گزیده بیانات در دیدار شرکتکنندگان در مسابقات بینالمللی قرآن 98
| پنجشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۵:۵۱ ق.ظ
98/01/26 گزیده بیانات در دیدار شرکتکنندگان در مسابقات بینالمللی قرآن
تأثیر معنوی و فکری تلاوت قرآن
آنچه
مهم است، این است که ما قدر قرآن را بدانیم. قرآن فقط برای تلاوت کردن
نیست؛ تلاوت قرآن مقدّمهی فهم قرآن و به دست آوردن معرفت قرآنی است؛ این
را بایستی برای خودمان تأمین کنیم. اگر تلاوت، تلاوت درست و بهجایی باشد،
دو فایدهی مهم را باید به ما بدهد: یکی اینکه معنویّت ما را، روح معنوی ما
را تعمیق کند، عمق ببخشد. ما غرق در امور مادّی هستیم؛ انسانها احتیاج
دارند به توجّه معنوی، به روح معنویّت و این با تلاوت قرآن -اگر خوب تلاوت
کنیم قرآن را- حاصل میشود. و دوّم اینکه به فکر خودمان و اندیشهی خودمان
مدد برسانیم و آن را از معرفت قرآنی تغذیه کنیم؛ یعنی قرآن، هم در دل ما
اثر میگذارد، هم در ذهن ما اثر میگذارد. اگر با قرآن مأنوس بشویم، خیلی از
مفاهیم حیات و زندگی برای ما روشن خواهد شد. کجرَویها، بدفهمیها، یأسها،
خیانتهای انسانها به یکدیگر، دشمنیهای انسانها با یکدیگر، ذلیل کردن
انسانْ خود را در مقابل طواغیت عالم و امثال اینها، همه ناشی از دوری از
قرآن است. قرآن، هم به ما معنویّت میدهد، هم به ما معرفت میدهد.سعادت دنیوی با قرآن: عزت، رفاه، دانش، قدرت و وحدت
قرآن
کتاب سعادت بشر است بلاشک سعادت دنیا و آخرت. قرآن فقط برای سعادت آخرت
نیست؛ سعادت دنیا را هم قرآن تأمین میکند. سعادت دنیا یعنی برخورداری از
نِعَم الهی در این نشئه؛ این را با قرآن میشود تأمین کرد. میشود ملّتها با
قرآن، با عمل به قرآن عزّت پیدا کنند، رفاه پیدا کنند، دانش پیدا کنند،
قدرت پیدا کنند، وحدت و انسجام پیدا کنند، سبْک زندگی شیرین پیدا کنند؛
اینها همه امور دنیوی است. آخرت هم که حیات معنوی و حقیقی و مستمر و ابدی
است، با قرآن حاصل میشود. پس قرآن کتاب سعادت دنیا و آخرت است، به شرط آنکه
ما به قرآن عمل بکنیم، ببینیم قرآن چه میگوید.فراموش نمودن «اشداء علی الکفار» با ساختن با آمریکا و صهیونیستها و «رحماء بینهم» با تکفیر مسلمین
ببینید!
موارد عمل نکردن به قرآن در بین ما امّت اسلامی یکی دو مورد نیست و
گرفتاریهای ما هم ناشی از همینها است. مثلاً فرض بفرمایید قرآن دربارهی
پیروان پیغمبر میفرماید: اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم
تَراهُم رُکَّعًا سُجَّدًا یَبتَغونَ فَضلًا مِنَ اللهِ وَ رِضوانًا؛(فتح:
29) پس «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم». بعضی از ما
«اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار» را فراموش میکنیم، میگذاریم کنار. مثل چه
کسانی؟ مثل همینهایی که در کشورهای اسلامی با آمریکا ساختند، با
صهیونیستها ساختند، خون فلسطینیها را لگد کردند، حقّ فلسطینیها را ضایع
کردند؛ اینها «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار» را فراموش کردند و شدند نوکر
کفّار، شدند دنبالهروِ کفّار، امربرِ کفّار. الان بسیاری از سران کشورهای
عربی از این قبیلند؛ اینها یک دستهاند. یک دستهی دیگر هم «رُحَماءُ
بَینَهُم» را فراموش کردهاند، اختلافات بین مسلمانها را [به وجود
میآورند]. وَ المُؤمِنونَ وَالمُؤمِناتُ بَعضُهُم اَولِیاءُ بَعض؛(توبه:
71) این را قرآن میگوید.آن وقت اینها میآیند مؤمن بالله را، مؤمن بالقرآن را، مؤمن بالکعبه را، مؤمن بالقبله را تکفیر میکنند، میگویند کافر است؛ این «رُحَماءُ بَینَهُم» فراموش میشود. وقتی «رُحَماءُ بَینَهُم» نبود، جنگهای داخلی در کشورهای اسلامی راه میافتد؛ سوریه را ببینید، یمن را ببینید؛ الان بیش از چهار سال است که یمن دارد بمباران میشود؛ آن بمبارانکننده کیست؟ کافر است؟ نه، یک مسلمانی است؛ بِظاهر او هم مسلمان است امّا به مسلمان رحم نمیکند. معنای «اَلَّذینَ جَعَلُوا القُرءانَ عِضین»(حجر: 91) این است که به یک قسمت از قرآن [عمل میکنند]؛ اَفَتُؤمِنونَ بِبَعضِ الکِتاب وَ تَکفُرونَ بِبَعضٍ؟(بقره: 85) حالا خیلی از اینها که به هیچ چیزِ قرآن اعتقاد ندارند.
معنای ذکر: انجام ندادن عملی بر خلاف رضای خداوند
تلاوت
قرآن مقدّمهی عمل است، مقدّمهی معرفت است، مقدّمهی آشنایی است. ما به
سهم خودمان ببینیم در این عرصهی عمل چه کار میتوانیم بکنیم. اوّلش این است
که یاد خدا را فراموش نکنیم؛ بعد، این است که تقوای الهی را معیار کار
خودمان قرار بدهیم؛ اینها کارهای آسان است، اینها کارهای ممکن است، اینها
کارهای نشدنی نیست که بگوییم «چه جوری؟». به یاد خدا باشید: یااَیُّهَا
الَّذینَ ءامَنُوا اذکُرُوا اللهَ ذِکرًا کَثیرًا * وَ سَبِّحوهُ بُکرَةً
وَ اَصیلًا؛(احزاب: 41 و 42) هر کاری انسان میخواهد بکند، به این فکر باشد
که آیا این کار موافق رضای الهی است یا نیست؛ اگر احراز نکرد که مخالف رضای
الهی است اشکالی ندارد، لکن مواظب باشد که مخالف رضای الهی نباشد؛ این ذکر
الهی است. ذکر فقط به زبان نیست؛ توجّه به این معنا، ذکر الهی است.تقوا یعنی مواظبت هنگام عبور از منطقه ی خارزار عالم ماده و وجود
هدایت
قرآن در اختیار افراد باتقوا است. معنای تقوا هم این است که مراقب خودمان
باشیم؛ مراقب خودمان! مثل کسی که از یک جادّهی باریکی عبور میکند که
اطرافش پرتگاه است، دو طرفش پرتگاه است؛ اینجا هر قدمی که برمیدارید، زیر
پایتان را نگاه میکنید. «تقوا» در روایات تشبیه شده است به راه رفتن در
منطقهی خارزار؛ آن منطقهای که پُر از خار است؛ میگویند اینجا مواظبید که
این لباسهای شما یا مثل ما قبای بلندتان، عبای بلندتان یا شلوارتان به این
خارها گیر نکند یا خار به پایتان فرو نرود؛ مراقبت میکنید. چطور مراقبید!
تقوا یعنی این؛ یعنی مراقب باشید که در این خارزار عالم وجود و عالم مادّه
که از اطراف، خارها انسان را احاطه کردهاند، گیر نکنید. ...عزیزان من! با قرآن بیشتر اُنس بگیرید. آنچه من تأکید میکنم و توصیه میکنم، این است که با قرآن بیشتر اُنس بگیرید. این ذکر الهی و تقوایی که عرض کردیم، اگر برای ما حاصل بشود، آن وقت هدایت قرآنی هم برای ما آسانتر میشود؛ [چون] «هُدًی لِلمُتَّقین»؛(بقره: 2) تقوا که بود، هدایتْ حتمی است؛ چون این قرآن، «هادیِ» بعضی و بعضی را «مُضل»[1] [است]؛ یُضِلُّ مَن یَشاءُ وَ یَهدی مَن یَشاء؛(نحل: 93) این جوری است که بعضیها را از آن طرف میبرد، بعضیها را هدایت میکند. هدایت مال متّقین است. هر چه تقوا بالاتر باشد، هدایت روشنتر و بالاتر است؛ باید این را دنبال بکنیم.