گزیده بیانات در دیدار خانوادههای شهدای مرزبان و مدافع حرم
96/03/28 گزیده بیانات در دیدار خانوادههای شهدای مرزبان و مدافع حرم
شهادت معامله عمری که از بین می رود مثل یخ، با سعادت ابدی
شهادت
یک مفهوم عجیبی است، یک مقولهی عجیبی است، یک مقولهی عمیقی است. شهادت
یعنی معاملهی با خدا، یک معاملهی دوجانبهی بیدغدغهی با خدای متعال؛
جنس هم معلوم، بهای جنس هم معلوم. جنس عبارت است از جان. جان یعنی سرمایهی
اصلی هر انسانی در این دنیای مادّی؛ این جنس است؛ این را شما تقدیم
میکنید؛ در مقابل، چه میگیرید؟ در مقابل، سعادت ابدی و حیات جاودان در
برترین نعمتهای الهی را میگیرید. خب، این جنسی که شما در شهادت میدهید، یک
جنس ماندگار نیست. این جنس مثل همان یخی است که فروشندهی یخ، روز تابستان
آمده بود یخ را عرضه میکرد، میگفت مردم! این جنس را از من بخرید که اگر
نخرید، اصل مایه از دست خواهد رفت؛ اینجوری است دیگر. حالاها که داخل
خانهها یخ هست، قدیمها که یخ را از بازار میخریدیم، فروشندهی یخ این یخ
را لای کیسهگونی و مانند اینها نگه میداشت که بماند تا بیایند بخرند. اگر
نمیخریدند چه میشد؟ اگر مشتری پیدا نمیشد و یخ را نمیخرید چه میشد؟ یخ آب
میشد، از بین میرفت. این مشتریای که میآید این جنس نابودشدنی را از شما
میخرد، خیلی مشتری باارزشی است. این جانی که من و شما داریم، همان یخ است،
این دارد ذرّهذرّه [از بین] میرود دیگر؛ مگر اینجور نیست؟ ذرّهذرّه دارد
تمام میشود. هر یک روزی که میگذرد، ما به آن سرآمد داریم نزدیکتر میشویم؛
یعنی به قبر داریم نزدیکتر میشویم؛ این دارد روزبهروز [از بین] میرود.
حالا چقدر طول بکشد؟ بعضیها این سرآمدشان چهلسالگی است، بعضی پنجاهسالگی
است، بعضی هشتادسالگی است؛ بالاخره تمام میشود؛ دیر و زود دارد، سوخت و
سوز ندارد؛ دارد تمام میشود. حالا [برای] این جنسی که چه شما بفروشی و چه
نفروشی بالاخره تمام خواهد شد، یک مشتری پیدا شده و میگوید من این را از تو
میخرم، آنهم به بالاترین قیمت میخرم. آن بالاترین قیمت چیست؟ بهشت. همین
آیهای که این قاریِ خوشخوانِ عزیز ما امروز تلاوت کردند: اِنَّ اللهَ
اشتَرى مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ
الجَنَّة؛ این جنس را از شما میخرند که به شما بهشت بدهند. یُقاتِلُونَ فی
سَبیلِ اللهِ فَیَقتُلونَ وَ یُقتَلون؛(توبه: 111) یعنی وقتی شما در راه
خدا مجاهدت میکنید، چنین نیست که برَوی جانت را دودستی بدهی دست دشمن و
بگویی بکُش؛ نه آقا! شما هم ضربه میزنی به او. این
حق شفاعت شهدا و توسل به شهدا برای حل مشکلات
او
که عروج پیدا کرد و رفت به درجات عالی، او قدرت دارد شفاعت کند؛ او
میتواند در برزخ و در قیامت نقش ایفا کند. همین الان هم کسانی که در دنیا
هستند، بعضیها که با شهدا اُنس بیشتری دارند، در مشکلات زندگی متوسّل به
شهدا میشوند و شهدا جواب میدهند. در این شرحِحالهایی که ما میخوانیم از
خانوادهی شهدا، ازاینقبیل زیاد هست که همسر شهید، پدر شهید، مادر شهید
دچار یک مشکلی میشوند، به شهید متوسّل میشوند؛ میگویند «تو که دستت باز
است، تو که میتوانی، کمکمان کن»، و او کمک میکند. در برزخ هم همینجور است.
شماها میروید دیگر؛ شماها هم که ماندنی نیستید؛ من و شما همه رفتنی هستیم؛
ما هم همین عالم برزخ را، همین دالان را، همین وادی را در پیش داریم، به
آنجا خواهیم رسید. وقتیکه رفتید، آنجا گرفتاریها زیاد است؛ اگر انسان
آنجا بتواند شفیعی داشته باشد که این شفیع به درد آدم بخورد، خیلی قیمت
دارد. این شهید، شفیع شماها است.
خانواده شهدا و صلوات خداوند بر صابرین
دربارهی
خانوادهی شهدا من حرفْ زیاد دارم؛ زیاد هم حرف زدهام؛ حرفهای زیادی دارم
دربارهی خانوادهی شهدا. مسئلهی خانوادهی شهدا فقط این نیست که یک شهید
از آنها در راه حق به شهادت رسیده؛ صبر آنها خودش یک کوه باارزش است.
همینکه پدر شهید، مادر شهید، همسر شهید، فرزند شهید، صبر میکنند بر این
مصیبت، خود این یک ارزش بسیار والایی است؛ بسیار والا. اُولئِکَ عَلَیهِم
صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَة؛(بقره: 157) شما باور میکنید که خدا بر
شما صلوات بفرستد؟ خدا صلوات بفرستد بر شما! شما که خانوادهی شهید هستید،
وقتی صبر میکنید بر این مصیبت و شکر میکنید خدا را و تحمّل میکنید و این را
پای خدا حساب میکنید، این صبر شما موجب میشود که خدای عزّوجل -که مالک
مُلک و ملکوت است، مالک عالم وجود است- بر شما صلوات بفرستد. اینها ارزش
است؛ ما این مفاهیم را باید درست بفهمیم. این مفاهیم، نیروهای عجیبی در
وجود ما ایجاد میکند، ما را آماده میکند برای خیلی کارهای بزرگ.
تلاش قلم بدستان مزدور برای گرفتن مفاهیم صبر و شهادت که انقلاب را حفظ نموده است
بعضی
از همین قلمبهدستهای مزدور -که دلشان میخواهد دل بیگانهها را به
دست بیاورند به جای اینکه دل اولیای خدا را به دست بیاورند- یک چیزهایی
مینویسند، یک حرفهایی مینویسند در بعضی از این مطبوعات، روزنامهها یا فضای
مجازی؛ اینها نمیفهمند چهکار میکنند. مفهوم شهادت، مفهوم مجاهدت
فیسبیلالله، مفهوم صبر بر اینها، مفاهیم عظیمی است؛ اینها در زندگی
روزمرّهی جامعهی اسلامی اثر دارد. برادر، خواهر! همینها انقلاب را حفظ
کرده.
چاقو کشان تازه کار آمریکا و ناکامی دشمنان و استحکام روزافزون جمهوری اسلامی
اینهایی
که تازه آمدهاند سرِ کار در آمریکا، مثل این کسانی که تازه وارد عالَم
چاقوکشی شدهاند -این چاقوکشهای تازهکار و بیتجربه که به هرجا میرسند
یک نیش چاقویی میزنند- نمیفهمند چهکار دارند میکنند؛ تا وقتی توی دهانشان
بخورد؛ وقتی توی دهانشان خورد، آنوقت میفهمند حساب چیست، کتاب چیست.
جمهوری اسلامی را اینها نشناختهاند، ملّت ایران را اینها نشناختهاند،
مسئولین جمهوری اسلامی را نشناختهاند. ملّت ایران آن ملّتی است که از روز
اوّل تا امروز، با همینجور توطئهها و با همینجور حرفها مواجه بوده؛ آنها
خواستهاند به ملّت ایران سیلی بزنند، [ولی] ملّت ایران به آنها سیلی زده؛
آنها خواستهاند نظام جمهوری اسلامی را ساقط کنند، [امّا] یکی یکی در حسرت
این آرزو به گور رفتند. شما ببینید از اوّل انقلاب، [تعداد] این کسانی که
در آرزوی نابودی جمهوری اسلامی بودند و حالا از این دنیا با حسرت و با
ناکامی رفتند در اعماق جهنّم، چقدر است. جمهوری اسلامی با اقتدار کامل
[ایستاده]؛ بعد از این هم همینجور خواهد بود. این را همه بدانند -هم دشمن
بداند، هم دوستان با اخلاص بدانند، هم آن دوستانی که گاهی دلشان میلرزد
بدانند- که جمهوری اسلامی مستحکم ایستاده است و بدانید آنها نمیتوانند به
ما سیلی بزنند، ما به آنها سیلی خواهیم زد.
استحکام جمهوری اسلامی بخاطر تربیت جوانان مؤمن در فضای فاسد کنونی جهان
این
(استحکام جمهوری اسلامی) بهخاطر تجهیزات مادّی نیست. تجهیزات مادّی نقش
اساسی و تعیینکننده ندارند، چیزهای دیگری وجود دارد؛ آن، تجهیزات معنوی
است؛ آن عزم و ارادهی ثابت است، آن راههای استحکام درونی دلهای یکایک
آحاد مردم است، آن قدرت تربیت جوانهایی است که در این طوفان عجیب فساد -که
در دنیا بهوسیلهی صهیونیستها و امثال آنها دارد ترویج پیدا میکند- قرص و
محکم در صراط مستقیم در ایران ایستادهاند. جمهوری اسلامی، قدرت اسلامی،
نظام اسلامی، میتواند اینجور جوانهایی را تربیت کند و امروز تربیت کرده و
هستند. این، قدرت جمهوری اسلامی است؛ با این قدرت، هیچ قدرت مادّیای
تواناییِ مقابله ندارد. و روح [این قدرت] هم، روحِ همین شهادت است.
جایگاه شهدای مدافع حرم در جلوگیری از نبرد با داعش در بیرون مرزها
شهدای
دفاع از حرم اگر نبودند، ما باید حالا با عناصر فتنهگرِ خبیثِ دشمنِ
اهلبیت و دشمن مردم شیعه، در شهرهای ایران میجنگیدیم. در برنامههای دشمن
بود دیگر؛ در عراق که بودند، اینها در یک منطقهای بودند و سعی میکردند
خودشان را بکشانند به سمت منطقهی مرزی با جمهوری اسلامی؛ و خودشان را
برسانند به مناطق شرقیشان که همسایهی جمهوری اسلامی است؛ سعی میکردند
بیایند به این استانهایی که با ما هممرزند؛ جلویشان گرفته شد، بهشان
تودهنی زده شد، تارومار شدند، پدرشان درآمد، حالا [هم] که دارند بکلّی
اِزاله میشوند، جارو میشوند. در سوریه هم همینجور؛ اگر این کاری را که
سرداران باارزش ما انجام دادند انجام نمیدادند، به قول این آقای مدّاح
عزیزمان، حالا باید در همین دوروبَر و اطراف با اینها میجنگیدیم؛ باید در
همین خیابانهای خودمان و شهرهای خودمان با اینها مبارزه میکردیم. بخش مهمّی
از این امنیّتی که امروز شما دارید، مربوط به همین مدافعان حرم است.
امنیت داخل شهرها مرهون مرزبابان و شهدای آنها
بخش
مهمّ دیگری از امنیّت، مربوط به این مرزداران ما است؛ چه از نیروی انتظامی
که در مرز مستقرّند، چه از نیروهای زمینی سپاه که در مرز مستقرّند، چه از
بقیّهی نیروهایی که در مرزها در حال رفتوآمد و استقرار و فعّالیّت و
تلاشند؛ این ناشی از برکات آنها است؛ آنها -طفلکها- دیده هم نمیشوند! شما
در خانههایتان نشستهاید؛ از مرز چه خبر دارید؟ شما پسرتان را، دخترتان را
میفرستید مدرسه، میآید، نگران نیستید؛ خودتان میروید محلّ کار و میآیید،
نگران نیستید؛ میروید در پارک مینشینید، نگران نیستید؛ راهپیمایی
میکنید، نگران نیستید؛ نگران ناامنی نیستید، دارید با امنیّت زندگی میکنید.
چه خبر دارید که آن که در مرز ایستاده و جلوی دشمن را گرفته که وارد کشور
نشود، او دارد چه میکشد؟ این را مردم خبر ندارند؛ او مظلوم است. شهدای
مرزی ما مظلومند؛ چه در مرزهای جنوب شرقی یعنی منطقهی بلوچستان و کرمان و
مانند اینها، چه منطقهی شمال غربی [یعنی] منطقهی کردستان و کرمانشاه و
بقیّهی جاها، چه بقیّهی مناطق دیگری که در مرزها مشکلاتی وجود دارد؛ در
همهی اینها، این مرزدارهای ما هستند که دارند با همهی وجود، آنجا دفاع
میکنند. اگر این مرزدارها نباشند، از بعضی از مرزهای ما هزارکیلو هزارکیلو
موادّ مخدّر وارد کشور میکنند که هر یک کیلویش ممکن است صد جوان را بدبخت
کند و به روز سیاه و به خاک سیاه بنشاند. چه کسی جلوی اینها را میگیرد؟
مرزدار ما! اینها هستند که دارند فداکاری میکنند؛ بعد هم شهید میشود؛ این
شهید خیلی ارزش دارد.
امنیت داخل شهرها مرهون نیروهای اطلاعات و شهدای آنها
اینهایی
که با چشمهای نافذ خودشان میگردند و تیمهای خرابکار را، تیمهای تروریست
را -که شکل و قیافهشان با بقیّهی مردم فرق ندارد، دلهایشان جهنّمی است که
دیده نمیشود- پیدا میکنند این مأمور امنیّتی ما با تجربهای که دارد، با
هوشی که دارد، با کمکی که از مردم میگیرد، با هدایتی که خدا میکند، میتواند
اینها را پیدا کند. اینها را پیدا میکنند و یکوقت شما میشنوید که چهل
تیم را ضربه زدند، بیست تیم را ضربه زدند که هریک از این تیمها میتوانست
دهها نفر را به خاک و خون بکشد؛ یکوقتی هم یکی از اینها به شهادت میرسد؛
اینها خیلی ارزش دارند.
حفظ امنیت توسط شهدای حرم و مرزبانان و اطلاعات، خدمتی بالاتر از دادن آب و نان
خدمت،
فقط دادن آب و نان نیست؛ بالاتر از آب و نان، امنیّت است؛ اینها دارند
امنیّت کشور را تأمین میکنند. در همهی مرزهای کشور اینجوری است؛ چه
آنهایی که در خارج کشور در دفاع از حرم کار میکنند، چه آنهایی که در مرزها
کار میکنند، چه آنهایی که در داخل شهرها و جادّهها برای امنیّت کار
میکنند، همهی اینها حقّ حیات به گردن کشور دارند.
تلاش در به فراموشی شهدا و خانواده شهدا، خیانت به کشور
قدر
شهدا را باید بدانیم، قدر خانوادههای شهدا را باید بدانیم. برادران عزیز،
خواهران عزیز! هرکسی که سعی کند که یاد شهدا به فراموشی سپرده بشود، به
این کشور خیانت کرده؛ هرکسی که سعی کند که به خانوادههای شهدا اهانت بشود
یا بیاعتنائی بشود یا مورد تعرّض زبانی قرار بگیرند، به این کشور خیانت
کرده؛ [چون] اینجا بحث نظام نیست، بحث کشور است؛ به کشور خیانت کرده. به
شهدا باید احترام بگذارند و قدر آنها را بدانند؛ به خانوادهی شهدا باید
احترام بگذارند و قدر آنها را بدانند؛ خود را زیر بار منّت شهیدان بدانند.
خب «زیر بار منّت شهیدان» یعنی چه؟ یعنی زیربار آن همسری که راضی میشود
شوهرش برود در میدان جنگ به شهادت برسد؛ پس زیر بار [منّت] آن خانم هم
هستند؛ زیر بار منّت آن پدر یا آن مادری که رضایت میدهد فرزندش برود [هم
هستند]؛ زیر بار منّت اینها قرار بگیرند و همه بدانند، اینها است که ارزشها
را در کشورمان زنده میدارد.
- ۹۶/۰۳/۳۰