هشت رذیله 127 / لجاجت 79 / توبه از لجاجت 74 / شرح دعای استغفار 73 (بند 65)
سلام علیکم – بسم الله
دعای استغفار بند 65
اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ لَحِقَنِی بِسَبَبِ عَتْبِی عَلَیْکَ فِی احْتِبَاسِ الرِّزْقِ عَنِّی وَ إِعْرَاضِی عَنْکَ وَ مَیْلِی إِلَى عِبَادِکَ بِالاسْتِکَانَةِ لَهُمْ وَ التَّضَرُّعِ إِلَیْهِمْ وَ قَدْ أَسْمَعْتَنِی قَوْلَکَ فِی مُحْکَمِ کِتَابِکَ فَمَا اسْتَکانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما یَتَضَرَّعُونَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که مرا به خاطر پرخاش و ناشکری و روگردانی از تو و رفتن در خانه ی بندگانت با خواری و ذلت در هنگام حبس رزق و بسته شدن در روزی در برگرفته، آن گاه که با زاری به سراغ بندگانت رفتم در حالی که کلامت را در کتاب محکمت به گوشم رسانده بودی که "آنان برای پروردگارشان اظهار خضوع و تضرّع نکردند." ؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!
لغت:
عتبی (عتب) به معنای گفتن سخنی به فردی به عنوان ملامت و مذمت و تحقیر آن با شدت تمام!
استکانوا (سکن، کون، کین) این واژه از ماده سکون به معنى ساکن شدن در هیئت خضوع و خشوع است، و در این صورت از باب افتعال خواهد بود که در اصل استکنوا بوده و فتحه کاف اشباع و تبدیل به الف و در نتیجه «استکانوا» شده است.
و بعضى گفته اند از ماده کون از باب استفعال است به معنى طلب استقرار در مکانى توام با خضوع و خشوع مىباشد، و به هر حال حالت تواضع بنده را در برابر پروردگار منعکس مىکند و اینکه بعضى آن را به معنى دعا ذکر کردهاند به خاطر آن است که دعا کردن یکى از مصادیق خضوع و تواضع است.
احتمال سومى نیز وجود دارد که از ماده کین (بر وزن عین) از باب استفعال باشد زیرا این ماده به معنى خضوع آمده است، و تمام این معانى نزدیک بهم مىباشد.
التضرع این واژه در اصل از ماده ضَرع به معنى پستان گرفته شده، بنا بر این فعل تضرع به معنى دوشیدن شیر از پستان مىآید، و از آنجا که به هنگام دوشیدن شیر انگشتها بر نوک پستان در جهات مختلف حرکت مىکنند، این کلمه در مورد کسى که با حرکات مخصوص خود اظهار خضوع و تواضع مىکند به کار مىرود.
ممکن است تضرع به معنای طلب حاجت همراه با اظهار ذلت باشد و به پستان حیوان از این نظر ضرع گفته شده است که حیوان هنگام شیر دادن به نوزادش چاره ای جز تسلیم شدن ندارد!
شرح:
وقتی انسان بخاطر گناه باب رزق را بروی خود می بندد بجای این که در تحلیل وضعیت نابسامان اقتصادیش درست عمل کند، خداوند را متهم به ستم می کند و او را مورد عتاب و سرزنش قرار می دهد. از او روی بر تافته و با اظهار زذلت و خوئاری نزد مخلوق، می خواهد مشکل مالی خود را حل کند.
انسان باید همین اظهار ذلت و خواری را به درگاه خداوند داشته باشد و از او بابت گناهان خصوصا گناهانی که موجب فقر و تنگدستی شده است توبه و طلب آمرزش کند تا با آمرزش این گناهان آنچه مانع جریان رزق شده است کناری رود و رزق آنگونه که قبلا ساری بود، جاری شود!
خداوند راه برگشت و جبران را توسط قرآن به انسان آموخته است آنگونه که توسط حضرت آدم اولین درس را به بشر داده است که توبه و برگشت از خطا باشد!