هشت رذیله 120 / لجاجت 72 / توبه از لجاجت 67 / شرح دعای استغفار 66 (بند 58)
سلام علیکم – بسم الله
دعای استغفار بند 58
اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ یُدْنِی الْآجَالَ وَ یَقْطَعُ الْآمَالَ وَ یَبْتُرُ الْأَعْمَارَ فُهْتُ بِهِ أَوْ صَمَتُّ عَنْهُ حَیَاءً مِنْکَ عِنْدَ ذِکْرِهِ أَوْ أَکْنَنْتُهُ فِی صَدْرِی أَوْ عَلِمْتَهُ مِنِّی فَإِنَّکَ تَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که موجب نزدیکی مرگ و اجل میکردد، و موجب قطع امیدها و آرزوها میگردد و عمرها را کوتاه میکند، چه بر زبان آورده باشم یا هنگامی که آن را به یاد آوردم به خاطر شرمندگی از تو از آن دم فرو بستم، یا آن را در سینه پنهان کرده ام، یا من از آن بی خبرم و تو آن را میدانی، زیرا تو به هر سری و مخفی تر از آن آگاهی؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!
لغت:
الآجال (اجل) به معنی وقت معین قرار گذاشته شده است. به همین مناسبت به زمانی که نزدیک آن وقت باشد نیز اجل گفته می شود!
یبتُرُ (بتر) قطع در مقابل اتمام است! یعنی ناقص گذاردن و کامل ننمودن!
فُهتُ (فوه و فم) به معنای دهان است! دهان وقتی بسته است به آن «فم» و زمانی که باز است و مشغول سخن، به آن «فوه» می گویند. فُهتُ یعنی سخن گفتم!
صمتُّ (صمت) به معنی طولانی نمودن سکوت است!
کَنَنتُه (کنن) به معنای پوشاندن همراه با محافظت است!
شرح:
در ابتدای بند فوق از یکی دیگر از آثار گناه که کم شدن عمر است سخن بمیان آمده است!
گناه زمان مرگ را نزدیک می کند. در نتیجه انسان را نسبت به رسیدن به قسمتی از آروزهایش ناکام می گذارد. این ناکامی سبب می شود تا مرگ بر انسان بسیار سخت و غمبار جلوه کند و موجب شود تا انسان با دنیا همراه با رضایت از خداوند وداع نکند. ناخشنود باشد از ترک دنیا!
ناخشنودی از ترک دنیا نخواهد گذاشت تا آخرین ذکر انسان لا اله الا الله باشد. لا اله الا الله یعنی من جز خداوند معبودی ندارم! آرمانی نداره! آرزویی ندارم!
خب کسی که عمرش وقتی به پایان رسیده است که اصلا تصورش را هم نمی کرده میانه آرزوهایش قرار داشته است! او غرق در آروزهایی بوده است هیچ کدامش را خداوند تشکیل نمی داده است. مسلم است که با این حساب نمی تواند دم مرگ معتقد باشد تنها آرزویش و محبوبش و کسی که واله و حیران اوست خداوند است!
علت این که گناه عمرها را کاهش می دهد می تواند قسمتی از این علت قابل فهم باشد:
گناهان سلامتی جسمی و روانی انسانها را به مخاطره می افکند و این سبب کم شدن عمر می شود.
گناهان سبب تضییع حقوق دیگران می گرد و دیگران به این خاطر مرگ انسان را از خداوند میخواهند وخداوند قطعا به بعضی از این نفرینها توجه می کند!
گناهان موجب خشم فرشتگان می شوند و آنها از خداوند طلب سلب نعمتها را از شخص گنهکار می کنند! و سلب نعمتها مقدمات مرگ را آماده می سازد!
گناهان خشم طبیعت را بر علیه انسان می شوراند و خشم طبیعت برای انسان به شدت حادثه آفرین است! و قسمتی از این حوادث، جان انسانها را به مخاطره می افکند!
نکته بعدی که در ادامه دعای فوق آمده است این است که گناهان اثر تخریبی خود را در باره کم نمودن عمر دارند هرچند آن گناه به زبان آورده نشود و مخفی بماند و حتی در یاد انسان نیز نمانده باشد و حتی قسمت ضمیر ناخودآگاه انسان نیز آن گناه را از خاطر ربوده باشد! (تَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى) با توجه به کلمه «اخفی»!
منظور این است که وقتی عمر انسان تمام می شود و بیکباره مرگ زودرس سراغ فرد می آید لازم نیست این مرگ زودرس بخاطر گناهی تازه باشد بلکه گناهی در قدیم می تواند سبب شود تا در آینده دور دچار مرگ زود هنگام شود! مثلا در بیست سالگی گناهی کرده است و در پنجاه سالگی دچار مرگ زودهنگام شود!