هشت رذیله 165 / ستمگری 32 / حقوق 31 / والیان 4 / والدین
سلام علیکم - بسم الله
والدین یکی از شش گروهی هستند که بر ما ولایت دارند. اطاعت از آنها حقی است که آنها برگردن ما دارند. ادا نکردن این حق مصداق ستمگری است. و ستمگری چهارمین خصلت از هشت رذیله ای است که هر انسانی گواهی به زشت بودن آن می دهد.
والدین این حق را بخاطر زحماتی که برای ما کشیده اند و نیز بخاطر این که واسطه وجودی ما بوده اند پیدا نموده اند. آنها اولین نفراتی هستند که در آغاز عمر با آنها آشنا می شویم لذا اولین گام را انسان در مسیر ولایت پذیری، با اطاعت از والدین بر می دارد.
البته ممکن است بعضی از والدین زحمتی کمتر کشیده باشند. اصلا ممکن است پدری در همان زمان کودکی فرزند خود را و یا حتی زمانی که هنوز بدنیا نیامده باشد رها کرده باشد و بعد از بزرگ شدن کودکش پیدایش شده باشد ولی در این صورت هم آن حق محفوظ است زیرا پذیرش ولایت شکستن خود است. بیرون آمدن از ولایت نفس است. هرچه نفس انسان از پذیرش یک والی بیشتر سربتابد، پذیرش ولایت آن والی ثمره بیشتری برای کوبیدن نفس و در نتیجه کنترل آن دارد. و پدری که کمترین زحمت را برای انسان کشیده است و یا حتی به فرزند خود ستم روا داشته است بهترین مصداق برای این چنین والی محسوب می شود.
ممکن است والدین دستوراتشان را عقل نپذیرد ولی همین که این دستورات خلاف امر و نهی خداوند نباشد، باید از این دستورات اطاعت نمود. هرچند می توان با صحبت کردن، آنها را از دستوری که داده اند منصرف نمود ولی اگر صحبت افاقه نکرد چاره ای جز تسلیم در مقابل آنها نیست!
ضررهایی را که ممکن است با اطاعت از والدین نصیب انسان شود، خداوند جبران می کند. این جبران هم در دنیا صورت می گیرد و هم در آخرت. قسمتی از جبران دنیوی این ضررها مربوط می شود به شخصیت متواضعی که فرد پیدا می کند. این تواضع نفوذ فرد را در دیگران زیاد می کند و همین باعث می شود تا مسیر رشد مادی او هموار شود و موانع احتمالی تا حد زیادی برطرف گردد.
تصور کنید اگر انسانها پاس اولین والیان خود را بدارند و نهان خانواده را از گسستگی حفظ کنند و هرچه بیشتر بر استحکام آن همت گمارند جامه انسانی از چه استحکام و رویش و چلوه ای برخوردار خواهد شد!
اما وقتی اولین شیرازه ی اولین نهاد اجتماعی جامعه انسانی گسسته شود آن هم با عدم اراتباط ولایی بین والدین و فرزندان دیگر از دست مصلحان آن جامعه چه بر خواهد آمد؟!
اگر انسان اولین گام را در ولایت پذیری بدرستی بر دارد می تواند مطمئن باشد در مسیر سلوک الی الله بدرستی گام برداشته است. مسیر سلوک الی الله مسیر پذیش ولایت مطلقه خداوند است. و خروج از همه مراتب ولایت نفس و ولایت شیطان و ولایت هر وهم و باطلی. با این نگاه است که احسان به والدین و کسب رضایت آنها اینقدر در اسلام عزیز مورد تأکید و توصیه است.
در میان انبوهی از آیات و روایات در این زمینه تنها به یک مورد اشاره می کنیم:
ابو ولاد حناط گوید: از امام صادق علیه السّلام پرسیدم خداى عز و جل که فرماید: «و بپدر و مادر احسان کنید، (وَ بِالْوالِدَیْنِ
إِحْساناً
اسراء: 23)» این احسان چیست؟ فرمود: احسان اینست که: با آنها نیکو معاشرت کنى و آنها را مجبور نکنى که چیزى را که احتیاج دارند از تو بخواهند، اگر چه بینیاز باشند (بلکه باید اظهار نکرده وظیفه خود را انجام دهى) مگر خداى عز و جل نمیفرماید: «هرگز به نیکى نرسید، مگر از آنچه دوست دارید انفاق کنید، (لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون آل عمران: 92)».
سپس امام صادق علیه السّلام فرمود: و اما قول خداى عز و جل: «اگر یکى از ایشان یا هر دو آنها نزد تو به پیرى رسیدند، به آنها اف مگو و تندیشان مکن، (إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما اسراء: 23)» یعنى اگر دلتنگت کردند بآنها اف مگو و اگر ترا زدند با آنها تندى مکن، و فرمود: «و بآنها سخنى شریف و بزرگوار بگو (وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا کَرِیما)» یعنى اگر ترا زدند بگو: خدا شما را بیامرزد اینست سخن شریف تو و فرمود: «و از روى مهربانى براى آنها جنبه افتادگى پیش آور (وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَة)» یعنى دیدگانت را بآنها خیره مکن، بلکه با مهربانى و دلسوزى بآنها بنگر، و صدایت را از صداى آنها بلندتر مکن و دستت را بالاى دست آنها مگیر و بر آنها پیشى مگیر.
مباحث مربوط به والدین در عنوان ناسپاسی را مجددا مطالعه کنید.