکنند. بلکه به آنها همیشه توصیه کنند که از والدین خود اطاعت نمایند.

تشویق نوه ها به نافرمانی سبب خواهد شد که والدین آنها نیز نافرمان شوند و آن وقت بزرگانی که می بایست شیرازه خانواده باشند خود موجب از هم پاشیدگی آن شوند.

و همچین اگر پدربزرگ و مادر بزرگ از این توصیه تخطی کردند و مستقیم با والدین جلوی چشم نوه ها مخالفت نمودند، والدین توجه داشته باشند که بحث و جدل باعث از بین رفتن احترام خود و احترام بزرگان نزد بچه ها خواهد شد. آنها تلاش کنند تا در خفا به والدین خود تذکر دهند و آنها را متوجه اشتباهشان کنند و اگر آنها قبول نکردند به بچه هایشان این توضیح را بدهند که نباید از پدربزرگ و مادربزرگ سوء استفاده کنند و باعث بهم خوردن ارتباط بین اعضای خانواده شوند.

باید بچه ها را نسبت به علل منطقی تصمیمات، آگاهی داد تا خود بتوانند در اختلافات بین والدین و پدربزرگ و مادربزرگ خود تصمیم بگیرند. آن وقت است که این اختلافات برای بچه ها موجب برکت و رشد فکری خواهد شد. به شرطی که هریک از والدین و پدربزرگ و مادر بزرگ به نظری که بچه ها برمی گزینند، احترام بزگذارند و نظرات خود را بر آنها تحمیل نکنند و تلاش نکنند تا با تطمیع و تهدید بچه ها را به سمت خود سوق دهند.