مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر

تمرینی برای تدبر روی اندیشه های ناب

مشق تدبر
طبقه بندی موضوعی

پاسخ / در مان حدیث نفس

| جمعه, ۹ مرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۱۹ ب.ظ

سؤال 147:

باسلام وعرض تشکروخسته نباشیدخدمت استادعزیز،
من مدتهاست احساس میکنم صدایی دردرون همیشه درحال مکالمه است بگونه ای که اکرنمازم رابلندنخوانم ان صداباافکارخودش مراهمراه خواهدکردیعنی اگربهواهم کتابی هم بخوانم همآن صدادرذهنم میخوانداما مثلا موقعی که دارم صحبت میکنم ان صدابرای خودش حرف خودش رامیزندومن حرف خودم را.میخواهم بدانم مشکل کجاست یخصوص درقضیه نماز ودرصحبت هااین موضوع برایم ازاردهنده است..سپاسگزا رم

پاسخ:

ذهن انسان همیشه فعال است! جز در خواب آن هم در مرحله عمیق آن که هیچ خوابی انسان نمی بیند!

گاهی این فعالیت ذهن بسیار زیاد است طوری که صدای این فعالیت شنیده می شود و حتی دیده می شود و تأثیر خود را بر اعضای انسان می گذارد که در انی صورت از آن به حدیث نفس» تعبیر می کنند یعنی سخن گفتن نفس! و نیز تعبیر می شود به «وسوسه صدر» یعنی سخنان و زمزمه هایی مداوم نشیده می شود.

در روایات ما برای درمان حدیث نفس و وسوسه توصیه هایی شده است! مثل خضاب نمودن و نیز شستن سر با سدر و خوردن انار و به و شانه نمودن

و نیز تلاوت زیاد سوره حمد و خواندن دو رکعت نماز و طلب کمک از خداوند برای رفع مشکل و تکرار زیاد ذکر لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم و خواندن زیاد این دعا:

تَوَکَّلْتُ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لا یَمُوتُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً.

و این ذکر هم مجرب است:

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الاّ باللّه‏ العلى العظیم و صلى اللّه‏ على محمد و آله الطیبین لا ملجأ و لا منجا منک الاّ الیک

پاسخ / زن در خانه

| جمعه, ۹ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۵۶ ب.ظ

سؤال 146:

این جمله که در خانه نگه داشتن زن، مستحب است به چه معناست؟ برای خود زن مستحب است یا برای همسر یا پدرش؟ آیا می شود از این جمله این را برداشت کرد که خانه داری برای زن مستحب است؟

پاسخ:

اصل برای زن خانه داری است و ماندن در خانه و برای مرد بیرون بدست آوردن رزق و در نتیجه رفتن بیرون از منزل است!

وقتی زن می خواهد از خانه بیرون برود باید طبق ضرورت این کار را انجام دهد! لذا اگر نیازش با رفتن به نزدیک ترین مغازه مثلا رفع می شود نباید به مغازه دورتر برود! این برخلاف عفاف است!

وقتی زن طبق ضرورت می خواهد از خانه بیرون برود باید بداند که دارد در محیطی قدم می گذارد که بسیار پر آسیب است لذا برای ایمنی از آسیب ها باید حجابش را سخت کند یعنی پوشش مناسب داشته باشد از آرایش خودداری کند جلف راه نرود صدایش را کسی نشوند مگر به ضرورت!

لذا استحابب ماندن زن در خانه اگر اصل شمرده شود بیرون آمدن از خانه برای زن چارچوب مشخصی پیدا خواهد نمود!

پاسخ / برخورد با فقیر

| سه شنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۴۳ ق.ظ

سؤال 145:

سلام

نظرتون راجع به پول دادن به این گداهایی که تو کوچه و خیابون هستند چیه؟
ترویج تکدی گری رو ببینیم؟ یا آیه و أما السائل فلاتنهر؟
ممنون
التماس دعـــــــــــــــا.
پاسخ:
سلام علیکم
در صورتی که اطمینان به صدق یا کذب ادعای فقر آنها دارید که طبق همان عمل کنید ولی اگر تردید دارید به دلتان نگاه کنید اگر دل به رحم آمد کمک کنید!
اگر اطمینان به کذب دارید و یا قلب شما هنگام دیدن آن فقیر به رحم نیامد با ادبیات محترمانه ای او را رد کنید!

سلام علیکم - بسم الله


دعای استغفار بند 21

اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ عَلِمْتُهُ مِنْ نَفْسِی أَوْ نَسِیتُهُ أَوْ ذَکَرْتُهُ أَوْ تَعَمَّدْتُهُ أَوْ أَخْطَأْتُ فِیمَا لَا أَشُکُّ أَنَّکَ سَائِلِی عَنْهُ وَ أَنَّ نَفْسِی بِهِ مُرْتَهَنَةٌ لَدَیْکَ وَ إِنْ کُنْتُ قَدْ نَسِیتُهُ وَ غَفَلْتُ عَنْهُ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که خود از آن خبر دارم، یا فراموش کرده ام ، یا به یاد می آورم، یا به عمد آن را انجام دادم، یا از روی خطا آورده ام، مواردی که بی شک از من سوال خواهی کرد و نفسم پیش تو در گرو آن است، هر چند آن را فراموش و از آن غافل شده باشم؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و اینگونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!

لغت:

مرتهنه (رهم) به معنای گرفتن چیزی و مضبوط نمودن آن در قبال حقی و یا تعهدی است!

شرح:

فراموشی گناه و نیز تعمد در انجام مکرر آن و طبیعتا عادی شدن آن مشکل عمده هر گناهی است!

ایندو دو خصوصیت در تقابل با هم هستند. یک قسمت گناهانی که به دست فراموشی سپرده شده اند و قسمتی دیگر گناهانی که از روی اشتباه صورت گرفته است. اشتباه در تعریف گناه و یا در تعریف مصداق و یا در تطبیق مصداق و یا رعایت نکردن مقدماتی که منجر به گناه می شود. ولی هر دو قسم در یک امر مشترک هستند و آن این که فرد خود را نسبت به هر دو گناه معاف می داند. خیلی خودش را مقصر نمی شناسد. پس نسبت به آنها هراسی ندارد. حالت خوفش را از دست داده است!

انسان نسبت به هر دو گناه فراموش کرده است که باید پاسخ گوی این گناهان باشد و رهائیش از دوزخ در گروه همین پاسخ گویی است!

چاره کار این است که گناهان فراموش شده را بیاد بیاورد. روی کاغذی بنویسد همیشه جلوی چشمش باشد و نیز گناهان اشتباهی را مثل گناهان عمدی بداند.

این همانند سازی سبب می شود تا خوفی که نسبت به گناهانی که در یادش هست و نیز گناهانی که به عمد انجام داده است به گناهان فراموش شده و گناهان غیر عمدی نیز سرایت کند!


پاوقی . پاسخهایی از آیت الله بهجت

| يكشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۱۸ ب.ظ
 
نخستین گناه شاید به ناکجا آباد بکشد!
 
اگر انسان یک گام در راه غیر رضای خدا بردارد، دیگر گام‌های بعدی را نمی داند چه خواهد شد! همان گام اول، او را به جاهایی که نمی‌داند، خواهد کشید.
 
شرط همه توسلات، توبه است 
 
آیا استفاده از تربت سیدالشهداء و آب زمزم – که این‌قدر آن‌ها را برای شفا یافتن سفارش می‌کنید – دعای ویژه‌ای هم دارد؟ آیت‌الله بهجت: شرط همه توسلات، توبه است و غیر از توبه، شرط دیگری ندارد.
 
در هر مرتبه‌ای هستید، تقوا را مراعات کنید 
 
در هر حال با خدا باشید و خدا را فراموش نکنید تا این‌که خودمان، خودمان را فراموش نکنیم. هر کسی – با هر مرتبه‌ای که دارد – اگر از خداوند و انبیاء و راه انبیاء و اوصیاء دوری کند، آخرش به همان اندازه دوری‌اش، پشیمان خواهد شد و هر کس در هر مرتبه و هر جا و هر کاری باشد، با نزدیک شدن به آنان، آخر کارش سعادت و خوشحالی است.
 
کاری کنید که نیاز به کشتن حیوانات موذی نباشد 
 
شخصی از حضرت آیت‌الله العظمی بهجت پرسید در خانه‌مان مورچه زیاد است. آیا کشتن آن‌ها اخلاقا پسندیده است؟ آقا فرمودند: به جای کشتن، مقداری نفت جلو لانه‌شان بریزید. وی گفت: حالا که در خانه پخش شده‌اند چه کنیم؟ 
 
آقا با تبسمی فرمودند: [یا أیها النمل] ادخلوا مسکنکم لایحطمنّکم سلیمان و جنوده. (سوره نمل آیه ۱۸)
 
چه زمانی ازدواج کنیم؟ 
 
جوانی ۱۸ ساله از حضرت آیة‌الله العظمی بهجت رحمة الله پرسید: چه زمانی ازدواج کنیم؟ 
 
آقا تبسم نمایانی کرد و فرمود: پس از بلوغ! 
  
استحباب در خانه ماندن زن 
 
در خانه نگه داشتن زن، مستحب است و اگر بیرون رفتن برای وی خطری داشته باشد، این کار واجب می‌شود. 
 
پرسش: آیا فضیلت نماز جماعت تنها برای مردان است یا زنان هم می‌توانند شرکت کنند؟ 
 
پاسخ: به شرطِ آن‌که در مسجد با پرده‌ای کاملا پوشیده باشند، می‌توانند شرکت کنند؛ در راه هم اگر پشت سر مردان حرکت کنند، این کار مانند پرده‌ای آنان را از مردان جدا می‌سازد و باید این‌گونه باشند.
  
از علی علیه‌السلام بگو تا از علی علیه‌السلام بشنوند 
 
حضرت آیةالله العظمی بهجت رحمةالله به یکی از روحانیان که گاهی در مجالس ایشان موعظه می‌کند، فرمودند: بر منبر، خطبه‌های کوچک نهج‌البلاغه را بخوان و برای مردم بازگو کن؛ چراکه وقتی آن خطبه‌ها خوانده شود، مردم شنونده امام علی علیه‌السلام خواهند بود. 
  
او [دیگر] کیست؟! قرآن بخوان، خوب است 
 
روزی جوانی در راه خانه، از حضرت آیة‌الله بهجت رحمة‌الله پرسید: نظر شما درباره دکتر... [نویسنده‌ای که اشکالات بنیادین فراوانی در کتاب‌هایش هست] چیست؟ 
 
فرمودند: او [دیگر] کیست؟ 
 
و پس از چند لحظه شاید به این خاطر که دانستند جوان مقصود ایشان را متوجه نشده، دوباره رو کردند به وی و افزودند: قرآن بخوان [که این کار] خوب است.

سلام علیکم - بسم الله


دعای استغفار بند 20

اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ قَدَّمْتُ فِیهِ شَهْوَتِی عَلَى طَاعَتِکَ وَ آثَرْتُ فِیهِ مَحَبَّتِی عَلَى أَمْرِکَ وَ أَرْضَیْتُ نَفْسِی فِیهِ بِسَخَطِکَ إِذْ رَهَّبْتَنِی مِنْهُ بِنَهْیِکَ وَ قَدَّمْتَ إِلَیَّ فِیهِ بِأَعْذَارِکَ وَ احْتَجَجْتَ عَلَیَّ فِیهِ بِوَعِیدِکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که شهوت خود را بر طاعتت مقدم داشتم، و دوست داشتن خود را بر امر تو ترجیح دادم، و نفس خویش را با خشم تو راضی ساختم، زیرا با نهی از آن مرا ترسانده بودی و عذر ها (و علتهای نهی ها) یت را برای من (توسط اولیائت) فرستادی و با وعده ی عذابت حجت را بر من تمام کرده بودی؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و اینگونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!

لغت:

شهوة، به معنای رغبت شدید نفس به آنچه هماهنگ با اوست!

عذر، به معنای اظهار اصلاح و قبح زدایی نسبت به خطا و یا امری ناخوشایند که از انسان سر زده است!

شرح:

بند فوق از دعای استغفار اشاره به دو موضوع مهم دارد:

موضوع اول: شهوت و طاعت

در تقابل شهوت و طاعت، دوست داشتن خود و طاعت، راضی نمودن خود و خشم خداوند، انسان مدام طرف خود را می گیرد!

این دعوای همیشگی عُلقه به نفس و علقه به رب و غلبه علاقه به نفس بر علاقه به رب، تنها علت گناهانی است که از انسان سر می زند!

نفس مجموعه همه افکار و عواطف و رفتارهایی است که از ابتدایی که روح در قالب جنینی دمیده شده است از ما سر زده و نیز همه آنچه شنیده و دیده و چشیده و لمس کرده و در ذهن خطور  کرده و در تخیل پروریده و در خواب دیده ایم!

نفس خود مائیم! همه آنچه مدرک برای خود ماست! و چون این همه، با انواع معصیتها، حماقتها، توهمها، نادانیها همراه هست به «ربّ» سر جنگ دارد!

رضایت یکی خشم دیگری است! محبت یکی نفرت دیگری است! اقبال یکی ادبار دیگری است!

رُوِیَ فِی بَعْضِ الْأَخْبَارِ أَنَّهُ دَخَلَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص رَجُلٌ اسْمُهُ مُجَاشِعٌ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى مَعْرِفَةِ الْحَقِّ فَقَالَ ع مَعْرِفَةُ النَّفْسِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى مُوَافَقَةِ الْحَقِّ قَالَ مُخَالَفَةُ النَّفْسِ قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَکَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى رِضَاءِ الْحَقِّ قَالَ سَخَطُ النَّفْسِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَکَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى وَصْلِ الْحَقِّ قَالَ هَجْرُ النَّفْسِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَکَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى طَاعَةِ الْحَقِّ قَالَ عِصْیَانُ النَّفْسِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَکَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى ذِکْرِ الْحَقِّ قَالَ نِسْیَانُ النَّفْسِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَکَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى قُرْبِ الْحَقِّ قَالَ التَّبَاعُدُ عَنِ النَّفْسِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَکَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى أُنْسِ الْحَقِّ قَالَ الْوَحْشَةُ مِنَ النَّفْسِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى ذَلِکَ قَالَ الِاسْتِعَانَةُ بِالْحَقِّ عَلَى النَّفْس‏.

عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج‏1، ص: 246 به نقل از: مسند أحمد بن حنبل ج 1: 387

در بعضى از روایات وارد شده که مجاشع خدمت رسول خدا صلى اللَّه علیه و اله رسید و عرض کرد یا رسول اللَّه راه شناخت حق چگونه مى‏باشد فرمود: شناختن نفس است گفت: یا رسول اللَّه موافقت حق را از چه راه مى‏توان بدست آورد فرمود:

مخالفت با نفس، گفت: راه خوشنود کردن حق کدام است فرمود: دشمنى با نفس.

عرض کرد: چگونه مى‏توان به حق رسید فرمود: دور شدن از نفس، گفت:

چگونه از حق مى‏توان اطاعت کرد، فرمود: نافرمانى از نفس، گفت چگونه مى‏توان از حق یاد کرد فرمود فراموش کردن نفس گفت: چگونه مى‏توان به حق نزدیک شد فرمود: دور شدن از نفس.

گفت: چگونه مى‏توان با حق مانوس شد، فرمود: دورى از نفس، گفت: یا رسول اللَّه چگونه مى‏توان به این مقامات رسید، گفت از حق یارى بخواهید تا شما را بر نفس پیروز گرداند.

موضوع دوم: نحوه هدایت الهی

خداوند از سه طریق راه تقابل با نفس را به ما می آموزاند و در این مسیر ما را هدایت می کند!

راه نخست حرام نمودن و یا مکروه نمودن اموری است! این امور همه باعث مشتعل شدن خواسته های نفس می شود. پرداختن به این امور سبب می شود انسان نتواند مهار نفسش را در دست عقلش داشته باشد!

عدم توجه به نواهی خداوند، گامهای شیطان را به سمت انسان سرعت می بخشد و بعد تسلط او را قطعی می سازد!

راه بعدی بیان علل محرمات و مکروهات هست! در کتابی بنام علل الشرایع شیخ صدوق بسیاری از احادیث در این موضوع را در 617 باب جمع آوری نموده است!

ره آخر تهدید به عذاب هست برای کسانی که مترکب این محرمات شوند و سلب توفیقهایی که با ارتکاب مکروهات صورت می گیرد!


جلسه اول
حجم: 3.62 مگابایت

جلسه دوم

 حجم: 3.73 مگابایت
جلسه سوم
حجم: 3.59 مگابایت

جلسه چهارم
حجم: 4.07 مگابایت
جلسه پنجم
حجم: 3.89 مگابایت
جلسه ششم
حجم: 3.74 مگابایت
جلسه هفتم
حجم: 3.44 مگابایت

 

 

 

 

سلام علیکم - بسم الله


دعای استغفار بند 19

اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ لَحِقَنِی بِسَبَبِ نِعْمَةٍ أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَیَّ فَقَوِیْتُ بِهَا عَلَى مَعْصِیَتِکَ وَ خَالَفْتُ بِهَا أَمْرَکَ وَ قَدِمْتُ بِهَا عَلَى وَعِیدِکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
بار خدایا ! و از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که گریبان گیرم شد به واسطه ی نعمتی که به من عطا کردی و با آن قوّت بر معصیت پیدا کردم و مخلافت امر تو نمودم، و با آن به سوی وعده ی عذابت نزدیک شدم؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و اینگونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!

شرح:

نعمتها مجموعه اموری هستند که باعث رفاه زندگی انسان می شوند!

این رفاه هم زمینه عمل صالح را فراهم می کند و هم زمینه غفلت و لذت محوری را!

چه بسیار نعمتهایی که به انسان قدرت بر معصیت دادند مثل همین ارتباطات آسان امروزی! چقدر از این سهولتی که در انتقال اطلاعات فراهم آمده است بریا معصیت استفاده می کنند؟! و البته همین نعمت هم برای بعضی زمینه ای برای رشد و تعالی است!

یکی از نعمتها خواب هست! خصوصا خواب نزدیک صبح ! ولی همین خواب زمینه مخالفت امر خداوند دررابطه با اقامه نماز صبح است!

مثلا تنها انسان است که زیبایی را می شناسد! و برای آن هزینه زیادی هم می کند! ولی بسیاری راه افراط را در پیش می گیرند و برای این که زندگی خود را در مسکن و لباس و غذا و مرکب و همسر و وسائل زندگی و غیر زیبا و زیباتر کنند حدود الهی زیادی را زیر پا می گذارند!

وقتی نعمتها به عنون ابزاری برای انجام وظائف انسانی و ایمانی مورد نظر قرار نمی گیرند و خود می شوند هدف معلوم است که وعده های عذاب الهی را به هیچ می انگارند حال یا به این صورت که اصلا خداوند را تکذیب می کنند و یا روز قایمت را تکذیب می کنند و یا معذب شدن خود را تکذیب می کنند!

و این که معذب شدن خود را تکذیب می کنند یا به این خاطر است که کار خود را گناه نمی دانند و یا خود مستحق غفران و شفاعت می دانند! و یا میگویند کمی در دوزخ خواهیم بود نه بیشتر!!!

پس نعمتها کاهی موجب توامندی بر معصیت و گناه می شوند و گاهی موجب کاهلی در انجام دستورات خداوند می گردند و گاهی سبب سبک شمردن وعده عذاب می شوند!

سلام علیکم - بسم الله


دعای استغفار بند 18

اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ ثَوَّرَکَ عَلَیَّ وَ وَجَبَ فِی فِعْلِی بِسَبَبِ عَهْدٍ عَاهَدْتُکَ عَلَیْهِ أَوْ عَقْدٍ عَقَدْتُهُ لَکَ أَوْ ذِمَّةٍ آلَیْتُ بِهَا مِنْ أَجْلِکَ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ ثُمَّ نَقَضْتُ ذَلِکَ مِنْ غَیْرِ ضَرُورَةٍ لِرَغْبَتِی فِیهِ بَلِ اسْتَزَلَّنِی عَنِ الْوَفَاءِ بِهِ الْبَطَرُ وَ اسْتَحَطَّنِی عَنْ رِعَایَتِهِ الْأَشَرُ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
بار خدایا ! از تو آمرزش می طلبم برای هر گناهی که شعله ی غضب تو را بر من مشتعل ساخت و باعث شد در اثر ارتکاب آن به خاطر عهدی که با تو بسته بودم، یا پیمانی که با تو داشتم، یا قَسَمی که برای یکی از مردم به خاطر تو خوردم، گناهی بر ذمه ی من لازم آید. اما پس از آن به خاطر میل و رغبتم به گناه ، آن عهدی و پیمان را بدون ضرورت نقض کردم؛ بلکه خوشگذرانی مرا از وفای به آن بازداشت و سرمستی مرا از رعایت آن فرو انداخت؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و اینگونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!

لغت:

ثوَّر، به معنای متحول نمودن و برانگیختن چیزی است که آن را زیر و رو کند! ثور، گاوی است که شخم می زند!

عهد، به معنای التزام خاص در مقابل شخصی است!

عقد، به معنا منضم نمودن دو جزء یا بیشتر در یک نقطه معین است!

ذمّة، به معنای تعهدی است که فرد بر گردن می گیرد که اگر مخالف آن عمل کند مورد مذمت قرار می گیرد!

آلیت (الی)، به معنای کامل شدن و بلوغ قدرت است! و به همین خاطر به معنی قسم نیز هست زیرا در قسم قدرت تصمیم به حد بلوغ و کمال می رسد!

استزلّ (زلل)، به معنای لغزش و رهاشدنی ظریف است که با برایک بینی قابل تشخیص است!

بَطَر، به معنای عبور از حد اعتدال طرب و شادمانی است!

اَشَر، به معنای بطر شدید است!

استحطَّ (حطط)، به معنای فرود از انچه مورد ملاحظه و اهمیت است!

شرح:

گناهانی که با نقض عهد شکل می گیرد عنوان این بند از دعاست!

آنچه که باعث خلف وعده و بدعهدی و شکستن قسم و نقض قرار داد بین بنده و خداوند و بین بنده و مردم می شود، به دو علت است:

اول رغبت و میل شدیدی که به انجام گناه وجود دارد! گناهی تعهد بر ترک آن شده است!

دوم سرکیف بودن نسبت به نعمتهایی که هست! خاطر جمع بودن از این که این نعمتها زوال نمی یابد! در نتیجه ضرورتی را برای رعایت تعهدات و پیمانها و قسمها نمی بیند!

اگر به او بگویند چرا به تعهدادت عمل نمیکنی خواهد: «خب حالا که عمل نکردم مگه چی میشه؟» این «مگه چی میشه» یعنی نسبت به بقای نعمتها مطمئن هست! یعنی سرمست از نعمتهاست!

وقتی انسان نعمتی را در حال زوال ببیند، نسبت به آن سرمست نمی شود. از آن به اندازه بهره می برد! به نعمت به چشم ابزاری برای رسیدن به اهداف دیگر می نگرد! و وقتی آن اهداف محقق شد شاد می گردد. نه این که به صرف بهره وری از نعمت، سرخوش شود!

سلام علیکم - بسم الله


دعای استغفار بند 17

اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ تُبْتُ إِلَیْکَ مِنْهُ وَ أَقْدَمْتُ عَلَى فِعْلِهِ فَاسْتَحْیَیْتُ مِنْکَ وَ أَنَا عَلَیْهِ رَهَبْتُکَ وَ أَنَا فِیهِ ثُمَّ اسْتَقَلْتُکَ مِنْهُ وَ عُدْتُ إِلَیْهِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که از آن توبه کردم و بر انجامش اقدام نمودم، پس از تو حیا میکردم در حالی که مرتکب آن بودم، و از تو میترسیدم در حالی که من در انجام آن گناه غوطه ور بودم؛ پس از تو خواستم که از من درگذری در حالی که باز به سوی آن برگشتم؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و اینگونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!

لغت:

رهبة به معنای خوف مداوم هست!

استقلتک (قیل) به معنای رفع تنگایی و ابتلاء است!

شرح:

در بند فوق سخن از توبه هایی است که شکسته می شود! موضوعی که مورد ابتلاء غالب انسانهاست!

ترس از خدا سبب توبه و تصمیم بر ترک گناه می شود و در عین حال باز زور هوس موجب ارتکاب دوباره گناه می شود!

ترس و هوس کشاکشی مدام در ذهن و روح انسان دارند و هر کدام که در مقطی از زمان غالب شوند، انسان یا به سمت توبه و یا گناه گرایش پیدا می کند!

با غلبه ترس و انجام توبه، کارهای انسان سامان پیدا می کند و همه چیز بر وفق مراد می شود ولی این زمان زیادی طول نمی کشد که باز هوس غالب می شود همه راه های رفته باز گشت داده می شود و حتی وضعیت فرد بدتر از قبل می شود!

یعنی توبه دو قدم انسان را جلو می برد و بعد که هوس می آید سه قدم انسان عقب می رود!

در این بین گناهان جدیدی جزء تجربه انسان قرار می گیرد! گناهانی که قبلتر ها فکرش را هم نمی کرد که کارش به اینجاها بکشد!

وقتی گناه همه زندگی انسان را به نابسامانی کشانده است کم کم خشم انسان از خودش فزونی می یابد؛ این چنین می شود که ترس مداومی که از عقاب دارد با این خشم همراه می شود و توبه محقق می شود!

کمی که می گذرد و زندگی سامان می یابد، آن خشم از بین می رود و حتی جایش را عجب و خودپسندی می گیرد، آن وقت است که ترس بدون کمک می ماند و لذا هوس بر آن چیزه می گردد!

هوس با نیروی شیطان پشتیبانی می شود و شیطان برای انتقام از انسان او را وادار به گناهان تازه می کند! ارتکاب گناهان تازه، انتقام شیطان از انسان توبه کار است!

گناهان تازه زندگی را بیشتر نابسامان می سازد و نیز ترس از خداوند را تجدید می کند و لذا زمینه برای توبه بعدی آماده می شود.

و باز توبه و بعد عُجب و بعد باز گناه تازه و ....

حال این که عزرائیل کی جان این انسان را بگیرد؟ آیا در وقت توبه و یا غلبه هوس بسته به معدلی است که انسان در پیروزی و یا شکست در این کشاکش ترس و هوس، عقل و نفس، بدست آورده است!

اگر بیشتر تائب بوده است عاقبت به خیر می شود. در وقت توبه جانش ستانده می شود! و الا عاقبت به شر شده و بوقت غلبه هوس جان می کند!

نکته دیگر این که توبه لزوما منحصر در ترک فراگیر گناه نیست! بلکه در همان زمان که هوس غالب است هم ترس گاهی موقعیتی می یابد و انسان را از سطحی از گناه باز می دارد و یا لااقل با لذت زیاد گناه نمیکند! این هم سطحی از توبه است!

ولی همچنان که توبه فراگیر ممکن است مقدمه عُجب شود، این نوع از توبه نیز ممکن است وجدا انسان را تسکین دهد و کارش را زیاد زشت نداند و در نتیجه هوس زمان بیشتری را غالب باشد!

با این توضیح راه تداوم بر توبه مشخص می شود! به وقت توبه باید به شدت مراقب عجب و خود پسندی بود! باید مدام به درگاه خداوند تضرع نمود و از مقدمات گناه پرهیز نمود و بیشترین احتیاطها را مد نظر داشت!

و نیز لذت کمتر و پرداختن به لایه کم عمق تر گناه را مجوزی برای ادامه گناه نداست! گناه مثل ادرار می ماند و روح مثل ظرفی که آبی قلیل را در خود جای داده است! چه قطره ای ادرار و چه مقدار زیادی ادرار در این ظرف بریزد، همه ظرف را نجس می کند!

پس نه از توبه مغرور شویم و نه گناه را تحقیر کنیم!