گزیده بیانات در دیدار نخبگان و استعدادهای برتر علمی
| دوشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۷، ۰۲:۲۹ ب.ظ
97/07/25 گزیده بیانات در دیدار نخبگان و استعدادهای برتر علمی
شادی زیاد رهبری از دیدن نخبه گان و شخصیت امیدوار ایشان
دیدار
این جمع نخبهی جوان، جدّاً شادیآفرین و امیدآفرین است. من البتّه اگر
شماها را حضوراً هم نبینم شادم؛ چون میدانم؛ از وجود شما، از تلاش شما، از
حرکت عظیمی که در کشور برای نخبهپروری آغاز شده مطّلعم لکن دیدن شما طبعاً
شادی بیشتری به ما میدهد؛ خیلی متشکّرم از شماها که امروز آمدید و از خدای
متعال سپاسگزارم که این توفیق را به ما امروز داد؛ امید فراوانی هم در
انسان ایجاد میکند. بنده در مورد امید همینجورم؛ من هیچوقت ناامید نیستیم
و نبودهام و انشاءالله نخواهم بود امّا وقتی انسان شماها را از نزدیک
میبیند و این حرفهای بسیار خوب را که اینجا زده شده میشنود، طبعاً امید
انسان افزایش پیدا میکند.مشغول کار تعداد زیادی از نخبگان در کشور مایه تصحیح تصویر از کشور
وقتی
انسان نگاه میکند و دهها هزار نخبه در سراسر کشور مشاهده میکند که در
بخشهای مختلف مشغول کار هستند، این [منظر]، تصویر انسان را از مسائل کشور
تصحیح میکند و تصویر درستی به انسان میدهد. یک نگاه به نخبه از این نظر است
که واقعیّتهای خرسندکنندهای را به انسان نشان میدهد.وجود استعداد مدیریت بین نخبگان و عدم تلازم فکر بلند با قدرت مدیریت
هزاران
نیروی جوان، با نشاط، نخبه، دارای افکار بلند و البتّه یقیناً در بین
اینها تعدادی هم دارای قدرت مدیریّت هستند -چون فکر بلند همیشه ملازم نیست
با قدرت مدیریّت- و با توجّه به اینها انسان میخواهد برای کشور برنامهریزی
کند. توصیه به درمیان گذاشتن طرح بالا بردن استحصال از چاه های نفت با نخبگان جوان
وقتی
این طرح جدید استفادهی از معاملات نفتی را سال گذشته مطرح کردند، ما
گفتیم خب بیایید با جوانهای خودمان، با متخصّصین خودمان قضایا را مطرح
کنید، بگویید آقا، استحصال ما از چاه نفت مثلاً فرض کنید سی درصد است،
میخواهیم این را برسانیم به شصت درصد؛ بگویید کار کنند؛ دو سال هم مهلت
بگذارید، سه سال هم مهلت بگذارید؛ و یقیناً به اینجا خواهیم رسید. اهمیت دادن به نخبگان و توقف و یا کم شدن تهدید دشمن با پیشرفت علمی
ما
احتیاج داریم به اینکه از لحاظ علمی پیشرفت کنیم؛ این نیاز قطعی ما است.
اگر از لحاظ علمی پیشرفت نکنیم، تهدید دشمنانِ تمدّنی ما و دشمنان فرهنگی و
سیاسی ما، تهدید دائمی خواهد بود؛ آن وقتی این تهدید متوقّف میشود یا خطرش
کم میشود که ما از لحاظ علمی پیشرفت کنیم. بنده بارها روی این مسئله تکیه
کردهام. الان قریب بیست سال است روی این تکیه میکنم و بارها هم این حدیث
شریف را خواندهام که «اَلعِلمُ سُلطان»؛ علم، قدرت است. از این نظر هم
نگاه به نخبگان اهمّیّت پیدا میکند. نخبگان میتوانند علم کشور را پیشرفت
بدهند و کشور را به موضع اقتدار و عزّتی برسانند که آسیبپذیریهایش کاهش
پیدا کند. توجه به نخبگان و لزوم سهم داشتن در جلو بردن مرزهای دانش در سطح بشری
امروز
دانش در سطح بشری -نه در سطح کشور- در یک مرزهای مشخّصی قرار دارد؛ خب، ما
سهم ایفا کنیم در شکستن این مرزها و جلو رفتن، مرزها را گسترده کردن. در
این مورد سهم ما در این قرون اخیر بسیار کم بوده؛ میتوانیم سهم داشته
باشیم. نیروی بخار را دیگران کشف کردند، نیروی الکتریسیته را دیگران کشف
کردند، اختراعات جدید را دیگران راه انداختند؛ ما [هم] سهم باید داشته
باشیم؛ ما باید مرزهای دانش کشور را باز کنیم، برویم جلو. این طبیعت
خداداد، نیروهای بسیار زیادی دارد. نخبگان ما بنشینند فکر کنند، نیروهای
جدیدِ طبیعت را کشف کنند. این الکتریسیته از اوّل خَلق این عالم وجود داشت،
نمیدانستیم، انسانها نمیدانستند و از آن استفاده نمیکردند؛ بعد اتّفاقاً
یک مغز برتری، یک فکر نخبهای این را کشف کرد؛ حالا شده محور همهی تمدّن
بشری؛ چه اشکال دارد که شما فکر کنید که ده بیست نیروی دیگر در طبیعت وجود
دارد که به همین اندازه میتواند در زندگی بشر و پیشرفت بشر و خوشبختی بشر
تأثیر بگذارد؟ خب یک تعدادی از این نیروهای نهفته و از این امکانات نهفته
را نخبههای ما باید کشف کنند. ما باید مرز اکتشاف و دانش را توسعه بدهیم؛
پس نخبه را از این نظر هم نگاه میکنیم. تأثیر نخبگان در زندگی، برنامه ریزی، پیشرفت کشور و پیشرفت بشریت
نخبهی ما، هم در وضع زندگی، هم در وضع برنامهریزی، هم در وضع پیشرفت کشور، هم در وضع پیشرفت بشریّت میتواند اثرگذار باشد.عقب ماندگی علمی کشور در دویست سال اخیر با وجود استعداد ایرانی
خب،
یک نکتهای را من اینجا نمیتوانم نگویم و آن نگاهی به گذشتهی تلخ
دویستسالهی کشور ما است. شما جوانها -بخصوص آنهایی که در رشتههای علمی و
مانند اینها مشغول کار هستید- از این کمتر اطّلاع دارید؛ چون معمولاً
متأسّفانه شماها تاریخ نمیخوانید؛ ما دویست سال از قافلهی علم دنیا عقب
ماندهایم؛ بهخاطر بیاعتنائی به نخبگان و بیاعتنائی به استعداد ایرانی.
خب، این استعدادی که امروز شما در کشور میبینید، بهصورت خلقالسّاعه که
به وجود نیامده؛ این در طول تاریخ بوده؛ دلیلش هم [وجود] فارابی و ابنسینا
و خوارزمی و صدها دانشمند بزرگ معروف تاریخی دنیا -نه ما- از ایران است.
پس این استعداد وجود داشته؛ چرا باید ما در این دویست سال اخیر که علم با
این سرعت پیشرفت کرده، اینجور عقب بمانیم که در دوران اخیر قاجار و دوران
پهلوی، به یکی از عقبماندهترین کشورها از لحاظ دانش روز، مُتّصف باشیم؟
این گذشتهی تلخ بسیار عجیبی است.حکمرانان بی کفایت و ایران دارای یک درصد جمعیت جهان و تولید علم در پایان دوران پهلوی یک دهم درصد و الان دو درصد
توجّه
کنید که ما تقریباً یک درصد جمعیّت جهانیم -جمعیّت کشور ما تقریباً یک
درصد جمعیّت جهان است؛ در طول این دهههای قبل از انقلاب هم تا حدودی
همینجورها بوده؛ یک خُرده کمتر، یک خرده بیشتر؛ حدود یک درصدیم- پس
بنابراین سهم ما از تلاشهای مشترک بشری باید لااقل یک درصد باشد. تولید
علم در آخر دوران پهلوی -یعنی آخر این دویست سال که منتهی میشود به ۱۳۵۷ که
انقلاب مبارک اسلامی به وجود آمده- عبارت است از یک دهم درصد؛ در کشور ما
تولید علم در سال ۵۷ که سال انقلاب است، عبارت است ازیک دهم درصد؛ ببینید
چقدر ما عقب بودهایم! این بهخاطر بیکفایتی حکمرانان بوده؛ دلیل دیگری
ندارد. حکمرانان بیکفایت، دنیاطلب، مادّی، وابسته، بیعرضه؛ تکبّر
میفروختند، تبَختُر نشان میدادند امّا تا کمر در مقابل بیگانه خم میشدند و
به فکر مصالح ملّتشان هم نبودند؛ این وضع کشور ما [بود]. حالا [این]
آمارهای تلخ [بوده]؛ البتّه به فضل الهی، امروز ما بیش از سهم خودمان در
دنیا تولید علم داریم، یعنی تقریباً حدود دو برابر سهم خودمان. یعنی ما ۱
درصد باید سهم تولید علم داشته باشیم، الان تقریباً ۲ درصد است؛ ۱.۹ درصد
تولید علم داریم که خب چیز خوبی است. البتّه قانع نیستیم، بیشتر از این
باید سهم داشته باشیم، امّا سهم ما این است؛ که حالا بعضی از آمارها را
آقای دکتر غلامی گفتند، بعضی آمارها را هم دیگران گفتند و من هم شاید اگر
وقت بود، چیزهایی را عرض بکنم.جذب 150 هزار دانشجو در طول 44 سال قبل از انقلاب و تبدیل آن به 4 میلیون در 40 سال اخیر
در
بهمن سال ۱۳۱۳ -اینها را شما باید توجّه داشته باشید؛ شما جوانهای خوب و
مؤمن و اندیشمند و باهوش، باید از کشورتان اینها را بدانید- دانشگاه تهران
یعنی اوّلین دانشگاه کشور تشکیل شده. ۴۴ سال بعد یعنی در سال ۱۳۵۷ که قبل
از انقلاب باشد، تعداد دانشجویان کلّ کشور ۱۵۰ هزار [نفر] بوده. یک تعدادی
هم به همین نسبت البتّه فارغالتّحصیل شدند، امّا بعد از آنکه کشور ۴۴ سال
دانشگاه داشته، موجودی دانشگاه ۱۵۰ هزار نفر است! امروز ۴۰ سال از انقلاب
گذشته، موجودی دانشجوی ما بیش از چهار میلیون است؛ چند میلیون هم
فارغالتّحصیل داریم؛ یعنی ببینید، دو جور حکومت و دو جور نظام، اینجاها
[است که] نشان میدهد خودش را. این گذشتهی تاریک و تلخِ ماجرای علم و
داستان علم و نخبگان در کشور ما است. نخبهها تربیت نمیشدند؛ اگر یک آدمی
هم مثل امیرکبیر پیدا میشد، آنجور پدرش را درمیآوردند. در دوران پهلویها
وضع از این بدتر بود، منتها ظاهرسازی میکردند؛ عقبماندگی علمی،
عقبماندگی فرهنگی، عقبماندگی اخلاقی، عقبماندگی سیاسی. باید از جمهوری
اسلامی و از انقلاب و از امام بزرگوار سپاسگزار بود بهخاطر این حرکت عظیم.منابع انسانی نخبه مورد چپاول و یا ترور نظام سلطه برای ایجاد انحصار علمی
منابع
انسانی یک گنجینه و یک ثروت عظیم برای هر کشوری هستند، از جمله کشور ما.
خب، حالا که این گنجینه است، حالا که ثروت است، مثل هر ثروت دیگری در معرض
چپاول و غارت و تطاول است و دشمن درصدد است که این ثروت را از چنگ کشور
بیرون بیاورد. البتّه این مخصوص ما نیست -در مورد کشور عزیز ما البتّه شاید
شدّت بیشتری دارد- [بلکه] دستگاه سلطه، نظام سلطه، درصدد است که این ثروت
را از چنگ ملّتها خارج کند. حالا برای چه خارج کند؟ برای اینکه خودش
استفاده کند؟ نه، این همهی قضیّه نیست. البتّه [اگر] خودش بتواند استفاده
کند خواهد کرد، امّا هدف عمدهی دیگر او عبارت است از انحصار؛ دستگاه سلطه
دنبال انحصار است: انحصار علمی، انحصار فنّاوری، انحصار داشتههای
ثروتآفرین، انحصار داشتههای قدرتآفرین؛ دنبال این است. لذاست که شما
میبینید در یک کشوری میآیند دانشمندان را ترور میکنند -دانشمندان هستهایِ
ما را ترور کردند- [چون] میخواهد این ثروت در این کشور نباشد. گفتم، مخصوص
ما هم نیست؛ در عراق، در آن برههی سه چهار سالهای که آمریکاییها
مستقیماً مسائل عراق را بعد از رفتن صدّام به عهده داشتند، دهها دانشمند
عراقی ترور شدند؛ آمریکاییها میدانستند که اگر چنانچه با نبودن صدّام این
دانشمندها باشند، کشور را حرکت میدهند، پیش میبرند؛ [لذا] شناسایی کردند،
دانهدانه دانشمندها را ترور کردند. در جاهای دیگر هم همینجور است؛
انحصار، توجّه کنید! پس نخبه در معرض است. من نمیخواهم شماها را بترسانم؛
میخواهم شماها توجّه داشته باشید که دستگاه استکبار و نظام سلطه با وجود
نخبه در یک کشور -که مایهی پیشرفت آن کشور است و بزرگترین ثروت یک کشور
محسوب میشود- مخالف است. از هر راهی بتوانند سعی میکنند این نخبه را از این
کشور بگیرند: یا با اِمحاء فیزیکی یا با اِمحاء فرهنگی و نرمافزاری یا با
بیکار کردن یا با مشغول کردن او به مسائل شخصی غیر مرتبط با کشور و از این
قبیل؛ باید به این توجّه داشته باشید.نظآم سلطه دارای ابزار قدرت (سیاست، رسانه، سلاح، پول، پُررویی) و تهی از ابزار کنترل قدرت (دین، اخلاق، شرف)
نظام
سلطه یعنی چه؟ نظام سلطه -که در ادبیّات سیاسی ما و بینالمللی ما سالها
است وارد شده و تعبیر بسیار قوی و رسایی است- سردمدارانش کسانی هستند که
ابزارهای قدرت را دارند، [ولی] ابزارهای کنترل قدرت را ندارند. ابزار قدرت
عبارت است از سیاست، رسانه، سلاح، پول، پُررویی -اینها ابزار قدرت است-
ابزار کنترل قدرت عبارت است از دین، اخلاق، شرف؛ که ندارند! لذا هر کاری از
دستشان بربیاید میکنند. نظام سلطه یعنی تقسیم دنیا به سلطهگر و
سلطهپذیر؛ مدیرانش هم اینهایی هستند که گفتم. مراقب نظام سلطه باشید.راه جلوگیری با فریب دشمنِ نخبگی کشور، تقویت هویت ملی و آرمانخواهی در مجموعهی نخبهها
راه
جلوگیری از فریب و اغوای دشمنِ نخبگی کشور، عبارت است از تقویت هویّت ملّی
و تقویت آرمانخواهی در مجموعهی نخبهها. هویّت ملّی باید در مجموعهی
نخبهی کشور تقویت بشود، باید احساس کنند که ایرانیِ مسلمانند، باید افتخار
کنند به اینکه ایرانیِ مسلمانند؛ این باید در آنها تقویت بشود؛ باید
افتخار کنند که تتمّه و دنبالهی یک تاریخ بسیار شرافتمندانه و باارزشند؛
دانش ما یک روز دنیا را در تصرّف داشته، فلسفهی ما یک روز برترین فلسفه در
دنیا بوده، دانشمندان ما، حقوق ما، فقه ما همینجور؛ ما دنبالهی آن
تاریخ هستیم. البتّه انقطاع پیدا شده، اقلّاً دویست سال انقطاع حاصل شد،
لکن بعد از پیروزی انقلاب، آن حرکت عظیم تاریخی ادامه پیدا کرده و با همهی
مشکلات و با همهی کارشکنیها پیشرفت کردهایم. افتخار باید بکنیم؛ هویّت
ملّی و آرمانها.لزوم توجه نخبگان به جنگ تحمیلی اقتصادی و سیاسی و امنیّتی علیه کشور
مظهر
نخبگی البتّه تخصّصها است، خیلی هم باارزش است و همهی تخصّصهای گوناگونی
که برای ادارهی کشور و ادارهی جوامع بشری لازم است، مهم است -این یک ارزش
والا است؛ بدون هیچ تردیدی- لکن جامعهی نخبگان نباید به این اکتفا کند.
جامعهی نخبگان باید متوجّه هدفهای برتر هم باشد؛ هدفهای برتری وجود دارد:
فرد نخبه نباید در فضای تخصّص خودش غرق بشود بهطوری که از فضای پیرامونی،
از فضای جامعه، از مردم غفلت پیدا بکند؛ این نباید اتّفاق بیفتد. نخبه
نباید مسائل انسانها را فراموش کند؛ مسائل عمده و مهمّ ملّتش را، استقلال
را، عدالت را، پیشرفت را، مسائل عمدهی آسیبهای اجتماعی را نباید فراموش
کرد. نخبه نباید صرفاً به دانشی که در آن نخبه است بپردازد. اگر چنانچه شما
کار نخبگی را زیر پرچم عدالتخواهی انجام بدهید، ارزشش مضاعف میشود؛ زیر
پرچم استقلال ملّی و هویّت ملّی انجام بدهید ارزشش مضاعف میشود؛ یک جنگ
تحمیلی اقتصادی و سیاسی و امنیّتی علیه ما در جریان است؛ شما نمیتوانید در
این جنگ بیتفاوت باشید؛ نمیتوانید. آنوقتی که آمدند اطراف امیرالمؤمنین
(علیه السّلام) را گرفتند که حتماً شما بیایید خلافت را قبول کنید، فرمود:
لَو لا حُضورُ الحاضِرِ وَ قیامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ النّاصِرِ وَ ما
اَخَذَ اللهُ عَلَى العُلَماءِ اَلَّا یُقارُّوا عَلى کِظَّةِ ظالِمٍ وَ لا
سَغَبِ مَظلوم؛ اگر این مسئولیّتها نبود، من قبول نمیکردم، امّا این
مسئولیّت هست. چیست این مسئولیّت؟ اَلّا یُقارُّوا عَلى کِظَّةِ ظالِم؛
«کِظَّة» در عربی به معنای زیادهخواری و افزونخواریای است که آدم را از
کار میاندازد -البتّه این کنایه است دیگر، خوردن به معنای غذاخوردن مورد
نظر نیست؛ یعنی برخورداریها، یعنی پاداش نجومی، حقوق نجومی- اینها نباید
باشد؛ وَ لا سَغَبِ مَظلوم -«سَغَب» یعنی گرسنگی- امیرالمؤمنین میگوید اگر
نگرانی من و دغدغهی من دربارهی مسئولیّت در برابر زیادهخواران،
ویژهخواران از یک سو و محرومان از یک سوی دیگر نبود، قبول نمیکردم؛ آنوقت
میفرماید: وَ ما اَخَذَ اللهُ عَلَى العُلَماء؛ یعنی مسئولیّت شما
دانشمندها فقط درس دادن و درس خواندن و تحقیق کردن نیست؛ یکی از
مسئولیّتهایتان هم این است که « اَلَّا یُقارُّوا عَلى کِظَّةِ ظالِمٍ وَ
لا سَغَبِ مَظلوم»؛ توجّه کردید؟ تصویر سازی غلط دشمن از کشور و ضعف امکانات ما در جنگ رسانه ای مانند ضعف در جنگ نظامی در آغاز دوران دفاع مقدس
الان
یک جنگ تبلیغاتی و رسانهای بسیار تندی علیه ما وجود دارد، درست مثل جنگ
تحمیلی. در جنگ تحمیلی، ما اوایل جنگ حتّی آرپیجی نداشتیم؛ آرپیجی! خب
مقابل ما یگانهای بزرگ زرهی آمده بودند صف کشیده بودند؛ بنده اهواز بودم که
همینطور پشت سر هم یگانهای زرهی، لشکرهای زرهی دشمن [میآمدند]؛ خب اینها
[سلاح] ضدّ تانک لازم داشتند؛ ضدّ تانک معمولیِ دمدستیِ
همهکساستفادهکن هم آرپیجی است، ما آرپیجی نداشتیم! سلاح سازمانی ارتش
هم نبود؛ حتّی این را نداشتیم. آنوقت دشمن از انواع و اقسام تسلیحات
برخوردار بود؛ الان هم همانجور شده. الان امکانات تبلیغاتی و رسانهای ما
در مقابل دشمن، مثل امکانات آن روز ما است در مقابل دشمن؛ البتّه آن روز
ما غلبه کردیم بر دشمن، امروز هم غلبه خواهیم کرد؛ بدون تردید غلبه خواهیم
کرد، امّا وضع این است. با آن امکانات وسیع، مهمترین کاری که دشمن میخواهد
بکند تصویرسازی غلط از وضع کشور است؛ نهفقط برای اغوای افکار عمومی دنیا
بلکه حتّی برای اغوای افکار عمومی داخل خود کشور؛ حتّی داخل خود کشور! یعنی
حرف میزنند برای اینکه بنده و جنابعالی که خودمان در این فضا داریم تنفّس
میکنیم، چیز دیگری فرض کنیم غیر از آن واقعیّتی که وجود دارد. لزوم کار شبانه روزی و نقش پدر شهید آقای ستاری رییس بنیاد نخبگان در اسقاط 80 فروند هواپیمای دشمن در والفجر 8
البتّه
بنیاد نخبگان هم یک بحث دیگر است؛ من باید تشکّر کنم از بنیاد نخبگان.
شبانهروزی باید کار کنیم. آقای ستّاری والفجر هشت را اینجا مثال زدند که
هشتاد فروند هواپیمای نظامی پیشرفته را در ظرف چند روز دستگاه ما و
نظامیهای ما توانستند ساقط کنند؛ آن کسی که محور این کارها بود، پدر خود
ایشان بود؛ مرحوم شهید سرتیپ ستّاری. اینها خواب نداشتند؛ بنده میدانستم،
کاملاً در جریان بودم؛ شاید مثلاً ۴۸ ساعت میگذشت، اینها فرصت خوابیدن پیدا
نمیکردند. این هاگ را اینها به دو بخش تقسیم کرده بودند که دشمن نتواند
ردگیری کند و ضدّ هوایی ما را بزند؛ اینجا هاگ را به کار میانداختند، موشک
را شلّیک میکرد، بلافاصله جمع میکردند میبردند چند کیلومتر آنطرفتر تا
دشمن نتواند مقابله کند؛ یعنی یک چنین کار سنگینی را انجام میدادند.
شبانهروزی کار کردند که ما توانستیم به قول ایشان -و همینطور هم هست-
هشتاد نود فروند هواپیمای جنگی مدرن دشمن را ساقط کنیم. الان هم همین کارها
لازم است؛ الان هم آقای سورنا ستّاری -که پسر آن شهید است- و دوستانش و
همکارانش باید شب و روز نشناسند؛ باید شب و روز نشناسید، باید کار کنید؛
کار کنید تا بتوانید نخبه را شناسایی کنید، نخبه را جذب کنید، نخبه را
هدایت کنید، نخبه را سازماندهی کنید، سخن نخبه را بشنوید، درد نخبه را دوا
کنید که مثل این پسرِ جوانِ تکواندوکار نیاید اینجا بِایستد گله کند و
شکایت کند؛ یعنی باید شب و روز نشناسید، کار کنید انشاءالله.بنیاد نخبگان و لزوم نوآوری در کار برای از بین نرفتن شوق اولیه و تبدیل به روزمرگی
آقایانی
که در بخش هدایت نخبگان مشغول کار هستند -بیش از همه بنیاد نخبگان- مراقب
باشند کارشان تبدیل به یک کار روزمرّهی عادتشده نشود. انسان یک کاری را
اوّل با شوق و ذوق و علاقه شروع میکند، بعد -یک مدّتی که گذشت- برایش کارِ
عادی میشود، میشود یک کار روزمرّهی معمولی؛ این حالت نباید پیش بیاید.
دائم باید کارِ نو و ابتکار [باشد]؛ نوسازی باید بشود روشها و شیوهها و
کارها و مانند اینها؛ و اگر لازم شد سازمان.جلوگیری از تنزل ضوابط شرکتهای دانش بنیاد و دل خوش نکردن به تعداد
به
شرکتهای دانشبنیان اهمّیّت بدهند. من شنیدم ضوابط این شرکتها -که من
قبلاً یکوقتی سفارش کرده بودم نگذارید ضوابط شرکتهای دانشبنیان تنزّل
پیدا کند- تنزّل پیدا کرده؛ البتّه این یک گزارش است، این را حتماً دنبال
کنید، نگذارید ضوابط شرکتهای دانشبنیان تنزّل [پیدا کند]. به عدد خیلی دل
خوش نکنید؛ البتّه شکّی نیست که اگر به جای سه هزار، سی هزار شرکت
دانشبنیان داشته باشیم، بهتر است امّا به شرطی که واقعاً شرکت دانشبنیان
باشند و ضوابط لازم در آنها رعایت بشود.لزوم استفاده از نخبگان در مدیریتهای میانی
تلاش
کنید از نخبگان در چیدمان مدیریّتی کشور استفاده کنید؛ مدیریّتهای میانی
به اینجور جوانها احتیاج دارند. حالا ممکن است شما مثلاً بگویید «این جوان
تجربهی مدیریّت سطح درجهی یک را ندارد»، ولی مدیریّتهای میانی را این
جوانها میتوانند انجام بدهند و از آنها استفاده کنید؛ بخصوص از آنهایی که
متدیّن و دنبال کارهای دینی و اسلامی و مانند اینها هستند که بحمدالله
تعدادشان هم خیلی زیاد است؛ شاید اکثر، از این قبیلند.دانشگاه در خدمت صنایع و سازندگی های مختلف کشور و لزوم ارائه مقاله طبق نیاز کشور
در
چهار دههی اخیر، دانشگاهها در خدمت کشور بودهاند. بعضیها به دانشگاه
ایراد [وارد] میکنند که فقط دنبال مقالهی آیاسآی و از این قبیل [است]؛
بله، این اشکالِ خود بنده هم هست. من هم بارها این را گفتهام که نگاه
نکنید به اینکه کسی که مقالهی شما را میخواهد یا آن یک درصد برتر را از
شما مطالبه میکند، او چه میخواهد؛ نگاه کنید ببینید کشور چه میخواهد! این
را ما بارها گفتهایم و الان هم تأکید میکنم؛ لکن این هم گفته نشود و تصوّر
نشود که دانشگاههای کشور در خدمت مسائل کشور نبودهاند؛ چرا، اینهمه
کارِ مهمِّ سازندگی در کشور انجام گرفته، اینها را چهکسی انجام داده؟
بچّههای دانشگاه انجام دادهاند، غالباً جوانها انجام دادهاند. من اینجا
یادداشت کردهام، صنایع سد، صنایع نیروگاه، صنایع پل، صنایع راه؛ اینها
پدیدههایی است در کشور؛ اینها را چهکسی انجام داد؟ساخت سیلو در ابتدای انقلاب توسط جوانها و قبل از انقلاب گندم آمریکایی، سیلوی روسی
اوایل
جنگ بود، من رفته بودم منطقهی نظامی؛ بازدید میکردم. آنجا بچّههای جهاد
آمدند به من گفتند که ما داریم سیلو میسازیم. سیلو یک سازهی پیچیده است؛
برخلاف ظاهرش که خیال میکنند [فقط] یک ستون است، یک سازهی پیچیده و فنّی
مهمّی است. گفتند ما داریم سیلو میسازیم؛ گفتم میتوانید؟ گفتند بله، گفتم
خب پس بروید بسازید؛ کمک میکنیم که بکنید این کار را. و ما شدیم یکی از
سیلوسازهای مطرح منطقه! توجّه میکنید؟ چند بچّهی جوان دانشجو بودند. این
در حالی است که ما تا قبل از انقلاب گندممان را از آمریکا میخریدیم،
سیلویمان را شوروی برایمان درست میکرد. این جزو حرفهایی بود که ما پیش از
انقلاب همیشه در تعرّض به دستگاه میگفتیم؛ گندم آمریکایی، سیلوی روسی (یا
شوروی). اصلاً قدرت این کار را نداشتیم، بچّهها جرئت کردند رفتند
[ساختند]. اینهمه کار انجام گرفته، اینهمه راههای پیشرفته، اینهمه
پلهای فوقالعاده زیبا و محکم، در تهران یکجور، در شهرستانها یکجور، در
بعضی از جادّهها یکجور! اینها را چهکسی درست کرده؟ همین بچّههای
دانشگاه درست کردهاند.اظهار تأسف از همکاری کم دستگاه های دولتی با صنایع دفاعی
صنایع
دفاعی؛ صنایع دفاعی ما برجسته است. خوشبختانه یکی از بخشهای بسیار خوبِ
همکاری با دانشگاه، بخش صنایع دفاعی ما است، یعنی آنها با دانشگاه همکاری
دارند؛ متأسّفانه دستگاههای دیگر -دستگاههای دولتی- کمتر همکاری دارند؛
آنها خوب همکاری دارند؛ صنایع دفاعی، موشک، پهپاد و غیره. همکاری دانشگاه در فنآوری هسته ای آنوقتی که هنوز نیروی هستهای حقّ مسلّم ما بود ...
صنعت
مهمّ هستهای با ابعاد گوناگونی که دارد. چند سال قبل از این -آنوقتی که
هنوز نیروی هستهای حقّ مسلّم ما بود- اینجا در همین حسینیّه نمایشگاه
مفصّلی زدند؛ غالباً جوان [بودند]! من وارد شدم و شاید یکی دو ساعت در این
نمایشگاه دور زدم؛ همه بچّههای جوان! همین همسنهای شماها. خب اینها را
بچّههای دانشگاه درست کردند، دانشجوها درست کردند، فارغالتّحصیلها درست
کردند. فنّاوری رادار، صنایع هوافضا، علوم زیستی، زیستفنّاوری، دهها
محصول پیشرفته در ساخت داروهای نوترکیب، فراوردههای بیولوژیک، دانش و صنعت
بسیار مهمّ سلّولهای بنیادی، که یافتههای علمیِ بسیار خوبی در سطوح بالای
جهانی، بچّههای مرحوم شهید کاظمی (رحمة الله علیه) ایجاد کردند، درست
کردند و آن یافتههای علمی را تبدیل کردند به فنّاوری، از آن فنّاوری هم
استفاده کردند برای درمان؛ الان سلّولهای بنیادی یکی از کارهای مهمّ کشور
است و کارهای بزرگی هم دارد انجام میدهد، دانشمندانش هم جزو دانشمندهای
بالای جهانی هستند. لزوم داشتن پایان نامه ها حامی خصوصی و یا دولتی
بنده
توصیه میکنم به اهتمام به پژوهش در همهی سطوح؛ پژوهش را اهمّیّت بدهند.
جدّی گرفتن ارتباط با صنعت؛ ارتباط دانشگاه و مجموعهی صنعت -صنعت شامل
صنایع کشاورزی و مانند اینها- خیلی موضوع مهمّی است؛ هم برای دانشگاه فوز
عظیمی است، هم برای صنعت یک توفیق بزرگی است. باید کار به جایی برسد که هر
پایاننامهای که یک دانشجویی در زمینههای گوناگون علمی تهیّه میکند، از
همان اوّلی که این پایاننامه میخواهد تشکیل بشود یک حامی داشته باشد، چه
از بخش خصوصی، چه از بخش دولتی؛ ما باید به اینجا برسیم، کمااینکه الان در
خیلی از کشورهای دنیا همینجور هم هست؛ در جلسهی دفاع دانشجوها، صاحبان
صنایعی که مرتبط با آن پایاننامه است میآیند مینشینند، همانجا آن
دانشجویی را که دارد از پایاننامهاش دفاع میکند شکار میکنند، قرارداد را
همانجا میبندند، میروند از او استفاده میکنند. صنعت از دانشگاه میتواند
خیلی استفاده کند، دانشگاه هم از صنعت میتواند خیلی استفاده کند؛ این کار
هنوز آنجور که ما خواستهایم و گفتهایم نشده.لزوم بروز کردن نقشه جامع علمی
نقشهی
جامع علمی را پس از نُه سال بایستی بهروز کنند. البتّه نقشهی جامع علمی
خیلی خوب تهیّه شده، ولی الان نُه سال گذشته؛ این را بایستی تجدیدنظر کنند،
بهروز کنند، مسائل جدیدی هست که [باید] واردش بکنند و همه هم البتّه به
آن اهمّیّت بدهند.کشورهای آسیا جهش ارتباط علمی و نه اروپایی بخاطر تحقیر آمیز بودن آن
ارتباط
علمی با کشورهایی که در مسیرِ رشدِ جهشی قرار دارند، [یعنی] کشورهای آسیا.
عمدتاً نگاه باید طرف شرق باشد؛ نگاه طرف غرب و اروپا و مانند اینها برای
ما جز معطّل کردن، جز دردسر، جز منّت کشیدن و کوچک شدن هیچ اثری ندارد.
باید نگاهمان طرف شرق باشد؛ کشورهایی هستند که میتوانند به ما کمک کنند،
میتوانیم با چهرهی برابر با آنها مواجه بشویم، ما به آنها کمک کنیم، آنها
هم به ما کمک کنند، تبادل علمی با آنها داشته باشیم.وجود تزلزل قیمت ارز ولی غلط بودن تصویر سازی دشمن از کشور
دشمن
میخواهد تصویر غلط و زشتی از کشور ارائه بدهد؛ این درست عکس واقعیّت است.
کشور از جهات مختلف، تصویر دلنشین و زیبایی دارد؛ از همه جهت؛ حالا چهار
صباح قیمت ارز بالا میرود، پایین میآید، مشکلات معیشتی برای مردم پیش
میآید، اینها هست، اینها را میدانیم، امّا آن تصویری که دشمن میخواهد القا
کند و تحمیل کند، به کوری چشم او وجود ندارد، [بلکه] عکس آن تصویر وجود
دارد. - ۹۷/۰۷/۳۰