مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر
طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گناه و فقر» ثبت شده است

سلام علیکم – بسم الله


دعای استغفار بند 65

اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ لَحِقَنِی بِسَبَبِ عَتْبِی عَلَیْکَ فِی احْتِبَاسِ الرِّزْقِ عَنِّی وَ إِعْرَاضِی عَنْکَ وَ مَیْلِی إِلَى عِبَادِکَ بِالاسْتِکَانَةِ لَهُمْ وَ التَّضَرُّعِ إِلَیْهِمْ وَ قَدْ أَسْمَعْتَنِی قَوْلَکَ فِی مُحْکَمِ کِتَابِکَ فَمَا اسْتَکانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما یَتَضَرَّعُونَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.

بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که مرا به خاطر پرخاش و ناشکری و روگردانی از تو و رفتن در خانه ی بندگانت با خواری و ذلت در هنگام حبس رزق و بسته شدن در روزی در برگرفته، آن گاه که با زاری به سراغ بندگانت رفتم در حالی که کلامت را در کتاب محکمت به گوشم رسانده بودی که "آنان برای پروردگارشان اظهار خضوع و تضرّع نکردند." ؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!

لغت:

عتبی (عتب) به معنای گفتن سخنی به فردی به عنوان ملامت و مذمت و تحقیر آن با شدت تمام!

استکانوا (سکن، کون، کین) این واژه از ماده سکون به معنى ساکن شدن در هیئت خضوع و خشوع است، و در این صورت از باب افتعال خواهد بود که در اصل استکنوا بوده و فتحه کاف اشباع و تبدیل به الف و در نتیجه «استکانوا» شده است.

و بعضى گفته‏ اند از ماده کون از باب استفعال است به معنى طلب استقرار در مکانى توام با خضوع و خشوع مى‏باشد، و به هر حال حالت تواضع بنده را در برابر پروردگار منعکس مى‏کند و اینکه بعضى آن را به معنى دعا ذکر کرده‏اند به خاطر آن است که دعا کردن یکى از مصادیق خضوع و تواضع است.

احتمال سومى نیز وجود دارد که از ماده کین (بر وزن عین) از باب استفعال باشد زیرا این ماده به معنى خضوع آمده است، و تمام این معانى نزدیک بهم مى‏باشد.

التضرع این واژه در اصل از ماده ضَرع به معنى  پستان  گرفته شده، بنا بر این فعل  تضرع  به معنى دوشیدن شیر از پستان مى‏آید، و از آنجا که به هنگام دوشیدن شیر انگشتها بر نوک پستان در جهات مختلف حرکت مى‏کنند، این کلمه در مورد کسى که با حرکات مخصوص خود اظهار خضوع و تواضع مى‏کند به کار مى‏رود.

ممکن است تضرع به معنای طلب حاجت همراه با اظهار ذلت باشد و به پستان حیوان از این نظر ضرع گفته شده است که حیوان هنگام شیر دادن به نوزادش چاره ای جز تسلیم شدن ندارد!

شرح:

وقتی انسان بخاطر گناه باب رزق را بروی خود می بندد بجای این که در تحلیل وضعیت نابسامان اقتصادیش درست عمل کند، خداوند را متهم به ستم می کند و او را مورد عتاب و سرزنش قرار می دهد. از او روی بر تافته و با اظهار زذلت و خوئاری نزد مخلوق، می خواهد مشکل مالی خود را حل کند.

انسان باید همین اظهار ذلت و خواری را به درگاه خداوند داشته باشد و از او بابت گناهان خصوصا گناهانی که موجب فقر و تنگدستی شده است توبه و طلب آمرزش کند تا با آمرزش این گناهان آنچه مانع جریان رزق شده است کناری رود و رزق آنگونه که قبلا ساری بود، جاری شود!

خداوند راه برگشت و جبران را توسط قرآن به انسان آموخته است آنگونه که توسط حضرت آدم اولین درس را به بشر داده است که توبه و برگشت از خطا باشد!

سلام علیکم – بسم الله


دعای استغفار بند 59

اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ یَکُونُ فِی اجْتِرَاحِهِ قَطْعُ الرِّزْقِ وَ رَدُّ الدُّعَاءِ وَ تَوَاتُرُ الْبَلَاءِ وَ وُرُودُ الْهُمُومِ وَ تَضَاعُفُ الْغُمُومِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.

بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که در ارتکاب آن قطع روزی، و رد شدن دعا و پی درپی آمدن بلا و روی آوردن ناراحتی ها، و مضاعف شدن غم هاست؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!

لغت:

اجتراحه (جرح) به معنای تأثیر یا ایجاد برش در طرفی بر خلاف آنچه طبع آن را اقتضاء می کند است. و نیز به معنای کسب و بدست آوردن هر آن چیزی است که با خروج از حد اعتدال حاصل می شود!

تواتر (وتر) به معنای پی هم بودن چیزی است به صورت فرد فرد!

الهموم (همم) به معنای تصمیم بر انجام کار و شروع در مقدمات آن است! ولی در صورتی به معنای حزن و اندوه است که فرد بداند این مقدمات او را به نتیچه نرساند.

الغموم (غمم) به معنای پوشش است در مقابل نور یا امثال آن مثل وسعت و صحت و سرور و زیبایی. «غمام» به معنی ابر نیز از همین ماده و معنی است!

شرح:

در بند فوق از گرفتاریهای دنیوی گناه سخن رفته است!

رزق هر انسانی مشخص شده است و زمانی فردی گناهی انجام می دهد این گناه رزق او را کاهش می دهد. و در عوض بعضی کارهای نیکو رزق را افزایش می دهند.

وقتی مرتبه ای از رزق قطع می شود فرد رو به دعا می آورد. ولی چون همچنان مشغول گناه خویش است و قصد برگشت و توبه هم ندارد دعایش بر می گردد و مستجاب نمی شود.

فرد گهنگاری که دچار مشکلات ضیق معیشت شده است وقتی از دعا بهره ای نبرد و دستان خویش را کوتاه از آسمان ببیند ناامیدی از بهود وضعیت بدی که دچارش شده است موجب سرازیر شدن انواع بلاها بسوی او می شود! بلاهایی که می توانست با کمک امید و مدیریت درست زندگی، از آمدنش جلوگیری نمود.

ورود پیآپی بلاها و مشکلات سبب می شود تلاشهای گنهکار برای کنترل مشکلات ناکام بماند و همین مسئله اندوه پیوسته او را بدنبال خواهد داشت!

اشتباه اصلی فرد گنهکار این است که برای ترک گناهی که می کند و پشیمانی از گناهانی که تا فرصت داشته است آنها را انجام داده است اقدامی را انجام نمی دهد. فکر میکند تا دچار مشکل شد بدون آسیب شناسی و بررسی و تحلیل علت اصلی مشکل رو به دعا می آورد و با دعا مشکلش را حل می نماید!

کار درست این است که این فرد، در دعای خویش از خداوند مهربان بخواهد تا او را یاری دهد تا بتواند مشکل اصلی خود را دریابد و بر رفع آن اقدام نماید! نه این که از خداوند حل مشکل و وسعت رزق را طلب کند. اینچنین دعایی رد خواهد شد!

انسانهای معتقد به دعا قرار نیست بخاطر این اعتقادشان از رشد باز بمانند. رشد در سایه تحلیل درست مشکلات و یاد گیری نحوه حل آنها و داشتن عزم برای رفع آن هاست!

وقتی عیب کار شناخته و راه رفع آن دانسته شود و برای رفع آن عیب تصمیم گرفته شود آن وقت در سایه این شناخت و آگاهی و عزم، رشد اتفاق می افتد!

البته همه مراحل فوق را باید در دعا از خداوند خواست! ولی نباید از خداوند خواست که همه اینکارها را خودش انجام دهد چون در این صورت رشدی صورت نخواهد گرفت!