مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر
طبقه بندی موضوعی

هشت رذیله 19 / ناسپاسی 16 / نعمتهای خداوند 1

| پنجشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۱۶ ب.ظ

سلام علیکم - بسم الله


بحث ما در باره شناخت و رفع هشت رذیله اساسی انسانی است. بالاخره باید کاری کرد. باید خود را ساخت. و برای این منظور باید به خود ایراد داشت. خود را خراب و ناقص و نیازمند به تعمیر دانست.
شما چه ایرادی به خودتان دارید؟ این مباحث کمک می کند تا به همین پاسخ برسید.
مهمترین مشکل من و شما ندیدن نعمتهای خداوند است. به چشم نیامدن آنهاست. وقتی نعمتهای خداوند به چشم بیاید، نداشته هایمان دیگر به چشم نمی آید. اصلا آدم شرمش می آید با این همه داشته، باز از نداشته هایش بنالد! البته از نداشته هایش نزد خداوند سخن می گوید ولی فقط برای این که حرفی زده باشد! حرفی همراه با شرمندگی و نیز برای این که دستور خداوند را اطاعت نموده باشد. مثل این که کسی که بزرگتر شماست به شما امر می کند که از غذایی که تعارفتان نموده است بخورید و شما البته دستورش را اطاعت می کنید منتها با شرمندگی.
امام صادق علیه السلام به به یکی از اصحابشان بنام مُفَضَّل مطالبی را فرموده است که مجموعه آنها به عنوان توحید مفضل معروف است. کتاب «شگفتیهای آفرینش»، در همین موضوع نوشته شده است. این کتاب را از اینجا دانلود کنید!
در برخورد تحلیلی با کاستیها به دو نکته توجه داشته باشیم:
نکته اول:
وقتی سخن از نعمتهای خداوند می زنیم منظور ما همه لطفهایی است که خداوند برای رفاه ما در دنیا به ما نموده است. لطفهایی که اگر هم آنها را نمیکرد ما می توانستیم زندگی خود را داشته باشیم. برای یاد آوری همین نکته، خداوند برای همه انسانها میزانی از محرومیت از قسمتی از نعمتها را در نظر گرفته است.

نکته دوم:
هر انسانی وقتی خودش را با انسانی دیگر مقایسه می کند پی به کاستیهایی در خود و نیز کاستیهای در آن فرد می برد. کاستیهایی که یکسان است و اگر هم وزن این کاستیها به نفع و یا ضرر یکی از دو نفر تغییر یافته است بخاطر برخورد درست و یا نادرست با کاستیهاست که سبب شده است یا کاستیها کاهش یابد و یا فزونی گیرد.

وقتی به انسان هشداری داده می شود، این هشدار، اگر بدرستی درک شود، می شود فرصت. کاستیهایی که در خود می بینیم، باعث رشد داشته ها می شود. اصلا رشد داشته ها، بدون کاستیها معنی ندارد.
یک وقتی به باغبانی اعتراض کردم که «چرا بادامهای نرسیده را از درخت جدا می کنید و به عنوان چاغاله بادام می فروشید خب بگذارید آنها برسند!» او در پاسخم گفت: «اگر قسمتی از بادامها را در فصل بهار از درخت جدا نکنیم فرصتی برای رشد دیگر بادامها فراهم نمی شود.»
ما انسانها - بلکه همه موجودات - همانطور که برای رشد نیاز به فرصت داریم نیازمند محدودیت هم هستیم. بدون محدودیت، خلاقیت وجود ندارد. اصلا احساس ضرورتی برای رشد وجود ندارد. وقتی همه چیز آماده و مهیا است دیگر چرا تلاشی صورت بگیرد؟ دنیا که بهشت نیست که «ما تشتیه الانفس (زخرف: 71)» در آن باشد!
برای رشد تلاش لازم است (لیس للانسان الا ما سعی (نجم: 39). و تلاش به معنای استفاده از داشته ها برای رسیدن به نداشته هاست. برای جبران نداشته هاست!
سعی بین داشته و نداشته و حرکت بین ایندو، اگر بدرستی مدیرت شود، رشد اتفاق می افتد. نداشته ها تبدیل به داشته ها می شود و در مرجله بعد با نداشته های جدیدی آشنا می شویم و باز حرکت آغاز می گردد. از داشته هایی که اینک زیاد شده است استفاده می کنیم و نداشته هایی که جدیدا به آنها آگاه شده ایم را تبدیل به داشته می کنیم و باز حرکتی دیگر و دوباره حرکتی دیگر و این سیر همچنان ادامه می یابد آنقدر ادامه می یابد که با مرگ هم متوقف نمی شود.
در هر مرحله از رشد، فقری، ذلتی، خوفی، غفلتی، جهلتی، سستی، ضعفی، سفاهتی، ضلالتی، تبدیل به غنی می شود و تبدیل به عزت، ذکر، امنیت، هوشیاری، جدیت، توانمندی، خردورزی و هدایت می گردد.
روی آنچه گفتم خوب فکر کنید! با نگاه نقادانه آنها را بررسی کنید! سؤالی داشتید بپرسید! نگذارید این بحثها بدون آن که افقی را بروی شما بگشاید پشت سر گذاشته شود. می خواهیم خودمان را بسازیم و این کاری بس سترگ است!


نظرات  (۵)

سلام علیکم 
فرمودید :
لطفهایی که اگر هم آنها را نمیکرد ما می توانستیم زندگی خود را داشته باشیم. برای یاد آوری همین نکته، خداوند برای همه انسانها میزانی از محرومیت از قسمتی از نعمتها را در نظر گرفته است. 

من قبول دارم که وجود برخی از نعمات مثل تنوع میوه ها تنوع گلها یا ... اگر نبودند ما میتوانستیم به زندگی عادی خود ادامه دهیم اما آیا بدون وجود نعمتی مثل عقل یا چشم یا آب که برای بدنی که خود خداوند نیازمند آبش خلق کرده ، می توانستیم زندگی کنیم؟ خدا میتوانست از ما انتظار رشد داشته باشد؟ بدون عقل چطور می توانستیم راه را بشناسیم در راه پیامبران گام برداریم؟ بدون آب چطور بدنی که خود خداوند با چنین شرایطی خلقش کرده می توانست به حیات خود ادامه دهد؟ بدون چشم چطور قرآن میخوانیدم و راه را از بی راه میشناختیم؟
آیا همه ی نعمات منت پذیرند؟ 

منظور شما از قسمت دوم صحبتتان را هم متوجه نشدم لطفا بیشتر توضیح دهید.مثلا در نکته ی دوم فرمودید این کاستی ها یکسان است و اگر وزن آن فرق دارد ربط به مواجهه درست و نادرست ما دارد. کاستی فردی که ناقض الخلقه به دنیا می آید را چطور با فردی که چنین نقصی ندارد را یکسان درنظر می گیرید؟ (بدون در نظر گرفتن اجر او در آخرت)
پاسخ:
سلام علیکم
پاسخ داده شد!
سلام این سیر همچنان ادامه می یابد آنقدر ادامه می یابد که با مرگ هم متوقف نمی شود .....این متن بالاست آیا بعد از مرگ هم رشد، فقری، ذلتی، خوفی، غفلتی، هم هست
پاسخ:
سلام علیکم
سیر تکاملی و یا قهقرایی هیچ انسانی پس از مرگ پایان نمی پذیرد بلکه بر عکس با سرعت بیشتری ادامه می یابد!
سلام..درمورد برخی ازناداشته ها نمیتوان کاری کرد وهرچقدرهم تلا ش کنی تااونخواهد اتفاقی نمی افتد درامورمهمترمثل خودسازی البته میتوان گفت که صرف تلاش ارزشمند است ویاعث رشد ولی دراموری که کمی دنیوی هستند وازسویی به اخرت هم مربوطند ودر عینحال کاری ازدستمان جزدعا برنمی اید چگونه میتوان به داشته رسید؟اکنون نظرم به گروهی ازجوانان است که به دلایلی که خودشان دران دخیل نیستند یاکمتردخیلند نمیتوانند ازدواج کنندتاجاییکه میخواهند بسمت گناه کشیده نشوندومیترسند به انها چه بگوییم؟
دیگراینکه واقعا میتوان قایل به این بود که کاستیها یکیست یا بخاطربرخورد بد بنطر بیشترمیاید؟نشیراین قضیه درزندگی فراوان است غیرازسنت استدراج راجع به بندگان معمولی یاخوب خداوند میبینیم که کاستیهای مادرمقابل انهاکم به چشم می ایند مشکل چیست ایانباید سرفصل های زندگی هارا باهم مقایسه کرد وکلیت رابایددیدیا مثلا زیبایی در مقابل زیبایی میزانش سنجیده شود وهم چنین؟
پاسخ:
سلام علیکم
بگذارید بحثی را که در باب تشکر از نعمتها شروع کرده ایم بپایان ببریم اگر باز سؤالی بود در خدمتم!
  • محمد صادق
  • مثال بادام رو وجهش رو نفهمیدم و بنظرم دقیق نبود چون ما درباره خودمان نمیخواهیم چیزی را از میان برداریم بلکه نداشته ها را به داشته نبدیل می کنیم یعنی همان بادامهای نرسیده را پرورش دهیم

    پاسخ:
    سلام علیکم
    مثال بادام مال این موضوع بود که اگر محروم از بعضی امور هستیم برای این است که نیرویمان روی پرورش دیگر داشته هایمان بیشتر شود. فرض کنید اگر کسی هم حافظه قوی داشته باشد و هم تحلیل قوی و هم فراغت عالی و هم استاتید عالم، این شخص قرار است چطوری رشد کند؟ به کمک کدام قوه، ضعفی را جبران کند؟ توضیح بیشتر را در درس بعدی ان شاء الله خواهم داد!
  • هو الشاکر و المشکور
  • سلام و رحمت خدا
    فرمودید : وقتی نعمتهای خداوند به چشم بیاید، نداشته هایمان دیگر به چشم نمی آید
    این در مورد مسائل و نعمت های اخلاقی و معنوی نیز صادق است؟
    به نظرم انسان باید دو چشم داشته باشد، با چشم راست خدا و نعمت های او را ببیند و با چشم چپ، خود و ناسپاسی هایش را.
    سوال : فلسفه کاستی های ما و محرومیت های ما چیست؟صرفا برای یادآوری لطفهاست؟یادآوری لطفها چه فایده ای دارد؟
    چطور "کاستیهایی که در خود می بینیم، باعث رشد داشته ها می شود"؟
    مدیریت صحیح "سعی بین داشته و نداشته و حرکت بین ایندو" چگونه است؟
    یک درخواست: اگه لطف کنید کاربردی تر مطرح بفرمایید ممنون میشم.
    یک سوال جنبی: ما بعد از غذا خوردن خدا رو باید شکر کنیم یا حمد؟ غالبا الحمد لله میگیم ولی این که شکر نیست!
    ؟
    ممنون و متشکر.
    پاسخ:
    سلام علیکم
    هر بحضی را اجازه بدهید به پایان خود برسد بعد اگر سؤالی داشتید مطرح کنید!
    درباره سؤال جنبی که مطرح نمودید عرض کنم: الحمد الله ذکری است که توصیه شده است در انتهای عمل گفته شود چنانچه در قرآن نیز می فرماید: آخر دعواهم ان الحمد لله رب العالمین.
    حمد برترین مصداق شکر است.  

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی