مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر
طبقه بندی موضوعی

۵۰ مطلب با موضوع «هشت رذیله :: ستمگری :: حقوق» ثبت شده است

سلام علیکم - بسم الله


دستگاه گوارش نعمتی اساسی در میان دیگر اعضای بدن است که زندگی بدون آن امکان پذیر نیست.
نعمت هر چه بزرگتر باشد رعایت حق آن مشکل تر و البته ضروری تر است و بخاطر همین مشکل تر بودنش کمتر کسی است که بدرستی حق آن را اداء کند!
اکثر انسانها به معده خود ستم می کنند و در خوراکیها و نوشیدنیها اولا حلال و طیب بودن و ثانیا میزان آن را و ثالثا سالم بودن آن را رعایت نمی کنند!
1) حلال بودن
روح به عنوان مخلوقی لطیف به شدت آسیب پذیر است و کمی غبار هم اگر در اطرافش باشد جذب میکند و کدر می شود.
به همین خاطر است که بدنی که با لقمه حرام رشد کرده باشد روح در آن به شدت تاریک و کدر و گرفته است. انسانهای حرام خور قلبهای سختی دارند و حالات معنوی را اصلا تجربه نمی کنند و به همین خاطر مسیر کمال و رشدشان بسته است!
شرع مقدس اسلام اموال حرام را از اموال حلال بازشناسانده است!
یکی از اموری که مال را حرام می کند رباخواری است که متأسفانه در جامعه زیاد مشاهده می شود. حتی در بانکها بعضا بخاطر عدم رعایت بانکداری اسلامی مسیر ربا را بروی وام گیرندگان می گشایند. خداوند در قرآن خبر از از بین رفتن برکت پول ربوی می دهد: یمحق الله الربا (بقره: 276) وقتی پول ربوی برکت نکند با خودش مشکلات زیادی را می آورد و مثل مرداب صاحب خود را درون انواع پلیدی ها می کشاند.
2) پرخوری نکردن
یکی دیگر از اموری که موجب آسیبهای جدی به بدن و نیز مانع رشد و تعالی روح می شود پرخوری است!
بسیاری از بیماری ها با پرخوری بوجود می آید و بسیاری از بیماریها نیز با گرسنگی بهبود می یابد!
پرخوری گاهی به معنای زیاد خوردن در یک وعده غذایی است ولی تا وعده بعد و تا قبل از گرسنه شدن شخص از خوردن هر چیز دیگری خودداری می کند این نوع از پرخوری هرچند تجویز نمی شود ولی غالب احادیثی که در مذمت پرخوری سخن گفته اند منظورشان تداوم سیری بوده است که تبعا شامل این نوع از پرخوری نمی شود!
تداوم سیری یعنی همیشه شکم را پر نگه داشتن و قبل از گرسنگی سراغ غذا رفتن و مدام وقت و بی وقت درون شکم چیزی ریختن!
خداوند به اندازه ای که از شکم پر بدش می آید از هیچ ظرف پری اینچنین بدش نمی آید!
همین خشم خداوند سبب می شود تا علاوه بر از دست رفتن فرصتهایی که گرسنگی پیش روی فرد برای رشد می گذارد قلب نیز دچار قساوت و سختی شود و هوش و قوای دهنی به شدت کاهش یابد و بیماریهای مختلفی سراغ برد بیاید!
3) غذای سالم
استفاده از غذای ناسالم ستم در حق دستگاه گوارش است. عذای ناسالم گاهی برای همه ناسالم است و گاهی برای یک فرد خاصی بخاطر بیماری که دارد ناسالم است!
متأسفانه شکمبارگی سبب می شود انسان نه مقید به حلال و حرام باشد و نه از پرخوری پرهیز کند و نیز توجهی به سلامت غذایی که می خورد نداشته باشد! به همین خاطر است که اسلام به شدت با شکمبارگی مقابله نموده است!

سلام علیکم - بسم الله


یکی دیگر از نعمتهای خداوند که رعایت نکردن حقوق آن ستم به آن حساب می شود نیروی جنسی است!
استفاده درست از این نیرو موجب بقای نسل انسانی و نیز شادکامی در زندگی است! چه بسیار از تلخکامیها و بدخلقی ها در زندگی است که دلیلش عدم استفاده بجا از این نیروی شگرف  است که خداوند در اختیار انسان قرار داده است!
نمی خواهیم مثل فروید بگوییم همه ناکامیها و یا بهروزیها در زندگی انسان معلول نحوه برخورد با قوه جنسی در اوان کودکی است ولی می گوییم که قوه جنسی تأثیر شگرفی در خلقیات انسانها و نحوه روابط آنها با دیگران می گذارد.
«عفت» به معنای تقوای جسی است! عفت ملکه ای است در درون انسانها که آنها را در مقابل تکانه های جنسی مراقبت می کند و با مواجه با صحنه گناه آنها را از لغزش مصون می دارد همانگونه حضرت یوسف مصون ماند.
 «عفت» قابل کسب است می توان با رعایت اصول بهداشت جنسی اسلامی آن را بدست آورد.
رعایت اصول بهداشت جنسی اسلامی، اداء حق قوه جنسی و در نتیجه جلوگیری از ستم به این قوه است.
می دانید که بحث ما در باره ستمگری به عنوان چهارمین رذیله از هشت رذیله ای است که همه انسانها به زشتی آن معتقد و معترف هستند.
ستم به قوه جنسی به عنوان یکی از اعضای بدن جایگاهی بسیار ویژه دارد طوری که هرزگی را همه انسانها زشت و ناهنجاری می شمارند و انتساب هرزگی را ناسزایی نابخشنودنی می دانند.
منتها اختلافی که انسانها با یکدیگر دارند در موضوع نحوه برخورد با این ناهنجار است! دین اسلام انسان را به شدت نیازمند راهنمایی برای برخورد صحبح با مشکلات این قوه می داند.
آنها که پیشنهادات و احکام و حدود اسلامی مربوط به قوه جنسی را برنمی تابند در اصل خود اقدام به گسترش ناهنجارهای مربوط به مسائل جنسی می کنند. آنها نمی توانند هم از عفت و پاکدامنی دفاع کنند و هم با احکام نورانی اسلام در این رابطه مخالفت نموده و یا در این صحت این احکام تشکیک کنند!
وجود هوسهای بعضا مخفی جنسی در صاحب نظران آنها را واداشته است تا با احکام اسلامی در موضوع عفت و هرزگی مخالفت کنند و الا کسانی که از ملکه عفت برخوردار هستند به راحتی مهر صحت بر این احکام می زنند و از آنها دفاع نموده و خود نیز پایبند به آن هستند.
در اسلام مباحث مربوط به قوای جنسی به سه دسته عمده تقسیم می شود:
1) انحرفات جنسی
اسلام از نه عمل به عنوان انحرافات جنسی نام برده است و بر حرمت آنها تأکید نموده است و مجازاتهایی را برای انها مشخص نموده است. این نه گناه عبارت است از:
زنا، لواط (همجنسگرایی مرد)، مساحقه (همجنسگرایی زن)، استمناء (خودارضایی مرد)، استشهاء (خودارضایی زن)، قیادت (یا جاکشی، واسطه گردی باری کامیابی حرام زن و مرد)، دیّوثی (زن خود را در اختیار دیگران قرار دادن)، وطی حیوان (نزدیکی با حیوان)، تشبه زن و مرد به یکدیگر.
2) حجاب
در ذیل این عنوان همه آنچه مربوط به نحوه تعامل زن و مرد است آمده است! حدود پوشش اسلامی، مرز اختلاط زن و مرد، کنترل جذابیتهای زنامه مثل پوشش و آرایش و زنت همه از مسائلی است که تحت می توان آنها را در عنوان حجاب قرار داد!
3) بهداشت جنسی
بهداشت جنسی اشاره داد به همه اموری که کنترل قوای جنسی را ممکن می سازد. مسائل مربوط به ازدواج و آداب آمیزش و نیز تقویت قوای جنسی از طریق غذا و همچنین رعایت نکات مختلفی از آداب خواب و استحمام و غیره که در بهداشت جنسی مؤثر است همه تحت عنوان بهداشت جنسی قابل بررسی و مطالعه است!
خداوند توفیق داده است کلیه منابغ قرآنی و حدیثی مربوط به مسائل جنسی مورد بررسی قرار گیرد و در مجموعه این تحقیقات گرد آوری شود که می توانید این مجموعه را از اینجا دانلود کنید!

سلام علیکم - بسم الله


ستمگری تجاوز به حقوق است! و بدون شناخت حقوق نمی توان از مصادیق ستمگری مطلع شد و بدون اطلاع از حقوق نمی توان ستمگر نبود!
از حق نفس گفتیم و از حق اعضای بدن و از جق زبان و چشم و گوش و پا و اینک از حق «دست» می خواهیم بگویم!
کارایی زیاد دست سبب شده است تا معنایی محازی «قدرت» را از آن خود کند. مثلا گفته می شود ید الله فوق ایدیهم! یعنی قدرت خداوند بر قدرت آنها برتری دارد!
دست خدمتگذار انسان است! کمک می کند تا بلند شویم و بنشینیم! ما را موقع افتادن کمک می کند تا کمترین آسیب را ببینیم و نیز از آنچه چشم و سر ما را تهدید می کند محافظت می نماید.
دست و بخصوص انگشتان ما بیش از دستان دیگر حیوانات قابل انعطاف و در نتیجه خدمت رسانی است!
تنوع رفتاری انسان سبب شده است تا بدن انسان و بخصوص دست، از کارآمدی زیادی برخوردار شود. انگشتان دست انسان می تواند هم کارهای به شدت سنگین و سخت را انجام دهد و هم کارهای بسیار ظریف و حساس را!
این همه توانایی اعضای بدن و از آن جمله دست انسان را به این اندیشه وامیدارد آیا این همه توانمندی بدون حساب و کتاب به انسان داده شده است؟ آیا می توان قبول نمود انسان در زندگی دنیا متفاوت تر از همه حیوانات و موجودات می تواند زندگی کند و در قبال نعمتهای ویژه ای که دریافت داشته است مسؤولیت خاصی را بر عهده نداشته باشد؟! قطعا این گونه نیست!
ما در میان حیوانات می بینیم هر وقت رده ای از حیوانات از دیگر رده ها جلو می افتد و از امکانات بیشتری برخوردار می شود مسؤولیت بیشتری را نیز بر عهده می گیرد. تعادل عجیبی بین میزان امکانات و مقدار مسؤولیت وجود دارد.
همه اعضای بدن و بخصوص دست و پا و چشم و گوش و زبان و پوست (که از آن در روایات تفسیر به آلت تناسلی شده است) روز قیامت بر علیه صاحب خود شهادت خواهند داد. آنها خواهند گفت که چگونه صاحب آنها به مسؤولیتهای خود در قبال اینها توجه نکرده است و از ای اعضاء بیشتر سوء استفاده را نموده است تا حسن استفاده!

یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ‏ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ (نور: 24)

الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلى‏ أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ‏ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ (یس: 65)

شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ‏ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ (فصلت: 20)

إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً (اسراء: 36)

نوازش یتیم و دست دادن به دوستان و دادن صدقه و مهتر از همه دراز نمودن آن سوی آسمان بوقت دعا از جمله مهترین کارهای پسندیده ای است که تنها توسط دست صورت می پذیرد! و در نقطه مقابل، ضرب و شتم دیگران، دراز نمودن دست گدایی و یا ذلت، کف زدنها و رقصیدنهای نامشروع از جمله شاخص ترین کارهای ناپسندی است که باز توسط دست انجام می گیرد!
وقتی به دست نگاه می کنید بیاد داشته باشید چقدر این عضو بخشنده است! به آسانی و بی منت در خدمت دیگر اعضای بدن است بی آن که آنها به او خدمتی انجام دهند! باید کرامت و بخشندگی را از دست آموخت!

سلام علیکم - بسم الله


ستمگری رذیله ای است که همه انسان ها رذیله بودنش را قبول دارند. همه می دانند که باید به حقوق دیگران احترام گذاشت.
دین آمده است تا برای این قانون کلی که همه می دانند بخشنامه تهیه کند و آن را به طور کامل عملیاتی سازد. این «حقوق دیگران» را برای انسانها توضیح دهد و برای تجاوز به بعضی از مهمترین این حدود، مجازات دنیوی مشخص کند.
پای انسان نیز بر ذمه او حق دارد زیرا در خدمت او همچون مرکبی، عمل می کند.

از «پا» نباید در جهت معصیت خداوند بهره برد. نباید جایی رفت که خداوند راضی به حضور بنده اش در آن جا نیست!

رفتن به مجالس گناه و یا هر جا احتمال گناه در آن قوی است سبب ستم به حق پا می گردد.

مجالس گناه مثل مجلسی که در آن شراب می نوشند و یا در آن بدگویی مؤمنی می شود و یا در آن توطئه ای بر علیه مسلمانی و یا بر علیه جامعه اسلامی ریخته می شود و یا در آن قرار است رقص و آواز باشد و یا در آن سخنان ضد دینی زده می شود و یا در آن کسی از دین تفسیر شخصی اش را ارائه می دهد بی آن که سخنش مستند به نصوص قرآن و حدیث باشد. و یا ...

و نیز بیرون رفتن زنان از منزل بدون این که ضرورتی داشته باشد کاری است که خدوند از آن راضی نیست و در نتیجه استفاده ظالمانه از «پا» می باشد.

همچنین رفتن به مکان غصبی نیز چائز نیست حتی اگر عبوری باشد. بر این اساس عبور نمودن از زمینی برای میان بر زدن، تصرف ظالمانه محسوب می شود و علاوه بر ستم در حق مالک آن زمین، ستم در حق «پا» نیز هست!

رفتن سر قرار دوست غیر همجنس نامحرم و قدم زن با او و نیز رفتن سر قرار و قدم زدن با دوست همجنس غیر خدایی نیز از مصداق های ستم به حق «پا» و رعایت نکردن حق آن است!

در طرف مقابل رفتن به مکانهای مذهبی برای عبادت خالصانه خداوند خصوصا پیاده رفتن به آن مکانها مورد رضایت خداوند بوده و تشکری است که انسان از داشتن نعمت «پا» می کند. 

و نیز:

رفتن برای شرکت در دفاع و یا جهاد بر علیه کفار و فتنه گران.

رفتن برای زیارت والدین و دوستان خدایی

کمک به نیازمندان و آشتی دادن بین دو مؤمن

تبلیغ دین خداوند و شرکت در راهمپیمایی ها برای اظهار ولایت به مقام عظمای ولایت و نیز تبری جستن از دشمنان کنونی اسلام، آمریکا و اسرائیل.

ورزش با هدف قدرت گرفتن جهت خدمت به خداوند و نیز حفظ سلامتی

اصولا حرکت برای انجام عملی صالح و خداپسندانه هرچه بیشتر از «پا» استفاده شود و با پای پیاده حرکت صورت گیرد اجر و ارزشی بیشتر برای آن کار منظور می گردد. بر همین اساس بجای این که انسان اوقاتی را برای پیاده روی اختصاص دهد می تواند استفاده اش را از وسیله نقلیه به حداقل برساند و بیشتر مسیرها را پیاده رفت و آمد کند تا هم ورزش کرده باشد و هم کارهای صالحی را که در شبانه روز انجام می دهد از ارج و قرب بیشتری برخوردار باشد.

سلام علیکم - بسم الله


بحث در رابطه با ستمگری بود و تجاوز به حقوق و این که باید حقوق را شناخت.

در میان حقی که اعضای بدن بر گردن ما دارن از حق زبان و چشم گفتیم و حال نوبت به گوش رسیده است.

گوش در کنار چشم دو دریچه بسوی قلب هستند و گوش در این میان دربی گشاده تر است زیرا بسیاری از مفاهیم خیر یا شر را تنها از راه گوش می توان به قلب رساند.

بعضی ها گوش دارند ولی با آن نمی شنوند. لهم آذان لا یسمعون بها برایشان گوشهایی است ولی با آن نمی شنوند. انگاری کر هستند. (اعراف: 179؛ 195؛ حج: 46)

حرف حق به گوششان سنگین است! لجبازند. آنها هم رذیله لجبازی را دارند و هم ستمگری را چرا که باید از نعمت گوش برای شنیدن حرف حق استفاده کنند ولی این کار را نمی کنن!

از گوش برای شنیدن حرفهای دروغ، بدگویی دیگران، تمسخر دیگران، بافته هایی به اسم دین، موسیقی های مخدِّر و دیگر سخنان یاوه استفاده می کنند.

وقتی گوش به سخنان باطل عادت کند، از شنیدن سخنان حق احساس ناخوشایندی می کند. حق برایش تلخ می شود زیرا باطل را شیرین یافته است. نمی شود هم باطل را  شیرین احساس کند و هم حق را دلپذیر! بالاخره یکی از ایندو باید تلخ و سنگین و ناباور جلوه کند. چون با آمدن یکی دیگری می رود.

حق همیشه ساده و فهمش آسان است و این باطل است که برای اثبات خود باید تلاش کند و آسمان ریسمان کند تا خودش را درست و صحیح نشان دهد. ولی گوش وقتی تحت فرمان نفس اماره قرار گیرد و در ادامه شیطان نیز به میدان بیاید و مدام باطل را بر او بخواند، آن وقت است که فهم باطل ساده می شود و فهم جق پیچ پیدا می کند!

تطهیر قلب از گناه و پذیرفته شدن توبه سبب می شود تا گوش به وضعیت اولیه خود برگردد و حق را براحتی بپذیرد و از شنیدن باطل مضطرب شود و آن را ناخوشایند ببیند!



سلام علیکم - بسم الله


از ستمگری می گفتیم و این که ستم چهارمین رذیله از هشت رذیله ای است که همه انسانها آنها را رذیله می دانند.
ستم، تجاوز به حقوق دیگران است. ستم به اعضای بدن هم، مصداق نقض حقوق دیگران است زیرا بدن امانتی است دست ما که باید از آن درست استفاده نمود و الا همین نعمت می شود باعث عذاب و رنج.
از میان اعضای بدن چشم حایگاه رفیعی دارد. اینهمه زیبایی که در خلقت وجود دارد بسیاری از آنها فقط باچشم قابل درک است. خداوند عجب آزین کرده است جهان را برای این بشر!
با چشم می شود عبرتها گرفت. از این همه پدیده های پیرامون پندها شنید! به شرط آن که از قالبشان عبور کرد و به معنایشان رسید. «معنی»، یعنی مقصود و مقصود از همه آنچه در پیرامون آفریده شده است، شنیدن پیام آنهاست!
پیام پاییز، ریختن جلوهای سبز است و زمستان موی سفید است و پایان کار پس باید کاری کرد!
پیام باران، باریدن بر سنگ و خاک، بر مرداب و رود است! باید به وقت لطف و کرم، کسی را بی نصیب نگذاشت!
پیام خورشید هم همان پیام باران است و اگر شبی هست و آفتابی نیست، تقصیر زمین است که به خورشید پشت نموده است!
پیام گل، دیده شدن است و بعد پژمردگی و الا تا غنچه بود و محجوب، طراوت در درونش همچنان موج می زد!
پیام آب، پاکی است که با آن می شود چرک و نجس را شست و پاکیزه نمود. با بدی نمی شود بدی را پاسخ گفت!
پیام خاک فروتنی است زیرا که از هر در بسته ای وارد میشود و هیچ طاقچه ای درون قلبی نیست مگر این که می توان با فروتنی روی آن نشست!
پیام درخت استواری تنه به اندازه قدرت ریشه است! پس باید بیش از آنچه می نمائیم، باشیم!
پیام ...
پیام یک لیوان آب تناسب ظرفیت و رحمت است! می خواهی بیشتر رحمت نصیبت شود، ظرفیتت را بیشتر، تحملت را افزونتر کن!
هزاران پیام در هزاران پدیده اطراف است پس اگر رو به هر سویی کنی می توانی در هر نگاهی بر هر چیزی، عبرتی بگیری و این مهمترین کارکرد چشم است!
ولی افسوس که از چشم برای شعله ور نمودن هوس و فرو رفتن بیشتر در غفلتها استفاده می شود.
چشمانی که از نامحرم درویش نمی شود،
چشمانی که از زل زدن به اموال اغنیاء دست بر نمی دارد.
چشمانی که پر کینه می نگرد!
چشمانی که پر از اندوه از امور مادی است!
چشمانی که به تمسخر می نگرد!
چشمانی که کرشمه هایش کمان تیرهای مسموم است!
چشمانی که خسته و وامنده است!
چشمانی که ...
چشمانی که بی منظور می نگرد! زیاد می خوابد،
چشمانی که موقع سخن گفتن بین مخاطبین به عدالت تقسیم نمی شود!
چشمانی که شرم نمی کند!
...
حق این چشمها اداء نشده است و به آنها ستم شده است و باید از این همه ستم توبه نمود!
 



سلام علیکم - بسم الله


بحث ما درباره ستمگری به عنوان چهارمین رذیله از هشت رذیله ای بود که همه انسانها به رذیله بودن آنها اذعان دارند فارغ از هر دین و اندیشه ای که داشته باشند!

ستمگری تجاوز به حقوق است! هر نعمتی و از آنجمه نعمت اعضای بدن، داری حقی بر گردن ماست! وظیفه ای است که باید طبق آن عمل نمود تا در نتیجه بهترین استفاده را از نعمت اعضای بدن برد!

در میان اعضای بدن زبان از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا دیگر اعضای بدن در دیگر حیوانات نیز وجود دارد ولی زبان و قدرت گویایی تنها در انسان است و خداوند برای همین درجه از اهمیت است که نعمت «بیان» را بعد از نعمت خلقت انسان مطرح می کند (الرحمن: 4)

زبان منشأ زشتیهای بسیاری است. این زشتیها عبارت است از:


1.                   احترام زبانی به فاسق و منافق و کافر

2.                   ادعای گناه نکرده

3.                   از خدا درخواست بیجا کردن

4.                   از خدا شکوه کردن

5.                   اظهار پشیمانی از انجام کار نیک

6.                   اظهار تعجب از قدرت خداوند

7.                   اظهار خشم بیجا

8.                   اظهار خواری

9.                   اظهار زبانی بخل

10.               اظهار زبانی حرص

11.               اظهار زبانی حسد

12.               اظهار زبانی طمع

13.              اظهار زبانی عُجب

14.               اظهار زبانی کبر

15.               اظهار زبانی لجاجت

16.               اظهار سوء ظن نابجا

17.               اظهار شهوت حرام

18.               اظهار عشق حرام

19.               اظهار فقر و تنگدستی کردن نابجا

20.               اظهار کسالت

21.               اظهار کینه

22.               اظهار ناامیدی کردن از خداوند

23.               اظهار ناشکیبایی

24.               افشاء سر

25.               ایجاد شبهه اعتقادی

26.               ایمنی از مکر خداوند

27.               با القاب زشت دیگران را خواندن

28.               با دشمنان خدا اظهار دوستی کردن

29.               با زن نامحرم شوخی کردن

30.               با صدای بلند نزد معصوم سخن گفتن (طوری که بی احترامی به ایشان باشد)

31.               بدعت

32.               به پدر و مادر اُف گفتن

33.               به ناحق شهادت دادن

34.               پاسخ دادن به سؤالی که از دیگری شده است!

35.               پریدن بین سخن دیگران

36.               پیشگویی و کهانت

37.               تجسس نابجا

38.               تحقیر دیگران

39.               تضعیف مسلمین

40.               تفاخر

41.               تفسیر به رأی کردن قرآن

42.               تلاوت غنایی قرآن

43.               تمسخر

44.               تهمت

45.               چاپلوسی

46.               چون و چرا کردن در کار انبیاء

47.               چون و چرا کردن در کار خدا

48.               خصومت (درگیری لفظی)

49.               خواندن شعر بدون حکمت

50.               خودستایی نابجا

51.               ِدروغ

52.               دروغ بستن به خداوند

53.               دشنام

54.               دعا برای ماندگاری ستمگران

55.               راز خود را بی جهت بی دیگری گفتن

56.               ریای زبانی

57.               سخن بدون علم

58.               سخن بدون فکر

59.               سخن بی فایده زیاد

60.               سخن چینی

61.               سخن گفتن هنگام قرائت قرآن

62.               سخنی بر خلاف تقیه گفتن

63.               سعایت (گزارش بر علیه مؤمن نزد ظالم دادن)

64.               شوخی زیاد

65.               طرح سؤالاتی که پاسخش ناخوشایند است!

66.                طعن و شماتت (و سرزنش)

67.               طلب مغفرت برای منافقین و کفار

68.               عذرتراشی برای ظلم ظالمان

69.               غنا

70.               غیبت

71.               غیر خدا را پرستش کردن

72.               فال بد زدن

73.               فریب

74.               قَذف (نسبت زنا و یا لواط دادن)

75.               قسم خوردن غیر ضروری

76.               قصه گویی های بی حکمت

77.               کفران زبانی نعمت

78.               گفتن سخنان شرم آور

79.               گفتن سخنان کفر آمیز

80.               گناه خود را بر گردن دیگری انداختن

81.               لعن و نفرین (نابجا)

82.               مذمت بیجا

83.               مراء و جدل

84.               مشورت غیر خیرخواهانه دادن

85.               منّت گذاردن

86.               نیشدار سخن گفتن

87.               وسوسه

88.               وعده دروغ دادن

برای مطالعه مستندات زشتیهای زبان اینجا را کلیک کنید!

هشت رذیله 137 / ستمگری 4 / حقوق 3 / حق نفس 1

| پنجشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۴، ۰۶:۲۷ ب.ظ

سلام علیکم - بسم الله


بحث ما در باره ستمگری به عنوان چهارمین رذیله از هشت رذیله انسانی بود. گفتیم ستمگری یعنی تجازو به حقوق. پس  بایسته است تا انواع حقوق را بخوبی بشناسیم تا بتوانیم خود را از هر گونه ظلم و ستمگری محفوظ داریم!

حق نخست حق الله بود و حق بعدی حق نفس است!

نفس شامل جسم و روح می شود! مهمترین اعضای جسمی چشم، گوش، زبان، دست، پا، دندان، مو و پوست و همچنین دستگاه گوارش و دستگاه تناسلی است!

و قوای روحی شامل قدرت تعقل، حافظه، تخیل، وجدان و نبوغ می شود!

هر کدام از موضوعات فوق، عنوانی مستقل برای بررسی است و آنچه تحت عنوان «نفس» از آن بحث می شود وجود انسان است! خلقت اوست! همه ویژگی های ممتاز جسمانی و روحانی اوست!

هر یک از ما اصل خلقتمان و اصل انسانیتمان نعمتی است که با شناخت هدف از خلقتمان و گام برداشتن در مسیر این هدف، می توان شکر این نعمت را بجای آورد و حق آن را ادا نمود!

نفس انسانی عظیم ترین پدیده خلقت است آنگونه که برای درک حقیقتش دانش کمی در اختیار بشر گذاشته شده است (اسراء: 85) هر چند بشر تلاش زیادی برای درک حقیقت «خود» نموده است!

حقیقت نفس انسانی آنقدر پر ارزش است که خداوند می فرماید: من از روح خودم در آن دمیدم! (حجر: 29؛ ص: 72) یعنی انسان دارای روح الهی است! اضافه «روح» به «الله» اضافه تشرفی است! برای این است که رفعت جایگاهی را نشان دهد! مثل بیت الله.

روح انسان تصمیم گیرنده است! نیروی اختیار و برگزیدن است! قدرت تصمیم، برترین نیرویی است که خداوند به انسان عطا نموده است!

و همچنین بدنی که خداوند به انسان بخشیده است هر چند در ظاهر و در مقایسه با دیگر حیوانات ضعیف به نظر می رسد ولی قدرت بالایی برای تطابق خود با محیط و شرائط زندگی دارد. انسان می تواند با اندکی از مایحتاج زندگی، بسازد و نیز می تواند خود را به شدت محتاج بیشترین اسباب مادی کند!

و نیز مغزی که جزء بدن است آنقدر قدرت دارد که بتواند همه جهان را به تسخیر علمی خود درآورد و از آن برای بهبود شرائط زندگی خود استفاده کند آنگونه که در این زمان پیشرفتهای فراوان انسان را در زمینه های مختلف شاهد هستیم!

نفسِ نفیس انسانی، و روح الهی که در او دمیده شده است و مغزی اینچنین قدرتمند و اعضای سازگار با محیط، بدون این که تکلیفی را بر عهده انسان بیاورد به او داده نشده است!

هدف از خلقت انسانی اینچنین پر قدرت، این است که در عین استفاده از قدرت خود، همه قدرت خود را از آنِ خداوند بداند و جز به فرمان او از نیروی خویش استفاده نکند!

به تعبیر دیگر هدف از خلقت انسان اظهار عبودیت و بندگی است! (ذاریات: 56) که لازمه این اظهار، پایبندی به دین است زیرا این دین است که سخن خداوند و خواسته او را به انسان ابلاغ می کند و به او می گوید باید چگونه از آنچه خداوند به او عطا نموده است بهره ببرد!

هشت رذیله 136 / ستمگری 3 / حقوق 2 / حق الله

| سه شنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۳۳ ب.ظ

سلام علیکم - بسم الله


بحث ما در باره ستمگری به عنوان چهارمین رذیله از هشت رذیله انسانی بود.

قرار شد برای تبیین مصادیق ستم انواع حقوق را از نظر اسلام مورد بررسی قرار دهیم!

حق اول، حق الله است! همچنان که خداوند «اکبر» است حق او نیز بزرگترین حق است!

بزرگی حق خداوند بخاطر نعمتهایی است که خداوند به انسانها داده است! خداوند در مقابل همه این نعمتها فقط یک چیز از انسان خواسته است و آن این که قبول کند این نعمتها از ناحیه اوست! این نعمتها محصول تلاش انسان نیست! استحقاقی در میان نیست که خداوند بر اسسا این استحقاق نعمتی داده باشد! او کاری نکرده است که این نعمتها را به عنوان مزد گرفته باشد!

خداوند این نعمتها را تنها بخاطر لطفش به انسانها داده است! حق خداوند این گونه ادا می شود که انسان همینها را بخداوند بگوید و با آمادگی کامل جهت انفاق مال و جان و آبرو طبق فرمان خداوند اعلان کند که من خودم را نبده تو می دانم و هر چه دارم از آن توست و تو هروقت و هرجا صلاح بدانی من آنها را به تو بر می گردانم.

لذا وقتی مصیبتی به بنده ای فرود می آید و به تبع آن ضربه ای به جان و یا مال و یا آبرویش می خورد، می گوید: انا لله و انا الیه راجعون (بقره: 156)

وقتی بنده ای این طور شد خداوند همه امور بنده اش را بر عهده می گیرد و او را درخوشیها و مشکلات تنها نمی گذارد. در خوشیها تنها نمی گذارد تا مست شود و از بندگی سقوط کند و در مشکلات نیز خداوند همراه اوست تا یا مشکلات حل شود و یا از ثقل آنها کاسته گردد و یا ظرفیت تحمل آنها زیاد شود و بالاخره با یکی  از این سه راه مشکل حل شود!

البته این توضیحی که برای حق خداوند داده شد، توضیحی است که می توان از آن برای همه حقوق استفاده نمود. مثلا حق والدین به این است که بدانی آنها حلقه وجودی تو بودند پس آنچه داری را از آنها بدان و همیشه شرمسارشان باش!

همچنین است همه آدمهای پیرامون ما و نیز انبیاء و امامان (علیهم السلام) که هر کدام به نوعی به ما لطفی نمودند که اگر ما ارزش لطف آنها را بدانیم و مقابلشان فروتنی کنیم رفتارهایی را انجام خواهیم داد که به این وسیله حق اینان ادا می شود!

نکته اخر این که ادای همه حقوقها، ادای حق خداوند است زیرا این «ادای حقوق» فرمان خداوند است که اطاعت می شود و این شکر نعمتهای خداوند است که پاس داشته می شود.

هشت رذیله 135 / ستمگری 2 / حقوق 1

| يكشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۱۹ ب.ظ

سلام علیکم - بسم الله


بحث ما در باره ستمگری، چهارمین رذیله از هشت رزیله بود!
گفتیم ستمگری تجازو به حقوق است!
برای پیشگیری از ستم و توبه از ستمهای انجام شده باید ابتداء حقوق را شناخت!
همه امکاناتی که در اختیار انسان قرار گرفته است برای او تکلیف و وظیفه ای را بوجود آوده است. هیچ نعمتی مجانی نیست! بهایی دارد! حقی بر ذمه انسان می آورد! ادای این حق، بهاء آن نعمت است!
خداوند خود بالاترین نعمت است! پس از خلقت انسان و از خلقت جهان برای انسان و از نعمت هدایتی که به او بخشیده است هدفی داشتی است! شناخت این هدف و گام برداشتن در مسیر رسیدن به این هدف، ادای دین نسبت به اوست. ادای حقی است که خداوند بر ذمه انسان دارد!
بدن و روح انسان نعمت دوم است! رعایت نکردن حق نفس، ظلم به نفس است! اعضای بدن (زبان، گوش، چشم و ...) و نیز نعمت قوای درونی (مثل حافظه و عقل و ...) همه دارای حقوقی بر گردن ما هستند!
حق بعدی، انسانهای پیرامون هستند! انسانها هر کدام به نوعی برای ما فرصت هستند. حتی دشمن ما فرصت برای ماست در نتیجه بر گردن ما حقی دارد که باید آن را اداء نمود و الا ظلم به او صورت گرفته است!
انسانهای پیرامون ما عبارتند از: پیشوا (مسؤول سیاسی، معلم و شاگرد، زیر دستان، همسر، مادر و پدر، فرزند، برادر، کسی که لطفی به ما می کند، امام جماعت و مأمون. همنشین، همسایه، دوست، شریک، طلبکار و بدهکار، شاکی و کسی که از او شکایت شده،  مشورت کننده و مشورت دهنده، نصیحت کننده و نصیحت خواه، کهنسال و خردسال، درخواست کننده مالی و درخواست شونده مالی، خوشحال کننده، بدی کننده، مؤمن، اهل ذمه، فروشنده و خریدار، مالک و مستأجر،
و نیز حیوانات و حتی گیاهان نیز بخاطر فرصتی که برای ما بای زندگی بهتر آماده می سازند دارای حقوقی نیز هستند.
در کنار آنچه گفته شد از اعمال عبادی نیز باید قدر دانی نمود و حق مربوطه آنها را بدرستی اداء نمود. مثل نماز، روزه، حج، انفاق.
ادای درست حقوق، سبب می شود تا انسان بتواند از فرصتهایی که خداوند در دنیا در اختیار او قرار داده است بنحو احس استفاده کند.
خداوند در قرآن آیه 77 سوره قصص می فرماید:

وَ ابْتَغِ فیما آتاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ‏ نَصیبَکَ‏ مِنَ الدُّنْیا وَ أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدینَ

و در آنچه خدا به تو داده، سراى آخرت را بطلب؛ و بهره‏ات را از دنیا فراموش مکن؛ و همان‏گونه که خدا به تو نیکى کرده نیکى کن؛ و هرگز در زمین در جستجوى فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد!

باید از آنچه خداوند داده است در پی آخرت بود! خانه آخر! سرایی جاویدان! مصالح این سرا را باید از اینجا فرستاد و باری این کار تنها کافی است ظالم نبود و ستم نکرد و نسبت به حقوق پایبند بود و همه تلاش خود را در پی ادای آنها بکار بست به کمک خداوند و متعال و بیاری تعالیم دین او!

باید پاسخ این همه نعمتهای زیبا را با عمل زیبا داد. و در پی تباهی و ضایع نمودن حقوق نبود! آنها که حقوق را به تباهی می کشند، رابطه عاطفی با خداوند نخواهند داشت!

ان شاء الله قصد داریم بیاری خداوند متعال هر یک از حقوقی را که نام بردیم بطور مبسوط مورد بررسی قرار دهیم.

امیدو داریم همانطور که خداوند یاریمان نمود تا دعای استغفار را در حد بضاعتمان شرح دهیم، در ارائه مباحث مربوط به حقوق هم موفق شویم!