گزیده بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی 98
| جمعه, ۲ فروردين ۱۳۹۸، ۰۹:۱۷ ب.ظ
98/01/01 گزیده بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی
تهدیات تو خالی دشمنان درباره سال 97
اینها
در بارهی سال ۹۷ هم از همین رجزخوانیها داشتند و سعی میکردند توی دل
بعضیها را خالی کنند. یکی از همان احمقهای درجه یک که چند وقت قبل آنها را
معرّفی کردم،[1]
در اواسط یا اوایل سال ۹۷ گفت که ما اگر از برجام خارج بشویم -یعنی اگر
آمریکا خارج بشود- در خیابانهای ایران شورش اتّفاق میافتد، مردم نان هم
دیگر نمیتوانند بخرند. یکی دیگر از همین حضرات احمقهای درجه یک، اظهار نظر
کرد که در سال ۲۰۱۹ آقایان آمریکاییها کریسمس را در تهران خواهند گرفت.
(جان بولتون، مشاور امنیّت ملّی آمریکا) خب اینها حرفهایی است که زدند. من
نمیدانم؛ یعنی واقعاً دو نظر وجود دارد که آیا اینها واقعاً تحلیلشان این
قدر نسبت به مسائل منطقه و کشور دور از واقعیّت است که این حرفها را جدّی
میزنند یعنی واقعاً گفتن این حرفها [از] حماقت است؟ یا نه؛ قصد جنگ روانی
دارند و خباثت میکنند و این حرفها را پخش میکنند در فضای رسانهای عالم به
منظور جنگ روانی؟ این برای من روشن نیست؛ ممکن است هر دو باشد، هم حماقت،
هم خباثت.تحریم موجب رهای از اقتصاد نفتی همچون رشد صنایع دفاعی در دوران جنگ
امّا
تحریم میتواند فرصت باشد؛ چرا؟ زیرا تجربه نشان داده است کشورهایی که از
منابع طبیعی -مثل نفت- برخوردار هستند، هر وقت درآمدهایشان از ناحیهی این
منابع کاهش پیدا میکند، اینها به فکر اجرای اصلاحات اقتصادی میافتند،
انگیزه پیدا میکنند، انگیزهی اصلاحات پیدا میکنند، انگیزه پیدا میکنند که
خودشان را از وابستگی نجات بدهند و اقدامات مناسبی را انجام میدهند. این
مال وقتی است که درآمد حاصل از آن منابع طبیعی کاهش پیدا میکند؛ بعد که این
منابع دوباره به حال اوّل برمیگردد و منابع مالیِ مورد استفادهی آنها
افزایش پیدا میکند، از ادامهی کار اصلاحات غفلت میکنند، فراموش میکنند. پس
فشارِ کاهش درآمد منابع طبیعی، این حُسن بزرگ را نه فقط برای ما، [بلکه]
برای همهی کشورهای مشابه ما دارد که آنها را از وابستگی به این منبع
طبیعی، از این تک محصولی بودن، از این اقتصاد نفتی -که یکی از بزرگترین
مشکلات اقتصاد ما این است که نفتی است، وابسته به نفت است- نجات خواهد داد.
واقعاً هم همین جور است؛ الان در کشور، هم در سطوح دولتی، هم در سطوح
تحقیقاتی و دانشگاهی، مطالعات وسیعی شروع شده است برای اینکه ما چگونه
بتوانیم کشور را با درآمدهای غیرنفتی اداره کنیم؛ این خیلی چیز مهم و خوبی
است. آن وقتی که درآمد نفتی به صورت فراوان در اختیار باشد، نه مسئولین
دولتی و نه دیگران طبعاً به این فکر نمیافتند. شبیه این را ما به طور
محسوس و عینی در باب امکانات دفاعی کشور امتحان کردیم. در سالهای دفاع
مقدّس، جنگی که بر ما تحمیل شد، قدرتهای مادّی شرق و غرب، یعنی هم قدرتهای
مادّی سرمایهداری، و هم قدرتهای مادّی سوسیالیستی و کمونیستی، بهترین
امکانات جنگی را در اختیار صدّام قرار دادند ولی دست ما بسته بود. به ما
حتّی -آن طوری که مشهور شد و همه دانستند- سیم خاردار هم نمیفروختند؛
البتّه سخت بود امّا همین سختی موجب شد که جوانهای ما، صاحبان فکر، صاحبان
استعداد و ابتکار به فکر بیفتند، وضع وابستگی ما را به سلاح بیگانه تغییر
بدهند. امروز وضعیّت ما به لطف الهی از لحاظ امکانات دفاعی تقریباً از
همهی کشورهای این منطقه بهتر و بالاتر است؛ دشمنهای ما هم روی این دارند
تکیه میکنند، آنها هم اعتراف میکنند، برای اینکه این را وسیلهی فشاری قرار
بدهند؛ که البتّه وسیلهی فشار قرار نخواهد گرفت. ما به کوری چشم آنها
تقویت بنیهی دفاعی را ادامه خواهیم داد. آن روز در دوران دفاع مقدّس اگر
به ما سلاح میفروختند، تانک میدادند، موشک میدادند، امکانات میدادند، ما به
فکر نمیافتادیم که خودمان تولید کنیم؛ خب [اگر] داشتیم، وابستگی باقی
میماند، احتیاج به دیگران از بین نمیرفت؛ مثل خیلی از کشورهای دیگری که در
منطقهی ما هستند و میشناسید؛ کشورهایشان انبار سلاح است امّا سلاحهای
متعلّق به دیگران، وابسته به ارادهی دیگران؛ خودشان نه قدرت دارند، نه
توان علمی و عملی دارند که از آنها درست استفاده کنند؛ میشدیم مثل آنها؛
امروز به توفیق الهی این جور نیست. پس نیاز برای ما حرکت ایجاد میکند،
انگیزه ایجاد میکند. وقتی که دستمان از درآمد نفتی به طور کامل -یعنی درآمد
کاملِ نفتی- کوتاه شد، طبعاً راههای جایگزین را میگردیم پیدا میکنیم؛ این
کاری است که شروع شده و به توفیق الهی به نتیجه خواهد رسید؛ ملّت ایران
بعدها ثمرهی آن را خواهد چشید، نتیجهاش را خواهد دید.باور امروز مسؤولین به جنگ اقتصادی دشمن با ما
امروز
همه قبول دارند که دشمن در حال جنگ اقتصادی با ما است؛ این را همه
میدانند. البتّه این را که دشمن در حال جنگ با ما است، همیشه ما تکرار
میکردیم، میگفتیم، [امّا] بعضی باور نمیکردند؛ امروز همه باور کردهاند؛
همهی مسئولین فهمیدهاند و قبول کردهاند که دشمن در حال جنگ با ما است.
جنگ فقط توپ و تفنگ نیست؛ جنگ اقتصادی، جنگ امنیّتی، جنگ اطّلاعاتی، جنگ
سیاسی، اینها هم جنگ است؛ گاهی خطرناکتر از جنگ نظامی هم هست. دشمن در حال
جنگ با ما است؛ خب بُروز و ظهور این جنگ در امر مسائل اقتصادی است؛ این را
همه امروز قبول دارند. ما البتّه در این جنگ باید دشمن را شکست بدهیم و به توفیق الهی دشمن را شکست خواهیم داد؛ بله، دشمن را شکست خواهیم داد امّا این کافی نیست. حرف من و مطالبهی من از مجموع فعّالان گوناگون کشور، چه در بخش مسئولین دولتی، چه در بخشهای دانشگاهی، مردمی، عمومی، چیز دیگری است؛ من میگویم ما باید علاوهی بر شکست دشمن، بازدارندگی ایجاد کنیم؛ حرف من این است. گاهی شما دشمن را شکست میدهید امّا دشمن منتظر فرصتی میماند و یک ضربهی دیگری بعداً وارد میکند؛ این فایدهای ندارد؛ ما باید به نقطهای برسانیم خودمان را که بازدارنده باشد؛ یعنی دشمن احساس کند که از رخنهی اقتصادی، از معبر مسائل اقتصادی نمیتواند به کشور عزیز ما ضربه وارد کند و به ملّت فشار بیاورد؛ باید به اینجا برسیم؛ بازدارندگی؛ این هم ممکن است، همچنان که -باز اینجا از مسائل نظامی مثال بزنم- در مسائل نظامی خوشبختانه وضعیّت ما این جوری است. یک روزی بود که ما مینشستیم و هواپیمای دشمن میآمد در ارتفاع بالا و شهرهای ما را بمباران میکرد، ما هم وسیلهی دفاعی در این حد نداشتیم، یا [وقتی] موشک میفرستاد وسیلهای نداشتیم برای مقابله؛ بعد که امکانات پیدا کردیم، امروز دشمنان ما -حدّاقل در منطقه؛ آنهایی که در منطقه هستند یا در منطقه نیرو دارند- میدانند که جمهوری اسلامی با موشکهای نقطهزن و فعّال و دقیق خود در این منطقه با هر دشمنی میتواند مقابله کند و مواجهه کند و او را بکوبد؛ این را فهمیدند. این بازدارندگی است؛ این معنایش این است که دشمنانی که گاهی هوس تهاجم نظامی به سرشان میزند، ملاحظه کنند؛ بفهمند که نه، این جوری نیست، جمهوری اسلامی، مشت محکم و دست قویای دارد درمقابل؛ این میشود بازدارنده؛ ما در مسائل اقتصادی باید به اینجا برسیم. این بنابراین فرصتی است که در سایهی تحریم دشمنان در اختیار ما است؛ امروز میتوانیم روی این زمینه کار کنیم؛ این بحث اوّل.
سه قرن پدیده استعمار و انتظار خیانت از غربی ها و کمک آنها فراهم نمودن شرائط کار برای خودشان
من
میگویم برای اینکه ما در خودمان، این قدرت بازدارندگیِ اقتصادی را به وجود
بیاوریم، بکلّی باید از کمک و همراهیِ غربیها چشم بپوشیم، منتظر آنها
نباید باشیم. برای خاطر اینکه غربیها نشان دادند که نمیتوان از آنها
انتظار کمک داشت؛ انتظار توطئه میشود داشت، انتظار خیانت میشود داشت،
انتظار خنجرازپشتزدن میتوان داشت، [امّا] انتظار کمک و صداقت و همراهی
نمیشود داشت. آنجایی که شما میبینید غربیها به یک دولتی، به یک کشوری کمک
میکنند، در حقیقت برای خودشان دارند کار فراهم میکنند. بله، غربیها به
رژیم طاغوت کمک میکردند امّا این در واقع کمک به او نبود، کمک به فروش سلاح
خودشان بود، کمک به تسلّط بیقیدوشرطشان بر نفت کشور بود، کمک به وجود ۶۰
هزار نیروی مستشار نظامی در کشور بود. آن روزی که انقلاب پیروز شد، حدود
۶۰ هزار نیروی آمریکایی در کشور -عمدتاً در تهران- متمرکز بودند، از
بیتالمال مسلمانها میخوردند و برای خودشان کار میکردند. اگر یک جایی کمکی
هم بکنند، در واقع کمک به خودشان است، کفّهی خودشان را دارند سنگین
میکنند، از آنها انتظار کمک نمیشود داشت. این مخصوص ما هم نیست، این جور
نیست که ما بگوییم غربیها [فقط] با جمهوری اسلامی این جوری هستند یا
بگوییم با ایران این جور هستند؛ نه، با همهی کشورهایی که زورشان به آنها
برسد، رفتار کشورهای غربی این است؛ ببینید، سه قرن پدیدهی استعمار
-استعمار کشورهای ضعیف- صدها میلیون جمعیّت را فشرده و پدرشان را درآورده و
زیر فشار قرار داده؛ اروپاییها -آن روز، آمریکایی در بین نبود- در آسیا،
در آفریقا، در آمریکای لاتین، کشورها را استعمار کردند و مکیدند، منابع
آنها را به سود خودشان خالی کردند و بردند و آنها را از پیشرفت علمی و عملی
و فنّاوری مانع شدند و عقب انداختند. این پدیدهی استعمار، مخصوص ما هم
نبود؛ مال همهی کشورهای دیگری بود که زورشان به آن کشورها رسیده بود. در
مورد ایران، از اواسط قاجار، اروپاییها به ما ضربه زدند. در جنگهای ایران و
روس، انگلیسها به ایران خیانت کردند؛ به عنوان واسطه وارد میدان شدند،
امّا از پشت خنجر زدند. در قضیّهی امتیاز تنباکو، در قضیّهی امیرکبیر و
رفتاری که با امیرکبیر کردند؛ فشارهای انگلیسها و سفارتخانههای اروپایی
در تهران بود که پادشاه ابله قاجار را وادار کرد خون امیرکبیر را بریزد و
او را که میتوانست ایران را متحوّل کند، کنار بگذارد. [همچنین] رفتار
اروپاییها در روی کار آوردن حکومت دیکتاتوری رضاخان، رفتار اروپاییها و
آمریکاییها در ساقط کردن دولت مصدّق، رفتار آنها در قضایای گوناگون
اقتصادی و سیاسی و امنیّتی ما و رفتار آنها در قضیّهی جنگ تحمیلی و بعد هم
رفتار آنها در قضیّهی تحریم؛ اینها را ما نباید از یاد ببریم. غربیها با
ما همیشه همین جور رفتار کردهاند؛ نمیتوانیم به آنها هیچ امیدی داشته
باشیم. در همین قضیّهی اخیر، در قضیّهی برجام، وظیفهی اروپاییها چه
بود؟ خب یک قرارداد هفتجانبهای بسته شده بود -شش کشور و ایران این طرف؛
هفت کشور- یک طرف که آمریکا است خارج شد؛ وظیفهی طرفهای دیگر چه بود؟
وظیفهی اروپاییها این بود که میایستادند در مقابل آمریکا، میگفتند ما به
تعهّد خودمان پایبندیم؛ تعهّد آنها این بود که تحریمها به طور کلّی
برداشته بشود؛ باید محکم میایستادند، [امّا] با بهانههای مختلف
نَایستادند. علاوه بر اینکه در مقابل آمریکا نَایستادند، خودشان هم در عین
اینکه مدام به ما تأکید کردند و میکنند که «نبادا از برجام خارج بشوید»،
عملاً از برجام خارج شدهاند؛ یعنی حتّی تحریمهای جدیدی را علیه ایران به
وجود آوردهاند. این رفتار اروپاییها است؛ از اینها میشود توقّع داشت؟ این
کانال مالیای هم که اخیراً مدام گفته میشود یک کانال مالی درست کردهاند،
این به شوخی شبیهتر است؛ البتّه شوخی تلخی است. این هیچ معنیای ندارد؛
آن چیزی که وظیفهی آنها است با آنچه آنها دارند مطرح میکنند زمین تا آسمان
فرق میکند. در آخرین مسئلهی بینالمللی ما، باز اروپاییها مثل گذشته از
پشت خنجر زدند، به ما خیانت کردند. از اینها توقّع نمیشود داشت؛ هیچ توقّعی
نمیشود داشت.وحشی بودن سیاستمداران اروپا و ترور نخواندن قضیّهی نیوزیلند
ببینید!
به طور کلّی من این را به شما عرض بکنم؛ این نتیجهی مطالعات فراوان و
مشاهدهی تجربیّات خودمان و تجربیّات دیگران است: من عرض میکنم سیاست و
قدرت در غرب، در دولتهای غربی اعمّ از آمریکا و اروپا، هم ظالم است، هم
زورگو است، هم بیمنطق است، هم زیادهخواه است. اینها هیچ منطقی سرشان
نمیشود؛ با منطق واقعاً [بیگانهاند]. در باطن، سیاستمداران غربی آدمهایی
هستند به معنای واقعیِ کلمه وحشی. تعجّب نکنید؛ بله، کت و شلوار میپوشند،
کراوات میبندند، ادکلن میزنند، کیف سامسونت دستشان میگیرند، امّا وحشیاند؛
عملاً کارهای وحشیها [را میکنند]. شما ملاحظه کنید در همین قضیّهی اخیر
نیوزیلند و کشتار مسلمانان، خب در دو مسجد یک نفری وارد میشود، دهها نفر
را به رگبار میبندد، بیش از پنجاه نفرِ آنها را به قتل میرساند، شهید
میکند؛ خب این اسمش تروریسم نیست؟ اروپاییها، نه سیاستمدارانشان، نه
مطبوعاتشان حاضر نشدند نام حرکت تروریستی روی این کار بگذارند؛ گفتند حرکت
مسلّحانه! این حرکت مسلّحانه است؟ پس تروریسم چیست؟ هر جایی که یک حرکتی
علیه یک فرد حتّی انجام بگیرد که مورد علاقهی آنها است، آنجا تروریسم و
حقوق بشر و همه چیز ردیف میشوند برای مقابله امّا اینجا -به این وضوح- به
این حرکت، [حرکت] تروریستی نمیگویند! اینها این جوری هستند.مراکز تولید موشک عربستان در تصرف مجاهدین در آینده نزدیک
کشوری
در این منطقه و شاید در همه جای دنیا، به بدیِ دولت سعودی من سراغ ندارم؛
دولت سعودی، هم مستبد است، هم دیکتاتور است، هم ظالم است، هم وابسته است،
هم فاسد است. برای این دولتِ این جوری، امکانات هستهای فراهم میکنند؛
اعلان کردند که نیروگاه هستهای برایش میسازند، اعلان کردند که مراکز تولید
موشک برایش درست میکنند! آنجا اشکالی ندارد؛ آنجا چون وابستهی به آنها
است، چون متعلّق به آنها است، اشکال ندارد که بسازند. حالا البتّه دارند
اعلان میکنند، اگر هم بسازند، بنده شخصاً ناراحت نمیشوم؛ چون میدانم که
اینها انشاءالله در دوران نه چندان دوری، به دست مجاهدان اسلامی خواهد
افتاد.کم کاری مجلس در مقابل طرحهای کنگره آمریکا علیه ایران
بنابراین،
شرارت و شیطنت، طبیعت قدرتهای غربی است، آمریکا و اروپا هم ندارد؛ البتّه
آمریکا شرورتر است، شرارت آمریکا به دلایل مختلف بیشتر است، مخصوص این شخصی
هم که حالا در رأس دولت آمریکا است، نیست، [بلکه] سیاستشان این است. به من
گزارش دادند که در همین قضایای اخیر، کنگرهی آمریکا -این آمار جالبی است-
در سالهای ۹۶ و ۹۷، ۲۲۶ طرح و لایحه علیه جمهوری اسلامی، یا تصویب کرده،
یا ارائه کرده! ۲۲۶ طرحِ ضدّیّت و خباثت علیه جمهوری اسلامی؛ شرارت است
دیگر. حالا البتّه اینجا من یک گِلهای هم از مجلس خودمان بکنم: مجلس شورای
اسلامی خودمان چند طرح و لایحه در مقابل خباثتهای آمریکا ارائه کردهاند
یا تصویب کردهاند؟ خب، پس این قدرتهای غربی این [طور] هستند، از اینها
انتظار نمیشود داشت.بزک کننده گان غرب و پشتیبان سند 2030 برای تغییر سبک زندگی اسلامی رهروان تقی زاده ها
البتّه
در داخل متأسّفانه بعضیها غرب را بَزک میکنند، بدیهای غرب را توجیه
میکنند، رتوش میکنند، نمیگذارند افکار عمومی متوجّه بشود که همین دولتهای
ظاهرالصّلاح -مثل فرانسه، مثل انگلیس، مثل دیگران- در باطنشان چقدر شیطنت و
شرارت وجود دارد؛ مطبوعاتچیها بینشان هست، رسانهایها بینشان هست؛ مثل
تقیزاده. در دورهی طاغوت، آدمی مثل تقیزاده، به این مضمون گفت که ایران
باید از فَرقِ سر تا ناخن پا غربی بشود؛ یعنی سبک زندگی در ایران باید غربی
بشود. امروز هم تقیزادههای جدید از این حرفها میزنند؛ البتّه به این
صراحت نمیگویند امّا مضمون حرفشان این است. آنهایی که افکار غربی را، سبک
زندگی غربی را، روشهای غربی را، لغات غربی را به طور پیوسته در داخل، در
ادبیّات ما، در افکار ما، در دانشگاههای ما، در مدارس ما تزریق میکنند،
پمپاژ میکنند، اینها همین تقیزادههای جدیدند. آنهایی که پشت سر سند ۲۰۳۰
-سند ۲۰۳۰ یعنی برگرداندن سبک زندگی اسلامی به زندگی غربی- میایستند، همان
تقیزادههای امروز هستند؛ البتّه امروز به توفیق الهی جوانهای مؤمن ما و
مردم انقلابی ما نخواهند گذاشت این تقیزادهها حرفشان به کرسی بنشیند.پرهیز از اعتماد و اشکال نداشتن روابط با کشورهای غربی
بنده
در دولتهای مختلف، در طول این سالها همیشه دولتها را به ایجاد رابطه با
کشورهای مختلف تشویق کردهام؛ با همسایگان یک جور، با کشورهای اسلامی یک
جور، با حرکتهای مختلف یک جور، با کشورهای اروپایی هم همین جور؛ الان هم
معتقدم. ارتباط اشکال ندارد، دنبالهرَوی اشکال دارد، اعتماد اشکال دارد؛
من میگویم اعتماد نکنید. شاید بسیاری یا لااقل بعضی از مشکلات ما ناشی از
این است که به غربیها اعتماد شد؛ در مذاکرات گوناگون، در قراردادهای
گوناگون، در تصمیمگیریهای سیاسی گوناگون، به غربیها اعتماد شد. ارتباط
مانعی ندارد، ارتباط پیدا کنید، منتها طرفتان را بشناسید؛ با لبخند آنها،
با ترفند آنها، با سخن دروغ آنها، راه را اشتباه نکنید، عوضی نروید؛ حرف من
این است؛ ارتباط هیچ مانعی ندارد. البتّه امروز خوشبختانه مسئولین دولتی
ما به این نتیجه رسیدهاند که با غربیها نمیشود درست در یک مسیر حرکت کرد؛
این را احساس کردهاند؛ شاید در آینده انشاءالله رفتارها و برخوردها -بر
اثر این فهم جدیدی که در مسئله پیدا شده- تفاوت پیدا کند.غلط بودن دو گرایش تحجر و غرب زدگی
ببینید
دو گرایش متضاد در مورد غرب هست که هر دو غلط است؛ یک گرایش عبارت است از
تحجّر و تعصّب بیجا و ندیدن مثبتات غرب؛ غربیها در دانش، حرکت خوبی کردند،
همّت کردند، پیشرفت کردند، دنبالگیری کردند؛ در فنّاوری همین جور، در
بعضی از خصوصیّات اخلاقی، که من بارها در سخنرانی و غیره اینها را گفتهام؛
اینها را نباید رد کرد. ما هر چیز خوب را از هر جای دنیا باید بگیریم.
بارها من گفتهام، ما حرفی نداریم شاگردی کنیم؛ پیش هر کسی که بیشتر از ما
بلد است، ما شاگردی میکنیم، حرفی نداریم؛ منتها سعیمان باید این باشد که
همیشه شاگرد نمانیم؛ بنابراین تحجّر در مقابل غرب و تعصّب بیجا در مقابل
غرب که بگوییم هر چه از غرب میآید، هر چه باشد غلط است، نه؛ این را ما
نمیگوییم و قبول نداریم. نقطهی مقابلش غربزدگی است؛ غربزدگی خطر بزرگی
است. در دل حکومت غربزدهی پهلوی، یک روشنفکر ریشهدار در مسائل دینی،
یعنی مرحوم جلال آلاحمد که عالمزاده و پسر یک روحانی و دارای ارتباطات
دینی است -با ما هم بیارتباط نبود، به امام هم اظهار ارادت و علاقه میکرد
در دوران تبعید امام- آن روز در سال ۴۲ مسئلهی غربزدگی را مطرح کرد.
امروز مسئلهی غربزدگی مسئلهی مهمّی است؛ باید فراموش نکنیم آن را. خب پس
بنابراین گرایش تعصّبآمیز و تحجّرآمیز از سویی، گرایش غربزده از سویی،
[هر دو] غلط است؛ نسبت به غرب همان طور که گفتم اعتماد نمیشود کرد؛ ارتباط
باید داشت، [ولی] تکیهی به آنها نباید کرد؛ از علم آنها و از مثبتات آنها
باید استفاده کرد و[لی] مطلقاً به آنها اطمینان نباید کرد؛ این حرف ما
[است]. این [هم] مطلب دوّم.شکوفایی اقتصاد کشور نیازمند به کاری مجاهدانه و عالمانه
برای
شکوفایی اقتصاد کشور، به کاری احتیاج داریم که هم مجاهدانه باشد، هم
عالمانه باشد. با تنبلی، با بیحالی، کمانگیزگی، مسئلهی اقتصاد کشور حل
نخواهد شد. کار جهادی باید انجام بگیرد، مدیریّتهای جهادی باید بر مسائل
اقتصادی کشور احاطه داشته باشند، تصمیمگیری کنند؛ کار جهادی. کار جهادی
یعنی کاری که هم در آن تلاش هست، خستگیناپذیری هست، هم اخلاص هست؛ [یعنی]
انسان میفهمد که برای خودش، برای پُر کردن کیسهی خودش کار نمیکند، دارد
برای مردم کار میکند، برای خدا کار میکند؛ هم این، و هم عالمانه؛ یعنی
بنشینند و با موازین علمی، با شیوهی دقیق عالمانه راههای صحیح را پیدا
کنند؛ هم باسواد باشند، کارآمد باشند، هم امکانات گوناگونی داشته باشند؛
اینها بنشینند کار کنند؛ اقتصاد کشور قطعاً شکوفایی پیدا خواهد کرد.بنده اقتصاددان نیستم امّا حرفهای کارشناسها را میخوانم، مطالعه میکنم، از اینها نظر میخواهم، نظرهای آنها را کاملاً بادقّت میبینم. کارشناسهای ما معتقدند که ظرفیّتهای کشور برای شکوفایی اقتصاد، ظرفیّتهای بسیار آماده و مستعد و کاملی است. ما کمبود نداریم. ظرفیّت نیروی انسانی ما بسیار خوب است، ظرفیّتهای طبیعی ما بسیار خوب است، ظرفیّت جغرافیایی ما بسیار خوب است که من در بیانیّهی گام دوّم مقداری از این ظرفیّتها را تشریح کردم که این ظرفیّتها وجود دارد؛ بنابراین ظرفیّتها هست، پول هم وجود دارد در کشور. این نقدینگیای که مرتّب گله میکنند و شِکوه میکنند که نقدینگی زیاد شده -و درست هم هست و البتّه نقدینگی اگر مورد توجّه قرار نگیرد ضربه خواهد زد- اگر یک مدیریّت خوبی انجام بگیرد و همین نقدینگی تبدیل بشود به سرمایهگذاری، کشور را شکوفا خواهد کرد، اقتصاد را بالا خواهد برد. بنابراین ظرفیّت کاملاً در کشور وجود دارد.