هشت رذیله 104 / لجاجت 56 / توبه از لجاجت 51 / شرح دعای استغفار 50 (بند 42)
سلام علیکم - بسم الله
دعای استغفار بند 42
اللَّهُمَّ
وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ خَطَوْتُ إِلَیْهِ بِرِجْلِی أَوْ مَدَدْتُ إِلَیْهِ
یَدِی أَوْ تَأَمَّلَهُ بَصَرِی أَوْ أَصْغَیْتُ إِلَیْهِ بِسَمْعِی أَوْ نَطَقَ بِهِ
لِسَانِی أَوْ أَنْفَقْتُ فِیهِ مَا رَزَقْتَنِی ثُمَّ اسْتَرْزَقْتُکَ عَلَى عِصْیَانِی
فَرَزَقْتَنِی ثُمَّ اسْتَعَنْتُ بِرِزْقِکَ عَلَى مَعْصِیَتِکَ َ فَسَتَرْتَ عَلَیَّ
ثُمَّ سَأَلْتُکَ الزِّیَادَةَ فَلَمْ تُخَیِّبْنِی وَ جَاهَرْتُکَ فِیهِ فَلَمْ تَفْضَحْنِی
فَلَا أَزَالُ مُصِرّاً عَلَى مَعْصِیَتِکَ وَ لَا تَزَالُ عَائِداً عَلَیَّ بِحِلْمِکَ
وَ مَغْفِرَتِکَ یَا أَکْرَمَ الْأَکْرَمِینَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
بار خدایا ! از تو آمرزش
میطلبم برای هر گناهی که با پای خود به سوی آن گام برداشتم، یا دستم را به سوی آن دراز
کردم، یا چشمم با دقت آن را نظاره کرد، یا گوشم را به سوی آن باز نمودم، یا زبانم به
آن گویا شد، یا آنچه را به من عطا کردی در آن خرج کردم، سپس با وجود عصیان از تو روزی
خواستم و تو به من دادی. آنگاه از رزق تو در راه معصیت کمک گرفتم و تو آن را پوشاندی،
سپس از تو بیشتر خواستم باز ناامیدم نکردی و آشکارا آن را مرتکب شدم، رسوایم ننمودی
و پیوسته بر معصیتت اصرار می ورزم، ولی همواره توبه ام را میپذیری و با حلم مغفرتت
گذشت میکنی ای کریمترین کریمان! ؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم
را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!
لغت:
خطوت (خطو) به معنای گام بگام رفتن است!
برجلی (رِجل) به معنای پا است! به مرد نیز رجل گفته می شود بخاطر این که در طلب معاش روی پای خود می ایستد بر خلاف زن که در رابطه قائم به مرد است.
اصغیت (صغی) به معنای میل همراه با عطوفت است! وقتی با واده «سمع» بیاید به معنای گوش کردن همراه با میل قلبی و تصمیم بر پذیرش هرآنچیزی است که می شنود.
فلم تخیّبنی (خیب) به معنای یأس و محرومیت بعد از رجاء و آرزوست!
جاهرتُک (جهر) به معنای علنی شدن و آشکار شدن کامل سخن است!
شرح:
استفاده از همه توانائیهای جسمی اعم از چشم و گوش و زبان و دست و پا و نیز رزقی که موجب تقویت جسم می شود در مسیر معصیت خداوند و این که خداوند مدام این معاصی را می پوشاند و انسان مدام از خداوند رزق بیشتر می خواهد تا آن را در مسیر معصیت او بکار گیرد و باز خداوند معاصی او را می پوشاند، قصه تلخ ما انسانها است که مدام تکرار می شود!
وقتی وضو می گیریم همه این اعضاء را که در انواع معاصی بکار می رود همراه با سر که قوه فکر و خیال در آن است و این اعضاء را برای معصیت مدیریت می کند شسته و یا مسح می کشیم تا خداوند این عمل ما را اقدامی از طرف ما تلقی کند در جهت توبه و تطهیر درونمان!
لذا بایسته است هنگام وضو توجه به این نکته بشود تا این عمل، در حد یک شستشوی ساده قسمتی از بدن تنزل پیدا نکند!
نکته دیگر این است که حجم انبوهی از معاصی اصلا به چشم انسان نمی آید بلکه تنها بعضی از معاصی که زشتیش برای انسانها جا افتاده است بچشم می آید.
بر این اساس شاید این چنین تصور شود که با تکرار اندکی از گناه انسان رسوا می شود و پوشش خداوند کناری می رود و حال آن که تعبیر به «تکرار اندک» صحیح نیست. تکرار زیاد صورت گرفته است و خیلی هم زیاد و در آن زمان که رسوایی صورت می گیرد دامنه اش محدود است می توانست این رسوایی دامنه زیادی داشته باشد و انسان نزد افراد بیشتری رسوا شود ولی این اتفاق نیافتد زیرا رسوایی های محدود مصداق رحمت الهی است برای توجه انسان و این که از غفلت بیرون بیاید و دست از زشتکاریهایش بردارد!
- ۰ نظر
- ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۰۳:۵۵