هشت رذیله 2 / اساس بودن صفات انسانی
سلام علیکم - بسم الله
دعا کنید تا موفق شوم هر شب یک بحث را بنویسم!
این هشت رذیله همه رذایل انسانی هستند که برای تصدیق رذیله بودن آنها نیازی به پیش فرض تصدیقهای اعتقادی نیست.
رها نمودن خود از رذائل انسانی، مثل بیرون آمدن از چاه است و زینت یافتن به فضائل ایمانی مثل بالا رفتن از کوه است.
مثلا انصاف و بعد از آن ایثار، دو فضیلت ایمانی است ولی ترک ستم، فضیلت انسانی است. تا زمانی که انسان ستم به دیگران را ترک نکند نمی تواند به انصاف و ایثار بیاندیشد. زیرا تا پایه های انسانیت در ما محکم نشود، نمی توان به برج و باروی ایمان فکر کرد.
هر کس با داشتن نقائص انسانی، احساسهای معنوی و ایمانی بکند بداند که دارد رؤیاپردازی می کند و شیطان از آن مکرهای خطرناکش روی او بکار گرفته است.
مثال دیگر: وقتی از مخلوق سپاسگزاری نشود، عباداتی که مضمون آن سپاسگزاری از خالق است، نمی تواند موجب عروج شود هرچند خاصیت عقاب نشدن را دارد. یعنی وقتی کسی که شخصیت ناسپاسی دارد و نماز می خواند، تنها خاصیت این نماز نیافتادن به دوزخ است ولی آیا به بهشت هم می رود؟ این بسته به میزان تلاشش برای رهایی از رذیله ناسپاسی است!
البته دین همه تلاشش را می کند تا انسان، ابتداء از حیوانیت بالا بیاید و انسان شود و بعد عنوان «مؤمن» را بگیرد که مورد غبطه ملائک قرار گیرد.
فرموده اند:
لا دِینَ لِمَن لا مُرُوَّةَ لَه.
لا دِینَ لِمَن لا عَقلَ لَه.
لا دِینَ لِمَن لا عَهدَ لَه.
لا دِینَ لِمَن لا وَرَعَ لَه.
لا دِینَ لِمَن لا صَبرَ لَه.