مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر
طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غرب زدگی» ثبت شده است

98/01/01 گزیده بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی

تهدیات تو خالی دشمنان درباره سال 97

اینها در باره‌ی سال ۹۷ هم از همین رجزخوانی‌ها داشتند و سعی میکردند توی دل بعضی‌ها را خالی کنند. یکی از همان احمقهای درجه یک که چند وقت قبل آنها را معرّفی کردم،[1] در اواسط یا اوایل سال ۹۷ گفت که ما اگر از برجام خارج بشویم -یعنی اگر آمریکا خارج بشود- در خیابانهای ایران شورش اتّفاق می‌افتد، مردم نان هم دیگر نمیتوانند بخرند. یکی دیگر از همین حضرات احمقهای درجه یک، اظهار نظر کرد که در سال ۲۰۱۹ آقایان آمریکایی‌ها کریسمس را در تهران خواهند گرفت. (جان بولتون، مشاور امنیّت ملّی آمریکا) خب اینها حرفهایی است که زدند. من نمیدانم؛ یعنی واقعاً دو نظر وجود دارد که آیا اینها واقعاً تحلیلشان این قدر نسبت به مسائل منطقه و کشور دور از واقعیّت است که این حرفها را جدّی میزنند یعنی واقعاً گفتن این حرفها [از] حماقت است؟ یا نه؛ قصد جنگ روانی دارند و خباثت میکنند و این حرفها را پخش میکنند در فضای رسانه‌ای عالم به منظور جنگ روانی؟ این برای من روشن نیست؛ ممکن است هر دو باشد، هم حماقت، هم خباثت.

تحریم موجب رهای از اقتصاد نفتی همچون رشد صنایع دفاعی در دوران جنگ

امّا تحریم میتواند فرصت باشد؛ چرا؟ زیرا تجربه نشان داده است کشورهایی که از منابع طبیعی -مثل نفت- برخوردار هستند، هر وقت درآمدهایشان از ناحیه‌ی این منابع کاهش پیدا میکند، اینها به فکر اجرای اصلاحات اقتصادی می‌افتند، انگیزه پیدا میکنند، انگیزه‌ی اصلاحات پیدا میکنند، انگیزه پیدا میکنند که خودشان را از وابستگی نجات بدهند و اقدامات مناسبی را انجام میدهند. این مال وقتی است که درآمد حاصل از آن منابع طبیعی کاهش پیدا میکند؛ بعد که این منابع دوباره به حال اوّل برمیگردد و منابع مالیِ مورد استفاده‌ی آنها افزایش پیدا میکند، از ادامه‌ی کار اصلاحات غفلت میکنند، فراموش میکنند. پس فشارِ کاهش درآمد منابع طبیعی، این حُسن بزرگ را نه ‌فقط برای ما، [بلکه] برای همه‌ی کشورهای مشابه ما دارد که آنها را از وابستگی به این منبع طبیعی، از این تک محصولی بودن، از این اقتصاد نفتی -که یکی از بزرگ‌ترین مشکلات اقتصاد ما این است که نفتی است، وابسته به نفت است- نجات خواهد داد. واقعاً هم همین ‌جور است؛ الان در کشور، هم در سطوح دولتی، هم در سطوح تحقیقاتی و دانشگاهی، مطالعات وسیعی شروع شده است برای اینکه ما چگونه بتوانیم کشور را با درآمد‌های غیرنفتی اداره کنیم؛ این خیلی چیز مهم و خوبی است. آن وقتی که درآمد نفتی به صورت فراوان در اختیار باشد، نه مسئولین دولتی و نه دیگران طبعاً به این فکر نمی‌افتند. شبیه این را ما به‌ طور محسوس و عینی در باب امکانات دفاعی کشور امتحان کردیم. در سالهای دفاع مقدّس، جنگی که بر ما تحمیل شد، قدرتهای مادّی شرق و غرب، یعنی هم قدرتهای مادّی سرمایه‌داری، و هم قدرتهای مادّی سوسیالیستی و کمونیستی، بهترین امکانات جنگی را در اختیار صدّام قرار دادند ولی دست ما بسته بود. به ما حتّی -آن طوری که مشهور شد و همه دانستند- سیم خاردار هم نمیفروختند؛ البتّه سخت بود امّا همین سختی موجب شد که جوانهای ما، صاحبان فکر، صاحبان استعداد و ابتکار به فکر بیفتند، وضع وابستگی ما را به سلاح بیگانه تغییر بدهند. امروز وضعیّت ما به لطف الهی از لحاظ امکانات دفاعی تقریباً از همه‌ی کشورهای این منطقه بهتر و بالاتر است؛ دشمنهای ما هم روی این دارند تکیه میکنند، آنها هم اعتراف میکنند، برای اینکه این را وسیله‌ی فشاری قرار بدهند؛ که البتّه وسیله‌ی فشار قرار نخواهد گرفت. ما به کوری چشم آنها تقویت بنیه‌ی دفاعی را ادامه خواهیم داد. آن روز در دوران دفاع مقدّس اگر به ما سلاح میفروختند، تانک میدادند، موشک میدادند، امکانات میدادند، ما به فکر نمی‌افتادیم که خودمان تولید کنیم؛ خب [اگر] داشتیم، وابستگی باقی میماند، احتیاج به دیگران از بین نمیرفت؛ مثل خیلی از کشورهای دیگری که در منطقه‌ی ما هستند و می‌شناسید؛ کشورهایشان انبار سلاح است امّا سلاحهای متعلّق به دیگران، وابسته به اراده‌ی دیگران؛ خودشان نه قدرت دارند، نه توان علمی و عملی دارند که از آنها درست استفاده کنند؛ میشدیم مثل آنها؛ امروز به توفیق الهی این جور نیست. پس نیاز برای ما حرکت ایجاد میکند، انگیزه ایجاد میکند. وقتی که دستمان از درآمد نفتی به طور کامل -یعنی درآمد کاملِ نفتی- کوتاه شد، طبعاً راه‌های جایگزین را میگردیم پیدا میکنیم؛ این کاری است که شروع شده و به توفیق الهی به نتیجه خواهد رسید؛ ملّت ایران بعدها ثمره‌ی آن را خواهد چشید، نتیجه‌اش را خواهد دید.

باور امروز مسؤولین به جنگ اقتصادی دشمن با ما

امروز همه قبول دارند که دشمن در حال جنگ اقتصادی با ما است؛ این را همه میدانند. البتّه این را که دشمن در حال جنگ با ما است، همیشه ما تکرار میکردیم، میگفتیم، [امّا] بعضی باور نمیکردند؛ امروز همه باور کرده‌اند؛ همه‌ی مسئولین فهمیده‌اند و قبول کرده‌اند که دشمن در حال جنگ با ما است. جنگ فقط توپ و تفنگ نیست؛ جنگ اقتصادی، جنگ امنیّتی، جنگ اطّلاعاتی، جنگ سیاسی، اینها هم جنگ است؛ گاهی خطرناک‌تر از جنگ نظامی هم هست. دشمن در حال جنگ با ما است؛ خب بُروز و ظهور این جنگ در امر مسائل اقتصادی است؛ این را همه امروز قبول دارند.

 ما البتّه در این جنگ باید دشمن را شکست بدهیم و به توفیق الهی دشمن را شکست خواهیم داد؛ بله، دشمن را شکست خواهیم داد امّا این کافی نیست. حرف من و مطالبه‌ی من از مجموع فعّالان گوناگون کشور، چه در بخش مسئولین دولتی، چه در بخشهای دانشگاهی، مردمی، عمومی، چیز دیگری است؛ من میگویم ما باید علاوه‌ی بر شکست دشمن، بازدارندگی ایجاد کنیم؛ حرف من این است. گاهی شما دشمن را شکست میدهید امّا دشمن منتظر فرصتی میماند و یک ضربه‌ی دیگری بعداً وارد میکند؛ این فایده‌ای ندارد؛ ما باید به نقطه‌ای برسانیم خودمان را که بازدارنده باشد؛ یعنی دشمن احساس کند که از رخنه‌ی اقتصادی، از معبر مسائل اقتصادی نمیتواند به کشور عزیز ما ضربه وارد کند و به ملّت فشار بیاورد؛ باید به اینجا برسیم؛ بازدارندگی؛ این هم ممکن است، همچنان که -باز اینجا از مسائل نظامی مثال بزنم- در مسائل نظامی خوشبختانه وضعیّت ما این جوری است. یک روزی بود که ما می‌نشستیم و هواپیمای دشمن می‌آمد در ارتفاع بالا و شهرهای ما را بمباران میکرد، ما هم وسیله‌ی دفاعی در این حد نداشتیم، یا [وقتی] موشک میفرستاد وسیله‌ای نداشتیم برای مقابله؛ بعد که امکانات پیدا کردیم، امروز دشمنان ما -حدّاقل در منطقه؛ آنهایی که در منطقه هستند یا در منطقه نیرو دارند- میدانند که جمهوری اسلامی با موشکهای نقطه‌زن و فعّال و دقیق خود در این منطقه با هر دشمنی میتواند مقابله کند و مواجهه کند و او را بکوبد؛ این را فهمیدند. این بازدارندگی است؛ این معنایش این است که دشمنانی که گاهی هوس تهاجم نظامی به سرشان میزند، ملاحظه کنند؛ بفهمند که نه، این جوری نیست، جمهوری اسلامی، مشت محکم و دست قوی‌ای دارد درمقابل؛ این میشود بازدارنده؛ ما در مسائل اقتصادی باید به اینجا برسیم. این بنابراین فرصتی است که در سایه‌ی تحریم دشمنان در اختیار ما است؛ امروز میتوانیم روی این زمینه کار کنیم؛ این بحث اوّل.

سه قرن پدیده استعمار و انتظار خیانت از غربی ها و کمک آنها فراهم نمودن شرائط کار برای خودشان

من میگویم برای اینکه ما در خودمان، این قدرت بازدارندگیِ اقتصادی را به وجود بیاوریم، بکلّی باید از کمک و همراهیِ غربی‌ها چشم بپوشیم، منتظر آنها نباید باشیم. برای خاطر اینکه غربی‌ها نشان دادند که نمیتوان از آنها انتظار کمک داشت؛ انتظار توطئه میشود داشت، انتظار خیانت میشود داشت، انتظار خنجر‌ازپشت‌زدن میتوان داشت، [امّا] انتظار کمک و صداقت و همراهی نمیشود داشت. آنجایی که شما می‌بینید غربی‌ها به یک دولتی، به یک کشوری کمک میکنند، در حقیقت برای خودشان دارند کار فراهم میکنند. بله، غربی‌ها به رژیم طاغوت کمک میکردند امّا این در واقع کمک به او نبود، کمک به فروش سلاح خودشان بود، کمک به تسلّط بی‌قیدوشرط‌شان بر نفت کشور بود، کمک به وجود ۶۰ هزار نیروی مستشار نظامی در کشور بود. آن روزی که انقلاب پیروز شد، حدود ۶۰ هزار نیروی آمریکایی در کشور -عمدتاً در تهران- متمرکز بودند، از بیت‌المال مسلمانها میخوردند و برای خودشان کار میکردند. اگر یک جایی کمکی هم بکنند، در واقع کمک به خودشان است، کفّه‌ی خودشان را دارند سنگین میکنند، از آنها انتظار کمک نمیشود داشت. این مخصوص ما هم نیست، این جور نیست که ما بگوییم غربی‌ها [فقط] با جمهوری اسلامی این جوری‌ هستند یا بگوییم با ایران این جور هستند؛ نه، با همه‌ی کشورهایی که زورشان به آنها برسد، رفتار کشورهای غربی این است؛ ببینید، سه قرن پدیده‌ی استعمار -استعمار کشورهای ضعیف- صدها میلیون جمعیّت را فشرده و پدرشان را درآورده و زیر فشار قرار داده؛ اروپایی‌ها -آن روز، آمریکایی در بین نبود- در آسیا، در آفریقا، در آمریکای لاتین، کشورها را استعمار کردند و مکیدند، منابع آنها را به سود خودشان خالی کردند و بردند و آنها را از پیشرفت علمی و عملی و فنّاوری مانع شدند و عقب انداختند. این پدیده‌ی استعمار، مخصوص ما هم نبود؛ مال همه‌ی کشورهای دیگری بود که زورشان به آن کشورها رسیده بود. در مورد ایران، از اواسط قاجار، اروپایی‌ها به ما ضربه زدند. در جنگهای ایران و روس، انگلیس‌ها به ایران خیانت کردند؛ به عنوان واسطه وارد میدان شدند، امّا از پشت خنجر زدند. در قضیّه‌ی امتیاز تنباکو، در قضیّه‌ی امیرکبیر و رفتاری که با امیرکبیر کردند؛ فشارهای انگلیس‌ها و سفارتخانه‌های اروپایی در تهران بود که پادشاه ابله قاجار را وادار کرد خون امیرکبیر را بریزد و او را که میتوانست ایران را متحوّل کند، کنار بگذارد. [همچنین] رفتار اروپایی‌ها در روی کار آوردن حکومت دیکتاتوری رضاخان، رفتار اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها در ساقط کردن دولت مصدّق، رفتار آنها در قضایای گوناگون اقتصادی و سیاسی و امنیّتی ما و رفتار آنها در قضیّه‌ی جنگ تحمیلی و بعد هم رفتار آنها در قضیّه‌ی تحریم؛ اینها را ما نباید از یاد ببریم. غربی‌ها با ما همیشه همین جور رفتار کرده‌اند؛ نمیتوانیم به آنها هیچ امیدی داشته باشیم. در همین قضیّه‌ی اخیر، در قضیّه‌ی برجام، وظیفه‌ی اروپایی‌ها چه بود؟ خب یک قرارداد هفت‌جانبه‌ای بسته شده بود -شش کشور و ایران این طرف؛ هفت کشور- یک طرف که آمریکا است خارج شد؛ وظیفه‌ی طرفهای دیگر چه بود؟ وظیفه‌ی اروپایی‌ها این بود که می‌ایستادند در مقابل آمریکا، میگفتند ما به تعهّد خودمان پایبندیم؛ تعهّد آنها این بود که تحریمها به طور کلّی برداشته بشود؛ باید محکم می‌ایستادند، [امّا] با بهانه‌های مختلف نَایستادند. علاوه بر اینکه در مقابل آمریکا نَایستادند، خودشان هم در عین اینکه مدام به ما تأکید کردند و میکنند که «نبادا از برجام خارج بشوید»، عملاً از برجام خارج شده‌اند؛ یعنی حتّی تحریمهای جدیدی را علیه ایران به وجود آورده‌اند. این رفتار اروپایی‌ها است؛ از اینها میشود توقّع داشت؟ این کانال مالی‌ای هم که اخیراً مدام گفته میشود یک کانال مالی درست کرده‌اند، این به شوخی شبیه‌تر است؛ البتّه شوخی تلخی است. این هیچ معنی‌ای ندارد؛ آن چیزی که وظیفه‌ی آنها است با آنچه آنها دارند مطرح میکنند زمین تا آسمان فرق میکند. در آخرین مسئله‌ی بین‌المللی ما، باز اروپایی‌ها مثل گذشته از پشت خنجر زدند، به ما خیانت کردند. از اینها توقّع نمیشود داشت؛ هیچ توقّعی نمیشود داشت.

وحشی بودن سیاستمداران اروپا و ترور نخواندن قضیّه‌ی نیوزیلند

ببینید! به طور کلّی من این را به شما عرض بکنم؛ این نتیجه‌ی مطالعات فراوان و مشاهده‌ی تجربیّات خودمان و تجربیّات دیگران است: من عرض میکنم سیاست و قدرت در غرب، در دولتهای غربی اعمّ از آمریکا و اروپا، هم ظالم است، هم زورگو است، هم بی‌منطق است، هم زیاده‌خواه است. اینها هیچ منطقی سرشان نمیشود؛ با منطق واقعاً [بیگانه‌اند]. در باطن، سیاستمداران غربی آدمهایی هستند به معنای واقعیِ کلمه وحشی. تعجّب نکنید؛ بله، کت و شلوار میپوشند، کراوات میبندند، ادکلن میزنند، کیف سامسونت دستشان میگیرند، امّا وحشی‌اند؛ عملاً کارهای وحشی‌ها [را میکنند]. شما ملاحظه کنید در همین قضیّه‌ی اخیر نیوزیلند و کشتار مسلمانان، خب در دو مسجد یک نفری وارد میشود، ده‌ها نفر را به رگبار میبندد، بیش از پنجاه نفرِ آنها را به قتل میرساند، شهید میکند؛ خب این اسمش تروریسم نیست؟ اروپایی‌ها، نه سیاستمدارانشان، نه مطبوعاتشان حاضر نشدند نام حرکت تروریستی روی این کار بگذارند؛ گفتند حرکت مسلّحانه! این حرکت مسلّحانه است؟ پس تروریسم چیست؟ هر جایی که یک حرکتی علیه یک فرد حتّی انجام بگیرد که مورد علاقه‌ی آنها است، آنجا تروریسم و حقوق بشر و همه‌ چیز ردیف میشوند برای مقابله امّا اینجا -به این وضوح- به این حرکت، [حرکت] تروریستی نمیگویند! اینها این جوری‌ هستند.

مراکز تولید موشک عربستان در تصرف مجاهدین در آینده نزدیک

کشوری در این منطقه و شاید در همه جای دنیا، به بدیِ دولت سعودی من سراغ ندارم؛ دولت سعودی، هم مستبد است، هم دیکتاتور است، هم ظالم است، هم وابسته است، هم فاسد است. برای این دولتِ این جوری، امکانات هسته‌ای فراهم میکنند؛ اعلان کردند که نیروگاه هسته‌ای برایش میسازند، اعلان کردند که مراکز تولید موشک برایش درست میکنند! آنجا اشکالی ندارد؛ آنجا چون وابسته‌ی به آنها است، چون متعلّق به آنها است، اشکال ندارد که بسازند. حالا البتّه دارند اعلان میکنند، اگر هم بسازند، بنده شخصاً ناراحت نمیشوم؛ چون میدانم که اینها ان‌شاءالله در دوران نه چندان دوری، به دست مجاهدان اسلامی خواهد افتاد.

کم کاری مجلس در مقابل طرحهای کنگره آمریکا علیه ایران

بنابراین، شرارت و شیطنت، طبیعت قدرتهای غربی است، آمریکا و اروپا هم ندارد؛ البتّه آمریکا شرورتر است، شرارت آمریکا به دلایل مختلف بیشتر است، مخصوص این شخصی هم که حالا در رأس دولت آمریکا است، نیست، [بلکه] سیاستشان این است. به من گزارش دادند که در همین قضایای اخیر، کنگره‌ی آمریکا -این آمار جالبی است- در سالهای ۹۶ و ۹۷، ۲۲۶ طرح و لایحه علیه جمهوری اسلامی، یا تصویب کرده، یا ارائه کرده! ۲۲۶ طرحِ ضدّیّت و خباثت علیه جمهوری اسلامی؛ شرارت است دیگر. حالا البتّه اینجا من یک گِله‌ای هم از مجلس خودمان بکنم: مجلس شورای اسلامی خودمان چند طرح و لایحه در مقابل خباثتهای آمریکا ارائه کرده‌اند یا تصویب کرده‌اند؟ خب، پس این قدرتهای غربی این [طور] هستند، از اینها انتظار نمیشود داشت.

بزک کننده گان غرب و پشتیبان سند 2030 برای تغییر سبک زندگی اسلامی رهروان تقی زاده ها

البتّه در داخل متأسّفانه بعضی‌ها غرب را بَزک میکنند، بدی‌های غرب را توجیه میکنند، رتوش میکنند، نمیگذارند افکار عمومی متوجّه بشود که همین دولتهای ظاهر‌الصّلاح -مثل فرانسه، مثل انگلیس، مثل دیگران- در باطنشان چقدر شیطنت و شرارت وجود دارد؛ مطبوعاتچی‌ها بینشان هست، رسانه‌ای‌ها بینشان هست؛ مثل تقی‌زاده. در دوره‌ی طاغوت، آدمی مثل تقی‌زاده، به این مضمون گفت که ایران باید از فَرقِ سر تا ناخن پا غربی بشود؛ یعنی سبک زندگی در ایران باید غربی بشود. امروز هم تقی‌زاده‌های جدید از این حرفها میزنند؛ البتّه به این صراحت نمیگویند امّا مضمون حرفشان این است. آنهایی که افکار غربی را، سبک زندگی غربی را، روشهای غربی را، لغات غربی را به طور پیوسته در داخل، در ادبیّات ما، در افکار ما، در دانشگاه‌های ما، در مدارس ما تزریق میکنند، پمپاژ میکنند، اینها همین تقی‌زاده‌های جدیدند. آنهایی که پشت سر سند ۲۰۳۰ -سند ۲۰۳۰ یعنی برگرداندن سبک زندگی اسلامی به زندگی غربی- می‌ایستند، همان تقی‌زاده‌های امروز هستند؛ البتّه امروز به توفیق الهی جوانهای مؤمن ما و مردم انقلابی ما نخواهند گذاشت این تقی‌زاده‌ها حرفشان به کرسی بنشیند.

پرهیز از اعتماد و اشکال نداشتن روابط با کشورهای غربی

بنده در دولتهای مختلف، در طول این سالها همیشه دولتها را به ایجاد رابطه با کشورهای مختلف تشویق کرده‌ام؛ با همسایگان یک جور، با کشورهای اسلامی یک جور، با حرکتهای مختلف یک جور، با کشورهای اروپایی هم همین جور؛ الان هم معتقدم. ارتباط اشکال ندارد، دنباله‌رَوی اشکال دارد، اعتماد اشکال دارد؛ من میگویم اعتماد نکنید. شاید بسیاری یا لااقل بعضی از مشکلات ما ناشی از این است که به غربی‌ها اعتماد شد؛ در مذاکرات گوناگون، در قراردادهای گوناگون، در تصمیم‌گیری‌های سیاسی گوناگون، به غربی‌ها اعتماد شد. ارتباط مانعی ندارد، ارتباط پیدا کنید، منتها طرفتان را بشناسید؛ با لبخند آنها، با ترفند آنها، با سخن دروغ آنها، راه را اشتباه نکنید، عوضی نروید؛ حرف من این است؛ ارتباط هیچ مانعی ندارد. البتّه امروز خوشبختانه مسئولین دولتی ما به این نتیجه رسیده‌اند که با غربی‌ها نمیشود درست در یک مسیر حرکت کرد؛ این را احساس کرده‌اند؛ شاید در آینده ان‌شاءالله رفتارها و برخوردها -بر اثر این فهم جدیدی که در مسئله پیدا شده- تفاوت پیدا کند.

غلط بودن دو گرایش تحجر و غرب زدگی

ببینید دو گرایش متضاد در مورد غرب هست که هر دو غلط است؛ یک گرایش عبارت است از تحجّر و تعصّب بیجا و ندیدن مثبتات غرب؛ غربی‌ها در دانش، حرکت خوبی کردند، همّت کردند، پیشرفت کردند، دنبال‌گیری کردند؛ در فنّاوری همین جور، در بعضی از خصوصیّات اخلاقی، که من بارها در سخنرانی و غیره اینها را گفته‌ام؛ اینها را نباید رد کرد. ما هر چیز خوب را از هر جای دنیا باید بگیریم. بارها من گفته‌ام، ما حرفی نداریم شاگردی کنیم؛ پیش هر کسی که بیشتر از ما بلد است، ما شاگردی میکنیم، حرفی نداریم؛ منتها سعی‌مان باید این باشد که همیشه شاگرد نمانیم؛ بنابراین تحجّر در مقابل غرب و تعصّب بیجا در مقابل غرب که بگوییم هر چه از غرب می‌آید، هر چه باشد غلط است، نه؛ این را ما نمیگوییم و قبول نداریم. نقطه‌ی مقابلش غرب‌زدگی است؛ غرب‌زدگی خطر بزرگی است. در دل حکومت غرب‌زده‌ی پهلوی، یک روشنفکر ریشه‌دار در مسائل دینی، یعنی مرحوم جلال آل‌احمد که عالم‌زاده و پسر یک روحانی و دارای ارتباطات دینی است -با ما هم بی‌ارتباط نبود، به امام هم اظهار ارادت و علاقه میکرد در دوران تبعید امام- آن روز در سال ۴۲ مسئله‌‌ی غرب‌زدگی را مطرح کرد. امروز مسئله‌ی غرب‌زدگی مسئله‌ی مهمّی است؛ باید فراموش نکنیم آن را. خب پس بنابراین گرایش تعصّب‌آمیز و تحجّرآمیز از سویی، گرایش غرب‌زده از سویی، [هر دو] غلط است؛ نسبت به غرب همان طور که گفتم اعتماد نمیشود کرد؛ ارتباط باید داشت، [ولی] تکیه‌ی به آنها نباید کرد؛ از علم آنها و از مثبتات آنها باید استفاده کرد و[لی] مطلقاً به آنها اطمینان نباید کرد؛ این حرف ما [است]. این [هم] مطلب دوّم.

شکوفایی اقتصاد کشور نیازمند به کاری مجاهدانه و عالمانه

برای شکوفایی اقتصاد کشور، به کاری احتیاج داریم که هم مجاهدانه باشد، هم عالمانه باشد. با تنبلی، با بی‌حالی، کم‌انگیزگی، مسئله‌ی اقتصاد کشور حل نخواهد شد. کار جهادی باید انجام بگیرد، مدیریّتهای جهادی باید بر مسائل اقتصادی کشور احاطه داشته باشند، تصمیم‌گیری کنند؛ کار جهادی. کار جهادی یعنی کاری که هم در آن تلاش هست، خستگی‌ناپذیری هست، هم اخلاص هست؛ [یعنی] انسان میفهمد که برای خودش، برای پُر کردن کیسه‌ی خودش کار نمیکند، دارد برای مردم کار میکند، برای خدا کار میکند؛ هم این، و هم عالمانه؛ یعنی بنشینند و با موازین علمی، با شیوه‌ی دقیق عالمانه راه‌های صحیح را پیدا کنند؛ هم باسواد باشند، کارآمد باشند، هم امکانات گوناگونی داشته باشند؛ اینها بنشینند کار کنند؛ اقتصاد کشور قطعاً شکوفایی پیدا خواهد کرد.

 بنده اقتصاددان نیستم امّا حرفهای کارشناس‌ها را میخوانم، مطالعه میکنم، از اینها نظر میخواهم، نظرهای آنها را کاملاً بادقّت میبینم. کارشناس‌های ما معتقدند که ظرفیّتهای کشور برای شکوفایی اقتصاد، ظرفیّتهای بسیار آماده و مستعد و کاملی است. ما کمبود نداریم. ظرفیّت نیروی انسانی ما بسیار خوب است، ظرفیّتهای طبیعی ما بسیار خوب است، ظرفیّت جغرافیایی ما بسیار خوب است که من در بیانیّه‌ی گام دوّم مقداری از این ظرفیّتها را تشریح کردم که این ظرفیّتها وجود دارد؛ بنابراین ظرفیّتها هست، پول هم وجود دارد در کشور. این نقدینگی‌ای که مرتّب گله میکنند و شِکوه میکنند که نقدینگی زیاد شده -و درست هم هست و البتّه نقدینگی اگر مورد توجّه قرار نگیرد ضربه خواهد زد- اگر یک مدیریّت خوبی انجام بگیرد و همین نقدینگی تبدیل بشود به سرمایه‌گذاری، کشور را شکوفا خواهد کرد، اقتصاد را بالا خواهد برد. بنابراین ظرفیّت کاملاً در کشور وجود دارد.

گلایه از نرفتن لایجه اصلاح امور بانکی به مجلس

گاهی در بعضی از موارد کار با تعلّل و تأخیر انجام میگیرد. در یک نامه‌ای به نظرم در سال ۹۳ یا ۹۴ یکی از مسئولین عالی‌رتبه به بنده نوشته بود که ما برای اصلاح امور بانکی کشور، مسئله‌ی بانک، اصلاح موارد بانکی -که یکی از مشکلات اقتصادی ما مشکلات بانکی است- لایحه‌ای داریم تنظیم میکنیم که تا چند ماه دیگر این لایحه به مجلس خواهد رفت. به من گزارش دادند که الان چهار سال از آن وقت میگذرد، هنوز این لایحه به مجلس نرفته! اینها تأخیر است، اینها تعلّل است. آن بخشهایی که خوب کار کرده‌اند باید تشویق بشوند، [به] آن بخشهایی که تأخیر داشته‌اند بایستی تذکّر داده بشود، بنده هم تذکّر داده‌ام؛ این حرفها را آن وقتی بنده در مجمع عمومی و در مقابل آحاد وسیع مردم میگویم که بارها به طور خصوصی به خود حضرات تذکّر داده‌ایم. اینها باید به بخشهایی از افکار عمومی و مطالبات عمومی تبدیل بشود.
 

آثار رونق تولید در اشتغال و تورم و توازن بودجه و ارزش پول ملی

به تولید باید کمک بشود. ما گفتیم «رونق تولید». امسال، باید سال رونق تولید باشد. سال گذشته که حمایت از کالای ایرانی را مطرح کردیم، حرکت خوبی انجام گرفت؛ مردم اجابت کردند، بعضی از تولیدکنندگان واقعاً اجابت کردند. ما اطّلاع داریم که خود مردم در مراجعاتشان به فروشگاه‌ها -بسیاری از مردم- مطالبه‌ی جنس ایرانی و کالای ایرانی کردند؛ مشابه خارجی‌اش را آوردند، قبول نکردند؛ یعنی کار پیشرفت کرد. امّا اگر بخواهیم بگوییم به طور کامل به آن عمل شد، نه، این را من نمیتوانم بگویم، گزارشها بر خلاف این است. بنابراین آن شعارِ حمایت از کالای ایرانی همچنان به قوّت خودش باقی است؛ امّا این مسئله‌ی اصلی و اساسی، رونق تولید است. اگر تولید شد، آن وقت در بخشهای مختلفی تحوّل ایجاد خواهد شد؛ اگر رونق تولید وجود داشته باشد، هم تأثیر میگذارد در اشتغال، هم تأثیر میگذارد در کم کردن تورّم، هم حتّی تأثیر میگذارد در وضع توازن بودجه، هم تأثیر میگذارد در بالا رفتن ارزش پول ملّی. ببینید، اینها همه مشکلات مهمّ اقتصادی ما است. صاحب‌نظران و کسانی که مطّلع از مسائل اقتصادی هستند، تصدیق میکنند، تأیید میکنند که اگر تولید در کشور رونق پیدا بکند، مسلّماً یک چنین فواید و نتایجی خواهد داشت. این باید انجام بگیرد و در برنامه قرار بگیرد؛ هم در برنامه‌ی دولت، هم در برنامه‌ی مجلس، هم در برنامه‌ی آحاد مردمی که توانایی ورود در وادیِ تولید را دارند. ما کسانی را داشتیم و می‌شناختیم افرادی را که پول داشتند، امکانات داشتند، میتوانستند این پول را بگذارند در بانک و از منافعش سالها بی‌دردسر استفاده کنند، [امّا] این کار را نکردند، [بلکه] پول را بردند در مسئله‌ی تولید و گفتند میخواهیم کشور پیش برود. اینها پیش خدا اجر دارند؛ این کسانی که این جور عمل میکنند، پیش خدای متعال اجر دارند. بایستی به تولیدکننده کمک بشود، به سرمایه‌گذار کمک بشود، به فعّال اقتصادی باید کمک بشود -فعّال اقتصادی سالم- به کسی که برای کشور ثروت‌آفرینی میکند باید کمک بشود، در بهبود فضای کسب و کار بایستی حتماً تلاش بشود؛ با قوانین لازم، با روشها و رویّه‌های لازم.

مصادیق ابتکار مبتکر ایرانی در شیطنتهای اقتصادی

از سوءاستفاده‌ها غفلت نشود. بعضی‌ها سوءاستفاده کردند؛ سوءاستفاده میکنند؛ سوءاستفاده‌چی وجود دارد؛ انواع و اقسامی هم [دارد]؛ این ابتکار ایرانی، این ذهن مبتکر ایرانی همین جور که در کارهای خوب به درد میخورد، در شیطنت هم گاهی اوقات همین ابتکارها به وجود می‌آید؛ یک روشهای عجیب و غریبی را برای سوءاستفاده انسان میبیند و در گزارشها مشاهده میکند. خب، مسئولین بایست مراقبت کنند؛ هم قوّه‌ی مجریّه، هم قوّه‌ی قضائیّه؛ دستگاه‌های ناظر بایست مراقبت کنند؛ من این را به رئیس‌جمهور محترم گفتم. ایشان در اظهار عمومی گفتند که ما میخواهیم کارخانه‌های فلان جا را بفروشیم؛ من گفتم مراقب باشید؛ [چون] طرف می‌آید کارخانه را از شما میخرد؛ نه به قصد اینکه کار را ادامه بدهد و تولید را ادامه بدهد؛ کارخانه را میخرد، ماشین‌آلات را میفروشد، زمین را هم برج درست میکند، کارگرها را هم بیرون میکند. مراقب یک چنین افرادی باید بود، مراقب این سوءاستفاده‌کن‌ها باید بود. طرف می‌آید بانک ایجاد میکند با استفاده از اجازه‌ی توسعه‌ی بانک‌ها -که یکی از کارهای غلطی که در کشور شد این است که اجازه میدهند همین‌ طور پشت سر هم بانک به وجود بیاید- پولهای مردم را جمع میکنند، بعد شرکتهای صوری درست میکنند، پولهای مردم را به عنوان قرض، وام و تسهیلات بانکی به شرکتهای خودشان میدهند، جیب خودشان را پُر میکنند، از این کارها دارند میکنند، اینها را بایستی مراقبت کرد، از اینها غفلت نباید کرد. اگر جلوی اینها گرفته بشود و در مقابل به کارآفرین سالم کمک بشود و تولید رونق پیدا بکند، کارشناسان میگویند که آن وقت مشکل بیکاری حل میشود، مشکل تورّم حل میشود، مشکل فقر در طبقات ضعیف حل میشود، معضل نظام بانکی حل میشود، مسئله‌ی ارزش پول ملّی حل میشود، حتّی مسئله‌ی کسری بودجه‌ی دولت با رونق تولید حل میشود؛ اینها را میتواند از این طریق حل کند. بنابراین مسئله، مسئله‌ی مهمّی است.

واردات موجب شکست تولید داخلی و عدم تحقق عملی اقتصاد مقاومتی

از واردات بی‌رویّه باید جلوگیری بشود. یکی از بخشهای مهم و بندهای مهمّ اقتصاد مقاومتی که ما مطرح کردیم و دائم دیگران -دوستان؛ مسئولین و غیر مسئولین- مرتّباً از اقتصاد مقاومتی دَم میزنند و شعار میدهند و توضیح میدهند، همین مسئله‌ی تولید داخلی است؛ و شرط رونق تولید داخلی، کنترل واردات بی‌رویّه است. حالا به من گزارش داده میشود که ما داریم برای اقتصاد مقاومتی این کارها را [میکنیم]، این برنامه‌ها را چیده‌ایم و داریم انجام میدهیم؛ بسیار خوب، مطمئنّاً این گزارشها مطابق با واقع است، یعنی کار را کرده اند؛ امّا تحقّق عملی پیدا نکرده، دلیلش این است که واردات می‌آید، انسان میبیند بازار پُر از واردات است؛ تولید داخلی را به شکست میکشانند. چیزی که در داخل تولید میشود، از خارج وارد میکنند؛ این موجب میشود که تولید داخلی شکست بخورد. مسئولین جلوی اینها را باید بگیرند و [اینها] مسائل مهمّی است. آن وقت اقتصاد مقاومتی به معنای واقعی کلمه انجام خواهد گرفت.

اظهار خرسندی از تجاوب جوانان و نخبگان به بیانیه گام دوم و لزوم پرداخت هزینه ایستادگی برای نسلهای بعد

باید عرض بکنم که تجاوب(پاسخ) قشرهای مختلف از نخبگان و آحاد جوانان و دانشجویان و روحانیّون و طلّاب و دیگران به این بیانیّه‌ی چهلمین سال، بیانیّه‌ی گام دوّم، بسیار بجا و خرسندکننده بود. این نشان‌دهنده‌ی این است که نیاز به تبیین وجود دارد و آمادگی در کلّ کشور بخصوص در بین جوانها هست؛ از این آمادگی حدّاکثر استفاده را مسئولین کشور باید بکنند. عرض من این است که جوانها باید شانه‌شان را زیر بار مسئولیّتهای دشوارِ کوچک و بزرگ بدهند؛ علاج مشکلات کشور این است. ما در گام دوّم انقلاب بایستی حرکت کشور را بر دوش جوانها قرار بدهیم همچنان که در گام اوّل در دوره‌ی انقلاب هم هدایت را امام میکرد امّا حرکت را و موتور پیشرفت را جوانان روشن میکردند، حرکت را آنها به وجود می‌آوردند. امروز تلاش شما و سعی شما این است که استقلال کشور را و عزّت کشور را تأمین کنید؛ هزینه‌ی این کار را شما امروز دارید میدهید؛ [هزینه‌ی] امروز ملّت ایران و جوانان ما، هزینه‌ی رسیدن به استقلال کامل -در جهات مختلف- و به عزّت ملّی و به جامعه‌ی اسلامی است؛ نسلهای بعد، از این دست‌آورد شما استفاده خواهند کرد؛ همچنان که یک روز جوانها، هزینه‌ی مبارزه‌ی با دستگاه طاغوت را قبول کردند و دادند، زندانش را رفتند، کتکش را خوردند و انقلاب بحمدالله به پیروزی رسید، نظام طاغوت ویران شد؛ یا در دوران جنگ تحمیلی خانواده‌‌‌ها هزینه‌ی دفاع از کشور را دادند و امروز شما در امنیّت دارید زندگی میکنید؛ امروز هم شما باید هزینه‌ی ایستادگی در مقابل دشمن را بدهید تا نسلهای آینده ان‌شاءالله از دست‌آورد شما استفاده کنند.

گام دوم انقلاب: شناخت ظرفیتها و فسادها و ایستادگی

امروز گام دوّم انقلاب این است: شناختن ظرفیّتها و مزیّتها و استفاده‌ی از آنها، و شناختن فسادها و رخنه‌ها و کمبودها و مشکلها و سینه سپر کردن برای حلّ آنها. به این توجّه کنید که غرب و آمریکا به این نتیجه رسیده‌اند که اگر ملّت ایران یک چیزی را اراده کند، حتماً به دست خواهد آورد؛ به این نتیجه رسیده‌اند که با اراده‌ی ملّی ملّت ایران نمیشود مبارزه کرد؛ اگر [ملّت ایران] اراده کردند، مانع‌تراشی و سنگ‌اندازی فایده‌ای نخواهد کرد. چه کار میکنند؟ به این نتیجه رسیده‌اند که بایستی کاری کنند که ملّت ایران اراده نکند، اراده‌اش ضعیف بشود؛ در فکر این هستند. امروز در دنیا میلیاردها پول دارد خرج میشود برای اینکه در اعتقادات سیاسی و دینی جوانان ما رخنه ایجاد کنند تا اراده‌ی حرکت، اراده‌ی قیام در اینها از بین برود؛ میخواهند اراده را از بین ببرند، میخواهند شما تصمیم نگیرید. تلاش آنها این است که نگذارند اراده‌ی ملّت ایران برای پیشرفت، برای مقابله، برای ایجاد جامعه‌ی اسلامی و تمدّن اسلامی شکل بگیرد؛ میدانند که اگر این اراده شکل گرفت، بدون تردید تحقّق پیدا خواهد کرد. البتّه قبلها و سالها پیش هم این کار را انجام داده‌اند.

تبلیغ دشمن برای ضدیت دین با پیشرفت و پیشرفت علمی توسط جوانان متدین

در دوران رژیم طاغوت به جامعه‌ی جوان کشور این جور تفهیم میکردند که اگر میخواهید به تمدّن و پیشرفت برسید باید دین را کنار بگذارید؛ میگفتند دین و دین‌داری و ایمان دینی با علم و پیشرفت و مانند اینها نمیسازد. امروز بیایند چشمهای کورشان را باز کنند، ببینند که بهترین صنایع ما، پیشرفته‌ترین صنایع بزرگ ما که در رقابت با کشورهای درجه‌ یک دنیا در صدر فهرست قرار داریم، به وسیله‌ی جوانهای دعای کمیل‌خوان و نمازشب‌خوان دارد پیشرفت میکند؛ جوانهای اهل اعتکاف، جوانهای اهل دعای ندبه، جوانهای متدیّن. ما در بحثهای صنایع پیشرفته‌ی امروز دنیا، در نانو، در هسته‌ای، در موشکی، در فنّاوری زیستی و در بقیّه‌ی فنون پیشرفته‌ی دنیا، امروز ما در رقمهای بالا قرار داریم، در صفوف مقدّم قرار داریم؛ عمده‌ی کسانی که این کارها را میکنند، جوانهای متدیّن که ما از نزدیک با خیلی از اینها آشنا هستیم، هستند. جوانها در میدان علم، در میدان فکر و معرفت، در میدان سیاست، در میدان کار باید تلاش خود را مضاعف کنند؛ جوانها به مسائل فرعی و حاشیه‌ها نپردازند؛ به مسائل اختلاف‌افکن نپردازند؛ وحدت را، حرکت متمرکز را، حرکتهای مؤمنانه و مجاهدانه را، جوانها دنبال کنند؛ در همین بخشهایی که گفته شد، مرزهای با دشمن را پُررنگ کنند؛ امّا با خودی، با نیروهای داخلی، به اندک اختلاف سلیقه‌ای مرز ایجاد نکنند. همان طور که امام فرمودند، هر چه فریاد دارند بر سرِ دشمنان و بر سرِ آمریکا بکشند. دولت و مجلس و قوّه‌ی قضائیّه‌ و دیگران هم هر چه میتوانند به جوانهای کشور کمک کنند برای این پیشرفت. و من به شما عرض بکنم -همچنان که بارها گفته‌ایم- به فضل الهی فردای این کشور بسیار بسیار بهتر از امروزِ ما خواهد بود؛ به توفیق الهی و ان‌شاءالله.



[1]  بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم قم (۱۳۹۷/۱۰/۱۹)


  • ۰ نظر
  • ۰۲ فروردين ۹۸ ، ۲۱:۱۷

گزیده بیانات در دیدار نخبگان جوان علمی

| شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۶، ۰۴:۲۲ ق.ظ

96/07/26 گزیده بیانات در دیدار نخبگان جوان علمی
 
نخبه های ایران موجب زنده شدن احساس تعهد و لزوم باور آنها توسط مسؤولین
نیروی انسانی کشورمان -همان‌طور که آقای ستّاری گفتند- در دنیا یک نیروی انسانی کم‌نظیر است؛ لبّ و لبابش و برترین و برجسته‌ترین بخشَش، نخبگان کشور هستند؛ اینها میتوانند در هر انسانی احساس تعهّد را زنده کنند. وقتی‌ که آنها در صراط مستقیم حرکت میکنند و جهت‌گیری‌شان جهت‌گیری خوبی است، احساس تعهّد در همه‌ی کسانی که آنها را می‌شناسند و می‌بینند زنده میشود؛ لذا بنده عمیقاً و قویّاً نخبه‌باور هستم.
... بنیاد نخبگان و خود آقای ستّاری که در دولت هستند و معاون رئیس‌جمهورند، کوشش کنند تا مسئولین کشور همه به معنای واقعی کلمه نخبه‌باور بشوند؛ یکی از انتظارات ما این است که نخبه‌ها را باور کنند؛ اوّلاً باور کنند که ما نخبه داریم؛ ثانیاً باور کنند که این نخبه، قادر است سرنوشت کشور را آن‌چنان‌ که مورد قبول و رضایت و روشنی چشم همه باشد، تغییر بدهد. بعضی از مسئولین ما در این زمینه دچار غفلتند؛ باید اینها را از این غفلت بیرون آورد.
 
اقتدار آوری علم و تسلط آمریکا و اروپا بر جهان بخاطر پیشرفت علمی
اَلعِلمُ سُلطان؛ «سلطان» یعنی اقتدار؛ علم، اقتدار است؛ هر کسی که آن را داشته باشد «صالَ»، یعنی دست قدرتمند را خواهد داشت؛ هرکس که آن را نداشته باشد «صیلَ عَلَیه»، یعنی دست قدرتمندی بر سر او خواهد آمد یعنی زیرِ دست خواهد شد؛ این علم [است]. امروز شما این را مشاهده میکنید؛ آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها به‌خاطر علمی که تحصیل کرده‌اند، توانسته‌اند همه‌ی دنیا را تصرّف کنند. شما میدانید آمریکا، انگلیس، فرانسه و بسیاری از کشورهای اروپایی -حتّی کشورهای کوچک- سالهای متمادی، بعضی‌شان قرنها، توانستند کشورهایی را تصرّف کنند، هستی‌های آنها را به باد بدهند و نابودشان کنند؛ بر ملّتها اقتدار پیدا کردند و مسلّط شدند، به‌خاطر علم؛ دنبال علم بودند. ما غفلت کردیم، از قافله‌ی علم عقب ماندیم، با آن سابقه‌ی تاریخی، با این استعداد درخشان! [امّا] دیگران جلو افتادند؛ ما باید این را جبران کنیم.
 
غرب زدگی عقب افتادگی در دوران پهلوی و ذیل غرب تعریف شدن
پنجاه سال، کشور در زمان دوران پهلوی در ذیل غرب زندگی کرد؛ پنجاه سال! یک مدّتی در آن اواسطِ رضاخان در ذیل آلمان، بعد یک مدّتی در ذیل آمریکا تا آخر؛ چه پیشرفتی برای کشور حاصل شد؟ جز بدبختی، جز عقب‌افتادگی، جز نابود شدن سرمایه‌های اساسی کشور، چه عاید کشور شد؟ نخیر، در ذیل غرب نمیشود، نمیتوان [پیشرفت کرد]؛ آن‌کسی که این حرف را بزند که کشور در ذیل غرب ممکن است پیشرفت بکند، خائن به کشور است اگر بداند چه میگوید؛ ممکن هم هست جاهل باشد.
 
لزوم از بین بردن وابستگی اقتصادی و فرهنگی بعد از از بین رفن وابستگی سیاسی به برکت انقلاب
بایستی وابستگی را از بین ببریم. البتّه وابستگی، وابستگی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی -همه‌جور- است؛ [امّا] اساسش، وابستگی سیاسی است. در درجه‌ی اوّل، وابستگی‌های سیاسی است که بقیّه‌ی چیزها را فراهم میکند. خب وابستگی سیاسی موجب میشود که طبعاً فرهنگ هم نفوذ کند، اقتصاد هم نفوذ کند و در همه‌ی بخشها وابستگی به‌ وجود بیاید، حتّی در بخش امنیّت؛ کمااینکه در دوران طاغوت این‌جوری بود. در بخش امنیّت هم وابسته بودیم، در بخش اقتصاد که به‌طریق‌‌اولیٰ، در بخش فرهنگ همین‌جور. خب وابستگی سیاسی به برکت انقلاب از بین رفت؛ [امّا رهایی از] وابستگی‌های دیگر دشوار و سخت است؛ تلاش میخواهد. این حرفی نیست که من امروز بزنم، من زمان ریاست جمهوری در خطبه‌ی نمازجمعه این حرف را زدم، که وابستگی سیاسی‌ ما از بین رفت، الحمدلله نجات پیدا کردیم امّا وابسته‌ایم؛ ازلحاظ اقتصادی وابسته‌ایم، از لحاظ فرهنگی وابسته‌ایم؛ باید فکر کنیم روی این زمینه. وابستگی بیچارگی می‌آورد.
 
وابستگی محمد رضا پهلوی در عین ناراحتی او از این وضعیت
انسان وقتی به این خاطراتی که از دوستان محمّدرضای پهلوی باقی مانده، نگاه میکند -من در خیلی از این کتابها خوانده‌ام- [میبیند] یک مواردی پیش می‌آید که خود این محمّدرضا شاه طاغوتی، از دست آمریکایی‌ها بشدّت عصبانی است. به آنها فحش هم میدهد، ناسزا هم میگوید؛ البتّه در اتاق خصوصی، با یاران نزدیکش! مثل آن که رفت روی پشت‌بام خانه‌اش، به آن پاسبانِ شهرِ دوردست فحش داد، ایشان هم این‌جوری بود؛ در اتاق خصوصی بد‌‌گویی هم میکند امّا در همان حال، اگر چنانچه سفیر انگلیس یا سفیر آمریکا یک پیغامی میداد، یک تلفنی میکرد، یک دستوری میداد؛ این دست‌به‌سینه حاضر بود آن دستور را انجام بدهد؛ چاره‌ای نداشت؛ مجبور بود. وابستگی این است؛ این باید از بین برود.
 
لزوم جریان سازی و رویه سازی برای پیشرفت علمی
ما بایستی در زمینه‌ی پیشرفت علمی به تحرّک نقطه‌ای در فلان دانشگاه یا فلان پژوهشکده یا مانند اینها اکتفا نکنیم؛ باید روندسازی بشود، رویّه‌سازی بشود؛ باید در کشور جریان‌سازی بشود در زمینه‌ی علم و پیشرفت علمی؛ به‌صورت جریان در بیاید، به‌صورت رویّه در بیاید که قابل توقّف نباشد. این‌جور نباشد که اگر چنانچه این دولت آمد و سلیقه‌ی خاصّی داشت، بتواند در پیشرفت علمی کشور تأثیری ایجاد کند و مثلاً نُکسی(و وقفه ای) به وجود بیاورد، یا فلان مسئول دولتی اگر آمد و عقیده‌ی دیگری داشت، همین‌طور. نبایستی سلایق و شیوه‌ها و روشهای مدیریّتی در پیشرفت علمی کشور اثر بگذارد ؛ این وقتی خواهد شد که رویّه‌سازی بشود.
 
لزوم کار ستادی بنیاد نخبگان
معاونت علمی و بنیاد به کار ستادی اهمّیّت بدهند؛ یعنی در واقع مثل یک ستاد از همه‌ی دستگاه‌های گوناگون کشور که در زمینه‌ی علم و فنّاوری نقشی میتوانند ایفا کنند، استفاده کنند؛ هم از دو وزارت مربوط به آموزش عالی، هم از دانشگاه آزاد، هم از وزارتهای مربوط به صنعت و مربوط به نفت استفاده کنند؛ [چون] اینها امکانات فراوانی دارند که این امکانات میتواند در خدمت پیشرفت علم و فنّاوری قرار بگیرد؛ و معاونت علمی با تکیه‌ی به جایگاه مدیریّتی خودش میتواند این کار را انجام بدهد. ضمناً از نخبه هم باید کار خواست؛ نخبه باید احساس کند که وجودش نافع است؛ یعنی احساس نافع بودن بکند؛ این، آن چیزی است که نخبه را خرسند میکند، خوشحال میکند، ثابت‌قدم میکند، پایدار در کشور میکند.
 
لزوم تبدیل نگاه از مونتاژکاری به نو‌آوری در مقطع زمانی ده ساله و تشکیل معاونت علمی با اصرار رهبری
صنعت کشور دچار آفت مونتاژکاری است که یک آفت قدیمی است؛ وقتی‌که مسئله، مسئله‌ی مونتاژکاری است، نوآوری دیگر خیلی معنی‌ ندارد؛ وقتی نوآوری وجود نداشت، پس تحرّک علمی و کار علمی دیگر وجود ندارد؛ وقتی کار علمی مطرح نبود، ارتباط صنعت و دانشگاه که ما این‌همه داریم داد میزنیم، تحقّق پیدا نمیکند. صنعت و دانشگاه اگر به هم ارتباط پیدا کردند، هم دانشگاه پیشرفت پیدا میکند، هم صنعت؛ این واضح است. بنده البتّه این مسئله‌ی ارتباط صنعت و دانشگاه را از خیلی وقت پیش با دولتها مطرح کردم که همین معاونت علمی بالاخره بر اثر فشارها و اصرارهای ما تشکیل شد، به‌خاطر همین که ارتباط صنعت و دانشگاه تحقّق پیدا کند. منتها ارتباط صنعت و دانشگاه وقتی به‌معنای واقعی کلمه تحقّق پیدا میکند که صنعت احساس نیاز کند به دانشگاه؛ در مونتاژکاری چنین احساسِ نیازی نیست. باید به صنعت سفارش کرد؛ همچنان‌که یکی از دوستان عزیز که صحبت کردند گفتند که از صنایع خواسته بشود؛ خب خواستن از صنایع یک مسئله است، احساسِ نیاز صنعت کشور یک مسئله‌ی دیگر است؛ این احساس نیاز باید به وجود بیاید. این هم وقتی خواهد شد که این مشکل قدیمی برطرف بشود. بایستی در یک مقطع زمانی مثلاً ده‌ساله -خیلی هم ما عجله نمیخواهیم بکنیم- در یک بازه‌ی زمانی ده‌‌ساله، این مسئله‌ی «تبدیل نگاه از مونتاژکاری به نو‌آوری» در صنعت به وجود بیاید و این باید در کشور حاکم بشود.
 
لزوم اهمیت به مسائل فرهنگی در بنیاد نخبگان بخاطر فرهنگ آوری فنآوری
به فعّالیّتهای فرهنگی در بنیاد اهمّیّت داده بشود؛ این خیلی مسئله‌ی مهمّی است. ما این را باید توجّه کنیم که فنّاوری همراه با خودش فرهنگ می‌آورد؛ فنّاوری حامل فرهنگ است؛ این را نمیشود ندیده گرفت. ما وقتی فنّاوری را از دیگران گرفتیم، در واقع فرهنگ آنها را هم آورده‌ایم. درست است که ما در پِی استقلال فنّاوری هستیم -در این تردیدی نیست و این باید تحقّق پیدا کند- امّا بالاخره این مثل ظروف مرتبطه است؛ در همه‌ی زمینه‌ها بده‌بستان است. بنابراین، به مسئله‌ی فرهنگ بایست اهمّیّت داد. ما در بنیاد نخبگان و معاونت علمی نیاز داریم به اینکه به مسئله‌ی فرهنگ اهمّیّت بدهیم و کار فرهنگیِ درست و هوشمند انجام بگیرد.
 
ترور مغزی و لزوم خودنگهداری نخبه گان
از ترور جسمی خطرناک‌تر، ترور مغزی و فکری است. گاهی دانشمندان ما را ترور کردند، شهیدشان کردند -دیدید دیگر- امّا از آن بدتر و تلخ‌تر این است که دانشمند ما را اسیر کنند؛ دانشمند ما اسیر نباید بشود. این‌هم در درجه‌ی اوّل به عهده‌ی خود نخبه است و خود نخبه باید مراقبت کند از خودش. این عنوانِ تقوا که از اوّل قرآن تا آخر قرآن این‌همه تکرار شده -«هُدًی لِلمُتَّقین»(بقره: 2) اوّل قرآن هست و تا آخر قرآن [هم] بارها و بارها عنوان تقوا تکرار شده- به همین معنا است؛ تقوا به‌معنای محافظت از خویشتن است، خودنگهداری است. در همه‌ی زمینه‌ها این‌جور است؛ این‌ را دنبال کنید.
 
دشمنی آمریکا با ایران بخاطر قطع سلطه
آن که در صحنه بیش از همه در مقابل ایران و ایرانی سینه سپر میکند، رژیم آمریکا است؛ بحث مردم آمریکا مطرح نیست. علّت هم همان است که اشاره شد؛ اینها سالهای متمادی صاحب این کشور بودند و همه چیز این کشور زیر دست اینها بوده، [امّا] انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی این را از اینها گرفته؛ لذا از روز اوّل عصبانی بودند و ناراحت بودند و تحریم کردند و توطئه کردند و درشت‌گویی کردند؛ مال امروز [هم] نیست، از روز اوّل این کارها شروع شد. آن روز، نه مسئله‌ی انرژی هسته‌ای مطرح بود، نه مسئله‌ی موشک مطرح بود، نه مسئله‌ی نفوذ در منطقه‌ی غرب آسیا -به قول آنها خاورمیانه- مطرح بود؛ این چیزها هم نبود امّا شروع کردند دعوا کردن؛ به‌خاطر همین [از دست دادن سلطه‌شان]؛ روشن است. خب، ما توانسته‌ایم سلطه‌ی آمریکا را پس بزنیم، یعنی از سر این کشور، سلطه‌ی آمریکا را بکلّی قطع کنیم؛ سلطه‌ی سیاسی، سلطه‌ی امنیّتی، سلطه‌ی اقتصادی؛ دست آمریکا را قطع کردیم.
 
قدرت هسته ای و موشکی ایرات با وجود تحریم و خصومت آمریکا و تحسین ایران توسط ژنرال اسرائیلی
با وجود خصومت‌‌ورزی آمریکا، قدرتمند شده‌ایم؛ این خیلی مهم است! این در دنیا خیلی چیز مهمّی است که ملّتها ببینند بدون قرار گرفتن زیر سایه‌ی قدرتها هم یک ملّت ممکن است رشد کند و حرکت کند، بلکه با خصومت قدرتها هم میتواند رشد کند و حرکت کند و بِایستد و روی پای خودش جلو برود؛ این را ما عملاً نشان دادیم، این هم اینها را عصبانی میکند. ملّت ایران برای کشورها و برای ملّتها الگو شد که نشان بدهد میتوان در مقابل ابرقدرت‌ها ایستادگی کرد و از آنها نترسید، و درعین‌‌حال پیش رفت. میدانید که این پیشرفتهای نظامی و همین موشک و همین چیزهایی که حالا اینها از آن این‌قدر ناراحتند، همه‌ی اینها در دوران تحریم اتّفاق افتاده، یعنی ما در تحریم بودیم، تحریم کامل! و آنچه اتّفاق افتاده، در این دوران اتّفاق افتاده؛ این است که آنها را متعجّب میکند و ناراحت میکند. یک گزارشی چند سال قبل از این، به من دادند که یک ژنرال اسرائیلی و صهیونیست، مال همین رژیم صهیونیست، در یک مقاله‌ای نوشته بود -یک موشکی را آن‌وقت ما تازه آزمایش کرده بودیم، یکی از موشکهایی که آزمایش شد، چند سال قبل از این؛ این آدم خب وارد بود، میفهمید؛ اینها با ماهواره و مانند اینها می‌بینند، میفهمند، میتوانند درست ارزیابی کنند- من واقعاً تعجّب میکنم، حیرت میکنم که ایران توانسته این کار را انجام بدهد. من با ایران دشمنم امّا ایران را تحسین میکنم که توانسته این کار را انجام بدهد؛ با این تحریم سنگینی که رویَش هست، توانسته یک چنین کاری را انجام بدهد؛ مضمون حرفش این بود. این را خب دشمن دارد میبیند.
 
ترامپ شارلاتان و لزوم شناخت دشمن
من البتّه نمیخواهم وقت را حالا صرف پاسخگویی به اباطیل و یاوه‌گویی‌های این رئیس‌جمهور شارلاتان و بی‌چاک‌دهن آمریکا بکنم؛ (خنده حضار) این واقعاً لزومی ندارد. خب گفتند، مسئولین کشور پاسخگویی کردند، خوب هم گفتند، درست هم گفتند. من نمیخواهم [پاسخ بدهم]، یعنی درواقع ضایع کردن وقت است که انسان بخواهد به حرفهای او بپردازد! ولیکن میخواهم به شما و به هر کسی که این حرف را خواهد شنفت بگویم: دشمن را بشناسید، دشمن را بشناسید. یکی از خطراتی که هر ملّتی را تهدید میکند این است که دشمنِ خودش را نشناسد، دشمنِ خودش را دشمن نداند؛ یا دوست بداند یا بی‌طرف بداند؛ این خطر خیلی بزرگی‌ است. این خواب‌رفتگی است. هم دشمن را بشناسید، هم روشهای‌ دشمنی‌اش را بشناسید؛ ببینید چه‌جوری دشمنی میکند. دچار غفلت نشویم؛ اگر غفلت کردیم، غارت خواهیم شد؛ اگر غفلت کردیم، شبیخون به ما زده خواهد شد؛ غفلت نکنیم. امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) فرمود -در نهج‌البلاغه است- وَ اللَهِ لَا اَکونُ کَالضَّبُعِ تَنامُ عَلَى طولِ اللَدم‌؛ من مثل آن حیوانی نخواهم بود که معمولاً برای اینکه به خواب برود، یک آهنگی میخوانند و او به خواب میرود؛ من خواب نخواهم رفت، بیدارم و میفهمم دُوروبَرم چه میگذرد. از ما هم همین را خواسته‌اند. نباید به خواب برویم، نباید غفلت کنیم.
 
عقب افتادگی ذهنی دشمن و غلط درآمد محسابات و شکست او در عراق و سوریه و ایران
دشمن ما دچار عقب‌افتادگی ذهنی است؛ حالا [این را] یک‌خرده بیشتر عرض خواهم کرد. نه‌فقط خود این رئیسشان، [بلکه] دستگاه حاکمه‌شان واقعاً دچار یک عقب‌افتادگی ذهنی هستند. اینها میخواهند ایرانِ جوانِ مؤمنِ انقلابیِ فعّالِ پیشرفته را به عقب برگردانند، به پنجاه سال قبل؛ خب نمیشود دیگر؛ معلوم است که نمیشود! یعنی میخواهند همان وضعیّتی را که اینها در پنجاه سال قبل با این ملّت داشتند، برای این کشور به خیال خودشان پیش بیاورند؛ خب این عقب‌ماندگی ذهنی نیست؟ مثل پنجاه سال پیش فکر میکنند؛ نمیتوانند درک کنند که چه اتّفاقی اینجا افتاده. اتّفاقات مهمّی در این منطقه افتاده؛ البتّه مهم‌ترینش انقلاب اسلامی و پیدایش نظام جمهوری اسلامی است امّا خب اتّفاقات مهمّ دیگری هم افتاده در اطراف ما؛ اینها را نمیتوانند درست درک کنند. چون نمیتوانند درک بکنند، پس محکومند به اینکه شکست بخورند؛ مطمئنّاً محاسبات غلط موجب میشود که آنها شکست بخورند؛ در عراق محاسباتشان غلط بود، شکست خوردند؛ در سوریه محاسباتشان غلط بود، شکست خوردند؛ در منطقه‌ی شرق ما هم همین‌جور -حالا نمیخواهم جزئیّات را وارد بشوم- محاسباتشان غلط بود، شکست خوردند؛ تا امروز. در مورد کشور خود ما هم همین‌جور [است]؛ چهل سال است اینها دارند دشمنی میکنند با ما، توی دهنشان میخورَد، شکست میخورند؛ چرا؟ چون محاسبه‌شان غلط است، چون درکشان از واقعیّت غلط است؛ درک درست ندارند.
 
آمریکا کارگزار صهیونیستم بین المللی و بوجود آورنده داعش و عصبانیت از سپاه بخاطر متوقف نمودن داعش
خب آمریکا -یعنی نظام آمریکا، رژیم سیاسی آمریکا- البتّه یک چیز بسیار شرّ و بدی است؛ همان که امام فرمودند، شیطان اکبر است، واقعاً شیطان بزرگ است. ریشه‌ی ناامنی منطقه، آمریکا است؛ این نا‌امنی‌هایی که مشاهده میکنید، ریشه‌اش آمریکا است. آمریکا کارگزار صهیونیسم جهانی است. یک شبکه‌ی خطرناک خبیثی در دنیا وجود دارد به نام صهیونیسم بین‌الملل؛ آمریکا کارگزار آنها است. آمریکا دشمن ملّتهای مستقل است؛ آمریکا پشت بیشتر شرارتها و جنگ‌افروزی‌ها و قتل‌عام‌ها است، در منطقه‌ی ما و در خیلی از نقاط دیگر عالم. آمریکا مثل زالو، درصدد مکیدن داروندار ملّتها و موجودی ملّتها است؛ آمریکا این است؛ نظام سیاسی آمریکا امروز این است. حالا آیا آن کسانی که این نظام سیاسی را به وجود آوردند، میدانستند که به اینجاها منتهی خواهد شد یا نه، آن بحث دیگری است، امّا امروز آمریکا این است؛ در این سالهای اخیر یک چنین وضعیّتی دولت و نظام آمریکا دارد. شریک جرم اصلی صهیونیست‌ها در جنایاتی که کردند آمریکا است؛ چه در فلسطین، چه در لبنان، چه در سوریه، چه در نقاط دیگر عالم. به‌وجود آورنده‌ی داعش و این جریان تکفیریِ فعّالِ اسلحه‌به‌دست، آمریکا است؛ این را خود همین شخص در زمان مبارزات انتخاباتی‌اش بِصراحت گفت؛ یکی از اشکالاتی که بر دموکرات‌ها وارد میکرد این بود که داعش را شما به وجود آوردید! خودش اعتراف کرده! خب حالا شما توقّع دارید آن نیرویی که جلوی داعش را توانسته بگیرد مبغوض اینها نباشد. اینها داعش را برای یک هدفی به وجود آوردند. شما حالا می‌بینید سخنرانی میکند، نعره میکشد علیه سپاه پاسداران که جلوی داعش را توانسته سد کند؛ خب این چیز طبیعی‌ای است دیگر. وقتی شما شناختید طرف مقابل را، [این] خیلی به نظرتان طبیعی می‌آید.
 
جمهوری اسلامی عامل شکست آمریکا در خاورمیانه
جمهوری اسلامی توانسته نقشه‌های آمریکا را در خاورمیانه به‌هم بزند؛ یعنی در این منطقه‌ی غرب آسیا که اینها خیلی با این منطقه کار داشتند و نقشه‌هایی داشتند. نقشه‌هایشان در لبنان، نقشه‌هایشان در سوریه، نقشه‌هایشان در عراق را جمهوری اسلامی توانسته به‌هم بزند. در شکست صهیونیست‌ها از حزب‌الله لبنان، اینها خب پشت قضیّه بودند، همان‌وقت بود که وزیر خارجه‌ی آمریکا گفت که خاورمیانه در حال یک زایمان است؛ خیال میکردند که حالا دارد یک کار بزرگی انجام میگیرد.
 
لزوم هوشیاری با وجود بلاهت دشمن
رئیس‌جمهور آمریکا از خودش بلاهت نشان میدهد لکن این موجب نشود که ما از مکر و حیله و توطئه‌ی دشمن غافل بشویم. (دانی که چه گفت زال با رستم گرد) دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد؛ اینکه ما حالا بگوییم یکی مثلاً اَبله است، احمق است -میگویند؛ از این حرفهایی که زده میشود و ممکن هم هست درست باشد- لکن درعین‌حال این نباید ما را از کِید دشمن غافل کند؛ باید با تدبیر، همه در صحنه باشند؛ همه بایستی با هشیاری، با بیداری، با آمادگی کامل در صحنه باشند. جنگ نظامی اتفّاق نمی‌افتد، لکن چیزهایی وجود دارد که از جنگ نظامی اهمّیّتش کمتر نیست. باید مراقب باشیم، ببینیم دشمن چه‌کار دارد میکند و چه‌کار میخواهد بکند؛ پیش‌بینی کنیم.
 
اقتصاد مقاومتی و موافقت با سرمایه گذاری خارجی و هرچیز از عدم تکیه بر آن
بنده از سابق، از قدیم، نه حالا، بارها گفته‌ام، من با سرمایه‌گذاری‌های خارجی‌ها در کشور موافقم، من هیچ مخالفتی ندارم؛ غربی یا اروپایی مشکلی نیست؛ منتها تکیه‌ی اقتصاد کشور نباید به ستونی باشد که ممکن است با نعره‌ی مثلاً یک ترامپی بلرزد؛ این]طور[ نباید باشد. آن ستون مورد اعتماد در اقتصاد کشور بایستی مربوط به درون کشور و داخل کشور باشد، باید اقتصاد ما درون‌زا باشد؛ یعنی همان اقتصاد مقاومتی، که سیاستهایش اعلام شده و باید دنبال بشود.
 
لزوم عدم توجه به القائات دشمن به ادامه دشمنی ها مثل قضیه برجام
به القائات دشمن نباید اعتنا کرد. یک چیزهایی را القا میکنند؛ در قضیّه‌ی برجام این‌جور القا میشد که اگر توافق بکنیم دشمنی‌ها برطرف میشود، اگر توافق نکنیم با ما دشمنی میکنند؛ خب توافق هم کردیم، [امّا] دشمنی‌ها برطرف که نشده، زیادتر هم شده. این القای دشمن بود که اگرچنانچه توافق نکنیم یا دیر بجنبیم، چنین و چنان خواهد شد. امروز باز مطلب دیگری را مطرح نکنند که اگر در فلان قضیّه توافق نکردیم -مثلاً اگر در قضیّه‌ی حضور کشور در فلان منطقه توافق نکردیم- ممکن است چنین و چنان بشود؛ نه، اینها القائات دشمن است. ما بایستی مصلحت خودمان را خودمان بسنجیم، خودمان پیدا کنیم، خودمان بفهمیم که مصلحت چیست؛ از دشمن نشنویم.
 
لزوم قدرت دفاعی و آغاز آن با ساخت موشکی با برد بیست کیلومتر
اینکه ما روی قدرت دفاعی تکیه میکنیم ناشی از تجربه‌ی ما است؛ ما تجربه کرده‌ایم. یک روزی بود که این کشور -همین تهران که شما حالا بحمدالله با خیال راحت و با امنیّت [در آن] رفت‌وآمد میکنید- زیر موشکهای صدّام بود؛ خیلی از شماها شاید آن‌وقت در دنیا نبودید. ما هیچ وسیله‌ی دفاع نداشتیم، [درحالی‌که] همه به صدّام کمک میکردند؛ آمریکا برای همین موشکها و برای ابزارهای دفاعی و حتّی برای نقشه‌ی میدان جنگ به صدّام کمک میکرد؛ ماهواره‌هایش و دیگران کمک میکردند. فرانسه کمک میکرد؛ فرانسه، هم موشک میداد، هم هواپیما میداد. آلمان کمک میکرد؛ موادّ شیمیایی میداد. میدانید در موارد زیادی لشکر صدّام کار شیمیایی کردند. ما چقدر جانباز شیمیایی داریم، چقدر از آنها از دنیا رفتند! موادّش را آلمان به اینها میداد. آلمان موادّ شیمیایی در اختیار اینها میگذاشت که اینها بمب شیمیایی درست کنند. حتّی گاهی شاید بمب شیمیایی هم بهشان میداد؛ همه کمک کردند؛ ما دست‌خالی بودیم، وسیله‌ای نداشتیم؛ [لذا] به فکر افتادیم که باید خب وسیله‌ی دفاعی درست کنیم. شروع کردیم؛ از صفر در واقع شروع کردیم. من اگر بگویم به شما و تصویر کنم -که حالا متأسّفانه وقت نیست- که اوّلین چیزی که ما توانستیم پرتاب کنیم که بُردش هم حدود بیست کیلومتر بود چه بود، ممکن است خنده‌تان بگیرد! [وسیله‌ای] مثل یک ناو‌دان درست کرده بودند که ما مثلاً فرض کنید بتوانیم موشک آرپی‌جی را با یک شکلی از روی این ناو‌دان پرتاب کنیم، که مثلاً حدود پانزده کیلومتر یا بیست کیلومتر هم برود؛ این‌جوری شروع شد. بعد توانستیم توانایی‌ها را بیشتر کنیم. وقتی توانایی‌هایمان زیاد شد و دشمن دید که ما میتوانیم مقابله‌به‌مثل کنیم، متوقّف شد؛ این تجربه‌ی ما است.
 
لزوم مقابله اروپا با آمریکا در نقض برجام و عدم دخالت در قدرت موشکی
دولتهای اروپایی، مسئله‌ی برجام را تأکید کرده‌اند؛ او گفته بود که من پاره میکنم، چنین میکنم -یک غلطی کرده بود- اینها محکوم کردند، گفتند نه، نباید پاره کنید و اینها. خیلی خب، خوب است، یعنی این مقدارش را ما استقبال میکنیم و خوب [است]، لکن این کافی نیست که [فقط] به او بگویند شما برجام را پاره نکن! خب برجام به نفع آنها است؛ هم به نفع اروپایی‌ها است، هم به نفع آمریکا است؛ طبیعی است که بخواهند پاره نشود؛ ما هم البتّه گفته‌ایم مادامی‌که طرف پاره نکند، ما هم پاره نمیکنیم، امّا اگر پاره کرد، ما ریزریزش میکنیم!( خنده‌ی معظّمٌ‌له و حضّار) حالا قبلاً چیز دیگر گفته بودم. خب، بنابراین این مقدار خوب است؛ منتها کافی نیست.
اوّلاً اروپایی‌ها باید در برابر اقدامهای عملیِ آمریکا بِایستند. اگر چنانچه او پاره نکرد امّا نقض کرد -مثلاً با همین تحریمها یا همین کارهایی که حالا اینها انتظار دارند که از کنگره‌شان بیرون بیاید- باید اروپایی‌ها بِایستند در مقابل او؛ فرانسه، آلمان. حالا از انگلیس که خیلی انتظاری هم نیست!(خنده‌ی معظّمٌ‌له و حضّار) باید بِایستند؛ اینکه بگویند ما مخالفیم، کافی نیست.
ثانیاً از ورود در مسائل اساسیِ ما -مثل قدرت دفاعی و مانند اینها- پرهیز کنند؛ هم‌صدایی با آمریکا نکنند. اینکه دولتهای اروپایی بیایند همان حرفی را بزنند که او دارد میزند که ایران چرا در منطقه حضور دارد -خب تا چشمتان کور! چرا حضور نداشته باشد؟- یا [وقتی] او ایراد کند که چرا شما موشک دو هزار کیلومتری یا مثلاً فرض کنید سه هزار کیلومتری دارید، اینها هم بیایند همان حرف را بزنند، اینکه خب معنی ندارد! به شما چه ربطی دارد؟ [خود] شما چرا موشک دارید؟ شما چرا موشک اتمی دارید؟ چرا سلاح اتمی دارید؟ اینکه در قدرت دفاعی جمهوری اسلامی بخواهند دخالت بکنند و حرف بزنند، نه؛ این را هم مطلقاً از اروپایی‌ها ما قبول نمیکنیم؛ و هم‌آواز نشوند با آمریکا در حرف زوری که میزند و حرف غلطی که از او سر میزند.