هشت رذیله 114 / لجاجت 66 / توبه از لجاجت 61 / شرح دعای استغفار 60 (بند 52)
سلام علیکم – بسم الله
دعای استغفار بند 52
اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ یَرُدُّ عَنْکَ دُعَائِی أَوْ یَقْطَعُ مِنْکَ رَجَائِی أَوْ یُطِیلُ فِی سَخَطِکَ عَنَائِی أَوْ یُقَصِّرُ عِنْدَکَ أَمَلِی فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که مانع قبولی دعایم میگردد، یا امید مرا از تو قطع مینماید؛یا رنج و زحمت مرا به واسطه خشمت طولانی میکند، یا امیدم را به تو کم مینماید؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!
لغت:
عنائی (عنی) به معنای آزار دیدن و به زحمت افتاده است!
شرح:
در بند فوق باری دیگر از اثر بسیار مخرب گناه، از ناامیدی سخن به میان آماده است!
وقتی دعا رد شود و نشنیده گرفته شود، انسان از رحمت خداوند ناامید می شود و این حکایت از ادامه خشم خداوند از انسان دارد خشمی که نشان آن رنج و زحمتی است که از احساس بیچارگی به انسان دست می دهد! بیچارگی که انسان آن را در ناکام مانده و تباهی و نرسیدن به آرمانها و اهدافش می بیند!
هر چند خداوند در قرآن فرموده است که: ادعونی استجب لکم! ولی گناه روی دعا اثر مخربی دارد:
گناه در هر رتبه از خباثت که باشد به همان میزان روی دعا اثر می گذارد! و انسان را نسبت به رتبه ای از آن محروم می سازد! یا انسان را ناامید از اصل دعا می کند و یا خسته از اصرار بر دعا و یا تضرع حین دعا و یا تداوم بر دعا.
وقیت انسان ببیند دعایش مستجاب نمی شود دیگر نه دعایی می کند و نه به دعایی که دیگری می کند آمین می گوید و اصلا دعا را به سخریه می گیرد!
همچنین ممکن است دعا بکند ولی دعایش ار تکرار نمی کند بلکه به یک یا دوبار اکتفاء می کند!
و یا دعا می کند و شاید دعایش را بارها تکرار هم بکند ولی حالی باری تضرع حین دعا ندارد! تلاش نمی کند در دعا اشکی بریزد!
و یا دعاهایش اختصاص به زمان بلا دارد! او تداوم در دعا ندارد! فرموده اند دعای در آسایش، ذخیره استجابت دعا در بلا است! (یَرُدُّ عَنْکَ دُعَائِی)
قطع شدن امید انسان از رحمت خداوند به معنای باور نکردن این حقیقت است که خداوند می تواند در قوانین موجود انعطاف ایجاد کند. قوانین طبیعی که که تمامی بر علیه گنهکار است و مسیر او را به سوی تباهی و هلاک هموار می سازد!
وقتی به انسان این حالت دست دهد دیگر انگیزه ای برای ترک گناه ندارد! می گوید: آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب!! (یَقْطَعُ مِنْکَ رَجَائِی)
وقتی خشم خداوند از انسان تداوم یابد، انسان این خشم را در رنجهای زندگی مشاهده می کند! انسان با نیروی ایمان می تواند از بسیاری از رنجهای دنیوی – اعم از مادی و روانی – بکاهد ولی گناه مانع ایمان است و در نتیجه او می ماند و همین دنیا با همه مشکلاتش!
قرآن می فرماید: لقد خلقنا الانسان فی کبد! ما انسان را در رنج آفریدیم.
ولی قرار نیست انسان همچنان در رنج بماند او با راهنمایی که خداوند او را می کند قرار است از این رنج رها شود و حیات و زندگی طیب و گوارا برای خود مهیا نماید! ولی با پشت کردن به هدایت ها و راهنمایی های خداوند و تمرد از اوامر خداوند و آلوده شدن به نواهی او فرصت رهایی از رنج ها را از دست می دهد! و در انی میاد بجای این که بخود ناسزا بگوید به جهان ناسزا می گوید! (یُطِیلُ فِی سَخَطِکَ عَنَائِی)
هر انسانی آرزوهایی دارد که بسیار از آن دست یافتنی و نیز مشروع است ولی برای رسیدن به هر آرزویی باید مسیری را پیمود. نمی توان مسیری را ساخت. مسیر رسیدن به آروزها را خداوند توسط دین به انسان ها معرفی نموده است ولی انسانها با گناه یعنی با پشت کردن به مسیر خدایی می خواهند به اهداف خود برسند و این امکان ندارد در نتیجه احساس ناکامی همیشه آنها را رنج می دهد و در آن وقت هم بجای این که به مسیر الهی برگردند بیشتر در مسیر های خود ساخته سرعت می گیرند و خب معلوم است که در دره تباهی بیشتر سقوط می کنند و راه برگشت خود را سخت تر می کنند! (یُقَصِّرُ عِنْدَکَ أَمَلِی)