مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر
طبقه بندی موضوعی

گزیده بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی (97)

| جمعه, ۳ اسفند ۱۳۹۷، ۱۲:۲۳ ق.ظ

97/11/29 گزیده بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی

اعتماد امام خمینی به مردم تبریز برای خنثی نمودن توطئه دشمن بعد از انقلاب

در حوادث اوّل انقلاب -شما جوانها یادتان نیست- تبریزی‌ها شقّ‌القمر کردند به معنای واقعی کلمه؛ توطئه‌ای که دشمن در تبریز تدارک دیده بود، به دست خود مردم تبریز به بهترین وجه خنثی شد. همان وقتی که همه نگران بودند که تبریز چه خبر خواهد شد و دشمنان و ضدّانقلاب از اطراف لشکرکشی کرده بودند که بتوانند تبریز را از انقلاب جدا کنند، امام فرمودند -به این مضمون- که نگران نباشید؛ تبریزی‌ها خودشان جواب خواهند داد؛ همین هم شد. در آن روز، بعد در دفاع مقدّس، بعد در حوادث بعد، بعد در سال ۸۸، بعد در نهم دی -که همه‌ی کشور نهم دی [آمدند]، تبریز هشتم دی؛ یک روز جلوتر، زودتر- در همه جا پیشگام بودند الحمدلله. عزیزان من! در این گام دوّم هم پیشگام باشید و ان‌شاءالله خواهید بود.

شرمساری عده ای از گذشته انقلابی خود و افتخار مردم تبریز به یوم‌الله بیست‌ونهم بهمن

مردم تبریز به یوم‌الله بیست‌ونهم بهمن افتخار میکنند. ببینید! این نکته است، این خیلی مهم است. یک عدّه‌ای ضعیفند، بیچاره‌اند، منفعلند؛ یک روز هم ممکن است یک حرکت انقلابی کرده باشند [امّا] حالا زیر فشار توطئه‌ی دشمن و البتّه تمایلات دنیایی، از گذشته‌ی خودشان شرمسارند. مردم تبریز مثل اکثر ملّت ایران به گذشته‌ی انقلابیِ خودشان مفتخرند، افتخار میکنند؛ سرشان را بالا میگیرند، میگویند ما بودیم که این حرکت انقلابیِ چهلم را، اربعین‌ها را راه انداختیم؛ راست میگویند. و همین آمدنِ شما به اینجا و این اجتماع عظیم و پُرشور شما بخصوص جوانان عزیز، یکی از محورها و از نشانه‌های این افتخار بزرگ و پُرمعنا است.

راهپیمایی بیست و دوم بهمن چهل سالگی اقنلاب و دلها دست خداوند

ملّت ایران در بیست‌ودوّم بهمن امسال، کار بزرگی انجام دادند. من به شما عرض بکنم این حضور پُرحجم مردم در خیابانها را -که [طبق] گزارشی که به من دادند، در همه‌ی کشور یا در صدی نودوهشتِ شهرهای کشور، یا بیشتر، جمعیّت از سالهای قبل بیشتر بود؛ یک جاهایی پنجاه درصد بیشتر بود، یک جاهایی چهل درصد بیشتر بود، یک جاهایی سی درصد بیشتر بود- دشمن میبیند؛ البتّه کتمان میکنند در تبلیغات. در تبلیغات میگویند هزاران نفر آمدند در خیابانهای ایران؛ دیگر نمیگویند میلیون‌ها نفر و در همه‌ی شهرها مجموعاً ده‌ها میلیون آمدند در خیابان؛ دشمن این را نمیگوید امّا میفهمد. و در دنیا همه میدانند، آن کشوری که مردمش این‌ جور متّحد وسط میدان باشند، هیچ آسیبی از کِید دشمن نمیشود به او زد؛ این را همه میدانند. یعنی این حضور شما در صحنه‌ی سیاسی کشور و صحنه‌ی انقلابی کشور و یادبود بیست‌ودوّم بهمن سال ۵۷ در همه‌ی کشور، یک حرکت سیاسی و امنیّتی مهمّی بود که به وسیله‌ی ملّت ایران انجام گرفت. خدا را باید سپاسگزار بود؛ دلها دست خدا است. اِلَیکَ نُقِلَتِ الاَقدامُ وَ اِلَیکَ ... مُدَّتِ الاَعناق؛[1] دستها به سوی خدا دراز است، دلها دست خدا است، خدا مردم را آورد؛ از خدا سپاسگزاری میکنیم، از مردم عزیز هم با همه‌ی وجود سپاسگزاری میکنیم. مردم آمدند و همان شعارها را دادند.

«مرگ بر آمریکا» حرکتی روشنفکرانه، آگاهانه، انسانی و یعنی مرگ بر سلطه‌گری

«مرگ بر آمریکا» یعنی مرگ بر سلطه‌گری، مرگ بر تجاوزگری، مرگ بر دست‌درازی به حقوق ملّتها؛ معنایش این است. یک حرکت روشنفکرانه، آگاهانه، انسانی و پُرمعنا و پُرمضمون را مردم با این شعار در همه‌ جای کشور انجام دادند، که واقعاً جای سپاسگزاری است.

نسبت ضعف با نقلاب توسط انسانهای ضعیف

یک عدّه‌ای خودشان ضعیفند، خودشان منفعلند، میگویند انقلاب ضعیف شده؛ خودشان ضعیفند، قیاس به نفْس میکنند. خودشان دل باخته‌اند، دلشان را از دست داده‌اند، خیال میکنند این مردم همین ‌جور هستند. ضعفهای خودشان را به مردم نسبت میدهند؛ نه، مردم این [کسانی] هستند که شما در خیابانها روز بیست‌و‌دوّم بهمن مشاهده کردید. خداوند شماها را، ملّت ایران را، مجموعه‌ی پُرهمّتی که این جور با بصیرت از انقلاب خود، از نظام خود، از هویّت خود، از کشور خود دفاع میکند، مورد رحمت و لطف خودش قرار بدهد.

حادثه تروریستی زاهدان (سال 97) و عدم قدردانی عده ای از امنیت بدست آمده با خون شهیدان و تشییع جنازه عجیب اصفهانی ها

راجع به این جوانهای عزیزی است که در راه امنیّت کشور جانشان فدا شد. خب، ظاهر قضیّه این است که بیست سی نفر جوان به شهادت رسیدند. ما که خیلی شهید داده‌ایم امّا این نکته قابل تأمّل است و ما را باید آگاه کند، هشیار کند که امنیّت به چه قیمتی به دست می‌آید. ببینید! اینهایی که از امنیّت موجود کشور در کارشان، کاسبی‌شان، هنرشان، ورزششان، درس خواندنشان، در همه‌کارشان استفاده میکنند، آن وقت بعضی از همین استفاده‌کننده‌ها که نمک خوردند، نمکدان را میشکنند! این امنیّتی که ما در آن زندگی میکنیم، به این قیمت به دست می‌آید؛ به قیمت خون جوانان ما و بهترین جوانهای ما. درود خدا بر این جوانهای اصفهانی، درود ملائکه‌ی الهی بر آنها، درود خدا بر مردم شهیدپرور اصفهان که پریروز آن تشییع‌ جنازه‌ی عجیب را برای این جوانها به راه انداختند. مردم اصفهان هم جزو پیشگامان این نهضت و این حرکتند. این خیلی کار مهمّی است.
ما یادمان نرود که امنیّت چه جوری حفظ میشود؛ امنیّت مرزهای ما، امنیّت داخل کشور، امنیّت جادّه‌ها، امنیّت شهرها، امنیّت عجیب این همه جمعیّت در روز بیست‌و‌دوّم بهمن. با این جمعیّت عظیم در بیست‌و‌دوّم بهمن، این مراسمها با امنیّت به پایان برسد، چیز کوچکی است؟ این چیز کمی است؟ چه کسانی هستند اینهایی که امنیّت را حفظ میکنند برای ما؟ قدرشان را میدانیم؟ آنها را می‌شناسیم؟ درود خدا بر سپاه پاسداران و بقیّه‌ی عناصر حافظ امنیّت؛ بر نیروی انتظامی، بر ارتش و دیگران که این جور فداکاری میکنند و جانبازی میکنند. این انقلاب، این عزّت ملّی، این امنیّت، با این جانفشانی‌ها به دست آمده.

قیام بیست‌و‌نهم بهمن تبریز و شناخت وقت و عمل به آن دو عنصر مهم موفقیت و عدم وقت شناسی توابین

نکته‌ی مهم در باب قیام بیست‌و‌نهم بهمن تبریز -که واقعاً یک قیام بود؛ یک قیام به معنای واقعی کلمه؛ البتّه در یک شهر بود امّا اثر گذاشت بر روی تمامی کشور؛ همه را کشاند وارد میدان کرد و منتهی شد به آن انقلاب عظیم و مردمی- که خدا به آن برکت داد، این است که مردم تبریز توانستند وقت‌شناسی کنند، این یک، و اقدام بهنگام کنند، این دو. این دو عنصر خیلی مهم است. در همه‌ی حوادث شخصی و اجتماعی، این دو عنصر خیلی مهم است که [اگر] وقت را، موقع را بشناسیم، و بعد هم که شناختیم و فهمیدیم که وقت عمل است، آن عمل را بموقع و بهنگام انجام بدهیم، این موفّقیّت پیش خواهد آمد. اگر چنانچه این وقت‌شناسی نباشد، از اقتضای وقت غفلت بشود یا حرکت مقتضی بهنگام انجام نگیرد، آن وقت هر حرکتی که انجام بگیرد، بی‌فایده خواهد بود. نمونه‌اش در تاریخ توّابینند؛ توّابین آن جماعتی بودند که بعد از آنکه حادثه‌ی کربلا اتّفاق افتاد و امام حسینِ عزیزِ دل پیغمبر با آن وضع به شهادت رسید و آن ‌همه حادثه اتّفاق افتاد، اینها به جوشش آمدند که عجب، ما نشسته‌ایم؟ بلند شدند قیام کردند -عدّه‌ی زیادی هم بودند- رفتند، حکومت هم با اینها مقابل شد، همه‌ی آنها هم کشته شدند، شهید شدند، امّا آیا اثر کار صد نفر از آنها به قدر اثر کار آن غلامِ سیاهی است که در کربلا شهید شد؟ اثر صد نفر از آنها به قدر اثر یک نفر حبیب‌بن‌مظاهری است که در کربلا شهید شد؟ نه، [چون] کار را به وقت خودش انجام ندادند. اگر شماها میخواستید دفاع کنید از امام حسین، از پیغمبر، از حریم ولایت، از حرکت حق در مقابل باطلِ یزیدی، روز عاشورا باید [کاری] میکردید؛ وقت را از دست دادید! این تاریخ است؛ در تاریخ نمونه‌های این جوری فراوان داریم.

تشکیل دولت موقت در 15 بهمن 57 نشان وقت شناسی امام

من فراموش نمیکنم، اوّل انقلاب، امام روز دوازدهم بهمن که وارد تهران شدند، در بهشت زهرا فرمودند که من دولت تشکیل میدهم، وعده دادند که من دولت تشکیل میدهم؛ زمینه هم کاملاً آماده بود. به نظرم روز چهاردهم، پانزدهم بود، امام فرستادند دنبال ماها -چون مسئول فراهم ‌کردن مقدّمات تشکیل دولت، شورای انقلاب بود که ماها بودیم، بنده عضو شورای انقلاب بودم و چند نفر دیگر- رفتیم خدمت ایشان در مدرسه‌ی علوی. ایشان گفتند «آقا! چه شد پس؟ تشکیل دولت چه شد؟» یعنی مقدّمات را چرا فراهم نکردید؟ ببینید، این درست است؛ این وقت‌شناسی و استفاده‌ی از فرصت است. بعد هم همان فردایش یا پس‌فردایش دولت موقّت را معیّن کردند، حکم دادند و آن قضایا به آن شکل ادامه پیدا کرد. این وقت‌شناسی است.
 
مردم تبریز -که خدا به کار شماها که برکت داد، به خاطر این وقت‌شناسی بود- فهمیدند الان وقتی است که ضربه را وارد کنند. نظام حاکم با خطایی که کرد، مردم را به جوش و خروش انداخت، قضیّه‌ی قم اتّفاق افتاد، آنجا یک خطای دیگری کرد، عدّه‌ای از مردم قم را به شهادت رساند، زمینه آماده بود؛ این زمینه‌ی آماده چه جوری باید بُروز پیدا کند؟ بهترین مناسبت، چهلم بود. مردم تبریز این را فهمیدند؛ «چهلم»، شد مظهر حرکت و قیام و انقلاب. وقت را شناختند، از وقت هم به بهترین وجهی استفاده کردند؛ لذا خدا برکت داد. این درس است.

استفاده از ظرفتهای کشور طبق قوانین و مصلحت کشور معنی آتش به اختیار

ظرفیّتهای کشور خیلی بیش از آن چیزی است که در کاغذهای ما، در نوشته‌های ما، در گفته‌های ما آمده. هر جایی از کشور، [از جمله] همین آذربایجان شما و تبریز شما -که آقای امام جمعه‌ی محترم الان گفتند و درست گفتند- دریایی از ظرفیّتهای گوناگون اقتصادی و علمی و اجتماعی و هنری و بقیّه‌ی جنبه‌های زندگی‌ است؛ دریایی است از ظرفیّت؛ این ظرفیّتها باید شناخته بشود و از آنها استفاده بشود؛ چه کسی باید بکند این کار را؟ ما مسئولین؛ به عهده‌ی ما مسئولین است. البتّه اینکه میگویم ما مسئولین، معنایش این نیست که تکلیف از گردن جوانها برداشته است. معنای آتش به اختیاری که ما گفتیم، این است: یعنی همه‌ی جوانها، همه‌ی گروه‌های مؤمن در زمینه‌های مختلف، هر کاری که برایشان میسّر است، و مطابق با قوانین کشور و مصلحت کشور [است]، باید انجام بدهند و معطّل کسی نباید بمانند.[2]

ضعف دشمن و مشکلات داخلی و خارجی آمریکا

دشمن ما هم امروز ضعیف است. ببینید، نمیخواهیم ساده‌لوحی به خرج بدهیم؛ بنده بارها تکرار کرده‌ام و گفته‌ام «دشمن نتوان ضعیف و بیچاره شمرد[3]»، یعنی این جور نیست که ما از نقاط قوّتِ دشمن غفلت کنیم امّا وقتی که درست نگاه میکنیم، می‌بینیم دشمن گرفتار است؛ دشمنِ اصلی نظام جمهوری اسلامی که استکبار است، مظهرش رژیم متجاوز آمریکا است که امروز گرفتار است؛ هم گرفتار مسائل داخلی‌اش است، هم گرفتار مسائل خارجی‌اش است؛ گرفتار درگیری میان سران کشور است؛ با همدیگر اختلاف دارند سر قضایای مختلف که در خبرها می‌بینید؛ گرفتار بدهکاری عجیب و غریبِ دولت آمریکا است به مردم خودش و به کشورهای خارجی؛ یعنی اینها یک و نیم تریلیون دلار گرفتار وام و بدهکاری هستند؛ گرفتار مشکلات اجتماعی داخلش است. مردم آمریکا و جوانهایشان طبق اسنادی که خود‌شان میگویند -اینها اطّلاعات داخلی ما نیست؛ اطّلاعاتی است که از خود آنها گرفته‌ایم؛ در مطبوعاتشان، در بعضی از اسنادشان، اینها هست که در اختیار ما قرار گرفته- دچار افسردگی، دچار خودکشی [هستند]. قتل در آنجا بیشتر از همه‌ی دنیا [است]؛ در روز تعداد زیادی قتل در آمریکا انجام میگیرد؛ قتلهای مردم به دست همدیگر، قتلهای مردم به دست پلیس. اعتیاد و موادّ مخدّر؛ سالی صد میلیارد دلار هزینه‌ی موادّ مخدّر در آمریکا است؛ آمریکا پنجاه میلیارد دلار خرج میکند -اینها از آمارهای خودشان است- برای مبارزه‌ی با موادّ مخدّر در میان کشور و بی‌اثر [است]، اثر ندارد. روز‌به‌روز موادّ مخدّر آنجا رو به توسعه است؛ گرفتارند.
 
شما در سوریه وضعشان را ملاحظه کنید، در افغانستان وضعشان را ملاحظه کنید، در عراق وضعشان را ملاحظه کنید؛ همین گرفتاری‌ها اینها را عصبانی میکند و آن وقت شما می‌بینید آن دولتمردان ضعیف‌العقل یا واقعاً -همان طور که گفتیم- احمق درجه یک، عصبانی میشوند و علیه ملّت ایران بنا میکنند به فحّاشی کردن، بدگویی کردن؛ خودشان را به در و دیوار میزنند، کنفرانس ورشو را تشکیل میدهند[4]، به جایی نمیرسد؛ کشورهای همکار خودشان را، مزدورهای خودشان را، دولتهای مرعوب و ضعیف را دعوت میکنند به ورشو برای اینکه علیه جمهوری اسلامی ایران تصمیم‌گیری کنند، به نتیجه هم نمیرسد. اینها همه نشانه‌ی ضعف دشمن است. پس دشمن ضعیف است.

جنجال دشمن نشان ضعف او

وقتی دشمن ضعیف است، هارت و هورت زیاد میکند، جنجال زیاد میکند؛ این جنجال نبایستی توی دلِ فلان مسئول را خالی کند یا فلان جوان را دچار اشتباه و خطا بکند، و خیال کند که حالا چه خبر است؛ نه. آن روزی که این انقلاب یک نهال ضعیفی بود، همه‌ی اینها دست به یکی کردند تا این نهال ضعیف را از زمین بکَنند، نتوانستند؛ امروز آن نهال ضعیف به این درخت تناور، این شجره‌ی طیّبه‌ی عظیم تبدیل شده، هیچ غلطی نمیکنند؛ همان جمله‌ای که حضرت زینب به یزید فرمود: کِد کَیدَکَ وَ اسعَ‌ سَعیَکَ ...‌ فَوَاللهِ لا تَمحو ذِکرَنا؛[5] هر غلطی میتوانی بکنی بکن، [امّا] بدان که هیچ غلطی نمیتوانی بکنی. البتّه آبروی خیلی از سران کشورهای بظاهر مسلمان در این حوادث رفت، آبرویشان بر خاک ریخت؛ اینهایی که نشستند با رژیم صهیونیستی در ورشو و امثال آنجا علیه اسلام و مسلمین و جمهوری اسلامی با صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها هم‌پیمان شدند، آبرویی در بین ملّت خودشان هم ندارند؛ چه بعضی از این عربهای منطقه‌ی خلیج فارس، چه بعضی دیگر، بین ملّت خودشان هم آبرویی ندارند. اینها این جوری‌ هستند.

صبرُ، تدبیرُ، اتحاد و جدیت موجب حل مشکلات

عرض من این است: میگویم الان ما در نشاط چهل سالگی و آمادگی و قدرت لازم برای حرکت به طرف جلو هستیم، امکانات داریم، ظرفیّت داریم، همه‌‌ی این مشکلاتی که وجود دارد، قابل رفع است؛ گرانی قابل رفع است، کاهش ارزش ریال قابل رفع است، مشکل مسائل تولید داخلی قابل رفع است، همه‌‌ی اینها قابل رفع است؛ یک مقداری صبر، یک مقداری تدبیر، یک مقداری اتّحاد و اتّفاق، یک مقداری جدّیّت در حرکت و مانند اینها را لازم دارد. امکانات ما بسیار خوب، و دشمن هم در حال ضعف و ان‌شاءالله ضعیف‌تر شدنِ هر چه بیشتر [است]. از این فرصت باید استفاده کرد، مثل همان جوری که در بیست‌و‌نهم بهمن سال ۵۶ شما تبریزی‌ها از فرصت استفاده کردید، ضربه‌ی خودتان را وارد کردید، کار خودتان را کردید، اقدام خودتان را کردید.

توصیه به مسؤولین برای فریب نخوردن از دشمن

توصیه‌ به مسئولین کشور هم این است که دشمن را درست بشناسند، فریب خدعه‌‌ی دشمن را نخورند. دشمن از طرق مختلف وارد میشود؛ گاهی دندان نشان میدهد، گاهی مشت نشان میدهد، گاهی هم لبخند نشان میدهد؛ همه‌ی اینها به یک معنا است. لبخند دشمن هم مثل همان دندان نشان دادنِ دشمن است، فرقی نمیکند، دشمنی است: قَد بَدَتِ البَغضاءُ مِن أَفواهِهِم وَما تُخفی صُدورُهُم أَکبَرُ؛[6] آنچه در دلهای نجس و سرشار از بغض و کینه‌ی آنها وجود دارد از اسلام و مسلمین و بخصوص جمهوری اسلامی، خیلی بیشتر از آن چیزی است که در حرفهایشان ظاهر میشود. فریب دشمن را نخورند، خدعه‌ی دشمن را قبول نکنند. امروز شما ملاحظه میکنید که غربی‌ها به معنای واقعی کلمه دارند خدعه میکنند. حالا کار آمریکا که دیگر از خدعه گذشته و کاملاً آشکار و شمشیرازرو[بسته] است، [امّا] اروپایی‌ها هم دارند همین‌ جور با خدعه عمل میکنند. من نمیگویم چه کار کنند؛ دولتی‌ها بنشینند فکر کنند، [منتها] مواظب باشند مخدوع(و فریب خورده) نشوند، مواظب باشند فریب نخورند، از دشمن رودست نخورند، به امید اینکه بتوانیم یک کاری بکنیم، خودشان را و ملّت را دچار مشکل نکنند؛ هم فریب نخورند، هم از دشمن وحشت نکنند؛ بدانند که دست خدا بالای دستها است و خدای متعال طرف‌دار و پشتیبان ملّتی است که دین او را نصرت میکنند و یاری میکنند و این ملّت بحمدالله این کار را انجام خواهد داد.


[1]  مناقب آل ابی‌طالب، ج ۳، ص ۱۸۱
[2]  معظّمٌ‌له در پاسخ به شعار «ما همه‌ سرباز توایم خامنه‌ای، گوش به فرمان توایم خامنه‌ای» حضّار فرمودند: بونی که بیلیرم؛ قبلاً بویور می‌سیز، بنده بیلیرم. (این را که میدانم؛ قبلاً شما فرموده‌اید، بنده میدانم) خدا ان‌شاء‌الله خیرتان بدهد، خدا ان‌شاء‌الله حفظتان کند.
 
[3]  سعدی: دانی که چه گفت زال با رستم گرد / دشمن نتوان حقیرو بیچاره شمرد
[4]  کنفرانس «صلح و امنیّت خاورمیانه» که در تاریخ ۲۴ و ۲۵ بهمن سال جاری به دعوت آمریکا و در ورشو لهستان تشکیل گردید.
[5]  لهوف، ص ۱۸۵
[6]  آل عمران: 118

دعا در پایان مراسم عزاداری فاطمیه ۱۴۴۰

| جمعه, ۳ اسفند ۱۳۹۷، ۱۲:۱۴ ق.ظ

97/11/20 دعا در پایان مراسم عزاداری فاطمیه ۱۴۴۰

دعای رهبری

اللَّهُمَّ املَأ قُلوبَنا حُبّاً لَکَ، وَ خَشیَهً مِنکَ، وَ تَصدیقاً و ایماناً بِکَ، وَ فَرَقاً مِنکَ، وَ شَوقاً اِلَیکَ، یَا ذَا الجَلالِ وَ الاِکرامِ. اَللَّهُمَّ حَبِّب اِلَینا لِقَائَکَ، وَ اجعَل لَنا فِی لِقائِکَ خَیرَ الرَّحمَةِ وَ اَلبَرَکَةَ، و اَلحِقنا بِالصّالِحینَ، وَ لاَ تُؤَخِّرنا مَعَ الاَشرارِ، وَ اَلحِقنا بِصَالِحِ مَن مَضیٰ، وَ اجعَلنا مَعَ صَالِحِ مَن بَقِی، وَ خُذ بِنا سَبِیلَ الصّالِحینَ، وَ اَعِنَّا عَلیٰ أنفُسِنا بِمَا تُعینُ بِه الصّالحینَ عَلیٰ اَنفُسِهِم...

اَللَهُمَّ اَعطِنا نَصراً فی دینِکَ وَ قُوَّةً فی عِبادَتِکَ وَ فَهماً فی خَلقِکَ وَ کِفلَینِ مِن رَحمَتِک و بَیِّض وُجوهَنا بِنورِکَ وَ اجعَل رَغبَتَنا فیما عِندَکَ وَ تَوَفَّنا فی سَبیلِکَ عَلیٰ مِلَّتِکَ وَ مِلَّةِ رَسولِک.[1]

اللَّهُمَّ أَغْنِنَا عَنْ هِبَةِ الْوَهَّابِینَ بِهِبَتِکَ، وَ اکْفِنَا وَحْشَةَ الْقَاطِعِینَ بِصِلَتِکَ حَتَّی لَا نَرْغَبَ إِلَی أَحَدٍ مَعَ بَذْلِکَ، وَ لَا نَسْتَوْحِشَ مِنْ أَحَدٍ مَعَ فَضْلِکَ...

اللَّهُمَّ إِنَّمَا یَکْتَفِی الْمُکْتَفُونَ بِفَضْلِ قُوَّتِکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ محمدٍ، وَ اکْفِنَا، وَ إِنَّمَا یُعْطِی الْمُعْطُونَ مِنْ فَضْلِ جِدَتِکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعْطِنَا، وَ إِنَّمَا یَهْتَدِی الْمُهْتَدُونَ بِنُورِ وَجْهِکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اهْدِنَا...

اللَّهُمَّ کِدْ لَنَا وَ لَا تَکِدْ عَلَیْنَا، وَ امْکُرْ لَنَا وَ لَا تَمْکُرْ بِنَا، وَ أَدِلْ لَنَا وَ لَا تُدِلْ مِنَّا.[2]

 

پروردگارا از همه قبول کن؛ از مستمعین، از گویندگان، از فراهم‌آورندگان، از برادران عزیز خدمتگزار، از پاسداران و همه‌ی حضّار به کَرمت این توسل را در این چند شب مورد قبول قرار بده، پروردگارا به محمد و آل محمد قلب مقدس ولی‌عصر را از ما راضی کن، روح مطهر فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها را از ما راضی کن، معرفت کامل به آنها به ما عنایت بفرما، محبت آنها را در دل ما روزبه‌روز افزون‌تر بفرما، ما را از آنها در دنیا و آخرت جدا مفرما، پروردگارا مهمّات و مشکلات مردم را حل کن، پروردگارا این ملت را بر دشمنانش پیروز کن، پروردگارا به محمد و آل محمد خدمتگزاران را توفیق خدمت روزافزون به این ملت عنایت کن، پروردگارا ما را بر آنچه که مورد رضای تو است عارف و واقف و عامل بفرما، آنچه ما را از تو دور میکند ما را از او دور کن، تعجیل در فرج ولی‌عصر بفرما؛ ما، پدرانِ ما، مادرانِ ما، گذشتگانِ ما را مشمول رحمت و مغفرت خودت قرار بده. رحم الله من قرأ الفاتحة مع الصلوات.

 



[1]  الکافی، ثقة الاسلام کلینی، ج‌۲، ص۵۸۶، (دعای جامع از امام صادق علیه‌السلام).

ترجمه:

ابن أبی یعفور از حضرت صادق علیه السلام حدیث کند که میخواند: بارخدایا دل مرا سرشار از محبت خود و ترس از خودت و تصدیق و ایمان به تو و بیم و هراس از تو و اشتیاق به سویت کن، ا‌ی صاحب جلال و اکرام. بار خدایا لقائت را محبوب من گردان، و در لقائت برا‌ی من بهترین رحمت و برکت را قرار داده، و مرا به نیکان ملحق ساز، و با بدان به دنبال مینداز، و مرا به نیکان گذشته بپیوند، و با نیکان باقیمانده قرار ده، و به راه نیکوکارانم ببر، و مرا درباره خودم کمک کن بدان چه نیکان را درباره خودشان کمک کنی...

بار خدایا توفیق یار‌ی درباره دینت، و نیرویی در عبادتت و فهمی درباره آفریدگانت و دو بهره از رحمتت به‌من عطا فرما، و رو‌ی مرا به نور خود سپید [و روشن] گردان، و رغبت مرا [فقط] در آنچه نزد تو است قرار ده، و جان مرا در راه خودت بگیر (و بمیران] بر آئین خودت و آئین پیامبرت.

[2]  صحیفه سجادیه، دعای پنجم. (دعای امام سجاد علیه‌السلام برای خود و نزدیکانش)

ترجمه:

خدایا ما را به بخشش خود از بخشش دیگران بی‌نیاز ساز، و ترس گسستن دیگران را از ما با پیوستن ما به خودت کفایت فرما، تا با وجود عطا‌ی تو از دیگر‌ی نخواهیم، و با احسان تو از احد‌ی نهراسیم.

بار خدایا بدون شک بی‌نیازان به فضل قوّت تو بی‌نیازند، پس بر محمد و آلش درود فرست، و ما را از هر چه غیر خودت کفایت کن، و به حقیقت که بخشندگان از افزونی داده‌ها‌ی تو می‌بخشند، پس بر محمد و آلش درود فرست، و از نعمتت بر ما عطا کن، و همانا که -راه یافتگان- در پرتو نور ذات تو راه می‌یابند، پس بر محمد و آلش درود فرست، و ما را هدایت نما‌ی.

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست، و در هر کار به نفع ما چاره ساز و بر زیان ما چاره مساز، و به سود ما تدبیر کن و به ضرر ما تدبیر مفرما، و ما را چیرگی ده و دیگران را بر ما چیره مساز.

97/11/19 گزیده بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش

فداکاری نیروی هوایی در آغاز انقلاب (گودتای نوژه) و حضور این نیرو  محضر امام در 19 بهمن، رزق لایحتسب

نقش نیروی هوایی خیلی برجسته بود؛ اوّلین نقش نیروی هوایی در مسئله‌ی انقلاب همین قضیّه‌ی نوزدهم بهمن بود. این نوزدهم بهمن مثل خود انقلاب بود؛ همچنان‌ که انقلاب شگفتی‌ساز بود، نوزدهم بهمن هم شگفتی‌ساز بود. من آنجا بودم، وقتی از داخل خیابان داشتند می‌آمدند این جوانها؛ بعضی افسر، بعضی درجه‌دار و بسیاری همافر. بنده از آن بالا در یکی از ساختمانها که مشغول کار بودیم دیدم، خودم را رساندم به آنجا که امام تشریف داشتند، بعد اینها آمدند و بقیّه‌ی قضایا؛ شگفتی‌ساز بود به معنای واقعی کلمه؛ هم دشمن را ناامید کرد و روحیه‌اش را بشدّت تضعیف کرد، هم انقلابیّون را شاد کرد و روحیه‌شان را بشدّت تقویت کرد، واقعاً شگفتی بود؛ در واقع آمدن آن چند مجموعه -در مجموع مثلاً چند گروهان- از نیروی هوایی که آمدند در مدرسه ایستادند و سرود خواندند و سلام کردند به امام، این یک رزق لایُحتَسَب بود برای این انقلاب و برای مبارزین و برای امام بزرگوار -وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجًا * وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب[1]- این حقیقتاً رزق لایُحتَسَب بود؛ این یک مرحله بود.
 
مرحله‌ی بعد، واقعه‌ی شب بیست‌ویکم بهمن بود که کمتر گفته میشود؛ شب بیست‌ویکم بهمن نیروی هوایی به خاطر انتقام همین مسئله، مورد تهاجم تانکها قرار گرفت. و البتّه مردم به کمکشان رفتند، آنها هم محکم ایستادند و سلاحهای داخل انبار را دادند دست مردم، مردم را مسلّح کردند و غلبه کردند؛ تفنگ و جسم و فداکاری، بر تانک و تشکیلاتِ بشدّت خشم‌آلودی که به سراغ بچّه‌های نیروی هوایی آمده بود، غلبه کرد؛ این هم یک مرحله. من آن شب هم کاملاً یادم هست؛ جوانهای کشور در خیابانها، از جمله در خیابان ایران که ما آنجا بودیم، راه میرفتند و فریاد میزدند که «نیروی هوایی را دارند قتل‌عام میکنند، بریزید مردم، بیایید» و مانند اینها؛ و جوانها به کمک نیروی هوایی میرفتند؛ این هم یک مرحله.
 
یک مرحله‌ی دیگر، مسئله‌ی افشای توطئه‌ی کودتای پایگاه همدان -پایگاه شهید نوژه- بود؛ آن[جا] هم، افشای توطئه به وسیله‌ی یک افسر نیروی هوایی شد؛ یک افسر جوان خلبان نیروی هوایی -که من بعدها در دوران جنگ آن افسر را دیدم که جانباز هم شده بود- سحر، تقریباً نصف‌شب، آمد پیش من در منزل ما و گفت که یک چنین قضیّه‌ای است و بنا است [کودتا کنند]؛ ما هم باور نمیکردیم؛ این جوان نصف‌شب خودش را -حالا داستانش مفصّل است- به اینجا و آنجا، به در و دیوار زده بود که شاید بتواند دستش برسد به امام، به امام خبر بدهد؛ نشده بود، به او گفته بودند برو پیش فلانی؛ آمد پیش من و گفت که قضیّه این است. خسته، افتاده، کوفته، ترسیده، آمد، من هم عناصر اطّلاعاتی را احضار کردم، به آنها گفتم این ‌جور دارد میگوید؛ رفتند همان ‌روز [پیگیری کردند]. یعنی فردای آن روز قرار بود کودتا در تهران عملیّاتی بشود، یک جوان نیروی هوایی خنثی کرد همه‌ی اینها را. اینها چیزهایی است که جزو تاریخ ما است؛ متأسّفانه تاریخ انقلاب و تاریخ حوادث و نقش‌آفرینی‌های عجیبی که در این انقلاب شده، برای خیلی‌ها ناگفته و ناشنفته است؛ این را هم من پای نیروی هوایی حساب میکنم، به حساب نیروی هوایی مینویسم، این حرکت بزرگ را، این کار عظیم را که انجام داد.

نیروی هوایی و آغاز جهاد خودکفای

یک مسئله‌ی دیگر، مسئله‌ی جهاد خودکفایی است؛ جهاد خودکفایی، ابتکار نیروی هوایی بود؛ آن وقت من در وزارت دفاع بودم و مسئول کارهای نظامی بودم از طرف شورای انقلاب؛ خود ما هم پیشنهاد نکردیم، [بلکه] آنها پیشنهاد کردند؛ گفتند ما میتوانیم یک تشکیلاتی درست کنیم به نام جهاد خودکفایی؛ اسمش را هم خودشان گذاشتند؛ ما تأیید کردیم، تصویب کردیم، پشتیبانی کردیم وَالّا کار را خود جوانهای نیروی هوایی کردند. بینشان افسر بود، بینشان همافر بود، یک جمعی شدند و شروع کردند به تلاش کردن و جهاد خودکفایی در ارتش راه افتاد که خب لااقل شما -فنّی‌هایتان- میدانید که جهاد خودکفایی چه کار بزرگی را در طول این چند دهه در کشور انجام داده؛ این هم یکی از آثار و خصوصیّات نیروی هوایی.
... یکی از کارهای مهم، ساخت هواپیما [است]. اوّلین هواپیمای جنگی‌ای که در کشور ساخته شد، در نیروی هوایی ساخته شد؛ من آمدم آنجا بازدید کردم، دیدم؛ با استفاده از هواپیماهایی که داشتیم، یک تغییراتی دادند و کاری کردند و ساخت هواپیمای جنگنده‌ی دوکابینه در داخل کشور شروع شد. این کار در نیروی هوایی انجام گرفت که مهم بود؛ بعد هم تا این اواخر کارها ادامه داشت و این آخرین کار، پشتیبانی از مدافعان حرم است که کار بزرگی انجام گرفت؛ در این زمینه هم کار بزرگی انجام شد.

نیروی هوایی و اولین واکنش کوبنده جنگ تحمیلی

یک مسئله [دیگر]، اوّلین واکنش کوبنده در جنگ تحمیلی را نیروی هوایی انجام داد؛ روز دوّم جنگ -یعنی روز اوّل که خب آنها حمله کردند، فردا یا پس فردایش بود- با آن تعداد سورتی شگفت‌آور، حمله‌ی به بغداد کرد و حمله‌ی به عراق کرد که همه اصلاً متحیّر ماندند؛ دشمن انتظار نداشت. ما هم امکاناتمان فوق‌العاده کم بود، خیلی کم بود؛ یک مقدار امکانات نداشتیم، یک مقدار [هم] امکانات نمی‌شناختیم؛ داشتیم، نمی‌شناختیم؛ فرماندهان ما هنوز بلد نبودند. در عین حال یک رقم بالایی، مثلاً ۱۴۰ سورتی یا بیشتر، در یک روز رفتند عراق، در پاسخ به بمباران فرودگاه‌های ما، فرودگاه‌هایشان را، اینجا و آنجایشان را بمباران کردند. [بنابراین] اوّلین حرکت کوبنده در جنگ تحمیلی از طرف ارتش و نظام نیروی هوایی اتّفاق افتاد.

شهید ستاری و عبور نیروی هوایی در عملیات والفجر 8 از اروند و تصرف فاو

بعد هم در طول جنگ یک نمونه از فعّالیّتهای ارتش [عملیّات] والفجر هشت است. خدا رحمت کند شهید ستّاری را؛ شهید ستّاری آن وقت افسر فنّی بود، مسئول فنّی بود در نیروی هوایی، هنوز فرمانده نیرو هم نبود؛ کاری کرد در والفجر هشت که رزمندگان از اروند عبور کردند و رفتند آن طرف اروند و فاو را گرفتند و آن قضایای مهم که واقعاً آن حرکت دنیا را تکان داد. آنجا شهید ستّاری و همکارانش چند شبانه‌روز خواب به چشمشان نیامد؛ این دستگاه‌های پدافند را دائماً از اینجا منتقل میکردند به آن طرف، از آنجا منتقل میکردند به این طرف، مدام شلّیک میکردند، هواپیما می‌انداختند و جایشان را عوض میکردند برای اینکه هدف قرار نگیرند؛ کار فوق‌العاده‌ای کردند که اصلاً قابل توصیف نیست. آنهایی که اهل قلمند، آنهایی که اهل گفتنند، آنهایی که اهل سرودنند، اینها را باید بسرایند، اینها را باید بنویسند؛ اینها کارهای خیلی بزرگی است که انجام گرفته، ملّت ما هم غالباً -یعنی جوانهای ما- خبر ندارند از آنچه اتّفاق افتاده. یک نمونه‌اش حالا والفجر هشت بود، در موارد دیگر هم مواردی اتّفاق افتاده.

انقلاب اسلامی و به فعلیت رساندن استعدادها

خب، این حالا بخشی از گذشته‌ی شما جوانها است. خیلی از شما که دارید این حرفها را می‌شنوید، آن روزها را ندیده‌اید، درک نکرده‌اید، هنوز به دنیا نیامده بودید امّا اتّفاق افتاده؛ این تاریخ شما است، این گذشته‌ی شما است، این هویّت شما است؛ این هویّت را هر چه میتوانید حفظ کنید؛ حرف من این است. من میگویم مهم‌ترینِ کارها -که همه‌ی این چیزهایی که من گفتم و ده‌ها برابرِ این، ناشی از آن است- عبارت است از انسان‌سازی، نیروی انسانی؛ قوّت هویّت و شخصیّتِ یک جمع و انسانهایی که آن جمع را تشکیل میدهند؛ این از همه چیز مهم‌تر است؛ انسان‌سازی کنید. در نیروی هوایی یک جوانی مثل شهید بابایی درست شد، مثل شهید ستّاری درست شد و مثل بقیّه‌ی شهدایی که فراوانند -شهدای بزرگ- و همه‌ی اینها به برکت انقلاب اسلامی بود. در رژیم طاغوت استعدادها وجود داشت، امّا به فعلیّت نمیرسید؛ آنچه توانست مِسها را تبدیل کند به طلا، آنچه توانست بکلّی عنصرها را تغییر بدهد و جابه‌جا بکند و انسانها را به یک چنین شخصیّت‌های برجسته‌ای تبدیل کند، انقلاب اسلامی و حرکت عظیم ملّت ایران بود.

عدم تأثیر گله مندیها در برگشت ملت ایران از عزتی بدست آمده توسط انقلاب و لزوم رسیدن به قله برای رفع تهدیدها با انجام وظائف

خب، برداشت و تلقّی من امروز از مسائل گوناگون کشور، تلقّی‌ای است که در صحبتهای من کاملاً منعکس است، همه شنیده‌اید. تلقّی من، تلقّی خوش‌بینانه است؛ نه اینکه حوادث را نمی‌شناسم و نمیدانم، گرفتاری‌ها را نمیدانم، گرانی‌ها را نمیبینم؛ چرا، اینها همه چیزهای واضحی است، اطّلاعات و خبرها به ما خیلی بیشتر از خیلی جاهای دیگر هم میرسد امّا مجموعاً وقتی نگاه میکنم، میبینم ملّت ایران، امروز مثل یک قهرمان، مثل یک شخصیّت برتر در مقابل یک جبهه‌ی خصمِ دشمنِ خبیثِ حیله‌گر ایستاده و میداند میخواهد چه کار کند؛ مهم این است؛ ما میدانیم دنبال چه هستیم. آرمانها برای ما روشن است، هدفها روشن است. ملّت ایران با همه‌ی قدرت، پشت این انقلاب و پشت این نظام ایستاده؛ خب یک جاهایی گله‌مندی هم هست، یک جاهایی ناراحتی هم هست، توقّعات هم هست امّا این گله‌مندی‌ها، این توقّعات هرگز موجب نشده که ملّت ایران از استقلال، از عزّت، از سرفرازی‌ای که به وسیله‌ی انقلاب به دست آورده، رویگردان بشود و رویگردان نخواهد شد. ما اینجا همه وظیفه داریم.
 
تصویر من این است: شما یک کوهنوردی را فرض کنید که از یک گردنه‌ای دارد بالا میرود، بخش مهمّی از این گردنه‌ی سخت و لغزان و پیچ‌در‌پیچ و خطرناک را بالا رفته؛ تهدیدها زیاد بوده، [امّا] در مقابل تهدیدها مقاومت کرده و رفته، [چون] باید به قلّه برسد؛ تا به قلّه نرسد تهدیدها هست؛ به قلّه که رسید تهدیدها دیگر بی‌اثر میشود. باید همه همّت کنند؛ مخصوص نیروهای مسلّح نیست، مخصوص نیروی هوایی نیست، مخصوص بخشی از جامعه و بخشی از مسئولیّتها و بخشی از جوانها نیست؛ همه! همه در هر جا که هستند باید همّت کنند، کار کنند، تلاش کنند، وظایف خودشان را تشخیص بدهند، این مجموعه‌ی جدولِ وظایف را پُر کنند. این خانه‌های جدول، این‌ جوری پُر میشود: شما وظیفه‌ی خودت را انجام میدهی و یک خانه را پُر میکنی، دیگری خانه‌ی بعدی را پُر میکند، دیگری خانه‌ی خودش را پُر میکند. جدولِ این وظایف وقتی پُر شد، کار انجام میگیرد، تحقّق پیدا میکند، به مقصود میرسد؛ این وظیفه‌ی همه است.

بعد از جنگ احد و ایجاد دلهره کار دشمن

کار دشمن دلهره‌ افکندن است. کار دشمن این است که دلهره بیندازد، بترساند، ناامید کند؛ این کار دشمن است، کار شیطان است؛ مال امروز هم نیست، همیشه بوده؛ در طول تاریخ و در طول تاریخ اسلام. إِنَّما ذٰلِکُمُ الشَّیطانُ یُخَوِّفُ أَولِیاءَهُ -[آیه‌ی] قرآن است- این، شیطان است که دوستان و پیروان خودش را میترساند؛ فَلا تَخافوهُم وَ خافونِ إِن کُنتُم مُؤمِنینَ؛[2] [خدا میفرماید] شما که مؤمن هستید، از اولیای شیطان، از پیروان شیطان، از قدرتهایی که قدرتهای شیطانی هستند نترسید؛ از من بترسید، از انحراف از صراط مستقیم بترسید. اگر کسی از صراط مستقیم منحرف شد، این ترس دارد؛ چون وقتی شما از جادّه‌ی مستقیم و صحیح و خوب و درست منحرف شدید، می‌افتید در بیابان؛ از این بترسید امّا از دشمن اصلاً نترسید؛ از دشمن نترسید. یک جای دیگر [دارد]: فَلا تَخشَوهُم وَاخشَونِ؛[3] یا آن «قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم فَاخشَوهُم فَزادَهُم ... وَ قالوا حَسبُنَا اللَّهُ وَ نِعمَ الوَکیلُ»؛[4] ببینید آیات قرآن درس است، درس زندگی است، درس پیشرفت است. بعد از جنگ اُحد که مسلمانها شهید دادند و کسی مثل حمزه‌ی سیّدالشّهدا به شهادت رسید و افراد دیگری شهید شدند، مجروح شدند، زخمی شدند و بالاخره جنگ تمام شد و روز تمام شد و برگشتند مدینه، همین دَم مدینه بودند، همان بیرون مدینه در محلّ اُحد بودند و یک عدّه‌ای زخمی و یک عدّه‌ای ناراحت [بودند] که دشمن که از مدینه دور شده بود -چون در مرحله‌ی آخر بالاخره مسلمانها به دشمن ضربه زدند و دشمن را دور کردند- یک نقشه‌ای به خاطرش رسید و آن این بود که حالا که مسلمانها برگشتند مدینه و شمشیرها را زمین گذاشتند، اینها برگردند، یک‌دفعه حمله کنند و قضایا را تمام کنند و برای اینکه دلها را خالی کنند و بترسانند، خبر را هم به شکلی درز دادند که الان دشمنها میریزند، تا مردم بترسند؛ [خب] یک عدّه هم که مجروحند، یک عدّه هم که خسته‌اند. «قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم» آدمهای نفوذی‌ آمدند بین مردم گفتند که «بله، لشکر، بیرون مدینه منتظرند که به شما حمله کنند -فَاخشَوهُم- بترسید، پدرتان درمی‌آید، پدرتان درآمده است»؛ بعد پیغمبر فرمود که فقط آن کسانی که امروز در اُحد زخمی شدند، باید شمشیر دست بگیرند، بیایند بیرون؛ دیگران حق ندارند بیایند؛ ببینید، این[طور] است! شما زخمی شدید، همین شما که زخمی شدید و مجروح شدید، باید شمشیر دست بگیرید بیایید بیرون. یک عدّه‌ای زخمی شده بودند، مؤمن بودند دیگر، به پیغمبر ایمان داشتند، قبول داشتند پیغمبر را، [لذا] شمشیر دست گرفتند، رفتند بیرون، با آن جمعی که در نزدیکیِ مدینه -حالا مثلاً نیم ‌فرسخی، یک فرسخی- اجتماع کرده بودند، درگیر شدند، پدر آنها را درآوردند؛ فَانقَلَبوا بِنِعمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضلٍ لَم یَمسَسهُم سوءٌ.[5] اوّلش گفتند: قالوا حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیلُ، بعد رفتند «فَانقَلَبوا بِنِعمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضلٍ» و برگشتند، هم غنیمت آوردند، هم شکست دادند دشمن را، هم غنیمت گرفتند و سرافراز برگشتند؛ این منطق اسلام است.

لزوم جایگزینی ترس از دشمن با ترس از انحراف

آن که شما را وادار میکند که بترسید، مأیوس بشوید، ناامید بشوید، او شیطان است. امروز این شیطانها از طریق رادیو و تلویزیون و فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی و امثال اینها مرتّب مشغول کارند برای اینکه بترسید. نه، نترسید، فَلا تَخافوهُم،[6] از آنها نترسید؛ از انحراف از راه خدا بترسید که اگر چنانچه از راه مستقیم انحراف پیدا کردیم، سرنوشت ما سرنوشت کشورهایی است که زیر بال آمریکایند، سرنوشت عربستان است، سرنوشت رژیم شاه است که [در آن نوع کشورها] همه‌ی امکانات کشور متعلّق به دشمن [است] و ملّت، ذلیلِ در مقابل دشمن و بی‌پناه در مقابل دشمن.

غلبه نیروی هوایی بر ترس از دشمن در 19 بهمن 57 درس امروز

خب من احساس میکنم که این نوزدهم بهمن یک احساس وظیفه‌ی تسلّط بر نفس و احساس قدرت را به ما میدهد. روز نوزدهم بهمن [آن سال] هم همین‌ جور بود؛ نوزدهم بهمن آن جوانهایی که از نیروی هوایی پا شدند آمدند با امام بیعت کردند -خب تهدید میشدند دیگر؛ آن روز، تهدید بود؛ آن روز، هنوز رژیم طاغوت سرِ پا بود- اینها بر ترس خودشان غلبه کردند و به خدا امیدوار شدند و از شیطان نترسیدند. پنهان هم نبود؛ من یادم هست، این کاملاً جلوی چشمم است، خیلی‌هایشان کارتهای شناسایی‌شان را از جیبشان درآورده بودند، این ‌جور سردستشان گرفته بودند؛ یعنی ما این هستیم، اگر میخواهید ما را بشناسید، بشناسید. بر ترس غلبه کردند، امید به خدا را از دست [ندادند]. امروز هم چاره‌ی ملّت ایران و حرکت عظیم ملّت ایران این است؛ از جمله شما عزیزان؛ خب این راه‌پیمایی بیست‌ودوّم‌ بهمن هم همین ‌جور خواهد بود. حالا من درباره‌ی راه‌پیمایی دو سه نکته بعد عرض خواهم کرد؛ راه‌پیمایی بیست‌ودوّم بهمن به معنای واقعی کلمه دشمن‌شکن است، مظهر حرکت ملّی است. چهل سال است هر بیست‌و‌دوّم بهمنی [که می‌آید]، این ملّت می‌آیند در خیابان؛ نه فقط در تهران، در همه‌ی شهرهای کشور؛ نه ده‌ هزار نفر، بیست هزار نفر، [بلکه] جمعیّت‌های انبوه و عظیم؛ در یک مواردی جمعیّت‌های میلیونی! بنده معتقدم امسال این حرکت، پُرشکوه‌تر هم خواهد شد از سالهای قبل.

مرگ بر آمریکا یعنی مرگ بر ترامپ و دولت امریکا نه مردم آمریکا

رژیم آمریکا به معنای واقعی کلمه تجسّم شرارت است، تجسّم خشونت است، بحران‌ُساز است، جنگ‌آفرین است؛ نه فقط امروز، [بلکه] در طول این سالهایی که حالا ما یک مقدارش را خودمان شاهد بودیم، یک مقدار هم اینجا و آنجا خوانده‌ایم. حیاتِ رژیم آمریکا از اوایل -حالا نمیگویم آن اوّلِ اوّل؛ آن وقتی را که از انگلیس استقلال پیدا کردند نمیگویم، [بلکه] بعد از مدّتی- حیاتشان به این بوده که دست‌اندازی کنند به اینجا و آنجای دنیا برای حفظ و ایجاد و کسب منافع خودشان؛ ملّتها [هم] هیچ، زیر پا له بشوند! اصلاً مظهر شرارت است؛ آن وقت این [رژیم] به جمهوری اسلامی و ملّت ایران اهانت میکند. گله میکنند که چرا ملّت ایران میگویند «مرگ بر آمریکا»؛ اوّلاً بنده این را برای حضراتِ بزرگان آمریکایی روشن کنم؛ مرگ بر آمریکا یعنی مرگ بر ترامپ و جان بولتون و پمپئو! مرگ بر اینها یعنی مرگ بر سردمداران؛ ما به مردم آمریکا کاری نداریم؛ مرگ بر آمریکا یعنی مرگ بر شما چند نفر و آن گروهی که دارید اداره میکنید کشورتان را، مراد این است؛ حالا در این دوره اینها هستند، در دوره‌ی دیگر هم دیگران؛ بحث ملّت آمریکا نیست. ثانیاً تا وقتی که دولت آمریکا و رژیم آمریکا همین شرارت، همین دخالت، همین خباثت، همین رذالت را در اعمال خودش دارد، این مرگ بر آمریکا از دهان ملّت ایران نخواهد افتاد.

لزوم بی اعتمادی به آمریکا و اروپا و کور شدن تظاهر کنندگان توسط فرانسه مدعی حقوق بشر

خب این روزها در کشور صحبت، صحبت اروپایی‌ها و پیشنهادهای اروپایی است. من توصیه‌ام این است که به اروپایی‌ها هم اعتماد نکنید. در مورد آمریکا هم من از دو، سه سال پیش که این بحثهای مذاکرات مربوط به هسته‌ای برقرار بود دائماً، هم خصوصی به مسئولین میگفتم، هم در جلسات عمومی -در سخنرانی‌ها- مکرّر گفتم که من اعتمادی به اینها ندارم. به اینها اعتماد نکنید؛ به اینها اطمینان [نکنید]؛ به حرفشان، به قولشان، به امضایشان، به لبخندشان اعتماد نکنید، اینها مورد اعتماد نیستند. خب، حالا نتیجه این شده که خود مسئولینی که آن روز مذاکره میکردند، امروز دارند میگویند آمریکا غیر قابل اعتماد است! خب، از اوّل بایستی این غیر قابل اعتماد بودن را تشخیص میدادند و حرکت میکردند. امروز هم دارم راجع به اروپا میگویم «غیر قابل اعتمادند»؛ نمیگویم درباره‌ی مسائل مورد ابتلاء و مانند اینها ارتباط نداشته باشید با اینها؛ نه، بالاخره ما یک دولتی هستیم، یک حکومتی هستیم که الحمدلله مقتدریم، توانایی داریم؛ بحث سرِ این نیست، بحث سرِ این است که به اینها با چشم بدبینی نگاه کنید؛ اینها به هیچ چیز پابند نیستند. ببینید! در خیابانهای پاریس مردمشان را دارند کور میکنند -مردم تظاهرکننده‌ای که در خیابانهای پاریس دارند حرکت میکنند، به وسیله‌ی نیروهای مسلّحِ دولت فرانسه مورد تهاجم قرار میگیرند، بسیاری کور میشوند؛ یعنی این ‌جور با مردم خودشان رفتار میکنند- آن وقت از ما مطالبه‌ی حقوق بشر میکنند! خب، شما چه‌کاره‌اید؟ شما با حقوق بشر چه نسبتی دارید که از یک کشور دیگر، از یک ملّت دیگر مطالبه‌ی حقوق بشر کنید؟ شما اصلاً می‌شناسید حقوق بشر را؟ نه امروز می‌شناسند، نه در گذشته می‌شناختند، نه در تاریخشان می‌شناختند؛ اینها این ‌جوری‌اند. یعنی با کمال وقاحت می‌ایستند یک چیزی را مطالبه میکنند، طلبکاری میکنند، با لحن خیلی خودخواهانه و تکبّر‌آمیز هم [مطالبه] میکنند. نمیشود به اینها اعتماد کرد، نمیشود به اینها احترام گذاشت؛ اینها این ‌جوری‌ هستند. ما بارها دیده‌ایم در این قضایای مختلف؛ فرانسه یک‌ جور، انگلیس یک‌ جور، آن یکی یک‌ جور، آن یکی [دیگر]‌ یک‌ جور، هر کدام یک ‌جور؛ رفتارهایشان این‌ جوری است. البتّه با همه‌ی دنیا -بجز چند استثنا- ما ارتباط داریم و باز هم خواهیم داشت؛ لکن بایستی بدانیم که با چه کسی طرفیم، با چه کسی مذاکره میکنیم، با چه کسی قرار میبندیم، بر سر چه چیزی قرار میبندیم. این هم یک مطلب که لازم است.

شگفتی ساز و وحدت آفرین بودن راه‌پیمایی بیست‌ودوّم بهمن مثل خود انقلاب

امّا در مورد راه‌پیمایی؛ راه‌پیمایی در بیست‌ودوّم بهمن یکی از شگفتی‌سازی‌های انقلاب اسلامی است، واقعاً شگفتی‌ساز است؛ مثل خود انقلاب. جشن سالانه‌ی انقلابها در دنیا را -آنهایی که حالا انقلابی کردند و سالانه جشن انقلاب میگرفتند- ما لااقل در تلویزیون دیده بودیم که چند نفر آن بالا ایستاده‌اند و نیروهای مسلّح بیایند راه بروند و رژه بروند و فقط همین؛ جشن این بود. اینکه مردم چند ساعت بیایند در خیابانها، در هوای سرد زمستان که حالا شانس ملّت ایران، انقلابشان هم در بهمن بوده که هوا سرد است و برف است، برف باشد، باران باشد، سرد باشد، این جمعیّت‌های عظیمِ مردم راه بروند، سخنرانی گوش کنند، این کار چهل سال هم ادامه داشته باشد -بحث یک سال و دو سال که نیست، امسال سال چهلم است- خود این یکی از معجزات است که از شگفتی‌سازی‌های انقلاب عظیم اسلامی است. خب، این بایستی با قدرتِ تمام ادامه پیدا کند؛ این دشمن‌شکن است، خودِ این دشمن را مرعوب میکند. این نشان‌دهنده‌ی عزم ملّی است، عزم ملّت ایران را نشان میدهد؛ نشان‌دهنده‌ی حضورِ عمومی ملّت ایران در صحنه است. حضور ملّت در صحنه، برای دشمن شکننده است. این حضور بیست‌ودوّم بهمن نشان‌دهنده‌ی حضور عمده است؛ نشان‌دهند‌ه‌ی وحدت ملّی است، وحدت ملّی. اختلاف سلیقه وجود دارد امّا وقتی که پای انقلاب است و پای بیست‌ودوّم بهمن است و پای نظام جمهوری اسلامی است، این اختلاف سلیقه‌ها رنگ میبازد؛ همه می‌آیند در کنار هم.

لزوم وحدت ملی و پرهیز از شعار علیه دیگر شرکت کنندگان در راهپیمایی بیست و دوم بهمن

من اینجا یک سفارشی هم بکنم؛ گاهی در راه‌پیمایی بیست‌ودوّم بهمن دیده میشود که مثلاً ‌جنابعالی از فلان آقا خوشتان نمی‌آید، او هم آمده در راه‌پیمایی مثل شما، بنا میکنید علیه او تظاهرات کردن و شعار دادن؛ این درست نیست؛ یک اختلاف نظری است، بالاخره شما او را قبول ندارید به هر دلیلی، فلان مسئول را، فلان رئیس را، فلان آقا را شما قبول ندارید، خیلی‌خب، اشکال ندارد؛ امّا جای تسویه‌حساب، راه‌پیمایی بیست‌ودوّم بهمن نیست؛ این را من توصیه میکنم به همه؛ مواظب باشید، شعارهای خودتان را بدهید، کارهای خودتان را بکنید، مبنای خودتان را اگر مبنای منطقی است حفظ کنید امّا راه‌پیمایی را مظهر اختلافات قرار ندهید، مظهر درگیری و مانند اینها قرار ندهید؛ بگذارید این حرکت عظیم که نشان‌دهنده‌ی عزم ملّی و حضور ملّی و وحدت ملّی است، همین جور با همین عظمت باقی بماند.


[1]  طلاق: 2 و 3
[2]  آل عمران: 175
[3]  مائده: 3
[4]  آل عمران: 173
[5]  آل عمران: 174
[6]  آل عمران: 175

97/11/10 بیانات پس از زیارت مزار شهدای بهشت زهرای تهران

حفظ زیبایی طبیعی قبرستانها و پرهیز از یکسان سازی آنها

یکی از کارهای بدی که بعضی از مدیران گلزارهای شهدا انجام میدهند، این کار غلط یکسان‌سازی قبور شهدا است. این[جا] خوب است؛ همین درست است، بیایند صاحبان این شهدا، پدرانشان، مادرانشان، فرزندانشان،‌ همسرانشان، علامتی داشته باشند، عکسی داشته باشند، این خوب است. این شکل، شکل طبیعی است. هیچ لزومی ندارد که ما این [علامت‌ها] را صاف کنیم، به خیال اینکه میخواهیم زیباسازی کنیم. زیبایی هر جایی و هر چیزی به حَسَب خودش است؛ زیبایی انسان،‌ زیبایی باغ،‌ زیبایی قبرستان، زیبایی هر چیزی را باید به حَسَب خودش محاسبه کنیم.

97/11/03 گزیده بیانات در دیدار مسئولان و محققان ستاد توسعه علوم شناختی

شکر خداوند بخاطر آشناتر شدن بشر با صنع الهی

خدا را باید شکر کنیم که هر روزی که میگذرد، بشر به آشنایی با صُنع پروردگار نزدیک‌تر میشود. واقعاً بندگان خدا، انسانهای خداپرست که معتقدند به صانع و به توحید، باید خدا را شکر کنند که روز‌به‌روز این مسئله و این حقیقت برای انسانها، برای صاحبان فکر، برای همان کسانی که در قرآن از آنها به «لِقَومٍ ‌یَعقِلون[1]» و «لِقَومٍ یَتَفَکَّرون[2]» تعبیر شده، دارد واضح میشود. این نظم عجیب که از یک طرف، میلیاردها ستاره‌ی کهکشانی در آسمان، از آن طرف [دیگر] میلیاردها ذرّه‌ی کوچک تشکیل‌دهنده‌ی هسته‌ی یک اتم -که این را حالا اخیراً کشف کرده‌اند- از آن طرف [دیگر] این خصوصیّاتی که در ارتباطات مغزی وجود دارد، این پیچیدگی عجیب و عظیم، این نظمی که بر این مجموعه حاکم است، هر دلی را، هر انسانی را‌ که «مَن کانَ لَهُ قَلب[3]» -کسی که دل دارد- به خدا نزدیک میکند. باید خدا را شکر کنیم که این پیشرفتهای بشری، ما را به معرفت الهی نزدیک‌تر میکند؛ الحمد لله ربّ العالمین.

رشد علم سبب فتح بیشتر جهان هستی مصنوع الهی و آبادی زمین

این دانشهایی که بشر کشف میکند -حالا امروز علوم شناختی، که اینها جزو کشفیّات جدید بشر است؛‌ یک روزی مثلاً هفتاد هشتاد سال پیش، صد سال پیش، علومِ مربوط به اتم و کارکردهای اتم و امثال اینها- هر کدام از اینها یک دریچه‌ای است که به روی انسان باز میشود تا عالَم وجود را و هستی را که صُنع الهی است بیشتر بشناسد؛ این یک فتوح الهی است؛ اینها فتوحات الهیّه است؛ ما بایستی از این فتوح الهی استقبال کنیم،‌ استفاده کنیم. خداوند در قرآن میگوید که «وَ استَعمَرَکُم فیها[4]»؛ شما را در روی این زمین وادار کرده و از شما خواسته آباد کردنِ این زمین را. آباد کردن زمین به معنای آباد کردن جسم بی‌جان نیست بلکه به معنای مجموعه‌ی آن چیزی است که زمین حامل آن است که عمده وجود انسان است. این علوم -هم علومی که امروز بتدریج دارد کشف میشود، هم آنچه قبلاً کشف شده، و هم آن چیزهایی که بعدها کشف خواهد شد- ما را به این «اِستَعمَرَکُم فیها» نزدیک میکند.

تحول زندگی بشر با رشد علم

همچنان‌ که شما امروز از پدیده‌های ناشی از فنّاوری‌های برخاسته‌ی از علوم شناختی شگفت‌زده میشوید -علوم شناختی، یک فنّاوری‌هایی را به وجود می‌آورد؛ فرض بفرمایید ارتباط ذهن و مغز با ماشین؛ این یک چیزی نبوده که به ذهن کسی برسد [امّا] امروز این وجود دارد- چیزهای فراوان دیگری وجود خواهد یافت در آینده که همین‌ جور ما را شگفت‌زده خواهد کرد و امروز اصلاً به ذهنمان نمیرسد. هر کدام از این دریچه‌هایی که خدای متعال بر روی بشر باز میکند -دریچه‌های دانش، دریچه‌های علم- یک مرحله‌ای برای تحوّل بشر و تحوّل زندگی بشر است. همچنان که مثلاً فرض کنید در اوایل قرن بیستم که فیزیک رشد کرد و وارد میدان شد و علوم مرتبط با فیزیک، همه‌ی فضاهای علمی و صنعتی دنیا را گرفت، شما می‌بینید زندگی در آن روز با زندگی در این روز از زمین تا آسمان فرق کرده، پنجاه سال دیگر زندگی بشر با زندگی امروز بمراتب فرق خواهد کرد؛ دنیای دیگری خواهد شد، تحوّل بنیانی‌ای به وجود خواهد آمد؛ یعنی آنچه ما امروز با آن مواجه هستیم و خطرات امروز، تهدیدهای امروز، فرصتهای امروز، در پنجاه سال بعد از این ممکن است خطر نباشد، تهدید نباشد و فرصت نباشد؛ تهدیدهای جدیدی به وجود می‌آید، فرصتهای جدیدی به وجود می‌آید.
فرض کنید امروز مثلاً برای یک دولت و یک کشور در زمینه‌ی قدرت نظامی، خب بمب اتم مثلاً یک ابزار تعیین‌کننده است؛ ممکن است پنجاه سالِ دیگر وضع دنیا جوری بشود که اهمّیّت بمب اتم، مِن باب مثال مثل یک توپ اورلیکِن(نوعی توپ ضدّهوایی) امروز باشد، اصلاً هیچ اهمّیّتی نداشته باشد. یعنی کسی این طرف دنیا بنشیند و بمب اتمی را که مثلاً در پنج هزار کیلومتری، ده هزار کیلومتری در آن طرف دنیا است، خنثی کند یا منفجر کند با یک ابزار ویژه‌ای که امروز وجود ندارد و آن روز وجود خواهد داشت؛ یعنی دنیا متحوّل خواهد شد.

عقب افتادگی علمی سبب استعمار زدگی

هر ملّتی که امروز در زمینه‌ی این دانشهای جدید -که حالا این علوم شناختی و فنّاوری‌های مرتبط با علوم شناختی چیزهای جدید دنیایند دیگر؛ مثلاً بیست سی سال است که اینها وارد میدان دانش و علم و دانشگاه و پژوهشگاه شده‌اند- عقب بیفتد، سرنوشتش، سرنوشت آن ملّتهایی است که در آغاز انقلاب صنعتی عقب افتادند و سرنوشتشان شد استعمارزدگی، شد زیر دست بودن، شد فقیر ماندن، شد ذلیل شدن. اگر ما امروز در زمینه‌ی علوم شناختی و فنّاوری‌های شناختی تلاش نکنیم، کار نکنیم، حرکت جدّی نکنیم -چون دیگران دارند [کار] میکنند دیگر، با همه‌ی وجود دارند [تلاش] میکنند؛ امروز مثلاً فرض کنید ایشان نشان دادند که در زمینه‌ی هوش مصنوعی مثلاً ما چهاردهم هستیم در دنیا- اگر چنانچه یک ذرّه غفلت کنیم و خوابمان ببرد، بسرعت سقوط خواهیم کرد و پنجاه سالِ دیگر خواهیم شد پنجاهم، خواهیم شد صدم، یعنی دنیا از ما جلو می‌افتد و میرود. این نکته‌ی مهمّی است و باید همه به این توجّه کنند؛ هم شما دانشمندان و محقّقین و پژوهشگران باید به این توجّه کنید یعنی شما دیگر شب و روز نباید بشناسید، هم مسئولین کشور و دولتی‌ها باید توجّه کنند. اینکه بنده این ‌همه روی مسئله‌ی علم تکیه میکنم، به خاطر این است.

آغاز حرکت علمی بعد از انقلاب از زیر صفر و نیازمند حرکت پر شتاب دائم

الحمدلله در این پانزده شانزده سال، بیست سال -قریب بیست سال اخیر- حرکت علمی در کشور یک حرکت جدّی خوبی شده لکن این حرکت اگر از شتاب بیفتد، ما عقب میمانیم. حالا بعضی اوقات آمار میدهند، میگویند «آقا! شتاب حرکت ما مثلاً پانزده برابر متوسّط دنیا است»؛ خیلی خوب، این خیلی خوب است امّا کافی نیست؛ [چون] ما از زیر صفر شروع کردیم. ما بعد از نابودی رژیم طاغوت از زیر صفر تقریباً شروع کردیم و وقتی که از زیر صفر شروع میکنیم، برای اینکه برسیم به نقطه‌ی اوج، شتابمان بایستی زیاد باشد و در مدّت طولانی‌ای [هم] این شتاب باید زیاد باشد. این کافی نیست که الان شتاب ما مثلاً چند برابر متوسّط دنیا است؛ بله [هست] امّا این به‌ اصطلاح شدّت شتاب، بایستی بیست سال طول بکشد، سی سال باید طول بکشد تا ما بتوانیم به نقطه‌ی اوج برسیم؛ وَالّا اگر چنانچه ما نکنیم، [عقب میمانیم]. حالا این رشته‌های مربوط به علوم شناختی، یک مجموعه است، یک دستگاه علمی است؛ دستگاه‌های علمیِ دیگری بلافاصله به وجود خواهد آمد یعنی تولید خواهد شد؛ ذهن بشر که متوقّف نمیشود. آنهایی که در این زمینه‌های ابتدائی، در زیرساخت‌های علمی از ما جلو هستند، زودتر مسئله به ذهنشان میرسد، زودتر در صدد حلّش برمی‌آیند و زودتر به رتبه‌ی بالاتر میرسند لذا ما باید خودمان را بالا بکشیم. عرض من این است؛ اصرار بنده بر این است.
 
الحمدلله حالا در این زمینه ما پیشرفت کرده‌ایم؛ در بعضی زمینه‌های دیگر هم الحمدلله پیشرفتهایمان خوب بوده امّا هیچ دلخوش نباید باشیم -حالا دلخوش که عیب ندارد، دلخوش باشیم- یعنی به این قانع نباید باشیم؛ مطلقاً. باید توجّه کنیم که اگر ما امروز از این کاروان اندکی عقب ماندیم، قطعاً دیگر نخواهیم رسید؛ نباید بگذاریم که عقب بمانیم. یک شعری است که یادم نمی‌آید [امّا] مضمونش این است که داشتیم با کاروان میرفتیم، یک خاری در پای ما رفت، خم شدیم، نشستیم خار را از پایمان دربیاوریم، دیگر نرسیدیم به کاروان؛ این‌جوری است؛ یعنی کاروان پیشرفتِ دنیا این جوری است. تا شما نشستی که خار را از پایت دربیاوری، از راه عقب ماندی و دیگر نمیشود رسید؛ چون او هم دارد میدود؛ شما اگر میدوید، او هم دارد میدود. لذا نباید اصلاً توقّف وجود داشته باشد، بایستی به طور دائم حرکت کنیم. این یک نکته‌ی اساسی است که اصل کار را من تأکید میکنم، تأیید میکنم.

لزوم مایه گذاشتن از جان در مسیر پیشرفت علمی برای رضایت خداوند

و به شما دوستان (مسئولان و محققان ستاد توسعه علوم شناختی)، آقایان و کسانی که با شماها کار میکنند، دانشمندانتان، دانشجویانتان، پژوهشگرانتان عرض میکنم باید شماها از جانتان مایه بگذارید یعنی باید خسته نشوید، باید به طور جدّی دنبال بکنید؛ چون کار دست شما است، جلودارِ این کاروان و این قافله شما هستید و باید حرکت بکنید.
... و به خدا هم توکّل کنید و اطمینان کنید و نیّتتان را خدایی کنید. اینکه گفتم از جان مایه‌ بگذارید، خب آدم از جانش برای چه کسی مایه میگذارد؟ از جان نمیشود برای کسی مایه گذاشت، مگر برای خدا؛ برای خاطر اینکه در حساب الهی، حسنات محفوظ است. شما اگر چنانچه از آن وقتی که برایتان مقرّر شده که کار کنید، نیم ساعت بیشتر کار کردید و بهتر کار کردید و بادقّت‌تر کار کردید، ممکن است آن کسی که کار را به شما محوّل کرده اصلاً نفهمد و نداند امّا در محاسبات الهی ثبت میشود، هیچ چیز ضایع نمیشود؛ به این توجّه کنید.

تشکیل فرهنگستان فرانسه زمان تلاطمهای اجتماعی آن کشور

ببینید! یک مثال در ذهن من هست که اینجا یادداشت کرده‌ام تا به شما بگویم: فرهنگستان فرانسه یکی از مجموعه‌های علمیِ معروف و شاخص دنیا است؛ یعنی دویست سال است برترین دانشمندان فرانسه همیشه در فرهنگستان [هستند]؛ این فرهنگستان در وقتی تشکیل شده که دولت فرانسه یعنی کشور فرانسه، بیشترین تلاطمهای دوران تاریخِ خودش را داشته، یعنی دوران ناپلئون و جنگهای گوناگونی که ناپلئون در اروپا میکرد؛ یک روز با ایتالیا، یک روز با اتریش، یک روز با آلمان، یک روز با روسیه. در آن ‌وقت این فرهنگستان به‌ وجود آمده و تشکیل شده. بنابراین میشود. ما امروز آن‌ جور تلاطمها را هم نداریم، آن‌ جور مشکلات را هم نداریم و میتوانیم پایه‌های علمیِ مستحکمی را در کشور بگذاریم. این یک نکته‌.

لزوم استفاده از پیشرفت علمی دیگران و نیز سوء ظن به توصیه ها و برنامه های آنها و دیوارکشی ترامپ

یک نکته‌ی دیگر، دو توصیه است که من اینجا یادداشت کرده‌ام: یک توصیه این است که از همه‌ی توانایی‌های غربی‌ها و از همه‌ی امکانات آنها -که در این قضیّه پیشرفته هستند و جلوتر از ما هستند- باید بتوانیم استفاده کنیم. ما از شاگردی کردن و یاد گرفتن هرگز پرهیز نمیکنیم، از اینکه شاگرد باشیم ننگمان نمیکند؛ آنچه ننگمان میکند، این است که همیشه شاگرد بمانیم؛ آن را نمیخواهیم؛ وَالّا آنچه را آنها دارند، باید یاد بگیریم. این توصیه‌ی اوّل.
 
توصیه‌ی دوّم [اینکه] به توصیه‌های آنها و برنامه‌های آنها به هیچ وجه اعتماد نکنیم؛ این هم توصیه‌ی دوّم. شما خب ملاحظه کردید که این کارکرد و کاربرد دانشهای شناختی و به اصطلاح فنّاوری‌های شناختی، تمام عرصه‌های زندگی را در بر میگیرد. خب اگر چنانچه یک کشوری که یک روزی به خودش حق داده که برود فلان کشورِ دیگر را با زورِ اسلحه در تحت سلطه دربیاورد، حالا بخواهد از این دانش استفاده کند برای اینکه همان کشور را که یک روز با سلاح تصرّف کرده، با این ابزار تصرّف کند، این بعید است به نظر شما؟ بعید به نظر می‌آید؟ این ‌جوری است دیگر. بنابراین به توصیه‌ی او بایستی با سوءظن نگاه کرد. کشورهایی که امروز بیشترین بخش این سرمایه را دارند یعنی آمریکا و بعضی کشورهای اروپایی، اینها بیشترین جنایتها را در دنیا نسبت به بشریّت انجام داده‌اند. این است دیگر.
 
حالا این آقا میخواهد در مرز مکزیک دیوار بکشد؛ خب این سرزمین‌هایی که در شمال مرز مکزیک قرار دارد، همه‌ی اینها مال مکزیک است، یعنی این کالیفرنیا، تگزاس، این ایالتهای بزرگ، همه‌ی اینها مال مکزیک بوده و اصلاً مال مکزیک است؛ اینها را آمریکا با زور جنگ، با تفنگ، با آدمکشی از دست آنها گرفته و حالا میخواهد آنجا دیوار بکشد! بحث ترامپ هم نیست؛ بحث سیستم است، بحث مجموعه‌ی نظام و رژیم است. این سیستمی که میتواند یعنی به خودش حق میدهد که سرزمین یک کشوری را تصرّف کند، آیا به خودش حق نمیدهد که بر روی ذهن آنها اثر بگذارد؟ شما گفتید که [این فنّاوری] میتواند اضطراب و ترس را برطرف کند؛ [امّا] میتواند اضطراب و ترس‌ را هم ایجاد کند؛ میتواند در تصمیم‌گیری‌ها هم اثر بگذارد؛ اگر بتواند نمیکند این کار را؟ قطعاً میکند؛ یا آن کشورهای اروپایی: انگلیس یک ‌جور، فرانسه یک ‌جور، بقیّه‌ یک‌ جور؛ خب اینها سابقه‌ی بدی دارند در دنیا؛ ما بایستی همیشه به اینها [سوءظن داشته باشیم].
 
حالا به بنده میگویند شما سوء‌ظن دارید؛ البتّه یقیناً من سوء‌ظن دارم، [اصلاً] سوء‌یقین دارم، سوء‌ظن نیست امّا این سوءیقین یا سوء‌ظنّ من، ناشی از توهّم نیست، ناشی از واقعیّات است. خب من جزئیّات کارهای فرانسه در الجزایر را بدقّت میدانم، کارهای انگلیس و فرانسه در شمال آفریقا را، در کشورهای مختلف آفریقایی را میدانم، عملکرد انگلیس در هند را میدانم که اینها چه جنایتهایی مرتکب شده‌اند، در چین همین ‌جور، در بقیّه‌ی نقاط دنیا همین ‌جور؛ خب به این دولتها، به این سیستم‌ها، به این نظامها آیا میشود در برنامه‌ریزی‌های حسّاس و مهمّی مثل علوم شناختی اعتماد کرد؟ نمیشود.

لزوم هدف گذاری و بعد تعریف پروژه در ستاد علوم شناختی

شما بایستی خودتان، هدفهای خودتان را در این دانش معیّن کنید؛ در همه‌ی بخشهای علوم شناختی، اوّل شما هدف‌گذاری کنید تا ببینیم ما چه میخواهیم و دنبال چه هستیم، آن وقت بر اساس آن هدف‌گذاری، شما موضوع و پروژه تعریف کنید و بخواهید که دانشمند، دانشجو، پژوهشگر، جوان و مانند اینها این پروژه را [انجام بدهند]. این نباشد که شما مطالبه‌ی پروژه کنید بدون اینکه هدف‌گذاری کرده باشید؛ مثلاً فرض بفرمایید در دانشگاه‌ها کسانی به میل خودشان یک پروژه‌ای را تعریف کنند، بیایند با شما مثلاً بخواهند هماهنگ کنند، کار کنند که این پروژه اصلاً -به تعبیر فرنگی- روی پازل و مجموعه‌ی شما هیچ تأثیری نمیگذارد و این جدول شما را پُر نمیکند. شما اوّل جدولتان را تعریف کنید که چه میخواهید، چه کار میخواهید بکنید، بعد آن وقت خانه‌های این جدول را از فلان دانشگاه، از فلان پژوهشگاه و از آن مجموعه مطالبه کنید تا برای شما تهیّه کنند و بیاورند. پس بنابراین این هم توصیه‌ی دوّم ما است که به خودتان تکیه کنید، یک راهبرد بومی تعریف کنید برای پیشبرد این دانشها و بر اساس آن، کاربران را وادار کنید که کار کنند.
 

جلوگیری از گمراه کنندگی علوم شناختی با توجه داد به توحید

سعی هم بکنید این علوم حسّاس که با ذهن و فکر و استدلال و تصمیم و معرفت و مانند اینها ارتباط پیدا میکند، موجب گمراهی جوانها نشود؛ حواستان باشد! جوری حرکت بکنید، با مبنائی حرکت بکنید که همان طور که در اوّل صحبت عرض کردم و در آغاز این برنامه هم آقای دکتر خرّازی نوشته بودند از قول امیرالمؤمنین، آشنایی با این علوم و وارد شدن در این عرصه ما را با خدا بیشتر آشنا کند، جوانهای ما را با توحید و با معرفت الهی بیشتر آشنا کند؛ سعی‌تان این باشد. اگر این را هدف قرار دادید، آن وقت هر یک ساعتی که صرف میکنید، یک حسنه‌ی ماندگار است و پاداش الهیِ آن، پاداشِ بسیار عظیمی خواهد بود ان‌شاء‌الله. ما هم دعا میکنیم که ان‌شاء‌الله خدا شماها را موفّق بدارد و باز هم از آقای دکتر ستّاری، آقای دکتر خرّازی و بقیّه‌ی آقایان تشکّر میکنیم.


[1]  بقره: 164 و هفت جای دیگر
[2]  یونس: 24 و شش جای دیگر
[3]  ق: 37
[4]  هود: 61

گزیده بیانیه «گام دوم انقلاب» خطاب به ملت ایران

| پنجشنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۷، ۱۲:۱۹ ق.ظ

97/11/24 گزیده بیانیه «گام دوم انقلاب» خطاب به ملت ایران

شعارهای فطری و ماندگار انقلاب دینی: آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری

برای همه چیز میتوان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است؛ آنها هرگز بی‌مصرف و بی‌فایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همه‌ی عصرها با آن سرشته است. آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری، هیچ یک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دوره‌ای بدرخشد و در دوره‌ای دیگر افول کند. هرگز نمیتوان مردمی را تصوّر کرد که از این چشم‌اندازهای مبارک دل‌زده شوند. هرگاه دل‌زدگی پیش آمده، از روی‌گردانی مسئولان از این ارزشهای دینی بوده است و نه از پایبندی به آنها و کوشش برای تحقّق آنها.

انقلاب و جمع بین: نقد پذیری و تجدید ناپذیری؛ نظام سازی و جوشش انقلابی؛ دوری از تحجر و پایبند اصول

انقلاب اسلامی همچون پدیده‌ای زنده و بااراده، همواره دارای انعطاف و آماده‌ی تصحیح خطاهای خویش است، امّا تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست. به نقدها حسّاسیّت مثبت نشان میدهد و آن را نعمت خدا و هشدار به صاحبان حرفهای بی‌عمل میشمارد، امّا به هیچ بهانه‌ای از ارزشهایش که بحمدالله با ایمان دینی مردم آمیخته است، فاصله نمیگیرد. انقلاب اسلامی پس از نظام‌سازی، به رکود و خموشی دچار نشده و نمیشود و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری نمی‌بیند، بلکه از نظریّه‌ی نظام انقلابی تا ابد دفاع میکند.
 
جمهوری اسلامی، متحجّر و در برابر پدیده‌ها و موقعیّتهای نو به نو، فاقد احساس و ادراک نیست، امّا به اصول خود بشدّت پایبند و به مرزبندی‌های خود با رقیبان و دشمنان بشدّت حسّاس است. با خطوط اصلی خود هرگز بی‌مبالاتی نمیکند و برایش مهم است که چرا بماند و چگونه بماند. بی‌شک فاصله‌ی میان بایدها و واقعیّتها، همواره وجدانهای آرمانخواه را عذاب داده و میدهد، امّا این، فاصله‌ای طی‌شدنی است و در چهل سال گذشته در مواردی بارها طی شده است و بی‌شک در آینده، با حضور نسل جوان مؤمن و دانا و پُرانگیزه، با قدرت بیشتر طی خواهد شد.

انقلاب، مهربان و مقتدر

انقلاب اسلامی ملّت ایران، قدرتمند امّا مهربان و باگذشت و حتّی مظلوم بوده است. مرتکب افراط‌ها و چپ‌روی‌هایی که مایه‌ی ننگ بسیاری از قیامها و جنبشها است، نشده است. در هیچ معرکه‌ای حتّی با آمریکا و صدّام، گلوله‌ی اوّل را شلّیک نکرده و در همه‌ی موارد، پس ‌از حمله‌ی دشمن از خود دفاع کرده و البتّه ضربت متقابل را محکم فرود آورده است. این انقلاب از آغاز تا امروز نه بی‌رحم و خون‌ریز بوده و نه منفعل و مردّد. با صراحت و شجاعت در برابر زورگویان و گردنکشان ایستاده و از مظلومان و مستضعفان دفاع کرده است. این جوانمردی و مروّت انقلابی، این صداقت و صراحت و اقتدار، این دامنه‌ی عمل جهانی و منطقه‌ای در کنار مظلومان جهان، مایه‌ی سربلندی ایران و ایرانی است، و همواره چنین باد.

نسل جوان و لزوم عبرت گیری از گذشته و پرهیز از شنیدن حقیقت از دشمن

عزیزان! نادانسته‌ها را جز با تجربه‌ی خود یا گوش سپردن به تجربه‌ی دیگران نمیتوان دانست. بسیاری از آنچه را ما دیده و آزموده‌ایم، نسل شما هنوز نیازموده و ندیده است. ما دیده‌ایم و شما خواهید دید. دهه‌های آینده دهه‌های شما است و شمایید که باید کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هرچه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنا فداه) است، نزدیک کنید. برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربه‌ها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت. دشمنان انقلاب با انگیزه‌ای قوی، تحریف و دروغ‌پردازی درباره‌ی گذشته و حتّی زمان حال را دنبال میکنند و از پول و همه‌ی ابزارها برای آن بهره میگیرند. رهزنان فکر و عقیده و آگاهی بسیارند؛ حقیقت را از دشمن و پیاده‌نظامش نمیتوان شنید.
 

انقلاب اسلامی برخواسته از صفر: رژیم پهلوی مورد حمایت استکبار جهانی، بدون هیج تجربه پیشین، تبدیل جهان به سه قطب و بعد دو قطب

انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن، از نقطه‌ی صفر آغاز شد؛ اوّلاً: همه‌چیز علیه ما بود، چه رژیم فاسد طاغوت که علاوه ‌بر وابستگی و فساد و استبداد و کودتایی بودن، اوّلین رژیم سلطنتی در ایران بود که به دست بیگانه -و نه به زور شمشیر خود- بر سرِ کار آمده بود، و چه دولت آمریکا و برخی دیگر از دولتهای غربی، و چه وضع بشدّت نابسامان داخلی و عقب‌افتادگی شرم‌آور در علم و فنّاوری و سیاست و معنویّت و هر فضیلت دیگر.
 
ثانیاً: هیچ تجربه‌ی پیشینی و راه طی‌شده‌ای در برابر ما وجود نداشت. بدیهی است که قیامهای مارکسیستی و امثال آن نمیتوانست برای انقلابی که از متن ایمان و معرفت اسلامی پدید آمده است، الگو محسوب شود. انقلابیون اسلامی بدون سرمشق و تجربه آغاز کردند و ترکیب جمهوریّت و اسلامیّت و ابزارهای تشکیل و پیشرفت آن، جز با هدایت الهی و قلب نورانی و اندیشه‌ی بزرگ امام خمینی، به دست نیامد. و این نخستین درخشش انقلاب بود.
 
پس آ‌نگاه انقلاب ملّت ایران، جهان دو قطبی آن روز را به جهان سه قطبی تبدیل کرد و سپس با سقوط و حذف شوروی و اقمارش و پدید آمدن قطبهای جدید قدرت، تقابل دوگانه‌ی جدید «اسلام و استکبار» پدیده‌ی برجسته‌ی جهان معاصر و کانون توجّه جهانیان شد. از سویی نگاه امیدوارانه‌ی ملّتهای زیر ستم و جریانهای آزادیخواه جهان و برخی دولتهای مایل به استقلال، و از سویی نگاه کینه‌ورزانه و بدخواهانه‌ی رژیم‌های زورگو و قلدرهای باج‌طلب عالم، بدان دوخته شد. بدین گونه مسیر جهان تغییر یافت و زلزله‌ی انقلاب، فرعونهای در بسترِ راحت آرمیده را بیدار کرد؛ دشمنی‌ها با همه‌ی شدّت آغاز شد و اگر نبود قدرت عظیم ایمان و انگیزه‌ی این ملّت و رهبری آسمانی و تأییدشده‌ی امام عظیم‌الشّأن ما، تاب آوردن در برابر آن همه خصومت و شقاوت و توطئه و خباثت، امکان‌پذیر نمیشد.
 
به رغم همه‌ی این مشکلات طاقت‌فرسا، جمهوری اسلامی روز به روز گامهای بلندتر و استوارتری به جلو برداشت. این چهل سال، شاهد جهادهای بزرگ و افتخارات درخشان و پیشرفتهای شگفت‌آور در ایران اسلامی است. عظمت پیشرفتهای چهل‌ساله‌ی ملّت ایران آنگاه بدرستی دیده میشود که این مدّت، با مدّتهای مشابه در انقلابهای بزرگی همچون انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر شوروی و انقلاب هند مقایسه شود. مدیریّتهای جهادی الهام گرفته از ایمان اسلامی و اعتقاد به اصل «ما میتوانیم» که امام بزرگوار به همه‌ی ما آموخت، ایران را به عزّت و پیشرفت در همه‌ی عرصه‌ها رسانید.

عنصر اراده ملی، جان مایه ی پیشرفت همه جانبه

انقلاب به یک انحطاط تاریخی طولانی پایان داد و کشور که در دوران پهلوی و قاجار بشدّت تحقیر شده و بشدّت عقب مانده بود، در مسیر پیشرفت سریع قرار گرفت؛ در گام نخست، رژیم ننگین سلطنت استبدادی را به حکومت مردمی و مردم‌سالاری تبدیل کرد و عنصر اراده‌ی ملّی را که جان‌مایه‌‌ی پیشرفت همه‌جانبه و حقیقی است در کانون مدیریّت کشور وارد کرد؛ آنگاه جوانان را میدان‌دار اصلی حوادث و وارد عرصه مدیریّت کرد؛ روحیه‌ و باور «ما میتوانیم» را به همگان منتقل کرد؛ به برکت تحریم دشمنان،‌ اتّکاء به توانایی داخلی را به همه آموخت و این منشأ برکات بزرگ شد.

برکات انقلاب و روحیه «ما می توانیم»: امنیت کشور، پیشرفت علمی، مشارکت سیاسی و بینش سیاسی مردم (در مسئله فلسطین و آمریکا و دیگر دولتهای مستکیر)، عدالت اجتماعی، افزایش اخلاق و معنویت، برجسته شدن ابهت ایستادگی مقابل مستکبران خصوصا آمریکا

(انقلاب) روحیه‌ و باور «ما میتوانیم» را به همگان منتقل کرد؛ به برکت تحریم دشمنان،‌ اتّکاء به توانایی داخلی را به همه آموخت و این منشأ برکات بزرگ شد.
 
اوّلاً: ثبات و امنیّت کشور و تمامیّت ارضی و حفاظت از مرزها را که آماج تهدید جدّی دشمنان قرار گرفته بود ضمانت کرد و معجزه‌ی پیروزی در جنگ هشت‌ساله و شکست رژیم بعثی و پشتیبانان آمریکایی و اروپایی و شرقی‌اش را پدید ‌آورد.
 
ثانیاً: موتور پیشران کشور در عرصه‌ی علم و فنّاوری و ایجاد زیرساخت‌های حیاتی و اقتصادی و عمرانی شد که تا اکنون ثمرات بالنده‌ی آن روز به روز فراگیرتر میشود. هزاران شرکت دانش‌بنیان، هزاران طرح زیرساختی و ضروری برای کشور در حوزه‌های عمران و حمل و نقل و صنعت و نیرو و معدن و سلامت و کشاورزی و آب و غیره، میلیون‌ها تحصیل‌کرده‌ی دانشگاهی یا در حال تحصیل، هزاران واحد دانشگاهی در سراسر کشور، ده‌ها طرح بزرگ از قبیل چرخه‌ی سوخت هسته‌ای، سلّول‌های بنیادی، فناوری نانو، زیست‌فنّاوری و غیره با رتبه‌های نخستین در کلّ جهان، شصت برابر شدن صادرات غیرنفتی، نزدیک به ده برابر شدن واحدهای صنعتی، ده‌ها برابر شدن صنایع از نظر کیفی، تبدیل صنعت مونتاژ به فنّاوری بومی، برجستگی محسوس در رشته‌های گوناگون مهندسی از جمله در صنایع دفاعی، درخشش در رشته‌های مهم و حسّاس پزشکی و جایگاه مرجعیّت در آن و ده‌ها نمونه‌ی دیگر از پیشرفت، محصول آن روحیه و آن حضور و آن احساس جمعی است که انقلاب برای کشور به ارمغان آورد. ایرانِ پیش ‌از انقلاب، در تولید علم و فنّاوری صفر بود، در صنعت به‌جز مونتاژ و در علم به‌جز ترجمه هنری نداشت.
 
ثالثاً: مشارکت مردمی را در مسائل سیاسی مانند انتخابات، مقابله با فتنه‌های داخلی، حضور در صحنه‌های ملّی و استکبارستیزی به اوج رسانید و در موضوعات اجتماعی مانند کمک‌رسانی‌ها و فعّالیّتهای نیکوکاری که از پیش ‌از انقلاب آغاز شده بود، افزایش چشمگیر داد. پس ‌از انقلاب، مردم در مسابقه‌‌ی خدمت‌رسانی در حوادث طبیعی و کمبودهای اجتماعی مشتاقانه شرکت میکنند.
 
رابعاً: بینش سیاسی آحاد مردم و نگاه آنان به مسائل بین‌المللی را به گونه‌ی شگفت‌آوری ارتقاء داد. تحلیل سیاسی و فهم مسائل بین‌المللی در موضوعاتی همچون جنایات غرب بخصوص آمریکا، مسئله‌ی فلسطین و ظلم تاریخی به ملّت آن، مسئله‌ی جنگ‌افروزی‌ها و رذالتها و دخالتهای قدرتهای قلدر در امور ملّتها و امثال آن را از انحصار طبقه‌ی محدود و عزلت‌‌گزیده‌ای به نام روشنفکر، بیرون آورد؛ این گونه روشنفکری میان عموم مردم در همه‌ی کشور و همه‌ی ساحتهای زندگی جاری شد و مسائلی از این دست حتّی برای نوجوانان و نونهالان، روشن و قابل فهم گشت.
 
خامساً: کفّه‌ی عدالت را در تقسیم امکانات عمومی کشور سنگین کرد. نارضایتی این حقیر از کارکرد عدالت در کشور به دلیل آنکه این ارزش والا باید گوهر بی‌همتا بر تارک نظام جمهوری اسلامی باشد و هنوز نیست، نباید به این معنی گرفته شود که برای استقرار عدالت کار انجام نگرفته است. واقعیّت آن است که دستاوردهای مبارزه با بی‌عدالتی در این چهار دهه، با هیچ دوره‌ی دیگر گذشته قابل مقایسه نیست. در رژیم طاغوت بیشترین خدمات و درآمدهای کشور در اختیار گروه کوچکی از پایتخت‌نشینان یا همسانان آنان در برخی دیگر از نقاط کشور بود. مردم بیشتر شهرها بویژه مناطق دوردست و روستاها در آخر فهرست و غالباً محروم از نیازهای اوّلیه‌ی زیرساختی و خدمت‌رسانی بودند. جمهوری اسلامی در شمار موفّق‌ترین حاکمیّتهای جهان در جابه‌جایی خدمت و ثروت از مرکز به همه جای کشور، و از مناطق مرفّه‌نشین شهرها به مناطق پایین‌دست آن بوده است. آمار بزرگ راه‌سازی و خانه‌سازی و ایجاد مراکز صنعتی و اصلاح امور کشاورزی و رساندن برق و آب و مراکز درمانی و واحدهای دانشگاهی و سدّ و نیروگاه و امثال آن به دورترین مناطق کشور، حقیقتاً افتخارآفرین است؛ بی‌شک این همه، نه در تبلیغات نارسای مسئولان انعکاس یافته‌ و نه زبان بدخواهان خارجی و داخلی به آن اعتراف کرده است؛ ولی هست و حسنه‌ای برای مدیران جهادی و با اخلاص نزد خدا و خلق است. البتّه عدالت مورد انتظار در جمهوری اسلامی که مایل است پیرو حکومت علوی شناخته شود، بسی برتر از اینها است و چشم امید برای اجرای آن به شما جوانها است که در ادامه بدان خواهم پرداخت.
 
سادساً: عیار معنویّت و اخلاق را در فضای عمومی جامعه بگونه‌ای چشمگیر افزایش داد. این پدیده‌ی مبارک را رفتار و منش حضرت امام خمینی در طول دوران مبارزه و پس ‌از پیروزی انقلاب، بیش ‌از هر چیز رواج داد؛ آن انسان معنوی و عارف و وارسته از پیرایه‌های مادّی، در رأس کشوری قرار گرفت که مایه‌های ایمان مردمش بسی ریشه‌دار و عمیق بود. هرچند دست تطاول تبلیغات مروّج فساد و بی‌بندوباری در طول دوران پهلوی‌ها به آن ضربه‌های سخت زده و لجنزاری از آلودگی اخلاقی غربی را به درون زندگی مردم متوسّط و بخصوص جوانان کشانده بود، ولی رویکرد دینی و اخلاقی در جمهوری اسلامی، دلهای مستعد و نورانی بویژه جوانان را مجذوب کرد و فضا به سود دین و اخلاق دگرگون شد. مجاهدتهای جوانان در میدانهای سخت از جمله دفاع مقدّس، با ذکر و دعا و روحیه‌ی برادری و ایثار همراه شد و ماجراهای صدر اسلام را زنده و نمایان در برابر چشم همه نهاد. پدران و مادران و همسران با احساس وظیفه‌ی دینی از عزیزان خود که به جبهه‌های گوناگون جهاد می‌شتافتند دل کندند و سپس، آنگاه که با پیکر خون‌آلود یا جسم آسیب‌دیده‌ی آنان روبه‌رو شدند، مصیبت را با شکر همراه کردند. مساجد و فضاهای دینی رونقی بی‌سابقه گرفت. صف نوبت برای اعتکاف از هزاران جوان و استاد و دانشجو و زن و مرد و صف نوبت برای اردوهای جهادی و جهادسازندگی و بسیج سازندگی از هزاران جوان داوطلب و فداکار آکنده شد. نماز و حج و روزه‌داری و پیاده‌روی زیارت و مراسم گوناگون دینی و انفاقات و صدقات واجب و مستحب در همه‌جا بویژه میان جوانان رونق یافت و تا امروز، روزبه‌روز بیشتر و با کیفیت‌تر شده است. و اینها همه در دورانی اتّفاق افتاده که سقوط اخلاقی روزافزون غرب و پیروانش و تبلیغات پُر حجم آنان برای کشاندن مرد و زن به لجنزارهای فساد، اخلاق و معنویّت را در بخشهای عمده‌ی عالم منزوی کرده است؛ و این معجزه‌ای دیگر از انقلاب و نظام اسلامی فعّال و پیشرو است.
 
سابعاً: نماد پر ابّهت و با شکوه و افتخارآمیز ایستادگی در برابر قلدران و زورگویان و مستکبران جهان و در رأس آنان آمریکای جهان‌خوار و جنایت‌کار، روزبه‌روز برجسته‌تر شد. در تمام این چهل سال، تسلیم‌ناپذیری و صیانت و پاسداری از انقلاب و عظمت و هیبت الهی آن و گردن برافراشته‌ی آن در مقابل دولتهای متکبّر و مستکبر، خصوصیّت شناخته‌شده‌ی ایران و ایرانی بویژه جوانان این مرز و بوم به شمار میرفته است. قدرتهای انحصارگر جهان که همواره حیات خود را در دست‌اندازی به استقلال دیگر کشورها و پایمال کردن منافع حیاتی آنها برای مقاصد شوم خود دانسته‌اند، در برابر ایران اسلامی و انقلابی، اعتراف به ناتوانی کردند. ملّت ایران در فضای حیات‌بخش انقلاب توانست نخست دست‌نشانده‌ی آمریکا و عنصر خائن به ملّت را از کشور برانَد و پس از ‌آن هم تا امروز از سلطه‌ی دوباره‌ی قلدران جهانی بر کشور با قدرت و شدّت جلوگیری کند.
 

محصول تلاش چهل‌ساله انقلاب: کشوری مستقل و آزاد و مقتدر و متدین و پیشرفته

محصول تلاش چهل‌ساله، اکنون برابر چشم ما است: کشور و ملّتی مستقل، آزاد، مقتدر، با عزّت، متدیّن، پیشرفته در علم، انباشته از تجربه‌هایی گرانبها، مطمئن و امیدوار، دارای تأثیر اساسی در منطقه و دارای منطق قوی در مسائل جهانی، رکورددار در شتاب پیشرفتهای علمی، ر کورددار در رسیدن به رتبه‌های بالا در دانشها و فنّاوری‌های مهم از قبیل هسته‌ای و سلّول‌های بنیادی و نانو و هوافضا و امثال آن، سرآمد در گسترش خدمات اجتماعی، سرآمد در انگیزه‌های جهادی میان جوانان، سرآمد در جمعیّت جوان کارآمد، و بسی ویژگی‌های افتخارآمیز دیگر که همگی محصول انقلاب و نتیجه‌ی جهت‌گیری‌های انقلابی و جهادی است. و بدانید که اگر بی‌توجّهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهه‌هایی از تاریخ چهل‌ساله نمیبود -که متأسّفانه بود و خسارت‌بار هم بود- بی‌شک دستاوردهای انقلاب از این بسی بیشتر و کشور در مسیر رسیدن به آرمانهای بزرگ بسی جلوتر بود و بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمیداشت.

تفاوت قدرت نظامی و نفوذ ایران در منطقه در مقایسه با اول انقلاب

ایران مقتدر، امروز هم مانند آغاز انقلاب با چالشهای مستکبران روبه‌رو است امّا با تفاوتی کاملاً معنی‌دار. اگر آن روز چالش با آمریکا بر سر کوتاه کردن دست عمّال بیگانه یا تعطیلی سفارت رژیم صهیونیستی در تهران یا رسوا کردن لانه‌ی جاسوسی بود، امروز چالش بر سرِ حضور ایران مقتدر در مرزهای رژیم صهیونیستی و برچیدن بساط نفوذ نامشروع آمریکا از منطقه‌ی غرب آسیا و حمایت جمهوری اسلامی از مبارزات مجاهدان فلسطینی در قلب سرزمین‌های اشغالی و دفاع از پرچم برافراشته‌ی حزب‌الله و مقاومت در سراسر این منطقه است. و اگر آن روز، مشکل غرب جلوگیری از خرید تسلیحات ابتدایی برای ایران بود،‌ امروز مشکل او جلوگیری از انتقال سلاحهای پیشرفته‌ی ایرانی به نیروهای مقاومت است. و اگر آن روز گمان آمریکا آن بود که با چند ایرانی خودفروخته یا با چند هواپیما و بالگرد خواهد توانست بر نظام اسلامی و ملّت ایران فائق آید، امروز برای مقابله‌ی سیاسی و امنیّتی با جمهوری اسلامی، خود را محتاج به یک ائتلاف بزرگ از ده‌ها دولت معاند یا مرعوب میبیند و البتّه باز هم در رویارویی، شکست میخورد. ایران به برکت انقلاب، اکنون در جایگاهی متعالی و شایسته‌ی ملّت ایران در چشم جهانیان و عبور کرده از بسی گردنه‌های دشوار در مسائل اساسی خویش است.
 

انواع فرصتهای انسانی و مادی کشور ایران

نکته‌ی مهمّی که باید آینده‌سازان در نظر داشته باشند، این است که در کشوری زندگی میکنند که از نظر ظرفیّتهای طبیعی و انسانی، کم‌نظیر است و بسیاری از این ظرفیّتها با غفلت دست‌اندرکاران تاکنون بی‌استفاده یا کم‌استفاده مانده است. همّتهای بلند و انگیزه‌های جوان و انقلابی، خواهند توانست آنها را فعّال و در پیشرفت مادّی و معنوی کشور به معنی واقعی جهش ایجاد کنند.
مهم‌ترین ظرفیّت امیدبخش کشور، نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی است. جمعیّت جوان زیر ۴۰ ‌سال که بخش مهمّی از آن نتیجه‌ی موج جمعیّتی ایجاد شده در دهه‌ی ۶۰ است، فرصت ارزشمندی برای کشور است. ۳۶ میلیون نفر در سنین میانه‌ی ۱۵ و ۴۰ سالگی، نزدیک به ۱۴ میلیون نفر دارای تحصیلات عالی، رتبه‌ی دوّم جهان در دانش‌آموختگان علوم و مهندسی، انبوه جوانانی که با روحیه‌ی انقلابی رشد کرده و آماده‌ی تلاش جهادی برای کشورند، و جمع چشمگیر جوانان محقّق و اندیشمندی که به آفرینشهای علمی و فرهنگی و صنعتی و غیره اشتغال دارند؛ اینها ثروت عظیمی برای کشور است که هیچ اندوخته‌ی مادّی با آن مقایسه نمیتواند شد.
 
به‌جز اینها، فرصتهای مادّی کشور نیز فهرستی طولانی را تشکیل میدهد که مدیران کارآمد و پُرانگیزه و خردمند میتوانند با فعّال کردن و بهره‌گیری از آن، درآمدهای ملّی را با جهشی نمایان افزایش داده و کشور را ثروتمند و بی‌نیاز و به معنی واقعی دارای اعتماد به نفس کنند و مشکلات کنونی را برطرف نمایند. ایران با دارا بودن یک درصد جمعیّت جهان، دارای ۷ درصد ذخایر معدنی جهان است: منابع عظیم زیرزمینی، موقعیت استثنائی جغرافیایی میان شرق و غرب و شمال و جنوب، بازار بزرگ ملّی، بازار بزرگ منطقه‌ای با داشتن ۱۵ همسایه با ۶۰۰ میلیون جمعیّت، سواحل دریایی طولانی، حاصلخیزی زمین با محصولات متنوّع کشاورزی و باغی، اقتصاد بزرگ و متنوع، بخشهایی از ظرفیّتهای کشور است؛ بسیاری از ظرفیّتها دست‌نخورده مانده است. گفته شده‌ است که ایران از نظر ظرفیّتهای استفاده نشده‌ی طبیعی و انسانی در رتبه‌ی اوّل جهان است. بی‌شک شما جوانان مؤمن و پُرتلاش خواهید توانست این عیب بزرگ را برطرف کنید. دهه‌ی دوّم چشم‌انداز، باید زمان تمرکز بر بهره‌برداری از دستاوردهای گذشته و نیز ظرفیّتهای استفاده نشده باشد و پیشرفت کشور از جمله در بخش تولید و اقتصاد ملّی ارتقاء یابد.

علم موجب تسلط غرب بر سیاست و اقتصاد جواع عقب مانده

علم و پژوهش: دانش،‌ آشکارترین وسیله‌ی عزّت و قدرت یک کشور است. روی دیگر دانایی، توانایی است. دنیای غرب به برکت دانش خود بود که توانست برای خود ثروت و نفوذ و قدرت دویست ساله فراهم کند و با وجود تهیدستی در بنیانهای اخلاقی و اعتقادی، با تحمیل سبک زندگی غربی به جوامع عقب‌مانده از کاروان علم، اختیار سیاست و اقتصاد آنها را به دست گیرد. ما به سوءاستفاده از دانش مانند آنچه غرب کرد، توصیه نمیکنیم، اما مؤکّداً به نیاز کشور به جوشاندن چشمه‌ی دانش در میان خود اصرار میورزیم. بحمدالله استعداد علم و تحقیق در ملّت ما از متوسّط جهان بالاتر است. اکنون نزدیک به دو دهه است که رستاخیز علمی در کشور آغاز شده و با سرعتی که برای ناظران جهانی غافلگیرکننده بود -یعنی یازده برابر شتاب رشد متوسّط علم در جهان- به پیش رفته است. دستاوردهای دانش و فنّاوری ما در این مدّت که ما را به رتبه شانزدهم در میان بیش از دویست کشور جهان رسانید و مایه‌ی شگفتی ناظران جهانی شد و در برخی از رشته‌های حسّاس و نو پدید به رتبه‌های نخستین ارتقاء داد، همه و همه در حالی اتّفاق افتاده که کشور دچار تحریم مالی و تحریم علمی بوده است. ما با وجود شنا در جهت مخالف جریان دشمن‌ساز، به رکوردهای بزرگ دست یافته‌ایم و این نعمت بزرگی است که به خاطر آن باید روز و شب خدا را سپاس گفت.
 
امّا آنچه من میخواهم بگویم این است که این راه طی شده، با همه‌ی اهمیّتش فقط یک آغاز بوده است و نه بیشتر. ما هنوز از قلّه‌های دانش جهان بسیار عقبیم؛ باید به قلّه‌ها دست یابیم. باید از مرزهای کنونی دانش در مهم‌ترین رشته‌ها عبور کنیم. ما از این مرحله هنوز بسیار عقبیم؛ ما از صفر شروع کرده‌ایم. عقب‌ماندگی شرم‌آور علمی در دوران پهلوی‌ها و قاجارها در هنگامی که مسابقه‌ی علمی دنیا تازه شروع شده بود، ضربه‌ی سختی بر ما وارد کرده و ما را از این کاروان شتابان، فرسنگها عقب نگه داشته بود. ما اکنون حرکت را ‌آغاز کرده و با شتاب پیش میرویم ولی این شتاب باید سالها با شدّت بالا ادامه یابد تا آن عقب‌افتادگی جبران شود. این‌جانب همواره به دانشگاه‌ها و دانشگاهیان و مراکز پژوهش و پژوهندگان، گرم و قاطع و جدّی در این باره تذکّر و هشدار و فراخوان داده‌ام، ولی اینک مطالبه‌ی عمومی من از شما جوانان آن است که این راه را با احساس مسئولیّت بیشتر و همچون یک جهاد در پیش گیرید. سنگ بنای یک انقلاب علمی در کشور گذاشته شده و این انقلاب، شهیدانی از قبیل شهدای هسته‌ای نیز داده است. به‌پاخیزید و دشمن بدخواه و کینه‌توز را که از جهاد علمی شما بشدّت بیمناک است ناکام سازید.

معنویت یعنی برجسته کردن ارزشهای معنوی از قبیل: اخلاص، ایثار، توکّل، ایمان در خود و در جامعه و نقش حکومت در این باره

معنویّت به معنی برجسته کردن ارزشهای معنوی از قبیل: اخلاص، ایثار، توکّل، ایمان در خود و در جامعه است، و اخلاق به معنی رعایت فضلیت‌هایی چون خیرخواهی، گذشت، کمک به نیازمند، راستگویی، شجاعت، تواضع، اعتماد به نفس و دیگر خلقیّات نیکو است. معنویّت و اخلاق، جهت‌دهنده‌ی همه‌ی حرکتها و فعّالیّتهای فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه است؛ بودن آنها، محیط زندگی را حتّی با کمبودهای مادّی، بهشت میسازد و نبودن آن حتّی با برخورداری مادّی، جهنّم می‌آفریند.
 
شعور معنوی و وجدان اخلاقی در جامعه هرچه بیشتر رشد کند برکات بیشتری به بار می‌آورد؛ این، بی‌گمان محتاج جهاد و تلاش است و این تلاش و جهاد، بدون همراهی حکومتها توفیق چندانی نخواهد یافت. اخلاق و معنویّت، البتّه با دستور و فرمان به دست نمی‌آید، پس حکومتها نمیتوانند آن را با قدرت قاهره ایجاد کنند، امّا اوّلاً خود باید منش و رفتار اخلاقی و معنوی داشته باشند، و ثانیاً زمینه‌ را برای رواج آن در جامعه فراهم کنند و به نهادهای اجتماعی در این باره میدان دهند و کمک برسانند؛ با کانونهای ضدّ معنویّت و اخلاق، به شیوه‌ی معقول بستیزند و خلاصه اجازه ندهند که جهنّمی‌ها مردم را با زور و فریب، جهنّمی کنند.
 
ابزارهای رسانه‌ای پیشرفته و فراگیر، امکان بسیار خطرناکی در اختیار کانونهای ضدّ معنویّت و ضدّ اخلاق نهاده است و هم‌اکنون تهاجم روزافزون دشمنان به دلهای پاک جوانان و نوجوانان و حتّی نونهالان با بهره‌گیری از این ابزارها را به چشم خود می‌بینیم. دستگاه‌های مسئول حکومتی در این باره وظایفی سنگین بر عهده دارند که باید هوشمندانه و کاملاً مسئولانه صورت گیرد. و این البتّه به معنی رفع مسئولیّت از اشخاص و نهادهای غیرحکومتی نیست. در دوره‌ی پیش ‌رو باید در این باره‌ها برنامه‌های کوتاه مدّت و میان مدّت جامعی تنظیم و اجرا شود؛ ان‌شاء‌الله.

اقتصاد ضعیف زمینه ساز تسلط دشمن و راه برون رفت از آن اقتصاد مقاومتی

اقتصاد یک نقطه‌ی کلیدیِ تعیین‌کننده است. اقتصاد قوی، نقطه‌ی قوّت و عامل مهمّ سلطه‌ناپذیری و نفوذناپذیری کشور است و اقتصاد ضعیف، نقطه‌ی ضعف و زمینه‌‌ساز نفوذ و سلطه و دخالت دشمنان است. فقر و غنا در مادّیات و معنویّات بشر، اثر میگذارد. اقتصاد البتّه هدف جامعه‌ی اسلامی نیست، امّا وسیله‌ای است که بدون آن نمیتوان به هدفها رسید. تأکید بر تقویت اقتصاد مستقلّ کشور که مبتنی‌ بر تولید انبوه و با کیفیّت، و توزیع عدالت‌محور، و مصرف به اندازه و بی‌ اسراف، و مناسبات مدیریّتی خردمندانه است و در سالهای اخیر از سوی این‌جانب بارها تکرار و بر آن تأکید شده، به خاطر همین تأثیر شگرفی است که اقتصاد میتواند بر زندگی امروز و فردای جامعه بگذارد.
 
انقلاب اسلامی راه نجات از اقتصاد ضعیف و وابسته و فاسد دوران طاغوت را به ما نشان داد، ولی عملکردهای ضعیف، اقتصاد کشور را از بیرون و درون دچار چالش ساخته است. چالش بیرونی تحریم و وسوسه‌ها‌ی دشمن است که در صورت اصلاح مشکل درونی، کم‌اثر و حتّی بی‌اثر خواهد شد. چالش درونی عبارت از عیوب ساختاری و ضعفهای مدیریّتی است.
 
مهم‌ترین عیوب، وابستگی اقتصاد به نفت، دولتی بودن بخشهایی از اقتصاد که در حیطه‌ی وظایف دولت نیست، نگاه به خارج و نه به توان و ظرفیّت داخلی، استفاده‌ی اندک از ظرفیّت نیروی انسانی کشور، بودجه‌بندی معیوب و نامتوازن، و سرانجام عدم ثبات سیاستهای اجرائی اقتصاد و عدم رعایت اولویّتها و وجود هزینه‌های زائد و حتّی مسرفانه در بخشهایی از دستگاه‌های حکومتی است. نتیجه‌ی اینها مشکلات زندگی مردم از قبیل بی‌کاری جوانها، فقر درآمدی در طبقه‌ی ضعیف و امثال آن است.
 
راه‌حلّ این مشکلات، سیاست‌های اقتصاد مقاومتی است که باید برنامه‌های اجرائی برای همه‌ی بخشهای آن تهیّه و با قدرت و نشاط کاری و احساس مسئولیّت، در دولتها پیگیری و اقدام شود. درون‌زایی اقتصاد کشور، مولّد شدن و دانش‌بنیان شدن آن، مردمی کردن اقتصاد و تصدّیگری نکردن دولت، برون‌گرایی با استفاده از ظرفیّتهایی که قبلاً به آن اشاره شد، بخشهای مهمّ این راه‌حل‌ها است. بی‌گمان یک مجموعه‌ی جوان و دانا و مؤمن و مسلّط بر دانسته‌های اقتصادی در درون دولت خواهند توانست به این مقاصد برسند. دوران پیشِ‌ رو باید میدان فعّالیّت چنین مجموعه‌ای باشد.

تحلیل غلط مبتنی نمودن مشکلات اقتصادی به تحریم و تسلیم نشدن در مقابل استکبار

جوانان عزیز در سراسر کشور بدانند که همه‌ی راه‌حل‌ها در داخل کشور است. اینکه کسی گمان کند که «مشکلات اقتصادی صرفاً ناشی از تحریم است و علّت تحریم هم مقاومت ضدّ استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راه‌حل، زانو زدن در برابر دشمن و بوسه‌زدن بر پنجه‌ی گرگ است» خطایی نابخشودنی است. این تحلیل سراپا غلط، هرچند گاه از زبان و قلم برخی غفلت‌زدگان داخلی صادر میشود، امّا منشأ آن، کانونهای فکر و توطئه‌ی خارجی است که با صد زبان به تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران و افکار عمومی داخلی القاء میشود.

عدالت و مبارزه با فساد، لازم و ملزوم یکدیگر

عدالت و مبارزه با فساد، این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. فساد اقتصادی و اخلاقی و سیاسی، توده‌ی چرکین کشورها و نظامها و اگر در بدنه‌ی حکومتها عارض شود، زلزله‌ی ویرانگر و ضربه‌زننده به مشروعیّت آنها است؛ و این برای نظامی چون جمهوری اسلامی که نیازمند مشروعیّتی فراتر از مشروعیّتهای مرسوم و مبنائی‌تر از مقبولیّت اجتماعی است، بسیار جدّی‌تر و بنیانی‌تر از دیگر نظامها است. وسوسه‌ی مال و مقام و ریاست، حتّی در عَلَوی‌ترین حکومت تاریخ یعنی حکومت خود حضرت امیر‌‌المؤمنین (علیه‌السّلام) کسانی را لغزاند، پس خطر بُروز این تهدید در جمهوری اسلامی هم که روزی مدیران و مسئولانش مسابقه‌ی زهد انقلابی و ساده زیستی میدادند، هرگز بعید نبوده و نیست؛ و این ایجاب میکند که دستگاهی کارآمد با نگاهی تیزبین و رفتاری قاطع در قوای سه گانه حضور دائم داشته باشد و به معنای واقعی با فساد مبارزه کند، بویژه در درون دستگاه‌های حکومتی.
 
البتّه نسبت فساد در میان کارگزاران حکومت جمهوری اسلامی در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر و بخصوص با رژیم طاغوت که سر تا پا فساد و فسادپرور بود، بسی کمتر است و بحمدالله مأموران این نظام غالباً سلامت خود را نگاه داشته‌اند، ولی حتّی آنچه هست غیرقابل قبول است. همه باید بدانند که طهارت اقتصادی شرط مشروعیّت همه‌ی مقامات حکومت جمهوری اسلامی است. همه باید از شیطان حرص برحذر باشند و از لقمه‌ی حرام بگریزند و از خداوند در این‌باره کمک بخواهند و دستگاه‌های نظارتی و دولتی باید با قاطعیّت و حساسیّت، از تشکیل نطفه‌ی فساد پیشگیری و با رشد آن مبارزه کنند. این مبارزه نیازمند انسانهایی با ایمان و جهادگر، و منیع‌الطّبع با دستانی پاک و دلهایی نورانی است. این مبارزه بخش اثرگذاری است از تلاش همه‌جانبه‌ای که نظام جمهوری اسلامی باید در راه استقرار عدالت به کار برد.
 
عدالت در صدر هدفهای اوّلیّه‌ی همه‌‌ی بعثتهای الهی است و در جمهوری اسلامی نیز دارای همان شأن و جایگاه است؛ این، کلمه‌ای مقدّس در همه‌ی زمانها و سرزمین‌ها است و به صورت کامل، جز در حکومت حضرت ولیّ‌عصر (ارواحنافداه) میسّر نخواهد شد ولی به صورت نسبی، همه جا و همه وقت ممکن و فریضه‌ای بر عهده‌ی همه بویژه حاکمان و قدرتمندان است. جمهوری اسلامی ایران در این راه گامهای بلندی برداشته است که قبلاً بدان اشاره‌ای کوتاه رفت؛ و البتّه در توضیح و تشریح آن باید کارهای بیشتری صورت گیرد و توطئه‌ی واژگونه‌نمایی و لااقل سکوت و پنهان‌سازی که اکنون برنامه‌ی جدّی دشمنان انقلاب است، خنثی گردد.

چشم امید اجرای عدالت به جوانان

در جمهوری اسلامی، دلهای مسئولان به طور دائم باید برای رفع محرومیّتها بتپد و از شکافهای عمیق طبقاتی بشدّت بیمناک باشد. در جمهوری اسلامی کسب ثروت نه‌تنها جرم نیست که مورد تشویق نیز هست، امّا تبعیض در توزیع منابع عمومی و میدان دادن به ویژه‌خواری و مدارا با فریبگران اقتصادی که همه به بی‌عدالتی می‌انجامد، بشدّت ممنوع است؛ همچنین غفلت از قشرهای نیازمند حمایت، به هیچ رو مورد قبول نیست. این سخنان در قالب سیاستها و قوانین، بارها تکرار شده است ولی برای اجرای شایسته‌ی آن چشم امید به شما جوانها است؛ و اگر زمام اداره‌ی بخشهای گوناگون کشور به جوانان مؤمن و انقلابی و دانا و کاردان -که بحمدالله کم نیستند-سپرده شود، این امید برآورده خواهد شد؛ ان‌شاءالله.

وظیفه حکومت تأمین کننده آزادی و استقلال و عدم تقابل آنها با انحصار اقتصاد و اخلاق

استقلال ملّی به معنی آزادی ملّت و حکومت از تحمیل و زورگویی قدرتهای سلطه‌گر جهان است. و آزادی اجتماعی به‌معنای حقّ تصمیم‌گیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همه‌ی افراد جامعه است؛ و این هر دو از جمله‌ی ارزشهای اسلامی‌اند و این هر دو عطیّه‌ی الهی به انسانها‌یند و هیچ کدام تفضّل حکومتها به مردم نیستند. حکومتها موظّف به تأمین این دو اند. منزلت آزادی و استقلال را کسانی بیشتر میدانند که برای آن جنگیده‌اند. ملّت ایران با جهاد چهل‌ساله‌ی خود از جمله‌ی آنها است. استقلال و آزادی کنونی ایران اسلامی، دستاورد، بلکه خون‌آوردِ صدها هزار انسان والا و شجاع و فداکار است؛ غالباً جوان، ولی همه در رتبه‌های رفیع انسانیّت. این ثمر شجره‌ی طیّبه‌ی انقلاب را با تأویل و توجیه‌های ساده‌لوحانه و بعضاً مغرضانه، نمیتوان در خطر قرار داد. همه -مخصوصاً دولت جمهوری اسلامی‌- موظّف به حراست از آن با همه‌ی وجودند. بدیهی است که «استقلال» نباید به معنی زندانی کردن سیاست و اقتصاد کشور در میان مرزهای خود، و «آزادی» نباید در تقابل با اخلاق و قانون و ارزشهای الهی و حقوق عمومی تعریف شود.

عزّت ملّی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن: سه اصلِ «عزّت، حکمت، و مصلحت» در روابط بین‌المللی

عزّت ملّی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن: این هر سه، شاخه‌هایی از اصلِ «عزّت، حکمت، و مصلحت» در روابط بین‌المللی‌اند. صحنه‌ی جهانی، امروز شاهد پدیده‌هایی است که تحقّق یافته یا در آستانه‌‌ی ظهورند: تحرّک جدید نهضت بیداری اسلامی بر اساس الگوی مقاومت در برابر سلطه‌ی آمریکا و صهیونیسم؛ شکست سیاست‌های آمریکا در منطقه‌ی غرب آسیا و زمین‌گیر شدن همکاران خائن آنها در منطقه؛ گسترش حضور قدرتمندانه‌ی سیاسی جمهوری اسلامی در غرب آسیا و بازتاب وسیع آن در سراسر جهان سلطه.
 
اینها بخشی از مظاهر عزّت جمهوری اسلامی است که جز با شجاعت و حکمت مدیران جهادی به دست نمی‌آمد. سردمداران نظام سلطه نگرانند؛ پیشنهادهای آنها عموماً شامل فریب و خدعه و دروغ است. امروز ملّت ایران علاوه‌ بر آمریکای جنایت‌کار، تعدادی از دولتهای اروپایی را نیز خدعه‌گر و غیرقابل اعتماد میداند. دولت جمهوری اسلامی باید مرزبندی خود را با آنها با دقّت حفظ کند؛ از ارزشهای انقلابی و ملّی خود، یک گام هم عقب‌نشینی نکند؛ از تهدیدهای پوچ آنان نهراسد؛ و در همه حال، عزّت کشور و ملّت خود را در نظر داشته باشد و حکیمانه و مصلحت‌جویانه و البتّه از موضع انقلابی، مشکلات قابل حل خود را با آنان حل کند. در مورد آمریکا حلّ هیچ مشکلی متصوّر نیست و مذاکره با آن جز زیان مادّی و معنوی محصولی نخواهد داشت.

گزیده بیانات در دیدار مردم قم 97

| شنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۷، ۰۹:۲۸ ق.ظ

97/10/19 گزیده بیانات در دیدار مردم قم


تلاش دشمن برای خروج قم از مرکزیت انقلاب

البتّه من این را همین جا در پرانتز عرض کنم که انگیزه‌هایی وجود دارد برای اینکه فضای انقلابی قم را تغییر بدهند و روحیه‌ی انقلابی قم و روحیه‌ی دینی قم را کمرنگ کنند؛ انگیزه‌هایی وجود دارد. از کِید دشمن در همه‌ی جنبه‌ها و جوانب نباید غافل شد: از جنبه‌ی اقتصادی که کید و مکر و دشمنی میکند، نباید از کید و مکر و دشمنی او در جنبه‌ی فرهنگی غافل شد؛ مشغولند، انگیزه‌هایی دارند، عواملی را میفرستند؛ باید به این توجّه کرد. بزرگان قم، جوانان قم باید نگذارند تا دستهای خائن، قم را از مرکزیّت انقلاب، از کانون انقلاب ‌بودن بیرون بیاورند و این معانی را در آن کمرنگ کنند. به هر حال قم آن سرچشمه‌ی اصلی است و حوزه‌ی قم آن پشتوانه‌ی معنوی است برای این حرکتی که دنیا را تغییر داد، دنیا را تکان داد و همچنان این حرکت ادامه دارد و هنوز در آغاز راهیم.

تفاوت محاسبات نظام معرفتی لیبرال‌دموکراسیِ  و توحیدی در اعلان جزیره ثبات بودن ایران قبل از انقلاب و فروپاشی انقلاب و از بین رفتن شوروی سابق توسط امام و حماقت دشمن و تظاهر دولتمردان آمریکا به دیوانگی

در دهم دی ماه سال ۵۶، رئیس‌جمهور آمریکا آمد در تهران و یک نطق غرّائی کرد در تمجید اغراق‌آمیز و دروغین از محمّدرضا. در این نطق غرّاء گفت «ایران جزیره‌ی ثبات است»؛ یعنی چه؟ یعنی خیال آمریکا از ایرانِ وابسته و مسئولان نوکرمَآب ایران آسوده است؛ اینجا جزیره‌ی ثبات است -این مال دهم دی ماه است- دَه روز نشده بود که قضیّه‌ی قم اتّفاق افتاد و نوزدهم دی ماه مردم قم قیام کردند، حرکت کردند، با جان خود، با تن خود علیه آن رژیم ظالم و وابسته و فاسد به میدان آمدند. دستگاه محاسباتی آمریکا و غرب این است؛ این را توجّه کنید. خود غربی‌ها، خود آمریکایی‌ها میبالند به قدرت محاسباتی خودشان، به قدرت تحلیل خودشان، به آینده‌نگری خودشان، و اینجا هم یک عدّه‌ غرب‌زده‌ی آمریکازده پُز قدرت محاسباتی آمریکا را میدهند که «آمریکایی‌ها این‌ جور گفتند، فلان دانشمند آمریکایی، فلان مرکز پژوهشی آمریکایی این‌ جور گفته، این‌ جور دنیا را شناخته، این ‌جور آینده را تصویر کرده». قدرت محاسباتی آمریکا این است [که میگوید] «اینجا جزیره‌ی ثبات است»، کمتر از دَه روز بعد معلوم میشود که جزیره‌ی ثبات یعنی چه؛ قیام قم، بعد قیام تبریز، بعد حرکت عظیم، بعد آن طوفان زیر و رو کننده‌ی انقلاب اسلامی و نابودی رژیم وابسته‌ی سرسپرده‌ی طاغوت و پهلوی [رخ میدهد]؛ (معظّمٌ‌له در ادامه‌ی شعار یکی از حضّار که گفت «مرگ بر آمریکا» فرمودند: بله، خب مرگ که هست بر آمریکا)  این قدرت محاسباتی، این توانایی محاسباتی تا امروز همان‌ جور است. همین چندی پیش در همین نزدیکی، یکی از دولتمردان آمریکایی (جان بولتون، مشاور امنیّت ملّی ایالات متّحده‌ی آمریکا) در جمع یک مشت اوباش و تروریست گفت امیدوار است یا آرزو دارد که جشن کریسمس ۲۰۱۹ را در تهران بگیرد؛ جشن کریسمس ۲۰۱۹ همین چند روز پیش بود. این همان قدرت محاسباتی است، اینها همان آدمها‌یند. محاسبات آنها اقتضا میکند که یک چنین امیدی داشته باشند؛ مثل امید صدّام‌حسین که [میخواست] یک هفته‌ای بیاید تهران، مثل امید مزدور دیگرشان منافقین که از کرمانشاه راه بیفتند در ظرف سه روز مستقیم خودشان را برسانند تهران؛ اینها محاسبات است! توانایی محاسبات دشمن این است. بعضی از دولتمردان آمریکا وانمود میکنند دیوانه‌اند؛ بنده البتّه این را قبول ندارم، امّا حقیقتاً احمقهای درجه‌ی یک هستند.
قیام مردم قم صف‌بندیِ دو دستگاه محاسباتی، صف‌بندی دو نظام معرفتی، صف‌بندی دو الگوی تحلیلی در مقابل یکدیگر را نشان داد: یکی نظام معرفتی لیبرال‌دموکراسیِ دروغینِ پای‌درگِل غربی، یکی نظام معرفتیِ توحیدیِ اسلامی؛ تقابل دو دستگاه پیش‌بینی و تقویم و محاسباتی را نشان داد: آن دستگاه محاسباتی آمریکا که ایران را آن جور میبیند با آن محاسبات اوّل کار آمریکایی‌ها که سنای آمریکا در اوّلین ماه‌های پیروزی انقلاب، ایران را تحریم کرد و بنا را بر این گذاشتند که تا پنج ماه دیگر، شش ماه دیگر، انقلاب اسلامی از بین خواهد رفت -این محاسبات آنها است- این هم دستگاه محاسباتی نظام اسلامی که امام بزرگوار گفت «صدای خُرد شدن استخوانهای مارکسیسم را دارم می‌شنوم» و یک سال بعد، دو سال بعد، همه‌ی دنیا صدای خُرد شدن این استخوانها را شنیدند؛ مسئله این است. غرب در مقابل یک چنین پدیده‌ای قرار گرفته است؛ پدیده‌ی انقلاب اسلامی. یک طرف انبوهی از ابزارهای چشم‌پُرکن مادّی -از نظامی و سیاسی و پولی و امثال اینها- و یک طرف یک قدرت نوظهور معرفتی و تمدّنی، پُرانگیزه، پُرتحرّک، آینده‌نگر که میداند چه کار میخواهد بکند، میداند چه کار باید بکند و کجا میخواهد برود؛ اینها در مقابل هم قرار گرفته‌اند.


دشمنی آمریکا بخاطر هویت انقلاب و ترک خوردن قدرتش نه صف بندی زبانی مسؤولان علیه او

دشمنی نظام استکباری غرب و آمریکا با این پدیده‌ی نوظهورِ روبه‌رشد یک امر طبیعی است؛ [بعضی‌ها] تعجّب نکنند. بعضی‌ها به نظر من خودشان را به نفهمی میزنند -شاید هم جور دیگر است- [میگویند] «چرا شما فلان حرف را زدید که آمریکا با شما دشمن بشود»؛ خیال میکنند دشمنی آمریکا به خاطر فلان فرمایش امام یا فلان حرف فلان مسئول است که به آمریکا بدگویی کرده. قضیّه این نیست؛ قضیّه چیز دیگر است؛ قضیّه از این عمیق‌تر است. چهل سال است که این قدرت جوان دارد حرکت میکند، دارد روزبه‌روز رشد میکند، پرورش پیدا میکند، روزبه‌روز تنومندتر دارد میشود، قدرتمندتر دارد میشود؛ این را دارند می‌بینند جلوی چشمشان. با ظهور این قدرت معنویِ نوظهورِ پُرتلاشِ پُرانگیزه، با ظهور این پدیده‌ی عجیب و معنوی که دنیا آن را نمی‌شناخت، قدرت ظاهری استکبار تَرَک خورد؛ در این چهل سال، این تَرَک دائم دارد عمیق‌تر میشود. ثروتمندترین دولتهای دنیا، امروز مقروض‌ترین و گرفتارترینِ دولتهای دنیا است؛ اینها شوخی است؟ اینها همان نکاتی است که جوانهای ما باید روی آنها متمرکز بشوند. بحث صف‌بندی زبانیِ این مسئول و آن مسئول نیست؛ بحث هویّتها است، بحث حرکتها است، بحث آرمانها و آینده‌ها است.


علت دشمنی آمریکا و ایران پنجمین کشور ثروتمند دنیا

البتّه آنها ضربه خوردند؛ در درجه‌ی اوّل برای اینکه لقمه‌ی چرب و نرم ایران از دستشان رفت. ایران که فلان کشور دورافتاده‌ی آفریقایی یا آمریکای لاتین یا غیره نیست؛ ایران قلّه‌ی موقعیّت راهبردیِ جغرافیایی است در دنیا؛ [یک] مرکز بسیار مهم که هیچ نقطه‌ی جغرافیایی در غرب آسیا در این منطقه به اهمّیّت ایران وجود ندارد. کمتر سرزمینی به ‌قدر ایران دارای ثروتهای مادّی و توانایی‌های گوناگون است؛ این را خودشان اعتراف میکنند. همین چند روز قبل از این یک مؤسّسه‌ی غربی برای اینکه به این حقیر بدگویی کند، یک چیزی گفته بود، اعتراف کرده بود که ایران پنجمین کشور ثروتمند دنیا است؛ این حرفش درست است؛ ایران این جور است؛ ظرفیّتهای ما فوق‌العاده است. این لقمه‌ی چرب و نرم را از دست دادند و عصبانیّت اوّل به خاطر این بود و البتّه این همچنان ادامه دارد.


ترس استکبار از رخنه معنویت و شعار مرگ بر آمریکا تنها در میان ملت ایران

امّا مسئله‌ی اصلی، مسئله‌ی تقابلِ دو حرکت است؛ تقابل حق و باطل است: جاءَ الْحَقُّ وَ ما یُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما یُعید؛(سبأ: 49) (که الان این قاری محترم تلاوت کردند این آیه را) حق وقتی که آمد، باطل به طور طبیعی، به خود میلرزد. اینها استکبارند، اینها استعمارند و تنفّس اینها، تغذیه‌ی اینها با خون ملّتها است؛ حالا یک قدرتی پیدا شده است در دنیا که با این پدیده‌ی ظالمانه مخالف است، مخالفت میکند، زیر بار آنها نمیرود، تا آنجایی که بتواند صدا را به گوش ملّتها میرساند، تا امروز هم موفّق بوده. ما در این چهل سال تا امروز موفّق بودیم. شما ببینید در کدام کشورها در بین ملّتها، فریاد مرگ بر آمریکا بلند میشود؟ این سابقه نداشت. حرکت عظیم ملّت ایران، اینها را میترساند، قدرتمندان مادّی ظالمِ زورگو را میترساند، کمپانی‌های بین‌المللیِ مکنده‌ی خون ملّتها را میترساند؛ می‌بینند که به پایان راه رسیده‌اند. بله، حفره‌های معنوی در تمدّنها خیلی زود خودش را نشان نمیدهد؛ غرب خب یک حرکتی کرد، حرکت صنعتی کرد، علم پیدا کرد، ثروت پیدا کرد، دنیا را گرفت، هیاهو کرد امّا آن رخنه‌ی اصلی و اساسی، رخنه‌ی معنوی در درون او، مثل موریانه کار خودش را میکند. منتها زود نشان نمیدهد؛ گاهی بعد از قرنها نشان میدهد خودش را؛ حالا دارد نشان میدهد، الان دارد نشان میدهد؛ شما اروپا را نگاه کنید، آمریکا یک جور، اروپا یک جور، کشورهای تابع آنها یک جور؛ آن وقت در این دنیای این‌چنینی، اسلام، مردم‌سالاریِ اسلامی، حرکت اسلامی، تمدّن اسلامی با استفاده‌ی از امکانات کنونی دنیا و ابزارهای موجود دنیا روز‌به‌روز دارد رشد پیدا میکند؛ این برای آنها ترس‌آور است، رعب‌آور است؛ طبیعی است که دشمنی میکنند.


پایبندی جمهوری اسلامی به اصول انقلاب علت دشمنی دشمن فراعنه زمان و عدم دشمنی ملتها و  پیروزی در صورت بودن در راه خداوند

خب، دو نکته در اینجا وجود دارد: یک نکته همین مسئله‌ی علّت دشمنی است. سهل‌انگاری نباید کرد، سهل‌اندیشی نباید کرد؛ علّت دشمنی، ماهیّت و حقیقت این حرکت عظیم است؛ این علّت دشمنی است. علّت دشمنی، شجاعت و فداکاریِ ملّت ایران است، وفاداری ملّت ایران است؛ اینها علّت دشمنی است. علّت دشمنی، پایبندی جمهوری اسلامی به مبانی اصلی انقلاب است که این پایبندی تا امروز به طور کامل محفوظ مانده است؛ علّت دشمنی اینها است. علّت دشمنی، این است که جمهوری اسلامی دارد نشان میدهد که یک تمدّنی در حال رشد و بالندگی است که اگر به توفیق الهی و به کمک الهی به نتایج خودش برسد، بساط ظلم و استکبار و استعمار دولتهای غربی برچیده خواهد شد؛ علّت دشمنی اینها است.
ملّتها با ایران دشمنی ندارند، ملّتهای غربی هم دشمنی ندارند. حالا ممکن است تبلیغات بکنند، اسلام‌هراسی یک جا، ایران‌هراسی یک جا، شیعه‌هراسی [یک جا] بکنند لکن آنجایی که حقیقت برای مردم روشن بشود، مردم نه فقط دشمنی ندارند با جمهوری اسلامی بلکه این چنین حرکتی را ملّتها می‌پسندند، ملّتها دوست میدارند، ملّتها از آن حمایت میکنند. آن که دشمن است، قدرتمندانِ ظالمند، فراعنه‌ی عالَمند؛ همچنان که فرعون در مقابل موسی دشمنی میکرد و [این را] هم میدانست که موسی حق است -قرآن تصریح دارد که میدانست که موسی حق است امّا دشمنی میکرد- خدای متعال به موسی فرمود: لا تَخافا إِنَّنی مَعَکُما أَسمَعُ وَ أَرى؛(طه: 46) من با شما هستم، بروید حرکتتان را شروع کنید، ادامه بدهید. بله، فرعون بر روی تخت قدرت و سلطنت نشسته است، رعب‌آور است، ترسناک است امّا شما بروید کار خودتان را بکنید، إِنَّنی مَعَکُما أَسمَعُ وَ أَرى؛ عیناً این خطاب، امروز به ملّت ایران است؛ پس علّتِ دشمنی، این است.
نکته‌ی دوّم این است که نتیجه‌ی این دشمنی چیست؟ نتیجه‌ی این دشمنی این است که هر کس خدا با او است، او پیروز است چون قدرت متعلّق به ذات مقدّس پروردگار است. [اگر] ما با خدا باشیم، در راه خدا باشیم، پیروزی، قطعیِ صددرصد است، هیچ تردیدی در آن نیست. یک جاهایی ما کوتاهی کردیم، خب پیروزی به دست نیاوردیم؛ این بر اثر کوتاهیِ ما است، بر اثر بد عمل کردن ما است. آنجایی که ما درست عمل کنیم، درست حرکت بکنیم -مسئولان ما یک‌ جور، مردم ما یک‌ جور- و حرکت، حرکتِ درستی باشد، آنجا بلاشک خدای متعال کمک میکند؛ وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه؛(حج: 40) تردیدی در اینجا نیست.


لزوم شجاعت و عقلانیت مسؤولین

شجاعت و عقلانیّت. این هم یک وظیفه‌ی دیگر مسئولین است؛ هم شجاع باشند، در مقابل توپ و تشر این و آن پس نزنند، آنچه را صحیح است، آنچه را باید انجام بدهند، در مقابل یاوه‌گویی‌های این دولتمردان آمریکایی و اروپایی و دیگران، آن را از دست ندهند؛ می‌بینید که چه بی‌ربط حرف میزنند؛ حرفهایشان واقعاً گاهی مثل دلقک است. دولتمرد آمریکایی -میخواهد ما را مثلاً در دنیا هو کند می‌آید- میگوید ایران حقوق بشر را از عربستان سعودی یاد بگیرد! به این آدم چه میشود گفت؟ غیر از دلقک حرف دیگری میشود زد؟ عنوان دیگری میشود داد؟ این آدم و این ‌جور آدمها نه تهدیدشان، نه وعده‌شان، نه قولشان، نه امضائشان اعتبار ندارد. به اینها نباید اعتنا کرد، شجاعانه در طریق صحیح باید حرکت کرد؛ و [همین طور با] عقلانیّت؛ با احساسات نمیشود حرکت کرد، اداره‌ی یک کشور با صِرف احساسات امکان‌پذیر نیست. احساسات خیلی لازم است امّا در مقام پشتیبانی عقلانیّت؛ راه را با عقلانیّت انتخاب بکنیم، با انگیزه و احساسات پیش برویم.


لزوم مقابله با شایعه پراگنی دشمن برای ایجاد اختلاف در فضای مجازی

از جمله‌ی کارهایی که مردم میتوانند به بهترین وجهی در خدمت به کشور انجام بدهند، حضور در صحنه‌های انقلاب است؛ از جمله‌ی کارهایی که مردم میتوانند انجام بدهند، مواجهه و مقابله‌ی با شایعه‌سازی دشمن است. امروز یکی از شگردهای فعّال دشمن، شایعه‌سازی است که مردم را مضطرب کنند، مردم را با هم مخالف کنند، علیه این و آن تهمت بزنند، مردم را به جان یکدیگر بیندازند که البتّه چنین اتّفاقی نمی‌افتد به توفیق الهی؛ امّا آنها قصدشان این است؛ مردم باید هوشیار باشند، متوجّه باشند. مردم را با کمال وقاحت به مواجهه‌ی با انقلاب، با نظام دعوت میکنند؛ این مردمی که نظام متّکی به آنها است. اگر مردم پشتوانه‌ی نظام، پشتیبان نظام نبودند، این ماجرای به این اهمّیّت پیش نمی‌آمد، پیش نمیرفت؛ این قدر وقیحند که همین مردم را وادار میکنند یعنی تشویق میکنند، تحریک میکنند به مواجهه‌ی با نظام. مردم در مقابل این تبلیغات ایستادگی کنند، علیه این تبلیغات حرکت کنند. جوانها امروز در فضای مجازی فعّالند؛ فضای مجازی میتواند ابزاری باشد برای زدن توی دهن دشمنان.

97/09/27 بیانات رهبر انقلاب درباره تبعات اخروی ریاست در ابتدای جلسه‌ی درس خارج فقه

حدیث «لا یُؤَمَّرُ رَجُلٌ عَلى عَشَرَةٍ فَما فَوقَهُم‌  ...»: تبعات ریاست و پرهیز از استقبال از آن و خاطره از عدم تمایل به ریاست جمهوری

بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.

عن النّبیّ صلَّى ‌اللَّه علیه و آله قال: لا یُؤَمَّرُ رَجُلٌ عَلى عَشَرَةٍ فَما فَوقَهُم‌ اِلّا جِی‌ءَ بِهِ یَومَ القیامَةِ مَغلولَةً یَدُهُ اِلى عُنُقِه فَاِن کانَ مُحسِناً فُکَّ عَنهُ وَ اِن کانَ مُسیئاً زیدَ غِلّاً اِلى غِلِّهِ. (امالی طوسی، مجلس دهم، ص ۲۴۶)

 

لا یُؤَمَّرُ رَجُلٌ عَلى عَشَرَةٍ فَما فَوقَهُم‌ اِلّا جِی‌ءَ بِهِ یَومَ القیامَةِ مَغلولَةً یَدُهُ اِلى عُنُقِه

این حدیث درباره‌ی بنده و امثال بنده است؛

[رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله] فرمود که هیچ کس نیست که بر ده نفر یا بیشتر ریاست و امارت داشته باشد ــ هر کسی که بر ده نفر، نه حالا بر هشتاد میلیون نفر امارت و ریاست داشته باشد؛ ــ «اِلّا جی‌ءَ بِهِ یَومَ القیامَةِ مَغلولَةً یَدُهُ اِلى عُنُقِه‌»، [مگر اینکه] این آدمِ رئیس را که این‌قدر در دنیا محترم است و رئیس است و مدیر است، ‌چنین آدمی را در روز قیامت وقتی که می‌آورند، دست او را به گردنش بسته‌اند؛ یعنی دست‌بسته او را وارد محشر میکنند، آن هم به این شکل که دستش به گردنش بسته است. نفْس این مسئولیّت و آمریّت و ریاست، یک تبعاتی دارد که ایجاب میکند این را.

 

در آن حوزه‌ِی مأموریّت که ما آنجا رئیسیم، مدیریم، یک کاره‌ای هستیم، بعضی از کارها انجام میگیرد که ما میتوانستیم مانع آن بشویم و نشدیم؛ حالا یا غفلت کردیم [وارد] نشدیم، یا از روی تنبلی وارد نشدیم؛ این کار خلاف، زیر نظر ما و در پُست نگهبانی ما انجام گرفت ــ پُست نگهبانی ما است دیگر ــ یا بعضی از کارها باید انجام میگرفت در حوزه‌ی مأموریّت ما که انجام نگرفت؛ یا به‌خاطر اینکه ما نفهمیدیم، دقّت نکردیم، تعقیب نکردیم، مشورت نکردیم، پرس‌و‌جو نکردیم و ندانستیم، یا نه، دانستیم، تنبلی کردیم، امروز و فردا کردیم، [گفتیم] حالا ان‌شاءاللّه بعداً، فردا، و ضایع شد، فوت شد. اگر ماها عقل داشته باشیم، باید دنبال ریاست ندویم؛ واقعاً این‌جوری است. باید دنبال ریاست نرویم؛ ریاست این تبعات را دارد. بعضی میدوند دنبال ریاست، نمیفهمند که نفْس این آمریّت و ریاست، این خطرات را دارد که روز قیامت وقتی او را بیاورند، مغلولاً می‌آورند؛ این چیز خیلی مهمّی است. مغلولاً می‌آورند او را در پای محاسبه‌ی الهی.

 

فَاِن کانَ مُحسِناً فُکَّ عَنه

اگر چنانچه او آدم خوبی بود، درستکار بود، در آنچه انجام گرفته بود تقصیری و گناهی متوجّه او نبود، اینجا رها میکنند او را. بالاخره شارع مقدّس و پروردگار عالم موازینی دارد؛ یک جاهایی ممکن است که انسان مَعفوّ باشد به دلیلی؛ قصورش قصورِ عن‌تقصیرٍ نباشد ــ گاهی ما قاصریم، جاهلیم امّا جهلمان عن‌تقصیرٍ است، گاهی نه، واقعاً تلاش خودمان را کرده‌ایم، زحمتمان را کشیده‌ایم، آخرش این [نتیجه] درآمده ــ این [قصور]، اینجا مورد عفو الهی است. پس اگر «محسن» باشد این آمر و این رئیس، فُکَّ عَنه.

 

وَ اِن کانَ مُسیئاً زیدَ غِلّاً اِلى غِلِّه

امّا اگر نه، انسان نیکوکاری نبوده است در دنیا، خودش هم آدم بدکار و بدعملی بوده است ــ هرجور بدعملی‌ای که فرض کنید ــ اینجا آن گرفتاری و آن غل و زنجیری که به او بسته شده است، افزایش پیدا میکند.

 

اینها را باید ما بفهمیم؛ اینها را باید بفهمیم. دنبال کرسی‌های ریاست [بودن] ــ چه ریاست اجرائی، چه ریاست تقنینی؛ می‌بینید برای نمایندگی مجلس بعضی خودشان را میکُشند، اگر چنانچه راه پیدا نکنند به هر دلیلی یا مثلاً فرض کنید صلاحیّتش را تأیید نکنند یا رأی نیاورد و غیره، خودش را به آب و آتش و در و دیوار میزند که چرا نشد ــ عقل نیست، تدبیر نیست. ملاحظه کردید؟ اگر چنانچه این ریاست، مایه‌ی یک چنین دغدغه‌ای است، خب انسان رها کند؛ مگر اینکه واقعاً متوجّه انسان بشود و واجب باشد برای انسان؛ آن [جا] بله [لازم است].

 

بنده دوره‌ی دوّم ریاست جمهوری، قطعاً عازم  بودم به اینکه نامزد ریاست جمهوری نشوم ــ حالا دوره‌ی اوّل که تحمیل شد بر ما، هیچ ــ دوره‌ی دوّم دیگر یقیناً گفتم من قطعاً نامزد نمیشوم؛ امام به من فرمودند بر تو واجب عینی و تعیینی است ــ هر دو را گفتند ــ گفتند: هم واجب عینی است، هم واجب تعیینی است؛ خب بنده هم بر خلاف میل خودم قبول کردم و رفتم. درست این است که اگر چنانچه تکلیفی وجود ندارد، واجب بر انسان نیست، انسان نرود به سراغش و دنبال نکند آن را. بله، اگر چنانچه ناچار شد، ناگزیر شد، به گردن انسان گذاشته شد، آنجا «خُذها بِقُوَّة»؛ (اعراف: 145) بایستی با قوّت انسان دنبال بکند.

 

97/09/21 گزیده بیانات در دیدار جمعی از خانواده‌های شهدا


سلام خداوند بر خانواده شهدا بخاطر صبر و تبدیل عزا به عید

سلام خدای متعال و بندگان صالحش و ملائکه‌اش بر ارواح طیّبه‌ی شهیدان؛ همه‌ی شهیدان تاریخ، شهیدان اسلام، شهیدان انقلاب اسلامی و شهیدان دفاع: از انقلاب، از اسلام، از حریم اهل‌بیت، و از امنیّت کشور تا امروز. خیلی خوش‌آمدید خانواده‌های محترم شهدا، پدرها، مادرها، همسرها، فرزندها. قدر خانواده‌ی شهدا و پدرها و مادرها و همسرها و فرزندان و برادران و خواهران شهدا و داغداران شهدا را بندگان صالح خدا میدانند؛ علّت هم این است که خدای متعال بر شما سلام و درود فرستاده است: اُولئکَ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَـة؛(بقره: 157) [اینکه] خدا صلوات بفرستد، خدا درود بفرستد، خیلی رتبه‌ی والا و مهمّی است؛ چون صبر کردید، چون مصیبتِ فقدان فرزند را که برای اغلب مردم دنیا یک عزا است، شما تبدیل کردید به یک عید، به یک تبریک؛ از اینکه خدای متعال جوان شما را در جوار خود «اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون»(آل عمران: 169) قرار داده است، شما تسلّی پیدا کردید؛ این صبر خانواده‌ی شهدا یک چنین ارزشی دارد.

پیام شهیدان، پیام نفی ترس و اندوه و توضیح جمله امام: «ملّتی که شهادت دارد اسارت ندارد»

پیام شهیدان حقیقتاً پیام بشارت است؛ ما باید گوشمان را اصلاح کنیم که این پیام را بشنویم؛ بعضی نمی‌شنوند پیام شهدا را، لکن این [آیه‌ی] قرآن کریم است: وَ یَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا‌ هُم یَحزَنون،(آل عمران: 170) پیام شهیدان، پیام نفی ترس و اندوه است. البتّه این [نفی] ترس و اندوه، مصداق اتمّش برای خود آنها است؛ در آن نشئه‌ی پُر از ترس و پُر از اندوه که همه‌ی انسانها گرفتار خود هستند، پیام کسانی که در راه خدا به شهادت رسیدند -یعنی همین جوانهای شما؛ چه آنهایی که در دفاع مقدّس به شهادت رسیدند، چه آنهایی که در دفاع از مرز به شهادت رسیدند، چه آنهایی که در دفاع از امنیّت به شهادت رسیدند، چه آنهایی که در دفاع از حرم و از حریم اهل‌بیت به شهادت رسیدند- بشارت است برای خودشان و همچنین برای مخاطبانشان؛ اینکه امام بزرگوار فرمود ملّتی که شهادت دارد اسارت ندارد، به این خاطر است. وقتی شما به فدا شدن در راه خدا به صورت یک موفّقیّت بزرگ نگاه کردید، به سمت خطر -به‌خاطر شهادت- بی‌محابا حرکت کردید، هیچ نیرویی در دنیا نیست که بتواند در مقابل شما ایستادگی کند.

غلبه و قدرت متعلّق به آن ملّتی و آن مردمی است که معتقدند اگر در این راه برایشان خطری پیش بیاید، ضرری پیش بیاید، شهادت و از دنیا رفتن پیش بیاید، آنها برنده هستند، بازنده نیستند؛ آن ملّتی که این روحیه را، این اعتقاد را دارد، شکست برای آن ملّت وجود ندارد؛ این ملّت پیش خواهد رفت، همچنان‌که ملّت ایران در راهِ بسیار پُرخطر و پُرزحمت خود، تا امروز پیش رفته است. شوخی است؟ همه‌ی قدرتمندان فاسد ظالم خبیث عالم دست به دست هم بدهند، در مقابل ملّت ایران بِایستند، هیچ غلطی هم در طول چهل سال نتوانند بکنند و این نهال تازه‌پا تبدیل بشود به این درخت مستحکم، شجره‌ی طیّبه و غیر قابل تکان دادن! این را چه کسی کرد؟ اعتقاد به شهادت، این سرنوشت افتخارآمیز را برای کشور به وجود آورد؛ یعنی همین جوانهای شما. گریه میکند، آرزو میکند که در راه خدا شهید بشود؛ به پدرش، به مادرش، التماس میکند میگوید من رفتم در عملیّات شهید نشدم، چون شما راضی نبودید؛ شما راضی بشوید تا من شهید بشوم. در شرح حال یکی از همین شهدای [مدافع] حرم خواندم که به همسرش میگوید شما راضی نبودی من شهید بشوم، شما نمیگذاری من شهید بشوم؛ التماس میکند به همسرش که تو راضی بشو تا من شهید بشوم. دنیای مادّی معنای این حرفها را نمیفهمد، درک نمیکند. این روحیه و این اعتقاد است که جوانِ مؤمنِ انقلابیِ ما را در مقابل حوادث، مثل کوه استوار نگه میدارد.

شهدای مدافعین حرم و رویشهای چند برابری نسبت ریزش ها معجزه انقلاب

بارها گفته‌ایم بعضی از عناصر انقلابی از راه برگشتند؛ انقلاب ریزش داشته است، دلِ کسانی بسته‌ی به دنیا شد. صدر اسلام هم همین‌جور بود؛ در صدر اسلام هم یک عدّه انقلابیّونِ اوّلِ کار، بعد شدند دنیادارانِ اواسط و اواخر عمر. بله، این هست؛ امّا در کنار این ریزش، چند برابر، ما رویش داریم؛ رویش انقلاب؛ معجزه‌ی انقلاب این است. بعد از چهل سال شما می‌بینید جوان مؤمن مسلمان که نه امام را دیده است، نه انقلاب را دیده است، نه دوران دفاع مقدّس را دیده است، نه آن حماسه‌ها را از نزدیک دیده، امّا امروز با روحیه‌ی انقلابی، مثل همان جوانِ اوّلِ انقلاب -مثل همّت و خرّازی و بزرگانی از این قبیل- میرود وسط میدان و با علاقه، با احساس مسئولیّت، با شجاعت تمام در مقابل دشمن می‌ایستد. اینکه من میگویم جوانهای مؤمنِ امروز، از لحاظ انگیزه از جوان اوّل انقلاب اگر جلوتر نباشند عقب‌تر نیستند، یعنی این. اینها رویشهای انقلابند. این معجزه‌ی انقلاب است، این معجزه‌ی نظام جمهوری اسلامی است که میتواند همان روحیه‌های پُرتلاش و قوی و فولادین را بازآفرینی کند به شکل همین شهدای امروز شما؛ اینها مایه‌ی افتخارند، اینها ستونهای این انقلاب و این کشورند.

شهادتها و صبر بر شهادتها حافظ کشور از سلطه اجانب

جوانهای شما هستند که این کشور را نگه داشته‌اند، جوانهای شما؛ این خونهای پاکِ برزمین‌ریخته‌ هستند که مانع شده‌اند که مستکبرین عالم، آمریکای جنایت‌کار، مثل دوران طاغوت بر این کشور مسلّط بشود؛ اینها نگذاشتند، جوانهای شما نگذاشتند. اگر این شهادتها نبود، اگر این شجاعتها نبود، اگر این صبرهای پدر و مادرها و همسرها نبود، معلوم نبود وضع کشور چگونه میشد، معلوم نبود این کشور بتواند در مقابل این جبهه‌ی مستکبر ایستادگی کند. ایستادگی کردیم چون این کشور جوانهایی مثل شما داشت؛ و همچنان جوانها هستند؛ ملّت هم قدر اینها را میداند.

تشییع جنازه با شکوه و مردم قدردان شهدا

شما ببینید در تشییع جنازه‌ی این پیکرهای پاک -همین شهدای این روزها؛ شهدای مرز، شهدای دفاع از حرم، شهدای گوناگون امنیّت و امثال اینها- مردم چه میکنند! دیروز در کهکیلویه و بویراحمد دیدید این جمعیّت عظیم، تشییع جنازه کردند پیکر مطهّر یک سرباز شهید را؛ قضیّه این‌جوری است، این مردم قدر میدانند. چهار نفر آدم کج‌فهمِ کج‌فکرِ دلبسته‌ی به دنیای مادّیِ غرب حرف میزنند، تحلیل‌های بی‌ربط و بی‌معنا میکنند؛ بکنند، [امّا] واقعیّت قضیّه غیر از آن چیزی است که آنها میگویند. جمهوری اسلامی نیرومند است با معنویّتش، با فکرش، با انسانهای فداکارش، با ایمانش، با پدر و مادرهای مؤمن، با همسرهای مؤمن و با جوانان مؤمن. جوانی که از خانواده‌اش صرف نظر میکند، از همسر محبوبش صرف نظر میکند، از کودک شیرین‌زبانش صرف نظر میکند، میرود در راه خدا مبارزه میکند و جان خودش را به خطر می‌اندازد؛ کشور را اینها نگه داشته‌اند؛ نیرومندی انقلاب به وجود یک چنین انسانهایی و یک چنین ایمانهایی است؛ دشمن نمیفهمد.

مظلومین یمن و دشمنان ایران اسلامی خصوصا آمریکا غرق در لجن فساد اخلاقی و سیاسی و دولت ترامپ افشاگر جهره آمریکا

و من به شما عرض بکنم؛ دشمنانِ سرشناسِ ایرانِ اسلامی غرق در لجنند؛ لجن فساد اخلاقی، لجن فساد سیاسی؛ غرقند. امروز دولتمردان آمریکا را نگاه کنید؛ پول‌پرستی‌شان، حق‌کُشی‌شان، بی‌اعتنائی‌شان به جان و مال انسانها و ملّتها را نگاه کنید؛ یک نمونه‌اش در یمن است. در یمن جنایت را سعودی‌ها دارند میکنند امّا شریک این جنایت، آمریکایی‌ها هستند؛ خودشان هم اقرار میکنند. بیمارستان را میزنند، بازار را میزنند، مجلس را میزنند، محلهای [حضور] جمعیّت را میزنند؛ بحث دعوای نظامی نیست، با ملّتها مخالفند؛ اینها جنایت‌کارند، غرق در لجنند؛ چهره‌ی آمریکا این است. ملّت ایران اگر میخواهد آمریکا را و استکبار را -که مظهرش آمریکا است- درست بشناسد، نگاه کند به امروز، به کارهای این رئیس‌جمهور(ترامپ) و دولتمردان کنونی آمریکا؛ همه‌شان همین‌جور هستند، مخصوص اینها [هم] نیست؛ اینها با صراحت، آن چهره‌ی زشت و نفرت‌انگیز را آشکار کردند، وَالّا همه‌شان همین‌جور هستند؛ ایران اسلامی در مقابل اینها ایستاده است. ایران اسلامی در مقابل حق‌کشی، در مقابل بی‌عدالتی، در مقابل فساد اخلاقی و فساد سیاسی ایستاده است. ایران اسلامی با استقلال خود، با ایستادگی خود البتّه موجب دشمنی جهانخواران میشود؛ آنها مایلند تسلّط پیدا کنند، مایلند سیطره پیدا کنند؛ آنها دلشان میخواهد ایران، مثل ایران قبل از انقلاب باشد که بر همه‌ی امورش مسلّط بودند؛ مثل کشورهای ضعیف دیگری که امروز هستند. می‌بینید با یک کشوری دست دوستی میدهند، [ولی] اموال او را میمکند و میبرند، بعد هم میگویند اینها گاو شیرده‌ ما هستند. آنها دلشان میخواهد ایران عزیز، ایران بزرگ، ایران پُرافتخار و ملّت شجاع ایران مثل آن کشورها، زیرِ دست آنها باشند؛ به این هدف نرسیدند و قطعاً به این هدف نخواهند رسید.

توضیج نامگذاری امام آمریکا را به شیطان بزرگ و لزوم ایستادگی همه ملتهای موحد مقابل آن

امام بزرگوار ما آمریکا را «شیطان بزرگ» نامگذاری کردند؛ شیطان یعنی چه؟ شیطان آن موجودی و آن عنصری است که همه‌ی انسانهای دین‌دار و موحّد عالم باید در مقابل او بِایستند؛ امام با این نامگذاری در واقع بسیج کردند همه‌ی موحّدین عالم را، همه‌ی دین‌داران عالم را، همه‌ی ملّتهای با انصاف عالم را در مقابل آمریکا؛ و این هدف تا حدود زیادی توفیق پیدا کرده است و بیش از این هم توفیق پیدا خواهد کرد؛ دشمن هم تلاش میکند بلکه بتواند ملّت ایران را منصرف کند. البتّه نقشه‌های آمریکا در مورد ملّت ایران لو رفته؛ نقشه‌ای که بتوانند آن را عمل بکنند و ضربه وارد کنند دیگر ندارند، هر کاری که میتوانستند کرده‌اند، نقشه‌های آینده‌شان هم لو رفته است. هدف و نقشه‌ی آمریکا با این کارهای اخیر -این کارهایی که در این یکی دو سال گذشته کردند که قلم درشتش تحریم همه‌جانبه‌ی اقتصادی است- و کارهایی که دارند میکنند، توطئه‌هایی که دارند میکنند که مأمورین مخصوصی برای مقابله‌ی با ایران میگذارند، به دشمنان گوناگون ایران -منافقین و امثال اینها- کمک میکنند، این است که بلکه بتوانند به کمک تحریم و به کمک کارهای ضدّامنیتّی و مانند اینها در جمهوری اسلامی، در کشور عزیز ایران اسلامی ما دو دستگی و اختلاف و جنگ داخلی و مشکلات ایجاد کنند؛ هدفشان این است، همه‌ی تلاش خودشان را هم در این راه مصرف کردند.

تهدید به تابستان داغ 97 و لزوم هوشیاری در مقابل مکر آمریکا

اینها اوّل امسال که سال ۹۷ است -یا اندکی قبل از امسال، اوایل سالِ جاریِ مسیحی- اعلام کردند که ایران تابستان داغی خواهد داشت؛ مقصودشان این بود که ما در تابستان به سراغ ایران میرویم و نقشه‌های ما در ایران تحقّق پیدا خواهد کرد؛ یعنی همین اختلاف و دعوا و این را بکِش به خیابان و آن را بیاور در عرصه و [بین] این گروه با آن گروه، آن گروه با آن گروه [دیگر]، جنگ راه می‌اندازیم، دعوا راه می‌اندازیم؛ هدفشان این بود. به کوری چشم آنها تابستان امسال یکی از بهترین تابستانهای سال بود. بعد هم گفتند جمهوری اسلامی چهل‌سالگی را نمیبیند؛ یعنی در پاییز و زمستان امسال همان توطئه‌ها را عمل خواهیم کرد. ملّت ایران با استحکام تمام ایستاده است؛ به توفیق الهی در بیست‌و‌دوّم بهمن، این ملّت سالگرد چهلم انقلاب اسلامی را با شکوه بسیار بهتر از سالهای قبل برپا خواهد کرد.

ملّت بیدار است. مسئولین هم مشغولند؛ کار میکنند، تلاش میکنند؛ البتّه بیشتر باید تلاش کنند. من هم به ملّت عزیزمان عرض میکنم این بیداری را حفظ کنید؛ اینکه اینها گفتند در سال ۹۷ ما چنین میکنیم، چنان میکنیم، و نقشه‌هایی را برای جمهوری اسلامی ابراز کردند -یعنی در واقع نقشه‌شان لو رفت- این ممکن است فریب باشد؛ ممکن است جنجال را برای سال ۹۷ بکنند، نقشه را برای سال ۹۸ بکشند؛ مِن‌باب مثال. همه باید حواسشان جمع باشد؛ به همه‌ی ملّت عرض میکنم. آمریکا دشمن خبیثی است، دشمن حیله‌گری است، دستش با صهیونیست‌ها و مرتجعین منطقه در یک کاسه است و همه‌ی آنها دشمن ایران اسلامی و دشمن ملّت ایرانند؛ ما باید بیدار باشیم. البتّه ما قوی‌تر از آنها هستیم؛ آنها با این انگیزه‌ی قوی علیه جمهوری اسلامی، تاکنون هیچ غلطی نتوانسته‌اند بکنند، بعد از این هم نمیتوانند بکنند؛ در این تردیدی نیست. دشمن ضعیف است؛«اِنَّ کَیدَ الشَّیط‌ـانِ کانَ ضَعیفا»(نساء: 76) آیه‌ی قرآن است ولیکن ما نباید غافل بشویم، ما نباید به خواب برویم.

لزوم بیداری مسؤولین و ملت خصوصا جوانها با انجام وظیفه برای تقویت اقتصادی کشور

توصیه‌ی من به همه‌ی جوانهایمان، به همه‌ی مجموعه‌های گوناگون کشور، به همه‌ی اصناف کشور، به همه‌ی جریانهای سیاسی کشور این است که مراقب باشند به دشمن پهلو ندهند، مراقب باشند میدان را برای دشمن آماده نکنند؛ بیدار باشند. اگر ما غافل بشویم، ما به خواب برویم، همان دشمن ضعیف زهر خودش را خواهد ریخت؛ باید همه بیدار باشیم؛ همچنان که بحمدالله امروز همه‌ی ملّت بیدارند و در طول این سالها هم ملّت بیدار بودند؛ این بیداری را باید حفظ کنیم؛ توصیه‌ی من به جوانهایمان این است؛ همه، در هر جایی که هستند، برای کشور کار کنند؛ برای تقویت کشور، برای تقویت اقتصاد کشور، برای تولید داخلی -که امسال را ما برای تولید داخلی به صورت شعار اعلام کردیم- هر کسی در هر جایی که هست تلاش خودش را بکند؛ تولیدکننده یک جور، مصرف‌کننده یک جور، تصمیم‌گیرنده‌ یک جور، قانون‌گذار یک جور، مجری یک جور، دولت یک جور، مجلس یک جور، قوّه‌ی قضائیّه همین‌طور؛ هر کدام با بیداری و هشیاری کامل وظایفشان را انجام بدهند؛ این توصیه‌ی ما به مردم است.

جنایت در یمن و وظیفه آل سعود اشداء علی الکفار نه گاو شیرده آنها

کسانی در دنیای اسلام با دشمن پیوند دوستی بسته‌اند. حرکتی که آل سعود دارد انجام میدهد، این جنایتی که در یمن به وسیله‌ی آنها دارد انجام میگیرد برای اشغالگری یمن و در مقابل ملّت مظلوم یمن، به ضررشان تمام میشود؛ این را بفهمند؛ این به ضررشان تمام میشود. امروز حدود چهار سال است، نزدیک به چهار سال است که اینها دارند در یمن جنایت میکنند؛ اینها خیال میکردند در ظرف چند روز یا حدّاکثر چند هفته خواهند توانست مسلّط بشوند بر یمن و اختیار و زمام امر را در آنجا به دست بگیرند، [امّا] چهار سال است که نتوانسته‌اند. هرچه جلوتر بروند، سقوطشان سخت‌تر و ضربه‌ای که بر آنها وارد خواهد آمد مؤثّرتر خواهد بود. چطور میشود یک دولتی که بر یک ملّت مسلمان، بر یک کشور اسلامی حکومت میکند، بشود عامل دست دشمنان اسلام، عامل دست آمریکا، گاو شیرده آمریکا؟ چرا؟ خادم حرمین شریفین باید «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار»(فتح: 29) باشد، نه «اشدّاء علی المؤمنین»؛ اینها «اشدّاء علی المؤمنین» هستند، «اشدّاء علی الیمن» هستند، «اشدّاء علی البحرین» هستند؛ مردم مؤمن را زیر فشار قرار میدهند؛ این یک سیاست بسیار ابلهانه‌ای است که خشم الهی را برمی‌انگیزد.

ملت ایران در طوفان منطقه و رسیده به اروپا (فرانسه) در کشتی امن محبت اهل البیت و اسلام

ملّت ایران با چشم باز، با بصیرت، همه‌ی این اوضاع را زیر نظر داشته باشد و موضع خود را مستحکم نگه دارد و بداند در این دریای طوفانیِ این منطقه و این دنیا -این طوفان، امروز به اروپا هم رسیده است؛ فرانسه را ملاحظه کنید؛ کشورهای اروپایی هم اسیر طوفانند- در این طوفانی که دنیا را و بخصوص منطقه را فراگرفته است، ملّت ایران به برکت اسلام در کشتی امن محبّت اهل‌بیت و اسلام قرار گرفته‌اند. این بصیرت را حفظ کنید، این روش را حفظ کنید، این مسیر را ان‌شاءالله با قدرت ادامه بدهید؛ پیروزی متعلّق به ملّت ایران است.

پیام به بیست و هفتمین اجلاس سراسری نماز 97

| چهارشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۷، ۰۲:۱۸ ب.ظ

97/09/14 پیام به بیست و هفتمین اجلاس سراسری نماز

اجلاس سالانه‌ی نماز شکر فریضه نماز و هدایت حق نشناسان این فریضه

اجلاس سالانه‌ی نماز از سوئی نشانه‌ی حق‌گزاری در برابر فریضه‌ئی است که میتواند بر همه‌ی اعمال و فرایض دیگر، روح بدمد و آنها را کارآمد کند: «إن قُبِلَت قُبِلَ ماسِواها» و از سوی دیگر خدمت بزرگی است به آنان که حقِّ این هدیه‌ی الهی را ندانسته و در آن سهل‌انگاری میکنند.

وظیفه آموزش و پرورش درباره نوجوانان و اهمیت دادن به نماز تضمین کننده سلامتی آینده جامعه

نماز آنگاه که با خشوع و حضور گزارده شود جامعه را به صلاح و سداد در زبان و عمل میکشاند و اعتلاء میبخشد.
بخش مهمی از گرفتاریها و آلودگیهای ما براثر نپرداختن به این حقیقت هشدار دهنده است. از این رو ترویج نماز با همه‌ی شیوه‌های اثرگذار، در شمار وظایف بزرگی است که همه باید بدان اهتمام ورزیم و شما دست‌اندرکاران این اجلاس بویژه عالم مجاهد جناب حجةالاسلام آقای قرائتی بحمدالله در این راه از توفیق الهی بهره‌مند شده‌اید.
آموزش و پرورش میتواند در این عرصه از اثرگذارترین‌ها باشد.
مدارس را مزین کنید به نمازخوانی نوجوانان؛ این برترین تضمین برای سلامتی آینده‌ی جامعه است.