هشت رذیله 4 / ناسپاسی 1
سلام علیکم - بسم الله
انسان اگر دارای لئامت شخصیتی نباشد، به راحتی نمک گیر می شود و وقتی نمک گیر شد تنها به خوبیهای انسانی که به او لطف کرده می اندیشد و نسبت به بدیهای او تغافل می کند. با تحقق این خصلت، تغافل از بدیها و در نظر داشتن مدام خوبیها، فرهنگ در جامعه می شود و در نتیجه فضایی امن برای حفظ شخصیت و زمینه ای بسیار مناسب برای رشد و تعالی بوجود خواهد آمد.
میزان نمک گیر شدن انسانها بسته به میزان انسانیت آنهاست زیرا فرمود:
الإنسان عبد الإحسان.
این که قرآن در آیات مختلف اکثر انسانها را ناسپاس می داند توضیح این آیه است: «اولئک کالانعام» و چون انعام و چهارپایات روحیه سپاسگذاری دارند در ادامه می فرماید: «بل هم اضل»
انسان اهل انس و نسیان است. انس و نسیان دو روی یک سکه است. توضیح دهنده دو بُعد مثبت و منفی انسان است:
بُعدی که انس می گیرد و نمک گیر می شود و لطفهای دیگران را فراموش نمی کند و بُعدی که فراموش می کند و ناسپاس می گردد.
توجه به خود و خود پرستی و خودستایی و خود دوستی و حب ذات و ... سبب نسیان است. عجز و فقر و نیاز مدام و ... سبب انس است.
ناسپاسی و کفران بازتاب بُعد غفلت انسان از حقیقت فقر اوست.
«یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله» ندایی است که انسان ذاکر - نه غافل - همیشه به آن توجه دارد. خداوند این فقر را توسط اسباب و عللی که در جهان هستی انها را سازماندهی نموده است برطرف می کند.
بنابرین هر چه به انسان داده می شود:
اولا خداوند داده است.
ثانیا توسط اسباب مادی به او داده شده است.
ثالثا هیچ لیاقتی زمینه این عطاها نبوده است.
فهم این سه مطلب، و تذکر مدام آنها انسانها را نسبت به خداوند خاضع و نسبت به مخلوقین متواضع می کند.
شکایت قرآن از ناسپاسی انسانها:
قَلیلاً ما تَشْکُرُونَ
لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرینَ
أَکْثَرَهُمْ لا یَشْکُرُونَ
قَلیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ
أَ فَلا یَشْکُرُونَ
أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَشْکُرُونَ
فَلَوْ لا تَشْکُرُونَ
قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَکْفَرَهُ مرگ بر انسان باد که چقدر ناسپاس است!!