هشت رذیله 22 / ناسپاسی 19 / نعمتهای خداوند 4
| چهارشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۳۱ ب.ظ
سلام علیکم - بسم الله
باز شماری نعمتهای خداوند به عنوان مقدمه دعا و شرطی اساسی در استجابت آن بسیار حائز اهمیت است!
شمردن نعمتهای خداوند شالوده اصلی سخن گفتن با خداوند است!
کسی که بلد است نعمتهای خداوند را باز شماری کند بخوبی یاد گرفته است که با خداوند صمیمی شده و با او سخن گوید و ان شاء در این مسیر رشد، به جایی خواهد رسید که خداوند نیز با او سخن خواهد گفت و آن وقت است که مناجات (نجوای دو طرفه) محقق می شود.
بیاد نعمتهای بسیار متنوع و متکثر خداوند بودن سبب می شود تا دنیا را نه جایی برای رنج و اندوه ببینیم بلکه آن را مخلوق خداوندی ببینیم که همیشه نیکوترین چیزها را خلق می کند. و این به زندگیِ سیاه و سفید، رنگ می دهد و تبسم را بر لبها جاودان می سازد و انسان انرژی مضاعفی را در خود برای تلاش بیشتر احساس می کند.
نعمتها را مدام بر شماریم، به کوتاهیهای خود در انجام آنچه بایسته و شایسته است بیشتر پی می بریم زیرا نعمتها، پدیده هایی هستند که به فرمان خداوند همه رشد خود را انجام داده اند تا نام نعمت بر آنها صدق کند. ببینید سیب چقدر زیبا است و نیز هزاران هزاران مخلوق دیگر! آیا این ما را بفکر نمی اندازد: ما در این جهان چقدر برای مفید بودن و کال و ناقص نبودن تلاش نموده ایم!
بازشماری نعمتها سبب می شود تا کاستیها بچشم نیاید طوری که اصلا این کاستیها احساس نشود و در نتیجه انسان براحتی می تواند با این کاستیها کنار بیاید.
انسان با تدبر در نعمتها می تواند از آنها الگوگیری کند و دست به اختراع و اکتشاف بزند و دست سازهای خویش زیاد و زیادتر کند و به این وسیله زندگی خود را از رنجی کمتر برخوردار نماید.
جهان همیشه خرم بوده است. حتی برگهایی پاییزی! در طبیعت همه چیز بازیافت می شود. هیچ برگ زردی هدر نمی رود. هیچ آبی از بین نمی رود. یا تبخیر می شود و یا به دیا می رود و یا در جان گیاهی منزل می گیرد و یا به سفرهای زیر زمینی می پیوندد. این یعنی خرمی جهان. همه چیز این جهان در جای خودش، مفیدترین است و سرشار از زندگی است. مهم آن است که باید هر پدیده ای را با هدفی که منظور خلقتش بوده است مورد ارزیابی قرار داد.
خرمی جهان نشان از تسلیم محض طبیعت نسبت به اوامر تکوینی خداوند دارد. این اوامر کاملا حکیمانه است. شما هیچ پیشنهادی برای وضعی بهتر برای هیچ موجودی نمی توانید بدهید! البته بشر با علم ژنتیک دست به تغییر در گیاهان و حیوانات زده است ولی این تغییر در مخلوقات خداوند نیست زیرا بشر سازمان ژنتیک را تغییر نداده است بلکه آن را فهمیده و از آن برای بهره وری بهتر استفاده نموده است. چیزی که مهم است این است که جهان با همه تغییرات در آن باز سرشار از زندگی است. اگر انسانی مریض می شود و فروغ زندگی اش کم رنگ می گردد و یا حتی می میرد، تغییرات بیولوژی در جسمش و نیز انتقال روحش را برزخ، همچنان قدرت زندگی را در اوج خود نگه داشته است! تغییرات بیولوژی زندگی را در موجودات زیادی به جریان می اندازد و روح نیز با انتقال به عالم بعد، در سیری پر شتاب به حرکت خود ادامه می دهد.
تشکر از نعمتهای خداوند با بیاد آنها بودن و تدبر نمودن روی آنها و پیدا نمودن جای خود در میان آنها و این گه چطور می توان آنها را زیاد نمود و جزئی از آنها شد، تحقق می یابد.
خداوند آیات بیشماری از قرآن را اختصاص به یادآوری نعمتها داده است. چه نعمتهای مادی و چه معنوی. اصلا انگاری در قرآن سخنی جز تذکر نعمتها نیست! بالاترین نعمت خداوند است با اسماء نیکویش! و بعد اولیاء او هستند با صدها خصلتهای پسندیده اشان و بعد نعمتهای در بهشت و بعد همین دنیا و آنچه که در آن است که برای زندگی بهتر انسان آماده شده است! و خیری که از دل شرور - مثل گل مرداب - که سر بر می آورد.
این آخری نعمتی است بزرگ که فقط صاحبان اندیشه می توانند عظمتش را احساس کنند.
خلاصه این که شمارش نعمت در وقت سخن گفتن با خداوند گام نخست برای تدبر و تفکری است که هم اثر را هفتاد سال عبادت را داد. پس یا علی اولین گام را بردارید و نگویید نمی دانیم چه کنیم و از کجا آغاز کنیم!
ان شاء الله توفیقی باشد فصلی بلند از صحبتم را با خداوند برایتان خواهم نوشت. شاید در جلسه بعد!
فعلا خدا حافظ!
شمردن نعمتهای خداوند شالوده اصلی سخن گفتن با خداوند است!
کسی که بلد است نعمتهای خداوند را باز شماری کند بخوبی یاد گرفته است که با خداوند صمیمی شده و با او سخن گوید و ان شاء در این مسیر رشد، به جایی خواهد رسید که خداوند نیز با او سخن خواهد گفت و آن وقت است که مناجات (نجوای دو طرفه) محقق می شود.
بیاد نعمتهای بسیار متنوع و متکثر خداوند بودن سبب می شود تا دنیا را نه جایی برای رنج و اندوه ببینیم بلکه آن را مخلوق خداوندی ببینیم که همیشه نیکوترین چیزها را خلق می کند. و این به زندگیِ سیاه و سفید، رنگ می دهد و تبسم را بر لبها جاودان می سازد و انسان انرژی مضاعفی را در خود برای تلاش بیشتر احساس می کند.
نعمتها را مدام بر شماریم، به کوتاهیهای خود در انجام آنچه بایسته و شایسته است بیشتر پی می بریم زیرا نعمتها، پدیده هایی هستند که به فرمان خداوند همه رشد خود را انجام داده اند تا نام نعمت بر آنها صدق کند. ببینید سیب چقدر زیبا است و نیز هزاران هزاران مخلوق دیگر! آیا این ما را بفکر نمی اندازد: ما در این جهان چقدر برای مفید بودن و کال و ناقص نبودن تلاش نموده ایم!
بازشماری نعمتها سبب می شود تا کاستیها بچشم نیاید طوری که اصلا این کاستیها احساس نشود و در نتیجه انسان براحتی می تواند با این کاستیها کنار بیاید.
انسان با تدبر در نعمتها می تواند از آنها الگوگیری کند و دست به اختراع و اکتشاف بزند و دست سازهای خویش زیاد و زیادتر کند و به این وسیله زندگی خود را از رنجی کمتر برخوردار نماید.
جهان همیشه خرم بوده است. حتی برگهایی پاییزی! در طبیعت همه چیز بازیافت می شود. هیچ برگ زردی هدر نمی رود. هیچ آبی از بین نمی رود. یا تبخیر می شود و یا به دیا می رود و یا در جان گیاهی منزل می گیرد و یا به سفرهای زیر زمینی می پیوندد. این یعنی خرمی جهان. همه چیز این جهان در جای خودش، مفیدترین است و سرشار از زندگی است. مهم آن است که باید هر پدیده ای را با هدفی که منظور خلقتش بوده است مورد ارزیابی قرار داد.
خرمی جهان نشان از تسلیم محض طبیعت نسبت به اوامر تکوینی خداوند دارد. این اوامر کاملا حکیمانه است. شما هیچ پیشنهادی برای وضعی بهتر برای هیچ موجودی نمی توانید بدهید! البته بشر با علم ژنتیک دست به تغییر در گیاهان و حیوانات زده است ولی این تغییر در مخلوقات خداوند نیست زیرا بشر سازمان ژنتیک را تغییر نداده است بلکه آن را فهمیده و از آن برای بهره وری بهتر استفاده نموده است. چیزی که مهم است این است که جهان با همه تغییرات در آن باز سرشار از زندگی است. اگر انسانی مریض می شود و فروغ زندگی اش کم رنگ می گردد و یا حتی می میرد، تغییرات بیولوژی در جسمش و نیز انتقال روحش را برزخ، همچنان قدرت زندگی را در اوج خود نگه داشته است! تغییرات بیولوژی زندگی را در موجودات زیادی به جریان می اندازد و روح نیز با انتقال به عالم بعد، در سیری پر شتاب به حرکت خود ادامه می دهد.
تشکر از نعمتهای خداوند با بیاد آنها بودن و تدبر نمودن روی آنها و پیدا نمودن جای خود در میان آنها و این گه چطور می توان آنها را زیاد نمود و جزئی از آنها شد، تحقق می یابد.
خداوند آیات بیشماری از قرآن را اختصاص به یادآوری نعمتها داده است. چه نعمتهای مادی و چه معنوی. اصلا انگاری در قرآن سخنی جز تذکر نعمتها نیست! بالاترین نعمت خداوند است با اسماء نیکویش! و بعد اولیاء او هستند با صدها خصلتهای پسندیده اشان و بعد نعمتهای در بهشت و بعد همین دنیا و آنچه که در آن است که برای زندگی بهتر انسان آماده شده است! و خیری که از دل شرور - مثل گل مرداب - که سر بر می آورد.
این آخری نعمتی است بزرگ که فقط صاحبان اندیشه می توانند عظمتش را احساس کنند.
خلاصه این که شمارش نعمت در وقت سخن گفتن با خداوند گام نخست برای تدبر و تفکری است که هم اثر را هفتاد سال عبادت را داد. پس یا علی اولین گام را بردارید و نگویید نمی دانیم چه کنیم و از کجا آغاز کنیم!
ان شاء الله توفیقی باشد فصلی بلند از صحبتم را با خداوند برایتان خواهم نوشت. شاید در جلسه بعد!
فعلا خدا حافظ!
سلام
1. منظورتون از اینکه فرمود: جای خودمون رو میان نعمت ها پیدا کنیم و جزئی از آنها شویم؛ چیه؟
ما به عنوان ناظر و عبرت گیرنده از نعمت ها و آیات خدا هستیم، پس ما یه طرف گود ایستادیم و نعمت ها طرف دیگر پس چه معنی دارد بگیم: جای خودمون رو میان نعمت ها پیدا کنیم!؟؟؟
2. اما این عبارتتون که فرمودید: و خیری که از دل شرور سر بر می آورد؛ همان مقام رضا ست؟ یعنی همون که شاعر میگه: هر چه رسد از دوست سراسر نیکوست؟
3. احصاء نعم، باعث تذکر می شود ولی چه ربطی به تفکر دارد؟( تذکر یعنی یادآوری، بیداری ولی در تفکر چیز جدیدی زائیده می شود که قبلا نبود)
خیلی ممنون از مطالبتون إن شاء الله شکرش رو بتونیم بجای آوریم.