مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر
طبقه بندی موضوعی

گزیده بیانات در دیدار مسئولان نظام

| چهارشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۶، ۰۶:۱۷ ق.ظ

96/03/22 گزیده بیانات در دیدار مسئولان نظام
 
تضرع موجب نرمی دل و قساوت معلول رفتار خود انسان
در چند دعا ازجمله دعای شریف ابی‌حمزه‌ی ثمالی [آمده]: وَ لا یُنجی مِنکَ اِلَّا التَّضَرُّعُ اِلَیک‌، راه نجات ما تضرّع به نزد پروردگار متعال است. خب تضرّع پیش خدای متعال که مایه‌ی نجات ما است -میگوییم «لا یُنجی مِنکَ اِلَّا التَّضَرُّعُ اِلَیک‌»- این تضرّع، چطور وسیله‌ی نجات است؟ انسانهای ضعیف هم گاهی ممکن است تضرّع کنند نزد انسانهای دیگر؛ فرق این [دو] چیست؟ فرق و تفاوت میان تضرّع عندالله و تضرّع عند «بندگان خدا» در چیست؟ مهم این است که به این نکته توجّه کنیم. تضرّع در مقابل بندگان خدا برای این است که شما دل آن‌کس را که پیش او تضرّع میکنید، نرم کنید؛ [امّا] تضرّع عندالله برای این است که دل خودمان را نرم کنیم؛ دل خودمان را نجات بدهیم از قساوت؛ این مایه‌ی نجات است. اگر دل از حالت قساوت خارج شد و نرم شد، نورانیّت پیدا خواهد کرد. این نورانیّت دل است که راه‌ها را به روی انسان باز میکند، به انسان امید میبخشد، به انسان تلاش میبخشد، انسان را در راه‌های صحیح و درست هدایت میکند. تقوا وقتی‌ بود، خدای متعال هدایتش را به انسان عنایت میکند. این تقوا ناشی از همان نرمش دل و لطافت دل و نورانیّت دل است؛ اصل قضیّه این است.
در سوره‌ی مبارکه‌ی زمر [آمده]: فَوَیلٌ لِلقاسِیَةِ قُلوبُهُم مِن ذِکرِ اللهِ اُولئِکَ فی‌ ضَلالٍ مُبین‌؛(زمر: 33) دلِ سخت، دلِ دچار قساوت، این‌جوری است. گمراهی آشکار برای اینها در این آیه ذکر شده. در سوره‌ی مبارکه‌ی مائده درباره‌ی بنی‌اسرائیل میفرماید: فَبِما نَقضِهِم میثاقَهُم لَعَنّـاهُم وَ جَعَلنا قُلُوبَهُم قاسِیَة؛(مائده: 13) مظهر لعنت الهی، قساوت قلب آنها است که بر اثر عمل خود آنها است: فَبِما نَقضِهِم میثاقَهُم؛ معاهده‌ی خودشان با خدای متعال را فراموش کردند، نقض کردند. اینها چیزهایی است که در جامعه‌ی مؤمن ما باید مورد توجّه باشد؛ بخصوص برای ما مسئولین که هرکدام در یک بخشی، باری بر دوش داریم. در سوره‌ی مبارکه‌ی بقره، باز درباره‌ی بنی‌اسرائیل [میفرماید]: ثُمَّ قَسَت قُلوبُکُم مِن بَعدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالحِجارَةِ اَو اَشَدَّ قَسوَةً وَ اِنَّ مِنَ الحِجارَةِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنهُ الاَنهار؛(بقره: 74) از سنگ سخت‌تر شد دلهایتان؛ این را پیغمبر اکرم از قول پروردگار در مقام مجادله و محاجّه‌ی با یهودی‌های مدینه بیان میفرماید و گذشته‌‌ی آنها را به یادشان می‌آورد. همه‌ی اینها برای ما وسیله‌ی درس و آگاهی و عبرت و موعظه است، باید سعی کنیم. در یک روایتی در کافی شریف است: وَ القاسِی القَلبِ مِنّی بَعید؛ بُعد از خدای متعال، بدترین آفت برای انسان است؛ که انسان از خدای متعال دور بشود و قساوت قلب این خصوصیّت را دارد که انسان را دور میکند. یا در یک روایت دیگر: ما ضُرِبَ‌ عَبدٌ بِعُقوبَةٍ اَعظَمَ مِن قَسوَةِ القَلب‌.(بنده ای عقوبتی بزرگتر از قساوت قلب نشده است!)
 
پرهیز از دو قطبی نمودن مردم بعد ازا نتخابات و لزوم فاصله گزاری با دشمن برای حفظ انسجام ملی
اینکه ما بیاییم ملّت ایران را تقسیم کنیم بگوییم «بعضی‌ها به این موضوع آره گفتند یا [خیر]»؛ نه، مردم فقط آمدند اشخاص را معیّن کردند. چرا تقسیم میکنیم افراد را؟ مراقب باشیم این تقسیم‌‌‌کردن‌ها، این بگومگوها، از دل یک کار بزرگ و مشترک ملّت ایران بیرون نیاید. همه‌ی ملّت ایران، با دشمنان این ملّت و با دشمنان پیشرفت این ملّت، مخالفند. بله، ممکن است کسانی هم باشند که خائنند؛ در همه‌ی کشورها، در همه‌ی ملّتها، در همه‌ی زمانها آدمهای خائنی هستند، امّا قاطبه‌ی ملّت ایران کسانی‌اند که با دشمنی که سختی‌ها را بر ملّت تحمیل میکند، تحریم را تحمیل میکند، جنگ را تحمیل میکند، ناامنی را تحمیل میکند، مخالفند، بدند؛ همه‌ی ملّت این‌جورند.
... ما این انسجام و اتّحاد و تأثیرش را در طول این قریب چهل سال آزموده‌ایم. خب در جنگ هم یک‌ عدّه‌ای بودند که مخالف بودند. در همان اوقاتی که ما گرفتار جنگ تحمیلی بودیم، یک ‌عدّه‌ای در همین خیابانها و سرِ چهارراه‌های تهران بودند -قاعدتاً خیلی‌ از شماها در یادتان هست- که ایستاده بودند و علیه جنگ اعلامیّه پخش میکردند. مخالفت ممکن است وجود داشته باشد لکن قاطبه‌ی ملّت، عمده‌ی ملّت، حرفشان یکی بود و ایستادگی کردند روی حرف، این همان ‌چیزی است که مورد نظر ما است که انسجام و اتّحاد ملّی است. کشور را دوقطبی نباید کرد، مردم را به دو دسته نباید تقسیم کرد؛ آن حالتی که در سال ۵۹ متأسّفانه از ناحیه‌ی رئیس‌جمهور آن ‌روز اتّفاق افتاد که مردم را به دو دسته‌ی موافق و مخالف تقسیم کرده بودند که چیز خطرناکی است.
یک نکته‌ی دیگری که در باب این انسجام ملّی و اتّحاد ملّی لازم است عرض بکنم این است که این اتّحاد، آن‌وقتی آشکار و بارز خواهد شد که با دشمن، فاصله‌‌گذاری واضحی انجام بگیرد. یکی از چیزهایی که اتّحاد ملّت را زیر سؤال میبرد و شبهه ایجاد میکند و اختلاف ایجاد میکند و اگر اختلافی هست آن را آشکار میکند، فاصله قرار ندادن با دشمن است؛ مراقبت بشود. دشمن تنها در خارج از کشور نیست؛ گاهی ‌اوقات دشمن، داخل کشور هم نفوذ میکند. در سال ۸۸ ملاحظه کردید؛ در بعضی از خیابانهای تهران گروه‌هایی پیدا شدند -البتّه عدّه‌ی زیادی نبودند، عدّه‌ی کمی بودند- صریحاً علیه نظام حرف زدند. مشکل عمده‌ای که پیش آمد، از ناحیه‌ی فاصله نگذاشتنِ میان یک گروهی با اینها بود؛ باید فاصله را اعلام میکردند، نکردند، [لذا] مشکلات بعدی پیش آمد.

ملاک تصمیم گیری برای دولتها بر اساس منافع ملی و عناصر منافع ملی در حفظ هویت ملی (اسلام، انقلاب و تاریخ)  
ملاک تصمیم‌گیری برای دولتها، تأمین منافع ملّی است؛ حالا چه منافع کوتاه‌مدّت، چه منافع بلندمدّت. ... منافع ملّی آن‌وقتی منافع ملّی هستند که با هویّت ملّی ملّت ایران، با هویّت انقلابیِ ملّت ایران در تعارض نباشند. آن‌وقتی منافع واقعاً منافع ملّی هستند که با هویّت ملّت در تعارض نباشند، وَالّا آنجایی که ما چیزی را به‌عنوان منافع ملّی در نظر میگیریم لکن هویّت ملّی را پایمال میکنیم، قطعاً اشتباه کرده‌ایم، این منافع ملّی نیست؛ این چیزی است که از دوران مشروطه تا قبل از انقلاب، متأسّفانه سرنوشت همیشگی کشور ما بوده؛ هویّت ملّی را زیر پا لگدمال کردند. البتّه از قبل از دوران پهلوی، از اواخر دوران قاجار، این حالت پیش آمده. هویّت ملّی همیشه پامال چیزهایی شده است که به‌عنوان منافع ملّت ایران به نظر مدیران و تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان میرسیده و اجرا میکردند؛ این یعنی معکوس کردن نسبت. منافع ملّی بایستی با هویّت ملّی تطبیق داده بشود، نه اینکه هویّت ملّی تابع منافع ملّی قرار بگیرد، که قهراً منافع تخیّلی است. اینکه یک نفری بیاید بگوید که «ما از فرق سَر تا ناخن پا باید فرنگی بشویم تا اینکه بتوانیم پیشرفت کنیم، ترقّی کنیم»، این همان پامال کردن هویّت ملّی است. یعنی به یک ملّتی با سابقه‌ی تاریخی، با فرهنگ غنی و قوی، با این‌همه اعتقادات، با این‌همه سرمایه‌های گوناگون معنوی میگویند «شما بیایید همه چیزتان را رها کنید، بریزید دور، از فرق سَر تا ناخن پا بشوید غربی، تا آن‌وقت بتوانید پیشرفت کنید». یعنی یک منافعی را تصویر میکنند و ترسیم میکنند برای ملّت که لازمه‌اش جدا شدن از هویّت ملّی است؛ این همان بی‌هویّت کردن ملّت و بی‌موجودیّت کردن ملّت است؛ که در دوران پهلوی، به حدّ اعلی رسید؛ البتّه عرض کردم، از اواخر دوران قاجار شروع شده بود. انقلاب آمد، این نگاه را عوض کرد، تغییر داد.
یکی از کارهای بزرگ انقلاب اسلامی همین است که یک هویّتی برای ملّت تعریف کرد و بر آن پافشاری کرد؛ منافع ملّی را براساس آن استخراج کرد و استنباط کرد و ترسیم کرد و تصدیق کرد و دنبال کرد. ما در آن شکل قبلی به منافع ملّی هم واقعاً نمیرسیم؛ کمااینکه شما ملاحظه کنید کشور ما با این‌همه سرمایه، با این‌همه امکانات، به‌خاطر از دست دادنِ همین هویّت، از دوران مشروطه تا قبل از انقلاب هیچ پیشرفتِ متناسب با شأنش و متناسب با آن سِیلی که در دنیا بود نداشت. در دنیای پیشرفته و فعّال و زنده، حرکت به سمت جلو ازلحاظ علمی، ازلحاظ فنّاوری، ازلحاظ بخشهای مختلف زندگی جور دیگری پیش رفت؛ [امّا] در کشور ما نه، توقّف و رکود حاکم بود. ... مسلمانی ما، عمق تاریخی ما، و انقلابی بودن ما سه‌ عنصر اصلی است که هویّت ملّت ما را تشکیل میدهد.
... هر آن چیزی که با این هویّت در تعارض باشد، منافع ملّی نیست، ولو ما تصوّر کنیم که این یک سودی است برای ملّت یا منفعتی است برای ملّت؛ نه، هرچه با اسلام ما، با انقلاب ما، با گذشته و سابقه‌ی تاریخی دیرینه‌ی ما، معارضه داشته باشد، جزو منافع ملّی به‌حساب نمی‌آید.
 
هویت ملی و ریشه داری ملت ایران در تاریخ یعنی پیشرو بودن در علم
ریشه‌داریِ ما در تاریخ یعنی نیروهای انسانی ما در طول تاریخ، دارای افکار بلندی بوده‌اند -در بخشهای مختلف: در فلسفه، در علم، در فنّاوری- و در طول تاریخ به‌حسب موقعیّت زمانی، کارهای بزرگی را انجام داده‌اند و به بشریّت حرکت داده‌اند؛ این را توجّه داشته باشید. اینکه ما خیال کنیم «فنّاوریِ نو و ابتکار، متعلّق به غرب و اروپا و مربوط به آنها است و از اوّل این­جور بوده»، نخیر، این خطا است. ما در دورانهایی پیشرو و پیشتاز در فنّاوری بودیم؛ فنّاوری‌های متناسب روز. البتّه طبیعت علم و فنّاوری این است که هرچه جلوتر برود، سرعت بیشتر میشود؛ مثال زده­‌ایم بارها و تکرار نمیخواهم بکنم. هرچه پیشرفت انجام بگیرد، سرعت هم پیوسته بیشتر میشود. علّت اینکه فاصله‌ی کشورهای پیشرفته‌ی علمی با کشورهای عقب‌افتاده دائماً زیاد میشود، همین است؛ پیشرفتهای علمی، سرعت را هم زیاد میکند. ما آن روز البتّه به تناسب زمانه‌ی خودمان پیشرو در مسائل فنّاوری بودیم؛ نه­‌فقط ما به­‌عنوان ایران، خیلی از کشورهای شرقی این حالت را داشتند، از جمله ما ایرانی‌ها.
 
هویت ملی و انقلاب و دادن نقش اساسی به مردم
انقلاب بخش مهمّی از هویّت ما است. انقلاب یعنی آن حرکت تحوّلیِ عمیقی که با تکیه‌ی به اسلام توانست وضعیّت کشور را عوض کند و یک قلم مهمّ آن، این بود که ملّت را از حاشیه بیرون آورد، وارد متن اداره‌ی کشور کرد. ملّت در کشور، هیچ‌کاره بود؛ ملّت ایران، در طول قرنهای متمادی، اصلاً در ذیل حکومتها تعریف میشد، نقشی در ایجاد [حکومتها نداشت]. بله، وقتی پادشاهی جنگی داشت، عدّه‌ای از ملّت را میگرفت، زیر سلاح میبرد و آنها را به جنگ میبرد؛ نقش ملّت همین‌ بود.
 
مانع نبودن استقلال از بهره وری از پیشرفتهای بشری
پیشرفتهای بشری مال همه است، مال کَس خاصّی نیست؛ همه‌ی بشریّت حق دارند از این پیشرفتها استفاده کنند. هر کسی عاقل‌تر باشد، زرنگ‌تر باشد، بلدتر باشد، بیشتر استفاده میکند؛ ما مایلیم که عاقل‌تر و بلدتر باشیم، ان‌شاءالله بیشتر هم استفاده خواهیم کرد. این حرف معنایش این است که منافع ملّی ما ذیل تلقین سیاستهای خارجی نباید قرار بگیرد. ما باید خودمان منافع ملّی را تعریف کنیم؛ تحمیل نباید وجود داشته باشد.
 
هنجار سازی های استکبار برای تحمیل خواسته های خود مثل لزوم رعایت منافع آمریکا در هرجای دنیا
قدرتهای استکباری آرام نمی‌نشینند؛ آنها برای تحمیل خواستهای خودشان شیوه‌های مختلفی دارند. می‌نشینند یک چیزهایی را به‌عنوان هنجارهای بین‌المللی تعریف میکنند. امروز مثلاً آمریکا یک چیزی را به‌عنوان هنجار بین‌المللی تعریف میکند؛ فرض کنید «منافع آمریکا در همه‌ی نقاط عالم باید رعایت بشود»؛ این شد یک هنجار بین‌المللی. اگر کسی در فلان نقطه‌ی دوردست عالم -که از آمریکا هزاران کیلومتر یا فرسنگ فاصله دارد- منافعش با منافع آمریکا در تعارض بود و خواست منفعت خودش را تأمین بکند، میگویند برخلاف هنجار بین‌المللی عمل کرده. اوّل یک چیزی را به‌عنوان یک هنجار تعریف میکنند، [بعد] براساس آن، ملّتها و کشورها و دولتها را به ناهنجاری متّهم میکنند وقتی که با هنجار تعریف‌شده‌ی آنها معارضه‌ای داشته باشد! این غلط است؛ کاری است که آنها امروز انجام [میدهند].
 
نقش استکبار در تولید داعش و حمایت از آن
داعش را چه‌ کسی به وجود آورد؟ داعش را چه کسی تقویت کرد؟ امروز همین هم که ادّعا میکنند «ائتلاف علیه داعش»، دروغ است؛ همین هم دروغ است. بله، اینها با کنترل‌نشدگی داعش مخالفند؛ امّا داعشِ کنترل‌شده را که توی دست خودشان باشد میخواهند و اگر کسی بخواهد این پدیده را نابود کند و از بین ببرد، جدّاً جلویش می‌ایستند. می‌بینید، امروز هواپیماهای آمریکایی می‌آیند نیروهای نظامی سوریه را که با داعش یا چیزی شبیه داعش مواجهند، بمباران میکنند. عین همین قضیّه در عراق هم اتّفاق افتاد. نفت عراق را داعش میفروخت؛ اینجا یک مسئول دولتیِ مهمان -که اینجا مهمان ما بود؛ شخصیّت معروف بین‌المللی- به من گفت که تصویر کامیونهای داعشی که نفت را از منابع عراقی میدزدیدند و میبردند به فلان کشور میفروختند، زیر چشم آمریکایی‌ها بود،‌ [امّا] هیچ‌وقت آمریکایی‌ها یک دانه بمب روی سر اینها نینداختند، هیچ‌وقت ممانعت نکردند!
 
مضحک بودن ادعای حقوق بشری برای آمریکا هنگام ائتلاف با نظام قبیله ای عربستان
مسئله‌ی حقوق بشر را باز مجدّداً آمریکایی‌ها دارند مطرح میکنند که واقعاً مضحک و تعجّب‌آور است! یعنی کسانی که میروند آنجا می‌نشینند با رؤسایِ نظامِ قرونِ وسطاییِ قبیله‌ایِ عربستان سعودی -دیگر واقعاً این رسوایی‌ای است که به نظر من این لکّه‌ی ننگ، از دامن آمریکایی‌ها هیچ‌وقت پاک نخواهد شد؛ مثل یک داغی در پیشانی اینها همیشه خواهد بود- و راجع به حقوق بشر حرف بزنند، آن‌هم علیه کشوری مثل جمهوری اسلامی! در کشوری که بویی از دموکراسی و انتخابات و مانند اینها نشنیده، بروند بنشینند و به کشوری مثل ایران که مرکز مردم‌سالاری و مظهر مردم‌سالاری است، طعنه بزنند و حرف بزنند و تهمت بزنند! اینها چیزهایی است که خواهد ماند. حالا امروز در غوغاهای گوناگون سیاسی ممکن است به نظر نرسد لکن اینها در تاریخ بلاشک خواهد ماند.
 
لزوم پرهیز از اعتماد به دشمن و ضربه خودن کشور از اعتماد
ما یک جاهایی اعتماد کردیم به دشمن، ضربه خوردیم؛ با اینکه میتوانستیم اعتماد نکنیم، با اینکه گمان نمیکردیم اعتماد کنیم، امّا کردیم. این اعتماد کردن به دشمن و به وعده‌ی دشمن، به ما ضربه میزند؛ اینکه ما استبعاد کنیم (و دور بشماریم) که «نه، بعید است اینکه گفته‌اند عمل نشود»، این درست نیست. آن‌وقتی که بحث کارِ با بیگانگان است، باید با دقّت تمام روی جزئیّات تکیه کرد و ملاحظه کرد و وسواس به خرج داد و احتیاط به خرج داد. نباید به اینها اعتماد کرد؛ نه در عمل اعتماد کنیم، نه در کیفیّت بیان. این را هم من عرض بکنم که بعضی از شما حضرات محترم که اینجا تشریف دارید، غیر از مسئولین درجه‌ی یک کشور [یعنی] رؤسای قوا و مانند اینها، افراد گوناگون دیگری هستند که اینها اهل سخن گفتنند، یعنی اهل منبرند -که منبر را بنده به جای تریبون به کار میبرم- دارای منبرند و میتوانند حرف بزنند و حرف آنها شنیده میشود؛ در لحنِ بیان [این افراد] هم بایستی احساس اعتماد به دشمن نشود؛ این، هم در ذهنیّت داخل تأثیر منفی میگذارد، هم در انعکاسش پیش مخالفین ما و دشمنان ما در خارج تأثیر میگذارد.
 
استفاده دشمن از خلأهای در برجام
بنده مکرّر گفته­‌ام، ما به مسئولینی که رفتند برجام را دنبال کردند، اعتماد داشته‌ایم و داریم، الان هم همین‌جور [است]، اینها را افراد خودی و علاقه‌مند و مؤمن میدانیم؛ لکن در همین قضیّه‌ی برجام، ما در موارد زیادی -به‌خاطر اعتماد به حرف آن طرف مقابل، مذاکره‌کننده‌ی مقابل- از یک نقطه‌ای صرفِ­‌نظر کردیم، به یک چیزی اهتمام نورزیدیم، یک خلأیی باقی ماند؛ دشمن همین الان از همان خلأ دارد استفاده میکند؛ اینها واقعاً مسائل مهمّی است.
 
لزوم رعایت شروط رهبری در برجام
بنده در قبول برجام یک شرایطی را به‌طور صریح ذکر کردم، مکتوب هم کردم -زبانی نبود؛ مکتوب فرستادم- اینها باید رعایت بشود؛ به‌طور دقیق باید اینها رعایت بشود. وقتی طرف مقابل با وقاحت می‌آید می‌ایستد و یک چیزی را میگوید، ما هرچه در این زمینه کوتاه بیاییم، حمل بر ضعف خواهد شد؛ حمل بر این خواهد شد که ما ناچاریم، ناگزیریم؛ احساس ناچاری در ما، دشمن را تشجیع میکند به اینکه بر فشارهای ناحقّ خودش بیفزاید.
 
لزوم حفظ عوامل اقتدار مثل سپاه و بسیج و نیروی حزب اللهی
واقعاً بایستی عوامل اقتدار کشور را حفظ کرد؛ عوامل اقتدار کشور را، نیروهای مسلّح را، سپاه را، بسیج را، عناصر مؤمن و حزب‌اللّهی را. من این را به شما عرض بکنم، آن که سینه سپر میکند، در مقابل دشمن در بخشهای مختلف می‌ایستد، شرایط سخت را تحمّل میکند، او همان عنصر مؤمن و انقلابی و اصطلاحاً حزب‌اللّهی است؛ او است ‌که می‌ایستد؛ اینها را باید نگه دارند. مسئولین کشور در بخشهای مختلف، چه در دانشگاه، چه در بخشهای صنعتی، چه در بخشهای علمی، چه در بخشهای خدماتی، رعایت این عناصر را بکنند. اینکه دشمن از سپاه بدش می‌آید، خب معلوم است؛ میخواهید آمریکا از نیروی قدس شما خوشش بیاید؟ شما توقّع دارید آمریکا مثلاً فرض کنید از فلان سردار ما که فعّال است در این زمینه، خوشش بیاید؟ خب معلوم است که بدش می‌آید! معلوم است که شرط و شروط میگذارد در بخشهای مختلف! خب او میخواهد عوامل اقتدار، در ما نباشد. این درست مثل این میماند که به شما بگویند تیم کُشتی شما در مسابقات قهرمانی جهانی شرکت داده میشود، به ‌شرط اینکه شما آن دو سه کشتی‌گیر قَدَر را در تیم ملّی نگذارید؛ معنایش چیست؟ معنایش این است که بیایید برای شکست خوردن! شما را وارد مسابقات بین‌المللی میکنیم، بیایید، برای اینکه شکست بخورید؛ معنایش این است. اینکه بگویند شرط این کار، این است که مثلاً فرض کنید سپاه چنین نباشد یا بسیج دخالت نکند یا در فلان مسئله -مثلاً در مسائل منطقه‌ای- شرکت نکنند، دخالت نکنند، معنایش این است؛ یعنی عوامل اقتدار خودتان را بایستی وارد میدان نکنید، وارد صحنه نکنید؛ ما به‌عکس باید عمل بکنیم. ما بایستی اقتدار نظامی و امنیّتی را حتماً اهمّیّت بدهیم و مستحکم کنیم و روزافزون کنیم.
 
رییس جمهور مخاطب اصلی بایدهای طرح شده توسط رییس جمهور
آقای رئیس‌جمهور هم در صحبتشان مفصّل پرداختند به مسئله‌ی اقتصاد و کارهایی که باید انجام بگیرد. البتّه ایشان مواردی را ذکر کردند که «باید این کار بشود، باید این کار [دیگر] بشود». مخاطب این بایدها کیست؟ خود ایشان. یعنی [مخاطب] این بایدها غیر از خود آقای دکتر روحانی و تیم کاری‌شان در دولت دوازدهم، هیچ‌کس دیگر [نیست]؛ یعنی غالب این کارها، حالا بخشی‌ از آنها ممکن است به مجلس یا به قوّ‌ه‌ی قضائیّه یا به بعضی جاهای دیگر ارتباط پیدا کند، امّا عمده‌اش کارهای خود مسئولین دولتی است؛ این بایدها را خود اینها بایستی انجام بدهند؛
 
ایجاد صنایع روستایی و تسهیل حمل و نقل موجب ایجاد اشتغال با اندگی هزینه و رفع مشکل حاشیه نشینی
گاهی اوقات دوستانِ اقتصادیِ مسئولِ دولتی، چه در این دولت، چه در دولت قبل -که با ما گاهی ملاقات کردند- معمولاً برای ایجاد اشتغال، شرایط را خیلی سخت میگیرند! برای ایجاد یک شغل مثلاً گاهی گفته میشود صد میلیون لازم است؛ خب بله، بعضی از مشاغل هست که صد میلیون باید سرمایه‌گذاری بشود تا یک شغل به وجود بیاید، لکن خیلی از مشاغل هست که این‌جوری نیست. ما امروز در روستاهایمان، در شهرهای کوچکمان، در مناطق گوناگونی از کشور، با مبالغ خیلی کمتری میتوانیم اشتغال ایجاد کنیم. می‌بینید کسانی را؛ یک نفری آمده در تلویزیون -گزارشش را بنده همین‌طور گذرا دیدم- بیست‌نفر را مثلاً مشغول کار کرده با ابتکار خودش، با شوق و ذوق خودش در فلان بخش و فلان صنعت و همه‌ی سرمایه‌گذاری‌اش -از اوّل تا آخر- صد میلیون نمیشود، امّا توانسته ذرّه ذرّه ذرّه کار را پیش ببرد، بیست نفر را مثلاً آنجا مشغول کار کرده، [آن‌هم] کار تولیدی.
ما اگرچنانچه توانستیم به مسئله‌ی روستاها -که حالا اینجا من مسئله‌ی روستاها را هم یادداشت کرده‌ام- به معنای واقعی کلمه رسیدگی بکنیم و موضوع روستا را حل کنیم که یک بخش عمده‌ی حلّ مسائل روستا ایجاد صنایع روستایی است [مشکلات کم میشود]. روستاها احتیاج به صنایعی دارند که متناسب با وضع زندگی روستایی است؛ ما در این زمینه کوتاهی کرده‌ایم. باید صنایع روستایی مورد توجّه قرار بگیرد و امکاناتی که برای روستاها لازم است [فراهم شود]. حالا اشاره کردند به اینترنت؛ بله، اینترنت هم یک‌ چیزی است، [امّا] از اینترنت واجب‌تر مثلاً فرض بفرمایید راه است، امکانات رفت‌وآمد است، امکانات انتقال راحت محصولات است. این‌جور نباشد که یک محصولی که یک کیلویش در مرکز فلان شهر بزرگ، مثلاً هزارها تومان قیمت دارد، در آنجا روستایی نتواند مثلاً بیشتر از یک‌دهمِ این قیمت، پول از آن به دست بیاورد و سود از آن ببرد؛ این‌جور نباشد. وقتی‌که ما ارتباطات را توانستیم تنظیم کنیم و تأمین کنیم، رفت‌و‌آمد و دادوستد روستایی وقتی‌که آسان شد و تضمین شد، طبعاً روستاها تولیدکننده باقی میمانند و خیلی از مشکلات کم خواهد شد. این حاشیه‌نشینی‌ها به‌خاطر وضع نابسامان روستاها است که [به شهرها] می‌آیند و الان یکی از مشکلات کشور شده حاشیه‌نشینی و مفاسدی که در حاشیه‌نشینی شهرها به وجود می‌آید؛ و آسیب‌های اجتماعی فراوان.
 
لزوم تقویت اقتصاد ملی توسط حتی وزارتخانه های غیر متربط مثل وزارت علوم
خیلی از وزارتها به‌حسب ظاهر ارتباطی با مسائل اقتصادی ندارند -فرض کنیم وزارت علوم یک وزارت اقتصادی نیست- امّا میتوانند نقش ایفا کنند در تقویت اقتصاد ملّی. فرض بفرمایید که در تزهای دکتری و کارشناسی ارشد و مانند این کارهایی که میکنند، اینها را راهنمایی کنند، هدایت کنند تا در خدمت اقتصاد ملّی قرار بگیرد؛ مسائل داخلی را حل کند، مشکلات داخلی کشور را حل کند. آماده‌اند این جوانهای ما، این یکی از کارهای مهم است. همین ارتباط صنعت و دانشگاه که ما چند سال است این قضیّه را داریم تکرار میکنیم، از جمله‌ی چیزهای [مهم] است؛ و همچنین بقیّه‌ی وزارتخانه‌ها.
 
اجرای درست نشدن اصل 44 توسط دولتهای نهم دهم و یازدهم
اجرای درست اصل ۴۴ که در این دولت و در دولت قبل، آن‌چنان که شایسته و بایسته است اجرا نشده است؛ نه در این دولت درست اجرا شده، نه در دولت قبل درست اجرا شد. در [اجرای] این اصل ۴۴ که سپردن مسئولیّتهای اقتصادی به بخش خصوصی است، با شرایط خاصّی که معیّن شده و سیاستهایش اعلام شده است و قانون هم برایش وضع شده، باید جبران عقب‌ماندگی‌ها بشود. این کاملاً کمک خواهد کرد به اقتصاد داخلی.
 
لزوم راه اندازی شبکه ملی اطلاعات و کنترل بر فضای مجازی
در مسئله‌ی فضای مجازی، آنچه از همه مهم‌تر است، مسئله‌ی شبکه‌ی ملّی اطّلاعات است. متأسّفانه در این زمینه کوتاهی شده، کاری که باید انجام بگیرد، انجام نگرفته؛ این[طور] نمیشود. اینکه ما به‌عنوان اینکه نباید جلوی فضای مجازی را گرفت، در این زمینه‌ها کوتاهی کنیم، این مسئله‌ای را حل نمیکند و منطق درستی هم نیست. خب امروز فضای مجازی مخصوص ما که نیست، همه‌ی دنیا امروز درگیرند با فضای مجازی؛ کشورهایی که شبکه‌ی ملّی اطّلاعات درست کرده‌اند و [فضای مجازی را] کنترل کرده‌اند به نفع خودشان و به نفع ارزشهای مورد نظر خودشان، یکی دو تا نیستند. بهترینِ کشورها، قوی‌ترینِ کشورها، در این زمینه‌ها خطّ قرمز دارند؛ راه نمیدهند؛ خیلی از بخشهای فضای مجازی اعزام‌شده‌ی از سوی آمریکا و دستگاه‌های پشت سر و پشت صحنه‌ی این قضیّه را راه نمیدهند؛ کنترل میکنند. ما هم باید کنترل کنیم؛ این کنترل کردن معنایش این نیست که ما ملّت را از فضای مجازی محروم کنیم؛ نه، معنایش این نیست. امروز بهمنی از گزاره‌های درست و نادرست دارد روی سر مراجعین اینترنت ما فرود می‌آید؛ اطّلاعات غلط، اطّلاعات نادرست، اطّلاعات مضر، شِبه اطّلاعات -بعضی چیزها اطّلاعات واقعی نیست، اطّلاع‌نمایی است- خب اینها دارد مثل یک بهمنی فرود می‌آید؛ ما چرا باید اجازه بدهیم این اتّفاق بیفتد؟ ما چرا باید اجازه بدهیم آن چیزهایی که برخلاف ارزشهای ما است، برخلاف آن اصول مسلّمه‌ی ما است، برخلاف همان اجزا و عناصر اصلی هویّت ملّی ما است، به­‌وسیله‌ی کسانی‌ که بدخواه ما هستند، در داخل کشور توسعه پیدا کند؟ نه. کاری کنید که از منافع و سودها و بهره‌های فضای مجازی همه بتوانند استفاده کنند، سرعت اینترنت را افزایش هم بدهید -این کارهایی که باید انجام بگیرد، انجام بگیرد- امّا در آن چیزهایی که به ضرر کشور شما، به ضرر جوان شما و به ضرر افکار عمومی شما نیست؛ این چیز خیلی مهمّی است؛ این کار باید انجام بگیرد. بنابراین، مسئله‌ی شبکه‌ی ملّی اطّلاعات هم خیلی مهم است.
 
مشکل آمریکا با وجود جمهوری اسلامی و استقلال کشور و تحلیل شکست دولت مصدق
بسیاری از مسائل ما با آمریکا اساساً قابل حل نیست، علّت هم این است که مشکل آمریکا با ما، خود ما هستیم -یعنی خود جمهوری اسلامی- مشکل این است. نه انرژی هسته‌ای مشکل است، نه حقوق بشر مشکل است؛ مشکل آمریکا با نفْس جمهوری اسلامی است. اینکه یک دولتی، یک نظامی، یک حکومتی به‌ وجود بیاید، آن­‌هم در یک جای مهمّی مثل ایران، آن­‌هم در یک سرزمین ثروتمندی مثل ایران، یک حکومتی سرِ کار بیاید که به «آری و نه»‌ی قدرتی مثل آمریکا اعتنا نداشته باشد و خودش در مسائل «آری و نه» بگوید، این برایشان غیر قابل تحمّل است؛ با این مخالفند، با این معارضند. این معارضه را چه‌جوری میخواهید حل کنید؟ بنابراین، با آمریکا مشکلات ما حل­‌شدنی نیست؛ اینها با اصل نظام مشکل دارند. من به شما این را عرض بکنم که با قطع نظر از نظام، با استقلال کشور هم مشکل دارند؛ یعنی اگر فرض کنیم یک نظامی غیر نظام جمهوری اسلامی هم سر کار بود و بنا بود مستقل باشد، اینها با آن مشکل داشتند. این تجربه‌ی نهضت ملّی جلوی چشم ما است. در نهضت ملّی، دکتر مصدّق به آمریکایی‌ها حسنِ‌ظن داشت، بلکه ارادت داشت امّا مایل نبود تکیه کند به آنها؛ -با انگلیسی‌ها البتّه بد بود- مایل به استقلال بود. آن کسی که عامل کودتا علیه دکتر مصدّق شد، نه یک انگلیسی، [بلکه] یک آمریکایی بود و پشت سرش بیش از دستگاه اینتلیجنت­‌سرویس انگلیس، سیای آمریکا قرار داشت؛ آمریکا این‌جوری است. یعنی با یک نظامی و با یک حکومتی هم که مطلقاً حکومت دینی هم نیست، حکومت انقلابی هم نیست -نهضت ملّی که یک حکومت انقلابی نبود؛ فقط دنبال استقلال کشور از زیر یوغ انگلیس‌ها بود و خیال میکرد آمریکایی‌ها کمکش میکنند- نتوانستند بسازند؛ با استقلال کشور مخالفند. این کشور، کشور جذّابی است؛ این را شما [بدانید]. البتّه همه‌ی شما میدانید؛ [امّا] بیشتر بدانید.
 
جذابیت اقلیمی ایران برای قدرتهای استکباری
ما کشور جذّابی هستیم، جایمان مهم است، منطقه‌ی زیستی‌مان مهم‌ است، مسائل اقلیمی‌مان مهم است، منابع زیرزمینی‌مان مهم است. بنده یک­‌وقتی در این جلسه گفتم ما یک درصد جمعیّت دنیاییم، چند درصد امکانات اساسی فلزهای اصلی دنیا در کشور ما است؛ حالا نفت و گاز به جای خود؛ یک ثروت عظیمی در اینجا خفته‌ است؛ علاوه‌ی بر اینها، [دارای] نیروی انسانی فوق‌العاده‌ای است. این کشور، کشور جذّابی است. قدرتهایی که کارشان دست‌اندازی به اینجا و آنجا است، از یک چنین لقمه‌ی چرب­‌ونرمی به‌آسانی حاضر نیستند بگذرند؛ مگر اینکه نگذاریم از گلویش پایین برود، که نمیگذاریم؛ البتّه انقلاب اسلامی نمیگذارد.
 
جوان بودن انقلاب و زایش داشتن آن و کوتاه نیامدن از ظلم ستیزی
جمهوری اسلامی از مواضع اصلی خود کوتاه نمی‌آید. ما از ظلم‌ستیزی دست برنمیداریم، از دفاع از فلسطین کوتاه نمی‌آییم، از مبارزه‌ی برای اِحقاق حقوق خودمان کوتاه نمی‌آییم. ما یک ملّت زنده‌ای هستیم، خوشبختانه انقلاب زنده است، انقلاب جوان است. اینها منتظر بودند بنشینند تا انقلاب پیر بشود؛ ماها پیر میشویم، [امّا] انقلاب پیر نمیشود. انقلاب بحمدالله در اوج نشاط و جوانی و توانایی و فعّالیّت و زایندگی و تولیدکنندگی است. وقتی شما به این جوانهای انقلابی نگاه میکنید، تصدیق میکنید که انقلاب دارد همچنان تولید میکند و زایش دارد؛ دائم رویش در انقلاب وجود دارد. این بنابراین ان‌شاءالله آینده‌ی خوبی را هم به ملّت ما نوید میدهد.

  • ۹۶/۰۳/۲۴

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی